• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ملّا حسینقلی همدانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ملاحسینقلی همدانی، عالم و عارف و فقیه قرن سیزدهم و چهاردهم می‌باشد. وی در روستای شوند درگزین از توابع همدان متولد شد و برای تحصیل علوم دینی به شهرهایی چون تهران، سبزوار و نجف رفت. 
ملا حسینقلی همدانی
hamedani
ملاحسینقلی همدانی
نسب‌شناسی
نام حسینقلی همدانی
لقب آخوندملاحسینقلی همدانی
نسب جابر بن عبدالله انصاری
ولادت/وفات
زادروز ۱۲۳۹
شهر تولد قریه شَوِند از قرای درگزینِ همدان
کشور تولدایران
محل زندگیهمدان، تهران، سبزوار و نجف
تاریخ وفات ۱۳۱۱
شهر وفات کربلا
کشور وفات عراق
مدفن حرم امام حسین
اطلاعات مذهبی
دین اسلام
مذهب شیعه
فعالیت‌ها
مهمترین‌منصب عارف و فقیه
تالیفات تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری، صلاة المسافر، امالی، تقریرات درس آقا سیدعلی شوشتری، مکاتبات و دستورالعمل‌ها
شاگردان سیداحمد کربلایی، سیدابوالقاسم اصفهانی، میرزاآقا دولت‌آبادی، میرزاجواد ملکی تبریزی، محمدرضا تنکابنی، سیدجمال‌الدین اسدآبادی





آخوند ملاحسینقلی درگزینیِ نجفی، معروف به ملاحسینقلی همدانی، در ۱۲۳۹ در قریه شَوِند از قرای درگزینِ همدان به دنیا آمد. نسبت وی به جابر بن عبدالله انصاری، از صحابه رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، می‌رسد.
[۲] طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام ‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۴، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
[۳] طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۴، پاورقی ۱، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.

آخوند همدانی فرزند رمضان‌علی چوپان بود که بعد به شغل پینه‌دوزی (کفاشی) روی آورد. در اوایل زندگی، رمضان‌علی از داشتن فرزند محروم بود. تا اینکه توفیق زیارت امام حسین (علیه‌السّلام) برای او حاصل شد. رمضان علی در کنار بارگاه امام حسین (علیه‌السّلام) نذر کرد که اگر خداوند متعال فرزند پسری به او عنایت کند، نامش را در زمره غلامان آن حضرت ثبت کند و او را برای ترویج مذهب جعفری تربیت کند. پس از مراجعت از کربلا، دعای او به هدف اجابت رسید و نذرش مقبول درگاه خداوندی قرار گرفت. خداوند متعال به او دو فرزند پسر عنایت کرد که اولی را حسینقلی (نوکر امام حسین (علیه‌السّلام)) و فرزند دوم را کریم قلی (بنده خدا) نامید. رمضان علی علاقه شدیدی به روحانیت داشت. آرزویش این بود که فرزندانش از عالمان دین محسوب شوند.


پدر ملاحسینقلی، حسینقلی را برای تحصیل علوم دینی به تهران فرستاد. وی در تهران درس‌های مقدماتی، سطوح فقه و اصول را فراگرفت و سپس در درس‌های خارج فقه و اصول عالمان تهران، بخصوص حلقۀ درس شیخ عبدالحسین طهرانی (متوفی ۱۲۸۶) مشهور به شیخ العراقین، شرکت کرد. وی برای شرکت در درس فلسفه ملاهادی سبزواری به سبزوار رفت و پس از مدتی اقامت در آنجا، عازم نجف شد. در نجف از درس فقه و اصول شیخ مرتضی انصاری بهره‌مند شد و از طریق وی بود که به درس اخلاق سیدعلی شوشتری راه یافت و در سلک شاگردان او درآمد
[۴] طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۴-۶۷۵، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
[۵] معلم حبیب‌آبادی، میرزا محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، ص۱۰۸۷، اصفهان ۱۳۵۲ش.
[۶] صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۰۹، تهران ۱۳۸۱ش.
(رجوع کنید به مکارم الآثار،
[۷] معلم حبیب‌آبادی، میرزا محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، ص۱۰۸۷، اصفهان ۱۳۵۲ش.
که نوشته است وی علوم مقدماتی را در شوند آموخت). او پس از رحلت شیخ انصاری، می‌خواست دروس فقه و اصول استاد خود، انصاری را تدریس کند، اما به توصیۀ سید شوشتری از این کار خودداری کرد و به تعلیم و تربیت اخلاقی شاگردان مستعد پرداخت و پس از رحلت سید شوشتری، علاوه بر تدریس فقه و اصول، در منزلش درس اخلاق برگزار کرد.
[۸] طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۵، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
[۹] حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.
[۱۰] حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ج۱، ص۵۹۲، تهران (بی‌تا).



