• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان بنوزهره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنوزُهْره، خاندانی از سادات حسینی شیعی در حلب است.




عنوان خاندان، از نام ابوالحسن زهره، نیای ایشان، گرفته شده است که نسب وی، به هفت واسطه، به امام صادق علیه‌السلام می‌رسد.
[۱] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۳۸۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
[۲] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۵۵۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.

از این خاندان افراد سرشناسی برخاسته‌اند.



اسحاق مؤتمن، جد اعلای دودمان، محدثی صالح و فاضل بود که نامش در بعضی از کتابهای روایی شیعه دیده می‌شود.
[۳] محمدبن محمد مفید، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۱۱، قم ۱۴۱۳.
[۴] ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۴۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).


۲.۱ - برادر اسحاق


اسحاق برادر تنی امام موسی کاظم علیه‌السلام بوده و در تأیید امامت آن حضرت، حدیثی از پدر خویش نقل کرده است.
[۶] محمدبن محمد مفید، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۱۹، قم ۱۴۱۳.
[۷] محمدبن محمد مفید، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۲۰، قم ۱۴۱۳.

او یکی از شهود وصیت امام موسی کاظم علیه‌السلام درباره امام رضا علیه‌السلام نیز بوده و حدیثی نیز در اثبات ایمان ابوطالب، از او رسیده است.

۲.۲ - همسر اسحاق


همسر اسحاق، سیده نفیسه، از نسل امام حسن مجتبی علیه‌السلام بود و مزار او در مصر است.
[۱۰] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۴۲۳، چاپ احسان عباس، ج۵، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.


۲.۳ - فرزندان اسحاق


حسین، یکی از پسران اسحاق، به حرّان مهاجرت کرد و نخستین فرد این دودمان بود که به حلب رفت و پس از وصلت با دختر یکی از بزرگان حلب توانگر شد.
همو تشیع را در زمانی که مذهب حنفی در حلب حکمفرما بود، به آن‌جا برد.
[۱۱] محسن امین، اعیان الشیعة، ج۵، ص۴۵، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۲] محمد راغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۴، ص۲۶۹، چاپ محمد کمال، حلب ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ۱۹۸۹.

ابوابراهیم محمد حرّانی، از نوادگان حسین، شاعری دانشمند بود، که ابوالعلای معرّی او را ستود، و وی ازاین‌رو به «ممدوح» شهرت یافت و نخستین فرد این خاندان بود که نقابت طالبیان حلب در زمان سیف الدوله حمدانی (حک: ۳۳۳ـ۳۵۶) شد.
[۱۳] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، ج۱، ص۲۱۹ـ۲۲۰، قاهره (بی تا).
[۱۴] ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۸۰، بیروت (بی تا).
[۱۵] محمدبن عمر فخررازی، الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة، ج۱، ص۱۰۹، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.

پس از وی، فرزندان و نوادگانش تا چند قرن عهده دار این مقام بودند.
نواده او، زهره، دارای دو پسر به نام علی و حسن بود که از نسل هر دو بزرگانی پدید آمدند.
[۱۶] محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۱، ص۴۷۵، ج۱۱، چاپ عبدالکریم غرباوی، کویت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

زهره، نیای بزرگ این دودمان، نواده ای به نام زهره بن حسن بن زهره دارد که با صفت «صغیر» از نیای خود (موصوف به «کبیر») مشخص می‌شود.
[۱۷] الانوارالساطعة، ص۳۹، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

به گفته امین
[۱۸] محسن امین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۲۰۱، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
فرزندان این خاندان همچنان در فوعه ـ از نواحی حلب ـ دارای عظمت و جلالت‌اند و شجره نامه ای که به تأیید بزرگان و دانشمندان رسیده است، در دست دارند.
برخی از آنان نیز در عراق و آذربایجان به سر می‌برند.
چند تن از بزرگان بنی زهره عبارت‌اند از:



سیّد ابوالمکارم حمزه بن علی بن زهره، (۵۱۱ ـ ۵۸۵) معروف به سیّدابن زهره و ابن زهره، فقیه و متکلم قرن ششم است.
وی فرد نامی دودمان بنوزهره است و واژه «ابن زهره» بدون قرینه تنها درباره او به کار می‌رود.

۳.۱ - نسب


پدر او، علی بن زهره ، مردی فاضل و از فقهای امامیه بود.
[۱۹] محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴ـ۳۷۵، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.

