• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوصلاح حلبی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم بن عبیدالله، فقیه، متکلم و امامی شام، ثقه جلیل عظیم الشان، شیخ اقدم، عالم فاضل فقیه محدث، از بزرگان شیوخ و علمای شیعه و از شاگردان سید مرتضی و شیخ طوسی است. (۳۷۴-۴۴۷ هـ. ق.)

فهرست مندرجات

۱ - فقیه ژرف اندیش
۲ - شهر حلب
       ۲.۱ - بزرگان حلب
       ۲.۲ - حلب در عصر ابوالصلاح
۳ - تحصیلات
       ۳.۱ - شخصیت رتبه اول دیارشام
۴ - استادان
       ۴.۱ - سید مرتضی
       ۴.۲ - شیخ طوسی
       ۴.۳ - سلار بن عبدالعزیز
       ۴.۴ - ابوالحسن بصروی
۵ - فرزندان
۶ - افکار و آراء
       ۶.۱ - ولایت فقیه در امور سیاسی و اجتماعی
۷ - شاگردان
       ۷.۱ - ابوالحسن ثابت بن اسلم حلبی
       ۷.۲ - ابوالقاسم بن براج
       ۷.۳ - عز الدین عبدالعزیز طرابلسی
       ۷.۴ - کراجکی
       ۷.۵ - ابومحمد ریحان بن عبدالله حبشی
       ۷.۶ - عبدالرحمن بن احمد نیشابوری
       ۷.۷ - الداعی بن زید حسینی آویوی
       ۷.۸ - تراب بن حسین بصروی
۸ - آثار علمی
       ۸.۱ - تالیفاتی که موجود نیست
       ۸.۲ - تالیفاتی که موجود است
۹ - ابوالصلاح در سخن دیگران
       ۹.۱ - شیخ طوسی
       ۹.۲ - ابن ادریس
       ۹.۳ - ابن داود
       ۹.۴ - ابن شهر آشوب
       ۹.۵ - منتجب الدین رازی
       ۹.۶ - شهید ثانی
       ۹.۷ - صاحب ریاض
       ۹.۸ - علامه حلی
       ۹.۹ - شمس الدین ذهبی
       ۹.۱۰ - علامه مجلسی
       ۹.۱۱ - شیخ حر عاملی
       ۹.۱۲ - شیخ عباس قمی
       ۹.۱۳ - شیخ آقا بزرگ تهرانی
       ۹.۱۴ - میرزا محمد علی مدرس
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


تقی بن نجم بن عبیدالله (۳۷۴ هـ. ق.) فقیه، متکلم و امامی شام، در شهر حلب دیده به جهان گشود. متون و منابع موجود و در دسترس، از بیان جزئیات زندگی این شخصیت شهیر تشیع، بخل ورزیده‌اند و بدین سبب، بسیاری از ابعاد حیات شخصی و علمی ایشان مبهم است. آنچه که یاد و خاطره ابوالصلاح را تا عصر حاضر زنده نگاه داشته، آثار ارزشمندی است که از او به یادگار مانده و همواره مورد استفاده بزرگان و فرزانگانی همچون علامه مجلسی، شهید اول، شهید ثانی، علامه حلی و بسیاری دیگر بوده است هر چند که بیش تر آثار او نیز از میان رفته است. در هرحال، آنچه باقی است برای نشان دادن عظمت و دقت نظر فقهی و کلامی او کافی است.


حلب شهری است قدیمی که سابقه بنای آن به قرن‌ها پیش از اسلام باز می‌گردد. حلب در سال ۱۵ هـ. ق. توسط مسلمانان فتح شد. ناصر خسرو درباره حلب می‌گوید:
«حلب را شهری نیکو دیدم. باره‌ای عظیم دارد و قلعه‌ای عظیم، همه برسنگ نهاده. به قیاس چند بلخ باشد. همه آبادان و بناها بر سر هم نهاده. و آن شهر باجگاه است میان بلاد شام و روم و دیار بکر و مصر و عراق و از این همه بلاد، تجار و بازرگانان آنجا روند.»
[۱] سفرنامه ناصر خسرو، ص۱۴.

قزوینی نیز می‌گوید:
«حلب مدینه‌ای است عظیم و کثیرة الخیرات. زجاج گفته: که ابوالانبیاء خلیل علیه‌السّلام می‌دوشیده غنم خود را به آنجا در روز جمعه و شیر آن را در راه خدا تصدق می‌فرموده پس فقرا آنرا حلب خواندند و از آنجا مسمی به حلب گشت.»

