• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شهر حله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حِلّه، شهری در قسمت مرکزی عراق که گفته می‌شود سیف‌الدوله مَزْیَدی در اواخر قرن پنجم آن را بنا کرد.



این شهر نزدیک ویرانه‌های شهر قدیم بابلِ ، در حدود نود کیلومتری جنوب بغداد ، در مسیر مستقیم شهرهای کوفه و نجف به بغداد، و در حدود پنجاه کیلومتری مشرق شهر کربلا قرار دارد و امروزه مرکز استان بابل است.
[۱] نقشه عمومی خاورمیانه، مقیاس ۰۰۰، ذیل مادّه، ۷۵۰، ۱:۳، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۸۲ش.

حِلّه در حدود َ۲۸ ْ۳۲ عرض شمالی، َ۲۵ ْ۴۴ طول شرقی و در ارتفاع حدود سی متری از سطح دریا واقع شده است.
میانگین دمای سالیانه آن ْ۵ر۲۲ و میزان بارش سالیانه آن ۱۰۵ میلیمتر است.
رود فرات از مغرب حلّه می‌گذرد.
[۲] الموسوعة العربیة المیسرة، بیروت: دارالجیل، ذیل مادّه، ۲۰۰۱.
[۳] صباح محمود محمد، ج۱، ص۱۶، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، بغداد ۱۹۷۴.
[۴] صباح محمود محمد، ج۱، ص۲۶-۲۷، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، بغداد ۱۹۷۴.



حِلّه در لغت به سه معنای منزلگاه، گروه بسیاری که در جایی فرود می‌آیند، گونه‌ای درخت خاردار کوتاه می‌باشد.
[۵] یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۶] ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۹۶ـ۲۹۷.
[۷] ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۳۰۳.
[۸] زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۱، ص۱۹۹، تهران ۱۳۴۸ش.



غیر از حلّه معروف، چند مکان دیگر در عراق نیز حلّه نام داشته است، از جمله حلّه بنی‌قَیلَه میان شهرهای واسط و بصره ، حلّه بنی‌دُبَیس‌بن عفیف اسدی میان واسط و بصره و اهواز ، و حلّه بنی‌مَراق نزدیک موصل .
[۹] یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۴۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).
[۱۰] یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۱۱] محمود شکری آلوسی، «مدینة الحلة فی اخبار بغداد و ما جاورها من البلاد»، ج۱، ص۱۱۱، چاپ صباح محمود حلی، المورد، ج ۴، ش ۱ (ربیع ۱۳۹۵).

شهر حلّه به سبب موقعیتش در کنار فرات و باغ‌های زیادی که دارد به حلّه فَیْحاء (خوشبو و مطبوع) نیز مشهور بوده است.
[۱۲] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۶، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
[۱۳] فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، «التراث العماری لمدینة الحلة»، ج۱، ص۱۶۶، سومر، ج ۴۵، ش ۱ و ۲ (۱۹۸۷ـ۱۹۸۸).



نام‌های دیگر این شهر عبارت‌اند از: حلّه سیفیّه/ حلّه مَزْیَدیه منسوب به مؤسس آن سیف‌الدوله صدقة‌بن منصور مَزْیَدی (حک: ۴۷۹ـ۵۰۱)،
[۱۴] محمد بن محمد عمادالدین کاتب،ج ۱، قسم شعراءالعراق، جزء۴، ص ۱۵۳، خریدة القصر و جریدة العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.
و جامِعَیْن/ جامعان (دارای دو مسجدجامع)، به نام شهر کهنی که در محل شهر حلّه قرار داشت.
[۱۵] حدودالعالم، ج۱، ص۱۵۴.
[۱۶] یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۱۷] یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۴۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).
[۱۸] اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم‌البلدان، ج۱، ص۲۹۹، چاپ رنو و دسلان، پاریس ۱۸۴۰.

جامعین در منابع اولیه اسلامی میان دو شهر کُوثی ربّا و بابل ذکر شده که تابع بغداد و حاصلخیز بوده است.
[۱۹] اصطخری، ج۱، ص۸۵ـ ۸۶.
[۲۰] ابن حوقل، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۴۵.

مقدسی که در اواخر سده چهارم اطلاع دقیق‌تری از تقسیمات سرزمین‌های اسلامی داده، جامعین را جزو کوفه ذکر کرده است.
[۲۱] مقدسی، ج۱، ص۵۳.
[۲۲] مقدسی، ج۱، ص۱۱۴.

کرامرس، مصحح صورة‌الارض، در توضیحات بابلِ کهن گفته که حلّه روبه‌روی آن ساخته شده است.
[۲۳] ابن حوقل، ج۱، ص۲۴۵.

حلّه باتوجه به کثرت شیعیان آن، کوفه کوچک نیز نامیده می‌شد.
[۲۴] محمد بن ابی‌طالب دمشقی، کتاب نخبة‌الدهر فی عجائب البَرّ و البحر، ج۱، ص۲۵۰، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

همچنین در نیمه دوم سده دوازدهم نیز، به سبب اهمیت تجاری، به آن بغداد کوچک می‌گفتند.
[۲۵] صباح محمود محمد، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، ج۱، ص۳۵، بغداد ۱۹۷۴.



جمعیت حلّه در ۱۲۹۹ بالغ بر پانزده هزار نفر بود،
[۲۶] ژان پل راشل دیولافوا، سفرنامه مادام دیولافوا: ایران و کلده، ج۱، ص۶۴۱، ترجمه و نگارش علیمحمد فره‌وشی، تهران ۱۳۶۱ش.
چهل سال بعد (۱۳۳۹) به سی هزار تن رسید و حدود پنجاه سال بعد از آن (۱۳۸۵/۱۳۴۴ش) بالغ بر ۰۰۰، ۸۴ تن شد که حدود ۱۸% جمعیت استان بابل را تشکیل می‌داد.
[۲۷] صباح محمود محمد، ج۱، ص۳۶، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، بغداد ۱۹۷۴.
[۲۸] صباح محمود محمد، ج۱، ص۴۶، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، بغداد ۱۹۷۴.

پس از آن، جمعیت شهر رشد بسیار یافت و در ۱۳۶۶ش با جمعیت حومه به حدود ۰۰۰، ۲۶۹ تن و در ۱۳۷۰ش به ۰۰۰، ۲۷۹ تن (هشتمین شهر پرجمعیت عراق) رسید.
[۲۹] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۸، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
[۳۰] هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، ج۱، ص۸۱۱، تهران ۱۳۸۳ش.



مورخان درباره تاریخ بنای حلّه اختلاف‌نظر دارند.
[۳۱] خضر دوری، «نظرات حول ملاحظات الدکتور جورج مقدسی عن الحلة و بنیمزید»، ج۱، ص۱۷۷، آداب الرافدین، ش ۵ (جمادی‌الاولی ۱۳۹۴).

گفته‌اند این شهر را سیف‌الدوله، چهارمین امیر مَزیَدیان، در ۴۹۳ یا ۴۹۵ بنا کرد.
او به امید استقلال یافتن از خلافت عباسی، از درگیری‌ها و کشمکش میان آنان و سلجوقیان بهره جست و تمام خاندان و سپاهیان و پیروانش را از محل اقامتشان در آبادی نیل، در کنار رود کوچک نیل، به جامعین در کرانه راست رود حلّه (شاخه‌ای از رود فرات ) منتقل کرد.
آنگاه آن‌جا را آباد کرد و شهر حلّه به وجود آمد.
[۳۲] یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۴۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).
[۳۳] یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.



قرار گرفتن حلّه در نزدیکی رود فرات و در میانه راه تجاری بغداد ـ بصره، مجاورت آن با شهر باستانی بابل، مبدل شدنش به مرکز حکومت مَزیَدیان، و قرار گرفتن آن در مسیر کاروان‌های حج ، به پیشرفت سریع بازرگانی آن منجر شد و به‌ویژه پس از زوال قصر ابن‌هبیره در قرن ششم اهمیت بیشتری یافت.
[۳۴] عبدالجبار ناجی، دراسات فی تاریخ المدن العربیة الاسلامیة، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵، بیروت ۲۰۰۱.
[۳۵] فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة، ج ۱۴، قاهره: دارالغد العربی، (بی‌تا).





