شیعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پس از
رحلت پیامبر (ص)
مسلمانان به دو
فرقه «شیعه»
و «
اهل سنت» تقسیم شدند.
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی
توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی،
و دیگری،
پیروی کردن فردی یا گروهی، از
فرد یا گروهی دیگر؛
ابن منظور در
لسان العرب میگوید: «الشیعه القوم الذین تجتمعوا علی امر،
و کل قوم اجتمعوا علی أمر فهم شیعه،
و کل قوم أمرهم واحد یتبع بعضهم رأی بعض هم شیع.»
و در اصطلاح به آن عده از
مسلمانان گفته میشود که به
خلافت و امامت بلافصل
علی ـ علیه
السلام ـ معتقدند،
و بر این عقیدهاند که
امام و جانشین
پیامبر ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ از طریق
نص شرعی تعیین میشود،
و امامت
حضرت علی ـ علیه
السلام ـ
و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده است.
اطلاق شیعه بر دوستان
و پیروان علی ـ علیه
السلام ـ نخست، از طرف پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ صورت گرفته است. این مطلب، در
احادیث متعددی که از آن حضرت
روایت شده، مطرح شده است. چنان که
سیوطی از
جابر بن عبدالله انصاری و ابن عباس و علی ـ علیه
السلام ـ روایت کرده که
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ در
تفسیر آیه «ان الذین آمنوا
و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّه»
اشاره به علی ـ علیه
السلام ـ کرده
و فرمودهاند: «تو
و شیعیانت» روز
قیامت، رستگار خواهید بود.»
در
تاریخ شیعه،
فرقههایی پدید آمده است، که بسیاری از آنها منقرض شدهاند،
و بحث درباره آنها فایده چندانی ندارد.
فرقههای اصلی شیعه که هم اکنون نیز موجودند عبارتند از: شیعه
اثنا عشریه، شیعه
زندیه،
و شیعه اسماعیلیه.
اکثریت شیعه، را شیعه
امامیه یا اثنا عشریه تشکیل میدهد،از آنجا که آنان جانشینان
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ را دوازده نفر میدانند، اثنا عشریه (دوازده امامی) نامیده شدهاند.
شیعه
اثنا عشریه بر مسئله
امامت تأکید خاصّی داشته
و عصمت امام و افضیلت او را بر دیگر افراد
امت اسلامی بسیار مهم
و اساسی میداند.
و از طرفی، امامت را، پس از سه امام نخست، منحصر در فرزندان
امام حسین میداند. با توجه به این عقاید ویژه درباره امامت، شیعه اثنا عشریه به «
امامیه»
شهرت یافته است.
شیخ مفید، پس از تعریف شیعه به کسانی که به
امامت بلافصل
علی ـ علیه
السلام ـ
عقیده دارند درباره شیعه گفته است: «این عنوان، مخصوص آن دسته از شیعه است که به وجود
امام در هر
زمان،
و وجوب نص جلّی،
و عصمت و کمال برای هر امامی معتقد است،
و امامت را (غیر از سه امام نخست) منحصر در فرزندان
امام حسین ـ علیه
السلام ـ میداند...»
نام
و خصوصیات
امامان دوازدهگانه شیعه در
احادیثی که از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ
روایت شده، بیان گردیده است آنان عبارتند از:
۱ـ
علی بن ابی طالب ـ علیه
السلام ـ ۲ـ
حسن بن علی ـ علیه
السلام ـ ۳ـ
حسین بن علی ـ علیه
السلام ـ ۴ـ
علی بن حسین ـ علیه
السلام ـ (
امام سجاد) ۵ـ
محمد بن علی (
امام باقر ـ علیه
السلام ـ ) ۶ـ
جعفر بن محمد (
امام صادق ـ علیه
السلام ـ ) ۷ـ
موسی بن جعفر (
امام کاظم ـ علیه
السلام ـ ) ۸ـ
علی بن موسی (
امام رضا ـ علیه
السلام ـ )۹ـ
محمد بن علی (
امام جواد ـ علیه
السلام ـ ) ۱۰ـ
علی بن محمد (
امام هادی ـ علیه
السلام ـ ) ۱۱ـ
حسن بن علی (
امام عسکری ـ علیه
السلام ـ ) ۱۲ـ
حجه بن الحسن (
مهدی موعود ـ عج ـ).
