• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تلبیه (دانشنامه‌حج)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تلبیه به معنای جواب مثبت دادن و لبیک گفتن یکی از اصطلاحات فقهی و یکی از اعمال واجب مراسم حج است. فرشتگان آسمان در اطراف عرش الهی و پیامبران بزرگ از حضرت آدم ، ابراهیم و موسی (علیهم‌السلام) تا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در اجابت دعوت خداوند تلبیه گفته‌اند. برای تحقق احرام در حج و عمره یک‌بار تلبیه واجب و شرط صحت احرام است که باید به هنگام نیت احرام، به زبان عربی صحیح ادا شود.



«تلبیه» از ریشه «ل ـ ب ـ ی» یا «ل ـ ب ـ ب» به معنای ثابت بودن، مقیم شدن و ماندن در یک مکان است. این مصدر به معنای اجابت، پاسخ مثبت دادن، و لبّیک گفتن است. افزون بر این، ماده «ل ـ ب ـ ب» به معنای خالص و چکیده یک چیز است. به عقل «لُبّ» و به فرد عاقل «لبیب» گفته‌اند. بر این اساس، معنای واژه «لبّیک» در پاسخ هر ندا دهنده، این است: «اخلاص من برای تو است یا من مقیم بر طاعتِ تو هستم.» در باور شماری از محققان، مصدر تلبیه مشتق از «لبّیک» است. برخی واژه‌شناسان «لبّیک» را اضافه «لَبَّین» به کاف خطاب دانسته‌اند. در باور آن‌ها، از جمله سیبویه، لبّین تثنیه «لَبّ» و متضمن معنای تکثیر، یعنی اقامتی پس از اقامت است. ولی بعضی آن را از ریشه «ل ـ ب ـ ی» و اضافه «لَبّی» به کاف خطاب می‌دانند. برخی نیز آن را کلمه‌ای مستقل و جامد دانسته‌اند که در پاسخ ندا دهنده به کار می‌رود. در اصطلاح فقیهان، «تلبیه» یعنی بر زبان راندن جملاتی ویژه شامل لبیک به خداوند که هنگام احرام حج و عمره یاد می‌شود. از جمله واژگان مرتبط با تلبیه، «اهلال» به معنای تلبیه با صدای بلند است.
[۱۳] شیخ طوسی، العده، ج۱، ص۱۶۱.



بر پایه منابع تاریخی و حدیثی،
[۱۷] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۶، ص۱۹۸.
[۱۸] شوکانی، محمدبن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۶۴.
فرشتگان خداوند نخستین لبیک گویان در پیرامون عرش خداوند بوده‌اند. در منابع به تلبیه حضرت آدم (علیه‌السلام)،
[۱۹] مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ج۳، ص۱۲۵.
حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) و افراد و موجودهای دیگر همراه با ایشان، حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح،
[۲۴] ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۲۴۰.
حضرت موسی، حضرت عیسی، حضرت یونس و شماری از پیامبران بنی‌اسرائیل
[۲۸] حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۳۳.
تصریح شده است. در تلبیه همه آن‌ها، تعبیر «لبیک» دیده می‌شود؛ هر چند عباراتشان در جزئیات تفاوت‌هایی دارند.
بر پایه منابع تاریخی و حدیثی و تفسیری، در روزگار جاهلیت در میان اعراب، تلبیه پیامبران خداوند به صورت تحریف شده و شرک‌آلود درآمده بود و هر یک از قبایل گوناگون جزیرة العرب از جمله تمیم، ربیعه، اسد، غطفان و قریش تلبیه‌ای خاص داشت. برای نمونه، تلبیه قریش چنین بود: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ؛ لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ الّا شَریکٌ هُوَ لَکَ تَملِکُهُ وَ ما مَلَکَ». نیز آنان برای هر یک از بت‌های مشهور تلبیه‌ای ویژه داشتند.
پس از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و نزول قرآن، آیات متعدد در نفی شرک و ممنوعیت تلبیه‌های روزگار جاهلیت نازل شد؛ از جمله: «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یکُنْ لَهُ وَلِیّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً»؛ «هَلْ لَکُمْ مِنْ مَا مَلَکَتْ اَیمَانُکُمْ مِنْ شُرَکَاءَ فِی مَا رَزَقْنَاکُمْ»؛ «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَیرَ مُشْرِکِینَ بِهِ» به باور مفسران، این آیات در نفی تلبیه مشرکان که در تلبیه برای خدا شریک برمی‌شمردند، نازل شده است.
برخی از مفسران نیز آیه ۱۷ سوره توبه را که از گواهی مشرکان بر کفر خود سخن گفته، اشاره به تلبیه مشرکان دانسته‌اند: «مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ اَنْ یعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِینَ عَلَی اَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ».


پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تلبیه صحیح و توحیدی را به مسلمانان آموخت که عبارت است از: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَالنِّعمَةَ لَکَ وَالمُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.» ایشان در تلبیه خود همین جملات را ادا می‌کرد. بر پایه منابع تاریخی و حدیثی، هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در حجة الوداع از منطقه شجره به بیداء رسید، تلبیه گفت. ایشان عبارت «لَبَّیکَ ذَا المَعارِجِ لَبَّیکَ» را نیز بسیار تکرار می‌کرد. آورده‌اند که ایشان پس از سوار شدن بر مرکب، بر بالای بلندی رفتن، پایین رفتن از سرازیری، در پایان شب، و نیز پس از اقامه هر نماز، تلبیه می‌گفت.
بر پایه حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام)، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در پی آغاز سفر حج از مدینه به سوی مکه، در منطقه ذی الحلیفه آن‌گاه که به بیداء رسید، تلبیه گفت. نیز هنگام غروب روز ترویه (هشتم ذی‌حجه) در مکه به مسلمانان امر فرمود که تلبیه گویند. سپس ایشان همراه اصحابش تلبیه‌گویان از مکه بیرون آمد و به سوی منا حرکت کرد و هنگام رفتن به مسجد در منا، تلبیه را قطع کرد. در احادیث اهل سنت آورده‌اند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گفتن تلبیه را هنگام رمی جمره عقبه در منا ادامه ‌داد.


از جمله موارد و حکمت‌های تلبیه که در منابع آمده، از این قرار است: پاسخ بندگان به ندای خداوند در آزادی احرام‌گزاران از آتش، پاسخ بندگان به ندای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) که به فرمان خداوند مردم را به حج فراخواند، پاسخ حضرت موسی (علیه‌السلام) به ندای خداوند، آمرزش گناهان با تلبیه، تصمیم به سخن گفتن برای خدا و در راه اطاعت او و خودداری از هر‌گونه گناه، گزینش تلبیه از سوی خداوند به عنوان یکی از شاخص‌های مناسک حج، انتخاب تلبیه به عنوان شعار حج و احرام. آورده‌اند که امام صادق (علیه‌السلام) هنگام تلبیه حالش دگرگون می‌شد و صدایش به لرزه می‌افتاد و در پاسخ این پرسش که چرا لبیک نمی‌گوید، ‌فرمود: «می‌ترسم خداوند به من جواب رد دهد و بفرماید: لا لبیک و لا سعدیک».
ƒ

مهم‌ترین احکام فقهی تلبیه از دیدگاه فقیهان امامی و اهل سنت، در عناوین ذیل درخور بررسی است:
‚

