برائت از مشرکان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برائت از مشرکان، به مراسم بیزاری جستن از
دشمنان اسلام در ایام
حج را میگویند.
برائت از ریشه «ب ـ ر ـ ء» به این معانی آمده است: رها شدن،
بیزاری جستن،
دور شدن شخص از چیزی که از همراهی با آن بیزار است،
اخطار و ترساندن،
پاک شدن از عیب و آلودگی.
برائت و
تبری در برابر
ولایت و تولی، دو مورد از فروع
دین مسلمانان به شمار میروند.
در اصطلاح دینی، برائت به بیزاری از دشمنان
خداوند اطلاق میگردد.
تعبیر «برائت از مشرکان» امروز به مجموع کوششهایی اطلاق میشود که در بعد سیاسی حج به صورت اجتماعی و در قالب مراسم برائت از مشرکان در
مکه انجام میگیرد.
در
قرآن و
سنتپیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
دشمنی با دشمنان
خدا و مسلمانان، همواره کنار دوستی با دوستان او آمده است.
بیشترین توجه قرآن به موضوع برائت، به ابلاغ
آیات برائت از
مشرکان در روزگار پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در
موسم حج سال نهم ق. مربوط میشود.
نزول آیات آغازین
سوره توبه در این سال که جنگهای مسلمانان با
کافران و دشمنان به پایان رسیده بود و مردم مناطق طائف،
حجاز، تهامه، نجد و بسیاری از قبائل جنوب شبه جزیره به اسلام گرویده بودند، افزون بر روشن کردن شالوده معنوی دولت اسلامی و بیان ایده و عقیده توحیدی آن و رویارویی با کسانی که به ستیز با این رویکرد برمی خاستند،
میتواند در مسیر حفظ
وحدت و یکپارچگی مسلمانان و پاسداری از تازه مسلمانان در برابر تبلیغات مشرکان و ستمگران تحلیل شود. پیمان شکنیهای گوناگون مشرکان از دیگر عوامل نزول آیات برائت بود. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پیش از
فتح مکه به ویژه
غزوه تبوک، با شماری از قبایل
عرب از جمله
بنی مدلج،
بنی نضیر،
بنی قریظه،
بنی قینقاع،
بنی عادیاء،
ایله
و نیز طایفههای خزاعه،
قریش.
و
مسیحیان نجران
پیمانهای
صلح و ترک نبرد بست؛ اما بسیاری از آنان پیمان خویش را نقض کردند. افزون بر این، منافقانی از جمله جد بن قیس
و قبایلی چون مزینه،
جهینه،
اشجع،
غفار
و اسلم
که در جامعه اسلامی میزیستند و متعهد به اطاعت از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بودند، در نبرد تبوک از همراهی مسلمانان سر باز زدند و برای نرفتن به نبرد عذر آوردند و با یاری نرساندن به
لشکر مسلمانان، پیمان خویش درباره کمک به
رسول خدا در برابر دشمنان و کافران را نقض کردند.
پیش از سال نهم ق. در موارد گوناگون، خداوند مسلمانان را از گرایش و
اعتماد به مشرکان،
یهودیان و مسیحیان و بستن پیمان همکاری با آنان پرهیز داده و در آیات گوناگون
قرآن کریم، بر ضرورت روی گردانی از مشرکان و بیان سرنوشت شوم آنها تاکید نموده بود (برای نمونه: انعام، ۱۰۶؛
توبه/۹، ۵؛
قصص/۲۸، ۸۷؛
فتح/۴۸، ۶؛
بینه/۹۸، ۶.
با این حال، وضعیت سیاسی و اجتماعی شبه جزیره و ارتباط مسلمانان و مشرکان در پی فتح مکه چنان گشت که اعلان برائت از سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم امری ناگزیر و ضروری به شمار آمد تا از اعتماد بیجای مسلمانان به مشرکان و کافران پیمان شکن پیشگیری شود و زمینه گسترش و پایداری اسلام فراهم آید.
