• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

واقفیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از عواملی که در آسیب شناسی فرق و مذاهب می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد طمع و حب دنیا به مفهوم کلی آن است. گاهی انحراف درون فرقه‌ای به دلیل ریاست طلبی برخی افراد است که حق را از صاحبان اصلی آن گرفته و بر تن خود به ناحق می‌پوشانند. شاهد واضح و آشکار این وضعیت، انتخابات حزبی در سقیفه بود که به ناحق، ابوبکر خلیفه مسلمین نامیده شد.
گاهی عامل انحراف کسانی هستند که خود را نسبت به اصول پایبند نشان می‌دهند. اما مال و ثروت فراوان و طمع کاری مانع از سیر مستقیم ایشان می‌شود. شاهد این اتفاق فرقه واقفیه می‌باشد. در این مقاله فرقه واقفیه تحلیل و بررسی خواهد شد.




شهادت امام صادق (علیه‌السّلام) در سال ۱۴۸ در فضائی آکنده از خفقان سیاسی صورت پذیرفت. امامت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) برای خواص آشکار بود اما به دلیل فضای سیاسی آن روز، بطور آشکار و علنی اعلام نشد. شیعه در این موقعیت با مشکلاتی روبرو شد. زیرا با چند مدعی امامت روبرو شد و در همین زمان عده‌ای از منحرفین برای خود به تعیین امام پرداختند و عده‌ای دیگر منکر شهادت امام صادق (علیه‌السّلام) شدند. در این دوران موجودیت ناووسیه، اسماعیلیه، شمطیه و فطحیه آشکار می‌شود.
انکار شهادت همانطور که در مورد امام صادق (علیه‌السّلام) اتفاق افتاد، در مورد فرزند ایشان حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) نیز رخ داد. در سال ۱۸۳ افرادی از وکلاء و بزرگان اصحاب امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) شهادت ایشان را منکر شدند و به امامت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) اقرار نکردند. به این گروه واقفیه گفته شده است.



واقفیه اصطلاحی است که بر عده‌ای از منحرفین از اسلام یا مکتب امامیه، اطلاق می‌شود. این عده با توقف بر امامت و مهدویت امام خویش با انحراف از امامیه بوجود آمدند.
به عنوان نمونه عده‌ای بر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) توقف نمودند و منکر وفات ایشان شدند و عده‌ای دیگر همین اعتقاد را در مورد امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) و نیز عده‌ای دیگر در مورد امام حسین (علیه‌السّلام) ادعا نمودند. عده‌ای از کیسانیه این اعتقاد را در مورد محمد بن حنفیه اظهار کردند.
عده‌ای از شیعیان در مورد امام صادق و امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) قائل به توقف شدند. اما واقفیه بطور مطلق بر قائلین به زنده بودن و مهدویت حضرت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) اطلاق می‌شود.



پیدایش و گسترش فرقه واقفیه در دامن مکتب تشیع و منحرف شدن این عده از امامیه را می‌توان در چند عامل توضیح داد:


۳.۱ - عدم شناخت مهدویت

عده‌ای از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) با عدم درک صحیح و کامل از مهدویت به ادعای روایاتی از امام صادق (علیه‌السّلام) در شان والای حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام)، برای مهدویت ایشان استدلال می‌کردند. در حالی که این روایات اگر هم واقعا صادر شده باشد دلالتی بر مهدویت و زنده بودن آن حضرت ندارد، علاوه بر اینکه شهادت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) بر کسی پوشیده نیست.
به عنوان نمونه واقفیه ادعا دارد که امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد فرزندش موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) فرمودند:
او قائم مهدی است پس اگر سرش را برای شما از کوه هدیه آوردند باور نکنید زیرا او قائم است.
[۵] النوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۸۰، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۴-۱۹۸۴.


۳.۲ - اقامه نماز میت امام

از معتقدات شیعه این است که تجهیز و غسل و نماز بر بدن امام (علیه‌السّلام) باید توسط امام بعدی صورت بگیرد مگر اینکه مانعی شرعی جلوی چنین اظهاری را بگیرد. وقتی این اعتقاد را با وضعیت موجود زمان شهادت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) ملاحظه می‌کنیم ظاهرا تحلیل چنین اعتقادی مشکل می‌نماید. زیرا امام رضا (علیه‌السّلام) در مدینه بودند نه در بغداد، پس به ظاهر نمی‌تواند این تکالیف را انجام داده باشند.
وقتی واقفیه در تحلیل این واقعه ناتوان شدند در شبهه مهدویت و یا زنده بودن حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) گرفتار شدند. در حالی که امام رضا (علیه‌السّلام) جواب این شبهه را فرمودند و حجت را بر واقفیه تمام نمود.
آیا حسین بن علی (علیه‌السّلام) امام بود یا نبود؟ پس چه کسی امر تجهیز و کفن و دفن او را بعهده گرفت در حالی که علی بن الحسین (علیه‌السّلام) در کوفه، اسیر عبید الله بن زیاد بود؟
واقفیه اعتراف نمودند که علی بن الحسین (علیه‌السّلام) به امر خدا از دست دشمنان خارج شد و دشمنان ندیدند تا اینکه به امر تجهیز پرداخت.
امام رضا (علیه‌السّلام) از این اعتراف استفاده نموده و فرمودند:
کسی که علی بن الحسین (علیه‌السّلام) را از زندان به کربلا رساند، می‌تواند صاحب این امر را به بغداد برساند در حالی که در اسارت و حبس نبود.
[۶] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۴۶۴، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ه. ش.