۵.۱ - وجوب و شرط صحت احرام

در باور مشهور فقیهان امامی، برای تحقق احرام در حج و عمره تمتع و حج افراد و عمره مفرده، یک بار تلبیه واجب و شرط صحت احرام است؛ ولی در حج قران، حج‌گزار برای انعقاد احرام میان تلبیه و اشعار و تقلید مخیر است. شماری از فقیهان پیشین امامی انعقاد حج قران را نیز تنها با تلبیه دانسته‌اند.
[۸۲] علم‌الهدی، علی بن حسین، الانتصار، ص۲۵۴.
پشتوانه وجوب تلبیه برای احرام، آیه ۱۹۷ سوره حجّ همراه با احادیثی است که وجوب حج را در آیه به وجوب تلبیه تفسیر کرده‌اند. روایات دیگری هم تلبیه را موجب انعقاد احرام و شرط صحت آن قلمداد نموده‌اند.
فقیهان شافعی و حنبلی
[۹۱] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۵۴.
بدین استناد که تلبیه ذکر است و ذکر در مناسک حج واجب نیست، تلبیه را مستحب شمرده‌اند؛ ولی فقیهان مالکی
[۹۴] حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۴۸.
به پشتوانه روایات حکایت‌گر تلبیه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آن را واجب دانسته‌اند. فقیهان حنفی با قیاس تلبیه در حج به تکبیرة الاحرام در نماز، بر آنند که تلبیه با نیت تلبیه یا گفتن یکی از ذکرهای لا اله الا الله، الحمد لله و سبحان الله یا تقلید منعقد می‌گردد؛ ولی گفتن عبارات تلبیه را مستحب می‌دانند.
‚

۵.۲ - رکن بودن

در باور مشهور فقیهان امامی و اهل سنت، بدین استناد که حج بدون تلبیه صحیح است، تلبیه از ارکان حج و عمره به شمار نمی‌رود؛ ولی شماری از فقیهان امامی به پشتوانه احادیث و نیز تشبیه تلبیه در حج به تکبیرة الاحرام در نماز، بر این باورند که تلبیه در حج و عمره، رکن به شمار می‌رود.
‚

۵.۳ - الفاظ

در باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث صیغه تلبیه واجب چنین است: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیک.» البته در منابع فقهی امامیان، عباراتی دیگر نیز به عنوان صیغه تلبیه واجب یاد شده است؛ از جمله: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَ النِّعمَهَ لَکَ وَ المُلکَ، لا شَریکَ لَکَ.» ؛ «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ انَّ الحَمدَ وَ النِّعمَةَ لَکَ وَ المُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.» برخی این سخن را دیدگاه بیشتر متاخران شمرده‌اند. «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَ النِّعمَةَ وَ المُلکَ لَکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ»؛ «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَالنِّعمَةَ وَالمُلکَ لَکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، بِحَجَّةٍ وَ عُمرَهٍ اَو حَجَّةٍ مُفرَدَهٍ تَمامُها عَلَیکَ لَبَّیکَ». دیدگاه‌های دیگری نیز در زمینه وجوب پنج یا شش بار لبیک، یاد گشته که در منابع متاخر ضعیف شمرده شده است. نیز به پشتوانه احادیث، گفتن برخی تعابیر مشتمل بر لبیک پس از تلبیه واجب، مستحب است، از جمله: «لَبَّیکَ ذَا لمَعَارِجِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ دَاعِیاً اِلَی دارِ السَّلامِ لَبَّیکَ.» و «لَبّیکَ اتَقَرَّبُ الَیکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ بِحَجَّةٍ وَ عُمرَهٍ لَبَّیکَ.»
به باور فقیهان اهل سنت، به پشتوانه احادیث، صیغه اصلی تلبیه چنین است: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَ النِّعمَةَ لَکَ وَالمُلکَ، لا شَریکَ لَکَ» برخی این عبارت را اجماعی شمرده‌اند. در باور فقیهان حنفی، افزودن عباراتی دیگر نیز مستحب است؛ همچون: «لَبَّیکَ ذِی المَعَارِجِ لَبَّیکَ» یا «لَبَّیکَ مَرهوبٌ مِنهُ وَ مَرغوبٌ الَیکَ وَ النُّعمَی وَالفَضلُ وَ الحُسنُ لَکَ لَبَّیکَ لَبَّیکَ.» در باور فقیهان مالکی
[۱۵۲] حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۵۹.
افزودن این عبارات بر تلبیه، مکروه و نیفزودن آن مستحب است؛ ولی در باور فقیهان شافعی افزودن آن مباح و نیفزودن آن مستحب است. فقیهان حنبلی هر دو کار را مباح دانسته‌اند. پشتوانه آنان، گزارش‌هایی از تلبیه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و صحابه است.
‚

۵.۴ - آغاز

شماری از فقیهان امامی به پشتوانه احادیث و نیز اصل برائت (واجب نبودن تقارن تلبیه با نیت احرام) بر آنند که تاخیر تلبیه از هنگام پوشیدن لباس احرام و نیت آن، جایز است. آنان در باره هنگام آغاز تلبیه، دیدگاه‌های متفاوت دارند؛ از جمله: استحباب تاخیر تلبیه تا هنگام رسیدن به منطقه بیداء برای شخص سواره و پیاده یا تنها برای شخص سواره در صورت احرام از مسجد شجره؛ تلبیه پس از برداشتن چند گام در صورت محرم شدن از جایی جز مسجد شجره؛ تلبیه از مکه برای شخص پیاده و از منطقه رقطاء یا شِعب الدُّب برای شخص سواره، در صورت احرام از مکه.
در برابر، شماری دیگر از فقیهان امامی، از جمله بسیاری از معاصران، بر این باورند که تلبیه باید هم‌زمان با نیت احرام باشد و با تقدّم بر آن یا تاخّر از آن، احرام منعقد نمی‌شود. تشابه تلبیه در حج با تکبیرة الاحرام در نماز، از شواهد این دیدگاه است. بعضی بر آنند که تلبیه باید هم‌زمان با پوشیدن لباس احرام باشد.
[۱۷۲] سبزواری، محمدباقر، ذخیرة المعاد، ج۱، ص۵۷۸.

فقیهان شافعی و شماری از فقیهان حنبلی به پشتوانه برخی روایات، تلبیه را هنگام سوار شدن بر مرکب مستحب شمرده‌اند و فقیهان حنفی به پشتوانه روایاتی دیگر،
[۱۸۴] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۲، ص۱۵۷.
آن را پس از گزاردن دو رکعت نماز، مستحب دانسته‌اند. فقیهان مالکی و شماری از فقیهان حنبلی به استحباب تلبیه بی‌درنگ پس از احرام باور دارند.
‚

۵.۵ - موارد استحباب تکرار

فقیهان امامی، شافعی، حنفی و حنبلی به پشتوانه احادیث
[۱۹۹] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۴۰۸.
تکرار تلبیه را برای احرام‌گزار، به ویژه در پاره‌ای موارد مستحب شمرده‌اند؛ از جمله: آخر شب یا آغاز روز، هنگام سحر، در حال بالا رفتن یا پایین آمدن از بلندی یا درّه، پس از گزاردن نمازهای واجب یا مستحب، و هنگام روبه‌رو شدن با همسفران. افزون بر این، فقیهان شافعی و حنبلی به استحباب تلبیه در مسجدالحرام، مسجد خیف در منا، و مسجد ابراهیم در عرفات باور دارند. در باور فقیهان مالکی، تکرار تلبیه مستحب است؛ ولی باید اعتدال در تکرار آن رعایت گردد. نیز فقیهان امامی و حنبلی، تلبیه را پس از ارتکاب برخی محرمات احرام، از جمله نگاه کردن به آینه مستحب دانسته‌اند. فقیهان حنبلی نیز آن را پس از شنیدن تلبیه فرد دیگر
[۲۱۳] شیخ طوسی، العده، ج۱، ص۱۶۲.
[۲۱۴] مقدسی، محمد بن مفلح، الفروع، ج۱، ص۱۶۲.
مستحب شمرده‌اند.
‚

