گفت وگو با آیت الله مؤمن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
با تشکر از حضرت عالی و بزرگواریتان برای پذیرش این گفت وگو. جناب عالی که از ارکان فقهی به شمار میآیید، در ارائه مباحث مستحدثه سابقه دارید. چنان که مستحضر هستید، یکی از مسائل نوپدید، شبیه سازی است که در جهان امروز بازتابهای گستردهای داشته و بیشتر اظهار نظرها در جهت تحریم و یا عدم پذیرش آن بوده است. اما علمای شیعه بر خلاف علمای اهل سنت و علما و صاحب نظران مسیحیت، دیدگاه متفاوت و متمایزی داشتهاند. البته هنوز همه علمای شیعه بهاین موضوع نپرداختهاند، ولی آنها که بدان پرداختهاند، نوعاً سمت وسوی واحدی داشتهاند. جناب عالی نیز تقریباً همان راهی را که سایر علمای شیعه داشتند، پیمودید و استدلالهای مشخص تر و گاهی دقیق تری را ارائه کردید. اولین سؤالی که مطرح میشود، این است که ایا دلیلی بر
حرمت شبیه سازی وجود دارد یا نه؟
بسم اللّه الرحمن الرحیم. الحمدللّه رب العالمین، وصلّی اللّه علی سیدنا و نبینا محمد وآله الطاهرین، و لعنةاللّه علی اعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین.
از
لطف و حسن ظن شما متشکرم.
طلبهای هستم که از محضر بزرگان
حوزه چند کلمهای آموختهام.
مقام معظم رهبری چند
سال قبل یک جمع محدودی را معین کردند تا درباره مسائل مهم
جهان اسلام ـ چه در
ایران یا غیر آن ـ به بحث بپردازند. شبیه سازی هم از جمله این مباحث بود که
قرعه این
فال را به نام من زدند. مقالهای هم که بنده نگاشتم، به دنبال همان جلسه بود.
شبیه سازی را دو قسم کردهاند: یک قسم شبیه سازی اعضا است که عضو جدیدی درست میشود و هدف از آن
علاج و
درمان است ولذا شبیه سازی درمانی گفته میشود. قسم دیگر آن هم مسئله درست کردن
انسان است و این قسم دوم هم به حسب آنچه که گفتهاند، دو تصویر دارد: یکی شبیه سازی به معنای چند قلوسازی است که همه آنها شبیه و مانند هماند. نوع دیگر از طریق
سلولی است که از کسی گرفته میشود و در
تخمک زن بعد از آن که هسته مرکزی آن را درآوردند، میگذارند. آن گاه آن را در محیط مناسبی میگذارند که پرورش پیدا بکند تا شبیه این شخصی شود که صاحب سلول بوده است. آنچه گفته شد، بنابر مطالبی بود که گفتهاند. این که در تشریح اقسام شبیه سازی به گفتههای دیگران استناد میکنم، بدین سبب است که شناخت موضوع کار فقهی نیست و فقیه بعد از فرض موضوع،
حکم شرعی اش را بیان میکند. بر این اساس، بنده هم زیاد موضوع را بررسی کردم و در این
راه از کسی که خودش مسئولیتی در همین کار داشت، در تشریح موضوع کمک گرفتم و ایشان این اقسام را برایم تشریح کرد. طبعاً مناسب است که پیش از بیان
جواز یا
حرمت ، هردو قسم آن را به اختصار توضیح بدهیم؛ چون در قسمتهای ابتدایی شاید با هم تفاوتی داشته باشند. در قسم اول که شبیه سازی و
استنساخ برای چندقلوسازی است، پس از
آمیزش زن و
مرد ،
نطفهای انعقاد مییابد. انعقاد نطفه بدین گونه است که با تلاقی بین
منی مرد و تخمک زن، سلول کوچکی درست میشود که این سلول تکاثر پیدا میکند و دو سلول شبیه هم میشود و این دو سلول هم به چهار سلول تبدیل میشوند و این روند مضاعف شدن تا ۳۲ سلول ادامه مییابد و در این جا تکثیر سلولها متوقف میشود. این سلولها، که همه مشابه و به هم پیوستهاند، از این جا به بعد شروع به تبدیل شدن به اعضای
بدن میشوند.
