صدقه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
دین اسلام همانگونه که کسب درآمد از هر راهی مجاز نیست، خرج کردن
مال نیز در هر راهی درست نیست، یکی از نیکوترین راههای مورد تأیید اسلام برای صرف مال، صدقه دادن آن در راه خداست، دادن مال در راه خدا را «تصدّق» و مال داده شده را «صدقه» مینامند.
چیزی که
انسان آن را به
قصد قربت از مالش خارج میکند مانند
زکات که انسان از مال خود در راه خدا میدهد را صدقه گویند؛ ولی در واقع، صدقه هم شامل
واجب میشود و هم
مستحب.
علامه بزرگوار
ابن فهد برای صدقه پنج قسم بیان کرده است: صدقه در
مال، در
جاه، در
عقل، در
زبان، در
علم.
صدقه در مال، معلوم است و اما در جاه: تصورش به این است که برای دیگری در راه خدا
شفاعت کند، و در عقل: در
مشورت کمک نماید، و در زبان: در میان مردم به اصطلاح برخیزد، و در علم: روشنگر افکار مردم شود. و باید متوجه بود که صدقه در مال، تنها پنج ریال یا یک تومان دادن به
فقیر و
مسکین نیست، بلکه جامعه از این مال یا به نحو
وجوب و یا بطور
استحباب، حقی دارد؛ بنابراین از این اموال، شخص
مسلمان باید جامعه را بهرهمند سازد، کتابهای دینی چاپ کرده، در دسترس قرار دهد،
کتابخانه،
بیمارستان، زایشگاه، پل، جاده، و
حمام بسازد و صدها امر دیگر که در خدمت بندگان خدا قرار میگیرد، انجام دهد.
فقیر: کسی است که محتاج است، ولی سؤال (درخواست) نمیکند، اما مسکین؛ کسی است که سؤال مینماید و بر این معنی از
امام باقر (علیهالسّلام) روایتی نقل شده است. «الفَقیرُ الّذی لایساَلُ النّاسُ وَ المسکینُ الّذی یَساَلُ.»
و آیه مبارکه: «لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ اُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْاَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ اِلْحافاً؛
برای فقراء: آن کسانی که در راه خدا بازداشت شدهاند، قدرت سیر در
زمین را ندارند، نادان آنها را از جهت عفیف بودنشان، ثروتمند میپندارند، تو آنها را به سیما میشناسی، از مردم در حالت الحاح سؤال نمیکنند.» روشنگر این مدعاست.»
همانطوری که گذشت، صدقه دارای معنی عامی است که هم شامل واجبات مانند زکات خواهد شد و هم
صدقات مستحبی را میگیرد، بنابراین بیتناسب نیست که بطور اختصار درباره قسم اول هم بطور خلاصه بحثی شود.
زکات یکی از
فروع دین و از
ضروریات اسلام است و منکر آن
کافر و
نجس است و در اکثر
آیات قرآن هر کجا نامی از
نماز برده شده، از زکات هم نامی برده شده و
فقهای اسلام، در کتب فقهیّه خود، یک فصل مخصوص زکات و بعضی یک جلد درباره آن نوشتهاند.
شخصی بنام
ثعلبه انصاری خدمت
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرفیاب شد، عرضه داشت: از خدا بخواه بمن ثروت زیادی مرحمت کند! حضرت فرمود: صلاح نیست، منحرف خواهی شد،
سوگند به آنکه جانم در قبضه قدرت اوست، اگر
اراده نمایم که تمام کوههای دنیا
طلا و
نقره شود، خواهد شد.
ثعلبه رفت و بار دیگر آمد، قسم خورد و گفت: اگر
خدا روزیم کند، تمام حقوق الهی و حقوق همسایگان و مستمندان را میپردازم، حضرت
دعا کرده و آنقدر گوسفندان او زیاد گردید که در شهر نتوانست نگهداری کند. زمانی که تهیدست بود، پیوسته در جماعتها حاضر بود، ولی وقتی ثروت او رو به افزایش یافت، کمکم حضور او در جماعتها کم شد، تا بجایی رسید که بطور کلی قطع کرد. خدمت حضرت شرح حال او را گفتند، فرمود: وای بحال ثعلبه! طولی نکشید که
آیه زکات آمد، سرور کائنات برای گرفتن
مالیات اسلامی (زکات) به سوی او مامور فرستاد، در پاسخ مامور گفت: این یا
جزیه است یا شبیه به آن، از دیگران بگیرید تا نوبت من شود.
بعد از آنکه از دیگران
مالیات گرفتند، نزد او آمدند. حرف خود را تکرار کرد، آنگاه گفت: بروید تا من درباره آن فکری کنم مامورین حضور پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسیدند و جریان را بعرض آن حضرت رسانیدند، فرمود: وای بحال ثعلبه! چیزی نگذشت که آیه نازل شد که: بعضی از مردم با خدا
عهد کردند که اگر خدا از فضل خود ثروتی به ما عنایت کند، زکاتش را میدهیم و از نیکوکاران خواهیم بود و چون خدا از فضلش به آنها عطا کرد، به آن
بخل ورزیده و پشت نمودند و حال آنکه آنان روگردانند؛
وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ.» چون ثعلبه از موضوع مطلع گردید، نزد حضرت رفت، او را نپذیرفت. بعد از رحلت آن سرور نزد خلفاء ثلاثه رفت، آنها هم راهش نداند و در حال
کفر و
نفاق از
دنیا رفت.
آری، ترک واجب گاهی از کفر و
ارتداد سر در میآورد، باید کوشید دستورات الهی را موبمو عمل کرد و هیچ تنبلی و سستی نشان نداده و محبت مال را باید از دل بیرون کرد، نکند بگونهای باشد که نماز بخواند،
حج برود، یا احیاناً
روزه بگیرد، اما به زکات که میرسد، ترک کند که امکان دارد به سرنوشت ثعلبهها دچار گردد و در شدت و سختی آن، همین بس که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را کفر به خدا به حساب آورده است.
