تأثیر تشیع بر اماکن ایران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیعه به متابعت از
سیره رسول الله و در نظر گرفتن
تقدس اماکن
دینی و
مذهبی، بنیان گذار زیباترین
ابنیه ویژه
نیایش و
عبادت در
جهان اسلام است.
شیعه به متابعت از سیره
رسول الله (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و در نظر گرفتن تقدس اماکن دینی و مذهبی، بنیانگذار زیباترین ابنیه ویژه نیایش و عبادت در جهان اسلام است. هر چند صرف عبادت به درگاه
پروردگار در پایه گذاری این مکان هدف اصلی بوده، اما جنبههای اجتماعی و رویارویی مردم و همدلی و چهره به چهره شدن و جامعه شناسی تعاون و همیاری
و هم فکری در انجام فرایض دینی و رعایت تشریفات مذهبی نیز مدّ نظر بودهاند.
ژرژگورویچ،
جامعه شناس
فرانسوی، میگوید: «هنگامی که تشریفات اجتماعی رو به
زوال میگذارند، فضای آن تشریفات نیز رنگ میبازد.»
فضای الهی و نظر کرده این اماکن همیشه ایام روح بخش و دلنواز بوده است. به فرمان الهی و اطاعت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبر گرامی، نخستین
مسجد در
مدینه النبی ساخته شد، اما اهل تشیع از همان روز، با توجه به دل سپاری به
خاندان عصمت و طهارت(علیهمالسّلام)، سعی کردند هم در مسجد حضور یابند و گوش به موعظههای واعظان و نطاقان بسپارند و به اصطلاح به دین و روش مسجد احترام بگذارند و هم با توجه به قداست
آرامگاه و
مشهد اولیاء الله، دریچهای به سوی عبادت بگشایند و آیین عبادت در مسجد و
زیارت در امام زادهها و
مرقد مطهر امامان را از نظر دور نسازند و تشریفات اجتماعی عبادی را پر رونق نمایند.
ایرانیان در این طریق، الحق که سنگ تمام گذاشتهاند. ایرانیِ پیرو
تشیع، گویی در زیارت
کعبه، زادگاه امام همام
علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) و مذبح ذبیح
کربلا، اسمعیل
دشت نینوا، را به یاد آورده، گریزی به
مصایب اولیا میزند. ستایش و نیایش اهل تشیع ضمن برگزاری
مناسک حج دیدنی است. مساجد شیعه مناظری از روضه
خلد برین را مجسم میسازند و
تربت شهدا همیشه ایام عطر آگین، و صحن و سرای امام زادهها پیچیده در گل بانگهای
ایمان، هماره معطرند، و سقاخانهها که وقف سقای لب تشنگان
حضرت عباس (علیهالسّلام) اند، همواره منور، و آب انبارها به وقف، سیراب کننده مردم عطشان، و
بقاع متبرکه محل عبادت مؤمنان جان شیفته، و حسینیهها و زینبیهها و عباسیهها و مهدیهها یاد آور حشمت و عظمت اولیا و اهل بیت، و تکایا محل تجمع
ذاکران و
واعظان و
خطیبان، و مکتب خانهها هم اغوش عطر گل محمدی و قدمگاهها نظر کرده، و خانقاهها ویژه سرسپاران مولی الموحدین، حضرت علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)
ابوتراب، و ضریح اولیا و امام زادهها مزین و منور به گل دانههای کلامی و اشعار دلنشین و همه یاد آور شکوه و بزرگواری اولیاء اللهاند و حتی سیاه چادرها و آلاچیقهای عشایری ـ این کوچندگان ساده دل ـ با عَلَم سیاه بر بالای خیمهها یا گوشهای ازمیدانگاه جلوی آلاچیقها ـ این اماکن تابستانی ـ آراسته به کتیبههایند و خیمه دوزان برای شبیه سازی در ایام عزا، به تار و پود برگرفته از ریشه جان و تن، خیمههای زربفت بافته و کلمه «
وقف» را در گوشهای از این خیمهها و علمها و بیرقها و بیدقها و پرچمها نشاندهاند.
اهل تشیع با وقوف کامل از دارالاماره و دارالظلم و
بیت الحزن و ماتم کده و عزاخانه و ماتم سرا توانستهاند در سرزمین قدسی مثال
ایران، عرش و فرش و شهادت گاه را بازسازی نمایند و در صحنه آرایی نمایش شیعی و مذهبی
تعزیه، جوهر جان صرف کردهاند. گویی بند بند دستورات اولیای الهی را در ساختن و برپا داشتن این بناها در نظر گرفتهاند.
زائر سراها در کنار امام زادهها ـ وقف زوار شیدا و بازارهای شهر و بازارهای موقت روزانه در روستاها در کنار این زائر سراها و نیایشگاهها برپا شدهاند و معماران با وضوی مهر در آراستن صوری این اماکن و ابنیه و در نظر گرفتن ابعاد معنوی و رمزی دقت فراوان به عمل آوردهاند. کمتر بنای مقدسی سراغ داریم که گنبد زرنشان یا گل دستههای آراسته به کاشیهای زیبا را از دور دستها ـ از این مکانهای پرصفا ـ به رف چینی خانه چشم نیاورد.مردم عاشق اولیا هنوز هم وقتی به سرپرستی بلد راه (در زمان گذشته، توسط
چاووشان) به نزدیکترین نقطه قابل رؤیت این گنبدها و منارهها میرسند، به عنوان مژدگانی، به بلد راه،
گنبد نما هدیه میدهند. کاشیهای بخش بیرونی این ابنیه، منقش به نقش عشق و ایمان شیعیان نسبت به
اهل بیت (علیهمالسّلام) هستند و آیینه کاریهای درون ساختمانها دیدگان زائران را منور میسازند. هنوز هم چاووشان به صوت جلی در سفرهای زیارتی ازقداست و حرمت این صحن و سراها یاد میکنند.
...و خداوند را عبادت میکنیم به خاطر رحمت واسعه او، و سر بر
سجده مینهیم به حرمت حقانیت حق، و مساجد را مطهر میسازیم به پاس رعایت تنظیف و نظافت در این جایگاهها و...پسای خدا در سجدههای ما! حضرت بی مثال! تو ربی الاعلی هستی.
حمد تو را بجا میآوریم و در
سبحان ربی العظیم تو را از هر عیبی منزه میدانیم و سپس فریاد بر میداریم که: «سمع الله لمن حمده» پس تو را ستایش میکنیم که آگاه از حمد و نیایش ما هستی. درایران زمین، از روزگار پارو پیرار، حرمت نیایشگاه در نظر گرفته شده و سرسپردگان به آیین تشیع در سجده گاههای خود، همواره در کنار اعمال عبادی، جنبههای زیبایی شناختی محل عبادت و آداب زیارت را رعایت کردهاند. در روند شکل گیری شهرها، مراکز مذهبی جایگاه خاصی داشته و نیایشگاهها در شهرها و روستاها، در دل آبادی جای گرفتهاند.
رسول الله (صلّی الله علیه و آله) در مدینه النبی با معماری ویژه اسلامی و به موهبت الهی، مسجدی زیبا بنیان نهاد و شاید کمتر از نیم سده از تاریخ بنای این مسجد نگذشته بود که یک ایرانی نو مسلمان و مؤمن در «پهره» یا «
فهرج» (= یکی از چهار شهر آن روز
یزد) با بهره گیری از ذوق و شوق همیاران و گرویدگان به آیین رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، خدا خانهای برای همشهریان خود بنیاد کرد که خوشبختانه تاکنون از آسیب ویرانی و دست کاری بر کنار مانده است.
