• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر طنطاوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر طَنطاوی، کتابی در تفسیر قرآن کریم، نوشته طنطاویِ جوهری، مفسر و عالم دینی سده های سیزدهم و چهاردهم می باشد.

فهرست مندرجات

۱ - نام کتاب طنطاوی
۲ - روش تفسیری طنطاوی
۳ - بحثهای لغوی در تفسیر طنطاوی
۴ - اختلاف قرائت‌هادر تفسیر طنطاوی
۵ - مکی ومدنی بودن سوره‌ها در تفسیر طنطاوی
۶ - نحوه تفسیر لفظی آیات
۷ - نقل روایات در تفسیر آیات
۸ - دیدگاه کلامی طنطاوی
       ۸.۱ - رؤیت خداوند از دیدگاه طنطاوی
       ۸.۲ - جبر و اختیار از دیدگاه طنطاوی
       ۸.۳ - عصمت پیامبر اکرم از دیدگاه طنطاوی
       ۸.۴ - ملائکه وجن از دیدگاه طنطاوی
       ۸.۵ - احضار روح از دیدگاه طنطاوی
       ۸.۶ - آیات قیامت و آخرت از دیدگاه طنطاوی
۹ - آیات فقهی در تفسیر طنطاوی
۱۰ - صوفیان از دیدگاه طنطاوی
۱۱ - مسائل خارق العاده در تفسیر طنطاوی
۱۲ - داستان‌های قرآن از دیدگاه طنطاوی
۱۳ - مسائل اجتمائی در تفسیر طنطاوی
۱۴ - مهمترین ویژگی تفسیر طنطاوی
۱۵ - اختلاف طنطاوی با برخی مفسران علمی
۱۶ - علوم طبیعی از دیدگاه طنطاوی
۱۷ - آموزه های علمی در تفسیر طنطاوی
۱۸ - وابستگی به غرب از دیدگاه طنطاوی
۱۹ - افتخار نمودن طنطاوی به اسلام وتعلیمات اسلامی
۲۰ - منابع تفسیری طنطاوی
۲۱ - پانویس
۲۲ - منابع



نام کتاب، الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم است و به نام مؤلف آن شهرت دارد.



این تفسیر به شیوه ترتیبی است و تن‌ها دوره کامل تفسیری با گرایش به علوم تجربی به شمار می‌آید.
طنطاوی برای تفسیر سوره های بلند قرآن، آیات را با توجه به پیوستگی موضوع به دسته های متعددی با اندازه های متفاوت تقسیم می‌کند. او در تفسیر هر سوره، پیش از همه به بسمله توجه دارد و هر بسمله را مختص به همان سوره می‌داند و آن را با توجه به مضمون سوره تفسیر می‌کند. او به مضامین اصلی هر سوره نیز توجه دارد و عموماً پیش از تفسیر آیات، این مضامین را بتفصیل یا به اختصار مطرح می‌کند. وی همچنین پیوند هر سوره را با سوره پیشین و هر دسته آیات از یک سوره را با دسته بعد بیان می‌کند. اهتمام به این دو موضوع از شاخص‌های تفاسیر دوره جدید است که توجه به آن در نتیجه نقادی‌های مستشرقان، مبنی بر عدم انسجام آیات، بوده
[۱] فهد بن عبدالرحمان رومی، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۳۷، بیروت ۱۴۰۷.
[۲] محمدابراهیم شریف، اتجاهات التجدید فی تفسیرالقرآن الکریم فی مصر، ج۱، ص۲۶۳ ـ ۲۶۶.، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
و طنطاوی از اولین مفسران این دوره است که به این موضوعات پرداخته است.
در تفسیر آیات، ابتدا توضیح مختصری با عنوان التفسیر اللفظی می‌آید؛ گاه تفسیر به همین توضیح محدود است. در مواردی نیز، پس از آن، نکته ‌ها و نتیجه گیری‌ها و توضیحات مفصّل‌تری با عناوین مختلف ذکر می‌شود.
مؤلف، مطالب گوناگون را دسته بندی می‌کند و تأملاتش را در باره آیات ذیل عناوین کلی و فرعی از قبیل درّ، زمرّد، یاقوت، زبرجد و جوهره می‌آورد و موضوعات متفرقه دیگر را با عناوینی چون لطیفه و حکایت مطرح می‌کند.