بر اثر عوامل یاد شده، در
ذی حجه سال نهم ق. که سال برائت نامیده شد، در پی پایان یافتن نبرد تبوک
و به گفته برخی، در اول شوال همان سال، آیات آغازین
سوره توبه نازل شد: (براءة من الله ورسوله الیالذین عاهدتم من المـشرکین... ان الله بریء من المشرکین ورسوله...)
و برائت از مشرکان پیمان شکن را اعلام نمود. بر پایه گزارش منابع، در پی نزول آیات یاد شده، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آیات برائت را به
ابوبکر سپرد تا به مکه برود و بر حاجیان بخواند؛ اما دیری نگذشت که
جبرئیل نازل شد و دستور داد آیات یاد شده را تنها خود پیامبر یا فردی از اهل وی ابلاغ کند. از این رو،
علی علیهالسّلام آیات را در
ذوالحلیفه از ابوبکر گرفت
و در روز حج اکبر (۱۰ ذی حجه) برای مردم خواند.
بر پایه ابلاغیه برائت، ورود مشرکان به
مسجدالحرام و حج گزاردن آنان ممنوع شد. نیز
طواف با
بدن برهنه که از بدعتهای ناپسند شماری از قبایل
عرب و قریش بود،
ممنوع گشت. به آنان که با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پیمانی نداشتند، چهار ماه مهلت داده شد
تا یا اسلام بیاورند و یا از سرزمین وحی بیرون روند.
افزون بر آیات برائت، به آیات و روایتهای دیگر نیز برای اثبات جواز ابراز برائت از دشمنان خدا و کافران میتوان استناد کرد.
بر پایه آیات قرآن، برائت از مشرکان سیره
پیامبران الهی بوده است. مبارزه با
شرک و مظاهر
بت پرستی و برائت از آنها، از روزگار
حضرت نوح علیهالسّلام
آغاز شد و بعدها
حضرت ابراهیم علیهالسّلام
آن را ادامه داد. ابراهیم علیهالسّلام هنگامی که دانست عمویش آزر
دشمن خدا است، از او بیزاری و تبری جست: (فلما تبین له انه عدو لله تبرا منه...) .
رفتار ابراهیم علیهالسّلام در تبری جستن از دشمنان خدا، گر چه پیوند خویشاوندی نزدیکی میان آنان باشد، به الگویی برای
مسلمانان تبدیل شد.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز سنت پیامبران پیشین را تکمیل نمود. ایشان به مبارزه با کافران و بت پرستان پرداخت. در پی فتح مکه، خانه خدا را از وجود بتها پاک کرد و در حج سال نهم ق. برائت از آنان را به همگان اعلان نمود.
شماری از دانشوران، الگوپذیری و پیروی از سیره پیامبران الهی را مقتضای
ایمان به آنان دانسته، تاکید میکنند همان گونه که مسلمانان در «تولی» مانند
مناسک حج از ایشان پیروی میکنند، در «تبری» نیز باید به ایشان اقتدا کرده، از مشرکان برائت جویند.
در آیاتی دیگر، خداوند مسلمانان را از تکیه کردن به ستمگران (و لا ترکنوا الی الذین ظلموا...) ،
و تولی،
مودت و [[محبت]. ]
یهودیان و مسیحیان پرهیز میدهد: (یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض...) .
همچنین به سبب احتمال پدید آمدن کشش روحی میان مسلمانان و
اهل کتاب و در نتیجه اثرپذیری از
اخلاق آنان در پیروی از هوای نفس، مسلمانان از دوستی با آنان نهی شدهاند:
(و من یتولهم منکم فانه منهم).
نیز قرآن شتم و
دشنام به ظالمان را روا شمرده است: (لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم).