اما آنچه در تاثیر تشیع در معماری مساجد فرا میگیریم، به کارگیری عناصر و عوامل مؤثر در شکل گیری مذهب تشیع است. شیعیان ایرانی برای
نماز و نیایش، هرگز
محراب خونین
شهید محراب علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) عاشق بی ریا و از سر بی خبر حضرت الله به عشق آفریننده جانها را فراموش نکردهاند و در حک و نقش و نقر، بعد از ذکر نام الله و پیامبرش رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نام
اولیاء الله را بر روی محرابها باز نوشته و در چرخاندن رخ به سوی محراب از عبادت بی ریای اولیا یاد کرده و سعی نمودهاند بدانها تشبه جویند، که علی (علیهالسّلام) در کنار محراب، نگین اقتدار خود به سائلی بخشید و در جوار همان محراب به شهادت رسید و...یادمان باشد که زیباترین توصیف در شان و بلندای قامت این امام بی بدیل را از ماذنههای منقش و آراسته میشنویم که: «اَشهدُ اَنَّ علیاً ولیُّ الله.»
در همین مسجد است که از علی (علیهالسّلام) و اولاد علی (علیهالسّلام) یاد میکنند و مجالس فراوانی برای مدح و منقبت و مراثی برای اولیاء الله تشکیل میدهند و هرگز از زبان مؤمنان نمیافتد که: «باز این چه شورش است که درخلق عالم است؟...»
شاید یکی از شواهد برجسته در مساجد اهل تشیع، کتیبه بندی و نگارش اشعاری در وصف سرسپردگان تشیع است. نماز و نیایش به درگاه خداوند با مجد و عظمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت آن عزیر خدا ادامه مییابد و اصول دستورات مذهبی مطرح میگردند.
مسجد یزد خواست،
مسجد جامع اردبیل،
مسجد جامع بروجرد،
مسجد تبریز و
مسجد سرکوچه محمدیه نایین و...همه تماشاییاند. نام علی (علیهالسّلام) و اولاد او (علیهمالسّلام) در چهار گوشه این مساجد درگچ بریهای زیبا تجلی یافتهاند.
مسجد جامع گلپایگان،
مسجد میدان ساوه (به روزگار
صفویان از باب ایمان، شیعیان محراب زیبا و دیدنی با گچ بری رنگین بر آن افزودهاند) نمونههای خوبی از این بناهای مقدساند. در زیر گنبد چشمگیر
سلطانیه، هر آن چه میبینیم علی (علیهالسّلام) است و یاد علی (علیهالسّلام) و نام علی (علیهالسّلام) به
حروف ابجد و....
مسجد علویان نایین، که گمان میرود بنیاد آن کهن باشد و در سده هشتم دو
اشکوبه شده است، و
مسجد جامع سمنان و
ورامین که شیعیان سخت به عبادت دراین مساجد دلسپارند، همگی نشان از به کارگیری نمادها و نشانهها از سوی شیعیان دارند و از برکت تاثیر تشیع، مساجد شیعیان از نظر ریخت شناسی و سیما شناسی، از بسیاری از اماکن مقدسه دیگر ممتاز و متمایزند. جامعه شیعیان در مساجد ضمن عبادت، از بزرگواری اولیا بحث میکنند و در کنار هر
پرچم و کتیبهای شعری زیبا در
مدح فرزندان رسول الله مینگارند.
مسجد پرذله(میان ده) ابیانه، مسجد
خوانسار و مسجد جمعه اردبیل، هر یک نشانی از محبت به اولیا در گوشه گوشه این بناها نشان میدهند. گاهی مسجد، محل اجرای مجالس تعزیه میشود، به ویژه
مجلس تعزیه مربوط به شام غریبان و داستان «
بَجدل و ساربان» این دو بی حیای غارتگر باقی مانده اموال امام حسین (علیهالسّلام) که در مساجد اجرا میشود، اهل غرا سینه زنان به مساجد نزدیک میشوند و فریاد میزنند:
گلمیشوگای شیعه لر، شام غریبانه بیز ویر مگه باش
ساغلیقی زینب (علیهاالسّلام) نالانه بیز.
یعنی: ای شیعیان، به مناسبت
شام غریبان سینه دران آمدیم تا به زینب نالان سر سلامتی بدهیم.
و دیگر این که میگویند: آمدیم بهر عزا، اهل عزا.
جواب: خوش آمدید بهر عزا، اهل عزا.
کیمیایی است عجب تعزیه داری حسین (علیهالسّلام) که نباید ز کسی
منت اکسیر کشید
«حسینی» یعنی منسوب به حسین (علیهالسّلام)، هر چه نوعی انتساب، ارتباط و شباهت با حسین (علیهالسّلام) داشته باشد. این پیوند میان حسین (علیهالسّلام) و حسینیان در تمام جلوههای زندگی عاشقان برقرار است. حسینیان در فکر و ایده و مرام، به مولای عاشقان، حسین (علیهالسّلام)، تشبه میجویند.
آنان کسانی هستند که رهرو و راه خونین
عاشورا و
انقلاب اویند.
شور حسینی،
خط حسینی،
نوای حسینی،
عشق حسینی،
نهضت حسینی،
حماسه حسینی،
حرم حسینی،
عاشورای حسینی،
عزای حسینی و...یعنی شور و حماسهای که هم چون شور آن حضرت برخوردار از حماسه و عزت و خروش است، و «
حسینیه» مکانی است برای اقامه سوگواری برای
اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) شاید روی آوردن شیعه به حسینیه، در دورانهای کهن به خاطر آن بوده است که مساجد، اغلب در اختیار و سلطه حکومتهایی بودهاند که برای تشیع و اقامه عزاداری و مراسم و مناسک مذهبی شیعه، محدودیتهایی ایجاد میکردند. درایران، در گوشه و کنار شهرها و روستاها، حسینیههای فراوانی به چشم میخورند که همه از باب محبت به حسین (علیهالسّلام) ساخته شده و گاهی به عنوان زائر سرا برای
زوار نیز در نظر گرفته شدهاند؛ مثل حسینیه آذربایجانیها، تهرانیها، اصفهانیها و...که در شهرهای
نجف،
کربلا،
مشهد و...از این گونه فراوانند.
در مناطق
هند، به حسینیه، «
امام باره» میگویند. در برخی از نقاط
آسیای میانه نیز حسینیههایی که میساختند، به «مسجد شیعهها» معروف میشدند. یکی از حسینیههای معروف ایران، «
حسینیه مجتهد» درشهر
اردبیل و دیگری بخشی از
تکیه معاون الملک کرمانشاه و مشهور به حسینیه است که در کنار زینبیه و عباسیه قرار دارد و در کاشیهای منقش این صحن و سرا، بسیاری از وقایع مربوط به کربلا نقش بستهاند. همیشه به تعمیر این حسینیهها و رعایت ادب و در نظر گرفتن آداب ورود به حسینیهها سفارش شده است.تاثیر مستقیم تشیع از دیرگاه در به وجود آمدن چنین مکان مقدسی کاملاً آشکار است.یا حسین (علیه تاسلام)
دست تمنای همه سوی تو مرغ دل ما همه در کوی تو تکیه
ز دوستان و محبان سید الشهدا به دستیاری هر کس، شده است تکیه بپا
تاثیر تشیع در برپایی تکیهها و عزاخانهها انکار ناپذیر است. معمولاً تکیه به عنوان محلی برای عزاداری سید الشهداء (علیه السلام) به ویژه در
دهه محرم، ساخته و بر پا میشود. البته این گونه اماکن غیر از تکیههای دایمی هستند. «تکیه» در حقیقت، پس از مسجد پایگاه معنوی مسلمانان، بخصوص شیعیان، به حساب میآید؛ جایی که مردم با تعزیه خوانی و سوگواری برای سالار شهیدان و یاران وفادارش، به او
متوسل و
متکی میشوند.
تکیه با تعزیه و عزاداری عجین گشته است. به نظر میرسد در قلمرو آداب و رسوم
صوفیان، تکایا از دیرگاه اماکن خاصی برای اجرای مراسم عارفان و مکمل
خانقاه به حساب آمدهاند.
اما تاثیر تشیع در چنین مکانی نخست از باب مهر به
قطب الاقطاب حضرت ابوتراب علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) و سپس نقش اصلی آن برای عزاداری و به ویژه در حیطه هنر قدسی شبیه خوانی و تعزیه بوده است.