۵.۶ - هنگام قطع

فقیهان امامی
[۲۱۶] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۵، ص۹۶.
به پشتوانه احادیث و نیز مشهور فقیهان مالکی بر آنند که حج‌گزار باید تکرار تلبیه حج را هنگام ظهر روز عرفه قطع کند؛ ولی فقیهان شافعی
[۲۲۳] مزنی، اسماعیل بن یحیی، مختصر المزنی، ص۶۸.
و حنفی و حنبلی به پشتوانه روایتی از ابن عباس هنگام قطع تلبیه را آغاز رمی جمره عقبه در روز عید قربان دانسته‌اند. شماری از فقیهان مالکی زمان پایان تلبیه را هنگام آغاز طواف در حج می‌دانند. به باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث، زمان قطع تلبیه در عمره تمتع، هنگام مشاهده خانه‌های مکه است. شماری از فقیهان به پشتوانه احادیث بر آنند که هرگاه مسیر حج‌گزار از عراق به مکه باشد، محل قطع تلبیه، عقبه مدنیین است و اگر مسیر او از مدینه به مکه باشد، تلبیه در عقبه ذی‌طوی قطع می‌گردد. در روایات شیعیان، برای قطع تلبیه در عمره مفرده، چند زمان یاد شده است؛ از جمله: هنگام رسیدن به عقبه مدنیین، ورود به حرم، مشاهده کعبه، مشاهده مسجدالحرام، و هنگام عبور از منطقه ذی‌طوی. از این‌رو، به باور مشهور فقیهان امامی، در صورتی که احرام‌گزار عمره مفرده از بیرون حرم محرم شده باشد، هنگام ورود به حرم، تلبیه وی قطع می‌گردد؛ اما اگر در مکه و از ادنی الحل محرم شده باشد، زمان قطع تلبیه او، هنگام مشاهده کعبه است. شماری از فقیهان امامی به تخییر احرام‌گزار میان این گزینه‌ها باور دارند. بعضی میان روایات چنین جمع کرده‌اند که مُحرمانی که از راه مدینه به مکه می‌روند، در عقبه مدنیین؛ آن‌ها که از راه عراق به مکه می‌روند، در منطقه ذی‌طوی؛ و کسانی که در مکه و از ادنی الحل محرم می‌شوند، پس از مشاهده کعبه، تلبیه خود را قطع می‌کنند.
در فقه شافعی
[۲۵۲] مزنی، اسماعیل بن یحیی، مختصر المزنی، ص۶۷.
و حنفی و حنبلی،
[۲۵۷] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۵۶۹.
به پشتوانه روایات هنگام پایان تلبیه در عمره، زمان رسیدن به خانه خدا یا آغاز طواف یا استلام رکن است. به باور فقیهان مالکی، عمره‌گزار آفاقی و نیز عمره‌گزاری که حج خود را به سبب فوت حج به عمره تبدیل کرده، باید هنگام رسیدن به حرم، تلبیه خود را قطع کند؛ ولی عمره‌گزاری که از جعرانه یا تنعیم محرم شده، باید هنگام رسیدن به خانه‌های مکه، تلبیه را قطع نماید.
‚

۵.۷ - تلفظ به عربی

به باور فقیهان امامی، تلبیه باید به زبان عربی صحیح ادا شود؛ زیرا تلبیه‌ای که در روایات بدان امر شده، به زبان عربی است؛ همچنان که در دیگر ذکرهای واجب مانند تکبیرة الاحرام در نماز چنین است. در صورت ناتوانی احرام‌گزار از تلفظ به عربی صحیح، در فقه امامی چند نظر به پشتوانه احادیث
[۲۶۳] حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۴۹.
یاد شده است؛ از جمله:
۱. وجوب گرفتن نایب.
۲. وجوب ترجمه عبارت تلبیه.
۳. تلفظ عبارت تلبیه به هر صورت مقدور.
۴. تلفظ عبارت به شکل ممکن و نیز ترجمه آن و نایب گرفتن برای ادای آن. به باور شماری از فقیهان، در صورت ناتوانی کامل احرام‌گزار از تلفظ تلبیه به هر صورت ممکن، او از گزاردن مناسک در آن سال معذور خواهد بود و باید برای گزاردن مناسک در سال بعد، تلفظ صحیح عربی را فراگیرد.
[۲۷۱] خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۵۲۵-۵۲۶.

فقیهان مالکی و حنبلی بر آنند که تلبیه باید به زبان عربی گفته شود؛ زیرا ذکرهای آن به زبان عربی تشریع شده است و تنها در صورت ممکن نبودن فراگیری عربی، تلبیه به زبان غیر عربی جایز است؛ ولی فقیهان شافعی و حنفی بدین استناد که اصل تلبیه مستحب است، تلبیه به زبان غیر عربی را حتی در صورت امکان فراگیری زبان عربی، جایز دانسته‌اند.
‚

۵.۸ - تلبیه شخص ناتوان و محجور

بیشتر فقیهان امامی به پشتوانه احادیث بر آنند که شخص گنگ باید افزون بر نیت قلبی، با حرکت دادن زبان و اشاره کردن با انگشت، تلبیه گوید. برخی باور دارند که انجام دادن یکی از این دو کار کافی است. شماری دیگر گرفتن نایب را برای او لازم شمرده‌اند. شماری از فقیهان، نایب گرفتن را برای شخصی که هم کر باشد و هم لال، واجب دانسته‌اند. برخی بر پایه اصل احتیاط، به جمع میان اشاره کردن با انگشت و حرکت دادن زبان و نایب گرفتن باور دارند. در فقه مالکی، تکلیف تلبیه از شخص گنگ برداشته می‌شود؛ زیرا به باور مالکیان، تلبیه از اعمال بدنی محض به شمار می‌رود و نیابت‌پذیر نیست؛ ولی به باور فقیهان حنفی، تلبیه گنگ با نیت و حرکت دادن زبان صورت می‌گیرد. بیشتر فقیهان امامی به پشتوانه احادیث بر آنند که تلبیه کودکان و افراد بی‌هوش را که ناتوان از گفتن تلبیه صحیح هستند، ولی یا نایب آن‌ها انجام می‌دهد. البته شماری از آنان به کافی نبودن نیابت برای شخص بی‌هوش و صحیح نبودن احرام او باور دارند. در فقه مالکی، با استناد به جایز نبودن نیابت در تلبیه، کودکانی که توانایی تکلّم ندارند، لازم نیست تلبیه گویند؛ اما ولی کودکانی که توانایی تکلّم دارند، باید تلبیه را به آن‌ها تلقین کند تا آن را تکرار کنند. در منابع فقه حنبلی، نایب گرفتن برای افراد گنگ، بیمار، کودک، مجنون و بی‌هوش مستحب به شمار رفته است.
‚

۵.۹ - تلبیه با صدای بلند

به باور فقیهان امامی، شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی، به پشتوانه احادیث، تلبیه با صدای بلند برای احرام‌گزار مستحب است.‌اندکی از امامیان به وجوب تلبیه با صدای بلند باور دارند. فقیهان مالکی استحباب یاد شده را وابسته به میانه‌روی و دوری از افراط و تفریط دانسته‌اند. به باور فقیهان امامیو اهل سنت،
[۳۲۸] حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۰۲.
[۳۲۹] ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۵۴۱.
به پشتوانه احادیث، تلبیه با صدای بلند برای زنان مستحب نیست. به سخن شماری از فقیهان امامی، به پشتوانه روایات، استحباب تلبیه با صدای بلند، ویژه احرام‌گزاران از مسجد شجره و نیز احرام‌گزارانی است که از مکه محرم می‌شوند. تلبیه هنگام عبور از منطقه ابطح بر این افراد مستحب است.
‚

۵.۱۰ - ذکر حج یا عمره در تلبیه

به باور فقیهان امامی و حنفی و حنبلی،
[۳۳۸] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۸۶.
به پشتوانه احادیث،
[۳۳۹] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۵۲.
[۳۴۰] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۴۰۳.
مستحب است که محرم نوع رفتار خود، یعنی حج یا عمره بودن، را در تلبیه ذکر کند؛ ولی فقیهان مالکی و شماری از فقیهان شافعی بدین استدلال که عبادت پنهان بهتر است، به این استحباب باور ندارند. شماری از فقیهان شافعی بر آنند که از این‌رو، یاد کردن از نوع حج یا عمره، تنها در تلبیه نخست مستحب است.
‚