به نوشته ابن عدیم
[۲۰] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۵۵۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
و طبّاخ
[۲۱] محمد راغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۴، ص۲۶۹، چاپ محمد کمال، حلب ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ۱۹۸۹.
وی نواده زهره کبیر بوده است، بنابراین نسبش با نُه واسطه به امام جعفرصادق علیه‌السلام می‌رسد.
نوشته ای با خط خوش نیز که بر لوح قبر او کشف شده، این نظریه را تأیید می‌کند
[۲۲] محسن امین، اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۴۹، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
لیکن افندی ،
[۲۳] عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۲، ص۲۰۲، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
به اشتباه او را نواده زهره صغیر به شمار آورده است و بر همین اساس، به گفته خوانساری
[۲۴] محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
نسب او با دوازده واسطه به امام صادق علیه‌السلام می‌رسد.

۳.۲ - فعالیت علمی


ابن زهره، علاوه بر پدرش، نزد ابوعبدالله حسین بن طاهر صوری، فقیه شیعی؛ ابن نقاش، فقیه موصلی، شاگرد یکی از تلامذه شیخ مفید ؛ ابن حاجب حلبی، زاهد و استاد قرائت ، تلمذ کرد.
[۲۵] محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۹۳، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۲۶] محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۲۶۰، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۲۷] الثقات العیون، ص۵۷، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۲۸] الثقات العیون، ص۲۵۷، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

از راویان و شاگردان ابن زهره برادرش، عبدالله بن علی بن زهره، محمدبن عبدالله بن علی بن زهره، محمدبن المشهدی مؤلف المزار، معین الدین مصری، که به گفته حرّعاملی
[۲۹] محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۳۲۴، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
فقیهی فاضل بوده، و شاذان بن جبرئیل، فقیه قمی
[۳۰] محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۳۰، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۳۱] محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۳۲۴، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۳۲] محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
شایان ذکرند.
بنابر گفته خوانساری
[۳۳] محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۵، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
ابن ادریس حلّی (متوفی ۵۹۸) فقیه نقّاد و نکته سنج شیعی با ابن زهره مکاتبه داشته و از او روایت کرده است؛ با اینهمه در باب مزارعه کتاب السّرائر
[۳۴] محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۴۴۲ـ۴۴۳، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
بر نظریه ابن زهره ـ مبنی بر معاف بودن زارع از پرداخت زکات ـ می‌تازد و او را مورد انتقادی سخت قرار می‌دهد.
البته ابن ادریس همواره در انتقاد از علما و از جمله شیخ طوسی ، سخنانی تند می‌گفته است.
[۳۵] محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۶، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.


۳.۳ - فعالیت اجتماعی


ابن زهره، افزون بر پایه بلند علمی، رهبری دینی شیعه را در حلب بر عهده داشت و مورد توجه شیعیان بود، به گونه ای که وقتی صلاح الدین ایّوبی در ۵۷۰ حلب را به محاصره خویش درآورد و حاکم نوجوان حلب، ملک صالح بن نورالدین زنگی (متوفی ۵۷۷)، با التماس از مردم استمداد کرد تا از شهر دفاع کنند، شیعیان حلب، پشتیبانی خود را مشروط به شرایطی کردند، از جمله آن‌که در مسائل معاملات و نکاح آنان ابوالمکارم ابن زهره مرجع باشد و حاکم حلب بناچار پذیرفت.

۳.۴ - خصوصیات


ابن زهره فقیهی اصولی و متکلمی نکته سنج بود
[۳۷] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۵۵۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
و شرح حال نویسان، جلالت و فقاهت او را ستوده اند.
نظریات او به عنوان یک فقیه متقدّم، همواره مورد توجه فقیهان امامیّه بوده است.

۳.۵ - وفات


ابن زهره در ماه رجب ۵۸۵ درگذشت و در دامنه کوه جوشن ـ در غرب حلب ـ نزدیک مشهد السّقط به خاک سپرده شد.
در ۱۲۹۷ آرامگاه او کشف گردید.
بر کناره های قبر او نام وی و پدرانش با خطی زیبا نوشته شده بود.
[۳۸] محسن امین، اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۴۹، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.