و از
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)،
روایت شده که فرمود: بر شما باد به زکات؛ زیرا از پیامبر شما شنیدم که میفرمود: زکات پل اسلام است پس هر که آن را بپردازد، از پل گذشته و هر که نپردازد، در زیر آن محبوس خواهد شد. زکات خشم خدا را خاموش مینماید. «علَیکم بالزّکوةِ فَانّی سمعتُ نبیّکم یقول: الزکوةُ قَنْطَرَةُ الاسلامِ فَمَن اَداها جازَ القَنطرةَ وَ مَنْ مَنَعَها احتُبِسَ دونَها وَ هی تُطفی غضَبَ الرَّبَّ.»
زکات چنانکه در رسالههای عملیّه ذکر شده، بر نه چیز واجب میشود:
گندم،
جو،
کشمش،
خرما، طلا، نقره،
شتر،
گاو و
گوسفند.
برای اهمیت و عظمت صدقات مستحبی خوبست نخست به حالات انبیاء و
ائمه (علیهمالسّلام) بلکه به حالات سایر مؤمنین و افراد
خیّر و محسن، نظر افکند که چگونه از مال خود، در راه خدا بهرهمند شده؟ و بوسیله آن چه خدمتهایی به
جهان اسلام و مسلمین نمودهاند.
روایات در فضیلت صدقه بسیارند که برای نمونه به بعضی از آنها میپردازیم: علی (علیهالسّلام) فرمود: هر که به عوض و بدل
یقین کند، خوب بخشش نماید. «مَن ایقَنَ بِالخَلفِ جادَ بالعطیّة.»
و نیز فرموده: خوشا به حال کسی که زیادی مالش را
انفاق کند و از زیادی گفتارش جلوگیری نماید. «طوبی لمَن انْفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و اَمسَکَ الفَضلَ مِن کلامِهِ.»
امام باقر از علی بن ابیطالب (علیهماالسّلام) نقل میفرماید که: آن حضرت فرمود: روزی یک دینار انفاق کردم، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من فرمود: آیا نمیدانی که صدقه
مؤمن از دستش بیرون نمیرود، تا آنکه از دهان هفتاد
شیطان آزاد گردد (همه گویند: نده!) و در دست سائل قرار نگیرد، تا نخست در دست خدای بزرگ قرار گیرد، آیا خداوند چنین آیهای نفرموده: آیا ندانستهاند که خدا اوست که
توبه را از بندگانش میپذیرد و صدقات را میگیرد. «اَما علمت اَنَّ صَدَقةَ المُؤمن لاتخرج من یدهِ حَتی یٌفَکَّ بها عَنْ لُحِی سَبْعینَ شیطاناً و ما یَقَعُ فی یَدِ السّائلِ حَتی یقَعَ فی یَدِ الرَّبَّ تبارکَ و تعالی اَلم یقل هذه الآیةَ: المْ یَعلَمُوا اّنَّ الله هو یَقبلُ عنَ عبادهِ و یاخُذًُ الصّدقاتِ؛
زمانی که امام باقر (علیهالسّلام) پدر بزرگوارش را
غسل میداد، افراد متوجه پینههای دست و پا و پیشانی
امام زینالعابدین (علیهالسّلام) بودند که در اثر
سجده بسیار پینه بسته بود، ولی در پشت شانه نیز اثر پینهای دیدند، از امام باقر (علیهالسّلام) پرسیدند: این اثر چیست؟ حضرت فرمود: اگر بعد از حیات پدرم نبود، نمیگفتم. روزی بر او نمیگذشت مگر آنکه یکی یا بیشتر از بینوایان را سیر میکرد
شب که میشد، انبان خود را پر میکرد و وقتی دیدهها بخواب میرفت، به در خانه تنگدستان آبرومند رفته، میان آنان تقسیم میفرمود، و آنان نمیدانستند که آورنده طعام کیست؟
صدقات پیمبر و
آل او (علیهمالسّلام) آن قدر زیاد است که خود نیازمند به کتاب مستقلی است و علامه بزرگوار،
مجلسی (رضواناللهعلیه) در
بحار، یک باب مخصوص برای آن باز نموده است.
در
سوره مبارکه توبه آیه ۱۰۴ میخوانیم؛ «ألَم یعلَمُوا أنَّ الله هُوَ یقبِلُ التُوبَة عَنْ عباده و یأخُذُ الصَّدَقات؛
آیا نمیدانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش میپذیرد و صدقات را میگیرد و خداوند توبهپذیر و مهربان است.»
سخن از بندگان نیازمندی است که به
اجازه و فرمان الهی، اینگونه کمکها را میپذیرند، در حقیقت نمایندگان پروردگارند و به این ترتیب دست آنها نیز دست خداست، این تعبیر، یکی از لطیفترین تعبیراتی است که عظمت و شکوه این حُکم اسلامی را مجسم میسازد و علاوه بر تشویق این فریضه الهی هشدار میدهد که در پرداخت زکات و صدقات نهایت ادب و احترام را به خرج دهند، چرا که گیرنده خدا است. در روایتی از
امام سجاد (علیهالسلام) میخوانیم: «إنَّ الصَّدَقَة لاتَقَع فی یدِ العَبدِ حتّی تَقَعُ فی یدِ الرَّب؛ صدقه در دست بنده قرار نمیگیرد مگر این که قبلاً در دست خدا قرار گیرد.» با توجه به
آیات و
روایات متعدد، باز هم کسانی هستند که به هنگام کمک مالی جزئی به برادران و خواهران نیازمند خود آنها را تحقیر کرده و یا با خشونت و بیاعتنائی با آنها رفتار میکنند.
برای
صدقه واجب یا
مستحب، فوائد بسیاری است که از خلال روایات و آیات استفاده میشود:
۱. پاداش زیاد اخروی، چنانکه از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده: آگاه باشید هر که انفاق نماید به صدقهای، برای اوست به وزن هر درهم، مانند
کوه اُحد از نعمتهای بهشت.
