• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شهادت فرع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گواهی بر شهادت اصل را شهادت فرع (شهادت بر شهادت‏) گویند. به گونه‌ای که خود شاهد، ماجرا را مشاهده نکرده ولی بر اساس مشاهده و شهادت شخص دیگر شهادت می‌دهد.




شاهد یا خود، مستقیم گواه واقعه بوده و بر آن شهادت می‏دهد و یا به واسطه شاهد واقعه از آن رخداد اطلاع یافته و بر شهادت او گواهی می‏دهد. کسی که خود گواه واقعه بوده است و بر آن شهادت می‏دهد، شهادتش شهادت اصل و خود وی شاهد اصل و کسی که بر شهادت او نزد حاکم شهادت می‏دهد، شهادتش شهادت فرع و خود او شاهد فرع نامیده می‏شود.



شهادت بر شهادت فی الجمله صحیح و پذیرفته است؛ بدین معنا که شهادت شاهد فرع بر آنچه شاهد اصل شهادت داده، پذیرفته و آثار شهادت شاهد اصل بر آن مترتب می‏گردد.




۳.۱ - پذیرفتن شهادت فرع در حق الناس


بدون شک، شهادت بر شهادت در حق الناس پذیرفته است؛ خواه از نوع عقوبت و مجازات باشد، مانند قصاص یا از نوع غیر عقوبت؛ اعم از مالی همچون مضاربه، قرض، عقدهای معاوضی از قبیل بیع و اجاره، و غیر مالی همچون طلاق، نسب و عتق، و یا از نوع اموری که غالباً مردان از آن بی اطلاع‏اند، از قبیل عیبهای درونی زنان و ولادت و غیر آن از حقوق مردم، جز حد.

۳.۲ - عدم پذیرش شهادت فرع در حق الله محض


شکی نیست که شهادت بر شهادت در حدودی که حق اللَّه محض به شمار می‏روند، مانند حد زنا، لواط و مساحقه، پذیرفته نیست؛ لیکن قبول آن در حدود مشترک بین حق اللَّه و حق الناس، مانند حد سرقت و قذف، اختلافی است.قول مشهور در این نوع حدود نیز عدم پذیرش است.

۳.۳ - پذیرش شهادت فرع در غیر حدود از حقوق الله


آیا شهادت بر شهادت در غیر حدود از حقوق اللَّه، همچون زکات، وقف مسجد و رؤیت هلال پذیرفته است یا نه، مسئله اختلافی است. به تصریح برخی، تعزیر نیز همچون حدّ با شهادت بر شهادت ثابت نمی‏شود.
چنانچه متعلق شهادت، علاوه بر حد، آثاری دیگر داشته باشد، مانند لواط که موجب حرمت مادر لواط داده و نیز خواهر و دختر وی بر لواط کننده؛ و زنا با عمه و خاله که موجب حرمت دختران آنان می‏شود، آیا با شهادت بر شهادت، آن آثار ثابت می‏شود یا نه؟ گروهی از فقها به ثبوت، تصریح کرده‏اند.
[۶] تحریر الأحکام ج۵، ص۲۸۴.




بدون شک، مواردی که در شهادت اصل با شهادت زنان اثبات نمی‏شود، در شهادت فرع نیز با شهادت آنان اثبات نمی‏گردد؛ لیکن در موارد پذیرش شهادت زنان در شهادت اصل، آیا شهادت آنان در شهادت فرع نیز پذیرفته است؟ مسئله اختلافی است. مشهور، پذیرش شهادت فرع را به مردان اختصاص داده‏اند.



آیا در پذیرش شهادت بر شهادت، معذور بودن شاهد اصل از حضور نزد حاکم شرط است و در نتیجه با امکان حضور وی شهادت شاهد فرع پذیرفته نیست، یا شرط نیست؟ مسئله اختلافی است. مشهور آن را شرط دانسته‏اند.
برخی آن راشرط ندانسته‏اند.
[۱۸] کشف اللثام ج۱۰، ص۳۶۶.

مراد از عذر، مشقت داشتن حضور به سبب بیماری، سفر ومانندآن است.
[۲۰] کشف اللثام ج۱۰، ص۳۶۶.




تحمل و ادای شهادت در شهادت فرع به یکی از سه صورت زیر تحقق می‏یابد:
۱. استرعا؛ بدین معنا که شاهد اصل به شاهد فرع بگوید: شهادت می‏دهم به نفع فلانی علیه فلانی به هزار تومان. اینک تو بر شهادت من شهادت بده.
۲. شاهد فرع، شهادت شاهد اصل به حق را نزد حاکم بشنود، و بدین وسیله با شنیدن آن، متحمّل شهادت می‏شود.
۳. شاهد اصل، شهادت به حق دهد و سبب ثبوت حق را نیز بیان کند، مانند اینکه بگوید: شهادت می‏دهم به نفع فلانی علیه فلانی به هزار تومان، بابت بهای خانه یا ضمانت یا بدهی و مانند آن از اسباب ثبوت حق. با ذکر سبب ثبوت حق توسط شاهد اصل، شاهد فرع متحمّل شهادت می‏شود.
با توجه به انحصار تحقق تحمل شهادت فرع به سه صورت یاد شده، اگر شاهد اصل به گونه‏ای دیگر شهادت دهد، مثلا بگوید: من علیه فلانی به نفع فلانی به این امر شهادت می‏دهم، تحمل حاصل نمی‏شود.
برخی در تحقق تحمل با شهادت اصل به صورت سوم تردید کرده‏اند؛
چنان که از برخی قدما عدم تحقق تحمل، با شهادت اصل به صورت دوم نقل شده است؛
[۲۸] التنقیح الرائع ج۴، ص۳۱۹.