همدانی در سلوک و تعلیم و تربیت از مشایخ خود تأثیر می‌گرفت و این شیوه را به شاگردان خود نیز می‌آموخت.

۳.۱ - مشایخ

شیوۀ سلوک و تعلیم و تربیت همدانی مطابق با شیوۀ سلوک سیدعلی شوشتری بود و گفته شده است که مشایخ سلوکی او از طریق سیدعلی شوشتری به محمدرضا دزفولی و از طریق او به سیدصدرالدین دزفولی و از او به محمد بیدآبادی و از او به سیدقطب‌الدین نیریزی، از مشایخ سلسله ذهبیه، می‌رسد.
[۱۱] صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۱۳، تهران ۱۳۸۱ش.
همچنین گفته‌اند سیدمهدی بحر‌العلوم – که در بعضی منابع او را، از طریق نور علیشاه، به سلسله نعمت اللهیه منتسب دانسته‌اند – از مشایخ طریقتی ملاحسینقلی بوده است،
[۱۲] معصوم علیشاه، محمدمعصوم‌ بن زین‌العابدین، طرائق الحقائق، ج۳، ص۱۹۹-۲۰۰، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش.
[۱۳] بلاغی، عبدالحجه، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس‌العرفاء یا زندگانی شمس‌العرفاء، ج۱، ص۱۲، تهران ۱۳۷۱ق.
[۱۴] صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۱۲، تهران ۱۳۸۱ش.
اما برخی
[۱۵] حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، اللّه‌شناسی، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲، پانویس۱، مشهد ۱۴۱۸ ق.
[۱۶] حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ج۱، ص۵۹۱، تهران (بی‌تا).
ارتباط حسینقلی را با سلاسل صوفیه مردود دانسته و شیوۀ سلوک او را از طریق شوشتری به شخصی ناشناس، به نام ملاقلی جولا، رسانده‌اند که ناگهان به زندگی شوشتری وارد شد و وی را متحول کرد و معلوم نیست که استادان این شخص چه کسانی بوده‌اند.
[۱۷] معصوم علیشاه، محمدمعصوم‌ بن زین‌العابدین، طرائق الحقائق، ج۱، ص۴۶۶، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش.
البته برخی نکات مشترک میان شیوۀ سلوک وی با شیوۀ سلوک اهل تصوف وجود دارد، اما خود وی در یکی از نامه‌هایش بر نادرستی روش صوفیان تأکید کرده و سخنان آنان را از قبیل «خرافات ذوقیه» دانسته است.
[۱۸] تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
به علاوه، وی و شاگردانش از تدریس کتاب‌های اهل تصوف، همچون فصوص و فتوحات و مصباح الانس، خودداری می‌کردند، هرچند در تقریر مباحث توحید و نبوت و ولایت، عبارت‌های آنان شبیه به عبارات همان کتاب‌ها بود
[۱۹] آشتیانی، سیدجلال‌الدین، در حکمت و معرفت مجموعه مقاله‌ها و مصاحبه‌ای حکمی معرفتی، ج۱، ص۱۳۸-۱۳۰، چاپ حسن جمشیدی، تهران ۱۳۸۵ش.
[۲۰] برای نمونه‌هایی از این شباهت‌ها رک به: ملکی تبریزی، میرزا جواد، رساله لقاءاللّه به ضمیمۀ رسالة لقاء اللّه امام خمینی، ج۱، ص۲۳۴-۲۴۸، چاپ صادق حسن‌زاده، قم ۱۳۸۳ش.
. شاید به همین سبب بود که وی را در زمان حیاتش به صوفی بودن متهم کردند و حتی گروهی بر ضد وی به فاضل شربیانی (متوفی ۱۳۲۲)، مرجع مطلق وقت، عریضه‌ نوشتند و از روش عرفانی او انتقاد کردند و او را صوفی خواندند، اما شربیانی در پاسخ نوشت: «کاش خدا من را هم مثل آخوند، صوفی قرار بدهد» و با این سخنِ شریبانی، دسیسه‌ها فرونشست.
[۲۱] حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، مهر تابان یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه طباطبائی، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۳، مشهد ۱۴۲۹ ق.


