کفران نعمت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کفران نعمت یکی از
صفات ناپسند است.
واژه کفران، به معنای پوشاندن چیزی است
و از آنجا که
شخص در واقع
سعی در پوشاندن
ارزش نعمت می کند به
عمل او کفران نعمت می گویند.
شخص در مواجهه با نعمات الهی، یا نعمت را در
قلب خود بی اهمیت می شمارد، یا با
زبان سخنی می گوید که
نشانه بی اعتنایی نسبت به نعمت و بی ارزش بودن آن است و یا گاهی در عمل به آن
اهمیت نمی دهد و بجای استفاده
نیکو و بجا از آن، نعمت های الهی را در مسیر سوء و نابجا استفاده می کند که این همان مصداق کفران نعمت است.
لذا
امام صادق(ع) می فرمایند:
شکر نعمت آن است که از
گناهان پرهیز شود.
در
قرآن آیات بسیاری در
نکوهش کفران نعمت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
«و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که
پروردگارتان اعلام داشت، اگر
شکرگزاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر
ناسپاسی کنید،
مجازاتم شدید است.»
در آیه دیگری، در
سوره نمل خداوند، شکر و کفران نعمت را
فایده و
ضرری برای خود
بنده می داند؛ زیرا اگر خداوند، بندگان را از
ناسپاسی بر حذر می دارد و به
سپاس گزاری دعوت می نماید بخاطر این نیست که برای او تفاوتی می کند؛ چرا که خداوند در فرض
ناسپاسی نیز در بسیاری از اوقات به
لطف و
کرم خویش ادامه می دهد شاید
بیدار شوند و خود را از انعام پروردگار، بر اثر
ناسپاسی محروم نکنند بلکه این شکرگزاری به
سود خود بنده می باشد:
«.. و هر کس شکر کند به
نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به
زیان خویش نموده است که) پروردگار من
غنی و
کریم است.»
و در
آیه ای دیگر برای کسانی که کفران نعمت می¬کنند
مثلی زده و می فرماید:
«خداوند (برای آنها که کفران نعمت می کنند) مثلی زده است: منطقه
آبادی را که
امن و
آرام و
مطمئن بوده و همواره
روزیش بطور وافر از هر
مکانی فرا می رسید اما نعمت
خدا را کفران کردند و خداوند بخاطر اعمالی که انجام می دادند
لباس گرسنگی و
ترس را در
اندامشان پوشانید.»
با توجه به
روایات بسیار گسترده در باب کفران نعمت درمی یابیم که یکی از بزرگ ترین
موانعی که در مسیر
تکامل روح انسان و
تهذیب نفس موجود است،
ناسپاسی از نعمات خداوند و ترک تشکر از آنهاست که
ائمه معصومین(ع) در بیانات متعددی
زشتی و
عواقب شوم آن را بیان کرده اند:
۱. در روایتی از
پیامبر اکرم(ص) آمده است که می فرمایند:
گناهی که زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را می گیرد، کفران نعمت است.
۲.
امام علی(ع) می فرمایند: کفران نعمت، سبب
لغزش قدم ها و سلب نعمت ها می گردد.
۳.
امام سجاد(ع) می فرمایند: گناهانی که نعمت های الهی را تغییر می دهند،
ظلم بر
مردم و تغییر دادن
عادت در
امور خیر و کفران نعمت و ترک شکر است.
داشتن
آرزوهای دراز،
انسان را به آنچه ندارد و شاید هرگز هم به آنها نرسد،
دلبسته و
امیدوار می کند. به همین جهت
آدمی نعمت های الهی را که در
دست دارد کوچک می شمرد و نسبت به آنها بی اعتناست و
شکر آنها را بجا نمی آورد، لذا پیامدهای شوم کفران نعمت در
دنیا و
آخرت گریبان گیر او می شود.
امام علی(ع) می فرمایند: از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمت های الهی را از نظر شما می برد و آنها را نزد شما کوچک می کند و به کمی شکر (و کفران نعمت) از سوی شما منتهی می شود.
گاهی
قصور در شکر نعمت ها از این سرچشمه می گیرد که انسان نسبت به نعمت ها،
معرفت کامل و وافی ندارد و اصولا به نعمت های الهی نمی اندیشد.
توجه به نعمت های
مادی و
معنوی، از جمله
هدایت انبیاء و
نزول کتاب آسمانی و... به انسان نشان خواهد داد که
خداوند چه
مواهب عظیمی را در
اختیار او قرار داده است
و موجب
برانگیخته شدن حس شکرگزاری در انسان خواهد شد، اما متأسفانه
بشر تا
نعمتی از او
سلب نشود
قدر و
منزلت آن را ندانسته و شکر آن را بجا نمی آورد.
یکی دیگر از عوامل
ناشکری، به حساب نیاوردن نعمت های ارزشمند خداوند است که در اختیار ما قرار داده است و
ادعا کردن به این که خداوند نعمتی به من نداده است. لذا خداوند در
قرآن کریم درباره فزونی نعمت ها می فرماید:
«و اگر نعمت های خدا را بشمارید، هرگز نمی توانید آن را احصا
کنید.»
یکی دیگر از عوامل
ناسپاسی و کفران نعمت
مقایسه کردن سطح
زندگی افراد با هم است. هر چقدر
توجه انسان نسبت به زندگی دیگران بیشتر می شود، به همان اندازه توجه و
رضایتش از زندگی خود کاسته می شود و به مرور
زمان و با
پیشروی آن منجر به کفران نعمت و
طلبکاری ازخداوند می گردد.