۳.۳ - طمع ورزی

یکی از مهمترین عوامل بروز واقفیه طمع ورزی برخی از وکلاء امام (علیه‌السّلام) بود. این عده دین خود را به بهای دنیا فروختند. البته عواملی باعث تشدید این رویه در برخی اصحاب شد. جو سیاسی که حکمرانان بنی عباس علیه امامت شیعه به راه انداخته بودند وضعیت دشواری را برای شیعیان و رابطه ایشان با امام (علیه‌السّلام) بوجود آورده بود. از طرفی گسترده شدن تشیع در مناطق مختلف نیاز رجوع به امام را تشدید می‌کرد. امام (علیه‌السّلام) برای حل مشکل در مناطق مختلف وکلاء و نائبانی را منصوب نموده بودند تا شیعیان در جهت عمل به وظائف خویش دچار ضعف نشوند. شیعیان با مراجعه به این نواب به وظائف دینی خود عمل می‌نمودند که پرداخت وجوهات مالیه شرعی نیز از جمله آنها بود و از طرفی وکلاء نمی‌توانستند آن را به امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) تحویل دهند. به همین جهت اموال بسیاری نزد این وکلاء می‌ماند. با شهادت امام علیه السلام، طمع ورزی، برخی وکلاء را بر آن داشت تا برای تصاحب این اموال به انکار شهادت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) و انکار امامت ولایت امام رضا (علیه‌السّلام) بپردازند. ازجمله کسانی که به طمع مال واقفی شدند عبارتند از:

۳.۳.۱ - طماعین از وکلاء

۱. عثمان بن عیسی الرواسی
عثمان بن عیسی در مال دنیا طمع کرد و از اموالی که با خیانت بدست آورده بود به هم‌فکرانش چون حمزة بن بزیع و ابن المکاری و کرام الخثعمی بخشید. تنها نزد او سی هزار دینار و... بود و همچنین نزد زیاد بن مروان هفتاد هزار دینار و نزد علی بن ابی حمزه سی هزار دینار بوده است. امام رضا (علیه‌السّلام) این اموال را مطالبه نمودند ولی زیاد بن مروان و علی بن ابی حمزه منکر این اموال شدند. اما عثمان بن عیسی امامت ولایت امام رضا (علیه‌السّلام) را با ادعای زنده بودن امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) رد کرد.
۲. زیاد بن مروان
۳. علی بن ابی حمزه
۴. حیان السراج
[۱۰] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۴۵۹، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ه. ش.

وقتی امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) در زندان بودند اموال بسیاری از زکات و واجبات مالی نزد حیان سراج و یکی دیگر از وکلاء امام جمع شد. ایندو با این اموال خانه‌ها خریدند و به تجارت دست زدند و چون خبر شهادت امام را شنیدند، انکار نموده و شایعه کردند که او زنده است و او همان قائم است و بر این عقیده بودند. امام هنگام مرگ وصیت نمودند که این اموال را به ورثه امام تحویل دهند و مردم فهمیدند که شایعه این دو برای طمع و حرص بر اموال بوده است.


۳.۴ - عوامل انحراف فرق

در بررسی زندگی بزرگان فرق منحرفه می‌توان به لجاجت و عناد این افراد آشنا شد. واقفیه نیز از این قاعده مستثنی نیست. این عده حتی با ادله و شواهد و مدارک قطعی بر شهادت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) و دیدن معجزات مختلف امام رضا (علیه‌السّلام) از روی تعصب و عناد بر اعتقاد فاسد خود باقی ماندند. حتی به کلام امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) در مورد امامت و جانشینی فرزندش علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) اشاره می‌کنند ولی با این حال به آن معتقد نیستند. در حالی که افراد منحرف شده‌ای که تعصب و عنادی در رویه و اندیشه خود نداشته باشند در برابر ادله یقینی تسلیم می‌شوند.

۳.۴.۱ - منحرفین مشهور

در فرقه واقفیه از برخی افراد و عالمان ایشان به عنوان متعصب و شدید العناد یاد شده است:
۱. علی بن ابی حمزه در مورد او گفته شده است که از روسای واقفیه است و همچنین او را از شدیدترین دشمنان امام رضا (علیه‌السّلام) خوانده‌اند.
۲. حسن بن محمد بن سماعه از عالمان واقفیه که او را از متعصبین خوانده‌اند.