حال در شبیه سازی یا استنساخ پیش از این که تعداد سلول به ۳۲ عدد برسد (مثلاً وقتی که هشت یا چهارتاست)، به وسیله دستگاههایی،
نطفه را بیرون میآورند و باز دستگاههای دیگری این سلولها را از هم متمایز و جدا میکنند. این سلولها در
رحم دارای پوشش تکوینی بودهاند که وقتی به فرض هشت سلول را برداشتند، با ابزارهایی این پوشش را از سلول برمی دارند و چون این سلولها باز هم بهاین پوشش نیاز دارند، با استفاده از موادی که ساختهاند، دوباره سلولها را در پوشش قرار میدهند؛ یعنی اگر هشت سلول را برداشتهاند، اکنون هشت پوشش مصنوعی و جدید باید باشد. آن گاه اگر هرکدام از این سلولها در محیطی قرار بگیرند که بتوانند باقی بمانند و
تغذیه بشوند و رشد پیدا کنند، تکثیرشان هم دوباره آغاز میشود؛ یعنی یک سلول، به دو سلول، چهار سلول تا ۳۲ سلول تکثیر میشود. درواقع، هریک از این سلولها اگر در شرایط رشد مناسبی قرار گیرند، توانایی تبدیل به یک
انسان مشابه را دارند؛ یعنی هشت سلول میتوانند هشت قلوی شبیه به هم باشند. در حیوانات هم به همین صورت است.
قسم دیگر شبیه سازی این است که تخمک زن را میگیرند و هسته مرکزی آن را بیرون میآورند و سپس سلولی را از
بدن شخصی دیگر، چه زن یا مرد، میگیرند و سلول را به جای هسته تخمک میگذارند. اگر این سلول درست شده از تخمک زن که با سلول دیگر
تلقیح شده، در محیط مناسب باشد و درست تغذیه بشود، رشد پیدا میکند و یک انسان پدید میآید و چه بسا شبیه همان شخصی باشد که سلول او را در تخمک گذاشتهایم. دراین جا دیگر تکاثری در کار نیست؛ بلکه ممکن است که راهی هم برای شبیه سازی باشد؛ منتها فقط شبیه صاحب سلول میشود.
در قسم اول، نطفهای را که چند سلول شده، تکثیر میکنیم و بچههای پدید آمده، شبیه هماند و تشابه بین بچههاست؛ اما در قسم دوم،
تشابه بین
بچه با شخصی است که سلول او را در تخمک گذاشتهایم.
بحث فقهی درباره شبیه سازی از دو منظر است: یکی به لحاظ لمس و نگاه زن و مرد است کهایا جایز است؟ بهاین کاری نداریم؛ چون میتوانیم فرض کنیم که هیچ اشکالی نداشته باشد؛ مثلا خود مرد،
پزشک آشنا به مسائل
ژنتیکی باشد و او با زن خودش آمیزش کند و بعد خودش از نطفهای که مربوط به خودشان است، برای شبیه سازی استفاده کند. مسئله لزوم اذن از صاحب نطفه و
لمس و نگاه
حرام در این جا منتفی است؛ چون زن و شوهر راضی بودهاند و از این لحاظ هیچ شبهه شرعی باقی نمیماند.
بحث دوم در شبیه سازی، به جواز یا حرمت خود شبیه سازی مربوط میشود که معمولاً قائل به عدم جواز شدهاند، ولی علت عدم جواز بیشتر مبتنی بر مفاسدی است که بر این عمل مترتب میشود و خود این کار ممکن است از دیدگاه بعضی اشکال نداشته باشد. اما به نظر ما این سخن بی اساس و بی ربطی است که قائل به
حرمت شرعی در خود این کار شویم؛ چون دلیل شرعی نداریم که نشان دهد این تصرف در این تخمک که هنوز هم انسان نشده تا شبهه قتل نفس و
اعدام پیش بیاید، اشکال دارد. اشکالی بر بیرون آوردن تخمک هم وارد نیست؛ حتی اگر بدون هیچ هدفی باشد و یا حتی اگر فاسد شود. صرف این کهاین تخمک صلاحیت رسیدن به مرحله انسان کامل را دارد، نمیتواند دلیل بر عدم جواز باشد؛ حتی مواردی در فقه وجود دارد که از آنها بر میآید صرف داشتن صلاحیت
نطفه برای تبدیل شدن به انسان کامل، نمیتواند دلیل بر
حرمت خارج کردن آن از رحم باشد. یکی از این موارد مسئله عزل است. هیچ دلیل شرعی ای نداریم که اقتضا کند حتما باید از این تخمک به گونهای استفاده بشود که از آن فرزند درست بشود. بنابراین اگر انسان این هسته تخمک را درآورد و بر فرض هیچ فایدهای هم بر آن مترتب نباشد، هیچ دلیلی بر این که حرام باشد، وجود ندارد؛ بلکه به حسب قاعده (کل شیء حلال) و اصل برائت که اصل مسلم شرعی است، این کار باید جایز هم باشد و دلیل حرمت از این جهت ندارد.