۲.۱ - بزرگان حلب

برخی از بزرگان حلب عبارتند از:
۱. حسین بن عقیل بن سنان خفاجی (متوفا: ۵۰۷ هـ. ق.)
۲. اسد بن علی عسانی (متوفا: ۵۳۴ هـ. ق.)
۳. علی بن عبدالحمید غضایری (متوفا: ۳۱۳ هـ. ق.)
۴. سهروردی (متوفا: ۵۸۷ هـ. ق.)
۵. ابن شهر آشوب (۵۸۸-۴۸۹ هـ. ق.)
۶. عبدالرحمن کواکبی (متوفا: ۱۳۲۰ هـ. ق.)
[۳] سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۴۱۰.
[۴] سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۱.
[۵] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۹۱.


۲.۲ - حلب در عصر ابوالصلاح

حلب در عصر ابوالصلاح، گرفتار آشفتگی سیاسی و اجتماعی بود.
از سویی، فاطمیان مصر و از طرف دیگر، دولت «بیزانس» سعی در نفوذ و دخالت در امور شام را داشتند.
به نظر می‌رسد که ابوالصلاح با صالح بن مرداس که در سال ۴۱۴ هـ. ق. حکومت حلب را در دست گرفت، ارتباطی نیک و نزدیک داشت. ابوالصلاح ارتباط با دستگاه حکومت و در عین این که از احترام و نفوذ فراوان در حلب برخوردار بود، زندگی زاهدانه‌ای داشت.
[۶] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۹.

از نیمه قرن چهارم هجری، مذهب اسماعیلی در اثر نفوذ اسماعیلیان مصر، در شام رواج یافت.
مواضع ابوالصلاح در برخورد با اسماعیلیان مشخص نیست، ولی از دستگیری و شهادت یکی از شاگردان ابوالصلاح، که پس از او بر جای او نشست، و به آتش کشیدن کتابخانه مهم شیعیان در حلب، می‌توان پی برد که ابوالصلاح روی خوش به اسماعیلیان نشان نمی‌داد.
[۷] سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۱۸۹.

ابوالصلاح در جنگ حاکمان و فرمانروایان حلب با دشمنان بیزانس، کمک به امیران را لازم می‌دانست زیرا در این جنگ، نبرد بین دو حکومت ستمگر مطرح نبود، جنگ بین کشوری مسلمان با کفار به وقوع پیوسته بود و بدیهی است که در این گونه موارد، تمامی اختلافات کنار نهاده می‌شود و همه مسلمانان در برابر کفار به دفاع بر می‌خیزند.
[۸] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۹.
[۹] الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۷.



تقی بن نجم تحصیلات اولیه خود را در زادگاهش به پایان رساند و سپس برای استفاده از دانش بزرگان تشیع، راهی بغداد شد.
او در بغداد، از محضر سید مرتضی، شیخ طوسی و سلار بن عبدالعزیز بهره‌های فراوان برد. سفرهای علمی ابوالصلاح از شام به عراق، بالغ بر سه سفر است.

۳.۱ - شخصیت رتبه اول دیارشام

ابوالصلاح در فراگیری دانش دین تا آن جا پیش رفت که شخصیت رتبه اول دیارشام گشت. او از سوی سید مرتضی (فقیه مشهور قرن پنجم هجری) و پس از او، از سوی شیخ طوسی و سلار، مقام نیابت داشت و به نمایندگی از آنان، به حل مشکلات و پاسخ به مسایل شرعی ودینی سرزمین شام می‌پرداخت.
این سه شخصیت والا، مردم شام را به ابوالصلاح ارجاع می‌دادند و خود در مسایل آن دیار دخالت نمی‌کردند. پاسخ آنان به استفتاء کنندگان شامی این بود: ابوالصلاح در بین شماست. او را دریابید.
لقب‌های «خلیفة السید» و «خلیفة الشیخ»(خلیفه به معنای جانشین و نماینده است.)
[۱۱] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۸.
بیانگر نیابت ابوالصلاح از سوی سید مرتضی وشیخ طوسی است.
ابوالصلاح در شهر حلب به تدریس و تحقیق پرداخت و حوزه درسی و علمی در آن شهر دایر نمود. از حوزه درس او شاگردان بسیاری برخاستند.
این فقیه پرکار در سال ۴۴۷ هـ. ق. پس از بازگشت از سفر حج درگذشت.
[۱۳] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۸.
[۱۴] معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۳۷۷.



ابوالصلاح از محضر بزرگان و شخصیت‌های کم نظیر تشیع بهره برده است. شوق او برای حاضر شدن در مجالس درس این بزرگان بود که وی را از زادگاهش، شام به عراق کشاند و راهی بغداد ساخت.
از تفحص در احوال ابوالصلاح بر می‌آید که حداقل سه بار او از شام به عراق سفر کرده و در هر سفر مدتی از مجالس درس استادان بغداد بهره برده است.
[۱۵] مقدمه تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، ص۱۱۲.

