• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکومت جهانی در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تنها (مستضعف بودن) دلیل بر پیروزى بر دشمنان و حکومت روى زمین نخواهد بود؛ بلکه از یک‌سو ایمان لازم است و از سوى دیگر کسب شایستگی‌ها؛ و مستضعفان جهان مادام که این دو اصل را زنده نکنند، به حکومت روى زمین نخواهند رسید.



قرآن، کتاب پرشکوه خداست. کتابی است که نه کتاب‌های آسمانی پیشین آن را خدشه‌دار و باطل می‌سازد و نه واقعیت‌های آینده.
بیانگر هر چیزی است و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در (این) کتاب روشن و روشن‌گر آمده است. و....
آیا فکر می‌کنید چنین کتابی از ظهور اصلاح‌گر بزرگ تاریخ انسانیت و بنیاد حکومت جهان‌گستر و عادلانه او، خبر نمی‌دهد و در مورد آن ساکت است؟
هرگز چنین نیست.... .


قرآن از امام مهدی (علیه‌السّلام) و برپایی حکومت مهر و عدل او، در موارد متعدد و آیات بسیاری سخن گفته است و از این حقیقت بزرگ خبر داده است.
و این آیات بر شخصیت گرانمایه آن حضرت و ظهور او تاویل گردیده است. همان‌گونه که امامان نور (علیهم‌السّلام) که قرآن در خانه آنان فرود آمده است، بدین واقعیت تصریح کرده‌اند و می‌دانیم که صاحبان معصوم و مطهر و راستگوی خانه، یعنی اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آنچه در خانه است، داناتر و آگاه‌ترند.


«ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین ونمکن لهم فی الارض ونری فرعون وهامان وجنودهما منهم ما کانوا یحذرون»
یعنی: و ما اراده کردیم به کسانی که در روی زمین تضعیف شده‌اند نعمتی گران، ارزانی داریم و آنان را پیشوایان (راستین) و آنان را وارثان گردانیم.
و به آنان در زمین اقتدار و منزلتی شایسته دهیم و از آنان به فرعون و هامان و سپاهیانش چیزی را که از آن می‌هراسیدند، نشان می‌دهیم.

۳.۱ - اولین روایت

امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در تاویل این آیه شریفه می‌فرماید: «دنیا پس از چموشی و سرکشی، بسان شتری که از دادن شیر به دوشنده‌اش خودداری می‌کند و آنرا برای بچه‌اش نگه‌داری می‌کند، به ما روی خواهد آورد.»
سپس به تلاوت این آیه شریفه پرداخت که: «ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین...»
«ابن ابی الحدید» در این مورد می‌نویسد: «بزرگان دینی و هم‌فکران ما بر این واقعیت تصریح می‌کنند که این بیان امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نوید از آمدن امام و پیشوای بزرگی است که فرمانروای زمین و زمان می‌گردد و همه کشورها در قلمرو قدرت او قرار می‌گیرند....»

۳.۲ - روایتی دیگر

و نیز از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) آورده‌اند که فرمود: «مستضعفان یاد شده در قرآن کریم که خداوند، اراده فرموده است آنان را پیشوای مردم روی زمین قرار دهد، ما خاندان پیامبریم. خداوند سرانجام «مهدی» این خانواده را بر می‌انگیزند و به وسیله او، آنان را به اوج شکوه و عزت و اقتدار می‌رساند و دشمنانش را به سختی، به ذلت می‌کشد.»
در آیه مورد بحث که ظاهر سخن از جنایات فرعون است قرآن به این واقعیت تصریح می‌کند که: «ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین»
یعنی: .... و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین، نعمتی گران ارزانی داریم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
در اینجا، معنای ظاهری این است که خداوند عزت و اقتدار بنی‌اسرائیل را به آنان باز پس می‌دهد و «فرعون» و «هامان» و سپاهیانش را به بوته هلاکت می‌سپارد.
اما معنای نهان آیه شریفه غیر از معنای ظاهری و روشن آن است. آن معنا این است که: مقصود از تضعیف‌شدگان در آیه شریفه، خاندان پیامبرند. مردم آنان را تضعیف نموده و بر آنان ستم کرده و آنان را به قتل رسانده و رانده و سخت‌ترین بیدادگری را در مورد آنان روا داشته‌اند.