گر چه، در
عصر پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ درباره پارهای از مسایل، اختلاف نظرهایی میان
مسلمانان پدید آمد
، ولی
فرقهها
و دستهبندیهایی که بعدها پیدا شد، در آن
زمان وجود نداشت. ولی پس از
رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ اختلافاتی پدید آمد که سبب پیدایش
فرقههای مختلف در میان مسلمانان گردید. مهمترین اختلافی که در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ پدید آمد، مربوط به مسئله
خلافت و امامت بود که مسلمانان را به دو دسته تقسیم کرد.
یک دسته معتقد بودند که
امامت، همانند
نبوت، منصب
و مقامی الهی است
و از شرایط
امام این است که معصوم از خطا
و گناه باشد،
و این صفت را جز
خداوند کسی نمیداند، بنابراین راه تعیین امام نصّ الهی است که در
قرآن یا
احادیث نبوی بیان شده است،
و طبق این نصوص،
علی بن ابی طالب ـ علیه
السلام ـ جانشین پیامبر ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ
و امام
مسلمین است.
حضرت علی ـ علیه
السلام ـ
و بنی هاشم و گروهی از بزرگان
صحابه، اعم از
مهاجرین و انصار، طرفدار این نظریه بودند.
و این همان عقیده شیعه ـ خصوصاً شیعه
امامیه ـ در مسئله امامت است.
و دسته دیگر ـ که در رأس آنها
ابوبکر و عمر قرار داشتند ـ بر این عقیده بودند که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ برای خود جانشین تعیین نکرده است،
و این کار را به
مسلمانان واگذار کرده است. بر این اساس،
و با توجه به اهمیت مسئله
خلافت و امامت
و نقش حیاتی آن در سرنوشت
امت اسلامی، در یک اقدام شتابزده - در شرایطی که حضرت علی ـ علیه
السلام ـ
و عدهای از بزرگان صحابه به
تجهیز بدن پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ مشغول بودند ـ عدهای از مهاجران
و انصار در
سقیفه بنی ساعده گرد آمده،
و پس از گفتگوهایی که در مورد
خلیفه پیامبر ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ میان آنها مطرح شد، سرانجام با ابوبکر به عنوان خلیفه پیامبر ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ
بیعت کردند
بعد از خلافت علي ـ عليه
السلام ـ با گسترش تشيع، علاوه بر نام شيعه به تدريج عناوين ديگري چون علوي، امامي،اثنا عشري، جعفري
و رافضی بر دوستداران خاندان
رسالت اطلاق شد كه بعضي از اين القاب را مخالفان به شيعيان دادند مثل عنوان رافضي يا ترابي از القابي بوده كه براي
طعنه و تحقیر به شيعيان داده شده است.
همانطور كه اشاره شد نخستين كسي كه به پيروان امام علي ـ عليه
السلام ـ شيعه گفت حضرت محمد ـ صلي الله عليه
و آله ـ بود
و برخي از
اصحاب پيامبر ـ صلي الله عليه
و آله ـ در آن زمان به شيعه علي ـ عليه
السلام ـ معروف بودند افرادي مانند:
سلمان فارسی،
ابوذر غفاری،
عمار یاسر،
ابو ایوب انصاری و همه
بنی هاشم و بني مطلب
و ... به دوستداري علي ـ عليه
السلام ـ معروف بودند.
چون شرایط سیاسی
و اجتماعی دنیای
اسلام و جهان به گونهای بود که
امام علی ـ علیه
السلام ـ
و هواداران او، برای اثبات عقیده خود
و عملی ساختن آن، به اقدامات عملی
و خصمانه دست میزدند، موجودیت
اسلام از ناحیه دشمنان خارجی (
امپراطوری ایران و روم)
و دشمنان داخلی (منافقین) آسیب جدّی می دید، امام علی ـ علیه
السلام ـ مصلحت
اسلام و مسلمین را پیروی از روش
صبر و مدارا دید،
و گرچه در مواقع مناسب، دیدگاه خود را درباره نادرستی عمل آنان بیان میکرد، ولی از درگیریهای خصومتآمیز خودداری کرد،
و در
هدایت و پیشبرد
جامعه اسلامی، از هیچ گونه کوشش
و تلاشی خودداری نمیکرد.