شبهه واقفیه به اندازه‌ای موثر واقع شد که بزرگان اصحاب امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) را نیز دربر گرفت ولی چون اهل عناد و لجاجت نبودند با دلائل صدق و آشکاری که امام رضا (علیه‌السّلام) برای آنها بیان نمود از این مهلکه نجات پیدا کردند. احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی که از بزرگان اصحاب امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) است اینگونه می‌گوید: من از واقفیه بودم. سپس با هدایت امام رضا (علیه‌السّلام) از گمراهی نجات یافت.
عثمان بن عیسی یکی دیگر از بزرگانی است که در دام واقفیه بود ولی به تصریح برخی رجالیون او از این اعتقاد سرباز زده است.
اما عده‌ای دیگر از اصحاب بدون اینکه تردید در شهادت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) کنند به ولایت و امامت علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) اعتراف داشتند بدون اینکه گرداب عقاید واقفیه آنها را غرق کند. صفوان بن یحیی از این افراد است.
واقفیه برای اینکه او را از این اعتقاد صحیح دور کنند به تطمیع او روی آوردند ولی صفوان که در علم زبانزد است در تقوی و پرهیزکاری نیز زبانزد شد و هرگز آخرت خود را به دنیائی از درهم و دینار نفروخت.
اما عده‌ای علاوه بر اینکه به حق رجوع نکردند بلکه از واقفیه به عنوان پلی برای مقاصد خود استفاده نمودند. بشیریه به عنوان ثمره اولیه غلو آمیز از نتایج واقفیه است. محمد بن بشیر که قائل به وقف بود و شهادت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) را منکر بود با استفاده از سحر و شعبده به چهره غلو آمیزی از واقفیه دست زد حتی خود را وصی و جانشین امام نامید و فرقه بشیریه را بنیان نهاد.



این فرقه به دلیل ضلالت آشکاری که دارد نمی‌توانست در دیدگاه شیعه جای بگیرد و به همین دلیل از سوی ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) مطرود شدند تا جائیکه شیعه را از همنشینی با این گمراهان نهی نمودند.
امام رضا (علیه‌السّلام) فرمودند :
۱. واقفی از حق گذشته است و بر گناه ماندگار است. اگر در این حال بمیرد جهنم جایگاه اوست که بد فرجامی است.

۲. ایشان (واقفیه) کفار، مشرک و زندیق هستند.

امام هادی (علیه‌السّلام) فرمودند:
زیدیه و واقفیه و نصاب (اهل سنت) یک منزلت دارند.

۵.۱ - دستاوردهای مبارزه

بزرگان اصحاب به تبع سیره ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) به مبارزه علمی و علنی با واقفیه پرداختند. علی بن اسماعیل هیثمی و یونس بن عبدالرحمن از کسانی می‌باشند که با مناظرات علمی در تضعیف ادله واقفیه کوشش شایانی نموده‌اند و ایشان بوده‌اند که لقب ممطوره یا کلاب ممطوره را بر واقفیه گذاشتند.
[۲۲] النوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۱۸۱، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۴- ۱۹۸۴.
همچنین از طرف عالمانی، رساله‌هایی در رد واقفیه نوشته شده است مانند:
۱. فارس بن حاتم بن ماهویه
۲. الحسین بن علی بن سفیان بن خالد
۳. اسماعیل بن علی بن اسحاق
۴. الحسن بن موسی ابو محمد النوبختی



تلاش اهل بیت (علیهم‌السّلام) برای کنترل آسیب این افراد و سیره اصحاب برای رد و مناظره با چنین افرادی مانع از ظهور مستمر این عقیده شد و به همین دلیل با از بین رفتن بانیان اولیه این تفکر باطل و شاگردان ایشان، چاره‌ای جز انقراض در خود ندیدند.



۱. الشهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۶۸، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴.    
۲. فخررازی، محمد بن عمر، اعتقادالمسلمین والمشرکین، ص۵۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۲.    
۳. عفیفی، عبدالرزاق، مذکرة التوحید، ص۱۳۵، السعودیه، وزارة الشئون الاسلامیه والاوقاف والدعوة والارشاد، الاولی، ۱۴۲۰.    
۴. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۵، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴.    
۵. النوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۸۰، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۴-۱۹۸۴.
۶. کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۴۶۴، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ه. ش.
۷. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۵۲، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴.    
۸. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۵۳، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴.    
۹. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۶۶، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴.    
۱۰. کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۴۵۹، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ه. ش.
۱۱. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۲۴۹، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.    
۱۲. حلی، ابن داود، رجال ابن داود، ص۲۸۶، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۰ ه. ق.    
۱۳. حلی، ابن داود، رجال ابن داود، ص۴۴۱، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۰ ه. ق.    
۱۴. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۹، ص۴۸، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴.    
۱۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۳۰۰، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.    
۱۶. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۱۹۷، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.    
۱۷. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۰۸، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴.    
۱۸. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۶۳، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴.    
۱۹. حر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۹، ص۲۲۹ قم، موسسه آل البیت، ۱۴۰۹ه. ق.    
۲۰. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص۳۴، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴.    
۲۱. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ص۵۳، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة.    
۲۲. النوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۱۸۱، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۴- ۱۹۸۴.
۲۳. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۳۱، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.    
۲۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۶۳، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.    
۲۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۶۸، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.    
۲۶. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۳۱۰، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «واقفیه».    



جعبه ابزار