• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی‌نضیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنی‌نضیر در دو معنا به کار رفته است:
۱. قبیله یهود ساکن در مدینه تا نخستین سال‌های هجرت.
۲. نام یکی از غزوات پیامبر در سال چهارم هجری.




«بنی‌نضیر» از دو کلمه تشکیل شده است:

۱.۱ - بنی (بنین)


بنی (بنین)، جمع «اِبن» که در لغت به معنی «پسر» است
[۱] قاموس قرآن، ج۱، ص۲۳۳.
و از ریشه بُنی به معنی ساختن عمارت و بنا است.
نامیدن فرزند به «ابن» از این جهت است که پدرش او را ساخته است.
[۲] مفردات راغب، ج۱، ص۳۱۴–۳۱۵.


۱.۲ - نضیر


نضیر، مشتق از «النضر» و «النضارة» به معنی طراوات و زیبایی
[۳] قاموس قرآن، ج۷، ص۷۷.
یا طلامی‌باشد.



«بنی‌نضیر» طایفه‌ای از یهودیان ساکن در مدینه بودند که در روند حوادث صدر اسلام نقش داشتند، روابط قبیلگی، توان بالای نظامی و اقتصادی و دامنه نفوذ فرهنگی آنان، باعث چنین جای‌گاهی شده بود.
[۵] اعلام قرآن، ج۳، ص۴۵۵.

قبیله بنی‌نضیر پیش از ظهور اسلام در یثرب (مدینه) ساکن شدند.



درباره منشأ آنان روایات متفاوت است.

۳.۱ - نظر یعقوبی


یعقوبی آنها را طایفه‌ای از قبیله جذامبن عدی می‌داند که یهودی شدند و در کوه نضیر اقامت گزیدند و از آن پس به نام این کوه خوانده شدند.
[۶] تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۹.
[۷] دانش‌نامه جهان اسلام، ج۴، ص۴۸۶.


۳.۲ - نظر دوم


برخی گفته‌اند، نضیر نام جد این قبیله است.
[۸] اعلام قرآن، ص۴۵۹.


۳.۳ - نظر سوم


برخی دیگر آنان را اصالتاً از اهل حجاز نمی‌دانند و چون در کتب مذهبی خود، خوانده بودند که پیامبری از سرزمین مدینه ظهور خواهد کرد به آنجا کوچ کردند.
[۹] قصه‌های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، ص۶۰۳.

در این نظر، نسب بنی‌نضیر را از نسل هارون‌بن عمران و از بنی‌اسرائیل می‌دانند که بعد از جنگ رومیان به یثرب گریختند
[۱۰] اعلام قرآن، ص۴۵۷–۴۵۵.
و پیش از مهاجرت قبایل عرب اوس و خزرج بدان‌جا که به سبب سیل عَرِم صورت گرفت، در آن ناحیه ساکن شده بودند.
[۱۱] الاغانی،، ج۲۲، ص۳۴۳ـ۳۴۴.
[۱۲] الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۱۰.




در قرآن به نام یهود بنی‌نضیر تصریح نشده است، اما آیاتی از قرآن در مورد ایشان نازل شده و مخصوصاً به پیمان‌شکنی آنان پرداخته است.
بخش عمده‌ای از سوره حشر درباره این قوم می‌باشد، به طوری که نام دیگر این سوره را بنی‌نضیر گفته‌اند.



بر پایه گزارشات تاریخی، به بررسی تاریخچه بنی‌نضیر در مدینه پرداخته می‌شود.

۵.۱ - علت سکونت بنی‌نضیر در مدینه


به دنبال جنگ رومیان با یهود (۷۰ میلادی) بنی‌نضیر نیز مانند دیگر قبایل یهود به حجاز گریختند و در بُطْحان از نواحی مدینه ساکن شدند.
[۱۳] الاغانی،، ج۲۲، ص۳۴۴.
[۱۵] دانش‌نامه جودائیکا، ذیل «نضیر»

ابن سعد منزل‌گاه آنان را ناحیة الغَرْس ذکر کرده است.

۵.۲ - رابطه بنی‌نضیر با اوس و خزرج


بنی‌نضیر و سایر یهودیان ساکن مدینه ثروت فراوانی گرد آوردند. پس اوس و خزرج برای غلبه بر یهودیان از غسانیان کمک خواستند. غسانیان با سپاهی به حجاز آمدند و بسیاری از یهودیان را کشتند و از آن پس اوس و خزرج بر یهودیان مسلط شدند.
[۱۷] الاغانی، ج۲۲، ص۳۴۴ـ۳۴۵.

بعدها بنی‌نضیر، در نزاع‌های اوس و خزرج جانب اوس را می‌گرفتند.
[۱۸] السیرة الحلبیّة، ج۲، ص۲۶۴.