۲. صدقه در دست پروردگار قرار گیرد، چنانکه از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده که فرمود: هیچ چیزی نیست مگر آنکه فرشتهای بر آن موکل است، جز صدقه، چه آنکه آن در دست خدا واقع میشود. «ما من شَیءٍ اِلا وکلَ بهِ ملکٌ الا الصَّدَقةَ فاِنّها تَقَعُ فی یدِ الله.»
(روایت گذشته از امام باقر (علیهالسّلام) نیز بر آن دلالت دارد.)
۳. با صدقه مال کم نخواهد شد، همانطور که از
موسی بن جعفر (علیهماالسّلام) از پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که فرمود: هیچگاه مال انسان با صدقه کم نخواهد شد، پس بدهید و نترسید. «و ما نقَصَ مالٌ مِن صدَقةٍ قطّ فاعطوا و لا تَجبنوُا.»
۴. کمر شیطان را میشکند. «و الصّدَقَةًُ تکسِرُ ظَهْرهُ.»
۵. مرگ بد را دفع میکند. «الصّدقةُ تمنَعُ میتةَ السُوءِ.»
۶.
عمر را زیاد مینماید.
۷. روزی را زیاد و فقر را برطرف سازد. «اِستَنزلوُا الرّزقَ بالصّدقه.»
«البر و الصدقه ینفیانِ الفقرَ.»
۸.
شفا و دوای مریض است. «داووا مرَضاکُم بالصّدقةِ.»
۹. از خطر خرابی محفوظ ماند. «دفع الله عزّوجلَّ عنه الهَدمَ.»
۱۰. خانه و شهر را آباد سازد. «انّ الصّدقةَ وصلةَ الرّحِم تعمِّرانِ الدّیارَ.»
۱۱. قضاء حتمی آسمانی را برطرف کند. «تدفَعُ القَضاءَ المُبرَمَ مِنَ السَّماءِ.»
۱۲. از
اذیت درنده نگهداری نماید، چنانکه از
حضرت رضا (علیهالسّلام) نقل شده: در زمان
بنیاسرائیل،
قحطی شدیدی سالیان پی در پی پدید آمد در نزد زنی لقمه نانی بود، آن را در دهان گذاشت، سائلی او را صدا زد،
زن گفت: در چنین وقتی ببخشم؟ آن را از دهان بیرون آورد و به سائل داد که ناگهان بچه کوچک او، در بیابان مورد حمله گرگ قرار گرفت، او را در دهان گرفت و
فرار کرد.
مادر بدنبال آن میدوید و فریاد میزد، پروردگار
جبرئیل را فرستاد، بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادر تحویل داد، فرمود: «یا امة الله» آیا خوشنود شدی؟ این لقمه بجای آن لقمه است. «لقمةُ بلقمةٍ.»
۱۳. مالِ انسان را از تصرف اشرار حفظ میکند، چنانکه از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده، هر که در حالت اختیار مال خود را از خوبان دریغ دارد، خداوند در حالت
اضطرار، مال او را نصیب
اشرار کند. «من منعَ مالَهُ من الاَخیار اختیاراً صرَفَ اللّهُ مالَهُ الیَ الاشرارِ اضطراراً.»
۱۴. هفتاد در از
شر و بدی را میبندد. «قال النَّبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): الصّدَقةُ تسُدُّ سَبعینَ باباً مِنَ الشَّرََ.»
۱۵. تجارت سودمندی است، چه در
دنیا و چه در
آخرت، چنانکه از
علی (علیهالسّلام)،
روایت شده: هر گاه گرسنه شدید، با خدا بوسیله صدقه سودا کنید. «اذا اَملقتُم فتاجِرُوا الله بالصَّدقَةِ.»
۱۶. ناراحتی فکری وسوسه و
ترس را برطرف سازد. «قال ابو عبدالله (علیهالسّلام): اذا وَقعَ فی نفسِکَ شَیءٌ فخذ شَیئاً فتصدَّق بهِ علی اَوّلِ مسکینٍ تلقاهُ فانَّ الله یَدْفعُ عَنکَ.»
۱۷. صدقه در شب،
خشم خدا را فرو نشاند و
گناه بزرگ را نابود ساخته و حساب را آسان گرداند. «انَّ صَدقةَ اللّیلِ تُطُفی غضبَ الرَّبَّ و تَمْحُوا ذَنبَ العظیمِ و تُهوّن الحِسابَ.»
۱۸. یک درهم صدقه بالاتر از ده
شب،
نماز است. «صدقةُ درهمٍ افضَل من صلوةٍ عشرٍ لیالٍ.»
باید توجه داشت که مراد از ده شب نماز، قسم مستحب آنست نه واجب، وگرنه اگر
کوه ابوقبیس طلا گردد و در راه خدا
انفاق شود، جای یک
رکعت واجب را نخواهد گرفت.
۱۹.
قرض انسان ادا شود و
برکت ایجاد کند. «الصدقةُ تَقضِی الدَّینَ و تُخلِفُ البرَکةَ.»
۲۰. فرزندان انفاقکننده، مورد بخشش الهی قرار گیرند. «قال الصادق (علیهالسّلام) ما اَحسَنَ عبدٌ الصّدقةَ فی الدُّنیا الا احسَنَ اللهُ الخلافةَ علی وُلِدِهِ مِن بَعدهِ.»
