• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امید به اجابت دعا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انسان باید امید به اجابت دعا از جانب خدا داشته باشد. خداوند در چند جای قرآن امید به اجابت دعای دعا کننده‌گان را داده است.



این آیه اشاره به امیدواری انبیاء به اجابت دعای خویش به درگاه خداوند دارد:
... انهم کانوا... ویدعوننا رغبا ورهبا... آنان (خاندانى بودند كه) همواره در كارهاى خير به سرعت اقدام مى‌كردند و در حال بيم و اميد ما را مى‌خواندند.
برخی گفته‌اند مقصود از «انهم... یدعوننا» پیامبران ذکر شده در آیات پیشین است.
این آیه اشاره به سه قسمت از صفات برجسته كرده چنين مى‌گويد: آنها در انجام كارهاى خير، سرعت مى‌كردند (إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ).
آنها به خاطر عشق به طاعت و وحشت از گناه در همه حال ما را مى‌خوانند (وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً). آنها همواره در برابر ما خشوع داشتند (خضوعى آميخته با ادب و احترام و ترس آميخته با احساس مسئوليت ) (وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ).
ذكر اين صفات سه‌ گانه ممكن است اشاره به اين باشد كه آنها به هنگام رسيدن به نعمت گرفتار غفلت‌ها و غرورهايى كه دامن افراد كم ‌ظرفيت و ضعيف الايمان را به هنگام وصول به نعمت مى‌گيرد نمى‌شدند، آنها در همه حال نيازمندان را فراموش نمى‌كردند، و در خيرات، سرعت داشتند، آنها در حال نياز و بى‌ نيازى، فقر و غنا، بيمارى و سلامت، همواره متوجه خدا بودند، و بالآخره آنها به خاطر اقبال نعمت گرفتار كبر و غرور نمى‌شدند، بلكه همواره خاشع و خاضع بودند.


طبق این آیه حضرت ابراهیم علیه‌السّلام به اجابت دعای خود از سوی پروردگار امیدوار بودند:
قال اراغب انت عن ءالهتی یـابرهیم... ... وادعوا ربی عسی الا اکون بدعآء ربی شقیا.
گفت: «اى ابراهيم! آيا تو از معبودهاى من روى گردانى؟.... پروردگارم را مى‌خوانم و اميدوارم در خواندن پروردگارم بى ‌پاسخ نمانم!»
در اين آيه وعده مى‌دهد به كناره‌ گيرى و دورى از مشركين و از اصنام آنان، تا با خداى خود خلوت نموده خالص او را بخواند، تا شايد دعايش بى ‌ثمر نشود، و اگر در اين كار اظهار رجاء و اميد كرد براى اين بود كه اينگونه اسباب يعنى دعا و توجه به سوى خدا و امثال آن، اسبابى نيست كه چيزى را بر خدا واجب كند، بلكه اگر خدا در مقابل آن ثوابى بدهد و سعادتى مرحمت كند و يا هر پاداش نيك ديگرى بدهد همه از باب تفضل است، علاوه بر اين ملاك امور، خاتمه آن است و جز خدا كسى از غيب و از خواتم امور خبر ندارد، پس مرد مؤمن بايد كه هميشه بين خوف و رجاء باشد.
اين آيه از يك سو، ادب ابراهيم را در مقابل آزر نشان مى‌دهد، كه او گفت: از من دور شو، ابراهيم هم پذيرفت، و از سوى ديگر قاطعيت او را در عقيده‌اش مشخص مى‌كند كه اين دورى من از شما به اين دليل نيست كه دست از اعتقاد راسخم به توحيد برداشته باشم، بلكه به خاطر عدم آمادگيتان براى پذيرش حق است و لذا من در اعتقاد خودم هم چنان پا بر جا مى‌مانم.
ضمنا مى‌گويد من اگر خدايم را بخوانم اجابت مى‌كند اما بيچاره شما كه بيچاره‌تر از خود را مى‌خوانيد و هرگز دعايتان مستجاب نمى‌شود و حتى سخنانتان را نمى‌شنود.


