• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالله بن جعفر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبداللّه ‌بن جعفر بن ابی ‌طالب، ‌بن عبد المطلب قرشی هاشمی، کنیه‌اش ابو جعفر، از اصحاب رسول اکرم صلوات الله علیه و امام علی و امام حسن علیهم‌السلام است.

فهرست مندرجات

۱ - پدر و مادر عبدالله
۲ - شهادت پدر عبدالله
۳ - علت نام‌گذاری پدر عبدالله به جعفر طیار
۴ - قبر پدر عبدالله
۵ - بیعت عبدالله با پیامبر
۶ - ولادت عبدالله
۷ - لقب ابن ذی الجناحین
۸ - ابراز محبت پیامبر به عبدالله
۹ - شغل عبدالله
۱۰ - مشارکت در فتوحات شام
۱۱ - بدرقه ابوذر در زمان عثمان
۱۲ - اجرای حدّ بر ولید بن عقبه
۱۳ - تلاش برای نجات جان عثمان
۱۴ - بیعت با امام علی
۱۵ - همراهی امام علی در جنگ جمل
۱۶ - همراهی امام علی در جنگ صفّین
۱۷ - وجود عبدالله در جریان حکمیت
۱۸ - امام علی و پذیرش پیشنهاد عبدالله
۱۹ - شراکت با زبیر و رفع محجوریت
۲۰ - قصاص ابن ملجم
۲۱ - همراهی امام حسن تا زمان صلح
۲۲ - ارتباط با دربار معاویه
       ۲۲.۱ - گرفتن لقب سید بنی هاشم
       ۲۲.۲ - منشأ احترام معاویه
       ۲۲.۳ - مفاخرات عبدالله با عمرو عاص و یزید
۲۳ - ممانعت از مشاجره امام حسین با مروان
۲۴ - ارتباط با دربار یزید
۲۵ - نوشتن نامه به امام حسین
۲۶ - شهادت پسران عبدالله در رکاب امام حسین
۲۷ - مذاکره با یزید در واقعه حرّه
۲۸ - شهادت دو پسر عبدالله در واقعه حرّه
۲۹ - بیعت با عبدالله بن زبیر
۳۰ - ارتباط با دربار عبد الملک مروان
۳۱ - مکان اقامت عبدالله
۳۲ - وفات عبدالله
۳۳ - مدفن عبدالله
۳۴ - سن عبدالله
۳۵ - خصوصیّات شخصیتی
       ۳۵.۱ - علاقه به موسیقی
       ۳۵.۲ - جواد و خوش اخلاق
۳۶ - راوی حدیث
۳۷ - نقل روایت از عبدالله
۳۸ - همسر عبدالله
۳۹ - فرزندان عبدالله
۴۰ - فهرست منابع
۴۱ - پانویس
۴۲ - منابع



نام پدر عبدالله، جعفر بن ابی طالب، برادر علی علیه‌السلام بود و مادرش اَسماء بنت عُمَیْس بود. جعفر بن ابی طالب یکی از نخستین مسلمانان در شهر مکه بود. ایشان در جریان هجرت مسلمانان به حبشه، از طرف پیامبر صلوات الله علیه به سرپرستی مهاجران برگزیده شد.



وی در سال هفتم هجرت به مدینه بازگشت و در غزوه موته به عنوان فرمانده اول مسلمانان شرکت کرد و در همان جنگ به شهادت رسید.



بعد از شهادت جعفر، رسول خدا صلوات الله علیه، فرزند او عبدالله را در آغوش گرفت و درباره جعفر فرمود: خداوند عوض دستان او ـ که قطع شد ـ دو بال به وی خواهد داد که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند.
به همین دلیل آن حضرت را جعفر طیّار نامیدند.



در حال حاضر، قبر وی، از مزارهای مهم در موته ـ واقع در کشور اردن ـ به شمار می‌آید که در سال‌های اخیر بازسازی شده و ضریح تازه‌ای بر مزار وی نصب گردیده است.



عبدالله در سال هفتم هجرت، پس از غزوه خیبر، به همراه خانواده‌اش به مدینه بازگشت و در کودکی با رسول اکرم صلوات الله علیه، بیعت نمود.
[۱] السیرةالنبویة ج۴، ص۱۱.
[۲] السیرةالنبویة ج۴، ص۲۴.
[۳] الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱.




در هجرت دوم به حبشه، جعفر، زنش اسماء را با خود همراه برد و عبداللّه، به منزله نخستین مولود مسلمانان، در آنجا متولد شد.
[۶] الستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۰ـ۸۸۱.
[۷] اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۱۹۸.