طنطاوی به بحثهای لغوی، از جمله اشتقاق و کاربرد تاریخی یا کاربردهای گوناگون، نمی پردازد و با یک کلمه یا جمله، لغت را تعریف می‌کند و در هیچ مورد به کتب لغت استناد نمی‌کند.
[۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۶۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۶۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




وی در موارد بسیاری به اختلاف قرائت‌ها اشاره می‌کند و گاه نام قاری را نیز ذکر می‌کند،
[۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۷۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما از داوری در باره قرائت‌ها و گزینش یکی از آن‌ها با تکیه به سند و متن می‌پرهیزد.



مکی یا مدنی بودن سوره ‌ها در مقدمه تفسیر به اشاره می‌آید و مؤلف به تناسب موضوعات هر آیه با مخاطبان و موقعیت طرح آن کم‌تر توجه دارد.



وی در تفسیر لفظی آیات، به احادیث نبوی ــ و گاه روایات صحابه ــ بسیار اشاره می‌کند، اما هیچگاه نشانی کامل و دقیق روایات را نمی‌دهد.



نقل روایات در تفسیر آیات برای توضیح برداشت خود اوست، نه آن‌که وی بکوشد تا روایاتی را که برای تفسیر آن آیه خاص آمده، عنوان کند و تفسیر خود را در چارچوب آن ارائه دهد.
[۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۴۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

مؤلف به احادیثی که در باره فضائل سوره ‌ها آمده است، توجه نمی‌کند و آن‌ها را ساختگی می‌داند،
[۱۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۱.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما روایات سبب نزول را مکرر می‌آورد،
[۱۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۰۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۲، ص۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۳۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
در عین حال سبب نزول را مخصِّص دلالت آیه نمی‌داند.
[۱۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




موضوعات کلامی نیز در تفسیر الجواهر مطرح شده است.
دیدگاههای کلامی طنطاوی در خور تأمل است؛ وی اگرچه، مانند اغلب اهل سنّت، اشعری است، در تفسیر آیات، متفاوت با اشعریان می‌اندیشد.
وی در تفسیر آیاتی که در بحثهای کلامی محل مناقشه و استنادند، به بحثهای مفصّل کلامی و طرح و نقد دیدگاههای فِرَق مختلف نمی‌پردازد.

۸.۱ - رؤیت خداوند از دیدگاه طنطاوی


مثلاً در بحث مهم «رؤیت» به رغم نقل روایات دالّ بر رؤیت، آن‌ها را تأویل می‌کند و تصریح می‌کند که رؤیت در آخرت به عقل است نه به چشم ظاهر.
[۱۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۳۱۱ ـ ۳۱۳.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

همچنین صفاتی را که در تفسیر قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده و بویی از مادیت می‌دهد، مَجازی می‌خواند و خداوند را از مادّه و صفات آن و از هرگونه شبیه و نظیر منزه می‌داند.
[۱۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

از نظر او این امور بر سبیل تمثیل برای بشر است.
[۱۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۱۵۶.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


۸.۲ - جبر و اختیار از دیدگاه طنطاوی


در بحث جبر و اختیار، بندرت همچون اشعریان تعبیر «کسب» را به کار می‌برد
[۱۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۲۷ ـ ۲۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و در غالب موارد بصراحت می‌گوید که مشیت خداوند بر مقتضای حکمت و نظام عدل است.
[۲۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


۸.۳ - عصمت پیامبر اکرم از دیدگاه طنطاوی


در بحث از عصمت، بر خلاف عموم متکلمان اهل سنّت، قائل به عصمت مطلق نبی اکرم صلی اللّه علیه وآله و سلم است، ازین‌رو آیاتی را که در آن‌ها از غفران گناه ایشان سخن گفته شده، تأویل می‌کند.
[۲۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


۸.۴ - ملائکه وجن از دیدگاه طنطاوی


طنطاوی در بحث از ملائکه و جن نیز به ظاهر آیات پایبند است و غیرمادّی بودن آن‌ها را انکار نمی‌کند.
[۲۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۲۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۷۴ ـ ۲۸۴.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


۸.۵ - احضار روح از دیدگاه طنطاوی


با اینهمه، بهره گیری او از «احضار روح»، که آن را علم می‌خواند، برای استدلال بر وجود این عوالم غیبی و تبیین آن، موجب غرابت بحث او در این موضوع شده است.
[۲۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۷۷ ـ ۲۷۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۲۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۹ ـ ۹۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


