• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمد بن قاسم ثقفی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محمد بن قاسم ثَقَفی، سردار اموی، فاتح و والی سند می‌باشد.





۱.۱ - نام


نام وی را محمد بن قاسم بن محمد بن حَکَم بن ابی عقیل ثقفی ضبط کرده‌اند.
[۲] ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۶.


۱.۲ - لقب


برخی منابع، لقب عمادالدین را به نام او افزوده‌اند.
[۳] علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۹۳ـ۹۴.


۱.۳ - تاریخ تولد


ثقفی احتمالاً در حدود سال ۶۶ به دنیا آمده است. پاره‌ای روایات نیز سن او را به هنگام لشکرکشی به سند و هند (به اختلاف روایات بین ۸۹ـ۹۲) و فتح آنجا، هفده
[۴] ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار.
[۵] ابن حزم، جمهرة انساب العرب ص۲۶۸.
و حتی پانزده
[۶] ر.ک: یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۹ـ۲۹۰.
[۷] ر.ک: محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲.
نوشته‌اند که نادرست می‌نماید، زیرا در این صورت وی هنگام تولیت فارس هشت یا یازده ساله بوده که بسیار بعید است.

۱.۴ - نسبت با حجاج بن یوسف


وی از عموزادگان حجاج بن یوسف ثقفی بود و نَسَبش با حجاج در حکم بن ابی عقیل به هم می‌رسید.
[۸] ر.ک: ابن حزم، جمهرة انساب العرب ص۲۶۷ـ۲۶۸.
[۹] ر.ک: ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۶.


۱.۵ - نام پدر


پدرش، قاسم بن محمد، که به فرمان حجاج حکومت بصره را بر عهده داشت،
[۱۰] ر.ک: ابن حزم، جمهرة انساب العرب ص۲۶۷ـ۲۶۸.
ظاهراً پس از مرگ ولید و جلوس سلیمان بن عبدالملک در سال ۹۶، از آنجا گریخت.
[۱۱] خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، قسم۲، ص۵۵۹، با این ملاحظه که نام پدر را محمدبن قاسم بن محمد نوشته است.




حجاج ظاهراً در سال ۸۳، در زمان ولیدبن عبدالملک، محمد بن قاسم را که در آن زمان گویا هفده ساله بود، به فرماندهی لشکر منصوب کرد و حکومت فارس و جنگ با کُردها را ــ که در فارس به شورش ابن اشعث پیوسته بودند
[۱۲] ر.ک: ابن اثیر، ج۴، ص۴۸۴.
ــ به او سپرد.
[۱۳] خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، قسم۱، ص۳۷۵.
[۱۴] ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار ج۱، جزء۳، ص۲۲۹.
[۱۵] محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ه، ص۱۸.
شاعران این امر را گویای شجاعت و جوانمردی و بزرگ منشی وی دانسته‌اند.
[۱۶] ر.ک: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، قسم۱، ص۴۰۵.
[۱۸] ابن اثیر، ج۴، ص۵۸۹.




ثقفی پس از استقرار در فارس، شیراز را لشکرگاه خود قرار داد و این شهر از آن پس مقر والیان فارس گشت.
[۱۹] ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار ج۱، جزء۳، ص۲۲۹.
جغرافی مسلمان، بنای شیراز یا بازسازی آن را به منزله‌ی شهری جدید و اسلامی و مرکز فارس، به محمدبن قاسم ثقفی نسبت داده‌اند.
[۲۰] ر.ک: اصطخری، ص۱۲۴
[۲۱] ر.ک: ابن حوقل، ص۲۷۹
[۲۲] یاقوت حموی، ج۳، ص۳۴۸ـ۳۴۹.
در برخی منابع متأخر نیز آمده است که شیراز را محمد بن یوسف ثقفی در سال ۷۴ بنیان نهاد،
[۲۳] احمدبن ابی الخیر زرکوب شیرازی، شیرازنامه ص۲۰ـ۲۲.
[۲۴] حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری ج۱، ص۱۸۸.
که با روایات پیش گفته ناسازگار است.



