جنین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جنین مرحله ای از رشد در
رحم مادر است.از آن در بابهاى مختلفى نظیر
طهارت،
جهاد،
تجارت،
رهن،
وصیت،
نکاح،
ظهار،
لعان،
عتق،
تدبیر،
اقرار،
صید و ذباحه،
ارث و
دیات سخن گفتهاند.
جنین (مباحث فقهی، حقوقی و اخلاقی) ، جنین در لغت به معنای پوشاندن چیزی از
حواس است و به فرزند در
شکم مادر، از آنرو که پوشیده و پنهاناست، جنین گفته میشود.
در علوم زیستی و جنینشناسی، به موجود حاصل از
لقاح از سه تا هشتهفتگی رویان و پس از هشت هفتگی تا زمان تولد، جنین گفتهاند.
برای واژه علقه
در منابع لغوی معانی متعددی ذکر شده است، از جمله
خون بسته و منجمد و
زالو .
مفهوماصلیآنوابستگیو تعلقچیزیبهچیز دیگر است
واژه جنین در متون فقهی و حقوقی مترادف با «حَمْل»، یعنی بچه در
رحم مادر از ابتدای بارداری تا تولد، به کار میرود
بر پایه کاربردی دیگر در متون فقهی، واژه جنین بر حمل، پس از آنکه
خلقت انسانی یابد، اطلاق میشود.
یکی از کهنترین منابع مکتوب درباره جنینشناسی را اثری به زبان سنسکریت متعلق ح ۱۴۱۶ق م دانستهاند.
با این همه، نخستین مکتوبات علمی در اینباره را به
بقراط (متوفی۳۷۷ قم) نسبت دادهاند.
به نظر
ارسطو (متوفی ح ۳۲۲ ق م؛ ص ۳۷ـ۴۲)، تشکیل شدن جنین ناشی از اختلاط
منی با خون قاعدگی
زن است.
این نظریه تا حدود دو هزار سال پذیرفته بود.
جالینوس (متوفی ح ۱۹۹ میلادی)، برخلاف ارسطو، زن و
مرد را دارای
نطفه میدانست، اما معتقد بود اعضای اصلی جنین از نطفه مرد به وجود میآیند.
در قرن نوزدهم میلادی، با اختراع میکروسکوپ و پس از اکتشاف چگونگی عملکرد اسپرم و
تخمک ،
دانش جنینشناسی وارد مرحله جدیدی شد و در قرن بیستم به اوج شکوفایی خود رسید.
پزشکان
مسلمان در آثار طبی خود به چگونگی پیدایشجنین و نحوه مراقبت از زنانباردار میپرداختهاند، از جمله
ابن ماسویه (متوفی۲۴۳)،
حنین بن اسحاق (متوفی۲۶۰)،
عریب بن سعید (متوفی۳۶۹)،
احمد بن محمد بن یحییبلدی (متوفیقرنچهارم)،
ابن سینا و
علی بن زین العابدین همدانی (متوفی۱۳۰۶)،
در
قرآن کریم مراحل شکل گیری و تکامل جنین چنین یاد شدهاست: نطفه، عَلَقه، مُضْغَه، تشکیل شدن استخوان، پوشانده شدن
استخوان با گوشت و دمیدهشدن
روح بر جنین.
مرحله تشکیل نطفه در
آیات متعددی ذکر شدهاست
به نظر مفسران، مراد از
نطفه ممزوج، که در قرآن
تعبیر شده، نطفه حاصل از امتزاج
سلول جنسی
مرد و
زن است.
آرای دیگری نیز در باره این تعبیر قرآنی بیان شده، از جمله اینکه مراد، وجود آمیزهای از اوصاف وراثتی والدین در نطفه است.
بسیاری از مفسران مراد از آن را در این آیات قطعهای از
خون منعقد شده دانستهاند
به نظر میرسد که این تفسیر تنها به معنای لغویعلقه نظر داشتهاست
بر پایه علم
پزشکی ، جنین در روزهای اول تشکیل خود به تودهای سلولی به شکل
توت تبدیل میشود که به آنمارولا میگویند.