ترکیب ساختمانی تکیههایی که به صورت ثابت، محل اجرای تعزیه بوده (و هم اینک در برخی از تکایا رعایت میشود) عبارت است از:
سکویی در وسط ساختمان، به بلندی نیم تا سه ربع ذرع که جای اجرای تعزیه و موسوم به «
مصطبه» بوده است.
ـ دو ردیف پلکان دو سه تایی در طرفین سکو برای بالا و پایین رفتن شبیه خوانان.
ـ گذرگاهی محیط بر سکو که آن هم جزو عرصه نمایش مذهبی و معمولاً جای اسب تازی و جنگ و جدل میان اولیا و اشقیا بوده است.
ـ غرفهها و طاق نماها برای حضور تماشاگران؛ این غرفهها دور تا دور تکیه ساخته میشدند.
دیوارهای تکیه با کتیبههای سیاهی که اشعاری در سوگ خاندان حضرت امام حسین (علیهالسّلام) بر آن نقش بسته بودند پوشانده میشدند.
ـ پرچمها و علامتها و «
کُتل» (= Kotal) ها؛ یعنی پرچمهای رنگی استوانهای شکل مخصوص هر تکیه که در جای مناسبی جلوی چشم مردم قرار میگرفتند.
ورود و خروج اسب سواران از سکوهای شیب دار در کنار سکوی اصلی صورت میگرفت.
تکیهها دارای طاق نماهایی بود که هر کدام یک نفر متصدی داشت. او میبایست از حاضران در مجلس با
خرما و
حلوا و
شربت پذیرایی نماید. به محض این که تازه واردی به طاق نما وارد میشد. متصدی آن طاق نما، پس از ریختن
گلاب از گلاب پاش به کف دست او، در سینی کوچک و ورشویی و نعلبکی بلوری و استکان مخصوص، قهوه یا چایی تعارف میکرد. اگر عزاداری در هنگام تابستان بود، شربت و آب یخ گردانده میشد. هم چنین به دنبال شربت، چای و قلیان میآوردند. هزینه پذیرایی در طاق نماها را صاحب و مسئول هر طاق نما و یا مردم خیّر (به وقف و نذر)
متقبل میشدند.
در
تهران و شهرهای دیگر ایران، تکایای گوناگونی برای عزاداری وجود داشتند. افزون بر ایران، در کشورهای هم جوار نیز تکایا و ماتم کدههایی وجود دارند. به گفته
ابن اثیر در سده دهم هـ.ق در شهر
بغداد برای مراسم محرم، فضایی باز و سرپناهی برای شرکت کنندگان در مراسم در نظر گرفته میشد.از جمله تکیههای معروف تهران، که اهمیت داشتند، میتوان از این تکایا نام برد:
تکیه زنبورک خانه، تکیه دباغ خانه، تکیه قمیها، تکیه چهل تن، تکیه نوروز خان، تکیه عودلاجان، تکیه هفت تن، تکیه حاج میرزا آقاسی، تکیه درخونگاه، تکیه سرپولک، تکیه سلطنت آباد، تکیه نیاوران و بخصوص تکیه معروف
دوره قاجار «تکیه دولت» که محلی بود در مرکز تهران در عصر
ناصر الدین شاه قاجار که محل اجرای تعزیههای مهم در روز عاشورا و سایر ایام عزاداری محسوب میشد. این تکیه پشت ساختمان بانک ملی کنونی بازار روبهروی سبزه میدان واقع بود. در سال ۱۳۲۷ هـ.ش این محل تخریب گردید.
تکایای معتبری هم در شهر مذهبی قم قرار دارند که اسامی برخی از این تکایا عبارتند از: تکیه باغ پنبه، تکیه پنجه علی، تکیه متولی باشی، تکیه شاه خراسان، تکیه گذر جدا، تکیه بزرگ، تکیه ارک، تکیه گذر صادق. تکیه شهر نطنز نیز با اصول معماری دقیق ساخته است.
اما یکی از تکایای برجسته ایران، که در واقع موزه کاشی ایران محسوب میشود و از نظر نقش و نگار و نگارههای مذهبی در خور تامل است، «تکیه معاون الملک» کرمانشاه میباشد. این تکیه مشتمل بر سه بنای «حسینیه»، «زینبیه» و «عباسیه» است.این تکیه دو حیاط و یک عمارت در میان دارد و دیوارها و قسمتهای گوناگون به طور کلی پوشیده از کاشیهای گوناگون با رنگهای متنوع و زیبا هستند بانی تکیه مرحوم حسن معینی، معروف به «
معین الرعایا» بوده که در سال ۱۳۲۰ هـ.ق به ایجاد آن همت گماشته است.چون در واقعه مشروطیت، بخشی از تکیه توسط مستبدان آسیب دید، معاون الملک در سال ۱۳۳۱ هـ.ق تکیه را احیا و خرابیهای آن را ترمیم کرد و به همین دلیل، بنا به نام وی معروف شد.
در
شیراز نیز زمانی «حسینیه شیر» گل سرسبد تکیهها و حسینیههای آن دیار بود که متاسفانه از جور روزگار، آتش به جان این حسینیه افتاد و
طومار عمر این حسینیه را در هم پیچید.
هنگام ورود به تکایا، اشعار جانسوزی به خط جلی به روی کاشی یا سنگ و چوب و گچ نوشته شدهاند. وقتی قدم به صحن و سرای «تکیه معاون الملک» میگذاری، این اشعار توجهت را به خود جلب میکنند:
سر زنان، سینه زنان، پای در این بقعه گذار کاین بنا غم کده واقعه کرب و بلاست
مینبینی و تو مگر زاندوه و غم، آب و گلش کابش از چشمه چشم است و گل از خاک عزاست.
در گوشهای از صحن تکیهای درقم نیز چنین نبشته است:
تا نسوزد جگرت، دیده نگریدای دوست اشک بر هر دل غم دیده و هر درد نکوست
تا نسوزی ز غم خسرو لب تشنه حسین (علیهالسّلام) دل نداری به خدا، دیده و دل هر دو از اوست.
اینها همه از تاثیر تشیع و بزرگان مذهب شیعه و کرامت و عنایت این بزرگواران است که خاک بی مقدار را به نظر کیمیا میکنند.مردی مؤمن و خداشناس از تبار عاشقان سیدالشهدا (علیهالسّلام) وقتی از شدت و حدت عزاداری در تکیه متولی باشی قم سخن میگوید، اشک بر دیده میآورد و خاطراتی بازگو میکند:
«...خدا شاهد است که اگر اشکهایی را که درطول سالیان متمادی در این تکیه ریخته شده، جمع آوری کرده، به یکباره در آن بریزند، سیل اشک از بالای دیوار آن به بیرون خواهد ریخت...»
حسین بن علی (علیهالسّلام) آن حجت حق جمال حق تعالی، نور مطلق
اگر خون و قیام او نبودی کجا اسلام و قرآن داشت رونق
ای پدر جان، تشنهام سقای آب آور کجاست؟ تشنه کاممای پدر، عباس غم پرور کجاست؟
نالهها بر پا بود از شیون و افغان ما میرسد فریاد ما از تشنگی بر هر کجا
(زبان حال
حضرت سکینه (علیهاالسّلام) )
«
سقا» پخش خننده آب را گویند و «سقاخانه» جایی را نامند که از آنجا برای تشنگان آب ذخیره نمایند و آنجا را متبرک دانند. «
سنگاب» ظرف بزرگی است که از سنگ سازند و در حیاط مساجد و امام زادهها و تکایا جای دهند و در آن آب ریزند تا تشنگان از آب آن بنوشند.
مولانا واعظ کاشفی سبزواری (متوفی در اوایل قرن دهم هـ.ق) در کتاب بی نظیر
فتوت نامه سلطانی (باب ششم) در وصف سقایی و سقایان چنین مینویسد:
«...اول کسی که از پیامبران سقایی کرد، حضرت
نوح (علیهالسّلام) بود. زمانی که نوح به کشتی مینشست، (از سوی خداوند) امر آمد که آب شیرین با خود به کشتی بر، که آبِ طوفان، یک
عذاب است و خوردن را نشاید...نوح هر روز دو بار بر اهل کشتی آب میداد؛ بدین ترتیب که سبویی از خم برداشتی و پیمانه در دست گرفتی و هر یک از اهل کشتی را پیمانه آب دادی.