۵.۱۱ - طهارت هنگام ذکر تلبیه

به باور فقیهان امامی و اهل سنت، به پشتوانه احادیث، طهارت از حدث اکبر و حدث اصغر، یعنی پاک بودن و نداشتن موانع نماز مانند جنابت و حیض یا وضو نداشتن هنگام تلبیه شرط نیست؛ ولی مستحب است.
‚

۵.۱۲ - فراموشی تلبیه

شماری از فقیهان متاخر امامی به پشتوانه احادیث بر آنند که اگر محرم پس از نیت، تلبیه را فراموش کند و از میقات بگذرد، باید به میقات بازگردد و آن را جبران کند. اگر امکان بازگشت فراهم نباشد، وی به‌اندازه امکان باید بازگردد. اگر این نیز ممکن نباشد، باید در همان محلی که آن را به یاد آورده، تلبیه گوید. شماری دیگر حالت جهل را به فراموشی افزوده‌اند و بر آنند که اگر در عمره تمتع، بازگشت حج‌گزار به میقات یا ادنی الحل ممکن نباشد، عمره او باطل و بر چنین حج‌گزاری حج افراد واجب می‌شود.به باور شماری از فقیهان معاصر امامی، وجوب بازگشت به میقات در صورت جهل یا فراموشی، وابسته به آن است که تحقق احرام با تلبیه باشد یا تلبیه، احرام را کامل کند. در غیر این صورت، به استناد عدم شمول روایات یاد شده بر این موارد، می‌توان گفت که بازگشت این‌گونه افراد به میقات لازم نیست؛ همچنان که شماری از فقیهان پیشین تصریح کرده‌اند.
‚

۵.۱۳ - تلبیه در حال طواف

به باور فقیهان امامی و اهل سنت، به پشتوانه اجماع بر قطع تلبیه هنگام ورود به حرم یا مشاهده خانه‌های مکه و نیز احادیث، تلبیه در حال طواف واجب عمره، جایز نیست.
‚

۵.۱۴ - بازگفتن تلبیه پس از طواف در حج قران و افراد

حج‌گزار در حج قران و افراد می‌تواند پس از ورود به مکه و پیش از اعمال عرفات و منا، طواف مستحب انجام دهد و یا طواف زیارت حج قران یا افراد را پیش از وقوف در عرفات ادا کند. در این صورت، به باور شماری از فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث، وی باید پس از گزاردن طواف و نماز آن، تلبیه را تکرار کند تا در احرام باقی بماند؛ و گرنه، حج او به عمره مفرده تبدیل می‌گردد. شماری دیگر از فقیهان امامی تنها در حج افراد به تبدیل شدن حج به عمره با نگفتن تلبیه پس از طواف باور دارند و بعضی اصولاً تبدیل حج به عمره مفرده را نپذیرفته‌اند؛ زیرا بر پایه حدیث نبوی، عمل تابع نیت است و در این‌حال، حج‌گزار هیچ‌گاه نیت تبدیل حج به عمره را ندارد.
[۳۸۹] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۸.
نیز شماری از فقیهان امامی گزاردن طواف مستحب را پس از احرام حج تمتع و پیش از وقوف به عرفات، در حالت عادی حرام و برخی مکروه شمرده‌اند.
[۳۹۱] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۶، ص۳۶۶.
در این میان، برخی بر آنند که احرام‌گزار در صورت انجام ندادن طواف، باید تلبیه را دیگر بار انجام دهد تا از احرام حج بیرون نرود. شماری دیگر از آنان، به ویژه معاصران، بازگفتن تلبیه را به احتیاط واجب یا مستحب لازم دانسته‌اند. بعضی بر آنند که بازگفتن تلبیه لازم نیست؛ زیرا بیرون آمدن از احرام نیاز به نیت دارد و حج‌گزار با انجام دادن طواف، چنین قصدی ندارد.


افزون بر احکام مذکور، در منابع فقهی امامی و اهل سنت، احکام جزئی دیگری نیز برای تلبیه یاد شده است؛ از جمله: استحباب فاصله نینداختن میان کلمات تلبیه با سخنی دیگر. شماری از فقیهان فاصله‌انداختن را مکروه شمرده‌اند. البته در جواب دادن به سلام دیگران، به باور فقیهان شیعه و بیشتر فقیهان اهل سنت، این کار کراهت ندارد و حتی واجب است. شماری از فقیهان اهل سنت بر آنند که تا تمام شدن ذکر تلبیه، جواب سلام دیگران را نباید داد. به باور فقیهان امامی، پاسخ دادن به دیگران با تلبیه، برای احرام‌گزار مکروه است. نیز فقیهان شیعه و اهل سنت به استحباب صلوات و دعا پس از تلبیه باور دارند. بیشتر فقیهان اهل سنت تلبیه شخص غیر محرم را جایز و‌ اندکی از آنان مکروه شمرده‌اند. به گفته علامه حلی، اصل آن است که این کار برای غیر محرم استحباب ندارد.