و در حل مشکلات، دستگاه
خلافت را یاری مینمود. تا آنجا که از خلیفه دوم
نقل شده که هفتاد بار گفته است «اگر علی نبود عمر هلاک میشد»
و نیز گفته است: «خدایا مرا برای برخورد با مسئله دشواری که علی بن ابی طالب حضور ندارند، باقی مگذار.»
در هر حال، شیعه به عنوان پیروان علی بن ابی طالب
و معتقدان به
امامت بلافصل او در نخستین روزهای پس از
رحلت پیامبر ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ پدید آمد. البته
روایاتی نیز یافت میشود که لفظ شیعه در زمان
حیات پیامبر ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ بر چهار تن از
صحابه اطلاق میشد که عبارت بودند از:
سلمان،
مقداد،
ابوذر و عمار یاسر.
این افراد از جمله کسانی هستند که در مسئله
خلافت و امامت، علی ـ علیه
السلام ـ را
خلیفه بلافصل پیامبر میدانستند با این وصف،
و با توجه به این که نظریه شیعه در مسئله امامت به نصوص
کتاب و سنت مستند گردیده است، میتوان گفت:
تشیع، در
حقیقت، با
اسلام همراه بوده است، هر چند به عنوان یک
مذهب، پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه
و آله
و سلم ـ موجودیت یافت.
شیعه در عصر
خلفا (ابوبکر، عمر، عثمان) به جز روزهای اول پس از
سقیفه، با فشار چندانی رو به رو نبود
و علی (علیه
السّلام) دورادور
و به صورت غیر رسمی با خلفای وقت همکاری نظامی
و سیاسی درحد حفظ مصالح عالی
اسلام داشت
و تعدادی از بزرگان شیعیان
صحابه نیز با موافقت امام (علیه
السّلام) مناصب نظامی
و سیاسی را قبول میکردند.
بعد از
قتل عثمان و خلافت امام علی (علیه
السّلام) پیروان
و یاران آن حضرت آشکارا تشیع خود را اعلام
و به آن تظاهر کردند اما بعد از
شهادت آن حضرت عصر
بنی امیه دشوارترین زمان برای شیعیان بود که از سال ۴۰ هجری شروع میشود
و تا سال ۱۳۲ هجری ادامه مییابد.همه
خلفای اموی دشمن سرسخت شیعه بودند
و ابن ابی الحدید دانشمند سنی
مذهب مینویسد «شیعیان در هر جا که بودند به
قتل میرسیدند، بنی امیه دستها
و پاهای اشخاص را به احتمال این که از شیعیان هستند میبریدند
و دوستداران خاندان
پیامبر را زندانی
و اموالشان را به
غارت و خانه شان را ویران میکردند.» .
با وجود همه اختناقها
و ظلمهایی که در عصر امویان بر شیعیان وارد شد، گسترش تشیع متوقف نشد.زیرا مظلومیت خاندان پیامبر، موجب تمایل قلوب مردم به سوی آنان میشد، مخصوصاً حسنین (علیهما
السّلام) در میان مردم
و صحابه از احترام خاص برخوردار بودند.پس از شهادت امام حسین (علیه
السّلام) شیعیان به جهت از دست دادن مهمترین تکیه گاه خود از هرگونه حرکت مسلحانه در مقابل دشمن ناامید شدند اما این قیام خونین
کاخ امویان را واژگون کرد
و مشروعیت
حکومت امویان را در افکار عمومی از بین برد.