دوم از پیامبران،
حضرت ابراهیم بود و از پوست قوچ قربانی شده به جای فرزندش اسمعیل، خیکی ساخت و در روزهای گرم از آب پر میکرد و بر چهار پا مینهاد و در صحرا، هر کجا تشنهای یافتی، او را آب دادی.
سومین پیامبری که سقایی کرد،
حضرت خضر بود و او پس از قدم نهادن در ظلمات، با خود عهد کرد که اگر آب حیات نصیب من شود، به هر کسی که تشنه باشد، آبی رسانم تا تشنه حیات را مدد کار باشم.
چهارمین و آخرین پیامبری که سقایی کرد، حضرت ختمی مرتبت بود.
بنا به قولی، نخستین سقا در تاریخ شیعه، حضرت علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) است. او در
جنگ اُحد تشنگان را آب داد، فردای قیامت، ساقی
حوض کوثر خواهد بود و در
صحرای محشر، تشنگان را سیراب خواهد کرد.
دوم عباس بن علی (علیهالسّلام) بود که روز عاشورا در صحرای کربلا، عزم جزم کرد تا تشنگان اهل بیت را سیراب کند. پس از کسب رخصت از امام حسین (علیهالسّلام)، عباس (علیهالسّلام) فرصت یافت و کنار
فرات آمد و مشک آب را پر کرد. چون خواست که آب بنوشد، تشنگی اهل بیت را به یاد آورد. پس آب نخورد و مشک به دوش کشید.اما...ملعونان گرد وی در آمدند و دستهایش بیفکندند. پس هر کس به عشق شهیدان کربلا، به
متاعبت عباس بن علی (علیهالسّلام) سقایی کند، اجری اخروی نصیب او شود...»
به این دلیل است که مردم پس از نوشیدن آب و رفع عطش، به عنوان سپاس میگویند: «آبِ زمزم/ کوثر نصیبتان شود.» «اجرتان با سقای کربلا، حضرت ابوالفضل (علیهالسّلام).»
در قالب بحر طویلی زیبا، شاعری (وصاف کاشی) به تفصیل از سقای دشت کربلا یاد کرده و شجاعت و غیرت او را ستوده است. بخشی از این بحر طویل را از باب تمین و تبرک ذکر میکنیم:
«...زِ هر خیل و زِ هر فوج ببارید بر او بارش پیکان و ننالید ابوالفضل ز انبوهی عدوان، همی یک تنه میتاخت به میدان و خود از کشته شان پشته همی ساخت، که ناگاه لعینی ز کمینگاه یکی تیغ بر او آخت، که دستش ز سوی راست بینداخت. ولی حضرت عباس وفادار، چو مرغی که به یک بال بَرَد دانه سوی لانه به منقار، به دست چپ او تیغ شرربار، هَمَش مشک به دندان و بدرّید زعدوان، زره و جوشن و خفتان، که ناگاه لعین دگر از آل جفا، دست چپش ساخت جدا، شد به رکاب هنر از کوشش و تا کرد دلیران دغا از بر خود دور، تنش از زخم بُدی پُر، بُد او خرم و مسرور، که شاید ببرد آب برِ کودک بی تاب سکینه که بُد آرام دل باب، سواریش نماند، از زبر زین به زمین گشت نگونسار، یکی ناله برآورد کهای جان برادر! چه شود گر به دم باز پسین شادکنی خاطر ناشادم و بستانی از این لشکر کین دادم و سر وقت من آیی که سرم شق شده از ضربت شمشیر؟ دگر گر به تناندر رمقی هست، که فرصت رود از دست.دگرای غم زده «وصاف»، مکن وصف بلاهای نصیب شه تشنه لب کرب و بلا را.»
سقا خانهها را میتوان پدیدارهایی اجتماعی مذهبی با قدمتی دیرینه نامید که در آنها، «آب» این عنصر حیات بخش (و جعلنا مِن الماءِ کلَّ شی ءٍ حیٌّ) به رایگان در اختیار رهگذران تشنه قرار میگیرد.اما در پس این تعریف ساده و کوتاه، فرهنگی کهن و ارزشمند نهفته است. سقا خانهها در نظر مسلمانان و به ویژه اهل تشیع، همواره از جایگاهی مکرم و حرمتی خاص برخوردار بودهاند.
اولین موضوعی که در بررسی سقاخانه مورد توجه قرار میگیرد «آب» است.باید توجه داشت که آب سقاخانهها در نظر مریدان آن یک آب معمولی نیست، بلکه عنصری است مقدس، شفای دردهای جسمانی و آرام بخش روحهای پریشان.این آب نشان از ایمان دارد، از ایثار، از فداکاری و محبت و بالاخره، نشان ازشهادت.حقیقت این است که والاترین و متعالیترین مفهوم اجتماعی ـ اعتقادی «آب» را در مذهب شیعه میتوان یافت؛ آنجا که آب را مهریه
حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) قرار دادهاند. آب علاوه بر تمامی مفاهیم مزبور، نمادی از گذشت و فداکاری و سپس شهادت است.و این است همان فلسفه اصلی انفاق آب و احداث بنای کوچک سقاخانه.
شاید دلیل اصلی احداث سقاخانهها از طرف بانیان خیر آنها، به طور عمده دو چیز بوده است: یکی تمسک به عملی خیر برای سقایت مردمان، که از قدیم الایام بدان توجه خاصی میشده است؛ و دیگری یاد آوری حادثه عاشورا و واقعه کربلا و خاطره تشنگان شهید از جور ستم اشقیا، که این در کشورهای شیعی مذهب از مهمترین دلایل احداث سقا خانهها به شمار میآید.
اغلب سقاخانهها از طرف بانیان آنها، برای استفاده همگانی «وقف» میشدهاند.هرگاه هنرمند ایرانی عنایتی به این ابنیه داشته، آنچنان شور و زیبایی در آن به یادگار گذارده که هنر، نوشنده آب از این سقاخانهها را محو و واله عظمت ایمان و عشق به بزرگواران
شهید نموده و ارزش این آب انفاق شده را تا حد آب کوثر بالا برده است.
از نظر معماری و شکل بنا، سقا خانههای تهران و بسیاری از ولایات را میتوان به طور نسبی در سه گروه کلی جای داد و خصوصیات مشترکی نیز برای هر گروه تعریف کرد:
گروه اول سقاخانههایی که ساختمان آنها با بناهای اطراف خود پیوند و دل بستگی ندارد و به تعبیری، مستقل هستند.این بناها معمولاً مکعبی شکل بوده و گاه به صورت بنایی استوانهای و یا هشت گوش ساخته میشوند، به گونهای که از چهار جهت نما دارند و قابل بهره برداری میباشند.
گروه دوم را، که در تهران از کثرت بیشتری برخوردارند، میتوان «سقاخانههای دکانی شکل» نامید. نمای کلی این سقاخانهها به گونه دکانی نیم بابی یا یک بابی است که در کنار مجموعهای از دکانها و یا منازل و بناهای اطراف قرار گرفتهاند. محل احداث این نوع سقاخانهها بیشتر در کنار معابر اصلی و پر رفت و آمد شهر است.
گروه سوم را میتوان «سقاخانههای رفی شکل» نامید. این گونه سقاخانهها در شکل کلی، کاملاً وابسته به بنای همراه خود هستند و از نظر تملک جزئی از بنای خانه یا مسجد مجاور خود محسوب میشدند. نماز عمومی این گروه از سقاخانهها، که غالباً کوچک و محقر هستند، به صورت فرورفتگی مختصر رف مانند یا تاقچه مانندی در دیوار بنای پشتی خود میباشد.این گروه از سقاخانهها بیشتر در معابر فرعی و کویها قرار دارند و فاقد وقف نامهای مستقل هستند.صاحبان منازل یا بناهای اصلی، که در واقع این سقاخانهها جزئی از آنها محسوب میشوند، عموماً خود بانی این مکانها بوده و مخارج سقاخانههای رفی را شخصاً تقبل میکردهاند.