این توده سلولی به درونلایه مخاطی
رحم نفوذ و از آن
تغذیه میکند.
برخی جنین را در این حالت به
زالو تشبیه کرده و مراد از علقه را همین دانستهاند، زیرا جنین در این دوره برای تغذیه از خون مادر، مانندِ زالو، مادّهای به نام هپارین ترشح میکند تا از انعقاد خون پیشگیریشود.
به نظر واژهشناسان، مراد از واژه مضغه تکه گوشتی به اندازه یک لقمه و هر چیز جویده شده است.
به نظر مفسران، کاربرد تعبیر مضغه برای جنین از آن روست که آن در این مرحله همانند پاره گوشتی کوچک است.
در
آیه ۵
سوره حج ، مرحله مضغه به دو حالت «مُخَلَّقَه» و «غیرمخلقه» تقسیم شده است.
بیشتر مفسران مراد از مخلقه را جنینی دانستهاند که در مرحله مضغه بودن
خلقت تام مییابد و غیر مخلقه را جنینی که، به سبب کامل نشدن اعضای آن، به پیدایش جنین ناقصالخلقه و احیاناً سقط میانجامد
به نظر شماری دیگر، مراد از مخلقه جنینی است که دارای اعضای متمایز است و مراد از غیر مخلقه مرحله پیش از آناست.
مرحله بعدی تطور جنین بنا بر
قرآن کریم ،
ساخته شدن استخوانها و پوشیده شدن آنها با
گوشت است و براساسعلم جنینشناسی، از هفته هفتم بارداری، بخشی از بافتهای غضروفی به استخوان تبدیل میشود و در هفته هشتم، ستون فقرات و استخوانها با عضلات پوشانده میشود.
مرحله بعد، دمیده شدن روح در جنین است.
تمام دستگاههایبدنجنین از چهار ماهگی رشد خود را آغاز میکنند و برخیاز آنها، مانند
قلب و دستگاه گوارش، فعال میشوند.
حرکات ارادی جنین از این دوره آغاز میگردد.
در برخی احادیث تصریح شده است که روح در چهار ماهگی در جنین دمیده میشود.
همچنین فاصله زمانی هر یک از مراحل نطفه، علقه، مضغه و نفخ
روح با یکدیگر، چهل روز ذکر شدهاست.
در منابع جدید مذهب
کاتولیک ، زمان دمیدنروح را لحظهانعقاد نطفه دانستهاند، هر چند برخی از منابع متقدمتر آن را دیرتر ذکر کردهاند، از جمله چهل روزگی جنین یا هنگام نخستین حرکت جنین در رحم
از جمله تعابیر قرآنی در باره مراحل شکل گیری و رشد جنین،
تسویه است
مفسرانمراد از
تسویه را با عبارات مختلف توضیح دادهاند، ازجمله مرتب ساختن و تنظیم اعضا و جوارح،
تصویرسازی و تکمیل کردن صورت انسانی جنین
و قراردادناعضا در محل مناسب و متعادل ساختن آنها میباشد.
مراد از تعبیر قرآنی تعدیل
را ایجاد توازن و تعادل میاناعضا یا ایجاد اعتدال در آفرینشبدن و طبایع آن دانستهاند
در آیه۶
سوره زمر ، از
آفرینش چند مرحلهای
انسان در تاریکیهای سهگانه
سخن رفته است.
بیشتر مفسران مراد از آن را تاریکی
شکم ،
رحم و مَشیمه (کیسه مخصوصی که جنین در آن قرار دارد) دانستهاند
در پارهای منابع، این سه تاریکی به فضاهای میان سه پردهای که جنین را احاطه کردهاند (یعنی پرده آمنیون، پرده کوریون و پرده زرد) اطلاق شده است.
