• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پول (اصلی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



به هرگونه وسیله رایج داد و ستد کالا و خدمات پول می‌گویند.



زر و سیم یا هر فلز مسکوک و رایج دیگر و همچنین اسکناس پول نامیده می‌شود.
[۱] لغت نامه، ج۳، ص۵۰۶۴، «پول».
این واژه ظاهراً در زمان اشکانیان از یونانی گرفته شده است.
[۲] فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش‌ها، ج۲، ص۶۱.
گذشتگان به جای پول از واژه‌هایی مانند سیم، زر، درم و دینار ، درهم و دینار و گاه وجه، تَنْخواه ، نقد ، فلوس ، مسکوک، آقچه ، عین ، نقدینه ، فلس و پل استفاده می‌کردند.
[۳] لغت نامه، ج۳، ص۵۰۶۴، «پول».

از آغاز تشکیل جوامع و احساس نیاز به داد و ستد تا تشکیل پولهای اعتباری، می‌توان ۵ گونه متفاوت از داد و ستد را برشمرد:
۱. داد و ستد در جوامع ابتدایی به صورت « پایاپای » یا « تهاتری » صورت می‌گرفت.
۲. با گذشت زمان به تدریج برخی از کالاهای اساسی که مورد نیاز همگان بود، برای تسهیل مبادلات به عنوان واسطه عمومی مبادلات برگزیده شد.
[۴] تاریخ تمدن، ج۱، ص۲۰-۲۱.

۳. پس از این و تقریباً از سده هشتم پیش از میلاد ضرب سکه از فلزهایی مانند طلا و نقره رواج یافت.
[۵] فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش‌ها، ج۲، ص۶۴.
ارزش مبادله‌ای این پولها که به « پول کالایی » شهرت دارند، با ارزش مصرفی آنها برابر است.
۴. در نقطه مقابل پولهای کالایی، پولهای نماینده و پولهای اعتباری قرار دارند که در سیر تکامل پول رواج یافتند. این نوع پولها بر اثر کم ارزش بودن مواد تشکیل دهنده آنها ارزش مصرفی ندارند و تنها به لحاظ اعتبار صادر کننده، ارزش مبادله‌ای دارند. پول نماینده، حواله‌ای کاغذی یا سکه‌هایی جز طلا و نقره با پشتوانه طلا و نقره است و ناشر آن، متعهد به تبدیل آنها در صورت درخواست مالک پول است.
۵. تدریجاً با حذف پشتوانه فیزیکی یا ملزم نبودن به نگهداری پشتوانه برای آنها، این پولها خود دارای ارزش و مالیت شدند و با وجود این ارزش اعتباری در مبادلات مورد استفاده قرار گرفتند.
[۶] پول در اقتصاد اسلامی، ص۳۷-۳۹.
[۷] پول و نظام‌های پولی، ص۲۶-۵۱؛

پولها در سیر تاریخی تکامل خود، در سه وظیفه اساسی مشترک بودند: وسیله مبادله، معیار سنجش ارزش، وسیله ذخیره ارزش.
[۸] پول در اقتصاد اسلامی، ص۱۷-۲۰.


۱.۱ - ظهور اسلام در نظام پولی دو فلزی

ظهور اسلام در زمان حاکمیت نظام پولی دو فلزی بود. البته داد و ستد پایاپای و داد و ستد با وزن طلا و نقره نیز در آن زمان رواج داشت.
[۹] المفصل، ج۷، ص۴۸۸.
بر اساس روایات تاریخی، ساکنان حجاز بیشتر با دینارهای رومی ( هرقلیة
[۱۰] المعرب، ص۱۶۴.
[۱۱] المخصص، ج۱۲، ص۲۲.
و درهمهای ساسانی ( بغلیة ) معامله می‌کردند.
[۱۳] الاحکام السلطانیه، ص۲۷۳.
در کاوشهای باستان شناسی نیز تاکنون سکه‌ای یافت نشده که در حجاز ضرب شده باشد
[۱۵] المفصل، ج۷، ص۴۹۵.
؛ همچنین سکه‌های یمنی نیز در معاملات آنها رواج داشت و احتمالا با پولهای حبشه نیز معامله می‌کردند. این مسئله ناشی از روابط تجاری آنها با شام ، عراق ، یمن و حبشه بود.
[۱۶] المفصل، ج۷، ص۴۹۷.