حالا اگر فرض کنیم تخمک بدون هسته را حفظ کنند تا از بین نرود و سلولی را از یک فرد دیگر بگیرند (سلولی که به فرض، از شوهر خودش است تا به لحاظ خارجی شبههای بر آن مترتب نشود)، آیا گرفتن سلول از بدن
انسان اشکال دارد؟ باز هیچ دلیلی بر حرمت گرفتن این سلول از بدن انسان نداریم تا اشکال داشته باشد؛ حتی اگر هیچ انتفاعی از این سلول نبرند، و تازه کار لغو هم
حرام نیست. پس به طریق اولی اگر هدف عقلایی برای این کار مترتب باشد، اشکالی ندارد.
بنابراین، هم دلیلی بر
حرمت گرفتن سلول نداریم و هم دلیلی بر حرمت این نداریم کهاین سلول را در همان
تخمک بدون هسته قرار بدهند تا در خارج از رحم و در محیط مناسبی رشد کند و تکثیر پیدا کند.
آیا این کار ورود در حوزه آفرینش
خداوند نیست؛ چون خلقت از امور اختصاصی خداوند است؟
جواب: ممکن است برخی با استفاده از
آیاتی ، بگویند خالق و ربّ هر چیزی، خداوند است و اموری چون شبیه سازی در واقع، منافات با این گونهایات دارد و شبیه سازی شریک شدن در کار خداوند است. این سخن هم معلوم است که سخن بی ربطی است. اگر
انسان با پیشرفت
علم توانسته است بهاین امور دست یابد، این کارها هم مانند سایر افعال، همه اش کار خداست و هر آنچه را که هست، خدا انجام میدهد. خدا این ویژگی را به او داده است و او را عالم کرده است تا بتواند چنین دستگاهی را بسازد. همان گونه که ما با
حرف زدن خودمان در مقابل خداوند نیستیم. همه چیز و از جمله همه کارهای ما، مخلوقات خداست. این سلول را خدا قرار داده است، تخمکی که هسته اش را در آوردهایم و به جای آن سلول گذاشتهایم و
لقاح حاصل شده، این را خدا انجام داده است، غذایی که به آن میدهیم و دستگاهی را که ما با علم خود ساختهایم، همه آثاری کهاین اشیا دارند و تأثیر و تأثراتی که در خارج تحقق پیدا میکند، همه اش از خداست. اساساً خود خدا این کارها را انجام میدهد و ما کارهای نیستیم و نهایت این که فاعل بالحرکه هستیم و تازه فاعل به حرکت هم نیستیم؛ چون این فاعلیت را هم خدا به ما داده است.
بنابراین این طور نیست که در شبیه سازی ، شرکتی در خلق به وجود بیاید و این کار با آیاتی که در باب
توحید افعالی است و نیز با
روایات متواتری که از
ائمه رسیده، منافات ندارد. هیچ وجهی ندارد که از جهت ذات عمل قائل به
حرمت بشویم (البته در نوشتهای که در اختیار شما گذاشته ام، به تفصیل بهاین شبهات پرداخته و پاسخ داده ام که خوانندگان ملاحظه خواهند نمود).
بنابراین هیچ به ذهن نمیآید کهاین عمل ـ چه گرفتن و چه خارج کردن هسته مرکزی تخمک و چه گرفتن سلول و چه
تلقیح کردن این سلول به آن تخمک بی هسته و چه پروردن و بزرگ شدن آن ـ اشکال داشته باشد.