شرحهای دیگری نیز در منابع تفسیری یا حدیثی برایآن ذکر شدهاست، از جمله تاریکیهای صُلب، رحم و مشیمه
؛ تاریکیهای شب، رحم و مشیمه
تاریکیهایشب، رحم و شکم
و موارد دیگر.
در
احادیث و متون اخلاقی، به منظور تأمین سلامت جسمانی و معنوی جنین، توصیههای بسیاری به پدر و مادر شده است که
احکام الزامی و غیرالزامی متعددی را از هنگام انتخاب همسر تا پایاندورانبارداری در برمیگیرد، مانند رعایتکردن ویژگیهای همسر مناسب، تأکید بر رعایت سلامتجسمانی و روانیمادر و رفتار ملایم با
زنان باردار، توجه به چگونگی تغذیه او و پرهیز زنباردار از
گناه و کارهایناپسند.
احکام خاصی برای تضمین سلامت جنین مقرر شدهاست، از جمله لزوم تأخیر در اجرای کیفرهای بدنی در مورد زن باردار (حامل) تا زمان تولد کودک، عِدّه خاص زن باردار و برداشتن
وجوب روزه
ماه رمضان از عهده او.
در برخی از کشورها، جنین تا زمان تولد بخشی از بدن مادر به شمار میرود و مستقلاً دارای هیچ حق قانونی نیست.
ولی بر پایه
فقهاسلامی ، جنینحتی اگر از راه نامشروعایجاد شدهباشد، واجد
حرمت و گونهایاهلیتِ متزلزلمیباشد، یعنیاز برخی حقوق برخوردار است، هر چند استقرار آنها منوط به زندهمتولد شدن اوست.
از جمله حقوق جنین، که در ابواب گوناگون فقهی مطرح شده، شماری از حقوق مالی است، مانند مالکیت از راه
ارث و
وصیت ، بدین ترتیب که جنین از یکی از موّرثان خود ارث برد یا وصیتی به نفع او صورتگیرد.
از مهمترین حقوق جنین در فقه اسلامی، حق
حیات آن و نیز حق برخورداری از سلامت جسمانی است.
بر ایناساس، هر گونه اسقاط عمدی جنین، به ویژه پس از دمیده شدن
روح ، در فقه اسلامی
جرم به شمار میرود و پرداخت
دیه را بر مرتکب آن واجبمیسازد.
همچنین نقض سلامت جسمانی جنین با ایجاد
جرح و نقصعضو و مانند اینها نیز مشمول حکم پرداخت دیه است
از جمله مصادیق اهمیت حیات جنین در فقهاسلامی، این حکم است که در صورت
مرگ زن باردار باید با شکافتن رحم او جنینزنده را از هلاکت نجات داد.
از جمله احکام فقهی مربوط به جنین، تبعیت او از مادر در پارهای مقررات است، مانند
تذکیه و
بیع در
حیوانات و
ارتداد از دیگر احکام فقهی جنین است:
طهارت یا
نجاست جنین در ادوار مختلف، وجوب
نفقه بر جنین در پارهای موارد، وجوب یا
واجب نبودن
زکات فطر بر او و نفی انتساب جنین به پدر از جانب او
جنینى که در رحم مادر مرده و امکان سالم بیرون آوردن آن نیست، با قطعه قطعه کردن بیرون آورده مىشود.
چنانچه
زن کافر باردار شده از
مرد مسلمان، همراه جنینش بمیرد، بر جنین
احکام مسلمانى بار مىشود؛ از این رو، زن را در
قبرستان مسلمانان بر پهلوى چپ، پشت به
قبله مىخوابانند تا روى بچه به سمت قبله باشد.
در اینکه این حکم شامل جنینى هم که هنوز
روح در آن دمیده نشده، مىشود یا نه، اختلاف است.
جنین سقط شده مسلمانى که کمتر از چهار ماه دارد بدون
غسل و
کفن و
نماز، تنها در پارچهاى پیچیده و
دفن مىگردد و اگر چهار ماه یا بیشتر داشته باشد، غسل داده و کفن مىشود؛ لیکن بر آن
نماز خوانده نمىشود. برخى دراین فرض به جاى کفن کردن، تعبیر به پیچیدن در پارچهاى کردهاند که ظاهر آن عدم
وجوب کفن است.
