• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ایه تطهیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اهل‌بیت(علیهم‌السّلام) در آیه تطهیر «اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» عبارتند از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، امام حسن، امام حسین و حضرت فاطمه زهرا (علیهم‌السّلام)، دلیل ما برای این ادعا ده‌ها روایتی است که به طُرُق صحیح از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) نقل شده است.



که در اینجا به چند روایت نبوی اشاره می‌گردد:

۱.۱ - روایت اول

مسلم در صحیحش از عایشه روایت می‌کند: «خرج النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) غراة و علیه مرط مرحل من شعر اسود فجاء‌الحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فدخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیراً»، بر اساس این روایت امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه و امام علی ـ ‌ (علیهم‌السّلام) ـ بر پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ وارد می‌شوند. آنها را بخود راه می‌دهد و آیه تطهیر را درباره آنها تلاوت می‌کند.

۱.۲ - روایت دوم

ترمذی در سننش از‌ ام‌سلمه روایت کرده «انّ النّبی جلّل علی الحسن و الحسین و علیّ و فاطمه کساءِ ثم قال اللهم هولاء اهل‌بیتی و خاصتی اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً فقالت‌ام سلمة و انا معهم یا رسول‌الله قال انک الی خیر»، براساس این روایت پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ، حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ (علیهم‌السّلام) ـ را در زیر یک پتو جمع می‌کند و سپس با گفتن «هولاء اهل‌بیتی و خاصتی» و دعائی که کلماتش را از آیه تطهیر اقتباس کرد، مراد از اهل‌بیت در آیه تطهیر را معرفی می‌کند. ترمذی بعد از نقل این حدیث حسن، آنرا تایید می‌کند، این حدیث توسط احمد بن حنبل نیز نقل شده است.
[۴] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ح ۲۶۶۵۹، ج۱۰، ص۱۹۷.


۱.۳ - روایت سوم

مسلم در صحیحش باب فضائل امام علی بن ابی طالب ـ (علیه‌السّلام) ـ ح ۶۲۲۰ از سعد بن ابی وقاص نقل می‌کند «...و لما نزلت هدة الآیه (اَبْناءَنا وَ اَبْناءَکُم) دعا رسول الله علیاً و فاطمه و حسناً و حسیناً فقال اللهم هولاء اهلی» در این روایت هم پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ صریحاً حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ (علیهم‌السّلام) ـ را بعنوان اهل خود معرفی می‌کند، ترمذی هم در سننش روایت فوق را نقل و صحت آنرا تایید کرده است.

۱.۴ - روایت چهارم

حاکم نیشابوری روایت می‌کند «عن‌ام سلمة قالت فی بیتی نزلت (اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) قالت فارسل رسول‌الله الی علی و فاطمه و الحسن و الحسین فقال هولاء اهل بیتی» براساس این روایت که حاکم و ذهبی صحت آنرا تایید می‌کنند بعد از نزول آیه تطهیر در خانه‌ ام‌سلمه پیامبر برای این‌که اهل‌بیت را به‌ ام‌سلمه معرفی کند حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ (علیهم‌السّلام) ـ را احضار می‌کند و بعد در حضور‌ ام‌سلمه با جمله «هولاء اهل بیتی» آنها را بعنوان اهل‌بیت خود معرفی می‌کند.

۱.۵ - روایت پنجم

حاکم در مستدرک از واثلة بن الاسقع روایت می‌کند «قال اتیت علیّاً فلم اجده فقالت لی فاطمه انطلَقَ الی رسول الله یدعوه فجاء رسول‌الله فدخلا و دخلت معهما فدعا رسول‌الله الحسن و الحسین فاقعد کل واحد منها علی فخذیه و ادنی فاطمه من حجره و زوجها ثم لفّ علیهم ثوباً و قال (اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) ثم قال هولاء اهل بیتی اللهم اهلی بیتی احق» براساس این روایت پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ (علیهم‌السّلام) ـ را در زیر یک پارچه جمع می‌کند و سپس با خواندن آیه تطهیر و گفتن جلمة «هولاء اهل‌بیتی» آنها را بعنوان اهل‌بیت خود معرفی می‌کند.حاکم و ذهبی صحت این روایت را تایید می‌کنند.

۱.۶ - روایت ششم

احمد بن حنبل از‌ ام‌سلمه نقل می‌کند «انّ النبی ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ جلّل علی علیّ و حسن و حسین و فاطمه کساء ثم قال اللهم هولاء اهل‌بیتی و خاصتی اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً، فقالت‌ام سلمة یا رسول‌الله انا منهم قال انک الی خیر» براساس این روایت هم پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ در حضور‌ ام‌سلمه پتوئی را بر حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ (علیهم‌السّلام) ـ قرار می‌دهد و با گفتن جلمه «هولاء اهل بیتی و خاصتی» و دعائی که کلمات آن از آیه تطهیر اقتباس شده به‌ ام‌سلمه مراد از «اهل‌البیت» در آیه تطهیر را تفهیم می‌کند.

۱.۷ - روایت هفتم

و نیز احمد بن حنبل از شداد بن عمار روایت می‌کند «قال دخلت علی واثلة بن الاسقع و عنده قوم فذکروا علیّاً فلما قاموا قال لی الا اخبرک بما رایت من رسول‌الله قلت بلی قال اتیت فاطمه (رض) اسالها عن علیّ قالت توجه الی رسول‌الله فجلست انتظره حتی جاء رسول‌الله و معه علی و حسن و حسین (رضی الله عنهم) اَخذ کل واحد منهما بیده حتی دخل فادنی علیّاً و فاطمه فاجلسهما بین یدیه و اجلس حسنا و حسیناً کل واحد منها علی فخذه ثم لفّ علیهم ثوبه او قال کساء ثم تلا هذه الآیه (اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) و قال اللّهم هولاء اهل بیتی و اهل بیتی احق» براساس این روایت هم پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ بعد از این‌که حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ (علیهم‌السّلام) ـ را در زیر پارچه‌ای جمع می‌کند، ابتداء با تلاوت آیه تطهیر و سپس با گفتن جمله «هولاء اهل‌بیتی» مراد از اهل‌البیت در آن آیه را به واثلة تفهیم می‌کند.ابن ابی حاتم نیز حدیث فوق را با کمی اختلاف در تفسیرش ذیل آیه، روایت نموده است. یادآوری می‌کنم که ابن ابی حاتم در ابتداء تفسیرش ملتزم شده که احادیثی که بهترین سند و متن را دارند، روایت کند.

