• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پلیدی گوشت خوک (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از حیوان‌هایی که مصرف گوشت آن در فهرست غذاهای حرام قرار گرفته است گوشت خوک می‌باشد که در قرآن از آن به «لحم خنزیر» یاد شده است.



گوشت خوک ، مظهر پلیدی و ناپاکی است.
«قل لا اجد فی مآ اوحی الی محرما علی طاعم یطعمه الا ان یکون میتة او دما مسفوحا او لحم خنزیر فانه رجس...»؛ بگو: «در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمی‌یابم؛ بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان ) بیرون ریخته، یا گوشت خوک -که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به گناه ، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا (نام بتها) بر آن برده شده است.» اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست)؛ زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است. (برداشت یاد شده، مبتنی بر این است که ضمیر «فانه» به «لحم خنزیر» برگردد.
[۱] روح المعانی، ج۵، جزء ۸، ص۶۵.
)


حرمت گوشت خوک، از آثار پلیدی آن است.
قل لا اجد فی مآ اوحی الی محرما علی طاعم یطعمه الا ان یکون میتة او دما مسفوحا او لحم خنزیر فانه رجس...

۲.۱ - حیوانات حرام

براى روشن ساختن محرمات الهى از بدعتهائى که مشرکان در آئین حق گذاشته بودند، در این آیه به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که صریحا به آنها بگو در آنچه بر من وحى شده هیچ غذاى حرامى را براى هیچکس (اعم از زن و مرد ، کوچک و بزرگ ) نمى یابم (قل لا اجد فیما اوحى الى محرما على طاعم یطعمه ).
مگر چند چیز، نخست اینکه مردار باشد (الا ان یکون میتة ).
یا خونى که از بدن حیوان بیرون مى ریزد (نه خونهائى که پس از بریدن رگهاى حیوان و خارج شدن مقدار زیادى از خون در لابلاى رگهاى موئین در وسط گوشتها باقى مى ماند) (او دما مسفوحا)یا گوشت خوک (او لحم خنزیر).
زیرا همه اینها رجس و پلیدى است و مایه تنفر طبع سالم آدمى و منبع انواع آلودگیها و سرچشمه زیانهاى مختلف (فانه رجس ).
ضمیر انه با اینکه مفرد است ، به عقیده بسیارى از مفسران به هر سه قسمت ( گوشت مردار ، خون و گوشت خوک ) باز مى گردد، و معنى جمله چنین است همه آنچه گفته شد پلیدى است و متناسب با ظاهر آیه نیز همین است که ضمیر به تمام آنها باز گردد، زیرا شک نیست که مردار و خون همانند گوشت خوک پلید است .
سپس به نوع چهارم اشاره کرده مى گوید: یا حیواناتى که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آنها برده شده است (او فسقا اهل لغیر الله به ).
جالب اینکه به جاى ذکر کلمه حیوان کلمه فسق آمده است و همانطور که در سابق نیز اشاره کرده ایم ، فسق به معنى خارج شدن از راه و رسم بندگى و اطاعت فرمان خدا است ، و لذا به هر گونه گناه فسق گفته مى شود، اما ذکر این کلمه در برابر رجس که در مورد سه موضوع حرام سابق گذشت ، ممکن است اشاره به این باشد که گوشتهاى حرام ، اصولا بر دو دسته است گوشتهائى که تحریم آنها به خاطر پلیدى و تنفر طبع و زیانهاى جسمانى مى باشد، و به آن رجس اطلاق مى گردد، و گوشتهائى که نه پلید است و نه از نظر بهداشتى زیان آور، اما از نظر اخلاقى و معنوى نشانه بیگانگى از خدا و دورى از مکتب توحید است، و به همین دلیل نیز تحریم شده است .
بنابراین نباید انتظار داشت که گوشتهاى حرام ، همیشه داراى زیانهاى بهداشتى باشد، بلکه گاهى به خاطر زیانهاى معنوى و اخلاقیش تحریم شده است ، و از اینجا روشن مى شود که شرائط ذبح اسلامى نیز بر دو گونه است ، بعضى مانند بریدن رگهاى چهارگانه و بیرون ریختن خون حیوان ، جنبه بهداشتى دارد، و بعضى مانند رو به قبله بودن و گفتن بسم الله و ذبح به وسیله مسلمان جنبه معنوى.

۲.۱.۱ - استثناء

در پایان آیه کسانى را که از روى ناچارى و اضطرار ، و نیافتن هیچ غذاى دیگر براى حفظ جان خویش ، از این گوشتهاى حرام استفاده مى کنند، استثناء کرده و مى‌گوید: کسانى که اضطرار پیدا کنند، گناهى بر آنها نیست ، مشروط بر اینکه تنها به خاطر حفظ جان باشد نه به خاطر لذت و یا حلال شمردن حرام الهى و نه زیاد از حد، بخورند در این صورت پروردگار آمرزنده مهربان آنها را معاف خواهد ساخت (فمن اضطر غیر باغ و لا عاد فان ربک غفور رحیم ).
در حقیقت این دو شرط براى آن است که افرادى اضطرار را دستاویز براى تجاوز به حریم قوانین الهى نسازند، و به بهانه اضطرار از حدود مقررات خدا پا فراتر ننهند.
ولى در بعضى از روایات اهلبیت (علیهم الاسلام ) مانند روایتى که در تفسیر عیاشى از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده چنین مى خوانیم الباغى الظالم و العادى الغاصب : منظور از باغى ستمگر است و منظور از عادى ، غاصب است ،
و نیز در روایت دیگرى از امام (علیه السلام ) نقل شده که فرمود: الباغى الخارج على الامام و العادى اللص : منظور از باغى کسى است که بر ضد امام عادل و حکومت اسلامى قیام کند و منظور از عادى دزد است .
این روایات و مانند آنها اشاره به این است که اضطرار به گوشتهاى حرام معمولا در سفرها رخ مى دهد، اگر کسى در راه ظلم و ستم و یا غصب و دزدى ، اقدام به سفر کند و گرفتار کمبود غذا شود، خوردن گوشتهاى حرام براى او جائز نیست ، گر چه موظف است براى حفظ جان خود از آن گوشتها استفاده کند، ولى کیفر این گناه را خواهد داشت چه اینکه مقدمات چنین سفر حرامى را خودش فراهم ساخته است و در هر صورت این روایات با مفهوم کلى آیه کاملا سازگار است


۱. روح المعانی، ج۵، جزء ۸، ص۶۵.
۲. انعام/سوره۶، آیه۱۴۵.    
۳. تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج۶، ص۱۲.    
۴. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج۷، ص۵۰۳.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۱۴۵.    
۶. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج۷، ص۵۰۳.    
۷. تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج۶، ص۱۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «پلیدی گوشت خوک (قرآن)».    



جعبه ابزار