۸.۶ - آیات قیامت و آخرت از دیدگاه طنطاوی


وی در تفسیر آیات قیامت و آخرت، به اختصار و گاه به تفسیر لفظی اکتفا می‌کند،
[۲۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۷۶ـ۷۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما آیات را بر خلاف ظاهر آن‌ها تأویل نمی‌کند و مثلی را که از نعمتهای دنیا برای نعمتهای آخرت زده شده، تنها از باب تشبیه می‌داند.
[۲۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۳۲۰ـ ۳۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او تصریح می‌کند که نعمتهای آخرت، هم مادّی و هم غیرمادّی‌اند که بی شک نوع دوم آن ارجح است
[۲۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۸ ـ ۳۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و هر کس به تناسب درکش از این لذات بهره می‌برد.
[۲۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۳۰] ژاک ژامیه، «طنطاوی و تفسیر او»، ج۱، ص۳۱ـ۳۹.، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).




آیات فقهی نیز در تفسیر طنطاوی به اختصار مطرح می‌شود، و گاه از تفسیر لفظی آیات فرا‌تر نمی‌رود،
[۳۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۴۷.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما در موارد متعدد به اختصار به تبیین حکم فقهی آیه می‌پردازد.
[۳۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۸۱ ـ ۱۸۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او در بیان مسئله فقهی به اختلاف مذاهب اهل سنّت توجه دارد، ولی دیدگاه فقهی شیعه را مطرح نمی‌کند.
[۳۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۳۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

در پاره‌ای از موارد افزون بر مذاهب چهارگانه، دیدگاه برخی از صحابه و تابعین را نیز باز می‌شمارد.
[۳۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۶۹.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

با این‌همه، از میان مذاهب فقهی به بیان نظر ابوحنیفه و شافعی بیش از همه اهتمام دارد
[۳۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و بندرت یکی از اقوال را بر دیگری ترجیح می‌دهد.
[۳۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

در نظر طنطاوی، به رغم اختلاف فقها در آیات الاحکام و مصادیق آن‌ها، در ورای ظاهر این دستور‌ها باید به اهداف اخلاقی آن‌ها
[۳۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و در صدر همه، تقوا و یاد خدا توجه شود.
[۳۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

همچنین او بر پیروان مذاهب خرده می‌گیرد که خود را در اختلافات فقهی محدود کرده‌اند و نظام کلی اسلام را که فرا‌تر از هر مذهبی است، از یاد برده اند.
[۳۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۶۷.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او از گسترش فقه و توجه افراطی علمای اسلام به آن، در عین بی مهری به دیگر علوم، شکایت می‌کند و به اقوال غزالی در این باره استناد می‌جوید،
[۴۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۴۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما در بررسی احکام فقهی به تأویل احکام نمی‌پردازد و آن‌ها را به محدوده خاصی از زمان اختصاص نمی‌دهد و حکم به ناکارآمد بودن آن‌ها در این دوران نمی‌کند.
[۴۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۱ـ۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




او علاوه بر فقها، صوفیان را نیز نکوهش می‌کند و شیوه ایشان را در تأویل ظواهر قرآن نادرست می‌انگارد و انصراف آن‌ها را از دنیا و حقایق آن سرزنش می‌کند و آن را مخالفِ اهداف دین و انبیا می‌داند.
[۴۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۶ ـ ۱۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




طنطاوی در تفسیرِ امور خارق العاده، معجزات پیامبران، امدادهای غیبی و عذاب‌های الاهی، همواره به ظاهر آیات پایبند است و وقایع را تأویل نمی‌کند و کلمات را مَجازی نمی‌خواند.
[۴۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۴۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۱۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۴۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۴۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۳، ص۱۱۵.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




او داستان‌های قرآن، و تمام کتاب‌های آسمانی، را واقعی می‌داند.
[۴۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۱۹۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۴۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

در این تفسیر، بندرت شاخ و برگهای قصه گویان و تفصیلهای بر گرفته از اسرائیلیات به چشم می‌خورد.
[۵۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۳۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۵۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۸۲.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

به عقیده طنطاوی، مهم‌‌ترین بخش در تفسیر داستان‌های قرآن، حکمت و موعظه‌ای است که در آن‌ها وجود دارد.
[۵۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۰۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۱۲.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او تأکید می‌کند که هر قصه‌ای در قرآن برای نتیجه اش آورده شده است.
[۵۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۲۱۱.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او، به رغم اختصار در بیان اصل داستانها، از عبرت‌ها و آموزه های داستان‌ها بتفصیل سخن می‌گوید.
[۵۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۱۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۶ ـ ۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۶۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۶۸ـ ۱۶۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




