• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شیخ راغب حرب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پیشینه تشیع در جبل عامل به روزگاری برمی‌گردد که ابوذر غفاری صحابی برجسته پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به شام و جنوب لبنان تبعید شد. او به جبل عامل رفت و بذر تشیع را در آن سرزمین کاشت.
[۱] مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوفی، مهدی فراهانی منفرد، ص۵۹.
به این ترتیب عالمانی بزرگ در این دیار پرورش یافتند که چهره حقیقی اهل‌بیت علیهم‌السّلام را به مردم شناساندند. محمد بن مکی بن حامد جزینی جبل عاملی از جمله این پرورش یافتگان مکتب تشیع است. در عصر صفوی بسیاری از عالمان جبل عامل همچون: محقق کرکی، شیخ بهایی و... به ایران مهاجرت کردند.
[۲] مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوفی، مهدی فراهانی منفرد، ص۶۸.
دور افتادگی جغرافیایی جبل عامل از مرکز حکومت و حمایت خانواده‌های برجسته شیعه استمرار فرهنگ شیعه و جذب شیعیان از دیگر بخش‌ها به آنجا را در پی داشت.
[۳] یک لبنان مقاومت، یک اسرائیل ادعا، حامد حجازی، ص۲۴.
یکی از علمای مبارز که در جنوب لبنان پرورش یافت شیخ راغب حرب می‌باشد که در اینجا مراحل زندگی وی را بیان میکنیم.



راغب حرب (جهت تدوین زندگی نامه شهید از نرم افزار «شیخ الشهداء»، پایگاه اینترنتی حزب الله لبنان (www. mogawama. org) استفاده شد.) در سال ۱۳۷۲ق در روستای جبشیت و در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. خانه ابو راغب محل رفت و آمد افراد مذهبی از جمله آیت‌الله محمدمهدی شمس الدین و آیت‌الله سید محمدحسین فضل‌الله بود. ابوراغب کشاورز متدینی بود که هر ساله زکات محصولش را پرداخت می‌کرد و به تدین و تقوی معروف بود. ابومالک، عموی شیخ راغب حرب، پس از استقرار در جبشیت نقش اساسی در گسترش فرهنگ اسلامی داشت. او کتاب‌های مهم اسلامی را از کویت می‌آورد و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید را بارها مطالعه کرده بود. مادرش هم حتی قبل از تولد فرزندش علاقه داشت یکی از فرزندانش علوم دینی را فراگیرد. راغب یک سال بعد از ازدواج پدر و مادرش به دنیا آمد و دوران کودکی را در زادگاهش گذراند.


راغب از هفت سالگی وارد دبستان شد. او بسیار باهوش بود. زمانی که معلمانش از هوش و استعداد وی نزد پدر و مادرش تعریف کردند، ابوراغب بسیار خوشحال شد. مادرش زبان فرانسوی را زبان استعمار می‌دانست و این عقیده در وجود فرزندش نیز شکل گرفت. در روستای جبشیت تا مقطع دبستان وجود داشت و عالم دینی تاثیرگذاری هم نبود. با این حال حضور نیروهای نظامی سوریه که در آن جا پایگاه نظامی داشتند، فضای سیاسی خاصی ایجاد کرده بود. مادر راغب فرزندش را در ده سالگی برای ادامه تحصیل به نبطیه فرستاد.
راغب در طول تحصیل علاقه بسیاری به بحث و گفت و گو در مدرسه از خود نشان می‌داد. وی که از همان دوران نظام لبنان را قبول نداشت و پرچم این کشور را رمز سلطه فرانسه و نشان استعمار می‌دانست، در ۱۵ سالگی به تحصیل علوم دینی علاقمند شد.

۲.۱ - سفر به بیروت

راغب به شوق تحصیل دینی در سال ۱۳۸۹ق. (۱۳۴۸ش، ۱۹۶۹م) عازم بیروت شد و به حوزه علمیه «المعهد الشرعی الاسلامی» در شرق بیروت رفت که علامه سید محمدحسین فضل الله
[۴] جهت اطلاع بیشتر از زندگی، آثار و افکار علامه فضل الله.
[۵] گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، ج۶.
[۶] فروغ جهاد، غلامرضا گلی زواره.
تشکیل داده بود. علامه فضل الله پس از بازگشت از نجف، فعالیت‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای را در لبنان آغاز کرده بود که از جمله آنها تاسیس حوزه علوم دینی «المعهد الشرعی الاسلامی» بود. وی رسائل، مکاسب و کفایه و خارج اصول و فقه را تدریس می‌کرد و بسیاری از شخصیت‌های جنبش مقاومت اسلامی لبنان تربیت شده این مدرسه هستند. راغب حرب نیز از نخستین طلاب این مدرسه بود.
[۷] گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، ج۶، ص۵۳۲.