۲۱. نحسی روز و شب را برطرف میسازد، چنانکه از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده که پدران بزرگوارش از جد والاتبار خود نقل فرمودهاند میان من و مردی زمینی بود. آن
مرد،
اراده کرد آن را قسمت کند. چون از اهل نجوم بود، در ساعت خوبی اقدام کرد، وقتی به سوی این کار بیرون آمد، بدنبال پدرم فرستاد، چون زمین را قسمت کردند، بهترین سهم نصیب پدرم شد، آن مرد تعجب کرد، پدرم به او فرمود: چرا
تعجب میکنی؟ جریان ساعت را گفت. حضرت فرمود: آیا تو را به بهتر از آنچه انجام دادی، دلالت نکنم؟ چون صبح کردی، به صدقهای تصدق کن که نحسی آن روز از تو برطرف خواهد شد و چون شبنمایی، صدقه بده که نحسی آن شب از تو برطرف خواهد گردید. «اذا اَصبَحتَ فَتَصدَّق بِصَدَقَةٍ تُذهب عَنکَ نَحَس ذلکَ الیَومِ، وَ اذا اَمسَیتَ فَتَصَدَّق بِصَدقةٍ تذهب عَنکَ نحس تِلکَ اللَّیلة.»
«کلُّ معروف صدقَةٌ الی غنیَّ او فقیر فتصَدَّقوا ولو بَشِقِّ تَمرَةٍ و اتَّقوا النّار ولو بشِقَّ التَّمرةِ فانَّ الله عزوجلّ یربیها لصاحبِها کما یربّی اَحَدُکم فلوه اَو فصیلَهُ حتّی یوفِّیهُ اِیّاها یَومَ القیمةِ حتّی یکونَ اَعظمَ مِن الجَبَلِ العَظیم.»
موضوع نحسی روز و شب، چنانکه در شرح گفتار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (ساعاتُهُ اَفْضلُ السَّاعاتِ) گذشت، هم از آیات قرآنی استفاده میگردد و هم از روایات، بعلاوه با تجربه ثابت شده که بعضی از روزها، برای انسان نحس گشته و در آن روز مصائب گوناگونی به سوی او رو میآورد و یا در بعضی از شبها، حوادث رقتبار و قضایای کوبندهای بوجود میآید که خود دلیل بر صحت و امکان آنستـ والله اعلم.
«خُذْ مِنْ أمْوالِهِم صَدَقة تُطَهِّرُهُم وَ تُزَّکیهم بِها...؛
از اموال آنها صدقهای (به عنوان زکات بگیر تا به وسیله آن، آنها را پاکسازی و پرورشدهی و (به هنگام گرفتن زکات) به آنها دعا کن که دعای تو مایه آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست.»
در این
آیه اشاره به یکی از احکام مهم اسلامی یعنی مسأله زکات به عنوان یک قانون کلی شده است و خداوند در ابتدای این آیه چنین به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دستور میدهد؛ از اموال آنها صدقهای بگیر و در ادامه به دو قسمت، فلسفه اخلاقی روانی و اجتماعی زکات اشاره کرده و میفرماید؛ تو با این کار آنها را پاک میکنی و نموّ میدهی، آنها را از رذائل اخلاقی، از دنیاپرستی و
بُخل و اِمساک پاک میکنی و نهال نوع دوستی و
سخاوت و توجه به حقوق دیگران را در آنها پرورش میدهی.
از این گذشته مفاسد و آلودگیهائی که در جامعه به خاطر فقر و فاصله طبقاتی به وجود میآید با انجام این فریضه الهی برمیچینی و صحنه اجتماع را از این آلودگیها پاک میسازی و نیز همبستگی اجتماعی و نموّ و پیشرفت اقتصادی را در سایه اینگونه برنامهها تأمین مینمائی.
آنگونه که از سخنان معصومین (علیهمالسلام) و
آیات قرآن کریم استفاده میشود صدقه دارای شرایطی میباشد از جمله؛
۱- قبل از هر چیز، صدقه باید از اموال حلال و خوب و سالم باشد؛ «یا أیها الَّذینَ آمَنُوا أنْفِقُوا مِنْ طَیباتِ ما کسَبْتُمْ وَ...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که (از طریق
تجارت حلال) به دست آوردید، و از آن چه از زمین برای شما خارج ساختهایم انفاق کنید!»
۲- بهتر است که صدقه و انفاق مخفی باشد؛ «وَاِنْ تُخْفُوها وَ تُؤتُوها الفُقَراءَ فَهُوَ خَرٌ لَکمْ؛
هر گاه آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید برای شما بهتر است.»
۳- این که صدقه و انفاق همراه با
آزار و
منّت نباشد؛ «یا أیها الَّذینَ آمَنُوا لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِکمْ بِالمَنِّ و...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با منّت و آزار باطل نسازید همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند، و به خدا و
روز رستاخیز، ایمان نمیآورد...»
۴- انفاق و صدقه باید توأم با اخلاص و
خلوص نیت باشد؛ «ینْفِقُونَ أموالَهُمْ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ؛
«کسانی که اموالشان را برای جلب خوشنودی خدا انفاق میکنند.»
۵- انفاق و صدقه از اموالی باشد که آنها را دوست داریم و مورد علاقه ماست؛ «لَنْ تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ...؛
هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمیرسید مگر این که از آنچه دوست میدارید (در راه خدا) انفاق کنید،...»
۶- این که انفاقکننده هرگز خود را مالک حقیقی تصور نکرده، بلکه خود را واسطه بین خدا و خلق بداند؛ «وَأنْفِقُوا مما جَعَلَکمْ مَسْتَخْلِفْین فِیهِ؛
انفاق کنید از آنچه خداوند شما را نماینده خود در آن قرار داده است.»
«إنّما الصَّدَقاتُ لِلْفُقَرا والمَساکینَ والعامِلینَ و...»
این
آیه به روشنی مصارف واقعی صدقه را بیان کرده و به تمام توقعات بیجا پایان میدهد و آن را در هشت مصرف خلاصه میکند:
۱- فقرا؛
۲- مساکین؛
۳- عاملان و جمعآوریکنندگان زکات که آنچه به آنها داده میشود در حقیقت به منزله مزد و اُجرت آنها است؛
۴- «مُؤلِفَة قلوبُهُم» یعنی کسانی که انگیزۀ معنوی نیرومندی برای پیشبرد اهداف اسلامی ندارند و با تشویق مالی میتوان تألیف قلب و جلب محبت آنان را نمود؛
۵- برای آزاد ساختن بردگان؛
۶- برای اداء دِین بدهکاران و آنها که بدون
جُرم و تقصیر زیر بار
بدهکاری مانده و از ادای آن عاجز شدهاند؛
۷- مصرف در راه خدا و منظور آن، تمام راههایی است که بر گسترش و تقویت آئین الهی منتهی شود؛
۸- «وَابنِ سبیل» و کمک به واماندگان در راه، مسافرانی که بخاطر علتی در راه مانده و زاد و توشه کافی برای رسیدن به مقصد ندارند.