۳.۶ - تالیفات


ابن زهره تألیفات بسیاری در مسائل فقهی، اصولی و کلامی داشته که برخی از آن‌ها پاسخ به استفتائات است.
از مجموعه تألیفات او نوزده کتاب شمرده‌اند که معروفترین آن‌ها غُنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروع است، یک چهارم این کتاب به مباحث اصولی اختصاص دارد و پس از آن دوره کامل فقه ، همراه با استدلالی کوتاه در برخی از موارد، نگارش یافته است.
از آرای ابن زهره که در بخش اصول «غُنیه» مطرح است حرمت تقلید عامی از فقیه است، زیرا که فتوای فقیه علم آور نیست و عمل فقط باید بر اساس علم باشد.
همچنین می‌افزاید که مراجعه مردم به فقیه صحیح است، زیرا که از اجماع فقها در احکام شرعیه آگاه می‌شوند و اجماع فقها از آن رو که در برگیرنده قول معصوم است، حجت است.
[۳۹] ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۴۷۷ـ ۴۸۵، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
[۴۰] ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۴۸۶، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.

برهمین اساس، وی در بسیاری از مسائل، دلیل اجماع را مطرح می‌کند
[۴۱] ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۵۴۰، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
[۴۲] ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۵۴۲، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
[۴۳] ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۵۴۷ ـ۵۴۸، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
و می‌گوید، بیش از آنچه اهل سنّت به کمک قواعد اصولی احکام شرعی را دریافته اند، ما به کمک اجماع به دست آورده ایم.
[۴۴] ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۴۸۰، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.

ابن زهره کتاب معروفی نیز در بحث امامت به نام قَبَس الانوار فی نصره العتره الاخیار دارد.
[۴۵] محسن امین، اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۵۰، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.




ابوالقاسم جمال الدین، عبدالله بن علی بن زهره، فقیه ادیب، برادر سیّدبن زهره.
در ۵۳۱ متولد شد و به گفته برخی حدود ۵۸۰ وفات یافت.
[۴۶] الثقات العیون، ص۱۶۵، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

لیکن از اجازه معروف صاحب معالم برمی آید که در ۵۹۷ زنده بوده است.
وی تألیفاتی در فقه، اصول و کلام داشته که التّجریدلفقه الغُنیه عن الحُجج و الادله از جمله آنهاست.
[۴۸] محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۶۳، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۴۹] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۳، ص۳۵۱، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۵۰] عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۲۲۷، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.




ابوحامد ، محیی الدین محمدبن عبدالله بن علی بن زهره، فقیه امامی (متولد بعد از ۵۶۴).
شرح حال نویسان مقام علمی او را ستوده اند.
[۵۱] یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، ج۱، ص۳۵۳، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
[۵۲] عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۴۴، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.

به گفته خود وی، ابن ادریس حلّی جدّ مادری او بوده و او نزد وی فقه آموخته
[۵۴] عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۴۴، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
و از او و پدر و عموی خویش و ابن شهرآشوب و شاذان بن جبرئیل قمی روایت کرده است.
[۵۶] الانوارالساطعة، ص۱۶۰ـ۱۶۱، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

محقق حلّی ، یحیی بن سعید حلّی و سیّد علی بن طاووس شاگرد او بوده اند.
[۵۷] الانوارالساطعة، ص۱۶۰ـ۱۶۱، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

ابن عدیم حلبی نیز او را از مشایخ خود دانسته است.
[۵۸] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۵۶۰، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.


۳.۶ - تالیفات


کتاب الاربعون حدیثاً از آثار اوست
[۵۹] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۴۲۶، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و از جمله احادیث آن نامه امام صادق علیه‌السلام به والی اهواز است که آن را با ذکر سند ، به طور کامل آورده است.



ابوعلی حسن بن زهره بن حسن بن زهره.
فاضل، ادیب و شاعر بود.
در ۵۶۴ متولد شد و از افراد سرشناس دودمان بنوزهره و فرزند زهره صغیر بود، و مورّخان شیعه و سنّی از جلالت او یاد کرده اند.
وی جدّ اعلای بنوزهره به شمار می‌رود که علاّ مه حلّی اجازه معروف خود را برای آنان نوشته است.
[۶۱] الانوارالساطعة، ص۳۹، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

حسن بن زهره از دانشهای گوناگون بهره مند و با فقه امامیّه و شافعی و تاریخ و قرائت و ادبیات آشنا بوده، شعر نیکو می‌سرود و خطی خوش و نثری زیبا داشت.
[۶۲] ابن صابونی، کتاب تکملة اکمال الاکمال فی الانساب والاسماء والالقاب، ج۱، ص۱۸۶، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

ابن کثیر برخی از اشعار او را آورده، می گوید که وی حافظ قرآن بوده است.
ابن حجر عسقلانی نیز او را ادیب و آشنا به فقه امامیه و قرائت دانسته است.
[۶۴] ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۲، ص۲۰۸، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.