۱.۸ - روایت هشتم

حاکم از انس بن مالک روایت می‌کند «انّ رسول‌الله کان یمرّ بباب فاطمه (رضی الله عنه) ستة اشهر اذا خرج لصلاة الفجر یقول الصلاة یا اهل‌البیت انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیراً». حاکم، صحت روایت را تایید می‌کند. حدیث فوق توسط احمد بن حنبل و نیز توسط ترمذی با تایید حسن آن و نیز توسط طبری و دیگران روایت شده است. هم‌چنین مضمون روایت فوق که پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ در روزهای زیادی هنگام نماز که جمعیت زیادی حضور دارند به در خانه حضرت علی و حضرت فاطمه ـ (علیهما‌السّلام) ـ می‌آمد و آنها را با عنوان «اهل‌البیت» صدا می‌کرد و سپس آیه تطهیر را خطاب به آنها می‌خواند، بصورت‌های دیگر و از صحابه متعدد نقل شده که ما برخی آن از روایات را از تفسیر الدر‌المنثور سیوطی نقل می‌کنیم، از جمله او از ابن مردویه و او از ابی سعید خدری روایت می‌کند «لما دخل علی (رضی الله عنه) بفاطمه جاء النبی اربعین صباحاً الی بابها یقول السلام علیکم اهل‌البیت و رحمة الله و برکاته الصلاة رحمکم الله، اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً، انا حرب لمن حاربتم انا سلم لمن سالمتم»، و نیز او از طبری و ابن مردویه و آنها از ابی الحمراء روایت می‌کنند که «حفظت من رسول‌الله ثمانیة اشهر بالمدینة لیس من مرّة یخرج الی صلاة الغداة الاّ اتی الی باب علی (رضی الله عنه) فوضع یده علی جنبتی الباب ثم قال الصلاة، الصلاة، اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً، و نیز او از ابن مدرویه و او از ابن عباس روایت می‌کند: «قال شهدنا رسول‌الله تسعة اشهر یاتی کل یوم باب علی بن ابی‌طالب (رضی الله عنه) عند وقت کل صلوة فیقول السلام علیکم و رحمة الله و برکاته اهل‌البیت اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً الصلاة رحمکم الله، کل یوم خمس مرات»، بر اساس این روایات، پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ در روز‌های زیادی آن هم هنگام نماز که ازدحام زیاد بوده به در خانه حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ (علیهم‌السّلام) ـ می‌آمد و این چهار نفر را با عنوان «اهل‌البیت» ندا می‌کرد. و سپس آیه تطهیر را خطاب به آنها تلاوت می‌کرد تا روشن سازد که مراد از اهل‌البیت در آیه مذکور این چهارنفرند، براساس روایت اخیری که نقل شد، پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ این کار را ۱۳۵۰ بار تکرار کرده تا برای هیچ‌کس جای شبهه‌ای باقی نماند که مراد از اهل‌البیت در آیه تطهیر، چهار نفرند.
بطور کلی از احادیث نقل شده، کاملاً روشن گردید، پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ مراد از اهل‌البیت را در آیه تطهیر بیان کرده است. زیرا مطابق آیه «وَ اَنْزَلْنا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ»


پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ از طرف خدا مامور است که قرآن را برای مردم بیان کند. لذا بخاطر این‌که در آینده ممکن بود از کلمه اهل‌البیت، برداشت‌های نادرست و خطرناکی شود، کاملاً مراد از اهل‌البیت را برای مردم روشن ساخت. این روشن‌گری با برنامه خاصی انجام می‌شد.
اولاً: در عموم روایات منقوله، این نکته نقل شده، که هنگام معرفی‌ها، پیامبر پتوئی و یا پارچه‌ای و یا عبائی را بر حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ (علیهم‌السّلام) ـ قرار می‌داد تا کاملاً مشخص سازد که مشارالیه کلمه «هولاء اهل‌بیتی» این چهار نفرند نه کسانی دیگر.
ثانیاً در معرفی و دعائی که درباره آنها می‌کرد از کلمات و تعابیر آیه تطهیر جمله سازی می‌کرد تا عملاً و قولاً نشان دهد که آیه مورد بحث در شان و منزلت این چهار نفر است.
ثالثاً: علاوه بر این‌که به زنان خود مثل‌ ام‌سلمه و عایشه تفهیم کرد که آیه نازله در منزلت این چهار نفر نازل شده به شکل عمومی هم به عموم مردم، هنگام ازدحام در موقع نماز معرفی نمود تا برای هیچ‌کس جز آنان که نفاقشان مانع رؤیت حق است، ابهامی باقی نماند که مراد از اهل‌البیت این چهار نفرند.

آیه تطهیر بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب استکه در آن به اراده خداوند بر پاک گردانیدن اهل بیت از پلیدی («رجس») تصریح شده است و علمای شیعه برای اثبات عصمت امامان به آن استناد می‌کنند.


خدای متعال در قرآن می‌فرماید:

«وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»؛

و در خانه‌هاي خود بمانيد و همچون جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را بر پا داريد و زکاة را ادا كنيد، و خدا و رسولش را اطاعت نمائيد خداوند فقط مي‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد.