در بیروت آرزوهای دینی، اجتماعی و سیاسی مهمی در روح راغب حرب شکل گرفت و برای تحقق آنها به صورت هماهنگ تلاش می‌کرد. او به مسائل مسلمانان فکر و جریان فلسطین را دنبال می‌نمود. تا اینکه به ادامه تحصیل در نجف اشرف شوق پیدا کرد.

۲.۲ - سفر به نجف

راغب در سال ۱۳۹۱ق (۱۳۵۰ش، ۱۹۷۱م) عازم نجف اشرف شد. به اجتهاد میل نداشت. علم را با عمل و خدمت به مردم می‌خواست. می‌کوشید تا درسش را به سرعت تمام کند و به جبشیت باز گردد. او سه سال در نجف بود. تابستان سال ۱۳۹۲ق (۱۳۵۱ش، ۱۹۷۲م) در نجف اشرف با دختر عمویش ازدواج کرد و دو عالم بزرگ، سید محمدحسین فضل الله و محمدمهدی شمس الدین در مراسم عقد حاضر شدند.
راغب در نجف بر استفاده از تقویم هجری اصرار داشت، به گونه‌ای که حتی اگر از سال میلادی سؤال می‌شد، به قمری جواب می‌داد. به مراسم عاشورا توجه ویژه‌ای داشت و بارها از نجف برای زیارت امام حسین علیه‌السّلام به کربلا می‌رفت و گاه این مسیر طولانی را پیاده طی می‌کرد. در سه سالی که در نجف اشرف بود، منطق، نحو، بلاغت و اصول فقه را فرا گرفت و در تابستان ۱۳۹۴ق. به لبنان بازگشت، در حال تحصیل اوایل کفایه و اواسط لمعه بود. در منطقه سن الفیل بیروت خانه‌ای اجاره کرد، ولی مدتی بعد دوباره به نجف برگشت، البته زیاد آنجا نماند و آن مدت را هم با فقر و سختی گذراند.
[۸] گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، ج۵، ص۴۹۸.



این آشنایی به روزهای اقامت وی در نجف اشرف باز می‌گردد. آن چه موجب این دوستی در نجف و استحکام روز افزون آن گردید وحدت فکری آن دو نفر بود. وجه تمایز راغب حرب و سید عباس از دیگر عالمان تنها به خاطر فقه یا درک خاص آنان از پدیده اشغالگری دشمن صهیونیست نبود بلکه این دو عالم مجاهد، دانش و اندیشه خود را به مدرسه سیاری تبدیل کردند و در میان امت مسلمان به حرکت درآمدند و احکام اسلام درباره اشغالگران و اتحاد در برابر دشمنان را به مسلمانان آموزش دادند و در این مسیر مواضع دلیرانه و صریح اتخاذ کردند، در اعتقادات خود پایدار ماندند و در بسیج جوانان در راه ارزش‌ها کوشیدند.
[۹] نرم افزار شیخ الشهداء.



جناب سید علی اکبر محتشمی پور سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در سوریه می‌گوید:
«در نجف اشرف از همه کشورهای اسلامی و عربی و از کشورهای مختلفی مثل عراق، لبنان، ایران، افغانستان، هندوستان، پاکستان و حتی برخی از کشورهای آفریقایی و کشورهای جنوب خلیج فارس مثل کویت، بحرین، عربستان و سایر کشورها طلاب زیادی مشغول تحصیل بودند و با امام رفت و آمد داشتند. منتها در میان طلاب و دانشجویان علوم اسلامی، لبنانی‌ها خیلی برجسته‌تر و شاخص‌تر از دیگران بودند. آن‌ها دارای فرهنگ غنی و پویا و خوش فکر بودند. مسائل روز را خوب درک می‌کردند. در آن زمان مرحوم شهید سید عباس موسوی
[۱۰] گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، مقاله غلامرضا گلی زواره.
در نجف اشرف تحصیل می‌کرد. البته شیخ راغب حرب که شیخ مقاومت اسلامی نامیده می‌شد و به شهادت رسید، در نجف بود و برخی دیگر از چهره‌ها و شخصیت‌ها و طلاب لبنانی که در نجف اشرف زیاد بودند. آن‌ها که شاخص بودند و روحیه و فضای فکری خاص و نزدیک به حضرت امام رحمة‌الله‌علیه و نهضت ایشان داشتند، همان‌هایی بودند که نام بردم و رفت و آمدهایی با امام داشتند. منتها بر اساس تفکر و اندیشه حضرت امام در درس سایر مراجع از جمله شهید سید محمدباقر صدر هم شرکت می‌کردند.»
[۱۱] شاهد یاران، ش ۱۱، ص۴۰.