۸.۱ - از سال ۵۰۱ تا ۵۴۷

در ۵۰۱، سیف‌الدوله به ابودُلَف سرخاب‌بن کیخسرو دیلمی (حاکم ساوه)، که مورد خشم سلطان‌محمد بن ملکشاه سلجوقی قرار گرفته بود، پناه داد و حاضر نشد وی را تسلیم کند.
سلطان سلجوقی به حلّه لشکر کشید و سیف‌الدوله در مصاف با سپاه سلجوقی کشته شد.
[۳۶] هبة‌اللّه بن ناصر حلّی، کتاب المناقب المزیدیّة فی اخبارالملوک الأسدیّة، ج۱، ص۲۲، چاپ صالح موسی درادکه و محمدعبدالقادر خریسات، عَمّان، ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۳۷] محمد بن محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، ج۱، قسم شعراءالعراق، ص۱۶۴ـ۱۶۵، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.

در ۵۰۲، سلطان سلجوقی حکومت بخشی از شهر حلّه را به سعید بن حُمَیْد عمری خفاجی ، سپهسالار لشکر سیف‌الدوله، سپرد و بخش‌های دیگر آن را به صورت تیول به قبایل کُرد واگذار کرد.
[۴۰] یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

در ۵۱۲، دبیس‌بن صدقه به فرمان سلطان محمود سلجوقی، حاکم حلّه شد.
[۴۲] محمدعلی یعقوبی نجفی، البابلیّات، ج۱، جزء۱، ص۱۱، (نجف ۱۳۷۰) ـ۱۳۷۴، چاپ افست قم (بی‌تا).

در ۵۱۷، مسترشد باللّه، خلیفه عباسی، به جنگ دبیس رفت و او را شکست داد و حلّه را تصرف کرد.
[۴۶] سبط ابن جوزی، مرآة‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۸۹ـ۹۱، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.
[۴۷] سبط ابن جوزی، مرآة‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۱۰۹ـ۱۱۰، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.

دبیس متواری شد و در ۵۲۹ در آذربایجان ، به دستور سلطان مسعودبن محمد سلجوقی کشته شد.
[۴۸] محمد بن محمد عمادالدین کاتب، ج۱، قسم شعراءالعراق، ص۱۷۵، خریدة القصر و جریدة العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.
[۴۹] محمد بن محمد عمادالدین کاتب، ج۱، قسم شعراءالعراق، ص۱۷۱، خریدة القصر و جریدة العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.
[۵۲] سبط ابن جوزی، مرآة‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۱۵۲، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.

وقتی خبر قتل دبیس به حلّه رسید، سپاهیان و هواداران مزیدیان، صدقه پسر چهارده ساله او را به حکومت برگزیدند و مزیدیان تا ۵۴۷ یا ۵۵۸ در حلّه حکومت کردند.
[۵۳] صفدی، ج۲۱، ص۱۰۲.
[۵۴] خضر دوری، «نظرات حول ملاحظات الدکتور جورج مقدسی عن الحلة و بنیمزید»، ج۱، ص۱۷۷، آداب الرافدین، ش ۵ (جمادی‌الاولی ۱۳۹۴).
[۵۵] محمدعلی یعقوبی نجفی، البابلیّات، ج۱، جزء۱، ص۶، (نجف ۱۳۷۰) ـ۱۳۷۴، چاپ افست قم (بی‌تا).


۸.۲ - در سال‌های ۵۷۰ تا ۶۵۴

پس از مزیدیان، حلّه به‌تناوب تحت نفوذ حکام عباسی و سلجوقی درآمد.
[۵۹] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۸، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.

در دوره حکومت عباسیان، حلّه شهری آباد بود و شهرهای اطراف آن تقریبآ به هم پیوسته بودند.
در ۵۷۰، قطب‌الدین قیماز، که بر خلفای عباسی شورش کرده بود، برای مدتی کوتاه بر حلّه حکومت کرد.
در ۵۷۱، امیر ابوالمکارم مجدالدین ابوسعید طاشتکین مستنجدی به مدت سیزده سال بر این شهر حکومت راند.
[۶۱] یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

در قرن ششم به نوشته ابن جبیر،
[۶۲] ابن جبیر، رحلة ابن جبیر، ج۱، ص۱۸۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
رود حلّه شهر را به دو قسمت تقسیم می‌کرد.
بخش شرقی و غربی شهر با پل شناور عظیمی متشکل از مجموعه‌ای از قایق‌های متصل به‌هم که با زنجیرهای محکمی به خشکی متصل بودند، به‌یکدیگر مرتبط می‌شدند.
او شهر را آباد و بزرگ، با آب و هوای خوش و دارای بازارهای پررونق و باغ‌های میوه و خرما ی فراوان و برج و باروی خاکی وصف می‌کند.
در اواخر خلافت عباسیان، حلّه مدتی تحت نفوذ ایوبیان بود.
در همین دوره، عمادالدین زکریای قزوینی (متوفی ۶۸۲)، مؤلف آثار البلاد و اخبار العباد، و عجائب المخلوقات، مدتی قاضی حلّه شد.
[۶۳] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۱۰۶، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
[۶۴] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۳۱۹، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
[۶۵] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۴۶۹، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.

شهر حلّه در ۶۵۳ و ۶۵۴ از طغیان رود فرات آسیب فراوان دید.
[۶۶] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۳۲۰، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
[۶۷] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۳۳۵، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.


۸.۳ - از دوره مغولان تا ۷۳۶

در دوره مغولان، اداره امور حلّه با کوفه ادغام شد و هر دو شهر زیرنظر یک کارگزار عالی‌مقام، با عنوان «صدرالاعمال الحلّیّة و الکوفیّة» اداره می‌شد، که او نیز تابع ولایت بغداد بود.
[۶۸] عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمة و رجال الادارة و القضاء فی العراق فی العهود المتأخرة: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۱، (بغداد ۱۹۹۲).

در ۶۸۵، بار دیگر فرات طغیان کرد و آسیب فراوانی به شهر وارد شد.
[۶۹] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۴۸۵، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.

در ۶۹۸، سلطان ایلخانیان محمود غازان از حلّه دیدن کرد و اموال زیادی میان مردم شهر پخش کرد و دستور داد آبراهه‌ای منشعب از فرات در شمال حلّه تا مرقد امام حسین علیه‌السلام در کربلا حفر شود که به نهر غازانی معروف شد.
[۷۰] کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۵۳۸، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
[۷۱] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۹۱، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.

در ۷۱۲، در دوران فرمانروایی سلطان محمد خدابنده، که به تشیع گرویده بود، حکومت حلّه به صورت تیول به امیر مُهَنّا بن‌عیسی از آل‌فضل واگذار شد.
او نیز پسرش سلیمان را به نیابت خود برگزید و این خاندان تا ۷۳۶ در حلّه حکومت کردند.
[۷۲] عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمة و رجال الادارة و القضاء فی العراق فی العهود المتأخرة: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۲، (بغداد ۱۹۹۲).


۸.۴ - سال۷۳۹ تا ۹۱۴

در ۷۳۹، شیخ‌حسن بزرگ جلایری پس از تصرف عراق ، با سپاه انبوهی به حلّه لشکر کشید و آن‌جا را نیز فتح کرد.
[۷۳] ابن بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، ج۱، ص۲۳۰، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۷۴] ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۱، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۳۸۳ش.

در دوران فرمانروایی شیخ‌حسن جلایری، حلّه آرامش یافت و علما به این شهر رفت‌وآمد کردند.
[۷۵] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۲۰۳، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.