۱. اخبار مکه: الازرقی (م ۲۴۸ق)، به کوشش رشدی صالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
۲. ارشاد الاذهان: علامه حلی (م ۷۲۶ق)، به کوشش حسون، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
۳. الاستبصار: طوسی (م ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
۴. اعانة الطالبین: سید بکری دمیاطی (م ۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
۵. الاقتصاد الهادی: طوسی (م ۴۶۰ق)، تهران، مکتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ق.
۶. الام: شافعی (م ۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
۷. الامالی: صدوق (م ۳۸۱ق)، قم، البعثه، ۱۴۱۷ق.
۸. الانتصار: سید مرتضی (م ۴۳۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
۹. بحار الانوار: مجلسی (م ۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
۱۰. البدایة و النهایه: ابن کثیر (م ۷۷۴ق)، بیروت، مکتبة المعارف.
۱۱. بدائع الصنائع: علاء الدین کاسانی (م ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
۱۲. التاج و الاکلیل لمختصر خلیل: محمد بن یوسف عبدری (م ۸۹۷ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۹۸ق.
۱۳. تبصرة المتعلمین: علامه حلی (م ۷۲۶ق)، به کوشش حسینی و یوسفی، تهران، فقیه، ۱۳۶۸ش.
۱۴. تحریر الاحکام الشرعیه: علامه حلی (م ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۲۰ق.
۱۵. تحریر الوسیله: امام خمینی (م ۱۳۶۸ش)، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
۱۶. تحفة الفقهاء: علاء الدین سمرقندی (م ۵۳۵ق./۵۳۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
۱۷. تذکرة الفقهاء: علامه حلی (م ۷۲۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
۱۸. تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م ۷۷۴ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ق.
۱۹. تفسیر مقاتل بن سلیمان: (م ۱۵۰ق)، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، تاریخ عربی، ۱۴۲۳ق.
۲۰. تفصیل الشریعه: محمدفاضل لنکرانی، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۱۸ق.
۲۱. تهذیب الاحکام: طوسی (م ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
۲۲. الثمر الدانی: آبی ازهری (م ۱۳۳۰ق)، بیروت، المکتبة الثقافیه.
۲۳. جامع البیان: طبری (م ۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
۲۴. جامع المقاصد: کرکی (م ۹۴۰ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۱ق.
۲۵. الجامع للشرائع: یحیی بن سعید حلی (م ۶۹۰ق)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
۲۶. جواهر الکلام: نجفی (م ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۲۷. حاشیة الدسوقی: دسوقی (م ۱۲۳۰ق)، دار احیاء الکتب العربیه.
۲۸. حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م ۱۲۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
۲۹. الحدائق الناضره: یوسف بحرانی (م ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
۳۰. حواشی الشروانی و العبادی: شروانی (م ۱۳۰۱ق) و عبادی (م. ۹۹۴ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۳۱. الخصال: صدوق (م ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
۳۲. الخلاف: طوسی (م ۴۶۰ق)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
۳۳. الدر المختار: حصکفی (م ۱۰۸۸ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
۳۴. الدر المنثور: سیوطی (م ۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
۳۵. الدروس الشرعیه: شهید اول (م ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
۳۶. دلیل الناسک: سید محسن حکیم (م ۱۳۹۰ق)، به کوشش طباطبائی، دار الحکمه، ۱۳۷۴ش.
۳۷. ذخیرة المعاد: محمد باقر سبزواری (م ۱۰۹۰ق)، آل البیت.
۳۸. رسالة ابن ابی‌زید: قیروانی (م ۳۸۹ق)، به کوشش صالح آبی، بیروت، المکتبة الثقافیه.
۳۹. رسائل الکرکی: کرکی (م ۹۴۰ق)، به کوشش حسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۹ق.
۴۰. رسائل المرتضی: سید مرتضی (م ۴۳۶ق)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق.
۴۱. روح المعانی: آلوسی (م ۱۲۷۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۴۲. الروضة البهیة فی شرح اللمعه: شهید ثانی (م ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق.
۴۳. روضة الطالبین: نووی (م ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
۴۴. ریاض المسائل: سید علی طباطبائی (م ۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۲ق.
۴۵. السرائر: ابن ادریس (م ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
۴۶. سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م ۲۷۵ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
۴۷. سنن ابی‌داود: سجستانی (م ۲۷۵ق)، به کوشش سعید لحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
۴۸. سنن الترمذی: ترمذی (م ۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
۴۹. السنن الکبری (سنن النسائی): نسائی (م ۳۰۳ق)، به کوشش عبدالغفار و سید کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
۵۰. السیرة الحلبیه: حلبی (م ۱۰۴۴ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۰ق.
۵۱. شرائع الاسلام: محقق حلی (م ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
۵۲. شرح ابن عقیل: ابن العقیل (م ۷۶۹ق)، مصر، المکتبة التجاریة الکبری، ۱۳۸۴ق.
۵۳. شرح الرضی علی الکافیه: رضی الدین استرآبادی (م ۶۸۶ق)، به کوشش یوسف حسن، تهران، مؤسسة الصادق (علیه‌السلام)، ۱۳۹۵ق.
۵۴. الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م ۱۲۰۱ق)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه.
۵۵. الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م ۶۸۲ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
۵۶. الصحاح: جوهری (م ۳۹۳ق)، به کوشش عطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
۵۷. صحیح البخاری: بخاری (م ۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
۵۸. صحیح مسلم بشرح نووی: نووی (م ۶۷۶ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
۵۹. صحیح مسلم: مسلم (م ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
۶۰. العدة شرح العمده: عبدالرحمن بن ابراهیم مقدسی (م ۶۲۴ق)، به کوشش صلاح بن محمد، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق.
۶۱. العروة الوثقی: سید محمد کاظم یزدی (م ۱۳۳۷ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ق.
۶۲. علل الشرائع: صدوق (م ۳۸۱ق)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
۶۳. العین: خلیل (م ۱۷۵ق)، به کوشش مخزومی و سامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
۶۴. غایة المرام فی شرح نکت الارشاد: شهید اول (م ۷۸۶ق)، قم، مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۴ق.
۶۵. فتاوی ابن الجنید: علی‌پناه اشتهاردی، قم، ۱۴۱۶ق.
۶۶. فتح الباری: ابن حجر عسقلانی (م ۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه.
۶۷. فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد رافعی (م ۶۲۳ق)، دار الفکر.
۶۸. فتح القدیر: شوکانی (م ۱۲۵۰ق)، بیروت، دار المعرفه.
۶۹. فتح الوهاب: زکریا بن محمد انصاری (م ۹۳۶ق)، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۷۰. الفروع: محمد بن مفلح مقدسی (م ۷۶۳ق)، مؤسسة الرساله، ۱۴۲۴ق.
۷۱. الفواکه الدوانی علی رسالة ابن ابی‌زید: احمد بن غنیم نفراوی (م ۱۱۲۶ق)، به کوشش رضا فرحات، مکتبة الثقافة الدینیه.
۷۲. القاموس المحیط: فیروزآبادی (م ۸۱۷ق)، بیروت، دار العلم.
۷۳. قرب الاسناد: حمیری (م. قرن۳ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۳ق.
۷۴. الکافی فی الفقه: ابوالصلاح حلبی (م ۴۴۷ق)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، ۱۴۰۳ق.
۷۵. الکافی: کلینی (م ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
۷۶. کشاف القناع: منصور بهوتی (م ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۷۷. الکشاف: زمخشری (م ۵۳۸ق)، مصطفی البابی، ۱۳۸۵ق.
۷۸. کشف اللثام: فاضل هندی (م ۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
۷۹. کلمة التقوی (فتاوی): محمدامین زین الدین، قم، مهر، ۱۴۱۳ق.
۸۰. کنز العمال: متقی هندی (م ۹۷۵ق)، به کوشش سقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
۸۱. لسان العرب: ابن منظور (م ۷۱۱ق)، قم، ادب حوزه، ۱۴۰۵ق.
۸۲. المبسوط فی فقه الامامیه: طوسی (م ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
۸۳. المبسوط: سرخسی (م ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
۸۴. مجمع البیان: طبرسی (م ۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
۸۵. مجمع الفائدة و البرهان: محقق اردبیلی (م ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
۸۶. المجموع شرح المهذب: نووی (م ۶۷۶ق)، دار الفکر.
۸۷. المحبّر: ابن حبیب (م ۲۴۵ق)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
۸۸. مختصر المزنی: مزنی (م ۲۶۳ق)، بیروت، دار المعرفه.
۸۹. المختصر النافع: محقق حلی (م ۶۷۶ق)، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق.
۹۰. مختصر خلیل: محمد بن یوسف (م ۸۹۷ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
۹۱. مختلف الشیعه: علامه الحلی (م ۷۲۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
۹۲. مدارک الاحکام: سید محمد بن علی موسوی عاملی (م ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق.
۹۳. المدونة الکبری: مالک بن انس (م ۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده.
۹۴. مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: شهید ثانی (م ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
۹۵. المستدرک علی الصحیحین: حاکم نیشابوری (م ۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
۹۶. مستطرفات السرائر: ابن ادریس (م ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
۹۷. مستمسک العروة الوثقی: سید محسن حکیم (م ۱۳۹۰ق)، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
۹۸. مستند الشیعه: احمد نراقی (م ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
۹۹. مسند احمد: احمد بن حنبل (م ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر.
۱۰۰. مصباح الهدی: محمدتقی آملی (م ۱۳۹۱ق)، تهران، ۱۳۸۰ق.
۱۰۱. معتمد العروة الوثقی: محاضرات خوئی (م ۱۴۱۳ق)، خلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۰۴ق.
۱۰۲. معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م ۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
۱۰۳. مغنی المحتاج: محمد شربینی (م ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
۱۰۴. المغنی: عبدالله بن قدامه (م ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
۱۰۵. المقنع: صدوق (م ۳۸۱ق)، قم، مؤسسه امام‌ هادی (علیه‌السلام)، ۱۴۱۵ق.
۱۰۶. المقنعه: مفید (م ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
۱۰۷. من لا یحضره الفقیه: صدوق (م ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
۱۰۸. مناسک الحج: سید علی سیستانی، قم، شهید، ۱۴۱۳ق.
۱۰۹. مناسک الحج: سید محمدرضا گلپایگانی، قم، دار القرآن، ۱۴۱۳ق.
۱۱۰. مناسک الحج: جواد تبریزی، قم، مهر، ۱۴۱۴ق.
۱۱۱. مناسک الحج: حسین وحید خراسانی.
۱۱۲. مناسک حج: امام خمینی، نشر آثار امام، ۱۳۷۰ش.
۱۱۳. مناسک حج: محمد فاضل لنکرانی، قم، امیر قلم، ۱۴۲۳ق.
۱۱۴. منتهی المطلب: علامه حلی (م ۷۲۶ق)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق.
۱۱۵. مواهب الجلیل: حطاب رعینی (م ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
۱۱۶. المؤتلف من المختلف: طبرسی، به کوشش شانه‌چی و دیگران، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۰ق.
۱۱۷. الموطّا: مالک بن انس (م ۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
۱۱۸. المهذب البارع: ابن فهد حلّی (م ۸۴۱ق)، به کوشش عراقی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷-۱۴۱۳ق.
۱۱۹. النهایه: طوسی (م ۴۶۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
۱۲۰. وسائل الشیعه: حر عاملی (م ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق.
۱۲۱. الهدایه: صدوق (م ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی (علیه‌السلام)، ۱۴۱۸ق.