۳.۲ - شاگردان

ملاحسینقلی همدانی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کثرت این شاگردان – که گفته شده حدود سیصد تن بوده است – از یک‌سو نشان‌دهندۀ شهرت او و از سوی دیگر نشان‌دهندۀ وسعت تأثیر شیوۀ سلوک وی در نجف آن روزگاراست. برخی از مهم‌ترین شاگردان مکتب وی عبارت‌اند از: شیخ محمد بن محمد بهادری (متوفی ۱۳۲۵)؛ سیداحمد کربلایی؛ آقا رضا تبریزی (متوفی ۱۳۲۱)؛ سید کمال مشهور به میرزاآقا دولت‌آبادی (متوفی ۱۳۲۸)، شاعر مشهور؛ سیدمحمدسعید حبوبی نجفی (متوفی ۱۳۳۳ق)؛ شیخ موسی شراره عاملی (متوفی ۱۳۰۴)؛ سیدحسن صدرالدین عاملی کاظمی (متوفی ۱۳۵۴)؛ سیدمهدی حکیم نجفی (متوفی ۱۳۱۲)؛ شیخ باقر قاموسی نجفی (متوفی ۱۳۵۳)؛ سیدعبدالغفار مازندرانی (متوفی ۱۳۵۶)؛ شیخ محمدباقر نجم‌آبادی (متوفی ۱۳۵۳)؛ سیدعلی همدانی (متوفی ۱۳۷۹)؛ میرزاباقر قاضی طباطبایی؛
[۲۲] ملکی تبریزی، میرزا جواد، رساله لقاءاللّه به ضمیمۀ رسالة لقاء اللّه امام خمینی، چاپ صادق حسن‌زاده، قم ۱۳۸۳ش.
سیدمحسن امین عاملی (۱۳۷۱)؛ شیخ محمدباقر بهاری همدانی (۱۳۳۳)؛ میرزا محمدحسین نائینی (۱۳۵۵)؛ آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (۱۳۲۹)؛ سیدشمس‌الدین محمود مرعشی نجفی (۱۳۳۸)؛ سیدمحمود طالقانی نجفی؛ سیدابوالقاسم اصفهانی، داماد ملاحسینقلی همدانی؛ و شیخ علی (متوفی ۱۳۵۹)، فرزند ملاحسینقلی همدانی
[۲۳] طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۷-۶۷۸، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
[۲۵] قائم‌مقامی، سیدعباس، «دو سالک عارف»، ج۱، ص۴۵-۴۷، کیهان اندیشه نشریه موسسه کیهان در قم، ش پانزدهم، آذر و دی ۱۳۶۶ش.
(برای اطلاع از شرح احوال شاگردان وی به این منابع رجوع کنید
[۲۶] قائم‌مقامی، سیدعباس، «دو سالک عارف»، ج۱، ص۴۵-۴۷، کیهان اندیشه نشریه موسسه کیهان در قم، ش پانزدهم، آذر و دی ۱۳۶۶ش.
[۲۷] صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۱۹-۲۳۱، تهران ۱۳۸۱ش.
).