در تعیین وزن دقیق درهم و دینار بین دانشمندان و راویان اسلامی اختلاف فراوانی است، هرچند عرب جاهلی غالباً با وزن کردن سکه‌ها معاملات خود را انجام می‌دادند و مثقال و قیراط و جو معیارهای شناخته شده‌ای برای آنها بود.
[۱۸] معالم السنن، ج۳، ص۶۰.
[۱۹] الدینار الاسلامی، ج۱، ص۱۰.
این رویه در دوره اسلامی نیز تداوم یافت و پیامبر اسلام نیز این اوزان را تایید کرده
[۲۱] ابن خلدون، ج۱، ص۲۶۱.
و احکام خمس و زکات را بر پایه آنها و نه بر اساس تعداد درهم و دینار بنیان نهاد.
تلاشهایی از سوی خلفا در ایجاد پول اسلامی و تحدید وزن دقیق دینار و درهم صورت گرفت؛ ولی تنها در زمان عبدالملک اموی سکه‌های بیگانه به طور کلی جمع شد و سکه اسلامی رواج یافت.
[۲۲] الاحکام السلطانیه، ص۲۷۴.
[۲۳] المحاسن والمساوی، ص۲۳۲-۲۳۶.
[۲۴] تاریخ تمدن اسلامی، ص۱۰۱-۱۰۳.

دینار و درهم جدای از اینکه در مورد سکه‌های طلا و نقره به کار می‌رفتند، دو واحد وزنی نیز شمرده می‌شدند.
[۲۵] معالم السنن، ج۳، ص۶۰.
[۲۶] الاموال، ص۶۲۸.
عرب دینار ودرهم را « عین » و « ورق » نیز می‌نامید. دینار را به سبب ساخته شدن از طلای ناب، عین می‌نامیدند
[۲۷] تاج العروس، ج۹، ص۲۸۸.
و ورق صفت مشبهه از ماده «وـ ر ـ ق» به معنای هر شییء صاف و گسترده است.
[۲۸] التحقیق، ج۱۳، ص۸۸، «ورق».


۱.۲ - واژه دینار

بین لغت شناسان مشهور است که واژه « دینار » غیر عربی و از واژگان دخیل فارسی است،
[۲۹] تاج العروس، ج۳، ص۲۱۱.
[۳۰] الاتقان، ج۱، ص۴۳۴.
هرچند برخی نیز برای آن ریشه عربی قائل شده‌اند
[۳۱] الصحاح، ج۲، ص۶۵۹.
[۳۲] التحقیق، ج۳، ص۲۳۶، «نر».
و گروهی نیز آن را مشترک میان فارسی و عربی پنداشته‌اند.
[۳۳] فقه اللغه، ص۲۷۴.
ریشه شناسان منشا این واژه را یونانی دانسته‌اند و در اینکه این واژه به طور مستقیم به عربی وارد شده باشد، تردید دارند. گمان می‌رود که این واژه ابتدا به آرامی و سپس به عربی وارد شده باشد.
[۳۴] واژه‌های دخیل، ص۲۱۰-۲۱۱، «دینار».

این اختلاف درباره درهم نیز وجود دارد؛ واژه «درهم» را نیز دخیل
[۳۵] المعرب، ص۷۶.
[۳۶] لسان العرب، ج۴، ص۳۴۱.
و برخی مشترک میان عربی و فارسی
[۳۷] فقه اللغه، ص۲۷۴.
و گروهی نیز واژه‌ای عربی اصیل
[۳۸] التحقیق، ج۳، ص۱۹۵، «درهم».
دانسته‌اند. در مورد ضبط دقیق کلمه درهم نیز میان دانشمندان اختلاف نظر است.
[۳۹] لسان العرب، ج۴، ص۳۴۱، «درهم».
ریشه اصلی درهم احتمالا یونانی است و نخست به عنوان واحد وزن و سپس به عنوان سکه وارد زبانهای ایرانی شده است. همین را می‌توان اصل و منشا درهم عربی فرض کرد.
[۴۰] واژه‌های دخیل، ص۲۰۵، «درهم».

