بیانالادیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیان الادیان، از کتابهای قدیمی فارسی درباره
ادیان و
مذاهب است.
این کتاب نوشته
ابوالمعالی محمد بن عبیدالله عالم
قرن پنجم است.
به سبب شهرتِ این کتاب، مؤلفِ آن را با عنوان صاحب بیان الادیان یاد کردهاند.
از زندگانی ابوالمعالی اطلاعات چندانی در دست نیست. او از
تبار علویان و از نسل
حسین اصغر، پسر
امام زین العابدین علیهالسلام، است.
عبیدالله اَعرَج و
جعفرالحجه، از
سادات مشهور قرن دوم، از
اجداد ابوالمعالی بودند و احتمالاً در زمان
خلافت متوکل (۲۳۲ـ۲۴۷) حسین، پسر جعفرالحجه، به
بلخ رفته و در آنجا ساکن شده است.
فرزندان جعفر در آن شهر از
فرمانروایان و
نقبا بودند و شاید
ابوالمعالی نیز امارت یا نقابت داشته است.
جدِّ اول ابوالمعالی در بلخ، و پدرش در
هرات اقامت داشته
و اشاراتی در بیان الادیان
بر حضور خود وی در
غزنه وجود دارد. مشکل بتوان مشخص کرد که محل سکنای وی بلخ، هرات یا غزنه بوده است. احتمالاً او در زمان
حکومت ابراهیم بن مسعود غزنوی (۴۵۱ـ۴۹۲) میزیسته است.
ابوالمعالی
فقیه بود و از
قاضی ابوالفتح عبدالرحیم بن عبدالله صیرفی (متوفی ۴۵۴)
حدیث نقل کرده است.
در
مذهب او اختلاف نظر هست؛
مادلونگ،
به سبب سکونت وی در منطقه حنفی مذهب، او را
حنفی دانسته است. با وجود اینکه ابوالمعالی از هر گونه اظهار صریح درباره مذهب خود پرهیز کرده، احتمالاً
شیعه بوده است، زیرا در ذکر «
حدیث افتراق» به روایت مفصلی، مشتمل بر
حدیث غدیر و
حدیث ثقلین، پرداخته و گویا بر این دو
حدیث تأکید خاصی داشته است
آرای فرقهها را به اختصار، اما عقاید شیعه و
امامیه اثناعشری را به تفصیل بیان کرده است؛ و تاریخ تألیف کتاب را ۲۳۰ سال پس از تاریخ ولادت
امام زمان عجل الله تعالی فرجه (یعنی سال ۲۵۵) تعیین کرده است. گذشته از اینها،
آقابزرگ طهرانی بیان الادیان را در شمار آثار شیعی معرفی میکند.
با توجه به اینکه ابوالمعالی تاریخ تألیف کتاب را دوبار ذکر کرده است
احتمالاً تاریخ ۵۲۵ مذکور در نسخه خطی
هند متعلق به وحید قریشی، تصحیح فتح الله مجتبائی، مربوط به تاریخ کتابت نسخه است نه کتاب بیان الادیان.
این کتاب با نثر ادیبانه و سلیس خود، از لحاظ ادبی نیز دارای اهمیت بسیار است.
غالباً در
کتابهای ملل و نحل دو روش مشاهده میشود: یکی طرح آرای مختلف و گاه مخالف و سپس ردّ آن؛ دیگری گزارشی مختصر از آرای گوناگون. بیان الادیان در دسته دوم میگنجد. ابوالمعالی، به تصریح خودش،
در نقل مطالب به منابع مورد استفاده خود اشاره کرده است که روش محققانه او را نشان میدهد.
بیان الادیان در تقسیم بندی فرقهها و
ادیان با ترجمه
السواد الاعظم و نیز
مفاتیح العلوم، که دو کتاب دیگر درباره ملل و نحل به زبان فارسی در
قرن چهارم اند، مشابهتهایی دارد.
این کتاب به پنج باب تقسیم شده که موضوعات آنها عبارت است از:
اقرار به وجود
صانع،
مذاهب پیش از اسلام، حدیث افتراق، مذاهب و
فرقههای اسلامی، و بیان حکایات
مدعیان نبوت.
در باب اول، اعتقاداتِ عربها، پارسیان، فلاسفه و جز آنها درباره
خداوند و اقرار به وجود صانع به اختصار بیان شده است.
ابوالمعالی در باب دوم، عقاید مختلفِ پیش از
پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم را که در
قرآن به آنها اشاره شده، توضیح داده است. او، به
اغراق، برخی از اشخاص پیش از زمان
پیامبر اکرم را
مسلمان دانسته است. وی
بنی غسّان و
بنی تَغلِب را از
ترسایان و
بنی تمیم و
بنی عَبْس را از
مُغان میداند.
همچنین، عقاید فلاسفه را در کنار دیگر ادیان و مذاهب ذکر، و درباره اصول اخلاقی ایشان بحث میکند. بعلاوه، عقاید وآداب و سنن مغان،
زردشت،
مزدک،
مانی،
ثنویان،
صابئین،
سوفسطائیان و
هندوان را به اختصار گزارش میکند. او هندوان را در
علم طب و
نجوم و
حساب سرآمد میشمارد و، جالب توجه است که مذهب
قرامطه و
خرم دینان را جزو مذاهب پیش از اسلام ذکر میکند.
