• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تعریف بدعت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابتدا باید معنا و حدود بدعت را روشن کنیم، تا در جایی که بدعت است، وارد نشویم و مواردی راکه بدعت نیست و حلال است انجام دهیم و اگر حرام است انجام ندهیم.




«بدعت» در لغت عرب به معنای چیز نو و تازه است، هر چیزی که بی‌سابقه باشد،‌ عرب به آن می‌گویند:« بدیع» یعنی چیزی بی‌سابقه، حتی خداوند تبارک و تعالی را توصیف می‌کنیم «بدیع السموات و الأرض»؛ یعنی آسمان‌ها و زمین را بدون الگوی سابق، پدید آورد، اگر قبلاً الگویی در آسمان‌ها و زمین بود، بدیع نبود، اگر بی سابقه بوده،‌ قطعاً‌ «بدیع السموات و الأرض» صدق می‌کند.



حرمت بدعت در حقیقت از «توحید در تقنین و تشریع» شروع می‌شود، همان طوری که توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت و توحید در عبادت داریم، یک توحید دیگری نیز بنام توحید در قانون گذاری داریم. اسلام معتقد است بر اینکه تقنین و تشریع از آن خداست و‌ هیچ کس حق ندارد در باره کسی وضع قانون کند زیرا در قانون گذار، سه شرط لازم است و این شروط فقط در خدا موجود است ولاغیر. ازاین‌رو قرآن می‌فرماید:«إن الحکم إلّا لله، أمر أن لا تعبدوا إلّا إیاه»

۲.۱ - شروط قانون‌گذار


۱) قانون گذار برای انسان باید یک انسان شناس کامل باشد،عالم و آشنا به غرائز، مصالح و مفاسد او باشد.
۲) باید نسبت به قانون، منتفع یا متضرر نباشد.
۳) نباید تحت تأثیر قدرت‌های بزرگ، گروه‌ها، احزاب و انسان‌های مقتدر قرار گیرد.
←←← براین اساس نتیجه می‌گیریم که قانون گذاری فقط از آن خداست زیرا کسی می‌تواند انسان شناس کامل باشد که انسان را آفریده باشد و با در‌نظر‌گرفتن تمام ظرفیت‌های انسان، قانون وضع کند. قرآن مجید به این شرط اشاره می‌کند: «‌ألا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر؛ مردم آن کس که خالق شماست، خدای لطیف و خبیر است.»از طرفی خداوند متعال برتر و بالاتر از این است که منتفع یا متضرر باشد و تحت تأثیر قدرت‌ها و احزاب چپ و راست نیز قرار گیرد. بدین جهت قانون گذاری فقط از آن خداست و هر نوع تصرف در این حیطه، یک نوع شرک نا‌بخشودنی است.

۲.۲ - پاسخ به یک پرسش


- اگر واقعا قانون گذاری فقط و فقط از آن خدا است، پس این مجلس شورای اسلامی‌ چیست که قانون گذاراست؟
- بین مقنن و برنامه ریز، تفاوت وجود دارد، مجلس شورای اسلامی در واقع، فقط برنامه‌ریز هستند نه مقنن و قانون گذار، که آن نیز در شعاع قوانین کلی اسلام صورت می‌پذیرد و این اطلاق قوه‌ی مقننه، یک نوع اطلاق لفظی است.



بدعت یک نوع تصرف در توحید در تقنین است، بدعت گذار می‌خواهد حریم توحید را در قلمرو تقنین و تشریع بشکند و در حقیقت، خود را جای خدا بگذارد و قانون جعل کند و در میان مردم رواج بدهد.



۱) تصرف کردن در شریعت (کم و زیاد کردن قانون خدا) و نسبت دادن یک مطلب به شریعت.
۲) نسبت دادن چیزی به شریعت، در حالی که در شریعت ریشه‌ و دلیلی به صورت عام یا خاص نداشته باشد.
۳) یک قانونی را بر خلاف اسلام تصویب کنیم و در میان مردم اشاعه دهیم و آن را به اسلام نسبت دهیم.
با این سه شرط، هر عملی که چنین باشد، آن را بدعت می‌گوییم.



-در کلمات فقهای شیعه و اهل سنت آمده است که بدعت بر دو قسم است؛ بدعت حسنه و بدعت سیئة. مرحوم شهید ثانی هم در شرح لمعه این تقسیم را دارد.