با بررسی واژه‌های قرآنی که پول بر آنها صدق می‌کند، می‌توان دینار، دراهم، و ورق را برشمرد. جدای از این سه مورد، عبارت «ذهب و فضّه» گاه کنایه از دینار و درهم، و واژه «قِنْطار» به معنای مال فراوان از زر و سیم دانسته شده است. از برخی آیات نیز قواعدی کلی درباره نظام پولی، مانند حرمت ربا ، نکوهش زراندوزی و لزوم انتشار پول از سوی مسلمانان بر اساس قاعده نفی سبیل ، قابل استنتاج است.


در صدر اسلام بر اثر رواج پول کالایی ، واژه «مال» هم بر داراییهای جنسی (غیر پولی) و هم بر دینار و درهم اطلاق می‌شده است.
[۴۸] لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۳، «مول».
در قرآن نیز هر جا واژه مال یا جمع آن، اموال به کار رفته است پول را نیز شامل می‌شود. مفسران در ذیل آیه ۱۰۳ توبه از وجوب زکات بر مواردی از جمله دینار و درهم ، سخن گفته‌اند،
[۵۵] مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۶.
با این حال در مورد پولهای اعتباری هیچ یک از فقها، به وجوب زکات فتوا نداده‌اند.

۲.۱ - واژه درهم در قرآن

درهم از مصادیق پول است که تنها یک بار و به صورت جمع (دراهم) در قرآن آمده است: «و شَرَوهُ بِثَمَن بَخس دَراهِمَ مَعدودَة وکانوا فیهِ مِنَ الزّاهِدین». در اینکه معامله یوسف بین برادرانش و کاروان بازرگانان صورت گرفته است یا بین کاروان و عزیز مصر ، اختلاف نظر است، به هر حال این داد و ستد برای آنها ارزش چندانی نداشته است، چرا که بهای یوسف را با شمارش درهم می‌پردازند و آنها را وزن نمی‌کنند، در صورتی که به سبب دقیق نبودن وزن درهمها، همیشه آنها وزن می‌شدند. برخی با استفاده از این حقیقت گفته‌اند که شمار درهمها زیر ۴۰ یا ۲۰ یا بسیار کم بوده است، چرا که این تعداد ارزش چندانی نداشته و غالباً بدون وزن کردن مورد معامله قرار می‌گرفتند.
[۵۸] جامع البیان، مج ۷، ج۱۲، ص۲۲۵-۲۲۶.
[۶۰] تفسیر قرطبی، ج۹، ص۱۰۳.
کم ارزشی معامله از عبارت «ثَمَن بَخس» به معنای بهای اندک و همچنین ادامه آیه: «و کانوا فیهِ مِنَ الزّاهِدین» نیز فهمیده می‌شود.

۲.۲ - واژه ورق در قرآن

دانشمندان مسلمان، واژه «وَرَق» در آیه ۱۹ کهف را نیز به معنای درهم یا سکه ضرب شده از نقره دانسته‌اند:
[۶۲] تفسیر مقاتل، ج۲، ص۵۷۹.
«... فَابعَثوا اَحَدَکُم بِوَرِقِکُم هـذِهِ اِلَی المَدینَةِ...». این آیه به اصحاب کهف اشاره دارد که پس از بیدار شدن از خواب چند صد ساله یکی از آنها با درهمهای قدیمی به شهر می‌رود تا غذایی فراهم کند.
[۶۵] جامع البیان، مج ۹، ج۱۵، ص۲۷۲-۲۷۸.