ابن بطوطه که در همین دوران (سال ۷۲۵) از حلّه دیدن کرده، آن را شهری با خانه‌های آباد و آکنده از نخل و دارای پلی قایقی و تأسیسات رفاهی و کارگاه‌ها و بازارهای پررونق وصف کرده است.
به نوشته وی همه اهالی شیعه دوازده امامی بودند و در آن‌جا مسجدی بوده به نام «مشهد صاحب‌الزمان» که مردم اعتقاد داشتند امام زمان (محمد بن الحسن العسكرى) علیه‌السلام وارد این مسجد شده و در آن‌جا غایب گردیده است و سپس ظهور خواهد کرد.
به گزارش او، مردم هر روز با تشریفاتی خاص در آستانه این مکان از امام منتظر درخواست ظهور می‌کنند.
وی بار دیگر، در بازگشت از هند وارد حلّه شده و یادآوری کرده که این همان شهری است که مشهد صاحب‌الزمان در آن قرار دارد؛ آنگاه اشاره کرده که در همان سال‌ها والی غیرشیعی آن‌جا مردم را از انجام مراسم خاص خود بازداشته و در اندک زمانی پس از این ممانعت درگذشته است.
این حادثه موجب شده است که شیعیان (به تعبیر او: رافضه) قوت گیرند و آن مراسم همچنان ادامه یابد
[۷۶] ابن بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عريان،ج۲،ص۶۶۲، بيروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷

گفتنی است که این مکان با نام مقام صاحب‌الزمان نیز ذکر شده و هر چند اطلاعی از زمان بنای آن در دست نیست، اما گزارش‌های متعددی از رونق آن به عنوان مرکز عبادت و نیز وجود مدرسه‌ای دینی در کنار آن در اختیار است.
بنابر قدیم‌ترین گزارش، ابن‌نمای حلّی در سال ۶۳۶ مراکز درسی را که در کنار این مکان بود نوسازی کرد و شماری از فقها را در آن‌جا اسکان داد.
با این حال، گزارش ابن بطوطه از مراسم روزانه مردم در منابع دیگر نیامده است و به نظر می‌رسد از رفتارهای عوام بوده باشد.
[۷۹] خضر بن محمد رازی حبلرودی، التوضیح الانور بالحجج الواردة لدفع شبه الاعور، ج۱، ص۵۱۶ـ۵۱۷، چاپ شمس‌الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ۱۸۹۸.

با وجود حمله مغول ، حلّه همچنان در سده هشتم پا برجا بود.
[۸۰] حمداللّه مستوفی، نزهة‌القلوب، ج۱، ص۴۰.

وقتی سپاه تیمور در ۷۹۵ نزدیک بغداد رسید، سلطان احمدبن اویس‌بن شیخ‌حسن جلایری به حلّه گریخت.
سپاهیان تیمور به سرکردگی فرزندش، میرانشاه، به تعقیب او پرداختند و حلّه را تصرف کردند.
[۸۱] ابن حجر عسقلانی، إنباء الغمر بأبناء العمر، ج۳، ص۱۵۷، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۷ـ۱۳۹۶/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۶.
[۸۲] شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۲، ص۲۷۷، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ش.
[۸۳] ابن صیرفی، نزهة‌النفوس و الأبدان فی تواریخ الزمان، ج۱، ص۳۶۶، چاپ حسن حبشی، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۰.

در دهه نخست سده نهم، حکومت حلّه چند بار میان کارگزاران خاندان تیموری و جلایری دست به دست شد.
[۸۴] عبداللّه بن فتح‌اللّه غیاثی، التاریخ الغیاثی: الفصل الخامس من سنة ۶۵۶ـ۸۹۱ه/ ۱۲۵۸ـ۱۴۸۶م، ج۱، ص۲۰۴، چاپ طارق نافع حمدانی، بغداد ۱۹۷۵.
[۸۵] عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمة و رجال الادارة و القضاء فی العراق فی العهود المتأخرة: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۶، (بغداد ۱۹۹۲).

در سده نهم نیز حلّه صحنه درگیری میان حاکمان خاندان‌های قره‌قوینلو و آق‌قوینلو و مشعشعیان بود.
[۸۶] عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمة و رجال الادارة و القضاء فی العراق فی العهود المتأخرة: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۶ـ۲۸۹، (بغداد ۱۹۹۲).
[۸۷] یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۱۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

در نیمه نخست سده دهم، حلّه به‌دست صفویان افتاد.
در ۹۱۴ شاه‌اسماعیل صفوی در راه سفر به عتبات مقدسه از شهر دیدن کرد.
[۸۸] خواندمیر، ج۳، ص۴۹۴ـ۴۹۵.
[۸۹] زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۱، ص۵۸، تهران ۱۳۴۸ش.
[۹۰] عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج۳، ص۳۴۱ـ۳۴۲، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.


۸.۵ - سال ۹۴۱ تا ۱۰۴۸

حلّه تا ۹۴۱ جزو قلمروِ صفویان بود و در این زمان همراه دیگر شهرهای عراق به تصرف سلطان عثمانی، سلیمان قانونی، درآمد.
[۹۱] عباس عزّاوی، ج۴، ص۱۴، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
[۹۲] عباس عزّاوی، ج۴، ص۲۹، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
[۹۳] یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۱۴، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

حلّه حدود یک قرن تحت سلطه دولت عثمانی بود تا این‌که در ۱۰۳۲، شاه‌عباس اول صفوی بر عراق چیره شد و بر حلّه همانند دیگر شهرها کارگزاری گماشت.
[۹۴] زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۳، ص۹۹۸ـ۱۰۰۰، تهران ۱۳۴۸ش.
[۹۵] زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۳، ص۱۰۳۳ـ۱۰۳۴، تهران ۱۳۴۸ش.
[۹۶] میرزابیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۸۸۷، روضة‌الصفویه، چاپ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران ۱۳۷۸ش.
[۹۷] میرزابیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۸۹۸، روضة‌الصفویه، چاپ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران ۱۳۷۸ش.

در این دوره، حلّه بارها در معرض حملات عثمانی‌ها قرار گرفت.
[۹۸] عباس عزّاوی، ج۴، ص۱۸۸ـ۱۹۵، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
[۹۹] عباس عزّاوی، ج۴، ص۲۰۲، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.

در شعبان ۱۰۴۵ طاعون در حلّه فراگیر شد و قربانی‌های زیادی برجای گذاشت.
در ۱۰۴۸، سلطان مراد عثمانی بار دیگر به عراق حمله کرد و پس از فتح بغداد، راهی حلّه شد و چند تن از تجار آن‌جا را به بهانه‌های مختلف کشت.
[۱۰۰] محمدامین بن فضل‌اللّه محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، ج۴، ص۳۳۸، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
[۱۰۱] یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۱۹، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.


۸.۶ - سال ۱۱۴۶ تا معاصر

در ۱۱۴۶، سپاه نادرشاه حلّه را تصرف کرد و پس از برقراری صلح، سپاهیان عثمانی به حلّه بازگشتند.
[۱۰۲] محمدمهدی بن محمدنصیر استرآبادی، ج۱، ص۲۰۶، جهانگشای نادری، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ش.
[۱۰۳] محمدمهدی بن محمدنصیر استرآبادی، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۲، جهانگشای نادری، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ش.
[۱۰۴] عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج۵، ص۲۴۴، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.

هنگامی که در ۱۱۵۶ عثمانی‌ها صلح را زیرپا گذاشتند، نادرشاه بار دیگر حلّه را تصرف کرد و مجالس مناظره میان علمای اهل تسنن و تشیع برگزار کرد و پس از اجرای مُفاد قرارداد صلح، شهر را ترک گفت.
[۱۰۵] محمدمهدی بن محمدنصیر استرآبادی، جهانگشای نادری، ج۱، ص۳۸۳، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ش.
[۱۰۶] محمدکاظم مروی، عالم‌آرای نادری،ج۱، ص۳۳۴ـ۳۳۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۰۷] محمدکاظم مروی، عالم‌آرای نادری،ج۱، ص۹۸۶، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۰۸] محمدکاظم مروی، عالم‌آرای نادری، ج ۳، ص ۹۸۳، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.