در باب سوم نیز، حدیث افتراق را به همراه ترجمه فارسی آن میآورد.
ابوالمعالی در باب چهارم، فرقهها را به هشت فرقه عمده تقسیم میکند:
اهل سنت و
جماعت،
معتزله،
شیعه،
خوارج،
مجبّره،
مشبهه،
صوفیه و
مرجئه.
وی ـ برخلاف روش
عبدالقاهر بغدادی (متوفی ۴۲۹) در
الفرق بین الفرق که میان
مذاهب فقهی و
فرقههای کلامی تمایز قائل شده است ـ مذاهب فقهی اهل سنت را به عنوان
فرقه ذکر میکند و
اشاعره را نیز جزو این مذاهب میداند، و در معرفی آنها به همین قناعت میکند که ایشان پیرو
ابوالحسن اشعریاند اما در مورد معتزله شیوه ای دیگر در پیش میگیرد و به طرح اهمّ عقاید آنان میپردازد.
احتمالاً تا آن زمان در این ناحیه اصول و مبانی نظری اشاعره به قدر کافی قوت و اقتدار نداشته است.
او در معرفی
شیعه مینویسد که ایشان در
عبادت با مذهب
شافعی، و در
اصول با مذهب
معتزله برابرند. در میان فرقههای پنجگانه شیعه، به امامیه اثناعشری بیشتر نظر دارد و آن را بزرگترین گروه شیعی باقیمانده در
عراق و
خراسان میداند.
در میان
فرقههای شیعه، ابوالمعالی به
شفیعیه اشاره میکند
که احتمالاً صورت
تصحیف شده
سبعیه (قائلین به هفت امام یعنی
اسماعیلیه) است، و دو فرقه
ناصریه (پیروان
ناصرخسرو، متوفی ۴۸۱) و
صبّاحیه (پیروان
حسن صباح، متوفی ۵۱۸) را جزو آن ذکر میکند.
ابوالمعالی از معاصران ناصرخسرو بوده و بیان الادیان نزدیکترین منبع از نظر زمانی در معرفی عقاید ناصرخسرو است. با توجه به مخالفت آشکار مؤلف در گزارش عقاید ناصرخسرو و از آنجا که خاندان وی مقیم بلخ بودهاند، احتمالاً خود او یا کسانش در اخراج ناصرخسرو از آن شهر دخالت داشته اند..
وی
فرقههای صوفیه را جزو فرقههای کلامیذکر کرده و آنان را به دو فرقه
نوریه و
حلولیه تقسیم کرده است. او گروهی از
صوفیه را اهل
ریاضت، برخی را اهل
ملامت و گروهی دیگر را در
سماع و
حیرت دانسته، و بعضی را همچون
ابوسعید ابوالخیر و
حسین بن منصور حلاّج شوقی و کاهل پیشه خوانده است.
در باب پنجم، حکایات و نوادر مدعیان نبوت ذکرشده و مؤلف علم به این موضوع را، برای جداساختن حد
معجزه از
خوارق عادات و
شعبده، واجب میداند. در این میان، به بیان
حکمت نبوت و
هدایت انسانها میپردازد و معجزه را موکِّد دعوت
پیامبران برمیشمارد
و از جملة افراد مدعی نبوت به شرح حال
مُسَیلَمه،
طُلَیحة بن خُوَیلد،
سَجاح بنت سُوَید،
مختار ثَقَفی،
بَیان بن سَمْعان و
بابک خرمدین میپردازد.
بیان الادیان بارها چاپ شده است. در چاپهای اولیه (به تصحیح شفر در ۱۸۸۳ میلادی و عباس اقبال در ۱۳۱۲ش) آخرین باب این کتاب موجود نبود، اما در چاپهای بعدی (به تصحیح هاشم رضی در ۱۳۴۲ش؛ محمد دبیرسیاقی در ۱۳۷۶ش و محمدتقی دانش پژوه در ۱۳۷۶ش) به صورت کامل و همراه با نکاتی در شرح آن منتشر شد.
هانری ماسه، بخشی از این کتاب را به زبان فرانسوی، و یحیی بن خشاب متن کامل آن را به
عربی برگردانده است.
(۱) محمد بن عبیدالله ابوالمعالی، کتاب بیان الادیان، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۲ش).
(۲) محمد بن عبیدالله ابوالمعالی، کتاب بیان الادیان، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۷۶ش.
(۳) عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت.
(۴) محمد بن عمر فخررازی، الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیه، چاپ مهدی
رجائی، قم ۱۴۰۹.
(۵) احمد بن محمدکیاء گیلانی، سراج الانساب، چاپ مهدی
رجائی، قم ۱۴۰۹.
(۶) ویلفرد مادلونگ، مکتبها و فرقههای اسلامیدر سدههای میانه، ترجمه جواد قاسمی، مشهد ۱۳۷۵ش.
(۷) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۸) ایرانیکا.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیانالادیان»، شماره۲۳۳۳.