راغب حرب در سال ۱۳۹۴ق بر اثر فشارهای حزب بعث عراق به لبنان بازگشت و ضمن ادامه تحصیلات حوزوی در مدرسه برج حمود، به برپایی جلسات هفتگی برای تربیت جوانان پرداخت. سال بعد عازم روستای «الشرقیه» شد و از سال ۱۳۹۸ق (۱۳۵۷ش، ۱۹۷۸م) در زادگاه خود جبشیت به عنوان روحانی محل مستقر گردید.
[۱۲] عزت شیعه، دفتر دوم، محسن کمالیان، علی اکبر رنجبر کرمانی، ص۶۵۴.

وی عوامل انحراف و تباهی را مادیگری، نبود شخصیت‌های متفکر، روشن نبودن قوانین و دستاوردهای اسلام می‌دانست، بنابراین تصمیم گرفت ماهیت اسلام واقعی را که مطابق قرآن کریم است، آشکار سازد و شیوه‌های تربیتی اسلامی را در پیش گیرد شیوه‌هایی که توانایی خود در بنای یک شخصیت بااراده و مخالف لاابالی گری و پوچی را به اثبات رسانده بود. او مایل بود با علم به احکام شرعی انسان‌ها را هدایت کند تا در همه کارها خدا را در نظر بگیرند و در راه رضای او گام بردارند و خود را از خشم و غضب او دور نگه دارند.
[۱۳] روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۴ اسفند ۱۳۶۲، ص۱۱.



راغب در فکر تجدید حیات اسلام و تاسیس حزبی بود که نامش را «حزب الطلیعة الثورة الاسلامیة» گذاشته بود. او همراه بعضی از دوستانش به دیدار امام موسی صدر شتافت. خود در این خصوص می‌گوید:
«امام صدر به گرمی از ما استقبال کرد. دکتر چمران هم پیش او بود. هنگامی که موضوع تنظیم حرکت اسلامی پیش آمد، امام صدر پیمان میثاق را بیرون آورد و گفت این پیمان ملی حرکت محرومین است و شما جزو اولین کسانی هستید که از آن اطلاع پیدا می‌کنید.»
[۱۴] نرم افزار شیخ الشهداء.
راغب حرب پس از قرائت متن پیمان توسط امام صدر گفت: در این اساس نامه به اسلام تصریح نشده است! امام صدر جواب داد: این میثاق ملی است. راغب گفت: «از قوم عربی یاد شده است. امام صدر پاسخ داد: ما در محیط عربی زندگی می‌کنیم، پس لازم بود به آن اشاره شود.
[۱۵] نرم افزار شیخ الشهداء.



با اعلام «حرکة المحرومین» توسط امام موسی صدر در سال ۱۳۵۴ ش. شهید راغب حرب همراه دوستان و مریدان خود همکاری با آن را در منطقه نبطیه آغاز کرد. حجت الاسلام سید ابوذر عاملی از همرزمان و همکاران شهید چمران در موسسه صنعتی جبل عامل در این خصوص می‌گوید:
«... ما بعد از تشکیل حرکت امل با شیخ راغب حرب آشنا شدیم. شیخ راغب حرب با ما همکاری زیادی داشت. بارها با ایشان به روستاهای منطقه نبطیه رفتیم تا جلسات هفتگی جوانان حرکت امل را اداره کنیم. شیخ راغب حرب صدای خیلی زیبایی داشت. به همین جهت در تمامی جلسات قرآن را خود تلاوت می‌کرد. این بخش از برنامه در حدود نیم ساعت طول می‌کشید. بعد از آن مسائل فرهنگی و سیاسی مطرح می‌شد...»
[۱۶] عزت شیعه، دفتر اول، محسن کمالیان، علی اکبر رنجبر کرمانی، ص۱۵۵.



میدان عمل راغب در نبطیه جزئی از میدان عمل اسلامی او در لبنان بود. حرکت اسلامی او در بسیاری از حرکات اسلامی اثر گذاشت. اولین کار راغب در جبل عامل امر به معروف و نهی از منکر اهل شهر بود. کار اصلاح و تربیت مردم در خلال مواعظ، خطبه‌ها و دروس و در نماز جماعت، همان کاری بود که در جبشیت انجام داده بود. مدتی در منزل خانواده همسرش ساکن بود. سپس در خانه جدش و بعدها در منزل وقفی برای عالم دینی ساکن شد. مسجد، خانه محبوب او بود. به نماز در آن اصرار می‌ورزید، تبار خود را در آن جا پیدا می‌کرد. قرآن‌های قدیمی را که اوراق آنها از بین رفته بود، جمع آوری می‌کرد و به صحافی می‌سپرد. ابتدای امر در سخنرانی مشکل داشت. مات و مبهوت می‌شد. گاهی از روی ورق می‌خواند، ولی سرانجام بر اثر استقامت و تکرار، از خطبای نامی شد. علاقه بسیاری به قرآن کریم داشت. در ابتدای خطبه و درس، آیات قرآن را می‌خواند تفسیر آیات را بیان می‌کرد. به کودکان و جوانان اهمیت می‌داد.