محمدبن قاسم در فارس به دستور حجاج، عطیة بن سعد عَوفی (از شیعیان کوفه ) را ــ که در قیام ابن اشعث شرکت کرده و به فارس گریخته بود ــ وادار به سبّ حضرت علی علیه السلام کرد و چون او خودداری نمود، وی را چهارصد تازیانه زد و سر و ریشش را تراشید.
[۲۵] ابن سعد، ج۶، ص۲۱۲ـ۲۱۳.





۵.۱ - فتح سند


حجاج به محمدبن قاسم فرمان داد که با لشکری، از فارس به سوی ری حرکت کند، اما بعداً فرمان حکومت سند و غزو در آن سرزمین را به او داد، زیرا پیش از آن، دو امیری که حجاج به دَیبُل (بندری نزدیک کراچی کنونی ) گسیل داشته بود، به قتل رسیده بودند. حجاج شش هزار تن از سپاهیان شام و دیگر مناطق را با تجهیزات کامل در اختیار ثقفی قرار داد. ثقفی تا رسیدن نیروها و سازوبرگ جنگ، در شیراز ماند
[۲۶] ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار ج۱، جزء۳، ص۲۲۹.
[۲۸] علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۹۶ـ۹۹.
و پس از شش ماه، در سال ۹۲ به سوی سند رفت.
[۲۹] یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۸.
[۳۰] علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۹۹.
او برای لشکرکشی به سند، پس از گذشتن از سیستان،
[۳۱] ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند ص۱۶.
به مکران رفت و پس از مدتی شهرهای قَنَّزْبور و اَرمائیل (ارمابیل ) را فتح کرد.
[۳۳] ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۷.
خلیفة بن خیاط
[۳۴] خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۴.
تاریخ این پیروزی را سال ۹۲ نوشته است.
[۳۵] ر.ک: محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ص۲۵۴.
[۳۶] ر.ک: علی بن حامد کوفی، فتح نامه سند، المعروف به چچنامه ص۹۹-۱۰۰.


۵.۲ - فتح دیبل


محمدبن قاسم سپس به دیبل رفت و مدتی آنجا را محاصره کرد. با رسیدن نیروهای کمکی و جنگ افزارهایی از طریق دریا و نیز با استفاده از منجنیقی بزرگ که بتخانه شهر را کوبید، شهر را گشود. جانشین داهربن چَچْ (در منابع عربی: داهر یا ذاهربن صصه یا صعصعهپادشاه سند، گریخت و ثقفی که بسیاری از اهالی را اسیر کرده و با غارت بتخانه دیبل اموال فراوانی به دست آورده بود، چهار هزار تن از مسلمانان را در دیبل سکونت داد و مسجد جامعی ساخت.
[۳۹] ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۷.
[۴۰] علی بن حامد کوفی، فتحنامة سند، المعروف به چچنامه ص۹.
[۴۱] علی بن حامد کوفی، فتحنامة سند، المعروف به چچنامه ص۱۰۰-۱۱۰.
[۴۲] محمود شیت خطاب، «محمدبن القاسم الثقفی: فاتح السند»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۱۶، ص۱۲۹ـ ۱۳۰.
خلیفة بن خیاط
[۴۳] خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۵.
و، به پیروی از وی، دیگر مورخان،
[۴۴] مجمل التواریخ والقصص ص۳۰۵.
[۴۵] علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۱۰۲.
[۴۶] ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ ه، ص۲۵۷.
تاریخ این پیروزی را ۹۳ ثبت کرده‌اند.

