پزشکی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طبابت بيماران را پزشكى گویند.
از آن در بابهاى
صوم،
نكاح،
قصاص،
ديات و
مسائل مستحدثه سخن رفته است.
دانش پزشكى از
علوم مباح و
مشروع است و
آموختن آن در
حدّ نياز براى
درمان بيماران،
واجب كفايى است؛
ولى
فراگيرى آن در حدّ
صاحب نظر شدن
لازم نيست؛ بلكه دستيابى به دانش پزشكى از
طريق آموزش يا
كسب تجربيات عادى رايج در
جامعه براى
مداوا كافى است؛ هرچند رعايت
تناسب دارو با
درد بر
حسب آنچه نزد
عقلا رايج مىباشد از سوى پزشك لازم است.
لمس و
نگاه كردن به
بدن نامحرم براى آموختن دانش پزشكى، درصورتى كه
حفظ جان مؤمنان ـ اعم از
نسل كنونى و آينده ـ منوط به آن باشد،
جايز است.
تشريح بدن
مرده كافر براى آموزش پزشكى جايز است؛ ولى تشريح بدن
مسلمان جايز نيست مگر آنكه جان مسلمان ديگرى منوط به آن باشد و تشريح مرده غير مسلمان نيز
ممكن نباشد
.
نبش قبر غير مسلمان براى آموزش ـ درصورت دسترسى نداشتن به
جسد و
استخوان دفن نشده كافر ـ جايز است، مگر آنكه
ذمّى باشد و نبش قبر در
كيش ايشان روا نباشد.
از استخوانهاى پيدا شده در
بيابان يا
گورستان و نيز استخوانهايى كه بر اثر گود بردارى بيرون مىآيند درصورتى كه
موجب بىحرمتى به مسلمان نباشد مىتوان براى آموزش پزشكى استفاده كرد.
و
درمان بيماران بر پزشك واجب كفايى و درصورت
انحصار طبابت به او، واجب
عينى است.
پزشك مىتواند در ازاى
معاينه بيمار و نوشتن
نسخه، از وى
اجرت دريافت كند.
لمس و نگاه كردن پزشك معالج به بيمار نامحرم در غير
ضرورت، جايز نيست. در
فرض ضرورت نيز با امكانِ استفاده از نمىباشد.
مراجعه به پزشك غير مماثل (
زن به
مرد و بالعكس) چنانچه در كارى كه به او مراجعه مىشود كارآزمودهتر باشد ـ حتّى در حال
اختيار ـ جايز است.
مستحب است بيمار در مراجعه به پزشك عجله نكند، مگر آنكه از بهبود بدون مراجعه نا اميد باشد.
اگر از گفته پزشك براى
روزهدار ظنّ به
زيان داشتن
روزه يا
خوف از آن حاصل شود، واجب است
افطار كند. همچنين اگر پزشك، حاذق و
ثقه باشد و روزهدار به خطاى او
اطمينان نداشته باشد. در غير اين دو صورت، افطار به
استناد قول پزشك جايز نيست.
روزهدارى كه مىداند روزه براى او زيان ندارد روزهاش درست است هرچند پزشك بگويد روزه براى وى
ضرر دارد و چنانچه پزشك بگويد زيان ندارد ولى خود او
علم يا
گمان به زيان آن داشته باشد روزهاش
صحيح نيست.
پزشك يا
مباشر در درمان بيمار است و يا بيمار را تنها در جريان درد و درمان آن قرار مىدهد، بدون آنكه در معالجه او
مباشرت داشته باشد. درصورت نخست، چنانچه طبابت وى موجب شدّت بيمارى و وخامت حال بيمار شود ـ بنابر
معروف و
مشهور ـ
ضامن است؛ هرچند حاذق بوده و از سوى بيمار يا
ولىّ او
اذن در طبابت داشته باشد.
درصورت دوم، پزشك چه به بيمار دستور دهد فلان دارو را مصرف كن و چه دارويى را توصيف كند، مانند آنكه بگويد اين دارو براى فلان درد
مفيد است يا اگر من به بيمارى تو مبتلا بودم فلان دارو را مصرف مىكردم، آنگاه بيمارِ
عاقلِ مختار يا ولىّ او با
اعتماد به گفته پزشك از آن دارو استفاده كند و حالش
وخيم گردد، در اينكه پزشك ضامن است يا نه،
اختلاف است.
اگر پزشك پيش از درمان،
ذمّه خود را از
ضمانت برى كند و بيمار يا ولىّ او بپذيرد و پزشك نيز در درمان بيمار كوتاهى نكرده باشد، بنابر مشهور ضامن نيست.
ابزار پزشكى مانند
سوزن و
چاقو درصورتى كه درون بدن با
خون برخورد نكند يا پس از برخورد، هنگام بيرون آمدن از بدن، تميز باشد و اثرى از خون بر آن ديده نشود،
پاك خواهد بود.