از سویی، گفته شده که عبدالله، هنگام بیعت با پیامبر صلوات الله علیه، هفت ساله و هنگام وفات پیامبر صلوات الله علیه، ده ساله بوده است. بنابراین روایات، وی در سال اول هجرت به‌ دنیا آمده است.
[۱۰] المعارف، ص۲۰۶.




بنابر پاره‌ای روایات، هنگامی که جعفر در غزوه (سریه) موته به شهادت رسید (سال ۹) و پیامبر اکرم صلوات الله علیه، فرزندان او را مورد نوازش قرار داد، عبداللّه خردسال بود.
[۱۱] المغازی للواقدی ج۲، ص۷۶۶ـ۷۶۷.
پس از این غزوه، عبداللّه را، با توجه به حدیثی از پیامبر صلوات الله علیه درباره جعفر، ابن ‌ذی ‌الجَناحَین خواندند.
[۱۳] ‌الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۲.




فرزند وی عبدالله آن زمان کودکی خردسال بود که پیامبر صلوات الله علیه در حق وی بسیار محبّت کرد.



عبداللّه بعدا به تجارت پرداخت و گاه زمینی می‌خرید و آن را آباد می‌ساخت.
[۱۶] الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۵ـ۴۶۶.




اغلب منابع تاریخی از حضور او در فتوحات صدر اسلام یادی نکرده‌اند، اما بنابر کتاب فتوح ‌الشام، منسوب به واقدی
[۱۷] فتوح‌الشام (منسوب) ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۸.
، عبداللّه در فتوحات شام در زمان خلافت عمر، مشارکت نمود و ابو عبیده با نصب رایتی برای او، وی را امیر پانصد سواره‌نظام کرد.



در دوره خلافت عثمان، هنگام تبعید ابوذر به ربذه، عبداللّه به تبعیت از علی علیه‌السلام، ابوذر را تا بیرون مدینه بدرقه کرد.
[۱۸] تاریخ الیعقوبی ج۲، ص۱۷۲.
[۱۹] مروج الذهب و معادن الجواهر ج۳، ص۸۴.




به گفته ابن ‌ابی‌ الحدید در جریان شراب‌ خواری ولید بن عُقبه، والی عثمان در کوفه، عبداللّه به دستور علی علیه‌السلام بر ولید، حد جاری نمود.



در سال ۳۵ هنگامی که عثمان در محاصره مخالفان بود، عبداللّه ظاهرا جزو کسانی بود که از طرف علی علیه‌السلام برای حفظ جان عثمان، از تعرض مخالفان کوشید.
[۲۲] الجمل، ص۴۳۵ـ۴۳۶.




در دوران خلافت علی علیه‌السلام، عبداللّه در بیشتر حوادث، حضور داشت. وی با علی علیه‌السلام بیعت نمود.
[۲۳] الجمل، ص۱۰۷.




با وقوع جنگ‌های داخلی، عبداللّه به طرفداری از علی علیه‌السلام شرکت کرد و در جنگ جمل با امام همراهی کرد.
[۲۴] مروج الذهب و معادن الجواهر ج۳، ص۱۰۵.
شاید پس از این جنگ بود که همراه حضرت علی در کوفه اقامت گزید.
[۲۵] ‌الطبقات، ص۲۱۳.




در جنگ صفّین نیز وی در کنار امام بود و بر قبایل قریش و قبیله اَسَد و قبیله کِنانه ریاست داشت و پیادگانِ سَمت راست سپاه امام را فرماندهی کرد.
[۲۷] ‌الفتوح ج۳، ص۲۴.
او به همراه عده‌ای از قریش و انصار به عمرو بن عاص حمله کرد.
[۲۸] الاخبارالطوال، ص۱۸۴.




۱)در جریان حکمیت نیز علی علیه‌السلام، علت پذیرش آن را زنده ماندن افرادی از جمله عبداللّه ‌بن جعفر دانست.
۲)عبداللّه از جمله کسانی بود که به پای‌بندی عراقیان بر عهد نامه حکمیت، گواهی داد.



علی علیه‌السلام به پیشنهاد عبدالله، محمد بن ابی ‌بکر را، که برادر مادری عبداللّه ‌بن جعفر بود، به جای قیس ‌بن سعد، به ولایت مصر منصوب کرد.