لیکن برخی گفته‏اند:
ملاک، حصول یقین برای شاهد فرع با شهادت شاهد اصل است؛ بدین معنا که برای شاهد فرع یقین پیدا شود که شاهد اصل بدون هیچ مسامحه‌ای به این امر شهادت داده است با یقین به عدم مسامحه، تحمل تحقق می‏یابد.

۶.۱ - کیفیت ادای شهادت فرع


کیفیت ادای شهادت فرع نزد حاکم به همان نحوی است که تحمل شهادت کرده است، مانند اینکه در صورت نخست، نزد حاکم این گونه شهادت دهد: شهادت می‏دهم فلان شاهد علیه فلانی به نفع فلانی به این امر شهادت داده و از من خواسته که بر شهادت او شهادت دهم.



پذیرش شهادت فرع مشروط به شرایط ذیل است:

۷.۱ - شرط اول


۱. دو شاهد فرع بر شهادت هر یک از دو شاهد اصل شهادت دهند. البته لازم نیست شهود فرع هر اصلی با شهود فرعِ اصل دیگر متفاوت باشند. بنابر این، دو شاهد فرع می‏توانند بر شهادت هر یک از دو شاهد اصل شهادت دهند.

۷.۲ - شرط دوم


۲. شاهد فرع، شاهد اصل را نام برده، او را به حاکم معرفی کند و چنانچه علاوه بر بردن نام، به عدالت|او نیز شهادت دهد، شهادتش فوری پذیرفته می‏شود؛ اما اگر به عدالت او شهادت ندهد حاکم پس از شنیدن شهادت شاهد فرع، عدالت شاهد اصل را بررسی می‏کند و در صورت اثبات عدالت، به شهادت فرع ترتیب اثر می‏دهد.



اگر شاهد اصل پس از شهادت شاهد فرع نزد حاکم، منکر آن شود، به گفته برخی، چنانچه انکار بعد از صدور حکم از سوی حاکم باشد، به انکار شاهد اصل و اگر قبل از آن باشد به شهادت فرع اعتنا نمی‏شود، مگر آنکه شاهد فرع عادل‏تر از شاهد اصل باشد، که در این صورت به شهادت فرع اعتنا می‏شود.
[۳۵] تکملة منهاج الصالحین، ص۲۸.

برخی دیگر گفته‏اند: با انکار شهادت فرع توسط شاهد اصل، شهادت آن که عادل‌تر است پذیرفته می‏شود و چنانچه هر دو از جهت عدالت برابر باشند، به شهادت فرع اعتنا نمی‏شود.
به گفته برخی دیگر، اگر انکار بعد از صدور حکم باشد، شهادت عادل‏تر پذیرفته می‏شود و اگر قبل از آن باشد، شهادت فرع ساقط است.
[۳۹] الوسیلة، ص۲۳۴.



 
۱. الخلاف ج۶، ص۳۱۹.    
۲. مستند الشیعة ج۱۸، ص۳۸۴.    
۳. جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۸۹.    
۴. جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۹۰-۱۹۲.    
۵. شرائع الإسلام ج۴، ص۹۲۵.    
۶. تحریر الأحکام ج۵، ص۲۸۴.
۷. قواعد الأحکام ج۳، ص۵۰۴.    
۸. الدروس الشرعیة ج۲، ص۱۴۱.    
۹. مسالک الأفهام ج۱۴، ص۲۸۶.    
۱۰. مستند الشیعة ج۱۸، ص۳۹۰.    
۱۱. جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۹۱.    
۱۲. جواهر الکلام ج۴۱، ص۲۰۹.    
۱۳. تحریر الوسیلة ج۲، ص۴۴۹.    
۱۴. مستند الشیعة ج۱۸، ص۳۹۳-۳۹۴.    
۱۵. جواهر الکلام ج۴۱، ص۲۰۷-۲۰۸.    
۱۶. مستند الشیعة ج۱۸، ص۳۹۰-۳۹۱.    
۱۷. جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۹۹.    
۱۸. کشف اللثام ج۱۰، ص۳۶۶.
۱۹. مبانی تکملة المنهاج ج۱، ص۱۴۵.    
۲۰. کشف اللثام ج۱۰، ص۳۶۶.
۲۱. مستند الشیعة ج۱۸، ص۳۹۲.    
۲۲. جواهر الکلام ج۴۱، ص۲۰۰.    
۲۳. المبسوط ج۸، ص۲۳۱.    
۲۴. إرشاد الأذهان ج۲، ص۱۶۴.    
۲۵. المبسوط ج۸، ص۲۳۱-۲۳۲.    
۲۶. قواعد الأحکام ج۳، ص۵۰۵.    
۲۷. شرائع الإسلام ج۴، ص۹۲۳-۹۲۴.    
۲۸. التنقیح الرائع ج۴، ص۳۱۹.
۲۹. مجمع الفائدة ج۱۲، ص۴۷۸.    
۳۰. جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۹۷-۱۹۸.    
۳۱. المبسوط ج۸، ص۲۳۲.    
۳۲. مستند الشیعة ج۱۸، ص۳۸۷-۳۸۸.    
۳۳. مستند الشیعة ج۱۸، ص۴۰۴.    
۳۴. جواهر الکلام ج۴۱، ص۲۰۸-۲۰۹.    
۳۵. تکملة منهاج الصالحین، ص۲۸.
۳۶. المقنع، ص۳۹۹.    
۳۷. النهایة، ص۳۲۹.    
۳۸. المهذب ج۲، ص۵۶۱.    
۳۹. الوسیلة، ص۲۳۴.




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۷۵۴-۷۵۸.    





جعبه ابزار