با شروع دعوت عباسیان از سال ۱۱۱ هجری موانع گسترش تشیع در مناطق مختلف قلمرو
اسلامی تضعیف گردیده
و باعث کاسته شدن
اختناق از سوی امویان بر علیه شیعه شد
و لذا شیعیان در این برهه از زمان از
امنیت نسبی برخوردار بودند
و امامان شیعه در این مدت کوتاه مبانی فقهی
و کلامی شیعه را پایه گذاری کردند
و تشیع وارد مرحله جدیدی شد.در این عصر شیعیان در شرق
و غرب سرزمینهای پهناور
اسلامی پراکنده بودند
و در قرن چهارم به اوج
رشد و توسعه خود رسیدند
و دولتهای شیعی
زیدی و اسماعیلی آل بویه و حمدانیان دراین زمان تشکل پیدا کردهاند.
همزمان با گسترش فکری
و عقیدتی، شیعه از نظر جغرافیایی هم گسترش یافت
و بطور قطع خاستگاه اولیه تشیع
مدینه بوده است
و نخستین شیعیان از میان
اصحاب پیامبر در همین شهر میزیستند.در دو قرن اول
و دوم هجری شیعیان در نقاط زیادی از سرزمین
اسلامی میزیستند
و همه جا پراکنده شده بودند ولی تراکم
و تجمع شیعیان در مناطق معدودی بود که در قرن اول هجری عبارت بود از مدینه،
یمن،
کوفه،
بصره،
مدائن و جبل عامل.در
قرن دوم علاوه براین مناطق سرزمینهایی چون
قم،
خراسان،
طبرستان،
بغداد و آفریقا نیز از مناطق تجمع شیعیان بود.
چون مکتب شیعه در طول دو قرن
و نیم امامت را به طور کامل درک نمود به ناچار حوادث
و بحرانهائی بخصوص در مورد امامت
و مهدویت بر شیعه وارد شد. به همین دلیل با انحراف افرادی از شیعه
امامیه،
فرق شیعی منحرفی بوجود آمدند که عمده این
فرق عبارتند از:
کیسانی،
زیدی،
اسماعیلی،
فطحی و واقفی . به هرحال این
فرق، منحرف از عقاید شیعه حقه هستند
و حتی با روند تکاملی این
فرق، لفظ شیعه بر ایشان
اطلاق نمیشود
و برای استعمال این لفظ حتما باید به مکتب خویش اضافه شوند؛ مانند شیعه
اسماعیلی و شیعه زیدی
و بقیه
فرق منحرفه که منقرض شدهاند.
زمینه غلو در مکتب شیعه برای عدهای از سود جویان
و یا غافلان از حقائق اعتقادی شیعه به وادی
کفر و شرک تبدیل شده بود
و عدهای از افراد به کفر
و غلو کشیده شدند. این کافران غلو کننده
و گزافه گو به هیچ وجه
ماهیت اعتقادات شیعی ندارند ولی عدهای از نویسندگان مانند
شهرستانی و سمعانی سعی دارند تمام افراد
و فرق منحرف شده از شیعه را شیعه بنامند
و بلکه بطور کلی شیعه را اهل غلو
و تشبیه و تقصیر معرفی کنند.
این نویسندگان سعی دارند تمام
فرق کیسانی
و اسماعیلی
و زیدی
و غلات و دیگر منحرفین از شیعه را تماما شیعی معرفی کنند
و به خواننده القاء کنند که
فرق شیعی بسیار زیاد است
و در این پوشش از ذکر حق
و عقائد حقه شیعه خودداری کنند
و به طور طبیعی صورتی ناشایست از شیعه بسازند.
همان عده از دوستان
و هواداران علی (علیه
السّلام) که به نام شیعه شناخته میشدند پس از رحلت پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیه
وآله
وسلّم) برای احیای حقوق
اهل بیت در خصوص
خلافت و مرجعیت علمی به
انتقاد و اعتراض پرداختند
و از اکثریت منافقین
و مردم که با زور
و یا
تطمیع و یا
غفلت با
ابوبکر بیعت نمودند، جدا شدند.
سلمان،
ابوذر،
مقداد،
عمار و حذیفة بن یمان و... از جمله یاران حقیقی
امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) بودند که در صحنههای مختلف از حق آن حضرت
دفاع نمودند.