تماس با جنین سقط شدهاى که چهار ماه یا بیشتر دارد موجب غسل مسّ
میت است.
وجوب غسل در تماس با جنین کمتر از چهار
ماه اختلافى است.برخى تصریح به عدم وجوب آن کردهاند.
صدق
مردار بر جنین مرده قبل از دمیده شدن روح، همچنین
نجس بودن آن، محل بحث است. برخى بر
نجاست آن ادعاى
اجماع کردهاند.
جنین در
اسلام و
کفر، تابع
پدر و
مادر خویش است؛ بنابر این، اگر
مرد کافرى
مسلمان شود، لیکن
همسر حاملهاش که بر کفر باقى مانده
اسیر گردد،
مادر به بردگى گرفته مىشود، لیکن جنین به تبع
پدر خود، در حکم
مسلمان است و به بردگى گرفته نمىشود.
اگر
کنیز یا
حیوان باردارى فروخته شود، در صورتى که به نظر عرف، جنین تابع مادر به حساب نیاید، بنابر
مشهور در
ملک فروشنده باقى مىماند.
خرید و فروش جنین در رحم حیوان صحیح نیست.
آزاد کردن جنین محکوم به
بردگی بابت
کفاره، کفایت از کفّاره نمىکند.
همچنین انکار جنین سبب لعان نمىگردد.
هرگاه کنیز یا حیوانى که
گرو گذاشته شده
حامله گردد، آیا جنین او نیز جزء مال گرو گذاشته شده محسوب مىشود یا نه؟ مسئله اختلافى است. قول اوّل منسوب به
مشهور است.
وقف کردن براى جنین به تنهایى صحیح نیست، لیکن اگر مالى براى افراد موجود و کسانى که بعد متولّد مىشوند وقف گردد، صحیح است.
وصیت کردن براى جنین، هرچند
روح در آن دمیده نشده باشد، صحیح است؛ لیکن استقرار آن منوط به زنده متولد شدن او است، وگرنه، وصیت باطل است.
جنین به شرط زنده به
دنیا آمدن
ارث مىبرد؛ هرچند پس از آن بمیرد. در صورتى که
پسر یا
دختر بودن جنین و نیز تعدّد یا یکى بودن آن نامعلوم باشد سهم دو پسر- به جهت
احتیاط- کنار گذاشته مىشود.
همچنین
اقرار به نفع جنین در صورتى که اشاره به سبب محتمل بکند، مانند وصیت و ارث، بلکه در فرض عدم اشاره به سبب نیز صحیح است.
نام گذاری براى جنین
مستحب است. با معلوم بودن جنسیت او، نامى از همان جنس برایش انتخاب مىگردد؛ و در صورت معلوم نبودن، از نامهاى مشترک میان دختران و پسران استفاده مىشود. نام گذارى جنین به محمّد مستحب است.
چنانچه کنیزِ باردار آزاد گردد، جنین او نیز- به شرط عدم استثنا- آزاد مىشود. در اینکه با استثنا نیز آزاد مىشود یا نه، اختلاف است.
آیا حکم تابعیت، در
تدبیر نیز جریان دارد؛ بدین معنا که در تدبیر کنیز حامله، جنین نیز در حکم تدبیر تابع مادر است یا نه؟ مسئله اختلافى است. مشهور
فقها، تدبیر کنیز باردار را تدبیر جنین او نمىدانند. برخى بین صورت
علم به حاملگى کنیز هنگام تدبیر و
جهل به آن تفصیل داده و تنها در فرض نخست جنین را نیز
مدَبَّر و تابع حکم
مادر دانستهاند.
عتق و
تدبیر جنین، خواه به طور مستقل و یا به انضمام مادر صحیح است.
در فرض استقلال، تدبیر و عتق او به مادرش سرایت نمىکند.