افزون بر این، سخنوری خوش سخن و خوش چهره و دارای دیانت و ریاست بود و از درایتی کامل و رفتاری پسندیده برخوردار بود و مردم از او بهره مند می‌شدند.
[۶۵] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۳۸۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
[۶۶] محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱، ص۴۷۷، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱۱ـ۶۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.

وی علاوه بر نقابت علویان، مقام دبیری دربار الملک الظاهر غازی، فرزند صلاح الدین ایوبی، را بر عهده داشت، لیکن این مقام خوشایند او نیفتاد و پس از چندی استعفا کرد.
چندین بار نیز، به عنوان سفیر الملک الظاهر، با سلطان روم و حاکم موصل و حاکم اربل و الملک العادل ـ حاکم مصر و دمشق ـ و حاکم بغداد ملاقات کرد.

۳.۵ - وفات


پس از درگذشت الملک الظاهر، جانشین او عزیز، مقام وزارت را به حسن بن زهره پیشنهاد کرد؛ لیکن او نپذیرفت و راهی سفر حج شد و پس از بازگشت از حج بیمار شد و در جمادی الاولی ۶۲۰ درگذشت.
[۶۷] محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱، ص۴۷۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱۱ـ۶۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۶۸] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۳۹۰، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.


۶.۲ - فرزندان


فرزندان او ابوالحسن علی (متولد۵۹۲) و ابوالمحاسن عبدالرحمان (متولد۶۰۶) ـ از محدثان بوده‌اند و ابن صابونی از آنان حدیث شنیده است.
[۶۹] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۳۹۰، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
[۷۰] محسن امین، اعیان الشیعة، ج۵، ص۷۳ـ۷۴، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.




علاءالدین، ابوالحسن، علی بن (ابی) ابراهیم (بن) محمدبن علی بن حسن بن زهره، عالم امامی (متوفی ۷۵۵).
نام پدران وی به گونه های مختلف ثبت شده است.
[۷۱] محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۷۱، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۷۲] عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۳۲۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۷۳] الحقائق الراهنه، ص۱۳۳، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الحقائق الراهنة فی المأة الثامنة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۹۷۵.

همو بوده که از علاّ مه حلّی اجازه روایت خواست و علاّ مه در نامه ای مشتمل بر تجلیل فراوان از او به وی و فرزند و برادر و برادرزادگانش اجازه داد تا تمام مصنفات خود او و همه کتب علمی (فقهی ـ لغوی ـ فلسفی ـ منطقی ـ کلامی) را که نزد اساتید خوانده یا به او اجازه روایت آن‌ها داده شده بود روایت کنند.
این اجازه به اجازه بنوزهره معروف است.
تاریخ کتابت این اجازه نیمه شعبان ۷۲۳ است.
دیگر اشخاصی که مشمول اجازه علاّمه‌اند عبارت‌اند از:ابوعبدالله حسین، فرزند علاءالدین، عالم امامی (متوفی ۷۷۵)؛ بدرالدین محمد، برادر علاءالدین (متوفی ۷۳۳)؛
[۷۵] فرزند بدرالدین.، محسن امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
فقیه امامی و از مشایخ شهید اول (متولد۷۱۸)؛ عزّالدین، ابومحمد حسن فرزند بدرالدین، عالم امامی.
[۷۶] عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۱، ص۵۹، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۷۷] عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۱، ص۳۱۰، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۷۸] عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۲، ص۱۳۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
[۷۹] محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۲۲، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۸۰] محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۷۶، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۸۱] محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.

شرح افراد کمتر سرشناس این خاندان در کتب تاریخی آمده است.