شکی نیست در اینکه انفاق به بینوایان، از صدقات مشروع بحساب آمده و دارای فوائد مذکور است، اما آیا انفاق به غیر فقیر نیز صدقه بوده و فوائد گذشته را هم در بر دارد یا نه؟
از روایات استفاده خواهد شد که انفاق بطور کلی صدقه است و دارای همان فوائد خواهد بود، گرچه در بسیاری از آنها ذکر فقراء و مساکین شده، چنانکه در اصل
خطبه شعبانیه نیز ذکر گردیده.
از جمله روایاتی که بر مطلوب ما دلالت دارد، روایتی است که از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل گردیده که: هر احسانی چه به مالدار و چه به فقیر، صدقه است. پس صدقه دهید، گرچه به نصف خرمایی باشد، و از
آتش پرهیز نمائید، گرچه به نصف خرمایی باشد.
پس بدرستی که خداوند بزرگ آن نیمه خرما را برای صاحب صدقه
تربیت میکند، چنانکه یکی از شما بچه الاغ یا بچه شترش را میپروراند، تا اینکه آن را در
قیامت به او رد کند، بزرگتر از کوه بزرگ. «کلّ معروف صدقة الی غنیّ او فقیرٍ فتصدّقوا ولو بشق تمرةٍ و اتّقُوا النّار ولو بشقّ التَّمرَةِ فانَّ اللهَ عزوجلّ یربیها لصاحبها کما یُربّی احدُکم فَلْوَهُ اَوْ فَصیلهُ حتی یوقّیَهُ ایّاه یوم القیامة حتی یکون اعظم من جبل عظیمِ.»
اصولاًُ باید دانست که در
آئین اسلام، در هر موضوعی خداوند حد وسط را ملاحظه کرده و به آن فرمان داده است و لذا نه
افراط در آن دیده میشود و نه
تفریط و بهمین جهت، امت هم به
امت وسط نامیده شده است. «و کذلک جعلناکم امّةَ وَسَطاً لتَکونوُا شُهَداءَ علَی النّاس؛
یکی از موضوعاتی که میتوان در آن حد وسط را مشاهده کرد، انفاقات و صدقات است؛ خداوند بزرگ چنین دستور فرموده: نه آن اندازه انفاق کن که به نکوهش و
حسرت بنشینی و نه دستهای خود را به گردنبندی و هیچ انفاق ننمایی، بلکه میانهروی را پیشه خود ساز. «و لا تجعل یدکَ مغلُولةً الی عُنقِکَ و لا تَبسطها کلَّ البَسطِ فَتَقعُدَ ملوُماً مَحسوراً.»
علت نزول آیه آنطور که از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل گردیده این بود که امکان نداشت کسی شرفیاب حضور پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شود و از او چیزی درخواست نماید و حضرت او را رد سازد.
روزی زنی بچه خود را نزد او فرستاد و گفت: اگر آن حضرت فرمود: چیزی ندارم، بگو پیراهن خود را بده بچه نزد ایشان رفت، حضرت چیزی نداشت، آن کودک پیراهن او را گرفت آیه فرود آمد که میانهروی را مراعات کن.
شکی نیست در اینکه در دنیا، انفاقات روی اغراض صورت میگیرد؛ گاهی برای
شهرت در میان مردم، زمانی، برای تلافی کردن، و گاه برای زیادی هوادار، روزی بجهت کوبیدن حریف، و ممکن است برای انگیزههای دیگر انجام گیرد، البته بسیار هم دیده شده که برای
رضای خدا و بجهت فرمان آفریدگار با عظمت و
حکیم و داناست. و نیز انفاقات گاهی از
مال حلال و زمانی از
حرام و گاه از مال شبههناک صورت میگیرد.
بنابراین باید کوشید که صدقه و انفاقی که آناندازه ارزنده است و دارای فوائد بسیاری است، با موانعی توام نگردد که مردود شناخته شود و مورد قبول حضرت احدیت قرار نگیرد، بلکه تا بتواند باید با تلاش بسیار و دقت زیاد، آن را از مال حلال تهیه کرده، خالصانه برای تحصیل خوشنودی خدای بزرگ، در خفا و پنهانی، انفاق نموده تا فوائد مذکور نصیب او گردد.
خداوند حالات فُسّاق را که بیان میکند چنین میفرماید: بگو (ای پیغمبر) شما با میل یا
اکره انفاق کنید، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد؛ زیرا شما ملت فاسقی هستید. «قل انفقوا طوعاً اَوْ کَرهاً لن یُتقَبَّلَ منکم اِنّکُم کُنتُم قوماً فاسقینَ.»
و یا درباره ریاکاران چنین میفرماید: و کسانی که اموال خود را به جهت خودنمایی و دیدن مردم انفاق میکنند، و به خدا و
روز قیامت ایمان ندارند (آنان مستکبر و خودستا بوده) و هر که شیطان دوست او باشد (مسلّم از او عمل پذیرفته نخواهد شد) پس
شیطان بد همنشینی است. «و الذین ینفقونَ اموالَهُم رئاءَ النّاس و لا یؤمنونَ باللهِ و لا بالیومِ الآخرِو مَنْ یکُن الشَّیطانُ لَهُ قریناًُ فساءَ قریناً.»