این کار لوازمی دارد که آن لوازم به طور مسلم
حرام است. آیا این لوازم محرم، موجب حرمت
نفس عمل نمیشود.
جواب: بله، همان طور که اشاره کردید، ممکن است گفته بشود که اگر این کار به واسطه مرد
نامحرم باشد و تخمک از زنی که زوجه اش نیست، گرفته شود، اشکال دارد؛ چون نگاه و دست زدن به او حرام است. پس وقتی این کارها حرام شد، این کار هم حرام است. معنای این حرمت آن است که آدم درست کردن بدین ترتیب ذاتاً حرام است.
اگر تأملی کنیم، معلوم میشود که آنچه حرام است، نگاه کردن و دست زدن به زن نامحرم است، و الاّ اگر کاری کند کهاین حرمت نظر و لمس پیش نیاید، مثل این که از بدن خودش سلول را بگیرد و تخمک را هم خودش از همسرش بگیرد و در اختیار این شخص اجنبی قرار بدهد و کارهای دیگرش را او انجام بدهد، این دیگر حرمت ندارد؛ آنچه حرمت دارد در واقع چیز دیگری است. و اگر کسی بگوید این کار حرام است، دچار اشتباه شده است و آنچه را که حلال است، به جای حرام گرفته است و در واقع لمس و نظر کردن
حرام بوده است و نباید انجام میشده است. ما حرمت نگاه و لمس نامحرم را قبول داریم، اما این باعث نمیشود که خود این عمل را هم حرام بدانیم.
ممکن است کسی استدلال خود را با این دو مقدمه ترتیب دهد و در مقدمه اول بگوید: این کار باعث منع شدید علما و برانگیخته شدن اعتراض بسیاری از مردم ـ چه مسیحی یا یهودی یا مسلمان ـ شده و هراس و بیم آنها از بازتابها و تغییر مناسبات اجتماعی به خصوص در صورت انبوه سازی آن به همراه داشته است. مقدمه دوم این است که بگوید چون شارع مقدس در مباحث حساسی که بازتابهای منفی دارد مثل
دماء و
فروج امر به
احتیاط کرده است، در این جا گفته شود با توجه به ادله لزوم
احتیاط ،
تنقیح مناط کنیم و در این مورد جدید هم با وجود این مخاطرات و خطرات، قائل به احتیاط شویم.
جواب: ظاهراً هیچ کدام از دو مقدمه نمیتواند منع از اصل کار را نتیجه دهد؛ برای این که در مقدمه اول اشاره به مخاطراتی در انبوه سازی میکند کهاین مخاطرات قطعی نیست؛ نهایت آن که اگر احتمال عقلایی معتنابهی باشد که انبوه سازی مخاطراتی را ایجاد میکند، در این صورت باید جلوی انبوه سازی را گرفت. البته باید بررسی بشود که مخاطرات چیست؟ اگر مخاطرات از این جهت است که چیز غیر عادی است که قبلاً نبوده است و مردم با آن انس و خو نگرفتهاند، همان گونه که در خیلی از اختراعات ابتدا چنین بوده است، چه اشکالی دارد که مسائل و موضوعات جدید به وجود بیاید؟ این امور مخاطرات نیستند. مخاطرات این است که اگر به شرع برگردیم، شرع آن را ممنوع میکند، و اما در مقدمه دوم، هم مشبّه به (احتیاط در دماء و فروج) هم تشبیه مورد تأمل است و نیاز به بحث و بررسی بیشتری دارد.
سؤالات دیگری هم هست که چون حضرت عالی در مقاله به تفصیل پرداختهاید و خوانندگان استفاده خواهند کرد، بیش از این مزاحم نمیشویم و از بذل عنایت شما کمال تشکر را داریم.
جواب: من هم تشکر میکنم.