واژه دینار نیز تنها یک بار در قرآن و در ضمن بیان احوال اهل کتاب آمده است: «و مِن اَهلِ الکِتـبِ مَن اِن تَامَنهُ بِقِنطار یُؤَدِّهِ اِلَیکَ و مِنهُم مَن اِن تَامَنهُ بِدینار لایُؤَدِّهِ اِلَیکَ...». در این آیه دینار در مقابل قنطار قرار گرفته است و به مقدار کم در مقابل میزان زیادی از مال و ثروت اشاره دارد.
[۶۷] التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۰۷.
[۶۸] التحریر و التنویر، ج۳، ص۲۸۶.
این واژه به معنای مال فراوان
[۷۰] الکشاف، ج۱، ص۴۹۱.
در آیه ۲۰ نساء نیز به همین شکل و همچنین در آیه۱۴ آل عمران به صورت جمع و همراه با اسم مفعول
[۷۳] الجدول فی اعراب القرآن، ج۲، ص۱۲۵.
«القَنـاطیرِ المُقَنطَرَة» آمده و پس از آن، عبارت «مِنَ الذَّهَبِ والفِضَّة» به عنوان حال
[۷۴] الجدول فی اعراب القرآن، ج۲، ص۱۲۴.
ذکر شده است. این تعبیر بر میزان فراوانی از زر و سیم دلالت دارد، هرچند روایاتی در تعیین میزان دقیق آن وارد شده است.
[۷۵] جامع البیان، مج ۳، ج۳، ص۲۷۱-۲۷۴.
[۷۶] الدر المنثور، ج۲، ص۱۱.
[۷۷] التفسیر الکبیر، ج۷، ص۲۱۱.
مفسران تعبیر «الذَّهَبِ والفِضَّة» در آیه ۳۴ توبه را نیز اشاره به دینار و درهم دانسته‌اند.
[۷۹] جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۱۵۳-۱۵۴.
[۸۰] مجمع البیان، ج۵، ص۴۰.



از آنجا که پول اعتباری، ارزش مبادله‌ای خالص دارد و با از بین رفتن یا کاهش ارزش مبادله‌ای آن در پی افزایش تورم یا سقوط ناشر و...؛ بی ارزش خواهد شد، با دیگر کالاها و از جمله پول کالایی متفاوت است. در حقیقت ناشر پول اعتباری، قدرت خریدی را ایجاد می‌کند که برای او آقایی یا سلطه به ارمغان می‌آورد، در حالی که در پولهای حقیقی حق آقایی یا سلطه ایجاد نمی‌شود، چرا که با صرف نظر از ارزش اعتباری، همچنان ارزش مصرفی آن باقی می‌ماند.
[۸۱] پول در اقتصاد اسلامی، ص۳۱-۳۳.
از این رو براساس قاعده نفی سبیل مسلمانان باید خود، به انتشار پول اقدام کنند.

۳.۱ - انباشتن پول

انباشتن پول در آیات فراوانی مورد نکوهش واقع شده است: «والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ و لا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم». دانشمندان مسلمان در تحدید معنای کنز فراوان سخن گفته‌اند
[۸۴] جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۱۵۳-۱۵۴.
[۸۶] پول، بانک، صرافی، ص۷۲-۷۸.
؛ همچنین حرمت زراندوزی را گاه به سبب نقض غرض حاصل از انباشتن آن می‌دانند، زیرا هدف پول ، تسهیل در مبادلات است
[۸۷] احیاء علوم الدین، ج۴، ص۲۲۲۸.
؛ همچنین برخی با توجه به عبارت «لا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ» گفته‌اند: تا زمانی که راهی برای انفاق در راه خدا ، چه انفاق واجب مانند زکات و چه انفاق مستحب و مباح وجود داشته باشد، ذخیره کردن پول ، گناه به شمار می‌رود. انفاق غیر واجب هرگونه فعالیتی را که مشکلی را از مسلمانان یا جامعه بگشاید، شامل می‌شود، بر این اساس در زمان حاضر، به جریان درآوردن سرمایه‌های مالی در فعالیتهای اقتصادی جامعه که موجب توسعه اقتصادی و رفاه عمومی می‌شود، می‌تواند از مصادیق انفاق در راه خدا باشد.