و در خصوص منتگذارندگان چنین میفرماید: ای کسانی که ایمان دارید! صدقات خود را با
منت و آزار باطل مسازید، مانند آنکه مال خود را بجهت دیدن مردم انفاق کند. «یا ایّها الّذین آمنوا لاتُبطلوا صدَقاتِکم بالمن و الاذی کَالَّذی یُنفِقُ مالَه رئاء النّاس.»
و در موضوع شرائط دیگر چنین میفرماید: ای گروندگان! از پاکیزههای آنچه کسب کردهاید انفاق نمایید و از آنچه ما از برای شما از زمین میرویانیم و از پلید آن
اراده انفاق نکنید، در صورتی که خودتان گیرنده آن نیستید، مگر آنکه از آن چشمپوشی کنید، و بدانید که خدا بینیاز پسندیده است. «یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتُم و ممّا اَخرجنا لکم مِنَ الارضِ و لا تیَمَّمُوا الْخبَیثَ منهُ تُنفقونَ و لستُم بآخذیهِ الا اَن تُغمضوا فیه و اعلموا انَّ الله غنیٌ حمیدٌ.» .
نظر به اینکه روایات متمم آیات قرآنی و مبین آنهاست، در هر باب و در هر موضوع که قرآن وارد شده، روایات هم تذکراتی دارد و بهمین جهت در موضوع صدقات، روشهای پسندیدهای را بیان داشتهاند که بسیار مناسب است ملت مسلمان در انفاقاتشان آنها را مراعات کرده و بکار برند:
یکی از
اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) گوید: به آن حضرت عرض کردم: من دو آیه از
قرآن را امتحان کردم به نتیجه نرسیدهام، حضرت فرمود: کدامند؟ گفتم: این آیه که خدا فرموده: مرا بخوانید من دعای شما را اجابت میکنم. ادعونی اَستَجِب لکم.
ما او را میخوانیم اجابت را نمیبینیم! فرمود: آیا چنین میبینی که خدا
خلف وعده میکند؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمیدانم، فرمود: من تو را از آن خبر میدهم: هر که خدا را در آنچه به آن فرمان داده فرمان برد، آنگاه او را از جهت و ناحیه
دعا بخواند، اجابت خواهد کرد. گفتم: جهت و ناحیه دعا چیست؟ حضرت فرمود: ابتداء میکنی بنام خدا، سپس او را ثنا میگویی و به بزرگی یاد میکنی و نعمتهای او را که بر تو ارزانی داشته یاد مینمایی، سپس او را
شکر میکنی، آنگاه بر پیامبر و
آل او درود میفرستی، بعد گناهان خود را متذکر می
شوی، پس
اقرار به آن مینمایی. سپس پرسید: آیه دیگر کدام است؟ گفتم: گفتار خدا: «و ما انفقتُم من شیءٍ فهوَ یخلِفهُ؛
آنچه انفاق میکنید از چیزی پس خدا آن را عوض میدهد.» و من انفاق میکنم و بدل آن را نمیبینم!
حضرت فرمود: آیا خلف وعده را در او میبینی؟ گفتم: نه فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمیدانم. حضرت فرمود: اگر یکی از شما مال حلالی را کسب کند و در راه خدا انفاق نماید، هیچ درهمی را انفاق نمیکند، مگر آنکه خدا عوض آن را خواهد داد. «لو انّ احدکُمُ اکتسَبَ المالَ من حلّهِ و انفَقَ فی حقّهِ لَم یَنفق درهماً الا اخلف الله علیه.»
از
علی (علیهالسّلام) روایت شده:
بهشت بر سه طائفه
حرام باشد: منّان (منتگذار) قتّات (سخنچین)، مدمن الخمر (کسی که از خوردن
شراب باکی ندارد یا آنکه دائم میخورد). «تحرمُ الجنّة علی ثلاثةٍ، علی المنّانِ، و علی القتّاتِ و علی مدمِنِ الخَمرِ.»
شکی نیست در اینکه انفاق در پنهانی برای انسان، سالمتر است تا آشکارا؛ زیرا آدمی باید خود ساخته باشد که بتواند خود را از
ریا حفظ کند و از طرفی گرفتن صدقه برای طرف نیز آسانتر میباشد، زیرا در انفاق آشکار، ممکن است شخص بینوا خجالت بکشد.
و شاید بهمین جهت باشد که از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده: چهار چیز از گنجهای نیکی است: کتمان حاجت، کتمان صدقه، کتمان مرض و کتمان مصیبت. «اربعة من کنوز البرِّ: کتمانُ الحاجة ِ و کتمانُ الصدقهِ و کتمان المرض، و کتمان المصیبةِ.»
و از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده: آنچه را که
خدا بر تو
واجب کرده، آشکار کردن آن بهتر از پنهان نمودن آنست و آنچه مستحبی است پنهان کردن آن از علنی کردن بهتر است و اگر انسانی زکات مالش را بر گردنش حمل کند و آشکارا تقسیم نماید، این عمل بسیار نیکوست. «کلّما فرضَ علیکَ فاعلانهُ افضل من اسراره و ما کان تطوعاً فاسرارهُ افضلُ من اعلانِهِ، و لو انّ رجلاً حمل زکات مالِه علی عاتقیه فقسّمَها علانیةً، کان ذلک حسناً جمیلاً.»
انفاق نسبت به بستگان و فامیل، هم صدقه است و هم پیوند خویشی، چنانکه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده: صدقه بر
مسکین صدقه است و بر خویشاوند صدقه و
صله است. «الصدقة علی مسکینِ صدقةٌ، و هی علی ذی رحمٍ صدقةٌ وصلة.»
از
حسین بن علی (علیهماالسّلام) روایت شده که: از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که فرمود: به کسی که متکفل امور آنها هستی، ابتداء کن؛ مادرت، پدرت، خواهرت و برادرت، سپس پائینتر بعد پائینتر و فرموده: صدقهای نیست در صورتی که فامیل محتاج باشد. «سمعتُ رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقول: ابدَ بمن تعولُ امّکَ، و اباکَ، و اختَک، و اَخاکَ، ثمَّ اَدناکَ فاَدناکَ و قالَ: لا صدقةَ و ذو رحمٍ محتاجٌ.»