تذکیه جنین به تذکیه
حیوان است، به شرط آنکه
روح در آن دمیده نشده و خلقتش تمام باشد. آیا در صورت دمیده شدن روح در آن نیز همین حکم را دارد؟ مسئله اختلافى است.
با گسترشعلمپزشکی، مباحث جدیدی در اخلاق، فقه و حقوق مطرح شدهاست، مانند اهدای جنین و استفاده از جنین و جفت و دیگر محتویات رحم در پیوند اعضا و پژوهشهای علمی.
به سبب گسترش پژوهشها و مطالعات
پزشکی در باره رویان و جنین، امروزه در منابع اخلاق پزشکی، در باره محدودیتهای خاصی که در اینزمینه وجود دارد، بحث میشود.
مسائلاخلاقی مربوط به کاربرد رویان و بافتهایجنینی، مورد توجه ادیان و حقوقدانان قرار گرفتهاست، هر چند برخیاز آناناساساً با این گونه پژوهشها مخالف اند، زیرا آن را با کرامت انسانی سازگار نمیدانند.
در برخیاسناد و گزارشهایملی و بینالمللی در بارهاخلاقپزشکی نیز چنین محدودیتهایی برای کاربرد جنین در تحقیقات توصیه شده است، از جمله در گزارش گروه بازنگری مقررات مربوط به پژوهش با استفاده از جنین و بافتهای جنینی (۱۹۸۹) معروف به گزارش پولکینگ هورن میباشد.
برطبق این گزارش، طرحهای پژوهشجنینی در صورتی پذیرفته است که علاوه بر اعتبار علمیکافی، اهداف آن فقط از راه پژوهش بر روی جنین دست یافتنی باشد.
کاربرد دیگر جنین در تحقیقات پزشکی، کشت و جداسازی سلولهای بنیادی جنین انسان است که برای اولین بار در ۱۳۷۷ ش/۱۹۹۸ انجام شد.
تولید یک ردیف سلول از سلولهای بنیادی، کلونینگ نامیده میشود.
سلولهای بنیادی توانایی تولید هر نوع سلول انسانی را دارند.
تدوین قوانین اخلاقی و حقوقی در مورد این دانش هنوز در آغاز راه است.
برخی از صاحب نظران اخلاقپزشکی، با توجه به حرمت
حیات انسانی، هر نوع فعالیتی را که مدت زمان حیات جنین را پس از خروج از
رحم کاهش دهد، مذموم شمردهاند.
برخی از مهمترین مصادیق پژوهشهای غیراخلاقی در مورد جنین عبارتاند از: تجویز هر نوع
دارو برای جنین یا انجامدادن هر کار دیگر به قصد ارزیابی میزان آسیب وارده به جنینی که سقط خواهد شد، استفاده از بافت عصبی جنین (جز در مورد سلولهای مجزا یا تکههایی از بافت آن) در پیوند، تصمیم گیری در مورد باردار کردن یا پایان دادن به بارداری با شیوهای خاص یا در زمانی مشخص برای دستیابی به بافت مورد نظر در پژوهش مثلاً برای درمان یک بیماری خاص، قرار دادن رویان انسانی در حیوانات، جایگزین کردن هسته در سلول یک رویان با هسته سلولی از شخصی دیگر، رویان دیگر، یا از
سلول رویانی که در مراحل بعدی تکامل قرار دارد و تغییر ساختار سلولی هر سلول رویان، پژوهشهای مربوط به آسیب رساندن یا تخریب و ایجاد تغییرات ژنتیکی بر روی رویانهای با عمر بیشتر از چهارده روز (پس از ظهور لایه اولیه)، استفاده تجاری از تکثیر سلول
تخمک یا اسپرم.
از جمله محدودیتهای یاد شده این است که انجامدادن پژوهش بر روی جنین و استفاده از آن تنها پس از گرفتن رضایتنامه از مادر امکانپذیر است.
در گزارش پولکینگ هورن، رضایت نامه گرفتن از پدر ضروری نیست.