کار دوم او برپایی نماز جمعه بود. پیش از آن نماز جمعه تنها در برج البراجنه بیروت به امامت دکتر محمدصادقی تهرانی اقامه می‌شد. ابتدا از طرح نماز جمعه استقبال نشد، چون بعضی از فقهای شیعه وجوب نماز جمعه را در زمان حاکم عادل (امام معصوم یا تالی تلو او در عصر غیبت) معتبر می‌دانستند. گاهی ۵ یا ۷ نفر برای نماز جمعه حاضر می‌شدند تا آنکه به تدریج جمعیت نمازگزاران افزایش یافت. نماز جمعه با وجود کمی علما در منطقه فرصتی مناسب برای تجمع مؤمنان، جدای از فضیلت و ثواب آن، بود. نماز جمعه ثمرات بسیاری داشت، از آشنایی مؤمنان با یکدیگر، همکاری در بعد اجتماعی، مطرح شدن شئون سیاسی مختلف در منبر نماز جمعه و رشد جماعت مؤمنان و تربیت آنان در مجالس.
راغب سال‌ها بعد و با اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل، به اقامه نماز جمعه ادامه داد و اعتقاد داشت یکی از پیام‌های اصلی نماز جمعه این است که به مسلمان بیاموزد با دشمن متجاوز همکاری نکنند و روز جمعه از مهم‌ترین روزهایی است که با بهره گیری از آداب آن، می‌توان جامعه را بر اساس اصول و معیارهای صحیح ساخت و به صفوف مسلمانان انسجام بخشید.
[۱۷] روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ اسفند ۱۳۶۲، ص۱۱.



راغب حرب در خرداد ماه ۱۳۶۱ برای شرکت در کنفرانس نهضت‌های رهایی بخش عازم ایران شد. برنامه‌های این سمینار که نمایندگان بیش از ۳۵۰ هیئت نزدیک به صد کشور اسلامی، آسیایی و آفریقایی در آن شرکت داشتند، یک هفته به طول انجامید. این هئیت‌ها به دعوت واحد نهضتهای آزادی بخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ایران مسافرت کرده بودند.
[۱۸] روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۹ خرداد ۱۳۶۱، ص۴.

حمله اسرائیل به لبنان با برگزاری کنفرانس هم زمان بود. ارتش رژیم صهیونیستی با هدف اخراج رزمندگان فلسطینی از لبنان، روی کار آوردن رئیس جمهور مسیحی طرفدار اسرائیل و کاستن از قدرت نظامی و سیاسی سوریه در لبنان تهاجم گسترده‌ای را از زمین، هوا و دریا به این کشور آغاز و به خاطر عقب نشینی فلسطینی‌ها و جنبش امل تا دروازه‌های بیروت پیشروی کرد. منطقه شیعه نشین «ضاحیه» تنها منطقه‌ای در بیروت بود که ارتش اسرائیل نتوانست وارد آن شود و این موضوع باعث گردید مجموعه‌های اسلامگرا بتوانند محل امنی برای حفظ اسلحه و نیروهای خود داشته باشند.
در کنفرانس تهران ۷۹ شخصیت روحانی و غیر روحانی از لبنان شرکت کرده بودند. مهم‌ترین شخصیت‌های اصولی حاضر در کنفرانس علامه سید محمدحسین فضل‌الله، شیخ راغب حرب و شیخ صبحی طفیلی بودند. شرکت کنندگان لبنانی خواستار کمک فوری ایران به مردم لبنان گردیدند.
[۱۹] سوره، ش ۲۷، شهریور ۸۵، ص۲۲.



شهید راغب حرب پس از کنفرانس به جنوب لبنان بازگشت تا از جریان به طور کامل مطلع شود. جماعت مسلمین و اغلب مسلمانان به دنبال راحتی بودند. شعله مقاومت ملی لبنان را راغب حرب برای اول بار در جبل عامل برافروخت و مقاومت در همه مساجد و در مراسم مذهبی خصوصا در عاشورا رشد کرد. اولین گامی که راغب در جبشیت برداشت، اعلام احکام دینی در خصوص وجوب جهاد و دفاع از اسلام در مقابل دشمن بود.
با حمله اسرائیل در سال ۱۳۶۱ش (۱۹۸۲م) به لبنان و اشغال این کشور، در جنوب لبنان علمایی مانند سید عبدالمحسن فضل الله، شیخ راغب حرب، شیخ حسین سرور و دیگران از روستاهای خود پس از اشغال بیرون نیامدند. شیخ راغب حرب به انتفاضه مردمی دست زد.
[۲۰] سوره، ش ۲۷، شهریور ۸۵، ص۲۱.