۳.۳ - روایت سوم

پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در تبیین این مطلب فرمود:
«انتم المستضعفون بعدی.» (واژه مستضعف در مفهوم قرآنی: کسی است که نیروهای بالقوه و بالفعل را بر برازندگی، تکامل و اقتدار و شکوه داراست اما از سوی استبداد، ارتجاع و استعمار حاکم، سخت زیر فشار است، و در همانحال در اندیشه گستردن بندهای اسارت و در اندیشه عدالت و آزادگی و تقواپیشگی نه اینکه به معنای عنصر فاقد قدرت و توان و تحرک و برنامه و هدف باشد.)
یعنی: شما تضیف شدگان پس از من هستید.
و این واقعیت تاریخی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از آن خبر داد، هیچ نیازی به اثبات ندارد.
تاریخ اسلامی و روند آن، به صراحت و با رساترین صدای خویش گواهی می‌کند که مردم از همان روز رحلت پیامبر، خاندان او را با کمال تاسف مورد هجوم قرار دادند و آنان را به سختی تضعیف کردند.

۳.۴ - نکته

در پایان بحث، در مورد آیه ۴ و ۵ از سوره مبارکه قصص، نکته دیگری نیز شایسته طرح است و آن اینکه:
ممکن است این تاویل و معنای نهان از آیه شریفه که امامان نور (علیهم‌السّلام) آن را آشکار ساخته‌اند از ظاهر آیه نیز دریافت گردد، چرا که در صدر آیه ۵، دو واژه «نرید» و «نمن» به صورت مضارع که از آینده خبر می‌دهد، به کار رفته است.

۳.۵ - کیفیت نزول قرآن

از آنجایی که این آیات پس از گذشت هزار سال از عصر «موسی» بر قلب مصفای پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرود آمده است می‌توان گفت که: اگر در مورد بنی‌اسرائیل بود می‌توانست به صورت ماضی که از گذشته پیام دارد، نازل گردد، اینگونه: «واردنا ان نمن» و یا اینگونه: «مننا علی الذین استضعفوا» همانگونه که در دیگر آیات قرآن، به صورت ماضی بکار رفته است.

۳.۵.۱ - نمونه‌ها

۱. «لقد من الله علی المؤمنین...»
۲. «... فمن الله علیکم...»
۳. «ولقد مننا علیک مرة اخری »
۴. «ولقد مننا علی موسی وهارون »
خداوند در همه این آیات واژه مورد نظر را به صورت ماضی بکار برده است، اما در آیه مورد بحث به صورت مستقبل «و نرید ان نمن»
آیا خود این نکته، نشانگر این واقعیت نمی‌تواند باشد که معنای نهان و تاویل آیه شریفه را از ظاهر و تفسیر آن نیز می‌توان دریافت؟
در آیه بعد نیز همین‌گونه است: «ونری فرعون وهامان...»
و جای این سوال که چرا نفرمود: «و ارینا فرعون و هامان؟»
و نیز در واژه‌های: «نرید» و «نجعلهم» و باز «نجعلهم» و «نمکن» و «نری» (واژه‌های شش‌گانه مورد اشاره در دو آیه مورد بحث، در آیات ۵ و ۶ سوره قصص بکار رفته‌اند.) همه این واژه‌های شش‌گانه بصورت مستقبل آمده‌اند و نه ماضی، در صورتی که می‌توانست ماضی باشند.