۵.۳ - فتح شهر‌های دیگر سند


پس از فتح دیبل ــ که یکی از بزرگ ترین شهرهای سند بود ــ شهرهای دیگر آن سرزمین نیز تسلیم شدند.
[۴۷] یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۸ـ۲۸۹.
ثقفی پس از آن به سوی شمال شرقی حرکت کرد.
[۴۸] دانشنامه جهان اسلام، ذیل «محمدبن قاسم ».
چون به نیرون رسید، نامه‌ای از حجاج دریافت کرد که وی را امیر مناطق مفتوحه کرده بود.
[۴۹] خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۴.
[۵۰] یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۹.
ثقفی در مسیر خود شهرهای سریبدس (سرندسسُهبان (سهان) و سَدوسان را گشود. آنگاه از رود سند گذشت و با داهر جنگید. داهر در این نبرد کشته شد و سپاهیانش گریختند.
[۵۲] یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۹.
[۵۳] ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۶-۵۳۸.
[۵۴] علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۱۱۶ به بعد.
مورخان در تاریخ این نبرد و قتل داهر اختلاف نظر دارند.
خلیفة بن خیاط و علی بن حامد کوفی
[۵۶] علی بن حامد کوفی، فتحنامة سند، المعروف به چچنامه ص۱۱۶ به بعد.
و ذهبی
[۵۷] ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ ه، ص۲۵۷.
آن را در سال ۹۳، طبری
[۵۸] طبری، تاریخ ج۶، ص۴۴۲.
در سال ۹۰ و ابن اثیر
[۵۹] ابن اثیر ج۴، ص۵۳۸.
در سال ۸۹ دانسته‌اند.
ثقفی، پس از آن، شهرهای سند را یکی پس از دیگری فتح کرد که از آن جمله بود: راوَر که حرم داهر در آنجا بود؛شهر باستانی برهمن اباذ (برهمن آباد)، که هندوان فراری در آنجا پناه گرفته بودند؛اَلرُّور (اَروربغرور؛ساوَنْدرَی؛بسمد (سنمد) و سکه.
[۶۱] ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۶-۵۳۸.
[۶۲] علی بن حامد کوفی، فتحنامة سند، المعروف به چچنامه ص۱۹۳ـ ۲۳۵.
ثقفی هنگام فتح الرّور تعهد کرد کسی را نکشد و متعرض بتخانه‌ی (بُدّ) آنان نشود. وی معبد هندوان را همچون کنیسه‌های نصارا و یهود و آتشکده‌های زردشتیان دانست. با این حال، در آنجا مسجدی بنا کرد.ثقفی در سال ۹۴ در نبردی با صصة بن داهر وی را به قتل رساند.
[۶۴] خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۸.
[۶۵] ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ ه، ص۲۶۰.

ثقفی در ادامه‌ی فتوحات خود، از نهر بَیاس گذشت و مُلتان، مهم ترین شهر سند شمالی، را پس از محاصره و جنگ و کشتار فتح کرد
[۶۶] خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۹.
[۶۷] ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ ه، ص۲۶۲.
و اسیران و اموال بسیار به چنگ آورد، ولی بتخانه‌ی ملتان را که مایه‌ی رونق و آبادانی شهر بود، از آسیب مصون داشت.
[۶۸] ر.ک: ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند ص۸۸.


۵.۴ - عظمت فتوحات در سند


فتوحات ثقفی در سند بسیار عظیم بود. به نوشته مورخان، حجاج برای این لشکرکشی‌ها شصت میلیون درهم هزینه کرد، در حالی که ارزش غنایم معادل ۱۲۰ میلیون درهم بود.
[۶۹] احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۶۱۸.
[۷۰] ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۹.
[۷۱] یاقوت حموی، ج۴، ص۶۹۰.
ثقفی پس از فتح سند گروهی از قوم زُطّ را برای حجاج فرستاد و وی نیز آنها را به شام نزد خلیفه ولید بن عبدالملک روانه کرد. ثقفی همچنین هزاران گاومیش و تعدادی فیل برای حجاج فرستاد.
[۷۲] احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۲۲۱ـ۲۲۲.
[۷۳] احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ۲۲۹ـ۴۱۰.
[۷۴] احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۲۳۰.


۵.۵ - فتوحات ثقفی بعد از مرگ حجاج


محمدبن قاسم ثقفی در سال ۹۵ همچنان عامل ولید و حجاج، در سند بود.
[۷۵] خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۱۵.