به گفته ابن ‌ابی ‌الحدید چون علی علیه‌السلام خواست عبداللّه را، به ‌سبب اسراف و تبذیر، از تصرف اموالش منع کند، او با زبیر شریک شد و امام، دیگر او را محجور نکرد.
[۳۴] الاخبارالطوال، ص۲۱۵.




بعد از شهادت امام علی علیه السلام به دست ابن‌ ملجم، عبداللّه، ابن ‌ملجم را قصاص کرد.
[۳۵] مروج الذهب و معادن الجواهر ج۳، ص۱۶۸.




وی تا صلح امام حسن علیه‌السلام با معاویه (در سال ۴۱)، با امام حسن علیه السلام همراه بود.
[۳۶] تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۱۶۵.




با به خلافت رسیدن معاویه، عبداللّه با دربار معاویه در دمشق ارتباط یافت
[۳۷] الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۷.
و با جمعی از قریش نزد معاویه رفت. معاویه نیز هزار هزار درهم مقرری سالیانه برای وی تعیین کرد.
[۳۸] انساب الاشراف ج۴، ص۱۰۱.
[۳۹] انساب الاشراف ج۴، ص۳۲۰.


۲۲.۱ - گرفتن لقب سید بنی هاشم


معاویه وی را سید بنی هاشم لقب داد، اما عبداللّه چنین لقبی را مختص به امام حسن و حسین علیهماالسلام دانست.

۲۲.۲ - منشأ احترام معاویه


احترام معاویه به عبداللّه ‌بن جعفر برخاسته از تلاش معاویه برای جذب بزرگان و سران قبایل و شاید برای کاستن از مقام فرزندان علی علیه‌السلام، بوده است.
[۴۱] تاریخ اسلام، ص۳۶.


۲۲.۳ - مفاخرات عبدالله با عمرو عاص و یزید


۱)در مجالس معاویه، بارها بین عمرو بن عاص و یزید با عبداللّه ‌بن جعفر، مفاخراتی صورت گرفت.
۲)در یکی از این مجالس، که امام حسن و امام حسین نیز حضور داشتند، بین معاویه و عبداللّه مشاجره‌ای رخ داد و عبداللّه به بیان فضیلت علی و خاندانش پرداخت.



چون امام حسن علیه السلام به شهادت رسید، مروان از دفن وی در کنار مرقد پیامبر صلوات الله علیه، جلوگیری کرد و عبداللّه، امام حسین را سوگند داد که از مشاجره با مروان بپرهیزد.



در دوره خلافت یزید، عبداللّه همچنان ارتباط خود را با دربار شام حفظ کرد و یزید سالیانه چهار هزار هزار درهم به وی عطا نمود. عبداللّه نیز این عطایا را در بین اهالی مدینه توزیع می‌کرد.
[۴۹] الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۸.
[۵۰] انساب الاشراف ج۴، ص۳۲۰.
[۵۱] تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۳۱۶.




در جریان حرکت امام حسین از مکه به سوی کوفه، عبداللّه از جمله کسانی بود که توسط پسرانش، عُون و محمد، برای امام علیه السلام نامه نوشت و آن حضرت را پرچم هدایت و امید مؤمنان خواند و او را از حرکت به سوی کوفیان بر حذر داشت و گفت که پس از این نامه، به امام خواهد پیوست. وی حتی از عامل مکه، عمرو بن سعید، نیز برای امام حسین علیه السلام امان‌ نامه گرفت.
[۵۲] تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۳۸۷ـ۳۸۸.
[۵۳] الفتوح ج۵، ص۶۷.




هرچند که عبداللّه، امام را همراهی نکرد، اما در واقعه کربلا دو فرزندش، عون و محمد، و به قولی عبیداللّه ‌بن عبداللّه، به شهادت رسیدند.
[۵۴] تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۴۱۹.
[۵۵] تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۴۶۶.
[۵۶] مقاتل الطالبیین، ص۹۱ـ۹۲.




در سال ۶۳ در واقعه حَرّه، عبداللّه ‌بن جعفر درباره مردم مدینه با یزید مذاکره کرد و کوشید یزید را از خشونت با مردم مدینه بازدارد. یزید خواست وی را، در صورت اطاعت اهالی مدینه، پذیرفت. عبداللّه برای عده‌ای از سران مدینه نامه نوشت و از آنان خواست که متعرض سپاه یزید نشوند.
[۵۷] الطبقات‌الکبیر ج۷، ص۱۴۵.