و نیز خداوند در قرآن کریم اینگونه از آن حضرت نوید می‌دهد:
«وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا ومن کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون »
یعنی: خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده داده است که آنان را در روی زمین جانشین دیگران سازد همان‌گونه که مردمی را که پیش از آنان بودند جانشین دیگران کرد و دینشان را ـ که خود برایشان پسندیده است ـ استوار سازد و وحشت‌شان را به امنیت تبدیل کند، تا تنها مرا بپرستند و چیزی را با من شریک نگیرند. و آنان که از آن پس، راه کفر و ناسپاسی در پیش گیرند، نافرمانند.
این آیه شریفه از جمله آیاتی است که به آن حضرت تاویل شده است.

۴.۱ - تحلیلی در مورد آیه

با نگرش به ظاهر این آیه، خداوند به مؤمنان و شایسته کرداران این امت، نوید جامعه‌ای را می‌دهد که از هر پلیدی و ناپاکی پیراسته است و به تمامی ارزش‌ها و قداست‌ها و شایستگی‌ها آراسته است، این معنای ظاهری این آیه شریفه.
این وعده شکوه‌مند خدا که سه بار با «لام قسم» مورد تاکید قرار گرفته است و سه بار با «نون تاکید» تاکنون تحقق نیافته است.
چه زمانی مرم با ایمان و شایسته‌کردار توانستند با اقتدار، حکومت مهر و عدل خویش را در سراسر جهان به پا دارند و در کمال آزادی و بدون ترس و دلهره مقررات عادلانه و جان‌بخش قرآن را در عرصه‌های حیات، پیاده نمایند؟
این مؤمنان شایسته‌کرداری که خداوند در آیه مورد بحث این وعده روح‌بخش را به آنان می‌دهد، چه کسانی هستند؟
اگر شما خواننده عزیز به تاریخ اسلام و مسلمانان از همان آغاز درخشش انوار نورانی وحی تا کنون، مراجعه کنید، به شایستگی درخواهید یافت که این وعده شکوه‌بار خدا در ظرف این هزار چهار صد سال تحقق نیافته و این نوید بزرگ جامه عمل نپوشیده است.
من فکر نمی‌کنم که وجدان هیچ مسلمان آگاه و با انصافی بپذیرد که منظور از مؤمنان شایسته‌کردار در این آیه، «امویان» و «عباسیان» باشند، چرا که تاریخ مورد قبول امت اسلام و ملل بیگانه، گواه است که «امویان و عباسیان» در حکومت سیاه و وحشتناک خود، سهمگین‌ترین جنایات را مرتکب شدند و خون پاک اولیای خدا را به زمین ریختند، حرمت‌ها را هتک کردند، و کاخ‌های ظلم و بیدادشان لبریز از فسق و فجور و ضد ارزش‌ها بود که اگر بخواهیم آن جنایت‌ها را به طور دقیق شرح دهیم کتاب از اسلوب و موضوع خود خارج خواهد شد.
به علاوه چه روزگاری براستی دین خدا به تمکن و اقتدار مورد نظر این آیه مبارکه نائل آمد، تا نوید جهان‌گستر شدن آن تحقق یافته باشد همان‌گونه که در آیه آمده است: «ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم....»

