امامیة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مکتب امامیه یا همان
تشیع و
اثنی عشریه در برابر مذاهب و فرق دیگر،
امامت و جانشینی
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به انتخاب افراد یا
شورا نمیداند. بلکه امامت را عهدی الهی برای
علی بن ابی طالب و یازده فرزند ایشان (علیهمالسّلام) میدانند و از این رو میتوان به مومنین به این
عقیده، امامیه گفت.
باید دقت شود که عدهای از نویسندگان فرق و مذاهب مانند
شهرستانی برای غرضورزی و زیاد نشان دادن فرق شیعی و همچنین کمرنگ نمایش دادن عظمت
تشیع، هر یک از این مفاهیم را به عنوان فرقهای مستقل در دامن
شیعه نمود دادهاند غافل از اینکه شیعه و
اثنی عشریه بدون اینکه فرق مستقلی باشد، همگی دارای یک اصول و
عقیده و
احکام میباشند. زیرا این عناوین تماما حکایت از همان اسلامی است که خداوند به آن
حکم فرموده و رضایت داده است.
اعلام خدا به اینکه
دین اسلام کامل شد و نعمتش به نهایت رسید و رضایت خدا بر اینکه اسلام، دین کامل باشد به واسطه دستوراتی است که فقط در مکتب شیعه امامیه اثنی عشریه به آنها تمسک شده است. همانطور که بعد از اعلام ولایت و جانشینی
امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) در
روز غدیر این
آیه شریفه نازل شد:
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا
؛ امروز (با اعلام ولایت امیرالمومنین علی (علیهالسّلام))
دین را برای شما کامل نمودم و
نعمت خویش را برای شما به نهایت رساندم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد.
ولایت و
حکمرانی بر مردم
حق خداوند است و هیچ احدی بر دیگری چنین حقی ندارد مگر اینکه
خداوند این حق را در مورد
حکومت و ولایت به او
تفویض کند. چنین حقی جز برای
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیست و کسی که منکر ولایت و امامت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد همانند کسی است که منکر
نبوت و
رسالت اوست. در واقع امامت منصبی غیر از
منصب نبوت و رسالت است. چنانکه خداوند در
قرآن در مورد
حضرت ابراهیم (علینبیناوآلهوعلیهالسّلام) میفرماید:
و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما
؛ و هنگامی که خداوند ابراهیم را به کلماتی آزمود پس تمام گردانید آنها را گفت من تو را برای مردمان
امام گرداندم.
اما در مقام
امامت و ولایت بعد از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان
جانشین آن حضرت اختلاف شد و از همین اختلاف اساسی، مذاهب اسلامی تشکیل میشوند. هر عقیده خاصی که در این مرحله توسط مذاهب اظهار میشود، سنگ بنای آن
مذهب را تشکیل میدهد و میتوان گفت که بزرگترین اختلاف مسلمین در این عقیده است.
عدهای امامت و ولایت را صرفا حکومت انتخابی بر مردم میدانستند. این اعتقاد در حکومت
خلفاء ثلاثه و حکومت
بنی امیه و
بنی مروان و
بنی العباس و به طور کلی مخالفان امامیه ملاحظه میشود.
بعد
رحلت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عدهای که جریان
سقیفه را به راه انداختند از فرصت سوء استفاده کردند و با
بیعت با
ابوبکر او را به عنوان
خلیفه و جانشین پیامبر اعلام کردند و با مخالفان این بیعت به شدت برخورد نمودند تا جائیکه آنان را به عنوان مرتد شدگان از اسلام محکوم به
کفر میکردند و خونشان را میریختند.
اهل بیت (علیهمالسّلام) و
اصحاب بزرگواری چون
سلمان و
ابوذر و
مقداد و... با این جریان مخالفت نمودند.
زیرا در روز غدیر به حکم خداوند و اعلام پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) جانشین و امام و
ولی مسلمین شد و مردمی که از
حج باز میگشتند همه با او بیعت کردند و مردم حاضر در صحنه امر شدند که این امر مهم را به غائبین برسانند
اما جریان سقیفه دشمن اصلی خود را همین
مومنان میدانست و تا سرحد
اسارت و یا
قتل امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) نیز تصمیم گیری نمودند
و با نیرنگ و درگیری و
اهانت، امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) را خانه نشین و
فاطمه زهراء (سلاماللهعلیها) را به
شهادت رساندند.
همین گروهی که به ولایت
ظلم رضایت ندادند و به ظاهر سرکوب شده بودند، تابعین حقیقی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سفارش ایشان به امامت هستند. همین افراد چون سلمان و ابوذر و مقداد و
عمار در روز غدیر به امر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با امیرالمومنین علی (علیهالسّلام)
پیمان بستند و همیشه بر این
عهد و
بیعت باقی ماندند.
امامیه بر طائفهای اطلاق میشود که به امامت امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) و یازده فرزند
معصوم او معتقد هستند و به امامت غیر ایشان اعتقادی ندارند. به این ترتیب امامیه سیر تاریخی و استمراری به مدت ۲۵۰ سال به خود دیده است. حوادث مختلف در سیر این
تاریخ میتواند دورانهای مختلف بر امامیه را رقم بزند.
این دوره از آغاز
رسالت نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آغاز میشود. ایشان بارها به
اشاره و
کنایه و
نص صریح، جانشینی امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) را اعلام میفرمودند و در روز غدیر در اجتماع عظیم
مسلمانان رسما به
دستور خداوند او را به عنوان امام
امت اسلامی معرفی نمودند.