۳.۲ - ربا

از دیگر مباحث اقتصادی مرتبط با پول بحث رباست که آیات قرآنی به نفی ستمکاری و ستم پذیری در آن تاکید دارند: «و اِن تُبتُم فَلَکُم رُءوسُ اَمولِکُم لا تَظلِمونَ و لا تُظلَمون». خداوند در این آیه و آیات پیشین، رباخواران را به توبه و رها کردن آنچه از طلبشان بابت ربا باقی مانده، دعوت می‌کند و می‌گوید که در این صورت اصل سرمایه شما متعلق به خودتان است. شاید بر همین اساس برخی از فقها پول را «قیمی» دانسته و قائل به جبران خسارت ناشی از کاهش ارزش اسمی پول و قدرت خرید ناشی از آن از سوی وام گیرنده شده‌اند.
[۹۱] فقه اهل بیت، س ۲، ش ۷، ص۲۳-۲۸.
گروهی نیز آن را «مِثْلی» دانسته و به ضمان مذکور فتوا نداده‌اند.
[۹۲] تحریر الوسیله، ج۱، ص۵۴۳.
[۹۳] جامع المسائل، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۴.
البته برخی نیز با وجود پذیرش مثلی بودن پول، به جبران خسارت فتوا داده‌اند؛ تنها در صورتی که اختلاف ارزش میان زمان قرض گرفتن و زمان ادای آن بسیار زیاد باشد.
[۹۴] فقه اهل بیت، س ۳، ش ۹، ص۴۵-۴۷.



الاتقان فی علوم القرآن؛ الاحکام السلطانیه والولایات الدینیه؛ احکام القرآن، جصاص؛ احیاء علوم الدین؛ الاموال؛ پول، بانک، صرافی؛ پول در اقتصاد اسلامی؛ پول و نظام‌های پولی؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ تاریخ ابن خلدون؛ تاریخ تمدن؛ تاریخ تمدن اسلام؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تحریر الوسیله؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ ترتیب کتاب العین؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ جامع المسائل؛ الجدول فی اعراب القرآن؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ الدینار الاسلامی؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛ العقد المنیر؛ فتوح البلدان؛ فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش‌ها؛ فقه اهل بیت علیهم‌السّلام (فصلنامه)؛ فقه اللغة و سرّ العربیه؛ فی ظلال القرآن؛ الکشاف؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المحاسن والمساوی؛ المخصص؛ معالم السنن؛ معجم مقاییس اللغه؛ المعرّب من الکلام الاعجمی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ واژه‌های دخیل در قرآن مجید.