با تشکر از قبول زحمت اولین سؤال این است که نظر حضرت عالی درباره حکم شبیه سازی انسانی و پیامدهای آن، چیست؟
جواب: مسئله شبیه سازی انسانی از جمله مسائلی است که از چندی قبل در سطح
جهان مطرح شده که برای آگاهی کامل از ماهیت و نتایج و پیامدهای مثبت و منفی آن مورد تحقیق و بررسی
دانش پژوهان و عالمان آگاه از مبانی
شریعت قرار گرفته تا آنان بتوانند
حکم شرعی آن را بیان کنند؛ زیرا تا ابعاد موضوع و ویژگیهای درونی و بیرونی و فواید و پیامدهای آن به گونه کامل مشخص نشود، حکم آن را نمیتوان از نظر شرع براساس مبانی و عناصر اصلی شرع کاوید و این مطلب به موضوع شبیه سازی انسان اختصاص ندارد، بلکه شامل هر پدیده تازه دیگری میشود که در آینده نه چندان دور شاهد آنها خواهیم بود. باید دانست اختلاف نظر عالمان، اعم از
مسلمان و یا پیروان
ادیان دیگر، در مشروعیت هر پدیده جدیدی در ابتدای پیدایش آن امری رایج است؛ زیرا آن مسئله نظری است و اختلاف نظر درباره آن امری است طبیعی، ولی با مرور زمان و شرایط آن که در تحول ویژگیهای درونی و بیرونی موضوعات دارای تأثیرند، میبینیم که در بسیاری از مسائل نظری بر اثر پیشرفت و تکامل علم و قوت ادراک آن، اختلاف نظرها هم براساس مبانی و پایههای شناخت از میان میرود.
درباره شبیه سازی انسان و هر پدیده نو، اشکال شرعی ندارد، مگر آن که بر منع آن دلیل معتبر شرعی باشد و ما پس از مراجعه به مبانی و عناصر اصلی
استنباط که نخستین آنها
کتاب خدا و دومین آنها
سنت رسول خدا و
اوصیاء اوست، دلیل قانع کنندهای بر حرام بودن آن نیافتیم. لذا اصل این کار را
مباح و
حلال دانستهایم، ولی با این وصف این را نمیتوان نادیده گرفت که به کارگیری آن در دامنه وسیع و گسترده برای جامعه ممکن است پیامدهایی را دارا باشد که باید در به دست آوردن حدود آن سعی شود تا به اشکال برخورد نشود. از جمله این مشکلات عدم شکل گیری خانواده، نبود هویت خانوادگی، تعطیل روابط مشروع جنسی، مشکلات در امر
ازدواج ،
ارث و محرومیتها و… است و البته همهاینها پاسخ دارند که باید در فرصت دیگر بیان شوند.
به هر حال، این کار به عقیده من مباح و حلال است؛ چون پس از بررسی مبانی شرعی استنباطی دلیل معتبری بر
حرام بودن آن نیافتم تا بتوانم آن را مورد اشکال قرار دهم. ما بر این بینش و اعتقادیم و همان گونه که
حرام خدا را نمیتوان حلال کرد، حلال خدا را هم نمیتوان حرام کرد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلم) فرمود: (المُحرّم حلال الله کالمُحلّل حرام الله)، و این بدین جهت است که
حکم به حرمت بدون دلیل شرعی تشریع محسوب میآید و مشمول
آیه ۱۱۶ از
سوره نحل قرار میگیرد که در آن آیه آمده: (ولا تقولوا لما تَصِفُ السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام).
علاوه بر این که در
فقه اجتهادی حکم به حلال کردن هر پدیدهای از هر نوع و قسمی که باشد، آسان تر از حرام دانستن آن است؛ زیرا آن مطابقت با اصول اولیه دارد.
حضرت عالی اشاره فرمودید که اصل کار
مباح است، ولی پیامدهای آن را باید مورد توجه قرار داد. برخی از معاصران هم با توجه به پیامدها اصل کار را حرام دانستهاند. آیا به نظر شما پیامدهایی همچون: اختلال در انساب و از بین رفتن نظام خانواده، ایجاد اختلال در نظام اجتماعی و… میتواند دلیل بر ممنوعیت شود؟
جواب: این کار باعث اختلال در انساب و از بین رفتن نظام خانوادگی نمیشود؛ زیرا بچهای که از
راه شبیه سازی به وجود میآید، اگر از هسته سلول جسمی مرد باشد، فرزند او محسوب میشود و از او همانند فرزندان دیگرش که از راه معمول و متداول متولد شدند،
ارث میبرد و اگر از هسته
سلول زن باشد، فرزند او محسوب میشود و از او همانند فرزندان دیگرش ارث میبرد. در این فرض، نه در انساب اختلالی پدید میآید و نه سبب از بین رفتن نظام خانوادگی میشود و نه آسیبی به نظام اجتماعی وارد میکند.