راغب حرب در همان سال بار دیگر به ایران سفر کرد. هدف او آشنایی با انقلاب اسلامی ایران بود. او وارد شهر قم شد و چند ماه در این شهر مقدس به سر برد. وی در کنگره ائمه جمعه و جشن‌های دهه فجر سال ۱۳۶۱ شرکت کرد و در هفته قدس برای تبلیغ انقلاب اسلامی به کشورهای عربی و آفریقایی مسافرت کرد.
[۲۱] پاسدار اسلام، ش ۲۷، ص۵۶ و ۵۷.

آیت الله حاج شیخ علی کورانی عاملی که در سفر دوم راغب حرب به ایران همسفر ایشان بود، در این خصوص می‌گوید:
«من و شیخ راغب حرب در کنفرانس ائمه جمعه شرکت کردیم. شهید بزرگوار در تهران جهت اهدای خون به رزمندگان اسلام به یکی از پایگاه‌های انتقال خون مراجعه کرد. آن گاه عازم اهواز و منطقه عملیاتی جنوب شدیم. سابقه آشنایی ما به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر می‌گردد. در سال ۱۳۹۸ق (۱۳۵۷ش، ۱۹۷۸م) مدتی در درس تفسیر اینجانب که در منزلمان در شهر صیدا در جنوب لبنان برگزار می‌شد شرکت کرد. ایشان از علاقمندان و طرفداران انقلاب اسلامی ایران بود. قبل از پیروزی انقلاب در برگزاری اولین تظاهرات در بیروت همزمان با روز عاشورا و در حمایت از انقلاب اسلامی با ما همکاری داشت.»
[۲۲] مصاحبه نگارنده با آیت‌الله کورانی.



نیروهای اشغالگر افزایش نقش روحانیون و اقدام آنان برای بسیح مردم علیه اسرائیل را دریافتند. از برجسته‌ترین این روحانیون راغب حرب بود که حرکت بسیج عمومی را در جبشیت علیه اسرائیل آغاز کرد. اشغالگران تلاش کردند بر او فشار آورند. یک افسر اسرائیلی برای گفت و گو با وی به خانه‌اش رفت، اما او از دست دادن با افسر خودداری کرد. راغب حرب در آن زمان جمله‌ای گفت که بعدها شهرت یافت:
«مواضع ما سلاح ماست و دست دادن با دشمن به معنای به رسمیت شناختن اوست.»
[۲۳] حزب الله لبنان، خط مشی، گذشته و آینده آن، شیخ نعیم قاسم، ترجمه محمدمهدی شریعتمدار، ص۱۳۵.

جبیشت از اولین روستاهایی بود که با تعالیم وی رو در روی اسرائیل ایستاد و تمام کالاهای اسرائیلی را تحریم کرد و زن و مرد در بیرون راندن مزدوران صهیونیست کوشش فراوان کردند، اسرائیل که متوجه شده بود پیروی کردن مردم از شیخ برای آنها گران تمام می‌شود و شیخ هم رادمردی سخت و انعطاف ناپذیر است و افکارش بدون شک اهداف اسرائیل و آمریکا در لبنان و منطقه را پایمال خواهد کرد، تلاش کرد به گونه‌ای نهضت نوپای انقلابیون لبنان را سرکوب کند، به گونه‌ای که دیگران بهراسند و از صحنه نبرد منزوی و خارج شوند.
[۲۴] پاسدار اسلام، ش ۲۷، ص۵۶ و ۵۷.

نیروهای صهیونیستی شب جمعه ۲۸ اسفند سال ۱۳۶۱ (۸ مارس ۱۹۸۳م) منزل شیخ راغب حرب امام جمعه جبشیت را با زره پوش محاصره و او را دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل نمودند. پس از انتشار خبر دستگیری امام جمعه جبشیت که در عین حال عضو هیئت شرعی مجلس عالی اسلامی شیعیان لبنان بود، اهالی جبشیت پس از اعتصاب و تظاهرات در مسجد شهر تحصن کردند. پس از آن اهالی روستاهای نبطیه دست به اعتصاب زدند و مؤسسات و مدارس و مغازه‌ها تعطیل شد. با اعتصاب سراسری مردم نبطیه، نیروهای اسرائیل در جنوب لبنان به حال آماده باش درآمدند. اول فروردین ۱۳۶۲ مسلمانان شهر نبطیه طی تظاهراتی ضمن محکوم کردن اشغال جنوب لبنان توسط صهیونیست‌ها و دستگیری شیخ راغب حرب و دیگر مردم جنوب لبنان، خواستار آزادی امام جمعه جبشیت شدند. ۲ فروردین ۱۳۶۲ (۱۱ مارس ۱۹۸۳) علمای جنوب لبنان تحصن خود را به عنوان اعتراض به دستگیری شیخ راغب حرب در حسینیه نبطیه آغاز کردند و طی بیانه‌ای خواستار آزادی امام جمعه شهر جبشیت شدند. در پی اعتصابات در نبطیه و جبشیت مردم منطقه بعلبک نیز دست به اعتصاب زدند و مغازه‌ها، مدارس و ادارات دولتی را تعطیل کردند. مردم شهرهای جنوب لبنان به خیل عظیم اعتصاب کنندگان پیوسته و سرانجام شیخ راغب حرب پس از ۱۷ روز اسارت عصر روز یک شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۶۲ (۲۵ مارس ۱۹۸۳) آزاد شد. او پس از آزادی گفت: نیروهای صهیونیست چشم مرا بستند و دست بسته یک شب در شهر نبطیه نگه داشتند. آنها گفتند می‌خواهند مرا به زندان انصار منتقل کنند، ولی مرا به صیدا بردند. بعد به مدرسة الشجره مرکز فرماندار نظامی اسرائیل در شهر صور بردند. آنجا بازداشت بودم تا روزی که مرا آزاد کردند. صهیونیست‌ها در بازجویی نظر مرا درباره صلح، شناسایی متقابل و مصلحت اسرائیل پرسیدند. پاسخ من این بود که هر انسان مصلحت خود و وطنش را مقدم می‌داند.