در ۱۲۱۶، طرفداران و پیروان محمد بن عبدالوهاب ، مؤسس جریان وهابیت، تحت رهبری یکی از والیان منطقه ریاض (درعیه)، به‌نام محمد بن سعود با عنوان بر چیدن بدعت‌ها و رفتارهای شرک‌آمیز به شهرهای شیعه‌نشین حمله کردند و پس از ناکامی از تصرف نجف به حلّه یورش بردند ولی چون با مقاومت شدید مردم روبه‌رو شدند، عقب‌نشینی کردند و در کربلا مردم را قتل‌عام نمودند.
[۱۰۹] رسول کرکوکلی، دوحة الوزراء فی تاریخ وقائع بغداد الزوراء، ج۱، ص۲۱۳ـ۲۱۴، نقله عن الترکیة موسی کاظم نورس، قم ۱۳۷۲ش.
[۱۱۰] عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج۶، ص۱۳۸، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
[۱۱۱] یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۳۱، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

پس از آن، دولت عثمانی به کمک مردم برج و باروی شهر حلّه را بازسازی و تقویت کرد که تا اواخر جنگ جهانی اول پابرجا بود.
[۱۱۲] رسول کرکوکلی، دوحة الوزراء فی تاریخ وقائع بغداد الزوراء، ج۱، ص۲۱۷ـ۲۱۸، نقله عن الترکیة موسی کاظم نورس، قم ۱۳۷۲ش.
[۱۱۳] یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

شیروانی که در نیمه اول سده سیزدهم به حلّه سفر کرده، شهر را دارای پنج‌هزار خانه و مردمی نیکوسرشت وصف کرده است.
[۱۱۴] زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۱، ص۱۹۹، تهران ۱۳۴۸ش.

در ۱۲۹۷، حلّه یکی از هفت شهرستان (ولایت) استان (لواء) بغداد گردید
[۱۱۵] عبدالرزاق محمد اسود، موسوعة‌العراق السیاسیة، ج۱، ص۱۳۶، بیروت ۱۹۸۶.
و به‌تدریج توسعه و اهمیت یافت و نواحی مختلفی چون شوشه، مهاجرین ، بَرمَلاحه و غامریه به آن پیوستند.
[۱۱۶] عبدالجبار ناجی، دراسات فی تاریخ المدن العربیة الاسلامیة، ج۱، ص۲۰۵، بیروت ۲۰۰۱.

در دوران پادشاهی عراق (۱۳۰۰ـ۱۳۳۷ش/۱۹۲۱ـ ۱۹۵۸) که به‌دنبال شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول تشکیل شد، حلّه به سطح استان ارتقا یافت.
[۱۱۷] یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.

شهر حلّه از گذشته تاکنون مورد توجه سیاحان مسلمان و اروپایی بوده است.
[۱۱۸] هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، ج۱، ص۸۱۲ـ۸۲۸، تهران ۱۳۸۳ش.

امروزه این شهر که بیش از دو قرن مهم‌ترین حوزه علمی و شیعی بوده، آرامگاه بسیاری از فقها و دانشمندان شیعی است و جایگاه ویژه‌ای نزد شیعیان دارد.


در حلّه و اطرافش آثار باستانی و تاریخی و مذهبی زیادی به‌چشم می‌خورد، از جمله شهر باستانی و مشهور بابل، عبادتکده کهن بورسیپّا مشهور به بِرْس یا برس نمرود ، آبادی بَرمَلاحه (کِفِل فعلی) که در آن‌جا قبر ذی‌الکِفل یا حزقیل نبی و قبر باروخ استاد حزقیل و چند تن از مشاهیر بنی‌اسرائیل وجود دارد،
[۱۱۹] علی بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات، ج۱، ص۷۶، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق ۱۹۵۳.
[۱۲۰] صالح احمدعلی، معالم العراق العمرانیة: دراسة فی المعالم الجغرافیة و السکانیة مستندة علی المصادر الادبیة، ج۱، ص۴۷، بغداد ۱۹۸۹.
و آبادی بُرْص که گویند محل تولد حضرت ابراهیم خلیل علیه‌السلام بوده است.
[۱۲۱] ابن بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، ج۱، ص۱۱۷، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.

همچنین مواضع و تپه‌های باستانی دیگری در اطراف شهر دیده می‌شود.
[۱۲۲] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۲۰۳، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
[۱۲۳] هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، ج۱، ص۸۱۲، تهران ۱۳۸۳ش.

در گذشته، در کنار آثار باستانی، مشاهد و مراقد و مقام‌های تاریخی و اسلامی نیز در حلّه و اطراف آن دیده می‌شد، مانند مقام جُمْجُمه که بنابر روایت‌های مختلف با حضرت علی علیه‌السلام یا حضرت عیسی بن مریم علیه‌السلام سخن گفته است،
[۱۲۴] علی بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات، ج۱، ص۷۶، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق ۱۹۵۳.
[۱۲۵] پیترو دلاواله، سفرنامه‌ی پیترو دلاواله، ج۱، ص۴۰۴، ترجمه محمود بهفروزی، تهران ۱۳۸۰ش.
مقام و مسجد مشهور شمس که گویند در آن‌جا خورشید به امر الهی برای حضرت علی علیه‌السلام و به روایتی برای حزقیل‌نبی یا یوشع‌بن نون برای مدتی کوتاه غروب نکرده است، مقام امیرالمؤمنین و امام صادق ، مقام صاحب‌الزمان، مقام حضرت عقیل ، مقام حمزة بن کاظم و مقام قاسم‌بن موسی‌الکاظم علیهم‌السلام (در روستای شوشه) و مراقد ده‌ها دانشمند و فقیه نامور شیعی.
[۱۲۶] علی بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات، ج۱، ص۷۶، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق ۱۹۵۳.
[۱۲۷] هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، ج۱، ص۸۱۲، تهران ۱۳۸۳ش.
[۱۲۸] صالح احمدعلی، معالم العراق العمرانیة: دراسة فی المعالم الجغرافیة و السکانیة مستندة علی المصادر الادبیة، ج۱، ص۴۷، بغداد ۱۹۸۹.





۱۰.۱ - حضرت حمزه

حضرت حمزه؛ که به «حمزة الغربی» شهرت دارد، وی ابویعلی حمزة بن القاسم بن علی بن حمزه بن الحسن بن عبیدالله بن ابی الفضل العباس است. او از راویان حدیث و علمای بزرگوار شیعه بوده و آرامگاهش در روستای «مزیدیه» در نزدیکی حله می‌باشد. بر قبر او گنبد و ضریح و رواق و صحن بزرگی ساخته شده و زیارتگاه مردم است.

۱۰.۲ - حضرت قاسم

حضرت قاسم؛ فرزند بزرگوار امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) و برادر تنی امام رضا و حضرت معصومه (علیهماالسلام) است. او پس از شهادت پدرش از بغداد گریخت و در میان عشایر منطقه «سورا» در اطراف حله مخفی گردید و پس از وفات، در آرامگاه کنونی‌اش مدفون شد. امروزه قبر او زیارتگاه مردم است و صحن و سرا و بارگاه باشکوهی دارد و میان مردم به استجابت دعا و نذر مشهور است.
این دو امام زاده بزرگوار و صحیح النسب، مشهورترین امام زادگان در این منطقه هستند و شهرت این دو، به گونه‌ای است که نام شهرِ مدفنِ آنان، از نام اصلی به نام این دو تن تغییر یافته و در میان مردم به شهر حمزه و شهر قاسم مشهور شده است.

۱۰.۳ - مشهد ردّ الشمس

مشهد ردّ الشمس، در آغاز بزرگراه کربلا - حله، بقعه‌ای است با گنبد مخروطی که بنا بر روایات تاریخی، امیرمؤمنان (علیه السلام) هنگام بازگشت از جنگ صفین در این بقعه نماز ظهر و عصر را پس از آن که آفتاب به اراده پروردگار و خواست حضرت از وضعیت غروب به ظهر بازگشت، بجای آورد. این جایگاه، پیشینه تاریخی کهنی دارد و تمامی مورخان و محدثان درباره آن سخن گفته و آن را یکی از معجزات آن حضرت شمرده‌اند.

۱۰.۴ - حراقه

حرّاقه: جایگاه و تپه‌ای است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در زمان نمرود بر منجنیق نهادند و به آتش افکندند. امروزه فضای باز روبروی تپه بگونه ای است که گویی آثار افروختن آتش عظیم بر روی زمین نمایان است. این جایگاه در دهکده‌ای به نام «بُرس» در شمال حله واقع است.