۳.۳ - شیوه سلوک

ملاحسینقلی همدانی نقطۀ عطفی در تاریخ رویکرد معنوی و عرفانی در حوزه‌های علمیه بود. بدون شک درک محضر حکیم سبزواری و تبحرش در فقه پس از بهره‌مندی از محضر شیخ انصاری، تأثیری بسزا در تعمیق معارف سیدعلی شوشتری داشته است. او با تسلط بر معارف عقلی و فقاهت، راه استادش (شوشتری) را چنان گسترش داد که پس از او نوعی مکتب تربیتی در نجف شکل گرفت.
شیوۀ سلوک ملاحسینقلی مبتنی بر معرفت نفس، التزام به مراقبه و اهتمام ورزیدن در مراتب چهارگانۀ آن است.
[۲۸] حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.
[۲۹] حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۲۳، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.
بدین ترتیب که در اولین مرحله، سالک باید واجبات شرعی را به جا آورد و از محرّمات بپرهیزد. وی بر این موضوع چندان تأکید داشت که می‌توان شاخص‌ترین مؤلفۀ سلوکی وی را حفظ حدود شریعت دانست. از میان چند نامه‌ای که از او در تذکرة المتقین آمده است، این رویکرد به وضوح دریافت می‌شود. وی التزام به شرع را در تمام لحظات، تنها راه قرب به حق می‌دانست و معتقد بود که محبت الهی با ارتکاب به معاصی جمع شدنی نیست و اول و آخر و ظاهر و باطن دین همان ترک معصیت است.
[۳۰] تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
[۳۱] تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
[۳۲] تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۲۰۹، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
وی در دومین مرحله به سالک توصیه می‌کند که هر کاری را تنها برای رضای خدا انجام دهد تا این حالت در او ملکه شود. در مرحلۀ سوم باید خدا را پیوسته ناظر بر خود بداند و در مرحلۀ چهارم برای آن‌که خداوند را حاضر و ناظر در هر لحظه بداند و هر چه غیر حق است را از ذهن دور کند، باید به نفی خواطر بپردازد. از روش‌های نفی خواطر در مکتب تربیتی ملاحسینقلی، ذکر، تلاوت قرآن، عبادت، توسل به معصومین (علیهم‌السلام) و البته بهترین و سریع‌ترین روش نفی خواطر، توجه به نفس است، بدین معنا که سالک در شبانه‌روز نیم ساعت یا بیش‌تر به نفس و به ارتباط آن با حق توجه کند تا به تدریج خواطر از آن نفی و معرفت نفس حاصل شود. بر اثر اهتمام به مراقبه و توجه به نفس، چهار عالم بر سالک منکشف می‌گردد: توحید افعال که در آن سالک درمی‌یابد منشأ همۀ افعال در جهانِ خارج، خداست؛ توحید صفات که در آن سالک هرگونه علم و قدرت و حیات و سمع و بصر را در موجودات، وابسته به حق ادراک می‌کند؛ توحید اسماء که در این مرحله سالک درمی‌یابد هر موجودی به قدر سعۀ وجود خویش از خداوند عالم، قادر، حی، سمیع و بصیر بهره برده است؛ و آخرین مرحله، توحید ذات است که وصف‌ناشدنی است و تنها می‌توان گفت که در این مرحله، سالک هستی خود را گم می‌کند و در ذات حق فانی می‌گردد.
[۳۳] تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۱، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
[۳۴] تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۲، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
[۳۵] حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۱، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.
[۳۶] حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۶، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.



ملاحسینقلی در سفر زیارتی به کربلا در ۲۸ شعبان ۱۳۱۱ درگذشت و وی را در ایوان حجرۀ چهارم از صحن شریف دفن کردند.
[۳۸] طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۷، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
[۳۹] معلم حبیب‌آبادی، میرزامحمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، ص۱۰۸۸، اصفهان ۱۳۵۲ش.



از او کرامات بسیار نقل شده است
[۴۰] صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۲۷-۲۱۶، تهران ۱۳۸۱ش.
و دربارۀ حالات او نوشته‌اند که دائماً در مراقبه به سر می‌برده، به‌طوری‌که حکایت شده است گاه در خلال درس از بیم آن‌که مبادا غفلتی پیش آمده باشد و سخنی برای رضای خداوند نگفته باشد، سکوت می‌کرده است.
[۴۱] قمی، عباس، فوائد الرضویه فی احوال علما المذهب الجعفریه، ج۱، ص۱۴۸.

شیخ آقابزرگ طهرانی – که دو سال پس از رحلت ملاحسینقلی همدانی وارد عراق شد – او را بر روش و طریقۀ سید بن‌ طاووس دانسته است. به عقیدۀ وی، ملاحسینقلی بر بیش‌تر علمای طبقۀ بعد از خود حق دارد و شاگردان او ستارگان زینت‌بخش آسمان علم و فضلیت‌اند. وی از این‌که محضر او را درک نکرده تأسف ‌خورده و خوشحال بوده که شاگردان او را درک کرده است. به نظر او، شاگردان آخوند، علم را با عمل آمیخته‌اند.
[۴۲] طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۵، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
سیدمحسن امین نیز دربارۀ ملاحسینقلی نوشته است که در میان معاصرانش برای او، در علم اخلاق و تهذیب نفوس، نظیری یافت نمی‌شود.