۴.۲ - عمق نفوذ اسلام

این صحیح است که اسلام به دلیل جامعیت، محتوای بلند، هماهنگی با فطرت و دیگر ویژگی‌های خود و آورنده و آموزگاران و الگوهای حقیقی آن امامان نور تاکنون به میلیون‌ها دل و قلب راه یافته و آهسته آهسته به راه خود ادامه می‌دهد، اما سوگ‌مندانه همچنان فاقد یک قدرت منسجم جهانی است، به طوری که در هر گوشه‌ای از این جهان پرآشوب، هر کس می‌تواند به جنگ با آن برمی‌خیزد و بر ضد آن و پیروان آن دست به شقاوت می‌زند.
صحیح است که اسلام در مقاطعی از تاریخ خویش، در قلمرو محدودی به قدرت رسید و رهبری سیاسی و اجتماعی را به کف گرفت، اما آیا براستی همین حاکمیت محدود و قطعی، نوید مورد نظر قرآن و تحقق آن وعده شکوهمند خداست؟ اگر چنین است این شرایط که در همان عصر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تحقق یافت و اسلام بر مدینه و بخش‌هایی از «جزیرة العرب» حاکم گردید. با این وصف، معنا و مفهوم این نوید شکوه‌بار قرآنی چه می‌تواند باشد که می‌فرماید:
«وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات....» یعنی: خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دهند وعده داده است که آنان را در روی زمین جانشین سازند... .
بنظر ما، معنای واقعی این نوید قرآنی این است که روزگاری در پیش است که بر سراسر گیتی حاکم می‌گردد و مسلمانان بدون هیچ هراس و دلهره‌ای راه و رسم مترقی و شعائر و برنامه‌های انسان‌ساز دینی خود را برپای می‌دارند و در تمامی مناطق مسکونی و آباد جهان، تنها اسلام، تدبیر امور و تنظیم شئون بشریت را به دست می‌گیرد. آری! این وعده شکوه‌بار قرآن است و این هم تاکنون، تحقق نیافته است.

۴.۳ - معنای آیه در پرتو روایات

امامان معصوم (علیهم‌السّلام) و آموزگاران راستین قرآن نیز در تاویل آیه مورد بحث، بر این اندیشه رهنمون هستند که این وعده پرشکوه خدا تحقق نیافته و به هنگامه ظهور حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) تحقق خواهد یافت.

۴.۳.۱ - نمونه اول

از چهارمین امام نور (علیه‌السّلام) آورده‌اند که آیه مورد بحث را تلاوت کرد و فرمود: «بخدای سوگند که این مؤمنان شایسته کردار، شیعیان ما اهل بیت (علیهم‌السّلام) هستند و خداوند این نوید و وعده شکوه‌بار را به دست بزرگ مردی از ما تحقق خواهد بخشید. او مهدی این امت است و کسی است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مورد او فرمود: اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولانی خواهد ساخت تا مردی از عترت من که نامش نام من است بر جهان حکومت کند و زمین را همان‌گونه که به هنگامه او لبریز از ظلم و جور است، مالامال از عدل و داد سازد.»
[۱۵] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ذیل آیه ۵۵، از سوره نور.


۴.۳.۲ - نمونه دوم

و از دو امام معصوم حضرت باقر (علیه‌السّلام) و حضرت صادق (علیه‌السّلام) نیز همین سخن روایت شده است و آنان نیز درست همین نوید را داده‌اند.
مرحوم «طبرسی» پس از نقل این روایت می‌گوید: «منظور از مؤمنان شایسته‌کردار، پیامبر و خاندان اویند و این آیه در بردارنده نوید حکومت عادلانه جهانی اهل بیت (علیهم‌السّلام)، استقرار اقتدار آنان در سراسر گیتی و برچیده شدن وحشت و هراس آنان با ظهور حضرت مهدی (علیه‌السّلام) است.»
و می‌افزاید: «خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مورد این واقعیت اجماع و اتفاق نظر دارند و روشن است که اجماع آنان همانند قرآن، حجت است. چرا که پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «مردم! من از میان شما می‌روم اما دو گوهر گران‌بها در میان شما به یادگار می‌گذارم، یکی کتاب خدا، قرآن و دیگری خاندانم. و این دو، تا روز رستاخیز و ورود بر من در کنار حوض کوثر از هم جدایی ناپذیرند.»
آنگاه می‌افزاید: «نوید شکوه‌مند این آیه قرآن نیز که تمکن و اقتدار اهل بیت (علیهم‌السّلام) و استقرار دین خدا بر روی زمین بوسیله آنان است، وعده‌ای است که تاکنون تحقق نیافته است از این رو آن حضرت در انتظار دریافت فرمان ظهور از جانب خداست، چرا که خداوند در وعده‌ تخلف نمی‌ورزد.»