طنطاوی به سبب احساس مسئولیت در برابر وضع اجتماعی مسلمانان و چاره جویی آن، با تأمل در قرآن به تناسب آیات در باره مسائل اجتماعی بحث می‌کند، بویژه از تفرقه و اختلاف میان کشورهای اسلامی
[۶۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و شیوه حکومت ایشان انتقاد می‌کند.
[۶۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۹۳ ـ ۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او وظیفه حکومت را نسبت به رعایا، با توجه به استعدادهایشان، متذکر می‌شود و در باره انواع مشاغل بحث می‌کند
[۶۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۳ ـ ۲۸۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و مسائل تربیتی و آموزشی را نیز از نظر دور نمی‌دارد.
[۶۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




مهمترین ویژگی الجواهر، عنایت آن به علم است.
به نظر طنطاوی،قرآن کریم در بیش از ۷۵۰ آیه بصراحت از علم سخن گفته است
[۶۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۶۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۶۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و مسلمانان را به اندیشیدن در طبیعت و فراگیری علوم آن تشویق،
[۶۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۱، ص۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۶۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و حتی امر کرده است.
[۷۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
او نظر کردن در طبیعت را از هر عبادتی بر‌تر می‌داند
[۷۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و شناخت خداوند و صفاتش، و اعتقاد به او و یگانگی اش را با مطالعه طبیعت و فراگیری علوم طبیعی محقق می‌داند،
[۷۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸۶ ـ ۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۱۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۰۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
ازینرو به طرح مباحث و شگفتی‌های علمی در تفسیر خود علاقه‌ای بیش از حد نشان می‌دهد و در این باره از اختصار می‌پرهیزد.
[۷۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۵۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۸، ص۱۹ـ۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۸، ص۴۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۷۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۳۷ ـ ۱۶۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۱۶۷ ـ ۱۷۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

او مواردی را که قرآن دعوتی فراگیر به اندیشیدن یا تأمل دارد، مقدمه ورود به مباحث علمی قرار می‌دهد؛ به عنوان نمونه آیه هشتم سوره روم مخاطبان را به تأمل در نفس دعوت کرده است و ایشان را به آشنایی با احضار روح فرا می‌خواند.
[۸۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۵، ص۲۰ ـ ۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۲] طنطاوی بن جوهری، ج ۱۹، ص ۲۰، ج۲، ص۲۰۷ ـ ۲۱۰، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




البته طنطاوی، بر خلاف برخی مفسران علمی، بر این باور نیست که قرآن متضمن علم اولین و آخرین است، در نتیجه، اگرچه از انواع علوم و جزئیات آن بتفصیل سخن می‌گوید، بین این مطالب و آیات پیوند نمی‌جوید و صرفاً راه نجات مسلمانان را در بهره وری از علوم طبیعی می‌داند،
[۸۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۲۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
ازینرو با توجه به جایگاه رفیع قرآن در میان مسلمانان، آن را بهانه‌ای قرار می‌دهد تا در حد توان و شناخت خود، تمام آنچه را مسلمانان بدان نیاز دارند، در ضمن تفسیر قرآن ارائه دهد.
[۸۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹ ـ ۲۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۸۵] فهد بن عبدالرحمان رومی، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، ج۱، ص۵۴۵ ـ۶۰۴، بیروت ۱۴۰۷.
[۸۶] احمدعمر ابوحجر، التفسیر العلمی للقران فی المیزان، ج۱، ص۱۰۱ـ۳۰۴، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.




طنطاوی علوم طبیعی را بر‌تر از علوم دیگر می‌داند.
او همه علوم را مطلوب و واجب کفایی می‌داند،
[۸۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۰۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اما عنایت خداوند را به علم طبیعت بیش از احکام فقه تلقی می‌کند
[۸۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و شناختن کامل خداوند را جز از طریق آن میسر نمی‌داند، همچنانکه حیات و بقای امت اسلام را در این زمان در گرو آن معرفی می‌کند.
[۸۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۵۴ ـ ۵۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

وی علاوه بر آن‌که در تفسیر و تبیین آیاتِ راجع به طبیعت، از علوم طبیعی استفاده می‌کند، در موارد ظاهراً نامتجانس دیگر نیز از علم مدد می‌گیرد.
[۹۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۵۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۱۷۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۳۴ ـ ۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۵۳ ـ ۵۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