۵.۱ - سخن نجابت شیرازی

آیت‌الله نجابت شیرازی در شرح گلشن راز می‌نویسد:
حاج شیخ عباس قمی- که رضوان خدا بر او باد- در مقدس بودن، نمره یک بود و همه در تقدس او متفق الکلمه بودند. آقا شیخ مجتبی لنکرانی یک زمانی برای بنده نقل کرد که شیخ علی قمی با پدر من همدرس بود. آن دو از خوش ‌پوش‌های حوزه نجف محسوب می‌شدند؛ یعنی بهترین لباس‌ها را این‌ها می‌پوشیدند. چون درسشان هم خیلی خوب بود، در حوزه نجف مشارالیه بودند که درس را خوب می‌فهمند. به هیچ‌کس هم اعتنایی نمی‌کردند. یک روز آخوند ملا حسینقلی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در صحن نشسته بود. در این اثنا، آقا شیخ علی قمی از در قبله وارد حرم می‌شود. چشم مبارک آخوند ملا حسینقلی به او می‌افتد، شیخ علی به سر می‌دود تا می‌آید پهلوی آقا. آخوند ملاحسینقلی یک دقیقه در گوش او صحبت می‌کند. چه گفت؟ خدا می‌داند: دیگران هم نفهمیدند. شیخ علی قمی عقب عقب برمی‌گردد می‌رود. با فاصله اندکی، تمام لباس‌هایش را عوض می‌کند، توی درس هم قفل می‌زند به دهنش، یعنی این لذت سخن گفتن در درس از سرش پریده بود، لذت لباس‌های پاک و پاکیزه و گران‌قیمت از سرش پریده بود تا آخر عمرش که او را می‌دیدیم، تمام لباس‌هایش کرباس بود.
چو خورشید جهان بنمایدت چهر نماند نور ناهید و مه و مهر
[۴۴] کرامات الاولیاء، ص ۶۱ و ۶۲، ‌با تلخیص.


۵.۲ - اشعار ناقوسیه

آخوند ملا حسینقلی همدانی در یکی از سفرهای خود، با جمعی از شاگردان به عتبات عالیات می‌رفت. در بین راه، به قهوه‌خانه‌ای رسیدند که جمعی از اهل هوی و هوس در آنجا می‌خواندند و پایکوبی می‌کردند. آخوند به شاگردانش فرمود: یکی برود و آنان را نهی از منکر کند. بعضی از شاگردان گفتند: اینها به نهی از منکر توجه نخواهند کرد. فرمود: من خودم می‌روم. وقتی‌که نزدیک شد، به رئیسشان گفت: اجازه می‌فرمایید من هم بخوانم، شما بنوازید؟ رئیس گفت: مگر شما بلدی بخوانی؟ فرمود: بلی. گفت: بخوان. آخوند شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) کرد.
آن جمع سرمست از لذت‌های زودگذر دنیوی، وقتی این اشعار را از زبان کیمیا اثر آن عارف هدایتگر شنیدند. به گریه درآمده و به دست ایشان توبه کردند. یکی از شاگردان می‌گوید: وقتی‌که ما از آنجا دور می‌شدیم، هنوز صدای گریه آن‌ها به گوش می‌رسید.
[۴۵] بهارى همدانى، محمد، مقدمه تذکره المتقین، ص ۲۰.


۵.۳ - صبر و بردباری

آیت‌الله حسن‌زاده آملی می‌فرماید: «حضرت آیت‌الله ملاحسینقلی همدانی بعد از ۲۲ سال مجاهده با نفس و صبر و بردباری، نتیجه گرفت و آن‌ها که دیر نتیجه می‌گیرند، پخته‌تر می‌شوند. باید صابر بود و یکی از کمالات آخوند، صابر بودن اوست.»

۵.۴ - تواضع و فروتنی

آیت‌الله آقا سیدعلی عرب که حدود ۱۱ سال ملازم محضر آخوند ملا حسینقلی همدانی بود، در مورد حالات و کمالات استاد خویش می‌گوید:
روزی به قصد زیارت ابی‌عبدالله الحسین (علیه‌السّلام)، همراه آن بزرگوار وارد حرم مقدس شدیم. آخوند ملا حسینقلی همدانی مشغول نماز زیارت شد. به علت ازدحام جمعیت، بدن آخوند هنگام نماز مقداری تکان می‌خورد. آنجا آقا شیخی از اهل مازندران بود که آخوند را نمی‌شناخت،‌گفت:‌ این آقا چرا موقع نماز طمأنینه لازم را ندارد؟ من در پاسخ گفتم: ایشان پیرمرد است، نماز هم که نماز مستحب است. او قانع نشد و تصمیم داشت مطلب خود را به خود آقای آخوند متذکر شود. رفت خدمت آقا و عرض کرد: آقا! هنگام نماز، بدنتان طمأنینه لازم را نداشت! آخوند متوجه شد که او با زحمت حرف خود را بیان می‌کند، به او فرمود: «چرا تذکر خود را با مشکل بیان می‌کنی؟ شما باید به من بگویید: آخوند تو چند وقت است نجف هستی، هنوز متوجه نشده‌ای که در نماز باید طمأنینه را رعایت نمود. تذکر تو بجاست و نباید چیزی مانع آن شود.»
[۴۶] روزنامه اطلاعات، ۱۹/۵/۷۳.