این آیه به «آيه تطهير» شهرت يافته است.
[۱۶] الراضی، شیخ حسین، تتمة المراجعات، ص ۷.
:
اين آيه با «إِنَّما» كه به تصريح لغويان، براى حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهى به آنان را بيان مى‌كند. تقديم جار و مجرور (عنكم) برمفعولٌ به (الرجس) و نيز اعراب نصب (أهل البيت) كه مفيد اختصاص است، بر اين تأكيد مى‌افزايد.
تعبير «يُطهّركُم» در پى «لِيُذهِبَ عَنكُم‌الرّجسَ» تأكيدى بر طهارت و پاكيزگى به دنبال دور شدن پليدى‌ها است و «تَطهِيرًا» كه مفعول مطلق است نيز تأكيدى ديگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» كه با الف و لام جنس است، هرگونه پليدى فكرى و عملى اعمّ از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را در برمى‌گيرد.
[۱۷] طباطبائی، محمد حسین، الميزان، ج ۱۶، ص ۳۱۲.

اين آيه، از جمله آياتى است كه مجادله‌ هاى كلامى فراوانى را به همراه داشته است؛ زيرا شيعه با استناد به متن آيه و نيز روايات شأن نزول، بر امامت و عصمت اهل بيت (عليهم‌السلام) و نيز اختصاص اهل‌بيت به‌ خمسه طيّبه استدلال‌كرده؛
[۱۸] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البيان، ج ۸، ص ۵۵۹.
[۱۹] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۳، ص ۴۹۲- ۴۹۳.
در حالى‌كه بسيارى از اهل سنّت چنين برداشتى را نپذيرفته و با استفاده از قبل و بعد آيه كه درباره همسران پيامبر است، همسران را نيز از «أَهلَ‌البَيتِ» به شمار آورده‌اند.
[۲۰] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۳، ص ۴۹۳ -۴۹۴.

براى تبيين و تفسير آيه، در ابتدا بايد معناى اراده الهى (يُريدُ اللّهُ ...) مشخّص و در مرحله بعد، مقصود از «أَهلَ البَيتِ» روشن شود.


اراده الهى، يا تكوينى است، يعنى در پى آن، متعلّق اراده الزاماً محقّق مى‌شود، مانند اين‌كه خداوند اراده كرد آتش بر ابراهيم عليه السلام سرد و بى‌ضرر شود، و اين اراده بى درنگ محقّق شد: «إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَن يَقولَ لهُ كُن فَيَكون» يا تشريعى است؛ يعنى اراده، با وقوع مقصود ملازم نيست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهيز از محرمات كه ممكن است در موارد فراوانى محقّق نشود.

۵.۱ - تکوینی بودن اراده

۱_اراده در اين آیه، تكوينى است، نه تشريعى؛ يعنى خداوند اراده كرده كه اهل‌بيت پيامبر از هرگونه پليدى دور باشند و آنان را پاك و پاكيزه قرار داده است و در پى اين اراده، دورى از آلودگى‌ها و صفت طهارت براى آنان تحقّق يافته است؛ زيرا اراده تشريعى خداوند مبنى بر دور بودن از پليدى‌ها و پاكيزگى انسان‌ها با انجام تكاليف، به اهل‌بيت پيامبر اختصاص ندارد؛ بلكه خداوند اراده كرده است همه انسان‌ها از پليدى‌ها برحذر و به طهارت و پاكيزگى متّصف باشند؛ چنان‌كه در دستور به غسل و وضو مى‌فرمايد: خداوند به اين وسيله مى‌خواهد شما مسلمانان را پاك كند: «مَا يُريدُ اللّهُ لِيَجعلَ‌ عَليكُم مِن حَرجٍ و لكِن يُريدُ لِيُطهّرَكُم ...».
۲_قرينه ديگرى كه اراده تكوينى در اين آيه را نشان مى‌دهد، اين است‌كه به استناد روايات فراوانى كه در شأن نزول خواهد آمد، اين آيه در منقبت و ستایش اهل بيت است و اگر اراده، صرفاً تشريعى باشد، ديگر منقبتى نخواهد بود؛ زيرا اين اراده، براى همه وجود دارد؛
[۲۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۶۰.
البتّه اراده تكوينى، با جبر ملازم نيست؛ زيرا اراده تكوينى خدا بر آن‌چه در عالم تحقّق يافته است و مى‌يابد، تعلّق مى‌گيرد؛ چه از مسير انتخاب فاعل مختار و چه از طريق فاعل‌هاى جبرى و طبيعى باشد و اهل بيت (عليهم‌السلام) به دليل شايستگى ذاتى و اكتسابى، در عين قدرت و اختيار براى گناه كردن، به اختيار خودشان گناه نمى‌كنند.


در اينكه اهل بيت چه كسانى هستند سه رأى وجود دارد:
۱_در نقل از عکرمه، وى با استناد به آيات قبل و بعد اين آيه مى‌گويد: مقصود از اهل‌بيت فقط همسران پيامبر است؛
[۲۵] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۵۹.
ولى گويا اين رأى غير قابل استفاده باشد؛ زيرا همه ضماير در جمله‌هاى قبل و بعد آيه، مؤنث است و ضمير فقط در اين بخش آيه تغيير يافته و به صورت جمع مذكّر آمده است و اگر خطاب به همسران بود، تغيير در ضمير و سياق وجهى نداشت. افزون بر اين، اين نظر فقط از عكرمه نقل شده كه از خوارج و منحرفان در دین به شمار مى‌آيد.
[۲۶] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۵، ص ۲۲۴.