از
موسی بن جعفر (علیهماالسّلام) روایت شده که: در
بنیاسرائیل مرد صالحی بود و زن صالحهای داشت. در خواب دید که به او گفته شد: خداوند در زندگانی برای تو چنین مقرر فرموده که نصف عمر در وسعت و نصف دیگر در تنگی و سختی باشی، اینک اختیار با توست، نصف اول عمر را اختیار میکنی یا نصف آخر را؟ من گفتم: من زن صالحهای دارم که در معاش با هم شریکیم، باید با او
مشورت کنم.
صبح که شد، جریان
خواب را برای
زن بیان کرد زن گفت: نصف اول عمر را برگزین و در
عافیت بشتاب، زود است که خداوند بر ما
رحم کرده و
نعمت خود را تمام کند. شب که شد، دوباره طرف را در خواب دید، از او پرسید چه کردی؟ گفت: نصف اول را اختیار کردم. گفت: میل خودت است آنگاه دنیا از هر طرف به او رو آورد، زن او به او گفت: به خویشان و نیازمندان برس، به آنها پیوند کن و نیکی نما و به همسایهات و برادرت فلانی برس.
چون نصف عمر گذشت، مردی را که دیده بود، در خواب دید، به او گفت: بدرستی که خدا از تو تشکر نموده و برای توست در تمام عمر آنچه گذشته است از وسعت. «انّ الله تعالی قد شکرَ لکَ ذلک ولکَ تمامُ عُمرِکَ سِعْةً مثلِ ما مضی.»
خویشاوند و همسایه در
آیات و
روایات بسیاری، اکیداً مورد سفارش قرار گرفته که اگر دلیلی نبود بر اینکه همسایه
ارث نمیبرد، آدمی خیال میکرد همسایه از انسان ارث میبرد.
از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده: به من
ایمان نیاورده کسی که سیر بخوابد و
همسایه مسلمان او گرسنه باشد.
ابوالفتوح رازی، از آن حضرت نقل کرده: مؤمن نیست کسی که همسایه او از شرش
ایمن نباشد. گفتند: یا رسول الله! حق همسایه بر همسایه چیست؟ فرمود: پستترین حق او اینکه اگر قرض بخواهد، به او بدهد و اگر استغاثه کند، به فریادش رسد، اگر چیزی بعاریت بخواهد، به او بدهد اگر به احسان او نیازمند گردد فریادش رسد، اگر چیزی بعاریت بخواهد، به او بدهد اگر به
احسان او نیازمند گردد او را احسان کند، هر زمان او را بخواند اجابت نماید، اگر مریض شود عیادتش کند، اگر بمیرد او را
تشییع نماید، اگر خیری به او رسد خوشحال شود، اگر مصیبتی به او وارد گردد بد حال شود، خانه خود را بلندتر از خانه او نکند که موجب اذیّت او گردد، و اگر چیزی بخانه آورد بخانه او بفرستد. تا آنکه فرمود: آنچه را که گفتم بشنوید! ادا نمیکند حق او را مگر اندکی و براستی که مرا خداوند نسبت به همسایه سفارش فرموه که من گمان بردم برای او ارث قرار میدهد.
از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده: صدقه در
روز جمعه، دو چندان خواهد شد. «ولکنّ الصدقة یومَ الجمعةِ تضاعفُ اَضعافاً.»
و نیز فرمود: هر که در
ماه مبارک رمضان صدقه دهد، خداوند از او هفتاد نوع از
بلا را برطرف سازد. «مَن تصدَّقَ فی شهر رمضانَ بصدقةٍ صرَفَ الله عنه سَبعینَ نوعاً من البلاء.»
ابوحمزه ثمالی گوید: روز جمعهای با علی بن الحسین (علیهماالسّلام) نماز صبح کرده، پس از فراغ از
نماز و
تسبیح، از
مسجد بیرون آمد، من هم با او بودم،
کنیز خود را بنام «سکینه» طلبید، فرمود: مبادا سائلی را که در خانه آید، رد سازید، مگر آنکه به او
غذا دهید؛ زیرا امروز روز جمعه است.
به حضرت گفتم: چنین نیست که هر که سؤال کند مستحق باشد؟ حضرت فرمود: ای ثابت! (نام ابوحمزه ثمالی است.) میترسم بعضی از آنها مستحق باشد به او چیزی نخورانیده، ردش کنیم، پس بما اهل بیت آنچه را که بر یعقوب و آلش نازل شد فرود آید، آنها را غذا دهید! آنها را غذا دهید! بدرستی که یعقوب هر روز گوسفندی را میکشت، سپس از آن تصدق داده و خود و عیالش از آن میخوردند. شب جمعهای در وقت
افطار سائل عبوری، مؤمن، روزهدار، غریب و مستحقی که در نزد خدا منزلتی داشت، به در خانه اش آمد، صدا زد: از زیادی غذای خود به من سائل عبوری غریب گرسنه بدهید! و مکرر همین خواهش را نموده گفتار او را میشنیدند ولی چون نمیشناختند، حرف او را تصدیق ننمودند. چون مایوس شد و شب او را فرا گرفت، گریان برگشت و
شکایت گرسنگی خود را به خدای بزرگ نمود شب را به گرسنگی گذرانید و فردا را هم
روزه گرفت، گرسنه و شکیبا و ثناگوی خدای بزرگ، و در آن شب یعقوب و آلش سیر خوابیدند و صبح کردند در حالی که از غذای آنها زیاده آمده بود.
حضرت فرمود: خداوند بزرگ به او
وحی فرمود: ای
یعقوب! بنده مرا خوار ساختی، بنحوی که مستحق
غضب من گردیدی و مستوجب ادب من و فرود آمدن عقوبت من بر تو و بر فرزندانت. ای یعقوب! بدرستی که محبوبترین پیمبرانم به سوی من و گرامیترین آنها نزد من کسی است که بیچارگان بندگانم را رحم کند و آنان را به خود نزدیک نموده، غذایشان دهد و پشتیبان و پناهگاه آنها باشد.