تزیینات معماری در سقاخانههای عموم شهرهای ایران، از جمله تهران، از نظر مصالح و شکل استفاده در بنا، در سه گروه عمده قابل بررسی میباشند:
گروه اول.تزیینات سنگی و آجری سقاخانهها هستند که از اجزا و مصالح ساختمانی خود بنا و یا روکار آن محسوب میشوند.به دلیل کوچکی فضای سقاخانه، این نوع تزیینات و آجرچینیها غالباً به طور محدود و ساده در خارج بنا، بخصوص سر در و ازاره و گه گاه نیز در نمای بیرونی درگاه سقاخانهها ایجاد شدهاند. گاهی از قطعات سنگی نیز برای ایجاد استقامت بیشتر در قسمت خارجی بنای آجری سقاخانهها استفاده میکردهاند.
گروه دوم.بخشی از تزیینات سقاخانههای تهران را انواع کاشی کاریهای موجود در آنها تشکیل میدهند. معمولاً سقاخانههای شهرستانها نیز این گونهاند. هر بنای سقاخانه، هر قدر هم که کوچک و محقر باشد، دارای فضای کاشی کاری شدهای دست کم به عنوان پوششی محقر برای کف سقاخانه است.کاشیهای تزیینی به کار رفته در برخی از این بناها، غالباً از نوع کاشی هفت رنگ تهیه میشوند. در میان کاشیهای در نظر گرفته شده برای سقا خانهها، کاشیهای کتیبه دار از محبوبیت والایی برخوردارند. از نمونه طرحهایی که مکرر در کاشی کاری سقاخانهها مشاهده میشود، صحنههایی از واقعه عاشورا و تمثال مبارک ائمه اطهار (علیهمالسّلام) به ویژه سید الشهداء و حضرت ابوالفضل (علیهماالسّلام) هستند که گاهی سوار بر اسب و زمانی پیاده، در حالتی که زره پوشیده و عَلَمی در دست دارند، یا مشک آب بر شانه مجسم شدهاند. این تصاویر به ظاهر ساده، تاثیر زیادی بر هر بیننده دل سوختهای میگذارند و شاید به همین دلیل، شکل گیری سبکی به نام مکتب سقاخانه در هنر نوین ایران را سبب شدهاند.
گروه سوم.بخشی از تزیینات معماری سقاخانه را میتوان آیینه کاری دانست که معمولاً به سبک آیینه کاریهای سایر اماکن مذهبی، همچون مساجد و
بقاع متبرکّه و امام زادهها انجام میشود.
اصولاً کتیبه نویسی در بناهای سنتی ـ مذهبی، جایگاه ویژهای دارد و مکانهای کوچک و مقدس سقاخانهها نیز غالباً از این مشخصه دور نیستند. گذشته از کتیبههایی که صورت وقف نامه دارند و یا معرف نام «بانی» یا «واقف» هستند، اهل ایمان و ذوق به خط خوش فضای سقاخانهها را آراستهاند. این نوشتهها به طور عمده از ادبیات غنی عاشورا و تعزیه منشا گرفته و از این طریق، رهگذران را به لحظهای تامل و نوشیدن آب به یاد لب تشنه آن بزرگواران شهید در صحرای کربلا دعوت میکنند:
آبی بنوش و لعنت حق بر یزید کن جان را فدایی مرقد شاه شهید کن.
(مصرع دوم گاهی چنین آمده است: یاد از لبان تشنه شاه شهید کن.)
هر که آبی ز جام ما نوشد
خلعت از شاه کربلا پوشد.
این ابیات، تذکاری هستند بر شهادتِ مظلومان دشت کربلا و حاجت خواهی از آن بزرگواران:
عباس (علیهالسّلام) ای شهید گروه مخالفان دارم به دل یقین که تویی ماه انس و جان
کن حاجتم روا تو به حق برادرتای خسرو زمانه و سقای کودکان
آبی دهم به یاد لبانت، حسین ـ (علیهالسّلام) حسین (علیهالسّلام)
بر شیعیان به ماه عزایت، حسین (علیهالسّلام) حسین (علیهالسّلام)
بارید خون ز دیده کروبیان عرش
کردی تو چون قبول شهادت، حسین (علیهالسّلام) حسین (علیهالسّلام)
زبان حال حضرت عباس (علیهالسّلام:
مامورم آنکه آب رسانم به خیمه گاه بر کودکان شهِ لب تشنگان دهم.
نوش جان کن شیعه، این آب از ره مهر و وفا یاد آور از لب خشک شهید کربلا
یاد آور از لب عطشان عباسِ (علیهالسّلام) علی (علیهالسّلام)
پور حیدر، آن علمدار حسین (علیهالسّلام)، پورِ علی (علیهالسّلام)
در
قلمرو پیوند اشیا و اشعار در
حیطه شعر (عامیانه و رسمی و مکتوب)، نمونههایی از
تجلّی احساس مردم را در قالب شعر، بر روی کاشیها یا حاشیه لیوانهای مسی موجود در سقا خانه به نظاره مینشینیم و با هم با شاعران دل سوخته این شاه بیتهای دلنشین را زمزمه میکنیم:
این ندا از عالم بالا رسید مزد آب، آن است:
لعنت بر
یزید بررسی نمادین تزیینات داخلی و خارجی سقاخانهها
به نظر دل سپردگان به سقاخانهها، هر یک از عناصر سازنده سقاخانه، مفهوم و مضمونی در بر دارد.
شبکه و پنجره مشبک فلزی اغلب به رنگ طلایی و نقرهای یادآور مزار اولیاست؛ قبههای روی مخزن آب، بقعه و آرامگاه شهدا را به یاد میآورد؛ دستِ افراشته بر فراز هر
قبّه، نشانه
پنج تن آل عبا و نشان مخصوص دست و پنجه مبارک حضرت عباس (علیهالسّلام) است؛ نوشتههای اطراف سقاخانه، آیاتی از
قرآن، شعارهای مذهبی یا اشعاری در مدح و ثنا و رثای امام حسین (علیهالسّلام) و حضرت عباس (علیهالسّلام) هستند؛ مانند:
«السلام علی الحسین (علیهالسّلام) و علی علی بن الحسین (علیهالسّلام) و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسّلام).» لعنه الله علی قاتل الحسین (علیهالسّلام) السلام علیک یا اباالفضل العباس (علیهالسّلام).
ساقی تشنه لبان روی به دریا میکرد
ساغر وصل ز معشوق تمنا میکرد
شد دل شط فرات از عطش او بی تاب چون تماشا، لب خشکیده سقا میکرد.
شاه بیتهایی از دوازده بند
محتشم کاشانی رحمه الله علیه نیز به خط جلی، نمای سقاخانه را آذین میبندند:
از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا.
سوگند به صاحب سقاخانهها، حضرت عباس (علیهالسّلام) علمدار، از قسمهای بسیار مهم مردم، و در نظر گرفتن موقوفاتی برای این مکانها از عمده مسائل مرتبط با باقیات صالحات بوده است.
هنوز هم مادران به هنگام زمزمه لالاییها برای کودکان خود، از ساقی دشت بلا یاد میکنند. ضرب المثلهایی هم ویژه سقاخانهها هستند؛ مثلاً: «از سقاخانه شمع دزدیدن» کنایه از انجام عمل خلاف و نشانه اوج خلاف کاری است.
«از سقاخانه شمع کشیدن» در برگیرنده مضمونی خاص است.در سابق، اگر کسی مورد ظلم قرار میگرفت، شمعی از سقاخانهای بر میداشت و نذر میکرد هرگاه ظالم به جزای عمل خود برسد و مظلوم به حق خود دست یابد، در عوض، بستهای شمع به آن سقاخانه پیشکش نماید.