قرآن در آیه دیگری می‌فرماید:
«ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»
ما در زبور (کتاب‌های آسمانی پیشین) پس از نوشتن در لوح محفوظ، نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث می‌برند.
مفسران در تفسیر این آیه، در معنای «زبور و ذکر» به توافق نرسیده‌اند، اما این دیدگاه‌های متفاوت، اختلاف جوهری نیست. چرا که معنای زبور، چه کتاب آسمانی نازل شده بر داود پیامبر (علیه‌السّلام) باشد، یا مقصود از آن جنس کتاب‌های آسمانی، مهم نیست هم چنان که معنای ذکر نیز در آیه شریفه «تورات» باشد یا «قرآن» یا «لوح محفوظ» همچنان که مفسرین گفته‌اند، به محتوای آیه صدمه‌ای نمی‌زند و معنای آیه اینگونه است:
«و ما در کتاب‌هایی که بر پیامبران فرو فرستادیم، یا در «زبور» که آن را بر داود پیامبر نازل ساختیم، پس از نوشتن در لوح محفوظ یا تورات یا قرآن، نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به میراث می‌برند.»

۵.۱ - قول طبرسی در تفسیر آیه

طبرسی و دیگران در تفسیر آیه از پنجمین امام نور (علیه‌السّلام) آورده‌اند که فرمود:
«هم اصحاب المهدی فی آخر الزمان»
یعنی: اینان یاران حضرت مهدی (علیه‌السّلام) در آخرالزمان هستند.
به باور ما، موضوعی که خدای جهان آفرین در «زبور» و در «ذکر» نوشته است و آن را «لقد» و «ان» دو بار، سخت، مورد تاکید قرار داده، شایسته است که موضوعی بسیار اساسی و حساس و در نهایت اهمیت باشد.
صحیح است که برخی مفسران مقصود از «زمین» در آیه مبارکه را زمین بهشت دانسته و آیه را این‌گونه معنا کرده‌اند که: «بندگان شایسته خدا، زمین بهشت را به ارث می‌برند.» و برخی نیز زمین مورد نظر را همین سیاره خاکی دانسته‌اند که سرانجام امت مسلمان آنرا با فتوحات خویش به ارث می‌برند.
اما این دو دیدگاه معنای ظاهری آیه است و معنای نهان و تاویل آیه شریفه این است که: «بندگان شایسته خدا بر سراسر جهان حکومت عادلانه و انسانی خوش را برقرار خواهند ساخت.»

۵.۲ - قول شیخ طوسی

مرحوم «شیخ طوسی» در تفسیر آیه شریفه از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت کرده است که: «ان ذلک وعد الله للمؤمنین بانهم یرثون جمیع الارض»
یعنی: این وعده قطعی خدا بر مؤمنان است که آنان تمامی زمین و زمان را به ارث خواهند برد.
این آیه مبارکه از نظر معنا، به آیه پیش شباهت دارد که می‌فرماید: «لیستخلفنهم فی الارض»
در این دو آیه، چه تعبیر زیبایی به کار رفته است، تعبیر به «ارث» و «استخلاف» که «ارث» انتقال ثروت و امکانات از مرده به زنده و «استخلاف» نیز قرار دادن یکی بجای دیگری را می‌گویند.