در «آییننامه اجرایی اصولاخلاقی در پژوهشهایعلوم پزشکی» (اصل (۲۵)) گرفتن رضایت نامه هم از مادر و هم از قیم جنینلازم است.
اگر مادر رضایتنامهاش را پس بگیرد، آزمایش بر روی جنین، در هر مرحلهای که باشد، متوقف میشود.
برخی فقها، با استناد به
احادیث ، بر آناند که جنین بلافاصله بعد از
لقاح حق حیات دارد؛ بنابراین، آزمایشهای پزشکی بر روی تخمکهای بارور شده و از بین بردن آنها ممنوع است.
ازاینرو، در سومین اجلاس سازمان اسلامیعلومپزشکی توصیه شد که تعداد لقاحهای خارج از رحمتنها به اندازه نیاز باشد و اگر زائد بر مقدار مورد نیاز باشد، رها کردنآنها به حال خود و مرگ طبیعیآنها، که پس از شش روز صورت میگیرد، بهترین راهحل است
ولی برخی فقها،
با مقایسهمنافع پژوهش درباره این جنینها با زیانهای آن، از نظر شرعی کاربرد آنها را جایز دانستهاند.
کمبود تخمک در مراکز بارورسازی، محققان را به فکر به دست آوردن آن از جنین انداخته است.
این کار را در اصطلاح، مادر بودن جنین نامیدهاند که به سبب فقدان
دانش کافی در این زمینه، آثار و مشکلاتاخلاقی و حقوقی آن حل نشدهاست.
(۱) قرآن.
(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۳) «آییننامه اجرای اصول اخلاقی در پژوهشهای علوم پزشکی»، در معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، درمان و آموزشپزشکی، ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۴.
(۴) ابن اثیر، النهایه فیغریبالحدیث و الاثر، چاپ طاهراحمد زاوی و محمودمحمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۳ـ۱۹۶۵، چاپ افست بیروت (بیتا (.
(۵) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری بشرحصحیحالبخاری، مصر۱۳۴۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۶) ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۷) ابن سینا، من مؤلفات ابن سینا الطبیه، چاپ محمد زهیر البابا: الاُرجوزه فی الطب، حلب ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۸) ابن فارس.
(۹) ابن قدامه، المغنی، بیروت: دار الکتاب العربی،) بیتا (.
(۱۰) ابن ماسویه، مقاله یحیی بن ماسویه فیالجنین و کونه فیالرحم، در ثلاث رسائل فی الطب العربی الاسلامی، چاپ محمود حاج قاسم محمد، بغداد: بیتالحکمه، ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
(۱۱) ابن نجیم، البحر الرائق شرح کنز الدقائق، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۱۲) ارسطو، فی کون الحیوان: المقالات۱۵ـ۱۹من کتاب الحیوان، ترجمه من الیونانیه الیالعربیه نُسبت الی یوحنابن بطریق، چاپ یان بروکمان ویوان دروسارت لولوفس، لیدن۱۹۷۱.
(۱۳) ترور اسمیت، اخلاق در پژوهشهای پزشکی، ترجمه محمد ضرغام، تهران۱۳۸۱ ش.
(۱۴) ایران قوانین و احکام، مجموعه قوانین اساسی ـ مدنی، با آخرین اصلاحات و الحاقات، تدوین غلامرضا حجتی اشرفی، تهران ۱۳۷۹ ش الف.
(۱۵) ایران قوانین و احکام، مجموعه کامل قوانین و مقرراتجزائی، با آخرین اصلاحات و الحاقات، تدوین غلامرضا حجتی اشرفی، تهران۱۳۷۹ش ب.
(۱۶) ایران قوانین و احکام، مجموعه کامل قوانین و مقررات حقوقی، با آخریناصلاحیهها و الحاقیهها، تدوینغلامرضا حجتی اشرفی، تهران۱۳۷۹ ش ج.