افسانههای بسیاری در باب توسل مردم به این سقاخانهها در گنجینه سینه مردم و بخصوص پهلوانان وجود دارند.
در گذشته، علاوه بر واژه «سقاخانه» از واژههایی مانند «سنگاب» نیز استفاده میشد. البته میان سقاخانههایی که آب آن را متبرک میدانستهاند و سنگابها تفاوتهایی وجود دارند. با این حال، به حرمت آب و در نظر گرفتن احادیثی از اولیا، تهیه سنگابها هم نوعی وظیفه شرعی برای شیعیان در نظر میآمد.
در حدیثی از امام محمد باقر (علیهالسّلام) میخوانیم: «...خداوند آب دادن به جگر تفتیده را دوست دارد.»
در حدیثی دیگر از
امام جعفر صادق (علیهالسّلام) نقل شده است: «...برترین و با فضیلتترین
صدقه، آب دادن است به جگری تفتیده...»
سنگابها و سنگاب خانههای بسیاری در نقاط مختلف ایران، بخصوص مراکز مذهبی و از جمله شهر مقدس قم، وجود داشته و شاعران آل الله درارتباط با شان شهیدان اشعار نغزی سروده و بر روی این سنگابها نقش نمودهاند؛
آبی بنوش و تشنه لبان را تو یاد کن.لعنت به
شمر و
خولی و
ابن زیاد کن
نوشید آب و لعن به
سفیانیان کنید یاد از شهید خنجر و تیر و کمان کنید.
پیتر لمبورن ویلسون (peter lamborn Wilson) محققی از مغرب زمین (قریب یک قرن پیش) در مقالهای تحت عنوان «سقاخانه» از این بنای مذهبی و شیعی در ایران یاد میکند و مینویسد: هنگامی که در ایران، از بازارچهای میگذرید و یا از کوچه محلهای قدیمی رد میشوید، به یک تورفتگی بر میخورید که در دیواری تعبیه شده است و پنجره مشبک آهنی، قسمتی از آن را میپوشاند.
داخل تورفتگی، شیرهای متصل به مخزنی پشت دیوار با مخزن بزرگ آب میبینید. این مخزن، که به شکل استوانهای از مس ساخته شده، گاهی به تزیینات، آراسته است؛ بالایش سه قبه دارد. از روی قبه میانی، که از دو قبه دیگر بزرگ تر است، پنجه دست زیبایی برافراشته است که رویش با خط خوش، کلماتی را به صورت مشبک نوشتهاند. چندین پیاله آبخوری سنگین مسی با زنجیر به مخزن وصلند.
از دیوار تورفتگی، شمایلهایی به رنگهای درخشان آویزانند و دور و بر مخزن آب، شمعهایی گذاشتهاند که بعضی روشنند و بعضی سوختهاند.
نوارهایی از پارچههای رنگی (به ویژه سبز) به میلههای پنجره مشبک بستهاند.»
به عقیده ویلسون، تصاویر منقش بر کاشیهای سقاخانهها و نماد پردازیها، از حد و مرز مباحث مادی بسیار فراتر میروند.اگر در ماهیت انتزاعی و اصیل شکلهای نمایشی تعزیه و قدرت نیرومند تصاویر سقاخانه تامل کنیم، پی میبریم که «...تشیع حتی در عامیانهترین سطح خود، نه تنها از استعلای خاص اسلام، بلکه استعلایی از آن خویش بهره مند است...»
در مورد سقاخانه و سقایت و سقایی، در کتب معتبر ایرانی و خارجی، اشارههای فراوانی وجود دارند و تاثیر مذهب تشیع در این بناهای مذهبی را توصیف میکنند.
تقریباً از سال ۱۳۴۰ جمعی از هنرمندان با استفاده از طرحهای مذهبی و نقوش و موتیفها (خرده نقشها) ی مذهبی، موجد یک موج هنری موسوم به مکتب یا سبک «سقاخانه» ای شدند؛ یادی از حرم و تکیه و حسینیه.حال و هوای این گونه کارها در نقاشی و دیگر کارهای هنری همین بود:
بوی روضه و گریه، روشنی شمع و برق طاسهای برنجی، صدای صلوات و یا حسین (علیهالسّلام)، و فدای لب تشنه ات یا اباعبدالله.
به طور کلی، حال و هوا مذهبی بود، ولی نه در حد مسجد شاه اصفهانِ رفیع و فخیم، و نه در حد مسجد سپهسالار تهران سترگ، بلکه درحد سقاخانه گذر.
طرحها و نقشهای سنتی مذهبی برگرفته از فضای آرام و صمیمی و پر از خلوص سقاخانهها و تکیهها، امکان همه گونه ترکیب و تجزیه را در زمینه هنر نوین، به هنرمندان سقاخانهای میدادند که همه در نوع خود بدیع و زیبا بودند.
در این که چرا این موج هنری خاص «مکتب سقاخانه» نام گرفت، توجیهات متفاوتی وجود دارند.اصولاً سقاخانهها یکی از مراکز زیارتی مهم در تشیع محسوب میشوند. مراسم تعزیه، که در محرم (و گاهی در سایر ایام) برپا میشود نیز، شاید بیش از سقاخانهها، پدید آورنده نقشها، شکلهای ساختمانی و اشارات و رمزهای ادبی باشد. خود تکیهها و حسینیهها به عنوان محلهای برگزاری آیینهای مذهبی، و پرچمها و بیرقها که نشان از
عَلَم حضرت عباس (علیهالسّلام) دارند، اسب زخمی امام حسین (علیهالسّلام) کمانها، نیزهها و شمشیرها، لباسهای سبز و سیاه و سفید ویژه اولیا و لباس سرخ اشقیا، لوازم و اسباب صحنه نمایش تعزیه خوانی شامل خیمه و ظرف آبی به نشانه فرات، همه و همه در هنگام نمایش از قدرت بیانی بالایی برخور دارند.
این گونه نمادها و تجسمهای مذهبی الهام بخش هنرمندان منتسب به مکتب سقاخانهای گردیدند. در واقع، این تجسمها و تمثیلها باروحیات مردم عجین شده و نوعی فهم نمادین بالایی ایجاد کردهاند. همین فهم نمادین بود که باعث گردید در برخورد با مکتب سقاخانه، احساسی مشترک در مردم به وجود آید و اقبال عمومی وسیعی برای دست کم دو دهه در هنر معاصر کشور را موجب شود.
دل شوریده نه از شور شراب آمده است دین و دل، ساقی شیرین سخنم برده ز دست
ساقی باده توحید و معارف، عباس شاهد بزم ازل، شمع
شبستان «الست».
«سقانفار یا سقا تالار» بنایی است با مواد و مصالح چوبی که در استان مازندران در کنار تکایا و مساجد و حتی در میان شالیزارها (برای عبادت شالی کاران در این مکان)، ساخته میشود. این بناها را به یاد سقای دشت کربلا، حضرت ابوالفضل (علیهالسّلام) میسازند.
سقانفارها معمولاً دو طبقهاند؛ از طریق پلکانهای چوبی از پایین به طبقه بالا میروند. طبقه اول آن مکانی است که معمولاً زنان محل در آن جمع میشوند و عزاداری میکنند و نیز وسایل پذیرایی از عزاداران در آن قرار میگیرد. طبقه دوم محلی است که مردان در طول شبهای عزا و دهه اول ماه محرم در آنجا به عزاداری میپردازند.