در واقعه حرّه، سپاه یزید، دو پسر عبداللّه، ابوبکر و عون اصغر، را کشتند.
[۵۸] قاموس‌الرجال ج۶، ص۲۸۷.




به گفته بلاذری
[۵۹] انساب الاشراف ج۴، ص۳۹۱.
بعد از مرگ یزید، عبداللّه ‌بن جعفر با عبداللّه ‌بن زبیر، بیعت کرد.



وی به دربار عبد الملک ‌بن مروان در دمشق نیز آمد‌و‌شد، داشت ، اما سپس مورد بی‌مهری او قرار گرفت و به ‌سبب جفایی که عبد الملک در حقش نمود، در اواخر عمر به تنگدستی گرفتار شد.



عبداللّه ‌بن جعفر یک چند از عمر خود را در بصره و کوفه و شام به ‌سر برد و سرانجام در مدینه اقامت گزید.
[۶۲] کتاب‌الطبقات، ص۲۹.
[۶۳] کتاب‌الطبقات، ص۳۱.




درباره تاریخ و محل وفات عبداللّه، اختلاف ‌نظر وجود دارد. به روایت مشهورتر، وی در سال ۸۰ هجری
[۶۴] تاریخ الیعقوبی ج۲، ص۲۷۷.
[۶۵] اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۲۰۰.
و به روایات دیگر
[۶۶] کتاب‌الطبقات، ص۳۱.
[۶۷] اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۲۰۰.
در سال ۸۲ یا ۸۴ یا ۸۵ یا ۸۶ در مدینه درگذشت.



الف) اَبان بن عثمان، که در آن زمان، امیر مدینه بود، بر پیکر عبدالله، نماز خواند و او را در کنار عمویش عقیل دفن کردند. خانه عقیل که خود نیز در آن دفن شده بود، به تدریج جزو بقیع شد و اکنون قبر این دو بزرگوار کنار یک‌دیگر، مشخص است.
[۶۹] الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱.
[۷۰] اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۱۹۸.

ب) به روایتی، عبداللّه ‌بن جعفر در اَبواء (دره‌ای میان مدینه و مکه) درگذشت و سلیمان ‌بن عبد الملک، خلیفه اموی، بر او نماز خواند و او را در آن‌جا به خاک سپردند.
[۷۱] المعارف، ص۲۰۶.
اما به نظر می‌رسد که در این روایت، وی با عبداللّه دیگری که در سال ۹۹ درگذشته، خلط شده است
[۷۲] انساب الاشراف ج۳، ص۳۴۲.




او را هنگام وفات ۹۰ ساله و بنا به روایات دیگر ۹۱ یا ۹۲ یا ۸۰
[۷۳] انساب الاشراف ج۳، ص۳۴۲.
و به قولی ضعیف ۷۰ ساله نوشته‌اند.




۳۵.۱ - علاقه به موسیقی


عبداللّه دوستدار موسیقی بود و سماع آن را ناروا نمی‌دانست. وی از مغنیانی چون بُدَیح، سائب خاثر و نشیط، حمایت کرد.
[۷۵] تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۳۳۶ـ۳۳۷.
[۷۶] الاغانی ج۸، ص۳۲۱.
[۷۷] الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱.


۳۵.۲ - جواد و خوش اخلاق


عبدالله پس از کربلا، به عنوان یکی از شخصیت‌های برجسته مطرح بود. وی بزرگوار، زیرک و نکته‌سنج، خوش‌ خلق، پاک ‌دامن، بسیار بخشنده و ملقب به بحرالجود بود.
[۷۸] الستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱.
او را در زمره چهار بخشنده هاشمی ذکر کرده‌اند
[۷۹] عمدةالطالب فی انساب آل ابی‌طالب، ص۳۶.
[۸۰] الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱ـ۸۸۲.
به گفته یعقوبی
[۸۱] تاریخ الیعقوبی ج۲، ص۲۷۷.
وی حتی یک بار جامه‌های تن خود را به فردی مستحق داد.
عبیداللّه ‌بن قیس درباره جود و بخشش وی اشعاری سروده و حکایاتی نیز درباره جود و سخای او نقل شده است.
[۸۳] الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۶.
[۸۴] المنمق فی اخبار قریش، ص۳۷۴ـ۳۷۹.
[۸۵] الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۲.




۱)عبداللّه از راویان حدیث نیز بود و از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و امام علی علیه السلام و مادر خود اسماء، روایت کرده است.
[۸۶] اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۱۹۸.
[۸۷] الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۴ـ۴۶۵.