ایشان در خاطره دیگری، در مورد تواضع آن عارف فرزانه می‌گوید:
«وقتی در خدمت آقای آخوند وارد مسجد سهله شدیم، افرادی زیادی از اصحاب آن بزرگوار تشریف داشتند. در زاویه‌ مسجد وقتی متوجه شدند آیت‌الله حاج‌آقا رضا همدانی مشغول نماز مغرب هستند، آقای آخوند متواضعانه به همراهان فرمود: به ایشان اقتدا کنیم و نماز را با ایشان بخوانیم.»
[۴۷] روزنامه اطلاعات، ۱۹/۵/۷۳.


۵.۵ - رازپوشی

بعضی از اولیای الهی در این عالم، باطن انسان‌ها و صفات حیوانی آنان را می‌بینند و می‌شناسند، ولی از آنجا که مظهر صفت ستار العیوب الهی‌اند، سرپوشی می‌کنند و رازهای مردم را فاش نمی‌کنند. عارف فرزانه همدانی از این‌چنین عظمت روحی برخوردار بود. شیخ محمد رازی در این رابطه، از زبان یکی از شاگردان آخوند نقل می‌کند:
آخوند ملا حسینقلی همدانی که مربی اخلاق و عالم ربانی و سالک حقیقی و دارای کرامات و صاحب مکاشفات و منامات بود، هر وقت به حرم مطهر امیرمؤمنان، علی (علیه‌السّلام) مشرف می‌شد، با آداب خاص و خضوع و خشوع مخصوص می‌رفت و هنگام خروج، عبا را به سر انداخته و سر به زیر افکنده و با عجله به منزل خود می‌رفت. ما از نحوه تشرف آن‌چنانی و از برگشتن این‌چنین وی در تعجب بودیم تا روزی در صحن مطهر مراقب ایشان بودم. وقتی به آن کیفیت بیرون آمد و به شتاب رفت، سر راه را بر او گرفته و به صاحب قبر مطهر علوی (علی‌مشرفهاالسلام) سوگند دادم که علت آن‌گونه تشرف و این‌گونه مراجعت چیست؟ گفت: امّا آن‌گونه تشرف وظیفه هر کسی است که عارف به مقام ولیّ الله اعظم، امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) باشد که با کمال خضوع و خشوع مشرف گردد و امّا علت این‌گونه مراجعت برای این است که اثر تشرف با معرفت به حضور و پیشگاه حضرت علی (علیه‌السّلام) عوض شدن و رنگ ولایت گرفتن و باز شدن چشم و گوش ملکوتی است و چون حقایق و باطن اشیاء و اشخاص برایم منکشف می‌گردد، نمی‌خواهم چشم من به یکی از دوستانم بیفتد که مبادا آن‌ها را به غیر صورت انسان ببینم و رازهای پنهانی و عیوب نهانی آنان پیش من فاش شود؛ و درنتیجه نفس من از آنان مکدر شده و نسبت به او در من تنفر ایجاد گردد، دل می‌خواهد سرّ آن‌ها حتی در پیش نفس من پوشیده بماند.
[۴۸] پاک‌نیا، عبدالکریم، قصه و نکته‌های برگزیده، شماره ۲۲۵.


۵.۶ - حل مشکلات علمی

آن عارف وارسته در حل مشکلات و معضلات علمی از خداوند متعال مدد می‌جست و شاگردانش را به این شیوه توصیه می‌کرد. میرزا جواد آقا ملکی در این مورد می‌فرماید:
«استادمان - ملا حسینقلی همدانی - به ما توصیه می‌فرمود که وقتی در مسائل علمی متحیر شدید و برایتان مشکلی پیش آمد، به خداوند ملتجی شده و به پیشگاه حضرتش تضرع نمایید و این برای ما به تجربه ثابت شده است.»
ایشان در توضیح این مطلب می‌گوید:
«سرّ اینکه تهجد و دعا، از اسباب تحصیل علم است، بدین علت می‌باشد؛ همان‌طور که در روایات بسیاری تصریح شده علم به کثرت تعلم نیست، بلکه نوری است که خداوند تعالی در قلب هر آن کس که بخواهد می‌افکند و تهجد نیز قلب را نورانی می‌گرداند و نور را در قلب مؤمن ثابت می‌نماید.»
امام صادق (علیه‌السّلام) فرموده: انه اذا تخلی العبد بسیده فی جوف اللیل المظلم و ناجاه اثبت اله النور فی قلبه.
[۴۹] ملکی تبریزی، میرزاجواد آقا، اسرار الصلوه، ص۲۹۴.