سقانفارها با بار فرهنگی بسیار غنی و بهره گیری از پشتوانه سنتها و آداب و باورداشتهای شیعی مردم
مازندران، روایتگر ایمان و دل سپاری جامعه کشاورزی مازندران به سالار شهیدان و برادر دلاورش سقای لب تشنگان، حضرت عباس (علیهالسّلام) هستند. این عزاداران مردم عادی ساده دل و مخلص هستند. اما آنچه این بنا را جزو نادرترین بناهای مذهبی قرار داده، ترکیب چند هنر معماری، نقاشی و خطاطی داخل آن است که در کل، شکل بدیع و منسجمی به وجود آورده است. این بناها همان گونه که ذکر شد تماماً از چوب ساخته شده و هنرمند بومی با توجه به فراوانی چوب در مازندران، مصالح مناسبی یافته و نقوش باشکوهی را بر روی این چوبها ایجاد کرده است. این نقوش مذهبی، نگارههایی از عشق به شهادت در مذهب شیعه و تقریباً همانند مباحث مربوط به تعزیه و شبیه خوانی هستند که به تصویر کشیده شدهاند. این هنرمندان بی ادعا فارغ از قید هر سبک و مکتب، شفافترین و تمیزترین رنگها را برای برگزیدگان راه خدا میپسندند و در مقابل، رنگهای سرخ و کدر را برای کافران و اشقیا انتخاب میکنند. این رنگها و طرحها و نقشهای پرمعنا، همراه با صفای هنرمندان، هر یک در جای خود، به این اماکن، که مستقیماً تحت تاثیر آیین تشیع هستند، حرمت و قداست خاصی میبخشند.
آن فراتی را که مهر دختر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است آن فراتی را که
ارث خسرو بی لشکر است
کی روا باشد زجور فرقه بی انفعال بهر شاه دین حرام و بهر دیو و دد حلال؟
تاثیر تشیع در یکی از ابنیه مهم ایران، یعنی «آب انبار»، در خور توجه است. آب انبار در سراسر راههای ایران و در شهرهای این سرزمین خدایی، به تعداد بسیار دیده میشود و بعضی از آنها، که درشهرهای خشک و کم آب ساخته شده، خود اثری بسیار زیبا و از لحاظ معماری و مسائل مربوط به سنت پسندیده «وقف» شایان توجه است. در میان موقوفات، با توجه به اسناد و مدارک موجود، یادداشتهای فراوانی در این زمینه وجود دارند و بسیاری از مردم مؤمن موقوفاتی برای احداث آب انبار و استفاده عموم و رایگان از این آب انبارها تعیین کردهاند. از این نظر، در برخی ولایات، آب انبار را «اهل ایمان» میگویند (مثل اردبیل و بسیاری از نقاط آذربایجان). سابقاً این آب انبارها کارکرد و عملکرد دقیقی در زندگی مردم داشتند. ساختمان آب انبار مسلماً در حیطه اماکن مقدس و متبرک و مطهر بود و فرهنگ شیعی در اینجا هم خود را نمایان میسازد. کاشیهای سردر این آب انبارها با کلماتی به خط نستعلیق جلی بسیار زیبا به رنگ سفید بر قطعات لاجوردی نوشته میشدند.چند رشته قنات برای هرآب انبار وقف میشدند و گاهی مستغلاّت فراوانی در اختیار بانیان این آب انبارها قرار میگرفتند. لای روبی این قناتها نیز به همیاری مردم مؤمن انجام میگرفت؛ پیش از آنکه فصل زمستان برسد، به سرپرستی عدهای از مردم خیّر هر شهر، مسیر قناتها لای روبی و تمیز میشد تا در تمام فصل زمستان، مردم به راحتی از این آب انبارها، آب مصرفی خود را فراهم کنند. آب انبارها گاهی بسیار پایین تر از سطح زمین قرارداشتند؛ شاید قریب چهل پله، مردم را از در ورودی آب انبار تا محل اصلی میرساندند. علت این امر محفوظ ماندن آب از حرارت خورشید در تابستان و صولت سرما در زمستان بود. باورهای مذهبی اهل تشیع در شکل گیری این اماکن تاثیر بخصوص داشتند و هردم که کوزههای آب توسط مردم مؤمن پر میشدند و رفع عطش میگردیدند، زمزمه میکردند:
به خاک و خون شدی غلطان، به دست شمر بی ایمان
حسین جان با لب عطشان، حسین جانم، حسین جانم.
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم از پی حادثه، اینجا به پناه آمدهایم
تاثیر تشیع در زیارت آستانههای مقدس امام زادگان نظرکرده کاملاً آشکار است. آرامگاه هر یک از این عزیزان بنده خدا، بخصوص آقازادههایی که صحن و سرای آنها به
زیارت نامه و
شجره النسب مزین است و این امام زادهها واجب التعظیم محسوب میگردند، در خور توجه و محل التجا و التماس و پاکی است. افزون بر اجرای مراسم زیبای بزرگداشت نکونامان و نکوکاران در صحنه لم یزلی عزاداری قدسی، توسل به انبیا و اولیا و فرزندان این عزیزان خدا، در قلمرو باورهای مردم مؤمن جایگاه ویژهای دارد.«
توسل» وسیله جویی و حاجت خواستن از خداوند یا وسیله و شفیع قرار دادن پاکان و ائمه معصوم (علیهمالسّلام) از جمله حضرت سید الشهداء و فرزندانش و شهدای کربلاست. «توسل» ارتباط با معصومان و اولیاء الله را به خاطر قرب مقام و منزلتشان نزد خدای متعال، آسان میسازد؛ چرا که این بزرگواران حق
شفاعت دارند و سرسپردگان این اولیا برای استجابت دعا، دعای توسل میخوانند و تقرب به درگاه خداوند را برای برآمدن حاجتها وسیله تسکین و آرامش قلوب خود میشناسند. ساختمان این امام زادهها در هر گوشه از ایران، محل تجمع عاشقان آل الله است و از نظر آرایهها و پیرایهها و علم بندیها و نگه داری پرچمها و علمها، درخور توجه میباشد و از دیدگاه ساختن ضریح، نمونه ذوق هنرمندان محسوب میگردد. بند بند اشعار مربوط به اولیاء الله به خط خوش، آزین بند دیوارها و حتی
ضریح و صندوق چوبی و فلزی ساختمان امام زادههاست. برخی از این امام زادهها و قدمت ساختمان آنها، قدمت شهرسازی یا سکونت در روستا را نشان میدهد.بیتوته کردن در این اماکن و کسب شفای روحی و همدلی و همدردی با امام زادههایی که روزگاری از جبر و جور اشقیا به شهادت رسیدهاند، از آمال و آرمانهای زوار و دلسپردگان به این امام زادههاست که بخصوص پس از حرکت
امام رضا (علیهالسّلام) از
مدینه به سوی ایران و
توس، برادران این امام همام به ایران رو آوردند و بسیاری از آنان متاسفانه توسط عمال خلفای جور به شهادت رسیدند. اما
مرقد و
مشهد و آرامگاه آنان زیارتگاه عاشقان و اهل تشیع گردیده است.
خانه ورزش ما، جای هوسناکان نیست جای پاکان بُوَد این، منزل ناپاکان نیست.
زورخانه در نظر ورزشکار مؤمن، جای نیکان و پاکان و مکتب فتوت و جوانمردی است.گفتهاند: اهل زورخانه با توسل به آداب و عادات شیعی و با در نظر گرفتن فتی فتیان، حضرت امیر مؤمنان (علیهالسّلام) به عنوان قطب الاقطاب، مراحل عرفان را طی میکنند و پاکی و جوانمردی خود را مدیون حیدر صفدر میدانند و هر دم زمزمه مینمایند:
به ظاهر راست رو ـ اینک شریعت به باطن صاف شو ـ اینک طریقت
چو ظاهر را به باطن راست کردی خدا بین شو ز دل ـ اینک حقیقت
و معتقدند که شریعت و طریقت و حقیقت با معرفت و در نهایت، با فتوت عجین گشته است.
از دیدگاه معماری، زورخانه بنایی است مسقف که به وسیله پنجرهای که در سقف بنا تعبیه شده، ساختمان زورخانه نور میگیرد. گود زورخانه، که ورزش کاران درآن جا ورزش میکنند، پایین تر ازسطح زمین قرار دارد تا ورزش کاران هنگام ورزش، نسبت به دیگران پایین تر قرار گیرند و در خود، احساس
کبر و
نخو ت نکنند.
گود معمولاً به شکل کثیرالاضلاع است و به صورت چهارگوشه یا شش گوشه و هشت گوشه ساخته شده.