برخی از استادان و شیوخ روایت ابوالصلاح، که وی از آنان روایت و حدیث شنیده است، عبارتند از:

۴.۱ - سید مرتضی

سید مرتضی از شاگردان مشهور شیخ مفیداست و در فقه، کلام، اصول فقه، ادبیات عرب و بسیاری دیگر از علوم آن دوران، صاحب نظر بود و در بیش‌ترین موضوعات، تالیفات ارزشمندی داشت.
سید مرتضی شاگردان فراوانی تقدیم جامعه اسلامی کرده است که بسیاری از آنان ستارگان درخشان جهان تشیع به شمار می‌روند.
سید مرتضی به ابوالصلاح حلبی عنایتی خاص داشت و وی را نماینده خود در سرزمین حلب قرار داد. هرگاه مردم حلب از سید مرتضی سؤال و استفتاء می‌کردند، در پاسخ می‌گفت: عندکم التقی ابوالصلاح در بین شماست.
از قراین بر می‌آید که ابوالصلاح هنگام حضور در درس سید مرتضی، خود عالمی فاضل بود که برای تکمیل اندوخته هایش و عرضه آموخته هایش بر سید، به عراق سفرکرد.
[۱۶] ریحانة الادب، ج۷، ص۱۶۱.
[۱۷] الفهرست، ص۴۴.


۴.۲ - شیخ طوسی

شیخ طوسی که سرآمد شاگردان سید مرتضی بود، یکی دیگر از استادان ابوالصلاح است.
شیخ طوسی در یکی از تالیفات رجالی‌اش، به نام ابوالصلاح اشاره کرده و تصریح نموده که وی در مجلس درس او حاضر شده است.
این که شیخ طوسی از شاگردان خود به عنوان یکی از بزرگان رجال یاد می‌کند، عظمت و بزرگی مقام علمی ابوالصلاح را می‌رساند.
محدث نوری عقیده دارد که ابوالصلاح جانشینی و نیابت شیخ طوسی را نیز در سرزمین شام به عهده داشته است.
[۱۹] مستدرک الوسایل، ج۳، ص۴۸۰.

از همین رو «خلیفة الشیخ» نیز همانند خلیفة السید از القاب حلبی است.

۴.۳ - سلار بن عبدالعزیز

وی از شاگردان مبرز سید مرتضی است و در غیاب او، مجلس درس او را اداره می‌کرد.
ابوالصلاح از شاگردان او بود و مقام نیابت او را نیز در حلب به عهده داشت.
[۲۱] دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۴۱۴.


۴.۴ - ابوالحسن بصروی

ابوالحسن محمد بن محمد مفیدمحمد بن محمد بصروی، فقیهی فاضل و شاعری فصیح بود که از استادانی همچون سید مرتضی روایت می‌کند.
جبرئیل بن اسماعیل قمی، پدر شاذان بن جبرئیل از راویان محدث بصروی است.
به گفته افندی اقوال فقهی او در منابع استدلالی فقه شیعه همچون مدارک الاحکام نقل شده است. «المعتمد»، «المفید» و دیوان شعر از آثار اوست.
ابوصلاح حلبی در «تقریب المعارف» در فصل مربوط به معجزات امام محمد باقر علیه‌السّلام از وی حدیث و روایت نقل می‌کند.


تعداد فرزندان ابوالصلاح بر ما پوشیده است، البته شهید اول در «غایة المراد فی شرح نکت الارشاد» از شخصی به نام «شیخ ابوالحسن علی بن منصور بن تقی حلبی» نام می‌برد.
[۲۳] ریاض العلماء، ج۴، ص۲۶۸.

این سخن می‌رساند که یکی از پسران ابوالصلاح، منصور نام داشته و فرزند او «علی» نیز از نوادگان ابوالصلاح است.


ابوالصلاح در مسایل فقهی و اعتقادی، آراء و نظریاتی دارد که تفصیل آن را باید در تالیفات موجود او پی گیری کرد.
تحصیل ابوالصلاح در بغداد، به ویژه نزد سید مرتضی سبب شد که فقه ابوالصلاح، در کلیات تفاوت چندانی با فقه بغداد و نظرات سید مرتضی نداشته باشد، اما در جزئیات، اختلاف نظر ابوالصلاح با استادش سید مرتضی تا آن جا بود که ابوالفتح کراجکی ـ از شاگردان آن دو بزرگوار ـ کتابی با عنوان «غایة الانصاف فی مسایل الخلاف» نوشت و در آن، به نقض آرای ابوالصلاح و دفاع از نظریات سید مرتضی پرداخت. برخی از آرای مهم ابوالصلاح بدین شرح است:

۶.۱ - ولایت فقیه در امور سیاسی و اجتماعی

ابوالصلاح عقیده دارد که در زمان غیبت امام دوازدهم علیهم‌السّلام ، «فقیه امین» جانشین امام معصوم است و به عنوان «نایب امام» یا «نایب ولی امر»، اداره امور جامعه اسلامی را بر عهده می‌گیرد و دامنه اختیارات نایب امام فقط امور قضایی نیست، بلکه شامل امور حکومتی نیز می‌گردد.
به عقیده ابوالصلاح، بر فقیه لازم است برای احقاق حقوق مردم و اجرای احکام الهی، مناصب گوناگون قضایی و حکومتی را حتی از سوی سلطان و حاکم جائر بپذیرد.
از دیدگاه او، فقیه امین در دوران غیبت امام معصوم، وظایف و اختیارات امام معصوم را در مورد حقوق مالی، بر عهده دارد.
ابوالصلاح در نظریه ولایت فقیه بر بسیاری از فقیهان پیشی گرفته است. وی همچنین حکم به لزوم بر پایی نماز جمعه در زمان غیبت کرده است.(برای آگاهی بیشتر که نظرات ابوالصلاح، به الکافی مراجعه شود.)
[۲۶] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۹ .



ابوالصلاح حلبی توانست شاگردانی را تربیت کند که بعدها از افتخارات شیعه شدند. برخی از آنان عبارتند از:

۷.۱ - ابوالحسن ثابت بن اسلم حلبی

ابوالحسن ثابت بن اسلم حلبی (متوفا: ۴۶۰ هـ. ق.)
وی از معروف‌ترین شاگردان ابوالصلاح بود که پس از وفات استاد، برجای او نشست.
ثابت بن اسلم در علوم مختلف صاحب نظر بود و کتابی در توضیح قرائت عاصم(مقصود قرائت قرآن به روش عاصم است.) و مطابقت آن با قرائت قریش نوشته است.
ثابت علاوه بر تدریس و ارشاد مردم، اداره کتابخانه بزرگ و مهم حلب را نیز به عهده داشت.
این کتابخانه به منزله مرکز فرهنگی تشیع در حلب بود و بیش از ۱۰۰۰۰ جلد از آثار علمی ارزشمند آن دوران که به خط نویسندگان یا نسخه برداران نگارش یافته بود، در خود جای داده بود.
[۲۷] سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۱۸۹.
[۲۸] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۹.

در آن عصر، تبلیغات اسماعیلیان در شام و حلب گسترش فراوان یافت. ثابت با افکار آنان مخالفت کرد و برای آن که شیعیان در دام تبلیغات اسماعیلیان گرفتار نشوند، کتابی را در افشای گمراهی آنان به رشته تحریر در آورد.
اسماعیلیان حلب او را دستگیر و به مصر، مرکز اسماعیلیه فرستادند.
والی مصر که سرسختی و مقاومت ثابت را در دفاع از عقاید خود را مشاهده کرد، فرمان داد او را به دار آویخته و کتابخانه پرارزش حلب را نیز آتش زنند.
[۲۹] سیر اعلام النبیلاء، ج۴، ص۱۸۹.


۷.۲ - ابوالقاسم بن براج

ابوالقاسم بن براج (متوفا: ۴۸۱ هـ. ق.)
ابن براج در مصر متولد شد و چون مدت زیادی قضاوت طرابلس را بر عهده داشت به طرابلسی مشهور شد.
ابن براج در درس سید مرتضی(از استادان ابوالصلاح.) نیز حاضر شد و هفت سال از او بهره علمی برد.
سید مرتضی به ابن براج احترام بسیار می‌گذاشت.
ابن براج پس از مدتی، به نیابت از استاد دیگرش، شیخ طوسی، راهی شام شد و در طرابلس اقامت کرد و به قضاوت پرداخت. در فقه شیعه، هرگاه از «قاضی» یاد می‌شود، مقصود ابن براج است.
[۳۲] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۹۵.

نوشته‌های کلامی و فقهی متعددی از وی بر جای مانده است که برخی از آنان عبارتند از:
۱ ـ الجواهر، در فقه.(این کتاب در مجموعه «الجوامع الفقیه» چاپ شده است.)
۲ ـ شرح جعل العلم و العقل، در فقه.
۳ ـ المهذب، در فقه.
سایر تالیفات ابن براج به دست نیامده است.

۷.۳ - عز الدین عبدالعزیز طرابلسی

وی پس از ابن براج، قضاوت طرابلس را بر عهده گرفت.
بیشتر سندهای روایات تالیفات ابوالصلاح، به عزالدین باز می‌گردد.
روایات عزالدین از ابوالصلاح، در سندهای گوناگون محدثان و فقیهان امامیه همچون علامه حلی و شهید اول به چشم می‌خورد.
[۳۴] روضات الجنات، ج۴، ص۲۰۵.