۵.۷ - مقابله با انحرافات

حکیم همدانی در جلوگیری از انحرافات نقشی به سزا داشت. او با کسانی که به عنوان عرفان و سیر و سلوک، ‌صوفیگری می‌کردند و از جاده مستقیم شریعت منحرف می‌شدند، شدیداً مقابله می‌کرد؛ زیرا معتقد بود که کوچک‌ترین لغزش و انحراف از صراط مستقیم شرع، دوری از حضرت حق را به دنبال خواهد داشت. او در این زمینه می‌فرمود:
«به‌جز التزام به شرع شریف در تمام حرکات، سکنات، تکلمات، لحظات و غیرها راهی به قرب حضرت ملک‌الموت (جل‌جلاله) نیست و به خرافات ذوقیه (اگر چه ذوق در غیر این مقام خوبست) آن‌طور که عادت جهّال صوفیه (خذَلهم الله جل‌جلاله) می‌باشد، راه رفتن چیزی جز دوری از حضرتش را در برندارد؛ حتی شخصی هرگاه ملتزم به نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد، اگر ایمان به عصمت ائمه اطهار (علیهم‌السلام) آورده اشد، باید بفهمد که از حضرت احدیت دور خواهد شد.»
[۵۰] بهارى همدانى، محمد، تذکره المتقین، ص ۱۹۰.



چون بیشترین تلاش همدانی در تعلیم و تربیت شاگردان بوده، فرصتی برای تألیف به دست نیاورده و بیش‌تر آثارش تقریرات او به قلم شاگردانش است. برخی از آثار وی عبارت‌اند از: تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری که به قلم خود اوست و تقریرات درس‌ آقا سیدعلی شوشتری که وقف حسینیۀ شوشتری‌های نجف شده است؛ سه جلد تقریرات درس فقه او، شامل صلاة المسافر، الخلل و القضاء و الشهادات که شاگردانش آن‌ها را فراهم آورده‌اند؛ تقریرات درس فقه او در مبحث رهن که یکی از شاگردانش آن را نوشته و در کتابخانۀ محدّث نوری موجود است؛ امالی وی، در موضوع اخلاق که بعضی از شاگردانش آن را جمع‌آوری نموده‌اند؛ مکاتبات و دستور‌العمل‌ها که میرزااسماعیل تبریزی (تائب) آن‌ها را همراه با بعضی دستورالعمل‌ها و مکاتبات احمد کربلایی و محمد بهاری و محمد بیدآبادی جمع‌آوری کرده و در پایان کتاب تذکرة المتقین در ۱۳۲۹ به چاپ رسانده است
[۵۴] قائم‌مقامی، سیدعباس، «دو سالک عارف»، ج۱، ص۴۷، کیهان اندیشه نشریه موسسه کیهان در قم، ش پانزدهم، آذر و دی ۱۳۶۶ش.
(برای اطلاع بیش‌تر دربارۀ مکاتبات و دستورالعمل‌های تربیتی ملاحسینقلی همدانی به این منبع رجوع کنید
[۵۵] تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۰-۲۱۲، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
).
۴ دقیقه