۱۰.۵ - آرامگاه ابراهیم احمرالعینین

آرامگاه ابراهیم احمرالعینین؛ وی ابراهیم بن عبدالله المحض بن الحسن المثنی فرزند امام حسن مجتبی (علیه السلام) است. او عالم، عابد، زاهد و شجاع بود و در سال ۱۴۵ ه. بر علیه ابوجعفر منصور قیام کرد و به دست لشکریان او، پس از جنگ و خونریزی عظیمی به شهادت رسید و سر او را بریدند و به هاشمیه پایتخت منصور (در نزدیکی حلّه) آوردند. امروزه بر جایگاه سر او در هاشمیه، در نزدیکی روخانه «الجربوعیه» آرامگاهی ساخته‌اند.

۱۰.۶ - هاشمیه

هاشمیه؛ و آن شهری است در نزدیکی حلّه که نخستین پایتخت عباسیان بوده است. در این شهر ابوالعباس سفّاح و ابوجعفر منصور خلافت کردند و منصور پس از ساختمان بغداد بدانجا منتقل شد. ده‌ها نفر از سادات جلیل القدر بنی الحسن (علیه السلام) به دست این دو تن در این شهر به شهادت رسیدند. برخی از آن‌ها را از مدینه بدین شهر آورده و زندان نمودند و سپس در گورهای دسته جمعی دفن کردند و یا در دیوارها و ستون‌ها جای دادند و بر آن‌ها ساختمان بنا کردند.

۱۰.۷ - سایر زیارتگاه‌ها

آرامگاه ابراهیم بن عبدالله المُضر (در هاشمیه).
۸- قبر ابوالخیر (در دهکده عتایق).
۹- ابودمیعه، او محمد بن علی بن الحسین فرزند زید بن علی بن الحسین (علیهما السلام) است که آرامگاهش در «محلة الطاق» است. وی امام زاده‌ای والامقام است و در سال ۱۴۰ ه. درگذشت که قبر او از زیارتگاه‌های مشهور شهر حله است.
۱۰- ابومحمد الحسن الأسمر، از نوادگان زید شهید است و آرامگاهش در روستای «زبید» در حومه حِلّه قرار دارد.
۱۱- ابوجعفر محمدالأدرع، از نوادگان امام حسن مجتبی است و آرامگاهش در روستایی در جنوب حلّه واقع است.
۱۲- اسماء بنت عمیس، او از زنان پیشتاز در اسلام است که به همراه شوهر خود جعفر بن ابی طالب به حبشه هجرت نمود و پس از شهادت حضرت جعفر، به همسری ابوبکر درآمد و محمد بن ابی بکر ثمره این ازدواج بود و پس از مرگ او و شهادت حضرت فاطمه (علیها السلام) همسر امیرالمؤمنین شد. آرامگاهی در حومه هاشمیه به او نسبت داده می‌شود؛ و در نزدیکی آن قبر فرزندش یحیی که از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است، قرار دارد.
۱۳- اسماعیل طباطبا، نواده حسن مثنی فرزند امام حسن (علیه السلام) که آرامگاهش در هاشمیه است.
۱۴- حضرت ایوب، این پیامبر عظیم الشأن از انبیای بنی اسرائیل است که در سرزمین عراق وفات یافت و آرامگاهش در چهار فرسنگی جنوب شهر حلّه به سمت کوفه، در منطقه‌ای به نام «الرارنجیه» قرار دارد.
۱۵- بکر بن علی بن ابی طالب، که در سال ۶۰ ه. درگذشت و آرامگاهش در جنوب شهر حله و در نزدیکی بزرگراه نجف - حله واقع است:
۱۶- جایگاه شهادت زید بن علی، که در سال ۱۲۰ ه؛ و پیرو قیام فراگیرش علیه خلفای جور به شهادت رسید. دشمنان گور او را شکافته و جسدش را بیرون آوردند و سرش را بریدند و جسد مبارکش را آتش زدند. امروزه در جایگاه دفن نخستین او، آرامگاهی باشکوه ساخته شده و زیارتگاه مردم است. این جایگاه در مشرق شهر کفل می‌باشد.
۱۷- ابوالعباس سفاح، نخستین خلیفه عباسی است. مرگ او در سال ۱۳۶ ه. واقع شده و گور او درون مخروبه‌ای در شهر قاسم می‌باشد.
۱۸- عبدالله المحض، نوه امام حسن (علیه السلام) که در سال ۱۴۵ ه. زنده به گور گردید و آرامگاهش در هاشمیه است.
۱۹- عبدالله بن زید، برادر یحیی بن زید شهید است. آرامگاهش در ۱۷ کیلومتری شمال کفل در حومه هاشمیه است.
۲۰- عمران بن علی بن ابی طالب (علیه السلام)، بنا به نقل مورخان، او در جنگ نهروان مجروح و هنگام انتقال به کوفه در نزدیکی حلّه شهید و مدفون گردید. آرامگاهش در یک کیلومتری شمال حِلّه است.
۲۱- عون بن علی، از امام زاده‌های مدفون در حومه شهر هاشمیه است.
۲۲- القاسم بن موسی الکاظم (علیه السلام)، آرامگاهش در جنوب شهر حلّه می‌باشد.
۲۳- محمد الدیباج و چهار تن دیگر، اینان گروهی از سادات بنی حسن (علیه السلام) هستند که در بقعه‌ای در هاشمیه مدفونند.
علاوه بر این امام زاده‌های جلیل القدر، ده‌ها امام زاده دیگر در گوشه و کنار این منطقه پراکنده‌اند و شاید دهی نیست که در آن بقعه‌ای از امام زاده‌ای صحیح النسب نباشد.
امروزه قبور این افراد در شهر هاشمیه و پیرامون آن، زیارتگاه مؤمنان است.


۱- ابن ادریس حلی؛ او از بزرگان فقهای امامیه است و از وی کتاب مشهوری به نام «السرائر» بر جای مانده که خود نیز بدین نام شهرت یافته و به «صاحب السرائر» معروف است. ابن ادریس در سال ۵۹۸ه . درگذشت و آرامگاه باشکوهش اینک درون شهر حلّه واقع است.
۲- ابن حماد الواسطی؛ ابن حماد از بزرگان فقهای امامیه است که قبرش در «محله الجامعیین» حلّه می‌باشد.
۳- ابن سعید حلّی؛ او شیخ نجیب الدین یحیی بن احمد حلّی، از فقیهان بزرگوار امامیه و نویسنده کتاب «جامع الشرائع» است. در سال ۶۸۹هجری در حلّه درگذشت و در خانه خود مدفون شد. آرامگاه وی امروزه در «محلة الطاق» شهر حله قرار دارد و بر قبرش گنبد و سرایی ساخته‌اند. در پیرامون قبر او، آرامگاه گروهی از بزرگان شیعه نیز قرار دارد.
۴- علاوه بر این بزرگان، آرامگاه جمع بسیاری از فقها و علمای دیگر نیز در حلّه قرار دارد که آرامگاه همگی دارای قبه و صحن و سرا است؛ همانند:
محقق حلی، نویسنده مشهور کتاب «شرایع الاسلام» (متوفای سال ۶۷۶ه . و آرامگاهش مشهور است.)
ابن العرندس در محلّه جبران.
شیخ احمد بن فهد الأحسائی (متوفّای سال‌های آغازین قرن نهم هجری) و قبر او در «محله الطاق» است.
ابن نما حِلّی که قبرش در «محلة المهدیه» واقع است.
جمال الدین بن طاووس حلّی (متوفّای ۶۷۳ه .) و قبرش در «محلة الجباویین» است.
خلیفی الموصلی (متوفّای سال ۸۵۰ه.) که قبرش در حله مشهور است.
شرف الدین ابن طاووس که آرامگاهش در حلّه معروف و مشهور است.
شیخ ابوالحسن شفهنی حلّی (متوفای نیمه قرن نهم) که قبر او در «محلة المهدیه» حلّه است.
عبدالکریم ابن طاووس (متوفای ۶۹۳ ه) قبر او در محله «باب النجف» حلّه قرار دارد.
علی بن طاووس (متوفای ۶۴۴ ه) قبر او در «محلة الجامعیین» در حلّه است.