۵.۱ - نظرصحیح


الف) اگر بدعت را به معنای لغوی بگیرییم، یعنی کار نو و کار بی‌سابقه و به شریعت هم نسبت ندهیم ←←← این دو گونه است بدون این که به شرع نسبت دهیم؛ گاهی به ضرر انسان است به آن «بدعت سیئة» می‌گوییم مانند بمب های اتمی، وسایل جنگی کشتار جمعی و گاهی به نفع انسان است که آن را «بدعت حسنه» می‌نامیم مانند دستگاه‌های تهویه که در زمان ما درست کرده‌اند که بشر را تا حدی از گرما حفظ می‌کنند.
ب) اگر بدعت را از نظر شریعت در نظر بگیریم ←←← بدعت فقط یک قسم است یعنی بدعت حسنه نداریم، بلکه تمام بدعت‌ها سیئه و گناهان کبیره‌ای هستند که در حد شرک‌اند. مثلاً صلاة تراویح از نظر برخی از خلفاء گفته اند بدعت حسنه است. در حالی که اگر صلاة تراویح را امر شریعت بدانیم که ریشه در دین و سنت دارد، دیگر بدعت نیست بلکه« سنت »است امااگر صلاة تراویح، ریشه در شریعت نداشته باشد،بدعت حسنه نیست بلکه بدعث سیئه است.



یکی از شبهاتی که وهابیت، به عنوان بدعت، مطرح می کند احتفال(جشن)هفته وحدت(ز دوازدهم تا هفدهم ربیع)است.
جواب؛ احتفال پیامبر اکرم صلوات الله علیه به صورت عموم، ریشه در شریعت دارد زیرا:
اولاً؛ قرآن می‌فرماید: «ألم نشرح لک صدرک (۱)و وضعنا عنک وزرک (۲)الذی أنقض ظهرک (۳)و رفعنا لک ذکرک (۴)؛» ای پیغمبر ما تو را بلند آوازه کردیم،» پس معلوم می‌شود که ترفیع پیغمر مورد علاقه و عنایت خداست و ریشه در قرآن دارد.
ثانیاً؛ قرآن کریم می‌فرماید؛«فالذین آمنوا به و عزرّوه و نصروه و اتبعوا نور الذی أنزل معه اولئک هم المفلحون.»کسانی که دارای سه ویژگی هستند:
الف): به پیغمبر ایمان دارند، ب): ‌او را در جنگ‌ها و غزوات کمک می‌کنند، ج): و «عزرّوه»، او را تکریم و تعظیم می‌کنند،آنان رستگارانند. بنابراین؛ تکریم پیغمبر یکی از صفات مومنین است، پس احتفال در روز ولادت پیغمبر اکرم کار نویی است که از نظر کلی در قرآن سابقه دارد.
ثالثاً؛ حضرت مسیح (سلام علیه و علی نبینا و آله )از خداوند برای حواریون درخواست مائده کرد آنگاه عرض کرد: خدایا! اگر این مائده را فرستادی، ما روز نزول مائده را تا روز قیامت چشن و عید می‌گیریم:« ربّنا أنزل علینا مائدة من السماء تکون لنا عیداً‌ لأوّلنا و آخرنا و آیة منک وارزقنا و أنت خیر الرازقین.» حضرت مسیح، یک مائده آسمانی را که فقط شکم ها را سیر می‌کند،‌آن روز را عید اعلام می‌کند،‌آیا رسول خدا صلوات الله علیه به مقدار یک مائده آسمانی نیست؟ ولادت پیغمبر اکرم، ولادت خاتم انبیاء و هادی بشر است،‌اگر واقعاً مائده آن‌ها شکم‌ها را سیر می‌کرد، نبوت و کلام پیغمبر اکرم، خرد‌ها و عقل‌ها سیر کرده است.



 
۱. یوسف(سوره۱۲)،آیه۴۰.    
۲. ملک(سوره۶۷)،آیه۱۴.    
۳. انشراح(سوره۹۴)،آیه۱-۴.    
۴. اعراف(سوره۷)،آیه۱۵۷.    
۵. مائده(سوره۵)،آیه۱۱۴.    




درس هایی در مورد وهابیت،ایت الله سبحانی،جلسه۶.    






جعبه ابزار