۵.۳ - رابطه بنی‌‌نضیر با ابوسفیان


مقارن ظهور اسلام، و پیش از جنگ اُحد قبیله بنی‌نضیر ظاهراً با ابوسفیان ارتباط داشتند.
[۱۹] دانش‌نامه اسلام، ذیل «نضیر، بنو»


۵.۴ - پیمان صلح بنی‌نضیر با مسلمانان


پس از هجرت پیامبر به مدینه، بنی‌نضیر در شمار دیگر یهودیان با مسلمانان، پیمان مصالحه بستند
[۲۰] دانش‌نامه قرآن و قران‏پژوهی، ج۱، ص۳۹۳.

و عهد کردند که در صورت حمله دشمنان به مدینه در کنار مسلمانان به دفاع بپردازند و از تأمین مالی و جانی کفار قریش و برقراری روابط تجاری با آنان خودداری کنند.
[۲۱] دانش‌نامه قرآن، جهان اسلام، ص۴۸۶.
[۲۲] السیرة النبویة، ج۲، ص۱۴۸ـ۱۵۰.


۵.۵ - نقض پیمان بنی‌نضیر


اما از آنجا که بنی‌نضیر پیمان خود را زیر پا گذاشتند، در ربیع الاول چهارم هجری
[۲۴] تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ص۲۴۳.
غزوه بنی‌نضیر به وقوع پیوست.



علل مختلفی در وقوع غزوه بنی‌نضیر تأثیر داشتند که به آنها پرداخته می‌شود.

۶.۱ - ماجرای بئر معونه


در این سال، عمروبن امیه که از بئر مَعونَه باز می‌گشت دو تن از افراد قبیله بنی‌عامر را، که از پیامبر امان داشتند، کشت.
عامربن طُفَیل از پیامبر دیه طلب کرد
[۲۵] السیرة النبویة، ج۳، ص۱۹۹.
[۲۶] السیرة الحلبیّة، ج۲، ص۲۶۳.
و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم برای پرداخت دیه از بنی‌نضیر که هم‌پیمان بنی‌عامر بودند کمک خواست.
[۲۸] تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۵۱.
[۲۹] المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۶۴.

بنی‌نضیر کمک به پیامبر را پذیرفتند.

۶.۲ - توطئه بنی‌نضیر برای ترور پیامبر


بنی‌نضیر بعد از پذیرفتن پرداخت دیه، در توطئه‌ای برای قتل ایشان، عمروبن جِحاش را مأمور کردند که آن حضرت را در پای دیوار قلعه با سنگی از پای درآورد.
[۳۰] دانش‌نامه قرآن، ص۳۹۴–۳۹۳.
[۳۱] السیرة النبویة، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۰.

پیامبر از طریق وحی از نیرنگ آنان آگاه شد و به ایشان ده روز مهلت داد تا با اموال منقول خود، جز اسلحه، از مدینه خارج شوند و سالانه برای برداشت محصول خرما بازگردند.
[۳۲] اعلام قران، ص۴۷۹.
[۳۳] السیرة النبویة، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۰.
[۳۴] المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۶۹.
[۳۵] تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۹.
[۳۶] دانش‌نامه جودائیکا، ذیل «نضیر»


۶.۳ - نقش عبدالله‌ بن اُبَی در ماجرا


عبدالله‌ بن اُبَی، رئیس منافقان مدینه، بنی‌‌نضیر را از اطاعت پیامبر بازداشت و وعده داد که همراه با بنی‌قُرَیظَه از آنان دفاع کند،
[۳۷] دانش‌نامه جهان اسلام، ص۴۸۶.
اما این وعده هرگز تحقق نیافت.
[۳۸] دانش‌نامه جهان اسلام، ص۴۸۶.
[۳۹] المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۶۸.
[۴۰] تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵۳.

«لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا یَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَیُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ» «اگر آنها را بیرون کنند با آنان بیرون نمی‌روند و اگر با آنها پیکار شود، یاریشان نخواهند کرد و اگر یاریشان کنند پشت به میدان کرده، فرار می‌کنند، سپس کسی آنان را یاری نمی‌کند».

۶.۴ - محاصره بنی‌نضیر


ازین‌رو پیامبر، عبدالله بن مَکتوم را در مدینه جانشین خود قرار داد و با لشکری به فرماندهی علی علیه السلام،
[۴۲] المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۶۸.
[۴۳] السیرة النبویة، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۰.
پانزده روز
[۴۴] تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵۳.
یا شش شب
[۴۶] السیرة النبویة، ج۳، ص۲۰۰.
بنی‌نضیر را در محاصره گرفت.
در دوره محاصره، عَزْوَک یهودی به پیامبر سوء قصد کرد که به دست علی علیه السلام کشته شد.
[۴۷] المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۷۱.