این شهر که در سده پنجم دارالعلم شیعه گردید و بزرگ‌ترین علما و فقهای شیعه در آن ظهور کردند،
[۱۲۹] آقااحمد کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان‌نما: سفرنامه، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۰۲، قم ۱۳۷۳ش.
[۱۳۰] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۶، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
در سده هفتم به جای نجف ، پررونق‌ترین حوزه علمیه و مقرّ بزرگ‌ترین علمای شیعه و محل تدریس آن‌ها بود
[۱۳۱] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۷، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
و خاندان‌های علمی زیادی چون آل‌بطریق ، آل‌نَما ، آل‌طاووس ، آل‌مطهر در این شهر ظهور کردند که در منابع قدیم و جدید بسیاری به آن‌ها اشاره شده است.
[۱۳۲] یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة‌البحرین، ج۱، ص۲۳۵ـ۲۳۷، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
[۱۳۳] خوانساری، ج۴، ص۳۲۵ـ۳۳۹.
[۱۳۴] خوانساری، ج۶، ص۳۳۰ـ ۳۳۹.
[۱۳۵] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۷، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
[۱۳۶] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۷۷ـ۱۷۸، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.

از فقها، ادبا، شعرا و علمای حلّه می‌توان از این‌ها نام برد: ابن‌ادریس حلّی، فقیه سده ششم؛ نجم‌الدین جعفر بن حسن ، فقیه بزرگ شیعه در سده هفتم، معروف به محقق حلّی؛
[۱۳۷] شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ش.
جمال‌الدین احمد علوی حسنی، از مشاهیر فقهای شیعه در قرن هفتم؛
[۱۳۸] یوسف حلّی، تاریخ الحلة، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
حسن‌بن سلیمان حلّی، عالم و محدّث سده نهم؛ تاج‌الدین حسن‌بن راشد حلّی، شاعر و دانشمند سده نهم؛ حسون حلّی، شاعر سده سیزدهم؛ جعفر حلّی و عبدالحسین‌بن قاسم حلّی، هر دو از ادبا و شعرای سده چهاردهم بودند.
[۱۳۹] یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة‌البحرین، ج۱، ص۲۲۷ـ۲۳۵، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
[۱۴۰] یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة‌البحرین، ج۱، ص۲۷۶ـ۲۸۰، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
[۱۴۱] خوانساری، ج۲، ص۱۸۲ـ۱۹۱.
[۱۴۲] خوانساری، ج۶، ص۲۷۴ـ۲۹۰.
[۱۴۳] حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۷۸ـ۱۸۵، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
[۱۴۴] نوراللّه بن شریف‌الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۶۹ـ۵۸۰، تهران ۱۳۵۴ش.
[۱۴۵] محمد بن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، ج۱، ص۲۱، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
[۱۴۶] محمد بن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، ج۱، ص۴۸ـ۵۲، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
[۱۴۷] محمد بن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۲، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
[۱۴۸] محمد بن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، ج۱، ص۲۵۳، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
[۱۵۰] مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۵، ص۱۵۷.



(۱) آقااحمد کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان‌نما: سفرنامه، قم ۱۳۷۳ش.
(۲) محمود شکری آلوسی، «مدینة الحلة فی اخبار بغداد و ما جاورها من البلاد»، چاپ صباح محمود حلی، المورد، ج ۴، ش ۱ (ربیع ۱۳۹۵).
(۳) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۴) ابن بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۵) ابن جبیر، رحلة ابن جبیر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۶) ابن حجر عسقلانی، إنباء الغمر بأبناء العمر، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۷ـ۱۳۹۶/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۶.
(۷) ابن حوقل.
(۸) ابن صیرفی، نزهة‌النفوس و الأبدان فی تواریخ الزمان، چاپ حسن حبشی، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۰.
(۹) ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۳۸۳ش.
(۱۰) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۱) اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم‌البلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس ۱۸۴۰.
(۱۲) محمدمهدی بن محمدنصیر استرآبادی، جهانگشای نادری، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ش.
(۱۳) اسکندرمنشی.
(۱۴) عبدالرزاق محمد اسود، موسوعة‌العراق السیاسیة، بیروت ۱۹۸۶.
(۱۵) اصطخری.
(۱۶) حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
(۱۷) یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة‌البحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
(۱۸) میرزابیگ بن حسن جنابدی، روضة‌الصفویه، چاپ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۹) حدودالعالم.
(۲۰) محمد بن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
(۲۱) احمدعلی مجید حلّی، تاریخ مقام صاحب‌العصر و الزمان علیه‌السلام فی الملة، قم ۱۴۲۶.
(۲۲) هبة‌اللّه بن ناصر حلّی، کتاب المناقب المزیدیّة فی اخبارالملوک الأسدیّة، چاپ صالح موسی درادکه و محمدعبدالقادر خریسات، عَمّان، ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۲۳) یوسف حلّی، تاریخ الحلة، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
(۲۴) حمداللّه مستوفی، نزهة‌القلوب.
(۲۵) خواندمیر.
(۲۶) خوانساری.
(۲۷) پیترو دلاواله، سفرنامه‌ی پیترو دلاواله، ترجمه محمود بهفروزی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۲۸) محمد بن ابی‌طالب دمشقی، کتاب نخبة‌الدهر فی عجائب البَرّ و البحر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۹) خضر دوری، «نظرات حول ملاحظات الدکتور جورج مقدسی عن الحلة و بنیمزید»، آداب الرافدین، ش ۵ (جمادی‌الاولی ۱۳۹۴).
(۳۰) ژان پل راشل دیولافوا، سفرنامه مادام دیولافوا: ایران و کلده، ترجمه و نگارش علیمحمد فره‌وشی، تهران ۱۳۶۱ش.
(۳۱) خضر بن محمد رازی حبلرودی، التوضیح الانور بالحجج الواردة لدفع شبه الاعور، چاپ شمس‌الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ۱۸۹۸.
(۳۲) سبط ابن جوزی، مرآة‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.
(۳۳) شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ش.
(۳۴) نوراللّه بن شریف‌الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش.
(۳۵) زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، تهران ۱۳۴۸ش.
(۳۶) صالح احمدعلی، معالم العراق العمرانیة: دراسة فی المعالم الجغرافیة و السکانیة مستندة علی المصادر الادبیة، بغداد ۱۹۸۹.
(۳۷) صباح محمود محمد، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، بغداد ۱۹۷۴.
(۳۸) صفدی.
(۳۹) عبدالجبار ناجی، دراسات فی تاریخ المدن العربیة الاسلامیة، بیروت ۲۰۰۱.
(۴۰) عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
(۴۱) محمد بن محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.
(۴۲) عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمة و رجال الادارة و القضاء فی العراق فی العهود المتأخرة: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، (بغداد ۱۹۹۲).
(۴۳) عبداللّه بن فتح‌اللّه غیاثی، التاریخ الغیاثی: الفصل الخامس من سنة ۶۵۶ـ۸۹۱ه/ ۱۲۵۸ـ۱۴۸۶م، چاپ طارق نافع حمدانی، بغداد ۱۹۷۵.
(۴۴) فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة، ج ۱۴، قاهره: دارالغد العربی، (بی‌تا).
(۴۵) فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، «التراث العماری لمدینة الحلة»، سومر، ج ۴۵، ش ۱ و ۲ (۱۹۸۷ـ۱۹۸۸).
(۴۶) کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
(۴۷) رسول کرکوکلی، دوحة الوزراء فی تاریخ وقائع بغداد الزوراء، نقله عن الترکیة موسی کاظم نورس، قم ۱۳۷۲ش.
(۴۸) مجلسی، بحار الانوار.
(۴۹) محمدامین بن فضل‌اللّه محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
(۵۰) محمدکاظم مروی، عالم‌آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۵۱) مقدسی.
(۵۲) الموسوعة العربیة المیسرة، بیروت: دارالجیل، ۲۰۰۱.
(۵۳) نقشه عمومی خاورمیانه، مقیاس ۰۰۰، ۷۵۰، ۱:۳، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۸۲ش.
(۵۴) هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، تهران ۱۳۸۳ش.
(۵۵) علی بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق ۱۹۵۳.
(۵۶) یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).
(۵۷) یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۵۸) محمدعلی یعقوبی نجفی، البابلیّات، (نجف ۱۳۷۰) ـ۱۳۷۴، چاپ افست قم (بی‌تا).