۷.۴ - کراجکی

محمدبن علی کراجکی (متوفا: ۴۴۹هـ. ق.)
ابوالفتح کراجکی از فقیهان بزرگ نیمه اول قرن، پنجم هجری است. وی از شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی نیز کسب دانش نموده است.
کراجکی به شهرهای شام، فلسطین و مصر که محل حکومت خلفای فاطمی بود، سفر کرد و سال‌ها در رمله، طرابلس، طبریه، دمشق، حلب و چند شهر دیگر اقامت کرد تا مبانی مذهب امامیه را ترویج کند.
[۳۵] مفاخر اسلام، ج۳، ص۳۲۷.
[۳۶] روضات الجنات، ج۶، ص۲۱۳.

شماری از تالیفات کراجکی عبارتند از:
۱ ـ کنز الفوائد.
۲ ـ معدن الجواهر و ریاضة الخواطر.
۳ ـ الاستنصار فی النص علی الائمة الاطهار.
۴ ـ رسالة فی تفضیل امیرالمؤمنین.
[۳۷] مفاخر اسلام، ج۳، ص۳۲۷.
[۳۸] روضات الجنات، ج۶، ص۲۱۳.

کراجکی کتابی به نام «غایة الانصاف فی مسایل الاختلاف» نوشته است. وی در این کتاب، مسایل مورد اختلاف سید مرتضی و ابوالصلاح را بررسی کرده و سپس نظرات خود را ابراز نموده است.
[۳۹] مفاخر اسلام، ج۳، ص۳۲۵.


۷.۵ - ابومحمد ریحان بن عبدالله حبشی

او فقیه و محدث است و از ابوالصلاح و کراجکی روایت کرده است. سیوطی و ابن حجر در وصف او گفته‌اند: از فقیهان بزرگ امامیه در دیار مصر بود.

۷.۶ - عبدالرحمن بن احمد نیشابوری

او از محدثان بزرگی است که برای شنیدن روایت، به کشورهای اسلامی مسافرت کرد و در ری اقامت کرد. لذا به رازی نیز شهرت دارد. بیش از ۳۰۰۰ محدث در درس او شرکت می‌کردند.
[۴۰] دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۴۱۴ .

ابن سمعانی می‌گوید: برخی احادیث او را مطالعه کردم. در یکی از مجالس حدیث، در مورد اسلام آوردن ابو طالب علیه‌السّلام احادیثی را آورده است.
برخی از تالیفات وی عبارتند از :
۱ ـ سفینة النجاة.
۲ ـ العلویات.
۳ ـ الرضویات.
۴ ـ مختصرات المواعظ و الزواجر و الآداب.

۷.۷ - الداعی بن زید حسینی آویوی

الداعی بن زید حسینی آویوی از ابوالصلاح و بعضی دیگر از محدثان روایت می‌کرده است.

۷.۸ - تراب بن حسین بصروی

تراب (تواب) بن حسین بصروی او فقیه و محدث است و از ابوالصلاح روایت می‌کرده است.
[۴۵] معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۳۷۶.



ابوالصلاح حلبی برخی از نتایج فعالیت‌های علمی و تحقیقات فراوان خود را بر روی کاغذ آورده و مجموعه‌های فقهی و کلامی ارزشمندی تالیف کرده است.
وی در زمینه علم طب نیز کتابی تالیف کرده است.
آثار علمی ابوالصلاح دو دسته‌اند:

۸.۱ - تالیفاتی که موجود نیست

الف) نوشته‌هایی که موجود نیست و فقط فهرست نویسان و شرح حال نگاران به نام آن‌ها اشاره کرده‌اند، عبارتند از:
۱ ـ البدایة، در علم فقه.
۲ ـ تدریس الصحة، در علم طب.
۳ ـ التلخیص، در علم فقه.
۴ ـ التهذیب.
۵ ـ الشافیة.
۶ ـ دفع شبه الملاحدة.
۷ ـ شرح الذخیره، در علم کلام، الذخیره (تالیف سید مرتضی است).
۸ ـ العمدة، در علم فقه.
۹ ـ الکافیه.
۱۰ ـ اللوامع.
۱۱ ـ مختصر الفرائض الشرعیه.
۱۲ ـ المرشد فی طریق التعبد.
۱۳ ـ المعراج، در علم حدیث.
[۴۶] روضات الجنات، ج۲، ص۱۱۳.