۱۳.۱ - آزادی شیخ راغب

شیخ راغب حرب همان روز به شهر خود رفت. در میان استقبال هزاران نفر که شعار الله اکبر سر می‌دادند، وارد جبشیت شد. به مسجد رفت و طی سخنانی گفت:
«من بسیار خوشحالم که با شما ملاقات می‌کنم... بهترین جمله‌ای که می‌توانم در اینجا بر زبان آورم کلمه «لا اله الا الله» است همچنان که مسلمانان هنگام پیروزی و ورود مکه آن را بر زبان آوردند.»
[۲۵] روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ اسفند سال ۱۳۶۲، ص۱۰.

راغب حرب پس از آزادی گفت:
«ادامه جنبش امل مردمی برای ثمر بخش بودن قیام همگانی و آزادی لبنان از وجود اشغالگران ضروری است. وی افزود امیدوارم بتوانم با برادران مجاهد خود برای تحقق هدف‌هایمان با تمام وسایل موجود در راه صحیح گام برداریم. آزادی من به فضل خدا و تلاش مردم خداپرست که به مقابله با صهیونیست‌ها پرداخته‌اند، انجام گرفته و توکل بر خدا و تکیه بر خود بهترین وسیله برای رویارویی با دشمن و رسیدن به پیروزی است. صهیونیست‌ها از من خواستند در برابر آزادیم با آن‌ها همکاری کنم ولی من این پیشنهاد را رد کردم و به آن‌ها گفتم باید بدانید بدون هیچ شک و تردیدی به مبارزه خود علیه شما ادامه خواهم داد. صهیونیست‌ها درباره امام خمینی و این که به هنگام دیدارم از ایران با وی ملاقات کرده‌ام از من سؤال کردند که در جواب آن‌ها گفتم بله، الحمد لله از راهنمایی‌های ایشان برخوردار شدم. آن‌ها همچنین درباره نقش امام خمینی و درجه پایبندی ما به رهبری ایشان سؤال کردند. گفتم امام خمینی مرجع دینی ما محسوب می‌شوند و از آن جایی که وی نائب امام مهدی می‌باشد ما ملزم به اجرای امر و نهی ایشان می‌باشیم.»
[۲۶] روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ اسفند سال ۱۳۶۲، ص۱۱.



خبرنگار روزنامه ملیت ترکیه طی مقاله‌ای در مورد دیدارش از لبنان خاطر نشان کرد:
«کسی که اسم وی بیش از دیگران در جنوب لبنان به گوش می‌رسد شیخ راغب حرب است. تصاویر وی تمام در و دیوار جنوب لبنان را پوشانده است. از سازمان امل گرفته تا حزب الله لبنان و حتی سازمان جهاد اسلامی شیخ راغب حرب را از آن خویش می‌دانند. اکثر سازمان‌های شیعه لبنان علاقه زیادی به شیخ راغب حرب نشان می‌دهند و او را سایه امام خمینی در لبنان می‌دانند.»
شهید شیخ راغب حرب طی مصاحبه‌ای که با خبرنگار مذکور در منزلش واقع در حوالی نبطیه داشت، اهداف مبارزه خود را این گونه بیان داشت:
«تا به امروز در مقابل صهیونیست‌ها که با اشغال اراضی و مناطقمان در تلاش نابود کردن ما هستند، با چنگ و دندان مقاومت کرده‌ایم و تا ریشه کن کردن آنان هم از پیر و جوان و کودک گرفته تا زنان به مقاومت خود ادامه خواهیم داد. ما می‌دانیم که اشغال‌گران قدس در صورت عقب نشینی از این سرزمین‌ها این مناطق را به دریاچه‌ای از خون تبدیل خواهند کرد. نابودی آنان و قطع موجودیتشان از سرزمین‌های اشغالی فلسطین وظیفه تمامی مسلمین جهان ا ست. تا به امروز ما فقط در برابر نیروهای اشغالگر قدس مقاومت کرده‌ایم بعد از این روش‌های دیگری را به کار خواهیم برد. اگر همراه ما باشید طرز استفاده از این شیوه‌ها را خواهید دید، تنها هدف ما مسلمانان لبنانی و فلسطینی رهایی کامل بیت المقدس از چنگال صهیونیست‌هاست.»
[۲۷] درس‌های از مکتب اسلام، ش ۷، (سال ۴۴)، ص۸۳.
[۲۸] درس‌های از مکتب اسلام، ش ۷، (سال ۴۴)، ص۵۰۲.
[۲۹] درس‌های از مکتب اسلام، ش ۷، (سال ۴۴)، ۵۰۳.