۱. لغت نامه، ج۳، ص۵۰۶۴، «پول».
۲. فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش‌ها، ج۲، ص۶۱.
۳. لغت نامه، ج۳، ص۵۰۶۴، «پول».
۴. تاریخ تمدن، ج۱، ص۲۰-۲۱.
۵. فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش‌ها، ج۲، ص۶۴.
۶. پول در اقتصاد اسلامی، ص۳۷-۳۹.
۷. پول و نظام‌های پولی، ص۲۶-۵۱؛
۸. پول در اقتصاد اسلامی، ص۱۷-۲۰.
۹. المفصل، ج۷، ص۴۸۸.
۱۰. المعرب، ص۱۶۴.
۱۱. المخصص، ج۱۲، ص۲۲.
۱۲. فتوح البلدان، ج۳، ص۵۷۱-۵۷۲.    
۱۳. الاحکام السلطانیه، ص۲۷۳.
۱۴. العقد المنیر، ص۳۳.    
۱۵. المفصل، ج۷، ص۴۹۵.
۱۶. المفصل، ج۷، ص۴۹۷.
۱۷. فتوح البلدان، ج۳، ص۵۷۳.    
۱۸. معالم السنن، ج۳، ص۶۰.
۱۹. الدینار الاسلامی، ج۱، ص۱۰.
۲۰. فتوح البلدان، ج۳، ص۵۷۳.    
۲۱. ابن خلدون، ج۱، ص۲۶۱.
۲۲. الاحکام السلطانیه، ص۲۷۴.
۲۳. المحاسن والمساوی، ص۲۳۲-۲۳۶.
۲۴. تاریخ تمدن اسلامی، ص۱۰۱-۱۰۳.
۲۵. معالم السنن، ج۳، ص۶۰.
۲۶. الاموال، ص۶۲۸.
۲۷. تاج العروس، ج۹، ص۲۸۸.
۲۸. التحقیق، ج۱۳، ص۸۸، «ورق».
۲۹. تاج العروس، ج۳، ص۲۱۱.
۳۰. الاتقان، ج۱، ص۴۳۴.
۳۱. الصحاح، ج۲، ص۶۵۹.
۳۲. التحقیق، ج۳، ص۲۳۶، «نر».
۳۳. فقه اللغه، ص۲۷۴.
۳۴. واژه‌های دخیل، ص۲۱۰-۲۱۱، «دینار».
۳۵. المعرب، ص۷۶.
۳۶. لسان العرب، ج۴، ص۳۴۱.
۳۷. فقه اللغه، ص۲۷۴.
۳۸. التحقیق، ج۳، ص۱۹۵، «درهم».
۳۹. لسان العرب، ج۴، ص۳۴۱، «درهم».
۴۰. واژه‌های دخیل، ص۲۰۵، «درهم».
۴۱. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۴۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۰.    
۴۳. کهف/سوره۱۸، آیه۱۹.    
۴۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴.    
۴۵. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۴۶. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۴۷. نساء/سوره۴، آیه۲۰.    
۴۸. لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۳، «مول».
۴۹. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۵۰. بقره/سوره۲، آیه۲۷۹.    
۵۱. نساء/سوره۴، آیه۱۰.    
۵۲. نساء/سوره۴، آیه۱۶۱.    
۵۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۵۴. توبه/سوره۹، آیه۱۰۳.    
۵۵. مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۶.
۵۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۰.    
۵۷. مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۹.    
۵۸. جامع البیان، مج ۷، ج۱۲، ص۲۲۵-۲۲۶.
۵۹. مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۹.    
۶۰. تفسیر قرطبی، ج۹، ص۱۰۳.
۶۱. کهف/سوره۱۸، آیه۱۹.    
۶۲. تفسیر مقاتل، ج۲، ص۵۷۹.
۶۳. التبیان، ج۷، ص۲۳.    
۶۴. الکشاف، ج۲، ص۷۱۰.    
۶۵. جامع البیان، مج ۹، ج۱۵، ص۲۷۲-۲۷۸.
۶۶. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۶۷. التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۰۷.
۶۸. التحریر و التنویر، ج۳، ص۲۸۶.
۶۹. فی ظلال القرآن، ج۱، ص۴۱۷.    
۷۰. الکشاف، ج۱، ص۴۹۱.
۷۱. نساء/سوره۴، آیه۲۰.    
۷۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴.    
۷۳. الجدول فی اعراب القرآن، ج۲، ص۱۲۵.
۷۴. الجدول فی اعراب القرآن، ج۲، ص۱۲۴.
۷۵. جامع البیان، مج ۳، ج۳، ص۲۷۱-۲۷۴.
۷۶. الدر المنثور، ج۲، ص۱۱.
۷۷. التفسیر الکبیر، ج۷، ص۲۱۱.
۷۸. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۷۹. جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۱۵۳-۱۵۴.
۸۰. مجمع البیان، ج۵، ص۴۰.
۸۱. پول در اقتصاد اسلامی، ص۳۱-۳۳.
۸۲. نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.    
۸۳. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۸۴. جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۱۵۳-۱۵۴.
۸۵. احکام القرآن، ج۳، ص۱۳۶-۱۳۹.    
۸۶. پول، بانک، صرافی، ص۷۲-۷۸.
۸۷. احیاء علوم الدین، ج۴، ص۲۲۲۸.
۸۸. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۲۸.    
۸۹. المیزان، ج۹، ص۲۶۱-۲۶۵.    
۹۰. بقره/سوره۲، آیه۲۷۹.    
۹۱. فقه اهل بیت، س ۲، ش ۷، ص۲۳-۲۸.
۹۲. تحریر الوسیله، ج۱، ص۵۴۳.
۹۳. جامع المسائل، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۴.
۹۴. فقه اهل بیت، س ۳، ش ۹، ص۴۵-۴۷.



مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «پول».    



جعبه ابزار