این آیه درباره امیدوار ساختن بندگان به اجابت دعای آنان از سوی خداوند است:
واذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی...
و هنگامى كه بندگان من، از تو درباره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مى‌خواند، پاسخ مى‌گويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند).
اين آيه در افاده مضمونش بهترين اسلوب و لطيف‌ترين و زيباترين معنا را براى دعا دارد.
اولا: اساس گفتار را بر تكلم وحده (من چنين و چنانم) قرار داده، نه غيبت (خدا چنين و چنان است)، و نه سياقى ديگر نظير غيبت، و اين سياق دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى نسبت به مضمون آيه كمال عنايت را دارد.
و ثانيا: تعبير فرموده به (عبادى بندگانم)، و نفرمود (ناس مردم) و يا تعبيرى ديگر نظير آن و اين نيز عنايت ياد شده را بيشتر مى‌رساند.
و ثالثا: واسطه را انداخته، و نفرموده: (در پاسخشان بگو چنين و چنان) بلكه فرمود: (چون بندگانم از تو سراغ مرا مى‌گيرند من نزديكم).
و رابعا: جمله: (من نزديكم) را با حرف (ان) كه تاكيد را مى‌رساند مؤكد كرده و فرموده: (فانى قريب) پس به درستى كه من نزديكم. و خامسا: نزديكى را با صفت بيان كرده و فرموده: (نزديكم) نه با فعل، (من نزديك مى‌شوم) تا ثبوت و دوام نزديكى را برساند.
و سادسا: در افاده اينكه دعا را مستجاب مى‌كند تعبير به مضارع آورد نه ماضى، تا تجدد اجابت و استمرار آن را برساند.
و سابعا: وعده اجابت يعنى عبارت (اجابت مى‌كنم دعاى دعا كننده) را مقيد كرد به قيد (اذا دعان- در صورتى كه مرا بخواند) با اينكه اين قيد چيزى جز خود مقيد نيست، چون مقيد خواندن خدا است و قيد هم همان خواندن خدا است و اين دلالت دارد بر اينكه دعوت داعى بدون هيچ شرطى و قيدى مستجاب است.
و اين هفت نكته همه دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنايت دارد. از طرفى در اين آيه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمير متكلم (من) تكرار شده، و آيه‌اى به چنين اسلوب در قرآن منحصر به همين آيه است.


آیه اشاره به لزوم امید داشتن به اجابت دعا دارد:
... وادعوه خوفا وطمعا ان رحمت الله قریب من المحسنین.
و او را با بيم و اميد بخوانيد! (بيم از مسئوليت‌ها، و اميد به رحمتش. و نيكى كنيد) زيرا رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است‌.
دستور مى‌دهد به اينكه عبادت‌شان مانند عبادت بت ‌پرستان از يكى از دو راه خوف و طمع نباشد، بلكه در هنگام عبادت هم خوف داشته باشند و هم طمع، چون بت‌ پرستان بت‌هاى خود را يا از ترس و براى محفوظ بودن از شرشان مى‌پرستيدند و يا به طمع خيرات و بركات آنها در برابرشان خاضع مى‌شدند. و اين رويه به طورى كه تجربه شده است آدمى را به ترك عبادت وادار مى‌سازد، چون عبادت از راه خوف تنها و بدون اميد معمولا انسان را دچار نوميدى و وادار به ترك عبادت مى‌كند، هم چنان كه عبادت تنها از راه اميد و بدون خوف نيز انسان را به وقاحت و بيرون شدن از زى عبادت وا مى‌دارد، لذا فرمود: وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً تا هر يك از خوف و طمع مفاسد ديگرى را جبران نموده و عبادت نيز مانند ساير كائنات در مجراى ناموس عام جهانى، يعنى ناموس جذب و دفع قرار گيرد.