۸.۲ - تالیفاتی که موجود است

ب) تالیفاتی که نسخه‌های خطی آن‌ها موجود است و برخی نیز به طبع رسیده‌اند، عبارتند از:
۱ ـ الکافی فی التکلیف
موضوع این کتاب، تکلیف الهی است. وی در این کتاب، تکلیف شرعی و مباحث فقهی را اصل قرار داده و مباحث اعتقادی را به گونه‌ای مختصر و به عنوان مقدمه‌ای بر مباحث فقهی، آورده است. ابوالصلاح در این کتاب، شیوه‌ای نوین در فصل بندی ابداع کرده است که با توجه به آثار فقهی پیشین امامیه، بی نظیر است.
در آثار فقهی امامیه که در قرن پنجم تالیف شده‌اند، شباهت‌هایی با الکافی دیده می‌شود که نشانگر رواج و تداول این کتاب در عراق و شام است.
ابن حمزه در قرن ششم هجری، هنگام تالیف «الوسیله» روش و شیوه «الکافی» را الگوی کار خود قرار داده است.
همچنین ابن ادریس، دیگر فقیه قرن ششم هجری در موارد متعدد از کتاب خود «السرائر» به نقل نظرات ابوالصلاح پرداخته و با این که فقیهی دیر پسند است، «الکافی» را کتابی محققانه می‌شمرد. ابن زهره، فقیه دیگر حلب نیز در تالیف کتاب «الغنیة» الکافی را یکی از مدارک و منابع اصلی خود مورد توجه قرار داده است.
[۴۸] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۱۰.
[۴۹] قاموس الرجال، ج۲، ص۴۱۵.

نسخه‌های خطی «الکافی» در این کتابخانه‌ها موجود است:
۱ ـ کتابخانه مولا محمد علی خوانساری در نجف.
۲ ـ کتابخانه سید حاج آقا، نواده سید حجة الاسلام اصفهانی.
۳ ـ کتابخانه مولا محمد حسین قمشه‌ای در نجف.
۴ ـ کتابخانه شیخ مشکور در نجف.
۵ ـ کتابخانه آستان قدس رضوی.
۶ ـ کتابخانه آیة الله حکیم در نجف (تاریخ کتابت: ۱۲۲۴ هـ. ق.)
۷ ـ کتابخانه مدرسه بروجردی در نجف (تاریخ کتابت: ۱۲۳۷ هـ. ق.)
۸ ـ کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران.
۹ ـ کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی تهران (تاریخ کتابت: ۱۲۳۰ هـ. ق.)
۱۰ ـ کتابخانه آیة الله العظمی گلپایگانی در قم (تاریخ کتابت: ۱۲۲۲ هـ. ق.)
۱۱ ـ کتابخانه آیة الله العظمی مرعشی نجفی در قم.
کتاب الکافی، اخیرا به کوشش آیة الله رضا استادی منتشر شده است.
۲ ـ تقریب المعارف
این کتاب که دومین تالیف موجود ابوالصلاح است، به همت آیة الله استادی منتشر شده است.
موضوع این کتاب علم کلام و مسایل اعتقادی است.
دانشمندان و بزرگان متعددی از این کتاب نام برده و آن را مورد توجه خود قرار داده‌اند.
[۵۲] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۱۱.

تنها نسخه خطی موجود از این کتاب، در کتابخانه آیة الله العظمی مرعشی در قم وجود دارد که ناقص است و بخش‌هایی از آن مفقود شده است.
تاریخ کتابت این نسخه، ۱۹۱ صفحه‌ای، قرن یازدهم هجری است.
از سخنان شیخ آقا بزرگ تهرانی بر می‌آید که نسخه‌ای دیگر از این کتاب در حاشیه نسخه خطی «کفایة الاثر»، یکی دیگر از کتب اعتقادی امامیه وجود دارد. این نسخه مربوط به سال ۱۰۰۹ هـ. ق. و به خط افضل بن حسن شوشتری است.
این کتاب در چهار بخش تدوین شده است:
۱ ـ توحید، نبوت و امامت.
۲ ـ توضیح در مورد خلفای پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و بررسی شخصیت و ابعاد وجودی آن‌ها.
۳ ـ مباحث مربوط به امام عصر عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف .
۴ ـ جزء آخر کتاب در نسخه حاضر موجود نیست. تنها ۲ صفحه از آن باقی مانده است.
۳ ـ البرهان علی ثبوت الایمان
سومین تالیف از آثار موجود ابوالصلاح، درباره علم کلام است. این تالیف مختصر است و تاکنون به چاپ نرسیده است و به صورت نسخه خطی در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد و کتابخانه آیة الله العظمی حکیم در نجف موجود است.
نسخه‌ای از این کتاب در قرن هشتم هجری، توسط «حسن بن الحسن دیلمی» در ضمن اعلام الدین نوشته و نگه داری شده است.
ابوالصلاح در این نوشته مختصر، توحید و عدل را بررسی کرده و مسایلی را بیان کرده است که به عقیده وی، باور داشتن آن‌ها سبب نجات و عدم اعتقاد آن‌ها موجب کفر می‌گردد.
[۵۶] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۱۱.





۴.۲ - شیخ طوسی

«تقی بن نجم حلبی فردی مورد اعتماد است و تالیفاتی دارد. او نزد من و سید مرتضی به قرائت و تحصیل پرداخته است.»