هنگام مرگ حجاج در سال ۹۵، ثقفی در ملتان بود. از آنجا به الرور و بغرور باز‌گشت، سپس شهرهای دیگری را نیز تصرف کرد و در کیرج، دوهر (حاکم آنجا) را شکست داد و به روایتی کشت.
[۷۷] ابن اثیر، ج۴، ص۵۸۸.




در سال ۹۶ هنگامی که ثقفی، ضمن فراهم آوردن لشکری عظیم، برای فتح کَنوج، بزرگ ترین ولایت هند شمالی، آماده می‌شد، ولید مُرد و برادرش سلیمان بن عبدالملک به جای او نشست. پس از آن، ثقفی همچون دیگر حامیان خلیفه‌ی پیشین، که در صدد عزل سلیمان از ولایت عهدی بودند، از مقام خود برکنار شد و به کیفر رسید.
[۷۸] خطاب، «محمدبن القاسم الثقفی: فاتح السند»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۱۶، ص۱۳۵.
[۷۹] دانشنامه جهان اسلام، ذیل «محمدبن قاسم ».
با این حال در باره‌ی سرانجام کار ثقفی گزارش‌های ضد و نقیضی در دست است: به روایت بلاذری، ولید ولایت سند را به یزید بن ابی کَبشة سَکْسَکی داد. وی ثقفی را دستگیر کرد و به عراق فرستاد. صالح بن عبدالرحمان، عامل خراج خلیفه در عراق، ثقفی را در واسط زندانی کرد و زیر شکنجه کشت. پیش‌تر حجاج، آدم (برادر صالح ) را که بر مذهب خوارج بود، کشته بود.
[۸۱] ر.ک: ابن اثیر، ج۴، ص۵۸۸ـ۵۸۹.
[۸۲] عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج۱، ص۱۱ـ۱۲.
[۸۳] عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج۱، ص۱۴.
برخی
[۸۴] یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۹۶.
[۸۵] محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲.
[۸۶] صفدی، ج۴، ص۳۴۵.
دستگیری و حبس ثقفی را کار حاکم بعدی سند، حبیب بن مُهَلَّب، دانسته‌اند. به نوشته‌ی مرزبانی
[۸۷] محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲ـ۴۱۳.
معاویة بن یزید بن مهلب وی را گردن زد. به گفته‌ی ابن حزم
[۸۸] ابن حزم، جمهرة انساب العرب ص۲۶۸.
ثقفی زیر شکنجه‌ی یزید بن مهلب خودکشی کرد. علی بن حامد کوفی
[۸۹] علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۲۴۴ـ۲۴۵.
نیز حکایتی دیگر از خودکشی ثقفی نقل کرده است.
فتوحات محمد بن قاسم ثقفی و رفتار او با حاکمان مغلوب و مردم، موضوع اصلی چچ نامه، تاریخ مشهور هندی ـ اسلامی، است. بر اساس این کتاب، ثقفی نه تنها در نتیجه تغییر خلیفه اموی دمشق به سیاست رسید، بلکه دو دختر داهر برای گرفتن انتقام خون پدر، به دروغ ثقفی را متهم کردند که قبل از اعزام آنان به دربار خلیفه، «سه روز ( آنان را ) به نزدیک خود داشت».
[۹۰] علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۲۴۳ـ۲۴۷.
[۹۱] دانشنامه جهان اسلام، ذیل «محمدبن قاسم ».




اشعاری از ثقفی باقی مانده است که در آنها از مردانگی و دلاوری و سعی خود در جنگها و حفظ مرزها و فتوحاتش میان سابور و هند و وفاداریش به مروانیان سخن گفته است.
[۹۲] ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۱۳.
[۹۳] احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۶۱۸ـ۶۱۹.
[۹۴] محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲.