۲_نظر دوم كه در ميان اهل‌سنّت شهرت دارد، اين است كه اهل بيت، افزون بر همسران، شامل پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) على، فاطمه، حسن و حسين (عليهم‌السلام) نيز مى‌شود.
[۲۷] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۳، ص ۴۹۲.
آنان براى اثبات نظر خود، به سياق آيات، استدلال كرده‌اند؛ زيرا آيات پيش از آيه تطهير و آيه پس از آن، به همسران پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) مربوط است؛ در عين حال، ضمير «عنكم» نشان مى‌دهد كه تعدادى از مردان نيز در اهل بيت داخلند. در پاسخ به اين استدلال گفته‌اند: با توجّه به اين‌كه انطباق ترتيب نزول با ترتيب كنونى قرآن محرز نيست، واقع شدن يك آيه به دنبال آيه قبل، موجب انعقاد سياق نمى‌شود؛ افزون بر اين‌كه تأمّل در آيه نشان مى‌دهد كه سياق آيه تطهير با سياق آيات قبل و بعدِ آن، دو سياق است؛ زيرا تغيير ضماير از جمع مؤنّث مخاطب كه در مجموع ۲۲ ضمير است به جمع مذكّر مخاطب، نشان دهنده تغيير سياق است؛ گذشته از اين‌كه آيه تطهير، شأن نزولى مستقل از آيات مربوط به همسران حضرت دارد؛ هم‌چنين سياق مربوط به آيات همسران پيامبر، سياقى همراه با عتاب است و هيچ‌گونه ستايشى در آن نيست؛ در حالى‌كه سياق آيه تطهير، سياق تمجيد است.
[۲۸] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۷، ص ۵۶۰.
[۲۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۶۰.

۳_نظر سوم، ديدگاه شيعه است كه مقصود ازاهل بيت (عليهم‌السلام)؛ پيامبر، على، فاطمه، حسن و حسين (عليهم‌السلام) هستند و همسران پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) به هيچ وجه در آن داخل نيستند؛ زيرا چنان‌كه گفته شد، از آيه، عصمت و مصونيّت تكوينى اهل بيت از گناه استفاده مى‌شود كه به اعتقاد شيعه، خمسه طيّبه چنين هستند؛ ولى كسى درباره همسران پيامبر، چنين ادّعايى نكرده است؛ البتّه مهم‌ترين دليل اين نظر، روايات فراوان نقل شده از طريق شيعه و سنّى است كه اهل بيت به خمسه طيّبه تفسير شده است.
حسكانى از عالمان اهل سنّت، در شواهد التنزیل، پانزده تن از صحابه را نام مى‌برد كه اين حديث را نقل كرده‌اند. اين صحابه عبارتند از: على (عليه‌السلام)، فاطمه (عليهاالسلام)، حسن بن على، انس بن مالک، براء بن عازب انصاری، جابر بن عبدالله انصاری، سعد بن ابی‌وقّاص، سعد بن مالک، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر طیّار، عایشه،ام سلمه، عمر بن ابی سلمه، واثلةبن اسقع و ابى‌الحمراء.
[۳۰] حاکم حسکانی، شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۱۸.
در منابع اهل سنّت مانند صحيح مسلم،
[۳۱] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحيم مسلم،ج ۸، ص ۲۷۶- ۲۷۷.
صحيح ترمذى،
[۳۲] ترمزی، محمد، سنن ترمذى، كتاب التفسير، ج ۶، ص ۲۸۹.
مسند احمد بن حنبل،
[۳۳] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج ۱، ص ۵۴۴.
المستدرک علی الصحیحین، تفسير طبرى،
[۳۵] طبری، محمد بن جریر، جامع‌البيان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۹.

و درتفسير الدّرالمنثور
[۳۶] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدّرالمنثور، ج ۶، ص ۶۰۴.
سيوطى نيز اين روايات نقل شده است. اين روايات به قدرى فراوان است كه برخى پژوهش‌گران، آن را متواتر مى‌دانند.
[۳۷] مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۳۰۲.
در شرح احقاق‌الحق، بيش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنّت گردآورى شده و منابع شيعه در اين زمينه، از هزار هم مى‌گذرد.
[۳۸] شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج ۲، ص ۵۰۲.
حسكانى در شواهدالتنزيل، بيش از صد و سى حديث در اين زمينه نقل كرده است. در مضمون بسيارى از اين احاديث آمده است كه پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله)؛ على، فاطمه، حسن و حسين (عليهم‌السلام) را زير كسا (پوششى) قرار داد و آيه تطهير نازل شد؛
[۴۰] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، ج ۸، ص ۲۷۶.
[۴۱] طبری، محمد بن جریر، جامع‌البيان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۲.
البتّه در برخى از اين احاديث آمده است كه رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) پس از نزول آيه، آنان را جمع كرد و بر آنان كسايى قرار داد و فرمود: «اللّهم هؤلاء اهل بيتى».
اين روايات، به حدیث کسا شهرت يافته‌ اند.
[۴۲] ترمزی، محمد، سنن ترمذى، ج ۶، ص ۲۸۹.
[۴۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۵۹.
از جمله اين روايات، رواياتى است كه از امّ سلمه و عايشه نقل شده كه بر اساس آن‌ها، وقتى از پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) مى‌پرسند: آيا ما نيز جزو اهل بيت هستيم؟ حضرت آنان را مشمول آيه نمى‌داند.
[۴۴] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج ۷، ص ۵۶.
[۴۵] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌ البيان، ج ۸، ص ۵۵۹.