البته این نگرش موجب نشده تا به تفسیر مادّی گرایانه از قرآن بپردازد و امور غیبی و اخلاقی و کلامی قرآن را با این نگاه تأویل کند.
با اینهمه، شیوه شباهت یابی او نامأنوس است؛ او با استناد به این‌که طبیعت فعل خداوند و وحی کلام اوست، و در نتیجه هر دو از یک مبدأ صادر می‌شوند، حکم به تطابق هر دو می‌کند
[۹۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۴۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و بر همین اساس نظام موجود در یکی را در دیگری می‌جوید، چنانکه از وجود محکم و متشابه در عالم وحی، بر ضرورت وجود آن دو در عالم طبیعت استدلال می‌کند و مصادیق آن‌ها را در طبیعت می‌جوید.
[۹۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۴۱ـ ۵۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۹۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




استنتاج‌های او در باره آموزه های علمی اغلب فاقد دلالتی روشن یا قرینه‌ای آشکار از قرآن است، چنانکه از مسئله نسخ، بقای اصلح در عالم اجتماع و طبیعت را استنباط می‌کند
[۹۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و از داستان حضرت ابراهیم و پرندگان، وجوب فراگیری علم تجزیه و ترکیب را در می‌یابد.
[۹۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۴۰ ـ ۲۴۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

در مقام نتیجه گیری از آیات نیز با توجه به این‌که در تفاسیر جدید بر هدف قرآن از پرداختن به امور گوناگون علمی، تاریخی، فقهی و غیره تأکید کرده و آن را کتاب هدایت خوانده اند، و تک تک موضوعات و آیات و تعابیرش را بر همین مبنا تبیین کرده اند، طنطاوی می‌کوشد تا حکمت‌هایی را که بر موضوعات مترتب است دریابد.
[۹۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم،ج ۹، ۱۹۸ ـ ۱۹۹ ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




او با وجود شیفتگی به علم جدید، سیاستهای کشورهای غربی و مستعمره نشینان را بشدت تقبیح می‌کند
[۱۰۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و همدستی پاره‌ای از مسلمانان را با ایشان، مصیبتی برای جامعه اسلامی می‌داند.
[۱۰۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۸۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

از نظر او شیفتگی در برابر ظواهر خیره کننده غرب، نتیجه‌ای جز ذلت مسلمانان ندارد که تاریخ اندلس بخوبی از آن حکایت می‌کند.
[۱۰۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.




افتخار او به اسلام و تعلیم آن در سرتاسر تفسیرش مشهور است و قوّت و عزت با پیروی از دستورهای آن
[۱۰۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
که دیگران در انجام آن بر ما پیشی گرفته اند
[۱۰۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
منتهای آرزوی اوست.



طنطاوی در تفسیر خود از منابع متعددی بهره برده است. او از پیشینیان به آرای اندیشه وران مسلمانی همچون غزالی،فخر رازی، سیوطی، ابن سینا و اخوان الصفا و حکیمان غیرمسلمان مانند کنفسیوس، ارسطو، افلاطون، فیثاغورس و دانشمندانی مانند گالیله ارجاع می‌دهد، در عین حال از آرای معاصران مسلمان نظیر سیداحمدخان، جمال الدین اسدآبادی، شکیب ارسلان، فرید وجدی و نیز حکما و دانشمندان غربی همچون ادوارد براون، تولستوی، انیشتین، داروین، شوپنهاور و حتی مصلحانی مانند توماس جفرسون و گاندی یاد می‌کند.
در کنار اینهمه، از اوستا و انجیل برنابا و ودا‌ها هم استفاده می‌کند.
[۱۰۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰۷] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۰۹] طنطاوی بن جوهری، ج۱ ص۲۷۲، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۷۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۲] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۴، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۳] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۸، ص۱۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۴] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۸۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۵] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۹۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۶] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۳۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۷] ژاک ژامیه، «طنطاوی و تفسیر او»، ج۱، ص۲۷ـ۳۰، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).