مفهوم «جوز سرشکستن» در
زورخانه یعنی کبر و غرور را از خود دور کردن. بنابر این، درِ ورودی زورخانه را کوتاه میگیرند تا همه کسانی که وارد زورخانه میشوند، از
ابوتراب حضرت علی (علیهالسّلام) و تواضع آن حضرت یاد کنند. سکویی به نام «سردم» برای نشستن
مرشد زورخانه بر پا میدارند و از آنجاست که مرشد دم به دم مدح حضرت علی (علیهالسّلام) میخواند و در
اعیاد،
مدیحه خوانی میکند و در وفیات، به خواندن مراثی میپردازد.به جرئت، میتوان حرمت و اعتبار ساختمان زورخانه را به تاثیر مستقیم تشیع پیوند داد و اهل زورخانه را از سرسپردگان حضرت حق و اولیا و ائمه اطهار (علیهمالسّلام) دانست.
ای آنکه زدی تیشه به اشجار حقیقت تا بلکه کنی خسته طرفدار حقیقت
غافل که جهانی بشود یاد حقیقت خشکیده نشد
نخل پر از بار حقیقت
کردی تو به پا محشر کبرا به قساوت دادی تو در این ره به شقی درس
شقاوت تابان همه جا نورحقیقت ز حسین (علیهالسّلام) است پیدا همه جا راه شریعت ز حسین (علیهالسّلام) است
راهی همه کس سوی طریقت ز حسین (علیهالسّلام) است باشد همه جا یاور و غم خوار حقیقت.
هر چند تحریر مطالبی درزمینه تاثیر تشیع در ابنیه و اماکن مذهبی، کاری سخت و دشوار است، اما هنرمندان مخلص به وضوی مهر هر یک به سرسپاری به آل الله، شاهکارهای خود را درقاب آیینه صحن و سرای مساجد و تکیهها و حسنیهها و امام زادهها و سقاخانهها و زورخانهها و... عیان نمودهاند تا از این طریق، یه آیینه بندی دلهای مؤمنان بپردازند و دلها را صفا بخشند و زنگار از آیینه دلها بزدایند و شک را بر طرف سازند و به دامن حقیقت بیاویزند:
باطل همه جا در بر حق بوده به تزویر با خدعه دهد جلوه، همه کرده و تقصیر
شاید که شود تابش حق جمله کمی دیر لیکن نرود جلوه ز رخسار حقیقت.
در طریق دلسپاری به این اماکن، باید متوجه باشیم که خرافات را حتماً از حیطه و حریم این اماکن دور نگه داریم.درود میفرستیم به روان هنرمندان جان شیفته و سلام بر هنرمندان مخلص که هر یک در آراستن و پیراستن این صحن و سراها جان صرف کردهاند و این اماکن را نه در بند یک ساختمان و متکی به مصالح مادی دانستهاند، بلکه بقاع متبرّکه را ازنفس قدسی و انفاس الهی اولیا آکندهاند.
هلاای نگارگر چیره دست! دستان مریزاد که از مژگان خود قلم ساختی و از دوات خون بار چشم، جوهر سرخگون برگرفتی و شقاوت اشقیا را بر دیوارهای بقاع متبرّکه نمایش دادی و حلاوت و ظرافت نگاه اولیا را عیان ساختی و به نشان ماتمداری، شال عزا بر گردنانداختی و بر سینه کوفتی و فریاد برداشتی که:
پشت نبی و آل نبی در جنان شکست تا در جهان، سپاه شه انس و جان شکست
در سینه شان ز شست و ز دست مخالفان از هر طرف خدنگ خلید و سنان شکست.
بسیاری از جامعه شناسان وقتی در باب جامعه شناسی دینی و مذهبی سخن میگویند، به دقت قداست اشیا را در نظر میآورند که این اشیا و مصالح در برکت تقرب به نیکان و پاکان مقدس گشتهاند.
امیل دورکیم، جامعه شناس معروف، اشیاء را به «مقدس» و «غیر مقدس» تقسیم میکند؛ برخی ستودنی و ستایش کردنی و بعضی پست و به دور از پاکی و تطهیر هستند. فکر واندیشه انسان نیز چنین است. ایناندیشه پاک اهل تشیع است که به خاک بی مقدار جان میبخشد و فلز را بهادار میسازد و چوب و آیینه و گچ را ارزش میبخشد و روانداز مزار نیکان را به رنگ سبز و قدسی میآراید و از اشعار دلنشین، شان و مقام اهل تقدس را بازگو میکند و فریاد میزند که هلا! بی وضو وارد گود مقدس زورخانه نشوید و بی نام علی (علیهالسّلام)، مرشدان با صوت جلی مطلبی آغاز نکنند و با یاد فرزندان علی (علیهالسّلام) مساجد را سیاهپوش سازند و تکیهها را در سوگواره بیارایند:
رهرو راه پیمبر،
حافظ دین مبینم میروم سوی شهادت، تا بماند زنده دینم
گر شود پامال اسبان عدوی پر زکینم این تن و جسم من و یاران با محنت قرینم
خوفی از دشمن ندارم، من شهید کربلایم من حسین بن علی (علیهالسّلام) دردانه خیر النسایم.
چنین مطالبی هستند که در و دیوار زیارت خانهها را میآرایند و زوار را به رعایت قداست مکان ملزم مینمایند.اینجاست که هنرمند و معمار شیفتهجان وضو میگیرد و به نام
الله و به یاد اولیاء الله سنگ بر روی سنگ میگذارد و سقاخانه جان میسازد و طفلان نقش را در قنداقه سنگ و بوم و چوب و گچ و پارچه آرامش میدهد.
آری، از رخ نیلگون کاشی تا سیمای زعفرانی آجر و از رخسار سپید گچ بریها تا دل نازک شیشهها هر یک در برگیرنده زیباییهای برگرفته از خط مشق هنرمندان عاشق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اولاد او و بنیانگذار مذهب
شیعی علوی، حضرت مولی الموحدین علی (علیهالسّلام)، هستند.
این نکته درخور توجه است که چنین هنرمندانی صاحبدل، بی ریا و اهل صفا هستند و بسیار هنگام، هنر خود را وقف تحریر وقف نامهها و کتیبهها مینمایند؛ چرا که هنر، خود هدف نیست، بلکه وسیلهای است برای اهدافی مهم، و ابزاری است برای معرفی پیام متعالی و دعوت به سوی حق و هدف والای الهی و انسانی.
گفتهاند:
چون غرض آمد، هنر پوشیده شد صد حجاب ازدل به سوی دیده شد.
از کسانی که از سنگابهای آراسته و نقوش قدسی آب خوردهاند، تا کسانی که در سقانفارها بر سینه کوبیده و داغدار گشتهاند، تا بانیان تکیهها و حسینیهها و عزاخانهها و آیینه بندان سقاخانهها، همه میدانند که اگر معرفت و عشق در کار نباشد، زیبایی جلوهای نمییابد سجده گاهها و محرابها و منبرها، رخت ماده را در عشق به اولیای خدا از خود دور میسازند و جنبه رمز و راز به خود میگیرند.این جاست که تشیع راهی به دلها مییابد و هنرمند شیعی هنر را با جهان بینی اهل تشیع در هم میآمیزد تا نگارهها و ازارهها و کنگرههای هر ساختمانی را به نیکو وجهی مجسم سازد.انسان فقط گوشت و پوست نیست، قلب انسان خدای خانه است معمور.و احساس انسان کرانی ندارد، و چون میدانیم که: «اِنَّ الله جمیلٌ و یحبُّ الجمالَ»، پس زیبایی و قلمرو زیبایی و مباحث زیبایی شناسی را در تاثیر تشیع بر ابنیه و اماکن مذهبی به آسانی در مییابیم.
هر صحنه که باشد خبر از کشتن مظلوم آن صحنه، نشان از خط خون بار حسین است
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تأثیر تشیع بر اماکن و زیارتگاه های ایران»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۶/۰۸.