(۱۷) احمد بن محمد بلدی، کتاب تدبیر الحُبالی و الاطفال و الصِبیان و حفظ صحّتهم و مداواه الامراض العارضه لهم، چاپ محمود حاج قاسم محمد،) بغداد (۱۹۸۰.
(۱۸) رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین، پیامبر، ج۱۱، تهران) ۱۳۵۰ ش (.
(۱۹) ثلاث رسائل فی الطبالعربیالاسلامی، چاپمحمود قاسم محمد، بغداد: بیت الحکمه، ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۲۰) احمد بن علی جصاص، کتاب احکام القرآن،) استانبول (۱۳۳۵ـ ۱۳۳۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۲۱) حسن جواهری، «المواکبه الشرعیه للتطوّر فی مجال الجینات و الهندسه الوراثیه»، فقه اهل البیت علیهم السلام، ش۱۳ (۱۴۲۰/۱۹۹۹).
(۲۲) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه، چاپاحمد عبدالغفور عطار، بیروت( بیتا )چاپ افست تهران۱۳۶۸ ش.
(۲۳) حاجی خلیفه.
(۲۴) انور خطیب، الاهلیه المدنیه فی الشرع الاسلامی و القوانین اللبنانیه، بیروت۱۳۸۴/۱۹۶۵.
(۲۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم۱۴۰۵.
(۲۶) ابوالقاسم خوئی، مبانی تکمله المنهاج، نجف۱۹۷۵ـ۱۹۷۶.
(۲۷) محمد بن احمد دسوقی، حاشیه الدسوقی علیالشرحالکبیر،) بیروت (: داراحیاء الکتب العربیه،) بیتا (.
(۲۸) عبدالحمید دیاب و احمد قرقوز، مع الطب فی القرآن الکریم، دمشق) بیتا (، چاپ افست قم۱۴۰۴.
(۲۹) محمد بن زکریا رازی، کتاب الشکوکعلیجالینوس، چاپ مهدی محقق، تهران۱۳۷۲ ش.
(۳۰) حسینبن محمد راغباصفهانی، المفردات فی غریبالقرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران) ۱۳۳۲ ش (.
(۳۱) محمدعلی رضائی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رشت۱۳۸۰ ش.
(۳۲) علیخان بن زینالعابدین رئیس الاطباء، جواهر التشریح،) تهران ۱۳۰۶ (.
(۳۳) همو، کتاب احیاء الاطفالمظفری، ) تهران (۱۳۸۲ ش.
(۳۴) محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علیشیری، بیروت۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۳۵) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۳۶) ساپی وفر، تشریح، ترجمه ابوالحسن تفرشی،) تهران (۱۳۱۲.
(۳۷) سازمان کنفرانساسلامی، مجمع فقهاسلامی، مصوبهها و توصیهها: از دومین تا پایان نهمین نشست، ترجمه محمد مقدس، جده ۱۴۱۸.
(۳۸) رضا سلطانینسب، جنین شناسی انسان: بررسی تکامل طبیعی و غیرطبیعی انسان، تهران۱۳۵۶ ش.
(۳۹) عبدالرزاقاحمد سنهوری، الوسیط فی شرح القانون المدنی الجدید، بیروت) ۱۹۵۲ (ـ۱۹۸۶.
(۴۰) سیوطی.
(۴۱) حسن علیشاذلی، «الجنین: حیاته و حقوقه فی الشریعه الاسلامیه»، در السیاسه الصحیحه، الاخلاقیات و القیم الانسانیه من منظور اسلامی، تحریر احمد رجائی جندی، کویت: المنظمه الاسلامیه للعلوم الطبیه، ۱۹۹۷.
(۴۲) محمد بن ادریس شافعی، الامّ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت) بیتا (.
(۴۳) زینالدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
(۴۴) حسین صفائی و مرتضی قاسمزاده، حقوق مدنی اشخاص و محجورین، تهران۱۳۸۲ ش.
(۴۵) محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۴۶) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروهالوثقی، بیروت۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۴۷) فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع فی تفسیر القرآنالمجید، بیروت۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۴۸) فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضلاللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۹) طبری، جامع.