قرآن می‌فرماید: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون»
این آیه، در قرآن شریف سه بار آمده است و دلالت بر حساسیت موضوع می‌کند.
آیه دارای تفسیر و ظاهری است و دارای تاویل و پنهانی.
تفسیر و ظاهر این آیه این است که: خداوند پیامبرش حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به توحید و توحید‌گرایی، بندگی خدا، پرستش او و دین اسلام فرستاد تا این دین آسمانی را با قدرت و قوت به همه ادیان پیروزی بخشد و سراسر گیتی در قلمرو توحید و عدالت و تقوای مورد نظر قرآن، قرار گیرد.
در آیه شریفه واژه «لیظهره» در خور تعمق است، چرا که «ظهور» در اینجا به معنای برتری کامل و روشن با چیرگی و قدرت همه‌جانبه و کامل است که می‌فرماید:
«کیف وان یظهروا علیکم لا یرقبوا فیکم الا ولا ذمة»
اینجا نیز «یظهروا» به معنای «یغلبوا» می‌باشد. که معنای آیه شریفه این می‌شود: «دین حق، با اقتدار و شکوه پیش می‌رود و بر همه ادیان، برتری کامل و پیروزی همه‌جانبه می‌یابد و جهان را در سایه هدایت خویش می‌گیرد.»

۶.۱ - وعده تحقق‌یافته

با این بیان اگر گفته شود که این وعده، تحقق یافته و اراده خداوند جامه عمل پوشیده است، معنای آیه این است که: خداوند همه دین‌ها و آیین‌ها و کیش‌های منحرف و بی‌اساس را به وسیله قرآن و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، باطل و با آمدن اسلام نفی کرد و هر گونه شرک و انحراف و زندقه و پرستش باطل را مردود شمرد و از صفحه گیتی برانداخت و جهان، جزیره توحیدگرایی و مهد عدالت و آزادگی و تقواپیشگی گردید.
این معنای ظاهری آیه اما گر بخواهیم از تاویل آیه سخن بگوییم و در پرتو معنای نهان او راه جوییم، باید بگوییم که این وعده قطعی و تخلف‌ناپذیر، هنوز تحقق نیافته است. مسلمانان هنوز شمارشان حدود یک چهارم مردم جهان یا کمتر است و بر کشورهای اسلامی قوانین و مقررات غیر اسلامی حکومت می‌کند و مرام‌ها و کیش‌های ساختگی و دروغین آزادانه به حیات خود ادامه می‌دهند.
در برخی از کشورها مسلمانان اقلیت پایمال‌شده‌ای هستند که فاقد قدرت و امکانات و بر سرنوشت خویش حاکم نیستند، بنابراین پیروزی کامل حق بر باطل کجاست؟ و نوید قطعی و تخلف‌ناپذیر «لیظهره علی الدین کله» چه زمانی و چگونه تحقق یافته است؟


پیشوایان نور و امامان اهل بیت (علیهم‌السّلام) در معنای نهان و تاویل آیه، رهنمود دارند که این مربوط به روزگار ظهور امام مهدی (علیه‌السّلام) است که بی تردید تحقق خواهد یافت.

۷.۱ - روایت اول

در تفسیر آیه مورد بحث، از امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) آورده‌اند که این آیه شریفه را تلاوت کرد که: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله» آنگاه فرمودند: «آیا این نوید پیروزی تحقق یافته است؟»
پاسخ دادند: «آری!»
آن حضرت فرمود: «هرگز! به خدایی که جانم در کف قدرت اوست، با تحقق این وعده، هیچ شهر و دیاری نمی‌ماند جز اینکه در آن ندای یکتایی و عظمت خدا بامدادان و شامگاهان طنین می‌افکند.»

۷.۲ - روایت دوم

و نیز از ابن عباس آورده‌اند که در مورد این جمله از آیه: «لیظهره علی الدین کله و...» گفت:
بخدای سوگند چنین نخواهد شد تا مگر روزگاری که یهودیان و مسیحیان و پیروان دیگر مرام‌ها و مسلک‌ها، به اسلام ایمان آورند. گرگ و گوسفند و شیر درنده و انسان و مار گزنده، نسبت به هم احساس امنیت می‌کنند، نه گرگ گوسفند را بدرد و نه گوسفند از آن بهراسد. روزگاری که دیگر موشی کیسه‌ای را پاره نکند و فساد و تباهی روی ندهد. زمانی که جزیه‌ها الغاء گردد و صلیب‌ها شکسته شود.
آری! این معنای آیه شریفه است که می‌فرماید: «لیظهره علی الدین کله»
و آنگاه تاکید کرد که این وعده الهی تنها با قیام حضرت مهدی (علیه‌السّلام) و استقرار دولت مهر و عدل او در جهان، تحقق خواهد یافت.