منابع تاریخی و ادبی، محمدبن قاسم ثقفی را از مردان بزرگ، و در کنار موسی بن نُصَیر و قُتَیْبَة بن مسلم باهلی از سرداران و فاتحان روزگار ولید بن عبدالملک دانسته‌اند.
[۹۵] ر.ک: طبری، تاریخ ج۶، ص۴۹۶.
[۹۶] محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲.
[۹۷] صفدی، ج۴، ص۳۴۶.




با فتوحات وی در سند و پیشروی در هندوستان تا حدود کشمیر و کنوج، برای نخستین بار زمینه‌ی رواج اسلام در این مناطق فراهم گشت. هرچند پس از وی تا روزگار ترکان غزنوی در زمان سامانیان، غازیان نتوانستند از حدود کابل و رود سند فراتر روند.
[۹۸] ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند ص۱۶.




ابن اثیر.
ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ( ۱۹۸۲ ).
ابن حوقل.
ابن سعد (لیدن ).
ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار، بیروت: دارالکتاب العربی، ( بی تا. ).
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
اصطخری.
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد ( بی تا. ).
• احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبداللّه انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج ۱، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
محمود شیت خطاب، «محمدبن القاسم الثقفی: فاتح السند»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۱۶ (۱۳۸۸/۱۹۶۸).
خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، روایة بقی بن مخلد، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۹۶۷ـ ۱۹۶۸.
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
احمد بن ابی الخیر زرکوب شیرازی، شیرازنامه، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۱۰ ش.
صفدی.
طبری، تاریخ (بیروت ).
حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه، چاپ عمربن محمدداؤد پوته، دهلی ۱۳۵۸/ ۱۹۳۹.
مجمل التواریخ والقصص، چاپ محمدتقی بهار، تهران: کلالة خاور، ۱۳۱۸ ش.
محمد بن عمران مرزبانی، معجم الشعراء، چاپ ف. کرنکو، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
یاقوت حموی.
یعقوبی، تاریخ.