حکم این آیه مطلق است و زمان و مکان ندارد. با توجه به ستمهایی که مستکبران بر مسلمانان روا میداشتند، این آیه را نیز میتوان دلیلی بر جواز برائت از مشرکان دانست. در آیه ۲۹ فتح
پیروان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با ویژگی تولی با مسلمانان و تبری از دشمنان وصف شدهاند:
(محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم...) . آوردهاند که شدت برائت و بیزاری آنان از مشرکان و دشمنان خدا به اندازهای بود که حتی از تماس با بدن و
لباس آنان پرهیز داشتند.
قرآن در تقابلی میان خداوند با کافران، دشمنی آنان با خدا، پیامبران و
فرشتگان به ویژه جبرئیل و
میکائیل را سبب دشمنی خداوند با آنها میشمارد: (من کان عدوا لله و ملائکته و رسله و جبریل و میکال فان الله عدو للکافرین)
افزون بر آیات قرآن، بر پایه روایتهای
شیعه، دین چیزی جز
حب و
بغض در راه خدا نیست.
امامان شیعه بارها به اهمیت موضوع برائت از دشمنان خدا کنار دوستی با اولیای او پرداختهاند
تا جایی که در شماری از دعاها و زیارتهای رسیده از ایشان، این کار سبب نزدیکی به
خداوند دانسته شده است: «... انی اتقرب الی الله... بموالاتک... و بالبرائة ممن... قاتلک....»
از آیات قرآن میتوان دریافت که حکم برائت، همه دشمنان خدا اعم از کافران، مشرکان،
منافقان،
یهودیان و
مسیحیان را شامل میشود.
مشرکان با انکار خدا و رسولانش
؛ یهودیان با
تکذیب رسول خدا و دشمنی با جبرئیل
؛ مسیحیان با تکذیب رسول خدا و
حضرت مسیح علیهالسّلام را
پسر خدا دانستن
؛ و منافقان با دشمنی با رسول خدا و تکذیب وی
مصادیقی از دشمنان خدا و رسولش شمرده شدهاند. شماری از روایتها نیز این برداشت را تایید میکنند.
می توان گفت سخن گفتن از مشرکان به صورت مطلق،
ذمیان
مشرک و
کافر،
زراندوزان
و منافقان
در
سوره توبه، تایید میکند که برائت به رویارویی با مشرکان پیمان شکن اختصاص ندارد؛ برائت حالتی نفسانی است و به تناسب اوضاع و احوال، به صورتهای گوناگون انجام میپذیرد؛ از جمله بغض قلبی، تغییر چهره، ابراز با کلمات و یا کناره گرفتن از شخص مورد تبری: (و اذ اعتزلتموهم و ما یعبدون الا الله...)
و اجتناب از آنان: (... و اجتنبوا الطاغوت...)
و نبرد و قتال با آنان.
مهاجرت از محل تسلط کافران و دشمنان خدا نیز نوعی برائت عملی شمرده میشود و به همین رو است که خداوند هر گونه تعهد درباره مؤمنانی را که از سرزمین کافران هجرت نکردهاند، جز یاری آنان در دینداری، از دوش دیگر مؤمنان برمی دارد.
به گفته دانشوران اسلامی، برائت به معنای بیزاری قلبی و اجتناب از نزدیکی با آنان، همه دشمنان خداوند و کافران را در بر میگیرد. ابراز برائت و لعن و رویارویی عملی تنها درباره کافران و مستکبرانی است که به
عهد و پیمان خود پایبند نباشند و دشمنی خود با خدا و مسلمانان را نشان دهند.
به همین رو است که قرآن کریم علت قتال و دشمنی با این افراد را پایبند نبودن به پیمانشان با مسلمانان معرفی میکند، نه
کفر آنان: (و ان نکثوا ایمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون).
از این رو، ابراز برائت از کسانی را که به پیمان خویش پایبند نیستند، بر همه مسلمانان و هم پیمانانشان واجب شمردهاند.
خطاب عمومی به مسلمانان و اعلان برائت از مشرکان کنار
کعبه (و اذان من الله و رسوله الی الناس...)