مؤمنان در نیایش خود به پروردگار امیدوارند:
تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا وطمعا...
پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مى‌شود (و بپا مى‌خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بيم و اميد مى‌خوانند.
اين جمله حال از ضمير در جنوبهم است، و مراد اين است كه از بستر دورى مى‌كنند، در حالى كه مشغول به دعاى پروردگارشانند، در دل شب، آن هنگامى كه چشم‌ها به خواب و بدنها بى حركت افتاده، خدا را مى‌خوانند، اما نه تنها از خوف، تا نوميدى از رحمت خدا بر آنان مسلط شود، و نه تنها به طمع رحمت، تا از غضب و مكر خدا ايمن باشند، بلكه هم از ترس و هم به طمع، او را مى‌خوانند، و در دعاى خود ادب عبوديت را بيشتر رعايت مى‌كنند، تا در خواست آن حوائجى كه هدايت براى آدمى پديد مى‌آورد، و اين تجافى از بستر و دعا، با نوافل شبانه و نماز شب، منطبق است.
مؤمنان به هنگامى كه چشم غافلان در خواب است مقدارى از شب را بيدار مى‌شوند، و در آن هنگام كه برنامه‌هاى عادى زندگى تعطيل است و شواغل فكرى به حداقل مى‌رسد، و آرامش و خاموشى همه جا را گرفته و خطر آلودگى عبادت به ريا كمتر وجود دارد خلاصه بهترين شرائط حضور قلب فراهم است با تمام وجودشان رو به درگاه معبود مى‌آورند، و سر بر آستان معشوق مى‌سايند، و آنچه در دل دارند با او در ميان مى‌گذارند، با ياد او زنده‌اند و پيمانه قلب خود را از مهر او لبريز و سرشار دارند.
سپس مى‌افزايد: آنها پروردگار خود را با بيم و اميد مى‌خوانند (يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً). آرى دو وصف ديگر آنها خوف و رجا يا بيم و اميد است.
نه از غضب و عذاب او ايمن مى‌شوند، و نه از رحمتش مايوس مى‌گردند، توازن اين بيم و اميد كه ضامن تكامل و پيشروى آنها در راه خدا است همواره در وجودشان حكم فرما است. چرا كه غلبه خوف بر اميد، انسان را به يأس و سستى مى‌كشاند. و غلبه رجاء و طمع انسان را به غرور و غفلت وا مى‌دارد، و اين هر دو دشمن حركت تكاملى انسان در سير او به سوى خدا است‌.


قدرت مطلق و بی پایان خداوند، مقتضی امید مؤمنان به استجابت دعایشان در درگاه الهی است:
یـایها الذین ءامنوا... یقولون ربنا اتمم لنا نورنا واغفر لنا انک علی کل شیء قدیر.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد .... و مى‌گويند: «پروردگارا! نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر چيز توانايى!»
در حقيقت اين توبه نصوح، پنج ثمره بزرگ دارد: نخست بخشودگى سيئات و گناهان. دوم ورود در بهشت پر نعمت الهى. سوم عدم رسوايى در آن روز كه پرده‌ها كنار مى‌رود، و حقايق آشكار مى‌گردد، و دروغگويان تبهكار خوار و رسوا مى‌شوند، آرى در آن روز پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و مؤمنان آبرومند خواهند بود، چرا كه آنچه گفتند به واقعيت مى‌پيوندد.
چهارم اينكه نور ايمان و عمل آنها از پيشاپيش و سمت راست آنها حركت مى‌كند و مسير آنها را به سوى بهشت روشن مى‌سازد. (بعضى از مفسران نورى را كه پيشاپيش حركت مى‌كند نور عمل دانسته‌اند).
پنجم اينكه توجه‌شان به خدا بيشتر مى‌گردد، لذا رو به سوى درگاه خدا مى‌آورند و از او تقاضاى تكميل نور و آمرزش كامل گناه خويش مى‌كنند.