(۵۰) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپاحمد حبیب قصیر عاملی، بیروت) بیتا (.
(۵۱) محمد بن حسن طوسی، کتاب الخلاف، قم۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
(۵۲) عریب بن سعید، کتاب خلق الجنین و تدبیر الحبالی و المولودین، چاپ نورالدین عبدالقادر و هنری جاهیه، الجزائر ۱۳۷۵/۱۹۵۶.
(۵۳) حسن بن یوسف علامه حلّی، تحریر الاحکامالشرعیهعلیمذهبالامامیه، چاپابراهیمبهادری، قم۱۴۲۰ـ۱۴۲۱.
(۵۴) حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکره الفقهاء، قم۱۴۱۴ـ.
(۵۵) محمد بنعمر فخررازی، التفسیر الکبیر، قاهره) بیتا (، چاپ افستتهران) بیتا (.
(۵۶) محمدتقیفلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران۱۳۴۳ ش.
(۵۷) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکامالقرآن، ج۱۰، جزء ۱۹، قاهره۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران۱۳۶۴ ش.
(۵۸) سعید بن هبهاللّه قطب راوندی، فقه القرآن، چاپاحمد حسینی، قم۱۴۰۵.
(۵۹) ناصر کاتوزیان، دوره مقدماتی حقوق مدنی: اموال و مالکیت، تهران۱۳۷۴ ش.
(۶۰) کلینی، اصول کافی.
(۶۱) الستئر کمبل، معضلات اخلاقی در حرفه پزشکی، ترجمه حسن میانداری،) بیجا: بینا، بیتا (.
(۶۲) فایز عبداللّه کندری، «مشروعیه الاستنساخ الجینی البشریمنالوجههالقانونیه»، مجلهالحقوق، سال۲۲، ش۲ (۱۹۹۸).
(۶۳) باقر لاریجانی، پزشک و ملاحظات اخلاقی، تهران۱۳۸۳ ش.
(۶۴) مجلسی، بحارالانوار.
(۶۵) ولی اللّه محرابی، تاریخ مصوّر پزشکی جهان: از کهنترین روزگاران تا دوره معاصر، ج۵، تهران ۱۳۸۴ ش.
(۶۶) جعفر بن حسن محقّق حلی، شرایع الاسلام فی مسائلالحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلیبقال، نجف۱۳۸۹/ ۱۹۶۹.
(۶۷) محمداسماعیل ابراهیم، القرآن و اعجازه العلمی،) بیجا (: دارالفکر العربی،) بیجا (.
(۶۸) محمد سلام مدکور، الجنین و الاحکام المتعلقه به فی الفقه الاسلامی، قاهره۱۳۸۹/ ۱۹۶۹.
(۶۹) عبداللّهمعصر، «حقوق الجنین فی الفقه الاسلامی»، مجله البحوث الفقهیه المعاصره، ش۲۶ (۱۴۱۶).
(۷۰) احمد بن محمد مقدساردبیلی، مجمعالفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، چاپ مجتبیعراقی، علیپناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج۱۳، قم۱۴۱۶.
(۷۱) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت۱۹۸۱.
(۷۲) احمد بن محمد نحاس، معانیالقرآن، چاپ یحییمراد، قاهره۱۴۲۵/۲۰۰۴.
(۷۳) یحیی بن شرف نووی، روضه الطالبین و عمده المفتین، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت) بیتا (.
(۷۴) جان ویسیک، رضایت خاموش: مواردی در زمینه اخلاق پزشکی مدرن، ترجمه ناصر بلیغ،) تهران) ۱۳۷۳ ش.
(۷۵) محمدنعیم یاسین، «حقیقه الجنین و حکم الانتفاع به فی زراعه الاعضاء»، مجله الشریعه و الدراسات الاسلامیه، ش۱۷ (ذیقعده۱۴۱۰)؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنین»، شماره۵۱۲۶. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۹.