نیز نشانگر این است که مفهوم برائت در این آیات، از بیزاری که تنها حالتی قلبی است، فراتر رفته و مستلزم کناره گیری از کافران و مشرکان و منزوی ساختن آنان است.
تعابیر قرآنی (قیاما للناس)
؛ (مثابة للناس و امنا)
؛ (وضع للناس)
؛ (مبارکا وهدی للعالمین)
را که به ماهیت و نقش اجتماعی حج و خانه خدا اشاره میکند،
میتوان با توجه به تغییر مصداقهای آن و به تناسب احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، بر برائت از مشرکان به منزله یکی از نمودهای کارکرد اجتماعی حج تطبیق کرد. نیز تعابیر روایی مانند
جهاد ضعیفان و قلمداد شدن حج از عوامل تقویت [[دین]. ]
را میتوان اشاره به بعد سیاسی حج و موضوع برائت از مشرکان دانست. برائت از شرک و نمودهای آن در مسیر هدف کلی توحید، گذشته از مبانی قرآنی، میان پیامبران گذشته به ویژه ابراهیم علیهالسّلام پیشینه داشته و در روزگار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز در مناسکی همچون
رمی جمرات ادامه یافته است.
از این رو، پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در دوره مکه از فرصت حج برای گسترش
اسلام و طرد شرک بهره میگرفتند.
آیه ۳ توبه
برائت را به ویژه در ایام حج و سرزمین حرم مورد تاکید قرار داده است. در گزارشهای دیگر آمده که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در مواردی همچون خطبههای
منا و
عرفه و نیز
غدیر خم در «
حجة الوداع» با تاکید بر ابعاد سیاسی حج، به ابراز برائت از مشرکان پرداخت.
در پی رحلت ایشان نیز اعلان و اظهار برائت از دشمنان خدا در حج ادامه یافت و دامنه آن به برائت و بیزاری از
حاکمان ظالم گسترش یافت. از این رو، امامان شیعه بارها در همایش مسلمانان در حج، همراه معرفی مستکبران و حاکمان جور، مردم را به دوری و بیزاری از آنها فرا میخواندند.
امام حسین علیهالسّلام با بهره گیری از فرصت حج، در جمع
صحابه و
تابعان به افشاگری درباره
معاویه و کوششهای نادرست او پرداخت
و مسلمانان را از او پرهیز داد.
به سال ۶۰ق. نیز هنگامی که ایشان در پی خودداری از
بیعت با
یزید از
مدینه بیرون آمد، با انتخاب مکه، مخالفت خویش با یزید و خلافت او را در ایام حج به آگاهی مسلمانان رساند.
امام سجاد علیهالسّلام در کنار کعبه به
هشام بن عبدالملک که
طاغوت آن روزگار بود، بی اعتنایی کرد و سخنانی گفت
که نشان دهنده اعتراض به وی و بیزاری از او بود. بر پایه گزارشهایی، امامان [[امام باقر|باقر]. ]
و [[امام صادق|صادق]. ]
و
کاظم:
با بهره گیری از فرصت حج به گونهای اعتراض خود را به حکومتهای ظالمانه دوران خویش ابراز کردند. در جمع بندی دیدگاه طرفداران برائت از مشرکان میتوان گفت که با وجود عدم اختصاص برائت از دشمنان خدا به مکان و زمانی خاص، حرم و
ایام حج با توجه به همایش بزرگ مسلمانان، مناسبترین موقعیت برای ابراز برائت از مستکبران به شمار میآید.
در برابر، برخی به پشتوانه ادلهای با برگزاری مراسم برائت از مشرکان مخالفت کردهاند: ا. برائت از مشرکان به روزگار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اختصاص داشته است و در این دوران مصداق ندارد. ب. این مراسم از مصداقهای جدال در حج به شمار میرود که در
آیه (و لا جدال فی الحج)
از آن نهی شده است.
ج. سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در مراسم حج جز تلبیه و
نیایش نبوده است. د. شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن با اهداف حج سازگار نیست و
معصیت به شمار میرود.