بلی، اگر بانک هستهای سلول تأسیس شود و در آن جا هستههای سلولی جمع شوند و معلوم نشود که هسته سلولی که به کار گرفته میشود، از چه کسی است و از آن راه زن باردار شود، در این صورت در
نسب خلط میشود. و نیز بنده بر این اعتقادم که اگر به کارگیری شبیه سازی در دامنه وسیع و گسترده پدید آید، پیامدهایی به دنبال دارد که قابل اغماض و
چشم پوشی نیست؛ ولی اگر آن در دامنه محدود باشد، پیامدی ندارد.
برخی برای ممنوعیت به دلایلی همچون: تغییر خلقت
خداوند ، خدشه دار شدن کرامت انسان و پیدایش فقه جدید، و… استدلال کردهاند. به نظر شما کدام یک از این دلایل موجّه تر است؟ و پاسخ آنها چیست؟
جواب: شبیه سازی انسان به طور محدود، نه باعث تغییر در آفرینش و نه موجب خدشه دار شدن
کرامت انسان میگردد و منشأ این گفتهها و نظریات ذهنیتهایی است که به دید آنها جهت میدهد، نه ادله استنباطی و شرعی. باید دانست آن دیدی ارزشمند است که از
راه ادله شرعی جهت گرفته باشد. به هرحال، این کار باعث برداشتهای جدید به گونههای مختلف از مبانی فقه اجتهادی به وسیله مسئولان حوزه استنباطی و اجتهادی در ارتباط با حکم آن از نظر شرعی میشود، ولی اختلاف در مسائل نظری طبیعی است و اختصاص به مسئله شبیه سازی ندارد و این بدین جهت است که این پدیده و پدیدههای نوبه نو دیگری که در جامعه اسلامی پدیدار میشود، در مقام پاسخ به آنها براساس مبانی معتبر شرعی، نیاز به برداشت جدید از مبانی اجتهادی دارد و این اختصاص به پدیده شبیه سازی ندارد؛ بلکه در همه پدیدههای جدیدی که از راه علوم جدید پدید میآید، ساری و جاری است. علوم جدید مانند علم
پزشکی که درباره
بدن و علاج آن، و علم
شیمی که درباره ترکیب اجسام است، علم
فیزیک که از حالات و صفات آنها بحث میکند، و علم
ریاضی که در آن بحث از اعداد و نسب میشود و علوم دیگر، همانند کارخانههای تولیدی، موضوع سازند و باید مسئولان حوزه استنباطی در برابر پدیدهها و موضوعات گوناگون، پس از آگاهی کامل از آنها از طریق افراد آگاه و متخصص، در برابر آنها پاسخ گو باشند و در صورتی که کوتاهی نمایند، باید خسارت جبران ناپذیری را پذیرا باشند.
بنده بر این بینش و اعتقادم که اگر مجتهدی به طور کامل شرایط
اجتهاد را دارا باشد و از مبانی و عناصر اصلی استنباط، شرایط
زمان و مکان عرف و احوال انسان و از نیاز جامعه آگاهی کامل داشته باشند، میتواند با اجتهادی که خداوند مانند
چشمه جوشان در
دل فقه به عنوان نیروی محرک آن قرار داده، آن را با پدیدهها و رویدادها و مظاهر نوین زندگی و مسائل مستحدثه از هر نوع و قسمی که باشد، هماهنگ نماید و پاسخ آنها را به گونهای که لازم باشد، بدهد. البته نه با شیوه مصطلح رایج، آن هم در محدوده مسائل فردی که هزارها بار گفته شده و مورد نشر قرار گرفته؛ زیرا با آن نمیتوان پدیدههای جدید و مسائل نو به ویژه مسائلی را که مربوط به نظام مقدس اسلامی است، پاسخ داد و مشکلات آن را حل و خلأهای آن را پر و نارساییها را برطرف کرد.