۱. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۳۴۱، «لبی».    
۲. ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۹۹، «لب».    
۳. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۶، ص۲۴۷۹، «لبی».    
۴. ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۲۰۰.    
۵. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۷۳۰، «لبب».    
۶. فیروزابادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱، ص۱۲۷، «الب».    
۷. استرآبادی، محمد بن حسن، شرح الرضی، ج۱، ص۳۳۰.    
۸. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۷۳۱.    
۹. ابن عقیل، عبدالله بن عبدالرحمن، شرح ابن عقیل، ج۲، ص۵۴-۵۵.    
۱۰. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۶، ص۲۴۷۹.    
۱۱. حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج۱۱، ص۳۹۵.    
۱۲. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، مستطرفات السرائر، ص۵۹۰.    
۱۳. شیخ طوسی، العده، ج۱، ص۱۶۱.
۱۴. شهید اول، غایة المراد، ص۳۹۲.    
۱۵. ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۳۹.    
۱۶. سیوطی، عبدالرحمن‌ بن ‌ابی‌بکر، الدر المنثور، ج۱، ص۳۱۲.    
۱۷. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۶، ص۱۹۸.
۱۸. شوکانی، محمدبن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۶۴.
۱۹. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ج۳، ص۱۲۵.
۲۰. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۳۶.    
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۰۶-۲۰۷.    
۲۲. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۹.    
۲۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۸، ص۶۰۶.    
۲۴. ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۲۴۰.
۲۵. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱۲، ص۲۲۹.    
۲۶. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، ج۱، ص۱۵۲.    
۲۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۱۳.    
۲۸. حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۳۳.
۲۹. بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، ص۳۱۱.    
۳۰. حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۲۹۶.    
۳۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۴۲.    
۳۲. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ج۲، ص۳۸۲.    
۳۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۷، ص۵۹۰.    
۳۴. بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، ص۳۱۱-۳۱۵.    
۳۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۱.    
۳۶. روم/سوره۳۰، آیه۲۸.    
۳۷. حج/سوره۲۲، آیه۳۰-۳۱.    
۳۸. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۵، ص۱۳۹.    
۳۹. ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۷۴.    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۷.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۲۵.    
۴۲. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۵۳.    
۴۳. آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۰، ص۶۴.    
۴۴. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۶-۳۲۷.    
۴۵. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۰.    
۴۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص، ۳۳۵.    
۴۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۸.    
۴۸. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۸۴۱.    
۴۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۴۶.    
۵۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۴.    
۵۱. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۸۴.    
۵۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۰.    
۵۳. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۵.    
۵۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۰.    
۵۵. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۵.    
۵۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۴۵.    
۵۷. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۸۴.    
۵۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۷.    
۵۹. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۹۳۱.    
۶۰. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۰۱۱.    
۶۱. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۶.    
۶۲. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۶.    
۶۳. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۲۳۸.    
۶۴. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۶.    
۶۵. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۸.    
۶۶. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۵.    
۶۷. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۵۳.    
۶۸. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۳۱۳.    
۶۹. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۵، ص۳۲.    
۷۰. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۱۶۷.    
۷۱. شیخ صدوق، الخصال، ص۲۲۵.    
۷۲. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۶، ص۳۸۴.    
۷۳. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۸.    
۷۴. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۷۵.    
۷۵. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۱۹.    
۷۶. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۸.    
۷۷. شیخ صدوق، الامالی، ص۲۳۴.    
۷۸. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۵.    
۷۹. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۴۸.    
۸۰. یزدی طباطبایی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۶.    
۸۱. خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۴۱۶.    
۸۲. علم‌الهدی، علی بن حسین، الانتصار، ص۲۵۴.
۸۳. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۵۳۲.    
۸۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۸۹.    
۸۵. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۹۶.    
۸۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱.    
۸۷. شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۱۸۹.    
۸۸. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۳.    
۸۹. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۲۴-۲۴۶.    
۹۰. بکری دمیاطی، عثمان بن محمد، اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۲۴، ۳۵۰.    
۹۱. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۵۴.
۹۲. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۰۸.    
۹۳. ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۵۴.    
۹۴. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۴۸.
۹۵. دسوقی، محمد بن احمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۲۱.    
۹۶. دسوقی، محمد بن احمد، حاشیة الدسوقی، ج۲، ص ۳۹.    
۹۷. دسوقی، محمد بن احمد، حاشیة الدسوقی، ج۲، ص ۳۹-۴۰.    
۹۸. آبی ازهری، صالح، الثمر الدانی، ص۳۶۳.    
۹۹. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۹، ص۹۵.    
۱۰۰. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۸.    
۱۰۱. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۷۴.    
۱۰۲. سمرقندی، محمد بن احمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۸-۴۰۰.    
۱۰۳. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۶۱.    
۱۰۴. ابن نجیم، زین‌الدین بن ابراهیم، البحر الرائق، ج۲، ص۳۴۴.    
۱۰۵. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۴۷۹.    
۱۰۶. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶.    
۱۰۷. فاصل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۵، ص۲۰.    
۱۰۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳-۴.    
۱۰۹. سمرقندی، محمد بن احمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۸۱.    
۱۱۰. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۴۸۳.    
۱۱۱. شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۸۵.    
۱۱۲. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۴، ص۵۸.    
۱۱۳. حلبی، تقی بن نجم‌الدین، الکافی، ص۱۹۳.    
۱۱۴. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۶۱۷.    
۱۱۵. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۴، ص۵۸-۵۹.    
۱۱۶. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۴.    
۱۱۷. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۱-۹۲.    
۱۱۸. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۲۸۴.    
۱۱۹. حلی، جعفر بن حسن، المختصر النافع، ص۸۴.    
۱۲۰. نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۱۲.    
۱۲۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۲۸.    
۱۲۲. شیخ صدوق، المقنع، ص۲۲۰.    
۱۲۳. شیخ صدوق، الهدایه، ص۲۲۰.    
۱۲۴. یزدی طباطبایی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۳.    
۱۲۵. شریف مرتضی، علی بن الحسین، رسائل المرتضی، ج۳، ص۶۷.    
۱۲۶. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۱۶.    
۱۲۷. موسوی عاملی، سید محمد بن علی، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۶۸.    
۱۲۸. علامه حلی، تبصرة المتعلمین، ص۸۹.    
۱۲۹. شیخ طوسی، الاقتصاد، ص۳۰۱.    
۱۳۰. خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۴۱۱.    
۱۳۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۵.    
۱۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۰.    
۱۳۳. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۱.    
۱۳۴. حلبی، تقی بن نجم‌الدین، الکافی، ص۱۹۳.    
۱۳۵. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۳۴۷.    
۱۳۶. وحید خراسانی، حسین، مناسک حج، ج۱، ص۱۹۴.    
۱۳۷. کرکی، علی بن حسین، رسائل الکرکی، ج۲، ص۱۵۳.    
۱۳۸. حکیم، سید محسن، دلیل الناسک، ص۱۳۸.    
۱۳۹. خویی، سید ابوالقاسم، المعتمد، ج۵، ص۴۵۴.    
۱۴۰. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۸.    
۱۴۱. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۷۴.    
۱۴۲. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۱۶۲.    
۱۴۳. مالک بن انس، الموطا، ج۱، ص۳۳۱.    