در طول تاریخ بشر هرگز چنین اجتماع عظیمی برای اعلام جانشین و بیعت برپا نشد.
بر کسی پوشیده نیست که هیچ یک از مدعیان به ناحق
خلافت مانند خلفاء ثلاثه و خلفاء بنی امیه و بنی العباس با چنین وضعیتی به روی صحنه
سیاست نیامدند. بلکه ظلم و
کودتا و حیله و قتل و
غارت و خونریزی، سیاست تمام این
خلفاء بوده است.
شهرستانی و دیگر نویسندگان
ملل و نحل (فرق و مذاهب) به معرفی امامیه میپردازند. اما بیاناتشان در مواردی جاهلانه و یا با
تعصب کور مذهبی و
جسارت است. او میگوید:
امامیه کسانی هستند که امامت را بعد از نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای
علی (علیهالسّلام) میدانند. این گروه در دین و اسلام امری را مهمتر از تعیین
امام نمیدانند. امامت را
رکن دین میدانند.
معنی ندارد پیامبر بدون تعیین این
امر از دنیا رفته باشد. زیرا او برای حل اختلافات امت آمده است. چگونه میشود که در امر مهم و حساس و اختلاف انگیز
امامت دستوری نداشته باشد. به تحقیق، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی (علیهالسّلام) را به این امر برگزید و معین فرمود. در مواردی به
صراحت از امامت او سخن گفت و در مواردی با
کنایه معین نمود.
تعریضات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر ولایت امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) بدین قرار است:
۱. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
سوره برائت را به
ابو بکر داد تا برای
مشرکین در
مکه بخواند ولی در بین راه علی (علیهالسّلام) را فرستاد تا او سوره برائت را بخواند. زیرا
جبرئیل بر او نازل شده و از طرف خداوند دستور آورد که این
سوره را باید خودت بخوانی و یا کسی که از خود تو باشد.
۲. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ابوبکر و
عمر را در سپاه
عمرو عاص و نیز
اسامه بن زید قرار داد در حالی که آن دو
امیر بر ابوبکر و عمر بودند. در حالی که امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) را همیشه به عنوان امیر میفرستاد.
تصریحات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مورد امامت علی (علیهالسّلام) بدین قرار است:
۱. در ابتدای
دعوت، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: هر کس با من، با جانش بیعت کند
جانشین من است و کسی بیعت نکرد جز امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) و به همین دلیل
قریش ابوطالب را سرزنش مینمود.
۲. هنگام نزول
آیه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک...» در
غدیر خم به
نماز ایستاد و فرمود: هر کسی که من مولای او هستم از این پس علی نیز مولای اوست.
۳. پیامبر به اصحاب فرمود: کمال
قضاوت نمودن در علی است.
شهرستانی در
تضعیف امامیه میگوید: امامیه در تعیین امام بعد از
امام حسن و
امام حسین و
امام زین العابدین (علیهمالسّلام) بر یک نظر نبودند. بلکه اختلافاتشان از اختلافات همه فرقهها بیشتر است و به فرق بسیاری تبدیل شدند.
اما این فرق کثیر که از آن یاد میکنند این است:
کاملیه،
محمدیه،
باقریه،
ناووسیه،
شمطیه،
عماریه،
اسماعیلیه،
مبارکیه،
موسویه،
قطعیه،
اثنی عشریه،
هشامیه،
وزراریه،
یونسیه و
شیطانیه.
در جواب به این نویسنده باید گفت:
اولا: ساختگی بودن برخی فرق نامبرده شده مانند «هشامیه، زراریه، یونسیه و شیطانیه» بر کسی مخفی نیست. بزرگان اصحاب امامیه چون
زراره بن اعین،
هشام بن حکم،
یونس بن عبدالرحمن،
محمد بن نعمان ملقب به مومن، مورد تهمتهای دشمنان با
قلم مسموم برخی گمراهان و جاهلان هستند.
ثانیا: امامیه مکتبی است که دو قرن و نیم استمرار یافت تا
امامان خویش را درک نمود و در تمام این دو قرن و نیم با استقامت به راه خود ادامه داد و در این مدت علاوه بر تبیین صحیح
معارف اسلام به مقابله با انحرافات دیگر
مذاهب و فرق و منحرفین برخواست و هرگز انحراف و گمراهی بر دامن
تشیع ننشست و نباید انحراف برخی افراد را به عنوان فرقهای درون مکتبی معرفی کرد بلکه اگر ملاک
فرقه، انحراف افراد باشد فرق
اهل سنت به عددی بی شمار خواهد رسید.
شهرستانی بعداز ذکر اختلافاتی در امامیه به زعم خودش این
روایت را بر آنها تطبیق میدهد: هر کسی که راه را گم کرد و
حیران شد خداوند دیگر به او توجه ندارد که در کجا
هلاک میشود.
او با این بیان شیعه را گمراه شده میپندارد.
در پایان باید گفت که بهتر است شناخت هر مکتبی را از مطالعه آن
مکتب به دست آورد والا
حقیقت در لابه لای تعصبات و عقائد
باطل پنهان میشود و هرگز به درستی
شناخت صحیح روی نمیدهد. به عنوان نمونه میدانیم که اهل سنت به
اصحاب بسیار تاکید دارند درحالی که در معرفی امامیه از همین نقطه شروع میکنند که امامیه اصحاب را
کافر میداند. در حالی که امامیه دشمنان محارب با
معصومین را کافر میداند نه اصحاب را و این نکتهای است که نباید در شناخت عقاید و مذاهب و فرق از آن غافل بود.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه امامیه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۱۸.