امید است صاحب نظران این زمینه آزادی ای را که برایشان فراهم شده تا برداشتها و دیدگاه نو خود را با استفاده از منابع و عناصر اصل
استنباط ابراز دارند و در مقام پاسخ به پدیدهها و رویدادهای نوبه نو جامعه برآیند، مغتنم شمرند و در برابر تحولات گوناگون ابعاد جامعه و پدیدههای عرصههای مختلف زندگی پاسخ گو شوند.
آیا ساختن عضو شبیه سازی شده انسان و پیوند آنها به بدن انسانهای دیگر که اصطلاحاً شبیه سازی درمانی گفته میشود، جایز است؟
جواب: اشکال ندارد، بلکه بسیار کار خوبی است؛ ولی اگر انسانی ساخته شد، جایز نیست از اعضای آن برای پیوند به
بدن انسانی دیگر که نیاز به آنها دارد، استفاده شود؛ زیرا او انسان است و همه احکام آن را دارا میباشد.
از نظر علمی تفاوتی میان شبیه سازی انسانی و درمانی وجود ندارد؛ زیرا در هر دو مورد از یک تکنیک استفاده میشود. تفاوت اساسی در هدف است. بهاین معنا که در شبیه سازی درمانی پس از اجرای تکنیک و گرفتن سلولهای بنیادی، جنین به وجود آمده از میان برده میشود؛ حال آن که در شبیه سازی انسانی، جنین شکل گرفته تا مرحله به دنیا آمدن و کمال، نگه داشته میشود. آیا از بین بردن این جنین که قابلیت
انسان شدن داشت، قتل به حساب نمیآید؟ و آیا روایاتی که از بین بردن
نطفه مستقر را ممنوع میسازد، شامل آن نمیشود؟
جواب: اگر پس از اجرای تکنیک و گرفتن سلولهای بنیادین جنین به وجود آید، در
حکم آن تفاوتی بین غیر درمانی و درمانی آن نیست و اگر در درمانی آن مانعی از پیدایش
جنین باشد، در این صورت واضح است که حکم جنین را ندارد. به طور کلی در همه موارد، حکم دایرمدار وجود موضوع است و تا موضوع محقق نشود، حکم برای آن نیست. مورد سؤال از این
قانون مستثنا نمیباشد و حکم دایرمدار وجود جنین واقعی است و اهداف دانشمندان در موضوع و حکم آن تغییری ایجاد نمیکند؛ چون حکم دایرمدار موضوع است، نه دایرمدار اهداف.
در میان
اهل سنت نسبتاً اجماعی بر ضد شبیه سازی وجود دارد و این کار حرام شمرده میشود؛ حال آن که در میان عالمان شیعه چنین اتفاق نظری وجود ندارد. به نظر شما آن
اجماع موجّه است؟ یا این اختلاف
رأی؟
جواب: از نگاه اهل سنت
اجماع فی نفسه هدف و حجت است، ولی از نظر فقهای
شیعه اجماع وسیله است، نه هدف، و مادامی حجت است که کاشف از
رأی معصوم باشد و برای آن طرقی دارند؛ مانند: طریقه دخولی و یا تضمنی
سید مرتضی ، طریقه لطفی
شیخ طوسی ، طریقه تقریری حلبی، طریقه کشف از دلیل معتبر
نائینی ، طریقه کشف در مسائل متلقاة
بروجردی.
به هر حال این اجماع، نه تنها از نظر شیعه اعتبار ندارد، بلکه از نظر
اهل سنت نیز اعتبار ندارد؛ به دلیل نبود اتفاق کامل؛ حتی بین علمای اهل سنت. علاوه بر این کهاین
اجماع مدرکی است و اجماع مدرکی اعتبار ندارد؛ زیرا اعتبار به مدرک است، اگر تمام باشد.
آیا میتوان اختلافات موجود در میان عالمان شیعه در این مورد را دسته بندی نمود و مشخص ساخت کهاین اختلافات به چند دیدگاه قابل ارجاع است؟
جواب: سه دیدگاه هست: ۱. جواز به گونه مطلق؛ ۲. عدم جواز به گونه مطلق؛ ۳. جواز به آن مقدار که دارای پیامد نشود.