۱. نقشه عمومی خاورمیانه، مقیاس ۰۰۰، ذیل مادّه، ۷۵۰، ۱:۳، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۸۲ش.
۲. الموسوعة العربیة المیسرة، بیروت: دارالجیل، ذیل مادّه، ۲۰۰۱.
۳. صباح محمود محمد، ج۱، ص۱۶، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، بغداد ۱۹۷۴.
۴. صباح محمود محمد، ج۱، ص۲۶-۲۷، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، بغداد ۱۹۷۴.
۵. یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۶. ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۹۶ـ۲۹۷.
۷. ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۳۰۳.
۸. زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۱، ص۱۹۹، تهران ۱۳۴۸ش.
۹. یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۴۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).
۱۰. یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۱۱. محمود شکری آلوسی، «مدینة الحلة فی اخبار بغداد و ما جاورها من البلاد»، ج۱، ص۱۱۱، چاپ صباح محمود حلی، المورد، ج ۴، ش ۱ (ربیع ۱۳۹۵).
۱۲. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۶، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۱۳. فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، «التراث العماری لمدینة الحلة»، ج۱، ص۱۶۶، سومر، ج ۴۵، ش ۱ و ۲ (۱۹۸۷ـ۱۹۸۸).
۱۴. محمد بن محمد عمادالدین کاتب،ج ۱، قسم شعراءالعراق، جزء۴، ص ۱۵۳، خریدة القصر و جریدة العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.
۱۵. حدودالعالم، ج۱، ص۱۵۴.
۱۶. یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۱۷. یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۴۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).
۱۸. اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم‌البلدان، ج۱، ص۲۹۹، چاپ رنو و دسلان، پاریس ۱۸۴۰.
۱۹. اصطخری، ج۱، ص۸۵ـ ۸۶.
۲۰. ابن حوقل، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۴۵.
۲۱. مقدسی، ج۱، ص۵۳.
۲۲. مقدسی، ج۱، ص۱۱۴.
۲۳. ابن حوقل، ج۱، ص۲۴۵.
۲۴. محمد بن ابی‌طالب دمشقی، کتاب نخبة‌الدهر فی عجائب البَرّ و البحر، ج۱، ص۲۵۰، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۵. صباح محمود محمد، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، ج۱، ص۳۵، بغداد ۱۹۷۴.
۲۶. ژان پل راشل دیولافوا، سفرنامه مادام دیولافوا: ایران و کلده، ج۱، ص۶۴۱، ترجمه و نگارش علیمحمد فره‌وشی، تهران ۱۳۶۱ش.
۲۷. صباح محمود محمد، ج۱، ص۳۶، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، بغداد ۱۹۷۴.
۲۸. صباح محمود محمد، ج۱، ص۴۶، مدینة الحلة الکبری: وظائفها و علاقاتها الاقلیمیّة، بغداد ۱۹۷۴.
۲۹. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۸، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۳۰. هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، ج۱، ص۸۱۱، تهران ۱۳۸۳ش.
۳۱. خضر دوری، «نظرات حول ملاحظات الدکتور جورج مقدسی عن الحلة و بنیمزید»، ج۱، ص۱۷۷، آداب الرافدین، ش ۵ (جمادی‌الاولی ۱۳۹۴).
۳۲. یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۴۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد (بی‌تا).
۳۳. یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۳۴. عبدالجبار ناجی، دراسات فی تاریخ المدن العربیة الاسلامیة، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵، بیروت ۲۰۰۱.
۳۵. فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة، ج ۱۴، قاهره: دارالغد العربی، (بی‌تا).
۳۶. هبة‌اللّه بن ناصر حلّی، کتاب المناقب المزیدیّة فی اخبارالملوک الأسدیّة، ج۱، ص۲۲، چاپ صالح موسی درادکه و محمدعبدالقادر خریسات، عَمّان، ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۳۷. محمد بن محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، ج۱، قسم شعراءالعراق، ص۱۶۴ـ۱۶۵، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.
۳۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۴۴۰۴۴۹.    
۳۹. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۴۷۱.    
۴۰. یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
۴۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۵۳۳.    
۴۲. محمدعلی یعقوبی نجفی، البابلیّات، ج۱، جزء۱، ص۱۱، (نجف ۱۳۷۰) ـ۱۳۷۴، چاپ افست قم (بی‌تا).
۴۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۵۶۵۵۶۶.    
۴۴. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۵۹۸۶۰۰.    
۴۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۰۷۶۱۰.    
۴۶. سبط ابن جوزی، مرآة‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۸۹ـ۹۱، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.
۴۷. سبط ابن جوزی، مرآة‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۱۰۹ـ۱۱۰، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.
۴۸. محمد بن محمد عمادالدین کاتب، ج۱، قسم شعراءالعراق، ص۱۷۵، خریدة القصر و جریدة العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.
۴۹. محمد بن محمد عمادالدین کاتب، ج۱، قسم شعراءالعراق، ص۱۷۱، خریدة القصر و جریدة العصر، ج ۱، قسم شعراء العراق، جزء۴، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۹۷۳.
۵۰. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ،ج ۱۱، ص۳۰.    
۵۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ،ج۱۰، ص۶۷۹.    
۵۲. سبط ابن جوزی، مرآة‌الزمان فی تاریخ الاعیان، ج۸، قسم ۱، ص۱۵۲، ج ۸، حیدرآباد، دکن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۲.
۵۳. صفدی، ج۲۱، ص۱۰۲.
۵۴. خضر دوری، «نظرات حول ملاحظات الدکتور جورج مقدسی عن الحلة و بنیمزید»، ج۱، ص۱۷۷، آداب الرافدین، ش ۵ (جمادی‌الاولی ۱۳۹۴).
۵۵. محمدعلی یعقوبی نجفی، البابلیّات، ج۱، جزء۱، ص۶، (نجف ۱۳۷۰) ـ۱۳۷۴، چاپ افست قم (بی‌تا).
۵۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۱۶۲.    
۵۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۲۱۳.    
۵۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۲۷۶۲۷۷.    
۵۹. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۸، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۶۰. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۴۲۴ ۴۲۵.    
۶۱. یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
۶۲. ابن جبیر، رحلة ابن جبیر، ج۱، ص۱۸۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۶۳. کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۱۰۶، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
۶۴. کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۳۱۹، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
۶۵. کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۴۶۹، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
۶۶. کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۳۲۰، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
۶۷. کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۳۳۵، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
۶۸. عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمة و رجال الادارة و القضاء فی العراق فی العهود المتأخرة: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۱، (بغداد ۱۹۹۲).
۶۹. کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۴۸۵، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
۷۰. کتاب الحوادث، و هو الکتاب المسمّی وهمآ بالحوادث الجامعة و التجارب النافعة، ج۱، ص۵۳۸، منسوب به ابن‌فُوَطی، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۷.
۷۱. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۹۱، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۷۲. عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمة و رجال الادارة و القضاء فی العراق فی العهود المتأخرة: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۲، (بغداد ۱۹۹۲).
۷۳. ابن بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، ج۱، ص۲۳۰، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۷۴. ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۱، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۳۸۳ش.
۷۵. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۲۰۳، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۷۶. ابن بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عريان،ج۲،ص۶۶۲، بيروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷
۷۷. احمدعلی مجید حلّی، تاریخ مقام صاحب‌العصر و الزمان علیه‌السلام فی الملة، ج۱، ص۵۶ ۶۱، قم ۱۴۲۶.    
۷۸. احمدعلی مجید حلّی، تاریخ مقام صاحب‌العصر و الزمان علیه‌السلام فی الملة، ج۱، ص۲۶، قم ۱۴۲۶.    
۷۹. خضر بن محمد رازی حبلرودی، التوضیح الانور بالحجج الواردة لدفع شبه الاعور، ج۱، ص۵۱۶ـ۵۱۷، چاپ شمس‌الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ۱۸۹۸.