۶.۵ - بریدن نخل‌های بنی‌نضیر


در ادامه محاصره، پیامبر (ص) دستور می‌دهد درختان نخل ایشان در بُوَیْرَة را قطع کنند؛ به دلیل این که یهودیان به اموال خود علاقه شدیدی داشتند و این کار باعث تحریک ایشان می‌شد.
دلیل دیگری که ذکر شده، این‌که آن نخل‌ها مانع مانور سریع مسلمین بود.
در اعتراض یهودیان به این امر آیه‌ای نازل شد که این کار به اذن خدا بوده است.



سرانجام یهودیان تسلیم شدند و به غیر از دو تن از ایشان که مسلمان شدند، بقیه مال و سلاحشان را رها کردند
[۵۳] دانش‌نامه قرآن و قرآن پژوهی، ص۳۹۴.
و پذیرفتند که تنها با یک بار شتر از اموالشان، به‌جز اسلحه و نقره و طلا، از مدینه خارج شوند.
[۵۴] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۸ـ۴۹.
[۵۵] السیرة‌ الحلبیة، ج۲، ص۲۶۶.
[۵۶] المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۷۲.

بعضی از آنان از جمله حُیَیّ‌بن اَخطب که دخترش صفیه پس از فتح خیبر در سال هفتم هجری به همسری پیامبر درآمد و ابی الحقیق (همسر اول صفیه)، به خیبر رفتند، و برخی به شام مهاجرت کردند.
[۵۸] السیرة‌ الحلبیة، ج۲، ص۸۴.
[۵۹] السیرة‌ الحلبیة، ج۲، ص۲۰۷.
[۶۱] البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۹۶ـ۱۹۸.
[۶۲] الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۲۲.


۷.۱ - سرانجام بنی‌نضیر در قرآن


قرآن داستان تخریب قلعه بنی‌نضیر و فرار آنها را چنین بیان می‌کند: «مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مّن الله فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ»؛«گمان نمی‌کردید آنان خارج شوند و خودشان نیز گمان می‌کردند که درهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع می‌شود اما خداوند از آن‌جا که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد و در دل‌هایشان ترس و وحشت افکند به گونه‌ای که خانه‌های خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران می‌کردند».



از آنجا که جنگی در نگرفته بود اموال برجای مانده در حکم غنیمت نبود و تصرف در آن به اختیار پیامبر بود.
ازین‌رو پیامبر با توافق انصار آن را میان مهاجران تقسیم کرد تا وظیفه حمایت از مهاجران توسط انصار پایان پذیرد.
[۶۵] السیرة النبویة، ج۳، ص۲۰۱ـ۲۰۲.
[۶۶] الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۱۹.
[۶۷] السیرة الحلبیّة، ج۲، ص۸۵.
[۶۸] سیرة المصطفی، ص۴۳۹.

عمده زمین‌ها نیز در اختیار خود پیامبر (ص) قرار داشت و ایشان خود در آن کشاورزی می‌کردند
[۶۹] اعلام قرآن، ص۴۸۵.




سوره حشر درباره غزوه بنی‌نضیر و اخراج این قبیله است.



پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم، نیز بنی‌نضیر را میان قوم خود مانند بنی‌مُغیره در قریش می‌دانست.
[۷۲] المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۷۵.




شعرایی چون قَیْس بَحْر الاَشْجَعی، سَمّاک یهودی و عباس‌بن مِرداس سُلَمی قصیده‌هایی در آوارگی و کشته شدن کعب‌ بن اشرف و مدح رجال بنی‌نضیر سروده‌اند.
[۷۳] السیرة النبویة، ج۳، ص۲۰۵ـ۲۱۳.
[۷۴] تاریخ پیامبر اسلام، ص۳۳۹.




قرآن.
محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۵۹ ش.
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقّا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، مصر ۱۹۳۶.
علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت ۱۹۵۵.
عبدالله بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
هاشم معروف حسنی، سیرة المصطفی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
علی بن ابراهیم حلبی، السیرة الحلبیة، بیروت.
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، المغازی، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
عفیف عبدالفتاح طباره، یهود از نظر قرآن، ترجمه علی منتظمی، تهران ۱۳۵۲ ش.
محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶.
یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت.
• EI ۲، s.v. "Nad ¦ â ¤ r، Banu'l" (by V. Vacca).
• Encyclopaedia s.v. Judaica، Jerusalem ۱۹۷۸-۱۹۸۲، "Nad ¦ â ¤ r" (by Eli Davis).