می توان گفت که این ایرادها وارد نیستند؛ زیرا افزون بر این که اعلان بیزاری از مشرکان و مفسدان، در قرآن و سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
امامان معصوم: ریشه دارد، عمومیت برائت در قرآن و سنت، مانع از تخصیص آن به دوره تاریخی مشخص است و برای پیشگیری از بازگشت کفر و شرک در شکلهای گوناگون آن و نیز حفظ وحدت و یکپارچگی مسلمانان باید برائت متناسب با هر روزگار ادامه یابد.
همچنین مفهوم برائت با جدال به معنای ستیز با طرف مقابل و دفع او با دلیل یا شبه دلیل،
از نظر مصداق و احکام متفاوت است. شماری از منابع روایی
و تفسیری
نیز جدال ممنوع را به گونههایی دیگر تفسیر کردهاند که هیچ یک شامل برائت از مشرکان نمیشود. برخی نیز بر آنند که گر چه
پیمان شکنی و دشمنی مشرکان با مسلمانان و برائت از مشرکان مکه و
حجاز در آغاز اسلام به شبه جزیره محدود میشد، با گسترش اسلام و فراگیر شدن ستم و دشمنیهای مستکبران در برابر مسلمانان سراسر
جهان، برائت از آنان نیز از لحاظ زمان و مکان گسترش مییابد.
احیای سنت برائت از مشرکان و تبیین مبانی آن در دوران کنونی به
امام خمینی بازمی گردد. وی اصلیترین مبنای برائت از مشرکان را دو آموزه
تولی و تبری میداند
و با گسترش بخشیدن به مفهوم قرآنی آن در سوره توبه، شکستن بتهای کعبه به فرمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را نوعی برائت از مشرکان میشمارد و بر این باور است که عنصر اصلی آن، طرد بت پرستی و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاستهای توطئه گرانه و ستمکارانه آنها است
و مسلمانان باید بتهای جدید امروز را بشناسند و بشکنند.
بر این اساس، برائت را به زمان و مکان ویژه محدود ندانسته، بر تکرار سالانه آن تاکید میکند.
نتیجه دیگر گسترش معنایی برائت در دیدگاه وی آن است که هر گونه
دفاع از مسلمانان در برابر مستکبران را نیز گونهای برائت از مشرکان میشمرد.
از دید بنیان گذار
جمهوری اسلامی ایران، توجه حاجیان به جنبههای سیاسی و اجتماعی حج سبب کوتاهی دست ستمگران میشود و زمینه دستیابی به آزادی حقیقی را فراهم میسازد.
بر پایه همین دیدگاه، وی حج را بدون برائت از مشرکان ناقص و بی ارزش شمرده است.
به باور او، آیین برائت، کعبه را به پایگاه همیشگی توحید و اعلان انزجار از شرک و
ظلم بدل ساخته
و برخی اعمال حج مانند سنگ زدن به تندیس
شیطان در همین مسیر تشریع شده است.
افزون بر این، اعلان برائت در هر هنگام شیوهها و برنامههای متناسب خود را میطلبد
و اجرای آن به شکل راهپیمایی از شیوههای امروزین آن است.
برائت از مظاهر شرک همراه با همایش مسلمانان کنار بیت الله میتواند ثمراتی مانند تحکیم برادری، رفع اختلاف امت اسلامی، اظهار شکوه اسلام و
ذلت کافران را در پی داشته باشد.
امام خمینی با توجه به ابعاد سیاسی اسلام، در نخستین
عید قربان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در پیامی به حاجیان، ضرورت رویارویی با آثار
طاغوت و بازگشت به اسلام واقعی را یادآور شد.
در سالهای بعد نیز با تاکید بر وجود مصادیق جدید دشمنان اسلام، شناساندن ایشان و بیزاری جستن از آنها
را در حج، برای بی اثر ساختن توطئه هایشان لازم شمرد.