_تعداد ديگرى از اين احاديث بيان مى‌دارد كه پس از نزول آيه پيشين، پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) مدّت شش ماه هنگامى كه براى نماز صبح از كنار خانه فاطمه (عليهاالسلام) مى‌گذشت، صدا مى‌زد:
الصلوة يا اهل‌ البيت انّما يريداللّه ليذهب‌ عنكم الرّجس اهل‌البيت ويطهّركم تطهيراً»؛
اين مدّت، شش و هفت ماه،
[۴۷] طبری، محمد بن جریر، جامع البيان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۹-۱۰.
[۴۸] حاکم حسکانی، شواهدالتنزيل، ج ۲، ص ۷۸.
هشت ماه
[۴۹] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدّرالمنثور، ج ۶، ص ۶۰۶.
[۵۰] حاکم حسکانی، شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۸۱.
نُه ماه
[۵۱] حاکم حسکانی، شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۷۸.
و حتّى هفده ماه
[۵۲] حاکم حسکانی، شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۷۸.
نيز نقل شده است.
در پاسخ اين پرسش كه چگونه در اثناى وظايف زنان پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) مطلبى گفته شده كه شامل زنان پيامبر نمى‌شود، طبرسى گفته كه اين گونه سخن گفتن، در روش فصيحان عرب، شناخته شده است و در قرآن به آيات فراوان بر مى‌خوريم كه در كنار هم قرار دارند؛ ولى از موضوعات گوناگونى سخن مى‌گويند.
[۵۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۶۰.

علّامه طباطبایی هم گفته است:
ما هيچ دليلى نداريم كه جمله «إنّما يُريدُاللّه» همراه اين آيات نازل شده؛ بلكه از روايات استفاده مى‌شود كه اين بخش جداگانه فرود آمده؛ ولى هنگام گردآورى قرآن در كنار هم قرار داده شده است؛ حتّى در يك روايت هم نيامده كه اين آيه، در ضمن آيات زنان پيامبر نازل شده است..


در برخی احادیث آمده که این آیه در خانه امّ‌سَلَمه (متوفی ۶۲) همسر پیامبر، نازل شده و هنگام نزول آن علاوه بر پیامبر اکرم، علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السلام) هم حاضر بوده‌اند.
در این هنگام پیامبر، پارچه‌ای خیبری (کساء) را که بر آن نشسته بود، بر روی خود و علی و فاطمه و حسنین کشید و دست‌ها را به سوی آسمان بالا برد و گفت : «خدایا! اهل بیت من این چهار نفرند، اینان را از هر پلیدی پاک گردان».
امّ‌سلمه از پیامبر پرسید که آیا او در شمار اهل بیت مذکور در این آیه قرار دارد، پاسخ پیامبر این بود که تو از همسرانِ رسول خدایی و تو (بر راه) خیر هستی.
[۵۸] ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش، ج۲، ص۴۰۳.
[۵۹] حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸، ج۲، ص۴۱۶.
[۶۰] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت، ج۳، ص۷۹۹.
[۶۱] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تفسیر الجلالین، ج۵، ص۱۹۸.
[۶۴] عسکری، مرتضی، حدیث الکساء فی کتب مدرسة الخلفاء ( و ) حدیث الکساء فی مصادر مدرسة اهل البیت (ع)، تهران ۱۴۰۲، ص۵ ـ۱۳.



مفسران درباره مصادیق اهل بیت در این آیه، اختلاف نظر دارند.

۸.۱ - نظر صحابه

بسیاری از صحابه، مانند انس بن مالک (متوفی ۹۳) و ثوبان مولای پیامبر و ابوسعید خُدْری (متوفی ۷۴) و امّ‌سلمه و عایشه (متوفی ۵۷) و سعد بن ابی وقاص|سعد بن ابی وقّاص (متوفی ۵۵) و عبداللّه بن جعفر (متوفی ۸۰) و عبداللّه بن عباس (متوفی ۶۸)، مراد از اهل بیت پیامبر را علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السلام) دانسته‌اند.

۸.۲ - نظر امامان

از امامان نیز احادیثی در تأیید این قول نقل شده است.
[۶۵] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۲، ص۶ـ۷.
[۶۶] اندلسی، ابن عطیه، المحررالوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ( رباط ) ۱۴۰۹/۱۹۸۹، ج۱۳، ص۷۲.
[۶۷] ابوحیّان غرناطی، محمد بن یوسف، تفسیر البحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ج۷، ص۲۳۱.
[۶۸] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، ج۳، ص۷۹۹.
[۶۹] شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت : دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۷۹.


۸.۲.۱ - قول دوم

در قولی دیگر، مراد از اهل بیت، همسران پیامبر دانسته شده، زیرا سیاق آیه در بیان احوال ایشان است.
از عِکْرِمَه (متوفی ۱۰۵)، مولای ابن عباس، احادیثی با این مضمون نقل شده است.
[۷۰] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۲، ص۷.
[۷۲] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸،، ج۸، ص۵۵۹.
[۷۳] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت، ج۳، ص۷۹۸.

این قول به عُروَة بن زبیر (متوفی ۹۳) و مُقاتِل بن سلیمان (متوفی ۱۵۰) و سعید بن جُبَیر (متوفی ۹۴) و ابن عباس نیز منسوب است.
[۷۴] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تفسیر الجلالین، ج۵، ص۱۹۸.
[۷۵] شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت : دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۷۸.

در برخی روایات بین قول اول و دوم جمع شده است.
[۷۶] شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت : دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۸۰.


۸.۲.۲ - قول سوم

قول سوم که به زید بن اَرْقَم، صحابی پیامبر، منسوب است ــ مراد از اهل بیت را کسانی می‌داند که خداوند زکات دادن به آنان را حرام گردانیده است و آنان از نزدیکان پیامبر، از قبیل آل علی و آل عقیل و آل جعفر بن ابی طالب هستند و منظور از تطهیر در این قول، پاک گردانیدن از دریافت و مصرف صدقه و زکات است.
[۷۷] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج۲، ص۱۸۷۴.
[۷۸] قرطبی، محمد بن احمد ، الجامع الاحکام القرآن، بیروت : دارالفکر، ج۱۴، ص۱۸۳.
[۷۹] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت، ج۳، ص۸۰۲.
[۸۰] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تفسیر الجلالین، ج۵، ص۱۹۸.
[۸۱] شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت : دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۷۸.