شهید راغب حرب آخرین بار اواخر سال ۱۳۶۲ش برای شرکت در کنفرانس جنایات صدام که از سوی مجلس اعلای شیعیان عراق در تهران برگزار شد، به ایران مسافرت و در این کنفرانس سخنرانی کرد که فرازی از آن چنین است:
«... شاید برخی از کسانی که در این جا گرد آمده‌اند فقط از طریق مطبوعات با جنایات صدام آشنایی مختصری پیدا کرده باشند، لیکن ما خود گرفتار جنایات صدام بوده‌ایم. جنایات صدام منحصر به مردم عراق نیست و شامل حال همه مسلمین جهان می‌باشد و من هر وقت درباره شهر نجف اشرف می‌اندیشم، سابقه تاریخی آن در ذهنم مجسم می‌گردد. نجف اشرف شهری که گهواره علم و مرکز تجمع طلاب علوم و پرچمداران هدایت بوده در محاصره نیروهای صدام قرار گرفته و تعداد قابل ملاحظه‌ای از علمای این شهر به شهادت رسیدند و برخی دیگر پیوسته تحت تعقیب می‌باشند. ما هر کجای دنیا قرار گرفته باشیم همواره اخبار جنایات صدام در حق ملت مسلمان عراق را دریافت می‌کنیم...»
[۳۰] روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ اسفند سال ۱۳۶۲، ص۱۱.



راغب حرب پس از بازگشت به لبنان به منطقه جنوب رفت و کار خود را دنبال کرد. اسرائیل که تمام نقشه‌های شوم خود را بر باد رفته می‌دید، دست به جنایتی هولناک‌تر زد. نیمه شب جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۶۲ (۱۶ فوریه ۱۹۸۴) در حالی که شیخ راغب حرب پس از ادای نماز و سخنرانی در مسجد جبشیت به خانه‌اش می‌رفت، نیروهای اشغالگر قدس سر راه ایشان کمین کردند و با رگبار مسلسل او را به شهادت رساندند. دو مرد دیگر نیز که همراه وی بودند به شدت مجروح شدند. به گفته خبرنگاران شیخ راغب حرب پیش از مرگ فریاد زد: الله اکبر آنها مرا کشتند.
پس از این حادثه جوانان جبشیت جنازه شیخ را به دوش گرفتند و در خیابان‌های شهرک به راه افتادند که ناگهان با آتش نیروهای امنیتی اسرائیلی رو به رو و پنج نفر زخمی شدند. رادیو فالانژها نیز گزارش داد: نیروهای اسرائیلی پس از این حادثه جبشیت را محاصره کردند. اسرائیل فکر می‌کرد با کشتن شیخ راغب حرب و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم مظلوم لبنان می‌تواند جلوی گسترش انقلاب اسلامی را بگیرد، ولی چنین نشد. شهید راغب حرب را در زادگاهش جبشیت به خاک سپردند. از این شهید بزرگوار ۷ فرزند (۵ دختر و ۲ پسر) به یادگار مانده است.


پس از شهادت شیخ راغب حرب که شعارش «موضع گیری سلاح است و دست دادن اعتراف» بود سید عباس موسوی از شهر نبی شیث در شرق بقاع به سوی جبشیت در قلب جبل عامل حرکت کرد و در آنجا مستقر گردید. عبایش را بر زمین گسترانید و لباس رزم بر تن کرد. سید عباس موسوی سال‌ها بعد و در هشتمین سال روز شهادت راغب حرب (۲۷ بهمن ۱۳۷۰ش) با همسر و کودکش و همراهی گروهی با ماشینی به جبشیت رفت. هنگام بازگشت از این سفر نیروهای صهیونیستی با موشک‌های هدایت شونده الکترونیکی در کمین او نشستند و در یورشی وحشیانه اتومبیل حامل رهبر حزب الله را در دو راهی تفاحتا ـ جبل عامل هدف قرار دادند و او و چند تن از همراهان و نیز همسر و فرزند شش ساله‌اش را به شهادت رساندند.
[۳۱] گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، ج۵، ص۵۱۱.