۲)وی احادیثی نقل کرده است، از جمله حدیثی درباره نزول آیه تطهیر و درخواست حضرت زینب برای ورود به اهل بیت و رد آن توسط پیامبر صلوات الله علیه.
[۸۸] مناقب الامام امیرالمؤمنین ج۲، ص۱۳۸.




عده‌ای نیز از او روایت کرده‌اند.



پس از پیامبر صلوات الله علیه، عبدالله همچنان شخص محترمی بود و حضرت زینب صلوات الله علیها، دختر علی بن ابی طالب و نور دیده فاطمه زهرا صلوات الله علیها، از زوجات عبداللّه ‌بن جعفر شد.
[۹۰] الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۱.




برای فرزندان عبداللّه از زینب و دیگر اولاد عبداللّه رجوع کنید به کتاب ‌الطبقات ‌الکبیر.
[۹۱] الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۱ـ۴۶۲.





ابن ابی‌ الحدید، شرح نهج‌البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۶۵/۱۳۸۵.
ابن‌ اثیر، اسد الغایة فی معرفة الصحابة، چاپ محمدابراهیم بنا، محمد احمدعاشور و محمود عبدالوهاب فاید، بیروت ۱۹۸۹/۱۴۰۹.
ابن ‌اعثم کوفی، کتاب‌ الفتوح، چاپ علی‌شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
ابن ‌حبیب، المنمق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فارق، بیروت ۱۹۸۵.
ابن‌ سعد، کتاب ‌الطبقات ‌الکبیر، چاپ علی‌محمد عمر، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
ابن‌ عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
ابن‌ عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی‌شیری، بیروت ۱۴۱۵.
ابن ‌عنبه، عمدةالطالب فی انساب آل ابی‌طالب، چاپ محمدحسن آل طالقانی، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
ابن ‌قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
ابن‌ هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۹۳۶.
ابو الفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، قاهره ۱۳۸۳.
• ابو الفرج اصفهانی،مقاتل الطالبیین، چاپ سیداحمد صقر، قاهره ۱۳۶۸.
بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
محمد تقی تستری، قاموس‌ الرجال، قم ۱۴۱۵.
خلیفة بن خیاط، کتاب‌ الطبقات، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷.
محمد بن حسن طوسی، الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانی و علی احمد ناصح، قم ۱۴۱۱.
محمد بن سلیمان کوفی، مناقب الامام امیرالمؤمنین، چاپ محمدباقر محمودی، قم ۱۴۱۲.
علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
محمد بن محمدبن نعمان مفید، الجمل، چاپ علی میرشریفی، قم ۱۳۷۴.
• محبوب مهدویان، «عبداللّه‌بن جعفربن ابی‌طالب»، تاریخ اسلام، سال ۲، ش ۲، تابستان ۱۳۸۰، قم.
نصر بن مزاحم مفتری، وقعة صفین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲.
محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
محمد بن عمر واقدی، فتوح‌ الشام (منسوب)، بیروت، دارالجیل.
• محمد بن عمر واقدی، کتاب‌ المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، قاهره ۱۹۶۶.
احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت.