۱. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۶، ص۳۷۶، ‌تهران ۱۳۷۴ش.    
۲. طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام ‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۴، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
۳. طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۴، پاورقی ۱، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
۴. طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۴-۶۷۵، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
۵. معلم حبیب‌آبادی، میرزا محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، ص۱۰۸۷، اصفهان ۱۳۵۲ش.
۶. صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۰۹، تهران ۱۳۸۱ش.
۷. معلم حبیب‌آبادی، میرزا محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، ص۱۰۸۷، اصفهان ۱۳۵۲ش.
۸. طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۵، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
۹. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.
۱۰. حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ج۱، ص۵۹۲، تهران (بی‌تا).
۱۱. صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۱۳، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۲. معصوم علیشاه، محمدمعصوم‌ بن زین‌العابدین، طرائق الحقائق، ج۳، ص۱۹۹-۲۰۰، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش.
۱۳. بلاغی، عبدالحجه، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس‌العرفاء یا زندگانی شمس‌العرفاء، ج۱، ص۱۲، تهران ۱۳۷۱ق.
۱۴. صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۱۲، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۵. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، اللّه‌شناسی، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲، پانویس۱، مشهد ۱۴۱۸ ق.
۱۶. حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ج۱، ص۵۹۱، تهران (بی‌تا).
۱۷. معصوم علیشاه، محمدمعصوم‌ بن زین‌العابدین، طرائق الحقائق، ج۱، ص۴۶۶، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش.
۱۸. تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
۱۹. آشتیانی، سیدجلال‌الدین، در حکمت و معرفت مجموعه مقاله‌ها و مصاحبه‌ای حکمی معرفتی، ج۱، ص۱۳۸-۱۳۰، چاپ حسن جمشیدی، تهران ۱۳۸۵ش.
۲۰. برای نمونه‌هایی از این شباهت‌ها رک به: ملکی تبریزی، میرزا جواد، رساله لقاءاللّه به ضمیمۀ رسالة لقاء اللّه امام خمینی، ج۱، ص۲۳۴-۲۴۸، چاپ صادق حسن‌زاده، قم ۱۳۸۳ش.
۲۱. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، مهر تابان یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه طباطبائی، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۳، مشهد ۱۴۲۹ ق.
۲۲. ملکی تبریزی، میرزا جواد، رساله لقاءاللّه به ضمیمۀ رسالة لقاء اللّه امام خمینی، چاپ صادق حسن‌زاده، قم ۱۳۸۳ش.
۲۳. طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۷-۶۷۸، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
۲۴. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۳۶، ج۶، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۲۵. قائم‌مقامی، سیدعباس، «دو سالک عارف»، ج۱، ص۴۵-۴۷، کیهان اندیشه نشریه موسسه کیهان در قم، ش پانزدهم، آذر و دی ۱۳۶۶ش.
۲۶. قائم‌مقامی، سیدعباس، «دو سالک عارف»، ج۱، ص۴۵-۴۷، کیهان اندیشه نشریه موسسه کیهان در قم، ش پانزدهم، آذر و دی ۱۳۶۶ش.
۲۷. صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۱۹-۲۳۱، تهران ۱۳۸۱ش.
۲۸. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.
۲۹. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۲۳، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.
۳۰. تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
۳۱. تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
۳۲. تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۲۰۹، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
۳۳. تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۱، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
۳۴. تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۲، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.
۳۵. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۱، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.
۳۶. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه طباطبائی، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۶، چاپ خسروشاهی، قم ۱۳۸۹ ش.
۳۷. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۶، ص۳۷۶، ‌تهران ۱۳۷۴ش.    
۳۸. طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۷، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
۳۹. معلم حبیب‌آبادی، میرزامحمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، ص۱۰۸۸، اصفهان ۱۳۵۲ش.
۴۰. صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ج۱، ص۲۲۷-۲۱۶، تهران ۱۳۸۱ش.
۴۱. قمی، عباس، فوائد الرضویه فی احوال علما المذهب الجعفریه، ج۱، ص۱۴۸.
۴۲. طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعه، ج۱، ص۶۷۵، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف ۱۳۷۳ ق.
۴۳. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۳۶، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۴۴. کرامات الاولیاء، ص ۶۱ و ۶۲، ‌با تلخیص.
۴۵. بهارى همدانى، محمد، مقدمه تذکره المتقین، ص ۲۰.
۴۶. روزنامه اطلاعات، ۱۹/۵/۷۳.
۴۷. روزنامه اطلاعات، ۱۹/۵/۷۳.
۴۸. پاک‌نیا، عبدالکریم، قصه و نکته‌های برگزیده، شماره ۲۲۵.
۴۹. ملکی تبریزی، میرزاجواد آقا، اسرار الصلوه، ص۲۹۴.
۵۰. بهارى همدانى، محمد، تذکره المتقین، ص ۱۹۰.
۵۱. طهرانی، آقابزرگ، الذریعة، ج۴، ص۴۶.    
۵۲. طهرانی، آقابزرگ، الذریعة، ج۴، ص۳۷۲.    
۵۳. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۳۶، ج۶، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۵۴. قائم‌مقامی، سیدعباس، «دو سالک عارف»، ج۱، ص۴۷، کیهان اندیشه نشریه موسسه کیهان در قم، ش پانزدهم، آذر و دی ۱۳۶۶ش.
۵۵. تائب تبریزی، اسماعیل‌ بن حسین، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، ج۱، ص۱۹۰-۲۱۲، چاپ انتشارات نهاوندی، قم ۱۳۸۶ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ملاحسینقلی همدانی»، شماره۶۸۶۷.    
سایت اندیشه قم    



جعبه ابزار