۸.۲.۳ - قول صحیح

ظاهر آیه تطهیر با قول اول موافق است، زیرا اگر منظور فقط همسران پیامبر باشد، باید به جای «عَنکُم»، «عَنکُنَّ» و به جای «یُطَهِّرَکُم»، «یُطَهِّرَکُنَّ» می‌آمد.
[۸۲] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع الاحکام القرآن، بیروت : دارالفکر، ج۱۴، ص۱۸۳.
[۸۳] غرناطی، محمد بن یوسف ابوحیّان، تفسیر البحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ج۷، ص۲۳۱.
[۸۴] حسینی طهرانی، محمدحسین ، مهرتابان، یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه محمدحسین طباطبائی تبریزی: باقرالعلوم، ص۲۹۰ـ۲۹۲.


۸.۳ - نظر شیعیان

قول به این‌که این آیه در شأن اصحاب کساء نازل شده، در میان شیعیان به حد تواتر رسیده است.
[۸۵] حبری، حسین بن حکم، تفسیر الحبری، چاپ محمدرضا حسینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷، ص۲۹۷ـ۳۱۱.
[۸۸] طبرسی، فضل بن حسن ، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۸، ص۵۶۰.
[۸۹] ابن طاووس، سعدالسعود للنفوس، چاپ فارس تبریزیان حسّون، قم ۱۳۷۹ ش، ص۲۱۵.

در کتاب‌های اهل سنّت نیز روایاتی وجود دارد.
[۹۱] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج۵، ص۳۵۱.
[۹۲] حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه ، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸، ج۲، ص۴۱۶.
[۹۳] بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۲۷۸.

علاوه بر این، از امامان شیعه احادیثی نقل شده است که بنا بر آن‌ها اهل بیت علاوه بر پنج تن، دیگر امامان شیعه نیز هستند.
[۹۶] موحدی لنکرانی، محمدفاضل و اشراقی، شهاب الدین، آیة التطهیر، بهیة مبتکرة، قم ۱۴۲۱، ص۱۴۱ـ۱۴۶.



در باره معنای «رجس» نیز مفسران اختلاف نظر دارند و برای آن معانی مختلفی ذکر کرده‌اند، از جمله : گناه، فسق، شیطان، شرک، شک، بخل، طمع، هوای نفس و بدعت.
[۹۷] هُوّاری، هود بن مُحَکَّم ، تفسیر کتاب اللّه العزیز، چاپ بالحاج بن سعید شریفی، بیروت ۱۹۹۰، ج۳، ص۳۶۸.
[۹۹] آلوسی، محمود بن عبداللّه، روح المعانی، بیروت : داراحیاء التراث العربی، ج۲۲، ص۱۲.


۹.۱ - نظر علمای شیعی

عالمان و مفسران شیعه پاک کردن اهل بیت از رجس را به معنای عصمت از گناهان و توفیق طاعت دانسته‌اند.
[۱۰۲] شوشتری، نوراللّه بن شریف الدین، السحاب المطیر فی تفسیر آیة التطهیر، چاپ هدی جاسم محمد ابوطبره، در تراثنا، سال ۱۰، ش۱، (محرّم ـ جمادی الآخره ۱۴۱۵)، ص۴۲۴ـ ۴۲۸.
[۱۰۳] شوشتری، نوراللّه بن شریف الدین، السحاب المطیر فی تفسیر آیة التطهیر، چاپ هدی جاسم محمد ابوطبره، در تراثنا، سال ۱۰، ش۲، (محرّم ـ جمادی الآخره ۱۴۱۵)، ص۴۲۴ـ ۴۲۸.


۹.۲ - نظر علمای سنّی

برخی مفسران مفسران اهل سنّت، اراده خدا را بر پاک گردانیدن اهل بیت پیامبر از گناه، اراده تشریعی و به معنای خواستن تقوا و اجتناب از نواهی و امتثال اوامر دانسته‌اند.
[۱۰۵] آلوسی، محمود بن عبداللّه، روح المعانی، بیروت : داراحیاء التراث العربی، ج۲۲، ص۱۲ـ ۱۸.
[۱۰۶] سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷، ج۶، ص۵۸۶.


۹.۲.۱ - جوابیه علمای شیعی

اما عالمان شیعی آن را از سنخ اراده تکوینی دانسته و بر این عقیده‌اند که خدا می‌خواهد تمام پلیدی‌ها و رذایل را، چه در عقیده چه در عمل، از ساحت اهل بیت بزداید و این خود دلیلی بر عصمت آنان است، زیرا اگر مراد از آن، تقوا یا سخت‌گیری در تکالیف باشد، اختصاص به اهل بیت ندارد و خداوند آن را از همه بندگان می‌خواهد.
[۱۰۸] ابطحی، علی موحد، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، قم ۱۴۰۴ـ۱۴۰۵، ج۲، ص۹ـ۱۴.
[۱۰۹] موحدی لنکرانی، محمدفاضل و اشراقی، شهاب الدین، آیة التطهیر، بهیة مبتکرة، قم ۱۴۲۱، ص۹۱ـ۱۰۵.

بعلاوه، بنا بر حدیث نبوی ثقلین، اهل بیت پیامبر همتای قرآن بوده و پیروی از آن دو باهم، سبب رستن از ضلالت می‌شود.
لازمه این سخن، از یک‌سو تحریف ناپذیری قرآن و از سوی دیگر مصون بودن اهل بیت از خطاست.


محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت : داراحیاء التراث العربی.
ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
ابن طاووس، سعدالسعود للنفوس، چاپ فارس تبریزیان حسّون، قم ۱۳۷۹ش.
ابن عطیه، المحررالوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۱۳، رباط ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت.
محمد بن یوسف ابوحیان غرناطی|محمد بن یوسف ابوحیّان غرناطی، تفسیر البحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
• محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
• محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
• حسین بن حکم حبری، تفسیر الحبری، چاپ محمدرضا حسینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
• محمدحسین حسینی طهرانی، مهرتابان : یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه محمدحسین طباطبائی تبریزی: باقرالعلوم.
• خطیب بغدادی، تاریخ بغداد.
• سیوطی، تفسیر الجلالین.
• نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، با تعلیقات شهاب الدین مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی، قم ۱۳۷۷.
• نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، السحاب المطیر فی تفسیر آیة التطهیر، چاپ هدی جاسم محمد ابوطبره، در تراثنا، سال۱۰، ش۱ و ش۲ (محرم|محرّم ـ جمادی الاخری ۱۴۱۵).
• نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقة، چاپ جلال الدین محدّث ارموی، تهران ۱۳۶۷.
• محمد بن علی شوکانی، فتح القدیر، بیروت : دار احیاءالتراث العربی.
• علامه طباطبایی|طباطبائی، تفسیرالمیزان.
• احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
• فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
• طبری، جامع طبری.
• طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
• مرتضی عسکری، حدیث الکساء فی کتب مدرسة الخلفاء ( و ) حدیث الکساء فی مصادر مدرسة اهل البیت (ع)، تهران ۱۴۰۲.
• محمدفاضل موحدی لنکرانی و شهاب الدین اشراقی، آیة التطهیر، رجوع کنید بهیة مبتکرة، قم ۱۴۲۱.
• محمد بن احمد قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، بیروت : دارالفکر.
• سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
• کلینی، اصول الکافی.
• فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
• مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
• محمد بن محمد مفید، المسائل العکبریة|المسائل العُکبریّة، چاپ علی اکبر الاهی خراسانی، قم ۱۴۱۳.
• علی موحد ابطحی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، قم ۱۴۰۴ـ ۱۴۰۵.
• هود بن محکم هواریهود بن مُحَکَّم هُوّاری، تفسیر کتاب اللّه العزیز، چاپ بالحاج بن سعید شریفی، بیروت ۱۹۹۰.


۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲. مسلم بن حجاج، نیشابوری، صحیح مسلم، باب فضائل اهل‌بیت النبی، ج۴، ص۱۸۸۳.    
۳. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، باب فضل فاطمه، شماره ۳۸۷۱، ج۵، ص۶۹۹.    
۴. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ح ۲۶۶۵۹، ج۱۰، ص۱۹۷.
۵. صف/سوره۶۱، آیه۳.    
۶. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۴۲.    
۷. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۱۵۸، ح ۴۷۰۵.    
۸. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۱۵۹، ح ۴۷۰۶.    
۹. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۴۴، ص۲۱۷، ح ۲۶۵۹۷.    
۱۰. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۸، ص۱۹۵، ح ۱۶۹۸۸.    
۱۱. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، باب ذکر مناقب فاطمه، ج۳، ص۱۷۲، ح ۴۷۴۸.    
۱۲. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۱، ص۲۷۳، ح ۱۳۷۲۸.    
۱۳. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، کتاب التفسیر، ج۵، ص۳۵۲، ح ۳۲۰۶.    
۱۴. نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.    
۱۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۱۶. الراضی، شیخ حسین، تتمة المراجعات، ص ۷.
۱۷. طباطبائی، محمد حسین، الميزان، ج ۱۶، ص ۳۱۲.
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البيان، ج ۸، ص ۵۵۹.
۱۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۳، ص ۴۹۲- ۴۹۳.
۲۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۳، ص ۴۹۳ -۴۹۴.
۲۱. یس/سوره۳۶، آیه۸۲.    
۲۲. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۰.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۶۰.
۲۴. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۳۱۵.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۵۹.
۲۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۵، ص ۲۲۴.
۲۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۳، ص ۴۹۲.
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۷، ص ۵۶۰.
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۶۰.
۳۰. حاکم حسکانی، شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۱۸.
۳۱. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحيم مسلم،ج ۸، ص ۲۷۶- ۲۷۷.
۳۲. ترمزی، محمد، سنن ترمذى، كتاب التفسير، ج ۶، ص ۲۸۹.
۳۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج ۱، ص ۵۴۴.
۳۴. حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۵۱.    
۳۵. طبری، محمد بن جریر، جامع‌البيان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۹.
۳۶. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدّرالمنثور، ج ۶، ص ۶۰۴.
۳۷. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۳۰۲.
۳۸. شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج ۲، ص ۵۰۲.
۳۹. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۳- ۱۳۹.    
۴۰. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، ج ۸، ص ۲۷۶.
۴۱. طبری، محمد بن جریر، جامع‌البيان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۲.
۴۲. ترمزی، محمد، سنن ترمذى، ج ۶، ص ۲۸۹.
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۵۹.
۴۴. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج ۷، ص ۵۶.
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌ البيان، ج ۸، ص ۵۵۹.
۴۶. حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۵۱.    
۴۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البيان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۹-۱۰.
۴۸. حاکم حسکانی، شواهدالتنزيل، ج ۲، ص ۷۸.
۴۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدّرالمنثور، ج ۶، ص ۶۰۶.
۵۰. حاکم حسکانی، شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۸۱.
۵۱. حاکم حسکانی، شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۷۸.
۵۲. حاکم حسکانی، شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۷۸.
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۶۰.
۵۴. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۱.    
۵۵. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۱.    
۵۶. محمد بن عیسی، ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج۵، ص۶۹۹.    
۵۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۹، ص۱۰۷.    
۵۸. ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش، ج۲، ص۴۰۳.
۵۹. حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸، ج۲، ص۴۱۶.
۶۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت، ج۳، ص۷۹۹.
۶۱. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تفسیر الجلالین، ج۵، ص۱۹۸.
۶۲. شوشتری، نوراللّه بن شریف الدین، احقاق الحق و ازهاق الباطل، با تعلیقات شهاب الدین مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی، قم ۱۳۷۷، ج۲، ص۵۰۱۵۵۸.    
۶۳. شوشتری، نوراللّه بن شریف الدین، احقاق الحق و ازهاق الباطل، با تعلیقات شهاب الدین مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی، قم ۱۳۷۷، ج۹، ص۱۶۹.    
۶۴. عسکری، مرتضی، حدیث الکساء فی کتب مدرسة الخلفاء ( و ) حدیث الکساء فی مصادر مدرسة اهل البیت (ع)، تهران ۱۴۰۲، ص۵ ـ۱۳.
۶۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۲، ص۶ـ۷.
۶۶. اندلسی، ابن عطیه، المحررالوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ( رباط ) ۱۴۰۹/۱۹۸۹، ج۱۳، ص۷۲.
۶۷. ابوحیّان غرناطی، محمد بن یوسف، تفسیر البحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ج۷، ص۲۳۱.
۶۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، ج۳، ص۷۹۹.
۶۹. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت : دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۷۹.
۷۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۲، ص۷.
۷۱. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۴۰.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸،، ج۸، ص۵۵۹.
۷۳. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت، ج۳، ص۷۹۸.
۷۴. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تفسیر الجلالین، ج۵، ص۱۹۸.
۷۵. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت : دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۷۸.
۷۶. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت : دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۸۰.
۷۷. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج۲، ص۱۸۷۴.
۷۸. قرطبی، محمد بن احمد ، الجامع الاحکام القرآن، بیروت : دارالفکر، ج۱۴، ص۱۸۳.
۷۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت، ج۳، ص۸۰۲.
۸۰. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تفسیر الجلالین، ج۵، ص۱۹۸.
۸۱. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت : دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۷۸.
۸۲. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع الاحکام القرآن، بیروت : دارالفکر، ج۱۴، ص۱۸۳.
۸۳. غرناطی، محمد بن یوسف ابوحیّان، تفسیر البحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ج۷، ص۲۳۱.
۸۴. حسینی طهرانی، محمدحسین ، مهرتابان، یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه محمدحسین طباطبائی تبریزی: باقرالعلوم، ص۲۹۰ـ۲۹۲.
۸۵. حبری، حسین بن حکم، تفسیر الحبری، چاپ محمدرضا حسینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷، ص۲۹۷ـ۳۱۱.
۸۶. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰، ص۳۳۱۳۴۰.    
۸۷. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۳۹.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن ، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۸، ص۵۶۰.
۸۹. ابن طاووس، سعدالسعود للنفوس، چاپ فارس تبریزیان حسّون، قم ۱۳۷۹ ش، ص۲۱۵.
۹۰. طباطبائی، محمدحسین، تفسیرالمیزان، ج۱۶، ص۳۱۱.    
۹۱. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج۵، ص۳۵۱.
۹۲. حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه ، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸، ج۲، ص۴۱۶.
۹۳. بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۲۷۸.
۹۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج۱، ص۴۲۳.    
۹۵. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، ج۲، ص۳۴.    
۹۶. موحدی لنکرانی، محمدفاضل و اشراقی، شهاب الدین، آیة التطهیر، بهیة مبتکرة، قم ۱۴۲۱، ص۱۴۱ـ۱۴۶.
۹۷. هُوّاری، هود بن مُحَکَّم ، تفسیر کتاب اللّه العزیز، چاپ بالحاج بن سعید شریفی، بیروت ۱۹۹۰، ج۳، ص۳۶۸.
۹۸. صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش، ص۱۳۸.    
۹۹. آلوسی، محمود بن عبداللّه، روح المعانی، بیروت : داراحیاء التراث العربی، ج۲۲، ص۱۲.
۱۰۰. مفید، محمد بن محمد، المسائل العُکبریّة، چاپ علی اکبر الاهی خراسانی، قم ۱۴۱۳، ص۲۷.    
۱۰۱. شوشتری، نوراللّه بن شریف الدین، الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقة، چاپ جلال الدین محدّث ارموی، تهران ۱۳۶۷، ص۱۴۷۱۴۸.    
۱۰۲. شوشتری، نوراللّه بن شریف الدین، السحاب المطیر فی تفسیر آیة التطهیر، چاپ هدی جاسم محمد ابوطبره، در تراثنا، سال ۱۰، ش۱، (محرّم ـ جمادی الآخره ۱۴۱۵)، ص۴۲۴ـ ۴۲۸.
۱۰۳. شوشتری، نوراللّه بن شریف الدین، السحاب المطیر فی تفسیر آیة التطهیر، چاپ هدی جاسم محمد ابوطبره، در تراثنا، سال ۱۰، ش۲، (محرّم ـ جمادی الآخره ۱۴۱۵)، ص۴۲۴ـ ۴۲۸.
۱۰۴. طباطبائی، محمد حسین، تفسیرالمیزان، ج۱۶، ص۳۱۳.    
۱۰۵. آلوسی، محمود بن عبداللّه، روح المعانی، بیروت : داراحیاء التراث العربی، ج۲۲، ص۱۲ـ ۱۸.
۱۰۶. سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷، ج۶، ص۵۸۶.
۱۰۷. طباطبائی، محمد حسین، تفسیرالمیزان، ج۱۶، ص۳۱۰۳۱۳.    
۱۰۸. ابطحی، علی موحد، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، قم ۱۴۰۴ـ۱۴۰۵، ج۲، ص۹ـ۱۴.
۱۰۹. موحدی لنکرانی، محمدفاضل و اشراقی، شهاب الدین، آیة التطهیر، بهیة مبتکرة، قم ۱۴۲۱، ص۹۱ـ۱۰۵.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیه تطهیر»، تاریخ بازیابی۹۵/۷/۲۷.    
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «آیه تطهیر»، شماره۳۶۰۷.    






جعبه ابزار