۷.۳ - سومین روایت

و نیز از «ابوفضیل» آورده‌اند که: از امام کاظم (علیه‌السّلام)، از مفهوم پیام و معنای آیه پرسیدم که می‌فرماید: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله...»
حضرت فرمود: «خداوند پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به ولایت و وصیت و معرفی جانشینان خود فرمان می‌دهد و دین حق را در آیه شریفه، ولایت است، یعنی ولایت امامان معصوم (علیهم‌السّلام).» پرسیدم: «سرورم! معنای «لیظهره علی الدین کله» چیست؟»
فرمود: «خدا دین خویش را با قیام «قائم» بر همه کیش‌ها و دین‌ها، پیروزی کامل می‌بخشد.»

۷.۴ - چهارمین روایت

«قندوزی حنفی» از امام صادق (علیه‌السّلام) در معنای آیه شریفه روایتی آورده است که می‌فرماید:
بخدای سوگند معنای نهان و تاویل آیه شریفه تحقق نمی‌یابد، مگر هنگامی که حضرت مهدی (علیه‌السّلام) ظهور کند و هنگامی که او ظهور کند بقایای شرک‌گرایان از ظهور او ناخرسند می‌گردند و کافران حق‌ستیز به کیفر گناه خود می‌رسند.... .

۷.۵ - پنجمین روایت

مرحوم علامه مجلسی از ابی‌بصیر آورده است که: از امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد آیه شریفه پرسیدم که: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون» حضرت فرمودند: «بخدای سوگند! تاویل و معنای نهان آن هنوز نیامده و تحقق نیافته است.» گفتم: «فدایت شوم! چه زمانی فرود می‌آید؟» فرمود: «زمانی که قائم آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به اراده الهی قیام کند و زمانی که آن حضرت قیام کند دیگر از شرک و شرک‌گرایی اثری نمی‌ماند و دین حق، همه دل‌ها را نورباران می‌سازد....»


و بدین‌سان به همین اندازه، از آیاتی که پیرامون وجود گران‌مایه آن حضرت تاویل شده است بسنده می‌شود اما یادآوری می‌گردد که ما تنها شماری اندک از آیات را ترسیم نموده‌ایم چرا که آیات شریفه قرآن در این مورد به گونه‌ای که در روایات آمده است بسیار است. و ما اگر بخواهیم همه آیات را بیاوریم سخن طولانی می‌گردد.


۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۲.    
۲. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۳. انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۴. قصص/سوره۲۸، آیه۵ - ۶.    
۵. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۸۲۲، قصار ۲۰۹.    
۶. ابن ابی الحدید، شرح ابن ابی الحدید، ج۱۹، ص۲۹.    
۷. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۶۳.    
۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۴.    
۹. نساء/سوره۴، آیه۹۴.    
۱۰. طه/سوره۲۰، آیه۳۷.    
۱۱. صافات/سوره۳۷، آیه۱۱۴.    
۱۲. قصص/سوره۲۸، آیه۵-۶.    
۱۳. نور/سوره۲۴، آیه۵۵.    
۱۴. فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۲۶۷.    
۱۵. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ذیل آیه ۵۵، از سوره نور.
۱۶. فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۲۶۷.    
۱۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۵.    
۱۸. فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۱۲۰، ذیل آیه شریفه.    
۱۹. طوسی، محمد بن حسن، تفسیر تبیان، ج۷، ص۲۸۴.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۳۳.    
۲۱. توبه/سوره۹، آیه۸.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حکومت جهانی در قرآن» ۹۴/۱۲/۰۹.    



جعبه ابزار