۸۰. حمداللّه مستوفی، نزهة‌القلوب، ج۱، ص۴۰.
۸۱. ابن حجر عسقلانی، إنباء الغمر بأبناء العمر، ج۳، ص۱۵۷، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۷ـ۱۳۹۶/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۶.
۸۲. شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۲، ص۲۷۷، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ش.
۸۳. ابن صیرفی، نزهة‌النفوس و الأبدان فی تواریخ الزمان، ج۱، ص۳۶۶، چاپ حسن حبشی، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۰.
۸۴. عبداللّه بن فتح‌اللّه غیاثی، التاریخ الغیاثی: الفصل الخامس من سنة ۶۵۶ـ۸۹۱ه/ ۱۲۵۸ـ۱۴۸۶م، ج۱، ص۲۰۴، چاپ طارق نافع حمدانی، بغداد ۱۹۷۵.
۸۵. عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمة و رجال الادارة و القضاء فی العراق فی العهود المتأخرة: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۶، (بغداد ۱۹۹۲).
۸۶. عماد عبدالسلام رئوف، الاسر الحاکمة و رجال الادارة و القضاء فی العراق فی العهود المتأخرة: ۶۵۶ـ۱۳۳۷ه/ ۱۲۵۸ـ ۱۹۱۸، ج۱، ص۲۸۶ـ۲۸۹، (بغداد ۱۹۹۲).
۸۷. یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۱۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
۸۸. خواندمیر، ج۳، ص۴۹۴ـ۴۹۵.
۸۹. زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۱، ص۵۸، تهران ۱۳۴۸ش.
۹۰. عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج۳، ص۳۴۱ـ۳۴۲، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
۹۱. عباس عزّاوی، ج۴، ص۱۴، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
۹۲. عباس عزّاوی، ج۴، ص۲۹، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
۹۳. یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۱۴، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
۹۴. زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۳، ص۹۹۸ـ۱۰۰۰، تهران ۱۳۴۸ش.
۹۵. زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۳، ص۱۰۳۳ـ۱۰۳۴، تهران ۱۳۴۸ش.
۹۶. میرزابیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۸۸۷، روضة‌الصفویه، چاپ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران ۱۳۷۸ش.
۹۷. میرزابیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۸۹۸، روضة‌الصفویه، چاپ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران ۱۳۷۸ش.
۹۸. عباس عزّاوی، ج۴، ص۱۸۸ـ۱۹۵، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
۹۹. عباس عزّاوی، ج۴، ص۲۰۲، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
۱۰۰. محمدامین بن فضل‌اللّه محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، ج۴، ص۳۳۸، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۱۰۱. یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۱۹، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
۱۰۲. محمدمهدی بن محمدنصیر استرآبادی، ج۱، ص۲۰۶، جهانگشای نادری، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ش.
۱۰۳. محمدمهدی بن محمدنصیر استرآبادی، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۲، جهانگشای نادری، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ش.
۱۰۴. عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج۵، ص۲۴۴، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
۱۰۵. محمدمهدی بن محمدنصیر استرآبادی، جهانگشای نادری، ج۱، ص۳۸۳، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ش.
۱۰۶. محمدکاظم مروی، عالم‌آرای نادری،ج۱، ص۳۳۴ـ۳۳۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۱۰۷. محمدکاظم مروی، عالم‌آرای نادری،ج۱، ص۹۸۶، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۱۰۸. محمدکاظم مروی، عالم‌آرای نادری، ج ۳، ص ۹۸۳، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۱۰۹. رسول کرکوکلی، دوحة الوزراء فی تاریخ وقائع بغداد الزوراء، ج۱، ص۲۱۳ـ۲۱۴، نقله عن الترکیة موسی کاظم نورس، قم ۱۳۷۲ش.
۱۱۰. عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج۶، ص۱۳۸، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۶/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
۱۱۱. یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۳۱، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
۱۱۲. رسول کرکوکلی، دوحة الوزراء فی تاریخ وقائع بغداد الزوراء، ج۱، ص۲۱۷ـ۲۱۸، نقله عن الترکیة موسی کاظم نورس، قم ۱۳۷۲ش.
۱۱۳. یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
۱۱۴. زین‌العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق‌السیاحة، ج۱، ص۱۹۹، تهران ۱۳۴۸ش.
۱۱۵. عبدالرزاق محمد اسود، موسوعة‌العراق السیاسیة، ج۱، ص۱۳۶، بیروت ۱۹۸۶.
۱۱۶. عبدالجبار ناجی، دراسات فی تاریخ المدن العربیة الاسلامیة، ج۱، ص۲۰۵، بیروت ۲۰۰۱.
۱۱۷. یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
۱۱۸. هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، ج۱، ص۸۱۲ـ۸۲۸، تهران ۱۳۸۳ش.
۱۱۹. علی بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات، ج۱، ص۷۶، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق ۱۹۵۳.
۱۲۰. صالح احمدعلی، معالم العراق العمرانیة: دراسة فی المعالم الجغرافیة و السکانیة مستندة علی المصادر الادبیة، ج۱، ص۴۷، بغداد ۱۹۸۹.
۱۲۱. ابن بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، ج۱، ص۱۱۷، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۲۲. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۲۰۳، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۱۲۳. هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، ج۱، ص۸۱۲، تهران ۱۳۸۳ش.
۱۲۴. علی بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات، ج۱، ص۷۶، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق ۱۹۵۳.
۱۲۵. پیترو دلاواله، سفرنامه‌ی پیترو دلاواله، ج۱، ص۴۰۴، ترجمه محمود بهفروزی، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۲۶. علی بن ابی‌بکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات، ج۱، ص۷۶، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق ۱۹۵۳.
۱۲۷. هارون وهومن، عراق از دید سیاحان و جهانگردان، ج۱، ص۸۱۲، تهران ۱۳۸۳ش.
۱۲۸. صالح احمدعلی، معالم العراق العمرانیة: دراسة فی المعالم الجغرافیة و السکانیة مستندة علی المصادر الادبیة، ج۱، ص۴۷، بغداد ۱۹۸۹.
۱۲۹. آقااحمد کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان‌نما: سفرنامه، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۰۲، قم ۱۳۷۳ش.
۱۳۰. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۶، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۱۳۱. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۷، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۱۳۲. یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة‌البحرین، ج۱، ص۲۳۵ـ۲۳۷، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
۱۳۳. خوانساری، ج۴، ص۳۲۵ـ۳۳۹.
۱۳۴. خوانساری، ج۶، ص۳۳۰ـ ۳۳۹.
۱۳۵. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۵۷، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۱۳۶. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۷۷ـ۱۷۸، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۱۳۷. شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ش.
۱۳۸. یوسف حلّی، تاریخ الحلة، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ش.
۱۳۹. یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة‌البحرین، ج۱، ص۲۲۷ـ۲۳۵، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
۱۴۰. یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة‌البحرین، ج۱، ص۲۷۶ـ۲۸۰، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
۱۴۱. خوانساری، ج۲، ص۱۸۲ـ۱۹۱.
۱۴۲. خوانساری، ج۶، ص۲۷۴ـ۲۹۰.
۱۴۳. حسن امین، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱۱، ص۱۷۸ـ۱۸۵، بیروت ۱۴۲۲ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۱ـ۲۰۰۲.
۱۴۴. نوراللّه بن شریف‌الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۶۹ـ۵۸۰، تهران ۱۳۵۴ش.
۱۴۵. محمد بن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، ج۱، ص۲۱، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
۱۴۶. محمد بن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، ج۱، ص۴۸ـ۵۲، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
۱۴۷. محمد بن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۲، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
۱۴۸. محمد بن حسن حرّعاملی، امل‌الآمل، ج۱، ص۲۵۳، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
۱۴۹. مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۲۹۰۲۹۱.    
۱۵۰. مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۵، ص۱۵۷.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حله»، شماره۶۴۷۵.    
کتابخانه تخصصی حج و زیارت    



جعبه ابزار