۹.۲ - ابن ادریس

«محاسن و نیکی‌های فراوانی دارد و صاحب تالیفات نیکوست که با الفاظی روان نگاشته شده‌اند.»
[۵۹] تکملة نقد الرجال، ج۱، ص۲۳۴.


۹.۳ - ابن داود

«فقیهی عظیم الشان و از بزرگان مشایخ شیعه است و به گفته شیخ طوسی، نام و احوال او مشهور است و نیاز به توضیح ندارد.»
[۶۰] امال الآمل، ج۲، ص۴۶.


۹.۴ - ابن شهر آشوب

«او را از شاگردان سید مرتضی دانسته و از برخی کتاب هایش نام برده است.»
[۶۱] معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۳۷۷.


۹.۵ - منتجب الدین رازی

(از بزرگان قرن ششم هجری):
«فقیهی والا و مورد اعتماد بود. تصنیفاتی دارد که یکی از آن‌ها «الکافی» است.
[۶۲] الفهرست، ص۴۲.


۹.۶ - شهید ثانی

«شیخ مفید فقیه و سعید، نماینده سید مرتضی در نواحی حلب بود.»
[۶۳] تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۵.


۹.۷ - صاحب ریاض

«از این که شیخ طوسی که استاد ابوالصلاح بوده، نام شاگردش را در شمار بزرگان شیعه می‌آورد، به جلالت و منزلت والای او در علم و دین پی می‌بریم.»
[۶۴] تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۵.


۹.۸ - علامه حلی

«در پیروی از نظریات او (ابوالصلاح) هیچ اشکال و محذوری وجود نداردزیرا وی یکی از اعیان و بزرگان است.»
[۶۵] تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۵.


۹.۹ - شمس الدین ذهبی

(از بزرگان اهل سنت):
«تقی بن نجم بن عبیدالله ابوالصلاح حلبی، شیخ شیعه و عالم رافضیان در شام بود. یحیی بن ابی طی حلبی در تاریخش می‌گوید: او از متشخص‌ترین علمای شام بود که علم و بیان را جمع کرده و در علوم ادیان و علوم ابدان، صاحب نظر بود. در سال ۳۷۴ هـ. ق. در حلب متولد شد و سه بار برای آموزش علوم دینی به عراق رفت و نزد سید مرتضی به تحصیل پرداخت.
ابوالصلاح در فقه اهل بیت، علامه بود. نوشته‌هایی نیز در اصول و فروع دارد. کتابهایش بین بزرگان قوم مشهور است. زهد و قناعت و بزرگی و جلالت از صفات بارز او بود. به حضور در جمع و برپایی جماعت بسیار راغب و مشتاق بود. از کسانی که نزد او به آموزش و تحصیل می‌پرداختند، هیچ هدیه‌ای نمی‌پذیرفت. از هوش و ذکاوت بهره فراوان داشت و در علوم متعددی متبحر بود.»
[۶۶] سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۷۷.


۹.۱۰ - علامه مجلسی

«تقی بن نجم، مشهور به ابوالصلاح از بزرگان و راویان مورد اعتماد است. از او چند کتاب باقی است کتاب تقریب المعارف که یکی از نوشته‌های اوست، تالیفی نیکو در علم کلام است و مؤلف آن بزرگ تر از آن است که محتاج به بیان و توضیح باشد.»
[۶۷] تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، مقدمه، ص۸.


۹.۱۱ - شیخ حر عاملی

«او عالمی فاضل، مورد اعتماد و فقیهی محدث بود، ابن براج از او روایت می‌کند و هم عصر شیخ طوسی بود. کتاب‌هایی از خود بر جای نهاده است. یکی از آن‌ها، تقریب المعارف است که من آن را کتابی نیکو و متقن یافتم. علامه او را توثیق و ستایش می‌کند.»
[۶۸] امل الآمل، ج۲، ص۴۶.


۹.۱۲ - شیخ عباس قمی

«ثقه جلیل عظیم الشان، شیخ اقدم، عالم فاضل فقیه محدث، از بزرگان شیوخ و علمای شیعه معاصر شیخ طوسی است.»
[۶۹] فوائد الرضویه، ص۶۶.


۹.۱۳ - شیخ آقا بزرگ تهرانی

«تقی الدین فرزند نجم حلبی، مشهور به ابوالصلاح، فقیه و بزرگ مورد اعتماد شیعه، از شاگردان سید مرتضی و شیخ طوسی است.»
[۷۰] اعلام الشیعه، قرن پنجم، ص۳۹.


۹.۱۴ - میرزا محمد علی مدرس

«شیخ اجل اقدم، فقیه فاضل، محدث، ثقه و معتمد از اعاظم مشایخ امامیه، از اعیان فقها و متکلمین قرن پنجم هجری قمری شیعه می‌باشد که در مراتب علمیه و ایفای وظایف دینیه دارای مقامی عالی و از تلامذه شیخ طوسی و سید مرتضی بود. نزد سلار بن عبدالعزیز دیلمی تلمذ نمود و از طرف سید به تدریس و قیام به امور دینیه بلاد حلب منصوب شد. به همین جهت، به خلیفة المرتضی موصوف گردید. از طرف شیخ طوسی نیز در بلاد شام نیابت داشت.»
[۷۱] ریحانة الادب، ج۷، ص۱۶۱.