شبیه سازی
مردگان (در صورت امکان) چه حکمی دارد؟ آیا شبیه سازی دانشمندان بزرگ و نوابغ سیاسی و علمی که زنده نیستند، جایز است؟
جواب: فی نفسه مانعی ندارد.
انتساب فرد پدید آمده از طریق شبیه سازی ، به چه کسی است؟ آیا او فرزند صاحب سلول است یا
برادر دو قلوی او است، آیا جنین نسبت به زنی که در
رحم وی پرورش یافته است،
فرزند او نیز محسوب میشود؟
جواب: در قسمت اول سؤال، فرد پدید آمده، فرزند صاحب سلول به حساب میآید و در قسمت دوم
مادر او صاحب سلول است و اما صاحب رحم
مادر رضاعی او محسوب است.
آیا جاری کردن عقد
نکاح بین زن و مرد نامحرمی که در کار شبیه سازی مورد استفاده قرار میگیرند، لازم است یا خیر؟
جواب: لازم نیست، ولی از نگاه به مواردی که حرام است، باید خودداری کنند؛ اما اگر نگاه کرد، گرچه حرام است، ولی به کار او شرعاً لطمهای وارد نمیکند.
آیا سلول بارور شده مرد را بعد از
طلاق یا
مرگ او قبل از انقضای عده، میتوان در رحم
همسر تزریق کرد یا خیر؟ و در این صورت حکم
ارث چگونه خواهد بود؟
جواب: اشکال ندارد؛ چون عنوان همبستری صادق نیست، ولی ارث را از مادر میبرد و اما از صاحب سلول، جای تأمل است.
حکم نوزادی که از سلول زن دیگری شبیه سازی شده، چیست؟ آیا فرزند متولد شده دو
مادر دارد یا یک مادر؟
جواب: صاحب سلول، مادر او محسوب است و صاحب رحم، مادر رضاعی او.
ازدواج فرد شبیه سازی شده با فرزندان صاحب سلول، اگر پسر باشند، چه حکمی دارد؟
جواب: جایز نیست؛ چون
برادر او محسوباند.
آیا ازدواج فرد شبیه سازی شده با زنی که سلول در رحم او پیوند زده شده، جایز است یا خیر؟
جواب: جایز نیست؛ چون آن زن، مادر رضاعی او محسوب است.
آیا حکم
ارث مطابق موازینی که دارد، بین فرد پدید آمده از طریق شبیه سازی و بین صاحب سلول جاری است یا خیر؟
جواب: جاری است. بین کسی که او از سلول زن به وجود آمده و زن، توارث به لحاظ مادر و فرزندی است و بین آن که او از سلول
مرد به وجود آمده و مرد، توارث پدر و فرزندی است.
آیا اسلام فرد شبیه سازی شده از راه سلول، همانند
اسلام دیگران مورد پذیرش است؟
جواب: بلی، اسلام او همانند اسلام دیگران مورد پذیرش است.
آیا هیچ تفاوتی بین او و
مسلمانان دیگر وجود دارد؟
جواب: بین آنها فرقی نمیباشد. پس همان گونه که هر مسلمانی باید مورد احترام و از حقوقش در همه ابعاد زندگی فردی، عبادی، علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشد، او نیز باید از همه آنها برخوردار باشد.
آیا قاتل او همانند قاتل مسلمان باید
قصاص شود؟
جواب: بلی، باید قصاص شود.
آیا
دیه در مواردی که برای مسلمان ثابت است، برای او نیز ثابت است؟
جواب: بلی، برای او نیز ثابت است.
برگرفته از مقاله شبیهسازی از دیدگاه علما - مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره ۴۶. برگرفته از مقاله شبیهسازی از دیدگاه علما - مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره ۴۶. برگرفته از مقاله شبیهسازی از دیدگاه علما - مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره ۴۶. برگرفته از مقاله شبیهسازی از دیدگاه علما - مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره ۴۶. برگرفته از مقاله شبیهسازی از دیدگاه علما - مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره ۴۶. برگرفته از مقاله شبیهسازی از دیدگاه علما - مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره ۴۷. برگرفته از مقاله شبیهسازی از دیدگاه علما - مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره ۴۷.