رحمت و علم همه جانبه و گسترده خداوند، مقتضی طلب آمرزش از او و امید بستن به اجابت او است:
الذین یحملون العرش ومن حوله یسبحون بحمد ربهم ویؤمنون به ویستغفرون للذین ءامنوا ربنا وسعت کل شیء رحمة وعلما فاغفر للذین تابوا واتبعوا سبیلک وقهم عذاب الجحیم.
فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن (طواف مى‌كنند) تسبيح و حمد پروردگارشان را مى‌گويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مى‌كنند (و مى گويند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فرا گرفته است پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مى‌كنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار.
این آیه در حقيقت براى اين نازل شده كه به مؤمنان راستين بشارت دهد كه شما هرگز تنها نيستيد، هرگز احساس غربت نكنيد، حاملان عرش الهى و مقربترين و بزرگترين فرشتگان او با شما هم صدا و دوستدار و طرفداران شما هستند، آنها پيوسته براى شما دعا مى‌كنند و پيروزيتان را در اين عالم و عالم ديگر از خدا مى‌طلبند، و اين بزرگترين وسيله دلگرمى است براى مؤمنان امروز و آن روز و فردا.
مى‌فرمايد: فرشتگانى كه حاملان عرشند و فرشتگانى كه در گرداگرد عرش پروردگار قرار دارند تسبيح و حمد خدا مى‌گويند، به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مى‌كنند.
گفتار آنها اين است كه مى‌گويند: پروردگارا رحمت و علم تو همه چيز را فرا گرفته (تو از گناهان بندگانت با خبرى و نسبت به آنها رحيمى) خداوندا! آنها را كه توبه كرده‌اند و از راه تو مى‌روند ببخش و بيامرز و آنها را از عذاب دوزخ نگاه دار.
اين سخن از يك سو به مؤمنان مى‌گويد تنها شما نيستيد كه عبادت خداوند مى‌كنيد، و تسبيح و حمد او را مى‌گوئيد، قبل از شما مقرب‌ترين فرشتگان خداوند و حاملان و طواف كنندگان عرش خدا حمد و تسبيحش مى‌گويند.
از سوى ديگر به كفار هشدار مى‌دهد كه ايمان آوردن يا نياوردن شما مهم نيست، خدا نيازى به ايمان كسى ندارد آن قدر فرشتگان او حمد و تسبيحش مى‌گويند كه به تصور نمى‌گنجد، تازه به حمد و تسبيح آنها نيز احتياجى ندارد.
و از سوى سوم به مؤمنان آگاهى مى‌دهد كه شما در اين جهان تنها نيستيد هر چند در محيط زندگى خود در اقليت باشيد نيرومندترين قدرت‌هاى غيبى عالم و حاملان عرش پروردگار پشتيبان شما و دعاگوى شما هستند، پيوسته از خداوند بزرگ مى‌خواهند شما را مشمول عفو و رحمت گسترده‌اش قرار دهد، از خطاهايتان در گذرد، و از عذاب دوزخ نگاهتان دارد.


۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۰.    
۲. مجمع البیان، طبرسی، ذیل آیه.    
۳. تفسير نمونه، مکارم، ج‌۱۳، ص۴۹۱ ۴۹۲.    
۴. مریم/سوره۱۹، آیه۴۶.    
۵. مریم/سوره۱۹، آیه۴۸.    
۶. المیزان، طباطبایی، ج۱۴، ص۶۱.    
۷. تفسير نمونه، مکارم، ج‌۱۳، ص۸۵.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۱۸۶.    
۹. الميزان، طباطبایی، ج‌۲، ص۳۰.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۵۶.    
۱۱. ترجمه الميزان، طباطبایی، ج‌۸، ص۹۹.    
۱۲. سجده/سوره۳۲، آیه۱۶.    
۱۳. ترجمه الميزان، طباطبایی، ج۱۶، ص۳۹۵.    
۱۴. تفسير نمونه، مکارم، ج‌۱۷، ص۱۴۷.    
۱۵. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.    
۱۶. تفسير نمونه، مکارم، ج‌۲۴، ص۲۹۲.    
۱۷. غافر/سوره۴۰، آیه۷.    
۱۸. تفسير نمونه، مکارم، ج‌۲۰، ص۲۹.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «امید به اجابت دعا».    



جعبه ابزار