۱۴۴. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۴۴۱.    
۱۴۵. دردیر، احمد بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۲.    
۱۴۶. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۱.    
۱۴۷. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۲۰.    
۱۴۸. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۱۸۷.    
۱۴۹. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۴۵.    
۱۵۰. ابن نجیم، زین‌الدین بن ابراهیم، البحر الرائق، ج۲، ص۳۴۶.    
۱۵۱. خلیل بن إسحاق، مختصر خلیل، ص۷۰.    
۱۵۲. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۵۹.
۱۵۳. دردیر، احمد بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۲.    
۱۵۴. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۴۵.    
۱۵۵. شروانی، احمد بن محمد، حواشی الشروانی، ج۴، ص۶۳.    
۱۵۶. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۱.    
۱۵۷. ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۲.    
۱۵۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۸.    
۱۵۹. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، ج۴، ص۵۴.    
۱۶۰. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۸۲، ۸۴.    
۱۶۱. شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۱۸۸.    
۱۶۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۲۰.    
۱۶۳. نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۵۹.    
۱۶۴. نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۵۹.    
۱۶۵. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۵، ص۴۱.    
۱۶۶. یزدی طباطبایی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۷.    
۱۶۷. نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۱۶.    
۱۶۸. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۳۴۷.    
۱۶۹. موسوی عاملی، سید محمد بن علی، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۶۳.    
۱۷۰. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۵۳۶.    
۱۷۱. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۳۴۷.    
۱۷۲. سبزواری، محمدباقر، ذخیرة المعاد، ج۱، ص۵۷۸.
۱۷۳. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۵، ص۴۰.    
۱۷۴. شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۲، ص۲۲۵.    
۱۷۵. نووی، یحیی بن شرف، روضة الطالبین، ج۲، ص۱۷۰.    
۱۷۶. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۳.    
۱۷۷. ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۵۴.    
۱۷۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۹.    
۱۷۹. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۱۷۱.    
۱۸۰. عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۳، ص۵۴۳.    
۱۸۱. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۴-۵.    
۱۸۲. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۴۵.    
۱۸۳. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، الدر المختار، ج۲، ص۴۸۲.    
۱۸۴. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۲، ص۱۵۷.
۱۸۵. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، ج۴، ص۵۳.    
۱۸۶. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۳، ص۱۰۶.    
۱۸۷. دسوقی، محمد بن احمد، حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۳۹-۴۰.    
۱۸۸. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۱۹.    
۱۸۹. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۵۳.    
۱۹۰. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده، ج۶، ص۲۳۵.    
۱۹۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۳.    
۱۹۲. شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۲، ص۱۷۱.    
۱۹۳. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۲۵۹-۲۶۱.    
۱۹۴. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۴۰.    
۱۹۵. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۸.    
۱۹۶. سمرقندی، محمد بن احمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۰۱.    
۱۹۷. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۳.    
۱۹۸. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۱۹.    
۱۹۹. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۴۰۸.
۲۰۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۶-۳۳۷.    
۲۰۱. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۰۴.    
۲۰۲. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۹.    
۲۰۳. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۵.    
۲۰۴. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۳.    
۲۰۵. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۲۶۰-۲۶۱.    
۲۰۶. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۴۰.    
۲۰۷. دسوقی، محمد بن احمد، حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۳۹-۴۰.    
۲۰۸. دردیر، احمد بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۰.    
۲۰۹. نفراوی، احمد بن غنیم، الفواکه، ج۱، ص۳۵۵.    
۲۱۰. ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۶۰.    
۲۱۱. لنکرانی، فاضل، مناسک الحج، ص۸۶.    
۲۱۲. خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۵.    
۲۱۳. شیخ طوسی، العده، ج۱، ص۱۶۲.
۲۱۴. مقدسی، محمد بن مفلح، الفروع، ج۱، ص۱۶۲.
۲۱۵. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۵۲۰.    
۲۱۶. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۵، ص۹۶.
۲۱۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۴.    
۲۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۶۲.    
۲۱۹. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۹.    
۲۲۰. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۳۹۷.    
۲۲۱. قیروانی، عبدالله بن عبدالرحمان، رساله ابن ابی زید، ص۷۴.    
۲۲۲. آبی ازهری، صالح، الثمر الدانی، ص۳۷۱.    
۲۲۳. مزنی، اسماعیل بن یحیی، مختصر المزنی، ص۶۸.
۲۲۴. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۳۷۰.    
۲۲۵. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۸، ص۱۵۴.    
۲۲۶. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۲، ص۴۳.    
۲۲۷. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط،ج۴، ص۲۰.    
۲۲۸. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۵۶.    
۲۲۹. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۳۸۳.    
۲۳۰. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۵۰۱.    
۲۳۱. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۶، ص۹.    
۲۳۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶۶.    
۲۳۳. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۵۲.    
۲۳۴. نفراوی، احمد بن غنیم، الفواکه، ج۱، ص۳۵۵.    
۲۳۵. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۱۵.    
۲۳۶. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۶.    
۲۳۷. شیخ طوسی، الخلاف، ج۲، ص۳۳۱.    
۲۳۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۶.    
۲۳۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۹۹.    
۲۴۰. شیخ صدوق، المقنع، ص۲۵۴.    
۲۴۱. شیخ مفید، المقنعه، ص۳۹۸-۳۹۹.    
۲۴۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۳۷.    
۲۴۳. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۳-۴۵۶.    
۲۴۴. شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۱۷۷-۱۷۸.    
۲۴۵. آملی، محمدتقی، مصباح الهدی، ج۱۲، ص۵۰۱-۵۰۲.    
۲۴۶. شیخ طوسی، النهایه، ص۲۱۶.    
۲۴۷. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۱.    
۲۴۸. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده، ج۶، ص۲۳۸.    
۲۴۹. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۶.    
۲۵۰. شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۱۷۷-۱۷۸.    
۲۵۱. شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۷، ص۲۰۰.    
۲۵۲. مزنی، اسماعیل بن یحیی، مختصر المزنی، ص۶۷.
۲۵۳. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۳۰.    
۲۵۴. سمرقندی، محمد بن احمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۰۱.    
۲۵۵. سمرقندی، محمد بن احمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۰۴.    
۲۵۶. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۳۶۱.    
۲۵۷. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۵۶۹.
۲۵۸. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۱۶۳.    
۲۵۹. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۵۳.    
۲۶۰. حطاب، محمد بن محمد، التاج و الاکلیل، ج۴، ص۱۵۰.    
۲۶۱. دردیر، احمد بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۰.    
۲۶۲. خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۴۱۳.    
۲۶۳. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۴۹.
۲۶۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۰۴.    
۲۶۵. حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرائع، ص۱۸۰.    
۲۶۶. موسوی عاملی، سید محمد بن علی، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۶۶.    
۲۶۷. حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج۱۱، ص۳۹۱.    
۲۶۸. خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۲۵۷.    
۲۶۹. فاصل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۵، ص۲۷۰.    
۲۷۰. نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۱۵.    
۲۷۱. خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۵۲۵-۵۲۶.
۲۷۲. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۴.    
۲۷۳. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۳، ص۱۰۶.    
۲۷۴. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۲۴۰.    
۲۷۵. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۴۶.    
۲۷۶. شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۳۹.    
۲۷۷. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۶.    
۲۷۸. سمرقندی، محمد بن احمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۹.    
۲۷۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۱۵.    
۲۸۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۵.    