در خاتمه باید جسارت طنطاوی را در اندیشیدن و نیکو سؤال کردن ستود،
[۱۱۸] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱۹] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۰۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۲۰] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۶۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
اگرچه در موارد بسیاری، پاسخی نیکو‌تر باید برای پرسشهای عنوان شده، جست.
همچنانکه انصاف او در داوری در خور تحسین است
[۱۲۱] طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۴۹ـ۱۶۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
و علاوه بر این‌ها باید فضل تقدم را در توجه به اموری نظیر محورهای سوره و هدف قرآن از پرداختن به هر موضوع، به او اختصاص داد.
در عین حال، حجم گسترده مطالب علمی ارائه شده در تفسیر، نااستواری پاره‌ای از آن‌ها و استنتاجهای علمیِ بعضاً بی قرینه و بی دلیل از آیات، موجب شده است که تفسیر طنطاوی، با آن‌که هیچگونه مخالفتی در موضوعات کلامی و فقهی با دیدگاه علمی اسلامی ندارد، در شرح و بیان آیات، غریب به نظر برسد، و نقاط قوّت و نکته سنجی‌هایش فراموش شود.
تفسیر طنطاوی اول بار در ۱۳۴۱ در مصر چاپ شد.
پس از آن هم چندین بار مؤسسات مختلف آن را منتشر کرده اند.
[۱۲۲] محمدحسن بکائی، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، ج۹، ص۳۹۷۹، تهران ۱۳۷۴ ش .

منابع :
(۱) احمدعمر ابوحجر، التفسیر العلمی للقران فی المیزان، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۲) محمدحسن بکائی، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، تهران ۱۳۷۴ ش ـ.
(۳) فهد بن عبدالرحمان رومی، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، بیروت ۱۴۰۷.
(۴) ژاک ژامیه، «طنطاوی و تفسیر او»، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).
(۵) محمدابراهیم شریف، اتجاهات التجدید فی تفسیرالقرآن الکریم فی مصر، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۶) طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.


 
۱. فهد بن عبدالرحمان رومی، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۳۷، بیروت ۱۴۰۷.
۲. محمدابراهیم شریف، اتجاهات التجدید فی تفسیرالقرآن الکریم فی مصر، ج۱، ص۲۶۳ ـ ۲۶۶.، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۶۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۶۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۷۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۴۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۱.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۰۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۲، ص۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۳۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۳۱۱ ـ ۳۱۳.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۱۵۶.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۲۷ ـ ۲۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۷۴ ـ ۲۸۴.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۷۷ ـ ۲۷۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۸۹ ـ ۹۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۷۶ـ۷۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۳۲۰ـ ۳۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۸ ـ ۳۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۲۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۰. ژاک ژامیه، «طنطاوی و تفسیر او»، ج۱، ص۳۱ـ۳۹.، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).
۳۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۴۷.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۸۱ ـ ۱۸۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۳۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۶۹.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۳۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۶۷.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۰.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۱ـ۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۶ ـ ۱۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۱۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۳، ص۱۱۵.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۱۹۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۴۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۳۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۵۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۲۸۲.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۰۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۲۱۲.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۹، ص۲۱۱.، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۱۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۵۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۶ ـ ۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۶۸ـ ۱۶۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۹۳ ـ ۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۳ ـ ۲۸۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۱، ص۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۶۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸۶ ـ ۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۱۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۶، ص۱۰۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۵۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۸، ص۱۹ـ۲۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۸، ص۴۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۳۷ ـ ۱۶۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۱۶۷ ـ ۱۷۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۵، ص۲۰ ـ ۲۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۲. طنطاوی بن جوهری، ج ۱۹، ص ۲۰، ج۲، ص۲۰۷ ـ ۲۱۰، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۲۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۱۹ ـ ۲۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۵. فهد بن عبدالرحمان رومی، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فی التفسیر، ج۱، ص۵۴۵ ـ۶۰۴، بیروت ۱۴۰۷.
۸۶. احمدعمر ابوحجر، التفسیر العلمی للقران فی المیزان، ج۱، ص۱۰۱ـ۳۰۴، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
۸۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۰۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۵۴ ـ ۵۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۵۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۱۷۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۳۴ ـ ۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۵۳ ـ ۵۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۴۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۴۱ـ ۵۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۲۴۰ ـ ۲۴۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم،ج ۹، ۱۹۸ ـ ۱۹۹ ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۸۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۷، ص۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۷. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۹. طنطاوی بن جوهری، ج۱ ص۲۷۲، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۰، ص۱۷۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۲. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۴، ص۸۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۳. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱۸، ص۱۷۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۴. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۸۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۵. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۹۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۶. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۵، ص۳۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۷. ژاک ژامیه، «طنطاوی و تفسیر او»، ج۱، ص۲۷ـ۳۰، ترجمه فاطمه تهامی، آینه پژوهش، سال ۱۱، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۷۹).
۱۱۸. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۱۳۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۱۹. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۱۰۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۰. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۶۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۱. طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۲، ص۱۴۹ـ۱۶۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۲۲. محمدحسن بکائی، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، ج۹، ص۳۹۷۹، تهران ۱۳۷۴ ش .




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۳۷۱۳.    



جعبه ابزار