وی همواره خطاب به سرپرستان حاجیان، بر بهره گیری از ظرفیت حج برای پاکسازی آن از طاغوت و بازگشت به اسلام راستین تاکید مینمود.
مراسم برائت از مشرکان در نخستین حج گزاری ایرانیان پس از پیروزی
انقلاب به سال ۵۸، با راهپیمایی آرام در
مدینه برگزار شد و به تدریج به شکل راهپیمایی اعتراضی درآمد. شماری فراوان از حاجیان ایرانی و غیر ایرانی، با هماهنگی دولت سعودی در مکانهایی گرد آمده، با سردادن شعارهایی، بیزاری خود را از شرک و طاغوتهای زمان اعلان و مسلمانان را به
اتحاد و
برادری دعوت میکردند. در پی نزدیکی دولت
عربستان سعودی به آمریکا، برگزاری این مراسم با وجود هماهنگی دولتهای ایران و عربستان، با دشواریها و محدودیتهایی روبه رو شد.
بدعت آمیز دانستن آیین برائت از سوی پیروان
محمد بن عبدالوهاب نیز مانعی دیگر بر سر راه برائت از مشرکان شمرده شده است.
در پی همین محدودیتها، در راهپیمایی
وحدت به سال ۱۳۶۰ش. در مدینه، نیروهای سعودی به حاجیان ایرانی حمله ور شدند. در این سال،
ملک خالد بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی، در نامهای به امام خمینی، نظر دانشوران حجاز درباره فردی بودن حج را اعلام کرد و برپایی تظاهرات در ایام حج را
بدعت و مزاحمتی برای دیگر حاجیان برشمرد.
امام خمینی در پاسخ، ضمن دعوت کشورهای اسلامی به اتحاد،
نفاق و اختلاف را منشا همه گرفتاریهای مسلمانان دانست و با اشاره به نقش تاریخی حرمین شریفین به عنوان مرکز عبادی سیاسی مسلمانان، جرم شناختن آیین برائت از مشرکان در مکه را نتیجه کج فهمیها، غرض ورزیها و تبلیغات گسترده ابرقدرتها دانست.
از سال ۱۳۶۲ش. برگزاری آیین برائت از مشرکان بر دامنه کشمکشها افزود؛ ولی در بیشتر موارد، مشکلات با مذاکره و پیگیری دو طرف حل و فصل میشد. این اختلافها تا ۱۳۶۶ش. ادامه یافت. در آن سال، با وجود هماهنگی کامل مقامهای ایرانی و سعودی در برگزاری مراسم برائت در بعد از ظهر ششم
ذی حجه ۱۴۰۷ق. در مکه،
لحظاتی در پی آغاز مراسم و سخنرانی سرپرست حجاج، نیروهای پلیس عربستان با سلاحهای سرد و گرم و با همراهی برخی افراد دارای لباس شخصی که بر بام ساختمانها مستقر بودند، به حاجیان حمله کردند.
بر پایه اطلاعیه رسمی وزارت امور خارجه ایران، در این حملات ۳۶۶ تن
شهید، اسیر و مفقود شدند و بعدها آمار کشته شدگان به ۴۰۰ تن رسید.
این رویداد که سبب شد تا این روز به
جمعه خونین مکه شهرت یابد، واکنش بسیار سخت امام خمینی را در پی داشت.
پس از این حادثه، روابط
ایران و عربستان و نیز اعزام حاجیان ایرانی به مدت چهار سال قطع شد.
با رحلت امام خمینی،
آیت الله خامنهای از آغاز رهبری خویش، بر مواضع بنیان گذار انقلاب اسلامی درباره ابعاد سیاسی حج، از جمله اعلان برائت از مشرکان، تاکید ورزید و آن را فرصتی برای رویارویی با نقشههای
استکبار و
صهیونیسم برشمرد.