۲۸۱. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۳.    
۲۸۲. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۳۴۷.    
۲۸۳. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۵، ص۶۴.    
۲۸۴. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ۵۳۷.    
۲۸۵. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۱.    
۲۸۶. کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۱۶۷.    
۲۸۷. علامه حلی، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۳۱۶.    
۲۸۸. ابن فهد حلی، احمد بن محمد، المهذب البارع، ج۲، ص۱۶۶.    
۲۸۹. ابن جنید، محمد بن احمد، فتاوی ابن الجنید، ص۱۲۶.    
۲۹۰. فاصل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۵، ص۲۷۰.    
۲۹۱. یزدی طباطبایی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۴.    
۲۹۲. حکیم، سید محسن، مستمسک‌العروه، ج۱۱، ص۳۹۲.    
۲۹۳. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۲، ص۴۸۳.    
۲۹۴. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۱۸۸.    
۲۹۵. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۶۰.    
۲۹۶. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۰۹.    
۲۹۷. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۴، ص۵۶.    
۲۹۸. حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج۱۱، ص۳۹۲.    
۲۹۹. خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۴۱۵.    
۳۰۰. خویی، سید ابوالقاسم، المعتمد، ج۳، ص۲۵۷.    
۳۰۱. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۵۲۹.    
۳۰۲. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۲، ص۴۸۳.    
۳۰۳. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۱۹.    
۳۰۴. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۵۳۵.    
۳۰۵. نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۱۹.    
۳۰۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۲.    
۳۰۷. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۲۴۲.    
۳۰۸. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۴۰-۲۴۱.    
۳۰۹. شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۳۷.    
۳۱۰. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۶.    
۳۱۱. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۴۵.    
۳۱۲. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۵۳۰.    
۳۱۳. مالک بن انس، الموطا، ج۱، ص۳۳۴.    
۳۱۴. آبی ازهری، صالح، الثمر الدانی، ص۳۶۴.    
۳۱۵. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۰.    
۳۱۶. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۳.    
۳۱۷. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۱۹.    
۳۱۸. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، ج۴، ص۵۵.    
۳۱۹. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۶.    
۳۲۰. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۲.    
۳۲۱. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۲.    
۳۲۲. دردیر، احمد بن محمد، الشرح‌الکبیر، ج۲، ص۴۰.    
۳۲۳. آبی ازهری، صالح، الثمر الدانی، ص۳۶۴.    
۳۲۴. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۱۶.    
۳۲۵. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۴۴.    
۳۲۶. طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل، ج۶، ص۲۶۶.    
۳۲۷. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۲۶۳.    
۳۲۸. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۰۲.
۳۲۹. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۵۴۱.
۳۳۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۷.    
۳۳۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۵.    
۳۳۲. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۵، ص۶۲-۶۳.    
۳۳۳. حلی، حسن بن یوسف، منتهی‌المطلب، ج۲، ص۵۷۸.    
۳۳۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۸.    
۳۳۵. سمرقندی، محمد بن احمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۸-۳۹۹.    
۳۳۶. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۴۸۳.    
۳۳۷. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۲.    
۳۳۸. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۸۶.
۳۳۹. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۵۲.
۳۴۰. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۴۰۳.
۳۴۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۵۴-۴۵۵.    
۳۴۲. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۳۹۴.    
۳۴۳. حطاب، محمد بن محمد، التاج و الاکلیل، ج۴، ص۵۵.    
۳۴۴. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۳، ص۴۰.    
۳۴۵. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۲۰۸.    
۳۴۶. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۲۶.    
۳۴۷. شروانی، احمد بن محمد، حواشی شروانی، ج۴، ص۵۵.    
۳۴۸. شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۳۳.    
۳۴۹. انصاری، زکریا بن محمد، فتح الوهاب، ج۱، ص۱۶۴.    
۳۵۰. شیخ صدوق، المقنع، ص۲۲۶.    
۳۵۱. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۱.    
۳۵۲. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۳۴۸.    
۳۵۳. شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۲، ص۱۷۱.    
۳۵۴. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۳، ص۱۰۶.    
۳۵۵. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۱۵۹.    
۳۵۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۵۹.    
۳۵۷. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۸۷۳.    
۳۵۸. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۶.    
۳۵۹. شهید ثانی، الروضة البهیه، ج۱، ص۲۵۱.    
۳۶۰. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۵۷.    
۳۶۱. یزدی طباطبایی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۸.    
۳۶۲. حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج۱۱، ص۴۰۷.    
۳۶۳. خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۴۲۵.    
۳۶۴. زین ‌ الدین، محمد امین، کلمة التقوی، ج۳، ص۲۸۸.    
۳۶۵. گلپایگانی، سید محمدرضا، مناسک الحج، ص۸۰.    
۳۶۶. یزدی طباطبایی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۸.    
۳۶۷. فاضل لنکرانی، محمد، مناسک حج، ص۶۳.    
۳۶۸. خوئی، سید ابوالقاسم، معتمدالعروه، ج۲، ص۴۲۵.    
۳۶۹. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، ج۳، ص۱۹۶.    
۳۷۰. شیخ طوسی، النهایه، ص۲۷۲.    
۳۷۱. حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرائع، ص۱۸۳.    
۳۷۲. شیخ طوسی، الخلاف، ج۲، ص۲۹۳.    
۳۷۳. طبرسی، فضل بن حسن‌، المؤتلف، ج۱، ص۳۷۱.    
۳۷۴. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۵۷.    
۳۷۵. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۳۰.    
۳۷۶. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۲۶۲.    
۳۷۷. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۳، ص۱۲.    
۳۷۸. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۸۹.    
۳۷۹. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۵۳.    
۳۸۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۴۰-۵۴۱.    
۳۸۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۹۸.    
۳۸۲. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۴.    
۳۸۳. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۷۰.    
۳۸۴. محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۷۶.    
۳۸۵. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۷، ص۲۶۳-۲۶۴.    
۳۸۶. محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۷۶.    
۳۸۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۶۴-۶۵.    
۳۸۸. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۶.    
۳۸۹. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۸.
۳۹۰. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۴۱۶.    
۳۹۱. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۶، ص۳۶۶.
۳۹۲. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۶، ص۳۶۶.    
۳۹۳. سیستانی، سید علی، مناسک الحج، ص۲۸.    
۳۹۴. تبریزی، جواد، مناسک الحج، ص۱۷۶.    
۳۹۵. وحید خراسانی، حسین، مناسک الحج، ص۱۵۲.    
۳۹۶. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۶، ص۳۶۶.    
۳۹۷. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۳.    
۳۹۸. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۴۶.    
۳۹۹. ابن نجیم، زین‌الدین بن ابراهیم، البحر الرائق، ج۲، ص۳۵۰.    
۴۰۰. بکری دمیاطی، عثمان بن محمد، اعانة الطالبین، ج۴، ص۲۱۷.    
۴۰۱. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۹۳۱.    
۴۰۲. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۲، ص۶۸۱.    
۴۰۳. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۳.    
۴۰۴. ابن نجیم، زین‌الدین بن ابراهیم، البحر الرائق، ج۲، ص۳۵۰.    
۴۰۵. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۴۹۱.    
۴۰۶. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۱۵۸.    
۴۰۷. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۴۲۸.    
۴۰۸. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۲۲.    
۴۰۹. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۳.    
۴۱۰. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۶۲.    
۴۱۱. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۳.    
۴۱۲. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۱۹.    
۴۱۳. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۱، ص۵۱۸.    
۴۱۴. شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۳۹.    
۴۱۵. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۴.    
۴۱۶. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۲۱.    
۴۱۷. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۶۲.    
۴۱۸. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۰، ص۲۵۶.    



سید جعفر صادقی فدکی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «تلبیه»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۲/۳    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات فقهی | تلبیه | مناسک حج




جعبه ابزار