۱. سفرنامه ناصر خسرو، ص۱۴.
۲. آثار البلاد و اخبار العباد، قزوینی، (ترجمه، ج۱، ص۲۳۶).    
۳. سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۴۱۰.
۴. سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۱.
۵. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۹۱.
۶. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۹.
۷. سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۱۸۹.
۸. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۹.
۹. الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۷.
۱۰. اعیان الشیعه، سيد محسن الأمين، ج۳، ص۶۳۴.    
۱۱. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۸.
۱۲. اعیان الشیعه، سيد محسن الأمين، ج۳، ص۶۳۴.    
۱۳. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۸.
۱۴. معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۳۷۷.
۱۵. مقدمه تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، ص۱۱۲.
۱۶. ریحانة الادب، ج۷، ص۱۶۱.
۱۷. الفهرست، ص۴۴.
۱۸. رجال الطوسی، ص۴۱۷.    
۱۹. مستدرک الوسایل، ج۳، ص۴۸۰.
۲۰. اعیان الشیعه، سيد محسن الأمين، ج۲، ص۶۳۵.    
۲۱. دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۴۱۴.
۲۲. تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، (مقدمه)، ص۲۰.    
۲۳. ریاض العلماء، ج۴، ص۲۶۸.
۲۴. الکافی، ابو الصلاح حلبی، ص۴۲۱.    
۲۵. الکافی، ابو الصلاح حلبی، ص۴۲۳.    
۲۶. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۹ .
۲۷. سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۱۸۹.
۲۸. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۰۹.
۲۹. سیر اعلام النبیلاء، ج۴، ص۱۸۹.
۳۰. لسان المیزان، ابن حجر العسقلانی، ج۲، ص۷۵.    
۳۱. اعیان الشیعه، سيد محسن الأمين، ج۳، ص۶۳۵.    
۳۲. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۹۵.
۳۳. تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، مقدمه، ص۳۱.    
۳۴. روضات الجنات، ج۴، ص۲۰۵.
۳۵. مفاخر اسلام، ج۳، ص۳۲۷.
۳۶. روضات الجنات، ج۶، ص۲۱۳.
۳۷. مفاخر اسلام، ج۳، ص۳۲۷.
۳۸. روضات الجنات، ج۶، ص۲۱۳.
۳۹. مفاخر اسلام، ج۳، ص۳۲۵.
۴۰. دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۴۱۴ .
۴۱. اعیان الشیعه، سيد محسن الأمين، ج۷، ص۴۶۴.    
۴۲. لسان المیزان، ابن حجر العسقلانی، ج۳، ص۴۰۴.    
۴۳. اعیان الشیعه، سيد محسن الأمين، ج۷، ص۴۶۴.    
۴۴. تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، مقدمه، ص۳۱.    
۴۵. معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۳۷۶.
۴۶. روضات الجنات، ج۲، ص۱۱۳.
۴۷. تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، مقدمه، ص۴۱.    
۴۸. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۱۰.
۴۹. قاموس الرجال، ج۲، ص۴۱۵.
۵۰. الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرك طهرانی، ج۱۷، ص۲۴۷.    
۵۱. تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، مقدمه، ص۳۹.    
۵۲. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۱۱.
۵۳. الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرك طهرانی، ج۱۸، ص۸۸.    
۵۴. الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرك طهرانی، ج۲۱، ص۱۸۶.    
۵۵. تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، مقدمه، ص۵۲.    
۵۶. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۱۱.
۵۷. اعیان الشیعه، سيد محسن الأمين، ج۳، ص۶۳۵.    
۵۸. رجال الطوسی، ص۴۱۷.    
۵۹. تکملة نقد الرجال، ج۱، ص۲۳۴.
۶۰. امال الآمل، ج۲، ص۴۶.
۶۱. معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۳۷۷.
۶۲. الفهرست، ص۴۲.
۶۳. تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۵.
۶۴. تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۵.
۶۵. تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۵.
۶۶. سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۷۷.
۶۷. تقریب المعارف، ابو الصلاح الحلبی، مقدمه، ص۸.
۶۸. امل الآمل، ج۲، ص۴۶.
۶۹. فوائد الرضویه، ص۶۶.
۷۰. اعلام الشیعه، قرن پنجم، ص۳۹.
۷۱. ریحانة الادب، ج۷، ص۱۶۱.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«ابوصلاح حلبی».    



جعبه ابزار