 
۱. قاموس قرآن، ج۱، ص۲۳۳.
۲. مفردات راغب، ج۱، ص۳۱۴–۳۱۵.
۳. قاموس قرآن، ج۷، ص۷۷.
۴. المفردات فی غریب القرآن، ص۴۹۶.    
۵. اعلام قرآن، ج۳، ص۴۵۵.
۶. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۹.
۷. دانش‌نامه جهان اسلام، ج۴، ص۴۸۶.
۸. اعلام قرآن، ص۴۵۹.
۹. قصه‌های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، ص۶۰۳.
۱۰. اعلام قرآن، ص۴۵۷–۴۵۵.
۱۱. الاغانی،، ج۲۲، ص۳۴۳ـ۳۴۴.
۱۲. الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۱۰.
۱۳. الاغانی،، ج۲۲، ص۳۴۴.
۱۴. معجم البلدان، ج۵، ص۲۹۰.    
۱۵. دانش‌نامه جودائیکا، ذیل «نضیر»
۱۶. الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۷.    
۱۷. الاغانی، ج۲۲، ص۳۴۴ـ۳۴۵.
۱۸. السیرة الحلبیّة، ج۲، ص۲۶۴.
۱۹. دانش‌نامه اسلام، ذیل «نضیر، بنو»
۲۰. دانش‌نامه قرآن و قران‏پژوهی، ج۱، ص۳۹۳.
۲۱. دانش‌نامه قرآن، جهان اسلام، ص۴۸۶.
۲۲. السیرة النبویة، ج۲، ص۱۴۸ـ۱۵۰.
۲۳. الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۷.    
۲۴. تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ص۲۴۳.
۲۵. السیرة النبویة، ج۳، ص۱۹۹.
۲۶. السیرة الحلبیّة، ج۲، ص۲۶۳.
۲۷. الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۷.    
۲۸. تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۵۱.
۲۹. المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۶۴.
۳۰. دانش‌نامه قرآن، ص۳۹۴–۳۹۳.
۳۱. السیرة النبویة، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۰.
۳۲. اعلام قران، ص۴۷۹.
۳۳. السیرة النبویة، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۰.
۳۴. المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۶۹.
۳۵. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۹.
۳۶. دانش‌نامه جودائیکا، ذیل «نضیر»
۳۷. دانش‌نامه جهان اسلام، ص۴۸۶.
۳۸. دانش‌نامه جهان اسلام، ص۴۸۶.
۳۹. المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۶۸.
۴۰. تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵۳.
۴۱. حشر/سوره۵۹، آیه۱۲.    
۴۲. المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۶۸.
۴۳. السیرة النبویة، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۰.
۴۴. تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵۳.
۴۵. الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۸.    
۴۶. السیرة النبویة، ج۳، ص۲۰۰.
۴۷. المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۷۱.
۴۸. معجم البلدان، ج۲، ص۲۹۰.    
۴۹. البدایة و النهایة، ج۴، ص۸۸.    
۵۰. معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج۱، ص۲۸۵.    
۵۱. تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۸۶.    
۵۲. حشر/سوره۵۹، آیه۵.    
۵۳. دانش‌نامه قرآن و قرآن پژوهی، ص۳۹۴.
۵۴. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۸ـ۴۹.
۵۵. السیرة‌ الحلبیة، ج۲، ص۲۶۶.
۵۶. المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۷۲.
۵۷. تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۸۶.    
۵۸. السیرة‌ الحلبیة، ج۲، ص۸۴.
۵۹. السیرة‌ الحلبیة، ج۲، ص۲۰۷.
۶۰. البدایة و النهایة، ج۴، ص۸۷-۸۸.    
۶۱. البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۹۶ـ۱۹۸.
۶۲. الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۲۲.
۶۳. حشر/سوره۵۹، آیه۲.    
۶۴. حشر/سوره ۵۹، آیات ۶-۸.    
۶۵. السیرة النبویة، ج۳، ص۲۰۱ـ۲۰۲.
۶۶. الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۱۹.
۶۷. السیرة الحلبیّة، ج۲، ص۸۵.
۶۸. سیرة المصطفی، ص۴۳۹.
۶۹. اعلام قرآن، ص۴۸۵.
۷۰. حشر/سوره۵۹، آیه۱۱۷.    
۷۱. الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۸.    
۷۲. المغازی للواقدی، ج۱، ص۳۷۵.
۷۳. السیرة النبویة، ج۳، ص۲۰۵ـ۲۱۳.
۷۴. تاریخ پیامبر اسلام، ص۳۳۹.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بنی‌نضیر»، شماره۱۹۹۷.    
سایت پژوهه    




جعبه ابزار