ناسپاسی و کفران نعمت آثار سوء گسترده ای از نظر معنوی و مادی در زندگی انسان ها دارد که به بیان برخی می پردازیم:
ناسپاسی از نعمات خداوند سبب می شود که انسان از
معرفت خدا دور بماند و این بزرگترین
خسران و
زیان است. بزرگان
علم در مورد
انگیزه معرفة الله به سراغ این مسأله رفته اند که
شکر نعمت، نخستین انگیزه
شناخت پروردگار است؛ زیرا
تشکر و
سپاسگزاری از
بخشنده نعمت، یک امر
وجدانی است؛ انسان هنگامی که خود را غرق نعمت می بیند و می داند این همه نعمت در درون و برون وجود او است و اینها از خود او نیست به
فکر تشکر از بخشنده نعمت می افتد و همین امر راه
خداشناسی را برای او هموار می سازد ولی ناسپاسان نه اعتنائی به نعمت دارند و نه بخشنده نعمت و لذا از معرفة الله نیز
محروم می شوند.
ناسپاسی در برابر نعمت های
خالق سبب می شود که انسان در برابر
مخلوق نیز
ناسپاس می شود، نه تنها ارزشی برای
محبت ها و
خدمات بی شائبه دیگران قائل نشود، بلکه خود را
طلبکار آنان بداند و این صفت سبب
تنفر و
بیزاری مردم از چنین افرادی می شود و به این ترتیب ناسپاسان گرفتار
انزوای اجتماعی و نداشتن
یار و
یاور، در برابر
مشکلات زندگی خواهند شد.
کفران نعمت منجر به
زوال نعمت ها می شود؛ زیرا خداوند حکیم است نه بی حساب چیزی به کسی می بخشد و نه بی جهت چیزی را از کسی می گیرد اما آنها که
ناسپاسی می کنند با زبان حال می گویند ما لایق این
نعمت نیستیم و
حکمت خداوند ایجاب می کند که این نعمت را از آنها بگیرد و آنها که شکر نعمت را بجا می آورند در واقع می گویند ما
لایق و
شایسته ایم، نعمت را بر ما افزون کن.
امام صادق(ع) در این باره می فرمایند: اگر سپاسگزاری کنی نعمت ها
پایدار است و اگر کفران ورزی، دیری نمی پاید.
کفران نعمت یکی از صفات مهلکه ای است که
مجازاتش خیلی زود در همین
دنیا نیز گریبان انسان را می گیرد.
امام رضا(ع) در این باره می فرمایند: سریع ترین مجازات ها، مجازات کفران نعمت است.
کسانی که نعمت های ارزشمند و بی شمار
خداوند را نمی بینند و آن را
انکار می کنند و همیشه
نق می زند که خدا به ما چیزی نداده و یا کسانی که از نعمت های خدا در راه
گناه استفاده می کنند، هیچ وقت در
دنیا احساس
خوشبختی و
رضایت نمی کنند و پیوسته
احساس کمبود و
خلأ می کنند.
یکی از عواقب کفران نعمت، سلب
آرامش از
زندگی آدمی است. خداوند در
آیات ۱۵تا ۱۷
سوره سبأ به این علل و عوامل اشاره می کند و از مردم می خواهد که با بهره گیری درست از نعمت ها و
شکر و
سپاس آن زمینه های
بقاء و
استمرار آسایش را فراهم آورند.
نخستین راه
تحصیل شکرگزاری، کسب
معرفت و
تفکر در انواع نعمت های ظاهری و
باطنی خداوند است؛ چرا که
توجه و تفکر در این نعمات، ریشه های
ناسپاسی را در
انسان می سوزاند و
روح شکرگزاری را در انسان
تقویت می کند.
یکی دیگر از راه های مؤثر در درمان
ناسپاسی توجه به زندگی افرادی است که در سطح پایین تری قرار دارند و از نعمات کمتری برخوردار هستند.
انسان هر قدر در زندگی افراد کم
بضاعت بنگرد، روح شکرگزاری در او تقویت می شود؛ چرا که خود را در جایگاه او
تصور می کند و ازاینکه زندگی مانند او ندارد، خدا را شکر می کند. اما بر عکس، هر چه به زندگی انسان های بالاتر بنگرد
وسوسه های شیطانی او را به
ناسپاسی و ناشکری
دعوت می کنند.
توجه به آیات و
روایاتی که در باب شکرگزاری وارد شده است، انسان را به کسب این صفت و بهره مندی از عواقب آن
ترغیب می کند.
پیامبر اکرم(ص) در این باره می فرمایند: کسی که چیزی بخورد و شکر کند،
اجر او مثل کسی است که برای خدا
روزه گیرد و کسی که بدن او صحیح باشد و شکر نماید، اجر او مثل اجر
مریضی است که
صبر کند و اجر
غنی شاکر، مثل اجر
فقیر قانع است.
انسان باید به این مسأله
بیاندیشد که هر
مصیبت و
بلایی از بلاهای
دنیا که بر او فرود آید بدتر از آن هم تصور می شود، لذا باید
شکر کند که
گرفتار بدتر از آن نشود.
نقل شده است کسی به یکی از بزرگان
شکایت برد و گفت:
دزد به
خانه من آمده و همه چیز را با خود برده است، به او گفت: برو شکر خدا کن که اگر به جای آن دزد شیطان به خانه تو می آمد و
ایمان تو را می برد چه می کردی؟
پژوهشکده باقرالعلوم. نوشته سيده معصومه جوادي زاويه.