با وجود از سرگیری روابط ایران و عربستان به سال ۱۳۷۰ش. و اعزام حاجیان، پیشگیری سعودیها از برگزاری مراسم برائت در این دوره نیز ادامه یافت و برپایی آن در این سالها با دشواریهایی مواجه شد. به سال ۱۳۷۰ش. این مراسم در مقابل بعثه جمهوری اسلامی در مکه
برگزار گشت.
به سال ۱۳۷۱ش. برابر با ششم ذی حجه ۱۴۱۲ ق. این مراسم مانند سال پیش با شکوه فراوان انجام شد.
از سال ۱۳۷۲ش. به سبب مخالفت سخت عربستان و تجهیز نیروی نظامی در محل برگزاری مراسم،
برگزاری راهپیمایی برائت از مشرکان در مکه حذف و با موافقت رهبر انقلاب، این مراسم ابتدا در منا
و سالهای بعد در عرفات
برگزار شد. از آن پس، آیین برائت همه ساله با پیام رهبر جمهوری اسلامی ایران و با حضور شخصیتهای دینی و سیاسی و اندیشمندان کشورهای اسلامی در عرفات برگزار میگردد. در سالهای اخیر، این مراسم صبح
روز عرفه در بعثه رهبر جمهوری اسلامی ایران، در
صحرای عرفات، با شعارهایی همچون «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر آمریکا»، «یا ایها المسلمون اتحدوا اتحدوا»، و «تفرقه و اختلاف پیروی از شیطان است» از سوی حاجیان ایرانی و غیر ایرانی در پی تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز میشود و در ادامه، سرپرست حاجیان ایرانی، پیام رهبر جمهوری اسلامی ایران را به دو زبان فارسی و عربی میخواند. در پایان نیز قطعنامهای خوانده میشود و زائران پس از هر بند، تکبیرگویان آن را تایید میکنند.
(۱) آن سوی حج خونین، سید حسن میردامادی، تهران، مرکز تحقیقات و نشر حج، ۱۳۶۷ش.
(۲) ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، محمد تقی رهبر، تهران، مشعر، ۱۳۷۷ش.
(۳) الاحتجاج، ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ق.) ، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، ۱۳۸۶ق.
(۴) احقاق الحق، نورالله الحسینی الشوشتری (م. ۱۰۱۹ق.) ، تعلیقات شهاب الدین نجفی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۶ق.
(۵) احکام القرآن، الجصاص (م. ۳۷۰ق.) ، به کوشش قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۶) ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، محمد سبزواری (م. ۱۴۰۹ق.) ، بیروت، دار التعارف، ۱۴۱۹ق.
(۷) اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی.
(۸) اعلام الوری، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۷ق.
(۹) امتاع الاسماع، المقریزی (م. ۸۴۵ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۱۰) انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۱۱) با کاروان ابراهیم در سال ۷۱، جعفریان و خسروی، مشعر، ۱۳۷۱ش.
(۱۲) با کاروان عشق در سال ۷۲، رسول جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۷۲ش.
(۱۳) بحار الانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۱۴) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۱۵) البرائة من المشرکین بین المعنی الشرعی و التاویلات الشیعی، عبدالرحمن بن عبدالله آل علی، دار اضواء المجتمع.
(۱۶) البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ق.) ، قم، البعثه، ۱۴۱۵ق.
(۱۷) بیان السعاده، الجنابذی (م. ۱۳۲۷ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ق.
(۱۸) تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۱۹) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۲۰) التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۱) التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش. تسنیم، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۸ش.
(۲۲) تفسیر ابن ابی حاتم (تفسیر القرآن العظیم)، ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ق.) ، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق.
(۲۳) تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
(۲۴) تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ق.) ، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۲۵) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۲۶) التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السلام، به کوشش ابطحی، قم، مدرسه امام مهدی، ۱۴۰۹ق.
(۲۷) تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ق.) ، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۲۸) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م. ۶۷۱ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۲۹) تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۳۰) تهذیب الاحکام، الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۳۱) جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۳۲) جوامع الجامع، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، به کوشش گرجی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۳۳) چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، روح الله رمضانی، ترجمه، علیرضا طیب، تهران، نشر نی، ۱۳۸۰ش.