ای یعقوب! آیا به «ذمیال» بنده من رحم ننمودی؟ با آنکه در
عبادت خود کوشا و از ظاهر دنیا به کم قانع است، او هنگام افطار به در خانهات آمد و شما را ندا کرد، به او غذا ندادید، گریان برگشت و به من شکایت کرد و گرسنه خوابید
صبح برای من روزه گرفت و تو با فرزندانت ای یعقوب! سیر خوابیده و صبح کردید در حالی که زیادی غذای شب در نزد شما بود؟!
آیا نمیدانی که
عذاب و بلای من به دوستانم سریعتر است تا به دشمنانم؟ و چنین کاری از جهت حسن نظر من به آنها است و
استدراج برای دشمنان است آگاه باش! سوگند بعزت خود، هر آینه به تو بلای خود را فرو فرستم و تو و فرزندانت را نشانه تیر مصائب خود قرار دهم و تو را بعقوبت خود میآزارم. پس آماده بلا و خشنود به
حکم من بوده و به مصیبتها شکیبا باشید.
آری، آدمی نمیداند که در رد سائل چه ضررهایی متوجه انسان شده و چه منافعی از دست او میرود که همین داستان و داستانهای دیگر مانند داستان علویه و نصرانی و شیخ بلد و غیر آن، روشنگر آنست و باید چنین قضایایی درس بزرگی باشد برای دیگران و عبرتی برای هر فرد مسلمان.
در قرآن حالات بینوایان
عفیف «یحسبُهُم الجاهلُ اَغنیاءَ من التَّعفٌّفِ»
و بدی رد سائل آمده و همچنین در روایات مفصل بیان گردیده که اگر کسی به همه آنها اطلاع حاصل کند، امکان ندارد گدایی کند و یا اگر سائلی به او مراجعه کرد، او را ناامید سازد و براستی که اگر
احتیاج، کسی را مجبور به سؤال کرد و حقیقتاً درمانده و محتاج گردید، وظیفه هر فرد
مسلمان است که
حاجت او را برطرف سازد، بلکه تا بتواند او را بر خود مقدم دارد و این درس را از مکتب علی (علیهالسّلام) فرا گیرد:
ابوسعید خدری نقل کرده: روزی علی (علیهالسّلام) از
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) پرسید: آیا نزد تو از غذا چیزی هست که ناشتایی کنیم؟ فاطمه عرضه داشت: نه، دو روز است در نزد من چیزی نبوده و تو را بر خود و فرزندانم مقدم داشتم.
علی (علیهالسّلام) بیرون رفت در حالی که به خدای بزرگ
توکل کرده و گمان نیک به او داشت. یک دینار قرض گرفت، همینکه اراده کرد برای عیالش چیزی بخرد
مقداد بن اسود کندی ـرهـ به او رسید و روز بسیار گرمی بود که زیر تابش
آفتاب، آدمی
اذیت میشد. حضرت از او پرسید: چه شده که در چنین وقتی از خانه بیرون آمدی؟ عرضه داشت: تقاضامندم مرا واگذار! حضرت فرمود: امکان ندارد. از او ابرام و از حضرت اصرار تا آنکه گفت: صدای گریه عیال را از تنگدستی شنیدم. چشمان علی (علیهالسّلام) پر از آب شد، قضیه خود را هم بیان فرمود و گفت: اینک این یک دینار که من جهت عیالم قرض کردم بگیر! تو را بر خود مقدم داشتم.
از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
روایت شده که خواهش سائل را قطع نکنید! اگر نه این بود که بیچارگان
دروغ میگفتند، کسی که آنها را رد کند،
رستگار نمیشد. «لاتقطعوا علی السّائل مسئلَتَهُ فلولا اَنّ المساکینَ یکذبوُنَ ما افلحَ من ردَّهُم.»
و نیز فرموده: سائل را به چیز کمی یا با نرمی و رحم دلی رد کنید؛ زیرا سائلی بسوی شما خواهد آمد که نه از انس است و نه از
جن، تا ببیند رفتار شما را در آنچه خداوند به شما از
فضل و کرمش بخشیده ببیند. «ردّوا السائل ببذلٍ یسیرٍ او بلینٍ و رحمةٍ فانّه یاتیکم من لیس بانسٍ و لا جان لینظر کیفَ صنعَکم فیما خوّلکمُ الله.»
سائلین هم باید متوجه باشند که
بشر فقط باید بسوی خدای جهان آفرین و روزیدهنده تمام مخلوقات، دریایی، صحرایی، زمینی، هوایی، موجودات ریز و ذرهبینی و مخلوقات کوه پیکر، دست گدایی دراز کند، و به هیچوجه به مخلوقی که همچون خودش محتاج و درمانده و ضعیف و ناتوانست رو نزند و امیدوار نگردد زیرا که امیدش قطع خواهد شد، و بداند که رسول گرامی اسلام فرمود: هر که «از خلق» بینیاز گردد،
خداوند او را بینیاز سازد و هر که طلب
خویشتنداری کند، خدا او را خویشتندار سازد و هر که «از خدا» سؤال کند، خدا به او ببخشد، و هر که بر روی خودش در سؤال را باز نماید، خداوند بر او هفتاد در از بیچارگی باز کند که چیزی، کوچکترین در آن را نبندد. «من استغنی اغناهُ الله و مَن استعفَّ اعفَّهُ الله، و من سالَ اعطاهُ الله، و من فتحَ علی نفسِهِ باب َ مسئلةٍ، فتح الله علیه سبعینَ باباً من الفقرِ لایسدُّ ادناها شیءٌ.»
احباط صدقه؛
صدقه جاریه؛
صدقه در حال نماز.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «صدقه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۲۵. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «صدقه».