 
۱. السیرةالنبویة ج۴، ص۱۱.
۲. السیرةالنبویة ج۴، ص۲۴.
۳. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱.
۴. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۵۷.    
۵. الطبقات‌الکبیر ج۴، ص۳۴.    
۶. الستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۰ـ۸۸۱.
۷. اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۱۹۸.
۸. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۵۷.    
۹. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۶۱.    
۱۰. المعارف، ص۲۰۶.
۱۱. المغازی للواقدی ج۲، ص۷۶۶ـ۷۶۷.
۱۲. الطبقات‌الکبیر ج۸، ص۲۸۱-۲۸۲.    
۱۳. ‌الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۲.
۱۴. الطبقات‌الکبیر ج۴، ص۳۸.    
۱۵. شرح نهج‌البلاغة ج۶، ص۲۹۷.    
۱۶. الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۵ـ۴۶۶.
۱۷. فتوح‌الشام (منسوب) ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۸.
۱۸. تاریخ الیعقوبی ج۲، ص۱۷۲.
۱۹. مروج الذهب و معادن الجواهر ج۳، ص۸۴.
۲۰. شرح نهج‌البلاغة ج۱۷، ص۲۳۲.    
۲۱. شرح نهج‌البلاغة ج۱۷، ص۲۳۴.    
۲۲. الجمل، ص۴۳۵ـ۴۳۶.
۲۳. الجمل، ص۱۰۷.
۲۴. مروج الذهب و معادن الجواهر ج۳، ص۱۰۵.
۲۵. ‌الطبقات، ص۲۱۳.
۲۶. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۷۲.    
۲۷. ‌الفتوح ج۳، ص۲۴.
۲۸. الاخبارالطوال، ص۱۸۴.
۲۹. وقعة صفین، ص۵۳۰.    
۳۰. وقعة صفین، ص۵۰۷.    
۳۱. تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۳، ص۵۵۵.    
۳۲. شرح نهج‌البلاغة ج۶، ص۶۳.    
۳۳. شرح نهج‌البلاغة ج۱، ص۵۳.    
۳۴. الاخبارالطوال، ص۲۱۵.
۳۵. مروج الذهب و معادن الجواهر ج۳، ص۱۶۸.
۳۶. تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۱۶۵.
۳۷. الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۷.
۳۸. انساب الاشراف ج۴، ص۱۰۱.
۳۹. انساب الاشراف ج۴، ص۳۲۰.
۴۰. شرح نهج‌البلاغة ج۶، ص۲۹۷.    
۴۱. تاریخ اسلام، ص۳۶.
۴۲. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۶۵۲۶۶.    
۴۳. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۶۸.    
۴۴. شرح نهج‌البلاغة ج۶، ص۲۹۵۲۹۷.    
۴۵. شرح نهج‌البلاغة ج۱۵، ص۲۲۹.    
۴۶. کتاب الغیبة، ص۹۶۹۷.    
۴۷. الغیبة، ص۱۳۷۱۳۸.    
۴۸. شرح نهج‌البلاغة ج۱۶، ص۵۰.    
۴۹. الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۸.
۵۰. انساب الاشراف ج۴، ص۳۲۰.
۵۱. تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۳۱۶.
۵۲. تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۳۸۷ـ۳۸۸.
۵۳. الفتوح ج۵، ص۶۷.
۵۴. تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۴۱۹.
۵۵. تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۴۶۶.
۵۶. مقاتل الطالبیین، ص۹۱ـ۹۲.
۵۷. الطبقات‌الکبیر ج۷، ص۱۴۵.
۵۸. قاموس‌الرجال ج۶، ص۲۸۷.
۵۹. انساب الاشراف ج۴، ص۳۹۱.
۶۰. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۴۸.    
۶۱. شرح نهج‌البلاغة ج۱۱، ص۲۵۵.    
۶۲. کتاب‌الطبقات، ص۲۹.
۶۳. کتاب‌الطبقات، ص۳۱.
۶۴. تاریخ الیعقوبی ج۲، ص۲۷۷.
۶۵. اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۲۰۰.
۶۶. کتاب‌الطبقات، ص۳۱.
۶۷. اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۲۰۰.
۶۸. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۹۶.    
۶۹. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱.
۷۰. اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۱۹۸.
۷۱. المعارف، ص۲۰۶.
۷۲. انساب الاشراف ج۳، ص۳۴۲.
۷۳. انساب الاشراف ج۳، ص۳۴۲.
۷۴. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۹۶.    
۷۵. تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک) ج۵، ص۳۳۶ـ۳۳۷.
۷۶. الاغانی ج۸، ص۳۲۱.
۷۷. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱.
۷۸. الستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱.
۷۹. عمدةالطالب فی انساب آل ابی‌طالب، ص۳۶.
۸۰. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۱ـ۸۸۲.
۸۱. تاریخ الیعقوبی ج۲، ص۲۷۷.
۸۲. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۷۱۲۷۲.    
۸۳. الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۶.
۸۴. المنمق فی اخبار قریش، ص۳۷۴ـ۳۷۹.
۸۵. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۳، ص۸۸۲.
۸۶. اسدالغایة فی معرفة الصحابة ج۳، ص۱۹۸.
۸۷. الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۴ـ۴۶۵.
۸۸. مناقب الامام امیرالمؤمنین ج۲، ص۱۳۸.
۸۹. تاریخ مدینة دمشق ج۲۷، ص۲۴۸.    
۹۰. الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۱.
۹۱. الطبقات‌الکبیر ج۶، ص۴۶۱ـ۴۶۲.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله «عبدالله بن جعفر»، ص۵۹۰۴.    
رسول جعفريان، آثار اسلامي مکّه و مدينه، ص۳۴۶-۳۴۷.    




جعبه ابزار