شهید سید عباس موسوی در مراسم بزرگداشت شیخ راغب حرب طی سخنانی ابعاد مظالمی را که از سوی دولت لبنان و رژیم صهیونیستی به مردم جنوب لبنان (جبل عامل) روا می‌شد، تشریح کرد. این سخنرانی آخرین نطق سید عباس موسوی لحظاتی قبل از شهادتش بود.


حضرت امام خمینی (قدس سره) در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۶۷، به مناسبت شهادت علامه سید عارف حسین حسینی رهبر شیعیان پاکستان پیامی خطاب به ملت مسلمان پاکستان و علمای اسلام ارسال داشتند. فرازی از این پیام مبارک به عنوان حسن ختام زندگی نامه شهید راغب حرب درج می‌گردد:
«.... تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیده‌ایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، خصوصا در مقابل شوروی متجاوز و آمریکای جهانخوار ایستاده باشد. همان گونه که یک روحانی وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیده‌ایم که برای یاری پابرهنگان زمین لحظه‌ای آرام و قرار داشته باشد و تا سرمنزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه نکرده باشد و عارف حسینی این گونه بود و ملت‌های اسلامی حتما دلیل این واقعه را دریافته‌اند که چرا در ایران مطهری‌ها و بهشتی‌ها و شهدای محراب و سایر روحانیون عزیز و در عراق صدرها و حکیم‌ها و در لبنان راغب حرب‌ها و کریم‌ها و در پاکستان عارف حسینی‌ها و در تمامی کشورها روحانیون درد آشنای اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم هدف توطئه و ترور می‌شوند...»
[۳۲] صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی، ج۲۱، ص۱۲۰.



۱. مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوفی، مهدی فراهانی منفرد، ص۵۹.
۲. مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوفی، مهدی فراهانی منفرد، ص۶۸.
۳. یک لبنان مقاومت، یک اسرائیل ادعا، حامد حجازی، ص۲۴.
۴. جهت اطلاع بیشتر از زندگی، آثار و افکار علامه فضل الله.
۵. گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، ج۶.
۶. فروغ جهاد، غلامرضا گلی زواره.
۷. گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، ج۶، ص۵۳۲.
۸. گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، ج۵، ص۴۹۸.
۹. نرم افزار شیخ الشهداء.
۱۰. گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، مقاله غلامرضا گلی زواره.
۱۱. شاهد یاران، ش ۱۱، ص۴۰.
۱۲. عزت شیعه، دفتر دوم، محسن کمالیان، علی اکبر رنجبر کرمانی، ص۶۵۴.
۱۳. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۴ اسفند ۱۳۶۲، ص۱۱.
۱۴. نرم افزار شیخ الشهداء.
۱۵. نرم افزار شیخ الشهداء.
۱۶. عزت شیعه، دفتر اول، محسن کمالیان، علی اکبر رنجبر کرمانی، ص۱۵۵.
۱۷. روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ اسفند ۱۳۶۲، ص۱۱.
۱۸. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۹ خرداد ۱۳۶۱، ص۴.
۱۹. سوره، ش ۲۷، شهریور ۸۵، ص۲۲.
۲۰. سوره، ش ۲۷، شهریور ۸۵، ص۲۱.
۲۱. پاسدار اسلام، ش ۲۷، ص۵۶ و ۵۷.
۲۲. مصاحبه نگارنده با آیت‌الله کورانی.
۲۳. حزب الله لبنان، خط مشی، گذشته و آینده آن، شیخ نعیم قاسم، ترجمه محمدمهدی شریعتمدار، ص۱۳۵.
۲۴. پاسدار اسلام، ش ۲۷، ص۵۶ و ۵۷.
۲۵. روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ اسفند سال ۱۳۶۲، ص۱۰.
۲۶. روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ اسفند سال ۱۳۶۲، ص۱۱.
۲۷. درس‌های از مکتب اسلام، ش ۷، (سال ۴۴)، ص۸۳.
۲۸. درس‌های از مکتب اسلام، ش ۷، (سال ۴۴)، ص۵۰۲.
۲۹. درس‌های از مکتب اسلام، ش ۷، (سال ۴۴)، ۵۰۳.
۳۰. روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ اسفند سال ۱۳۶۲، ص۱۱.
۳۱. گلشن ابرار، علامه سید محمدحسین فضل الله، ج۵، ص۵۱۱.
۳۲. صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی، ج۲۱، ص۱۲۰.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «شیخ راغب حرب».    



جعبه ابزار