(۳۴) حج۲۵، رضا مختاری، تهران، مشعر، ۱۳۸۴ش.
(۳۵) حج۲۷ گزارشی از حج گزاری ۱۴۲۷ق./ ۱۳۸۵ش. ، حسن مهدویان.
(۳۶) حج۲۹، حجت الله بیات و سید حسین اسحاقی، تهران، مشعر، ۱۳۸۸ش.
(۳۷) الخصال، الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق.
(۳۸) در راه برپایی حج ابراهیمی، عباسعلی عمید زنجانی، وزارت ارشاد.
(۳۹) روابط بین الملل در اسلام، جوادی آملی، به کوشش سعید بندعلی، اسراء، ۱۳۸۸ش.
(۴۰) الروض الانف، السهیلی (م. ۵۸۱ق.) ، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
(۴۱) زاد المسیر، ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
(۴۲) السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ق.) ، بیروت، دار الفکر.
(۴۳) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.) ، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، ۱۳۸۳ق.
(۴۴) سیره ابن اسحق (السیر و المغازی)، ابن اسحق (م. ۱۵۱ق.) ، به کوشش محمد حمید الله، معهد الدراسات و الابحاث.
(۴۵) سیمای حج در سال۷۰، سرهنگی، گیویان، بهبودی.
(۴۶) الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۴۷) الصحیفة السجادیه، علی بن الحسین علیه السلام، قم، الهادی، ۱۴۱۸ق.
(۴۸) صحیفه امام، مجموعه سخنرانی امام خمینی قدس سره.
(۴۹) صحیفه حج، سخنان امام خمینی قدس سره و آیتالله خامنهای، مرکز تحقیقات حج.
(۵۰) الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر.
(۵۱) عربستان سعودی، رقیه سادات عظیمی، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۵ش.
(۵۲) علل الشرائع، الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
(۵۳) العین، خلیل (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۵۴) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، بیروت، دار المعرفه.
(۵۵) فتوح البلدان، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م.
(۵۶) قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
(۵۷) کامل الزیارات، ابن قولویه القمی (م. ۳۶۸ق.) ، نجف، مرتضویه، ۱۳۵۶ق.
(۵۸) کتاب سلیم بن قیس، الهلالی (م. ۷۶ق.) ، قم، الهادی، ۱۴۱۵ق.
(۵۹) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۶۰) الکامل فی ضعفاء الرجال، عبدالله بن عدی (م. ۳۶۵ق.) ، به کوشش غزاوی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۶۱) الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ق.) ، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۶۲) گل واژههای حج و عمره، علیرضا بصیری، تهران، مشعر، ۱۳۸۷ش.
(۶۳) لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۶۴) مبانی دینی و سیاسی برائت از مشرکین، جواد ورعی، مشعر، ۱۳۷۹ش.
(۶۵) مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۶۶) مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه اخیر، بهرام اخوان کاظمی، معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات، ۱۳۷۳ش.
(۶۷) المزار الکبیر، محمد بن المشهدی (م. ۶۱۰ق.) ، به کوشش القیومی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
(۶۸) معانی القرآن، الفراء (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش نجاتی و نجار، مصر، دار الکتب المصریه.
(۶۹) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۷۰) معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ق.) ، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
(۷۱) المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۷۲) مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ق.) ، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۷۳) من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۷۴) مناقب اهل البیت علیهم السلام، حیدر علی الشیروانی (م. قرن۱۲ق.) ، به کوشش الحسون، منشورات الاسلامیه، ۱۴۱۴ق.
(۷۵) مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب (م. ۵۸۸ق.) ، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
(۷۶) المیزان، الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۷۷) میقات حج (فصلنامه)، تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
(۷۸) وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
ir/۹۹/۵۸۰۴ حوزه نمایندگی ولی فقه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «برائت از مشرکان».