 
۱. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۵۳۴.    
۲. ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۶.
۳. علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۹۳ـ۹۴.
۴. ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار.
۵. ابن حزم، جمهرة انساب العرب ص۲۶۸.
۶. ر.ک: یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۹ـ۲۹۰.
۷. ر.ک: محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲.
۸. ر.ک: ابن حزم، جمهرة انساب العرب ص۲۶۷ـ۲۶۸.
۹. ر.ک: ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۶.
۱۰. ر.ک: ابن حزم، جمهرة انساب العرب ص۲۶۷ـ۲۶۸.
۱۱. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، قسم۲، ص۵۵۹، با این ملاحظه که نام پدر را محمدبن قاسم بن محمد نوشته است.
۱۲. ر.ک: ابن اثیر، ج۴، ص۴۸۴.
۱۳. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، قسم۱، ص۳۷۵.
۱۴. ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار ج۱، جزء۳، ص۲۲۹.
۱۵. محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ه، ص۱۸.
۱۶. ر.ک: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، قسم۱، ص۴۰۵.
۱۷. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۵۳۴-۵۳۷.    
۱۸. ابن اثیر، ج۴، ص۵۸۹.
۱۹. ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار ج۱، جزء۳، ص۲۲۹.
۲۰. ر.ک: اصطخری، ص۱۲۴
۲۱. ر.ک: ابن حوقل، ص۲۷۹
۲۲. یاقوت حموی، ج۳، ص۳۴۸ـ۳۴۹.
۲۳. احمدبن ابی الخیر زرکوب شیرازی، شیرازنامه ص۲۰ـ۲۲.
۲۴. حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری ج۱، ص۱۸۸.
۲۵. ابن سعد، ج۶، ص۲۱۲ـ۲۱۳.
۲۶. ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار ج۱، جزء۳، ص۲۲۹.
۲۷. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۵۳۴.    
۲۸. علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۹۶ـ۹۹.
۲۹. یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۸.
۳۰. علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۹۹.
۳۱. ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند ص۱۶.
۳۲. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ج۳ ص۵۳۴.    
۳۳. ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۷.
۳۴. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۴.
۳۵. ر.ک: محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ص۲۵۴.
۳۶. ر.ک: علی بن حامد کوفی، فتح نامه سند، المعروف به چچنامه ص۹۹-۱۰۰.
۳۷. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۵۳۵.    
۳۸. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۵۳۵.    
۳۹. ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۷.
۴۰. علی بن حامد کوفی، فتحنامة سند، المعروف به چچنامه ص۹.
۴۱. علی بن حامد کوفی، فتحنامة سند، المعروف به چچنامه ص۱۰۰-۱۱۰.
۴۲. محمود شیت خطاب، «محمدبن القاسم الثقفی: فاتح السند»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۱۶، ص۱۲۹ـ ۱۳۰.
۴۳. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۵.
۴۴. مجمل التواریخ والقصص ص۳۰۵.
۴۵. علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۱۰۲.
۴۶. ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ ه، ص۲۵۷.
۴۷. یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۸ـ۲۸۹.
۴۸. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «محمدبن قاسم ».
۴۹. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۴.
۵۰. یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۹.
۵۱. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۵۳۶.    
۵۲. یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۸۹.
۵۳. ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۶-۵۳۸.
۵۴. علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۱۱۶ به بعد.
۵۵. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط ص۲۳۷-۲۳۸.    
۵۶. علی بن حامد کوفی، فتحنامة سند، المعروف به چچنامه ص۱۱۶ به بعد.
۵۷. ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ ه، ص۲۵۷.
۵۸. طبری، تاریخ ج۶، ص۴۴۲.
۵۹. ابن اثیر ج۴، ص۵۳۸.
۶۰. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ج۳، ص۵۳۷-۵۳۸.    
۶۱. ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۶-۵۳۸.
۶۲. علی بن حامد کوفی، فتحنامة سند، المعروف به چچنامه ص۱۹۳ـ ۲۳۵.
۶۳. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۵۳۸.    
۶۴. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۸.
۶۵. ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ ه، ص۲۶۰.
۶۶. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۰۹.
۶۷. ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، حوادث و وفیات ۸۱ ـ۱۰۰ ه، ص۲۶۲.
۶۸. ر.ک: ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند ص۸۸.
۶۹. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۶۱۸.
۷۰. ابن اثیر، ج۴، ص۵۳۹.
۷۱. یاقوت حموی، ج۴، ص۶۹۰.
۷۲. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۲۲۱ـ۲۲۲.
۷۳. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ۲۲۹ـ۴۱۰.
۷۴. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۲۳۰.
۷۵. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۱، ص۴۱۵.
۷۶. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۵۳۹.    
۷۷. ابن اثیر، ج۴، ص۵۸۸.
۷۸. خطاب، «محمدبن القاسم الثقفی: فاتح السند»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۱۶، ص۱۳۵.
۷۹. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «محمدبن قاسم ».
۸۰. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۵۳۹-۵۴۰.    
۸۱. ر.ک: ابن اثیر، ج۴، ص۵۸۸ـ۵۸۹.
۸۲. عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج۱، ص۱۱ـ۱۲.
۸۳. عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج۱، ص۱۴.
۸۴. یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۹۶.
۸۵. محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲.
۸۶. صفدی، ج۴، ص۳۴۵.
۸۷. محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲ـ۴۱۳.
۸۸. ابن حزم، جمهرة انساب العرب ص۲۶۸.
۸۹. علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۲۴۴ـ۲۴۵.
۹۰. علی بن حامد کوفی، فتح‌نامه سند، المعروف به چچنامه ص۲۴۳ـ۲۴۷.
۹۱. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «محمدبن قاسم ».
۹۲. ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۱۳.
۹۳. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ص۶۱۸ـ۶۱۹.
۹۴. محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲.
۹۵. ر.ک: طبری، تاریخ ج۶، ص۴۹۶.
۹۶. محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء ص۴۱۲.
۹۷. صفدی، ج۴، ص۳۴۶.
۹۸. ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند ص۱۶.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله محمد بن قاسم ثقفی، ص۴۲۵۸.    





جعبه ابزار