شیعیان آل محمد علیهم
السّلام در زمان خلفای
غاصب سه گانه (۱۱ـ ۳۵ ه. ق) پیوسته زیر فشار قرار داشتند تا جائی که
ابوذر غفاری به دلیل روشنگریهای افشاگرایانه اش مورد
شکنجه معاویه
و عثمان واقع میشود. سپس این
صحابی جلیل القدر به بیابان ربذه تبعید شده
و در غربت جان میدهد.
مالک اشتر و محمد بن ابی بکر و حجر بن عدی و جویرة بن مسهر و میثم تمار و کمیل بن زیاد و رشید هجری
و قنبر... از بزرگان شیعه نیز با حیله معاویه به شهادت میرسد
و بنی امیه (۴۰ـ۱۳۲) هرگونه امن
و مصونیت از جان
و مالشان برداشته شده بود بطوریکه حجاج خونخوار هر زمان که
اراده میکرد دستور میداد تا در برابر او یکی از شیعیان کشته شود
ولی هر چه فشار
ستم و بیدادگری بر ایشان بیشتر میشد در عقیده خود استوارتر میگشتند. با روی کار آمدن
بنی العباس شدت سختگیری برامامت شیعه
و نیز شیعیان تشدید شد. دردسر بسیاری برای شیعیان در این دوران اتفاق میافتاد
و شیعه برای رفع شر به
تقیه رفتار مینمود. تمام این ظلمها به دلیل انحراف از امامت حقه بود که از ابتدای
حکومت غاصبانه ابوبکر با فاجعه
شهادت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) شروع شد
و ادامه یافت. این ظالمین فضای جامعه را طوری طراحی نمودند که باعث تیرگی روابط حامیانشان با شیعیان شدند. همانطور که علنا به
دشمنی با اهل بیت علیهم
السّلام دامن میزدند. شهادت مظلومانه ائمه اطهار بخصوص امام حسین (علیه
السّلام) شاهد این مدعی است.
در اوایل قرن چهارم، سلاطین با نفوذ
آل بویه به قدرت رسیدند. حمایت ایشان از
مذهب و عقاید شیعه به جامعه تشیع قدرت فراوانی را اعطاء کرد. حمایت قدرت سیاسی شیعه تا حدود زیادی آزادی عمل را برای جامعه تشیع به ارمغان آورد. این دوره زمانی است که عالمانی چون
کلینی و شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و... ظهور یافتند
و آشکارا به اظهار عقاید خود
و نقد آرای دیگران پرداختند
و میراث گرانسنگی از تالیفات
و مصادر اولیه علوم دینی مانند عقاید
و حدیث
و فقه وتفسیر
و... از علوم آل محمد (علیهم
السّلام) را به جامعه
اسلام و شیعه عرضه نمودند.
در اوایل قرن ششم که حمله
مغول آغاز شد شیعه شدن جمعی از سلاطین مغول در ایران
و حکومت سلاطین مرعشی در مازندران، مرکزیت شیعه در
قم و کوفه و نجف در قدرت
و وسعت جمعیت شیعه کمک بسزایی نمود. این وضع تا اواخر قرن نهم هجری ادامه داشت
و از حدود قرن دهم هجری در اثر
ظهور سلطنت صفویه در ایران،
مذهب شیعه رسمیت یافت
و تاکنون که در قرن پانزدهم هجری میباشد به رسمیت خود باقی است
و به علاوه در همه نقاط جهان، صدها میلیون شیعه زندگی میکنند.
امروزه مهمترین دشمنان شیعه را سران
استکبار و کفر و هم پیمانان ایشان بخصوص وهابیت از خارج تشیع
و بهائیت و صوفیه از داخل تشیع تشکیل میدهند. سران استکبار با سرمایه گذاری
و حمایت بی دریغ از این سه
فرقه ضاله نه تنها برای ضربه زدن به تشیع تلاش میکنند بلکه برای ضربه زدن به
جهان اسلام نقشه میکشند. بر همه شیعیان لازم است که علاوه بر شناخت دشمنان اصلی تشیع با شناختی علمی
و دقیق، ازعقائد تشیع دفاع کنند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شناخت اجمالی شیعه»، تاریخ بازیابی ۳/۶/۱۳۹۵. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شیعه»، تاریخ بازیابی ۲۸/۱/۱۳۹۵.