(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۳) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۴) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الحقائق الراهنة فی المأة الثامنة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۹۷۵.
(۵) ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
(۶) ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
(۷) ابن خلکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، ج۵، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۸) ابن زهره، کتاب الغنیة، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
(۹) ابن صابونی، کتاب تکملة اکمال الاکمال فی الانساب والاسماء والالقاب، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۰) ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
(۱۱) ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، بیروت (بی تا).
(۱۲) ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۱۲، ۱۳، چاپ احمد ابوملحم (و دیگران)، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۳) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۱۴) محسن امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۵) یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
(۱۶) محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
(۱۷) محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
(۱۸) ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
(۱۹) محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱۱ـ۶۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۲۰) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، قاهره (بی تا).
(۲۱) محمد راغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، چاپ محمد کمال، حلب ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ۱۹۸۹.
(۲۲) محمدبن عمر فخررازی، الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.
(۲۳) محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
(۲۴) عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
(۲۵) محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۶) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۱، چاپ عبدالکریم غرباوی، کویت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۲۷) محمدبن محمد مفید، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد، قم ۱۴۱۳.


 
۱. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۳۸۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
۲. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۵۵۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
۳. محمدبن محمد مفید، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۱۱، قم ۱۴۱۳.
۴. ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۴۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
۵. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۸، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.    
۶. محمدبن محمد مفید، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۱۹، قم ۱۴۱۳.
۷. محمدبن محمد مفید، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۲۰، قم ۱۴۱۳.
۸. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۱۶، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.    
۹. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.    
۱۰. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۴۲۳، چاپ احسان عباس، ج۵، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
۱۱. محسن امین، اعیان الشیعة، ج۵، ص۴۵، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۲. محمد راغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۴، ص۲۶۹، چاپ محمد کمال، حلب ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ۱۹۸۹.
۱۳. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، ج۱، ص۲۱۹ـ۲۲۰، قاهره (بی تا).
۱۴. ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۸۰، بیروت (بی تا).
۱۵. محمدبن عمر فخررازی، الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة، ج۱، ص۱۰۹، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.
۱۶. محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۱، ص۴۷۵، ج۱۱، چاپ عبدالکریم غرباوی، کویت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۱۷. الانوارالساطعة، ص۳۹، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۱۸. محسن امین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۲۰۱، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۹. محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴ـ۳۷۵، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۲۰. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۵۵۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
۲۱. محمد راغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۴، ص۲۶۹، چاپ محمد کمال، حلب ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ۱۹۸۹.
۲۲. محسن امین، اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۴۹، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲۳. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۲، ص۲۰۲، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
۲۴. محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۲۵. محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۹۳، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۲۶. محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۲۶۰، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۲۷. الثقات العیون، ص۵۷، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۲۸. الثقات العیون، ص۲۵۷، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۲۹. محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۳۲۴، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۳۰. محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۳۰، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۳۱. محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۳۲۴، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۳۲. محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۳۳. محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۵، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۳۴. محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۴۴۲ـ۴۴۳، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۳۵. محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۶، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۳۶. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۱۲، ص۳۰۸۳۰۹، ج۱۲، ۱۳، چاپ احمد ابوملحم (و دیگران)، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.    
۳۷. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۵۵۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
۳۸. محسن امین، اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۴۹، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۹. ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۴۷۷ـ ۴۸۵، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۴۰. ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۴۸۶، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۴۱. ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۵۴۰، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۴۲. ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۵۴۲، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۴۳. ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۵۴۷ ـ۵۴۸، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۴۴. ابن زهره، کتاب الغنیة، ج۱، ص۴۸۰، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۴۵. محسن امین، اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۵۰، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۶. الثقات العیون، ص۱۶۵، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۴۷. محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۲۵، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۴۸. محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۶۳، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۴۹. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۳، ص۳۵۱، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۰. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۲۲۷، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
۵۱. یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، ج۱، ص۳۵۳، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
۵۲. عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۴۴، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
۵۳. محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۴۱، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۴. عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۴۴، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
۵۵. محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۴۱، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۶. الانوارالساطعة، ص۱۶۰ـ۱۶۱، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۵۷. الانوارالساطعة، ص۱۶۰ـ۱۶۱، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۵۸. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۵۶۰، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
۵۹. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۴۲۶، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶۰. محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۶۱. الانوارالساطعة، ص۳۹، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۶۲. ابن صابونی، کتاب تکملة اکمال الاکمال فی الانساب والاسماء والالقاب، ج۱، ص۱۸۶، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۶۳. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۱۳، ص۱۱۱، چاپ احمد ابوملحم (و دیگران)، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.    
۶۴. ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۲، ص۲۰۸، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
۶۵. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۳۸۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
۶۶. محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱، ص۴۷۷، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱۱ـ۶۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۶۷. محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱، ص۴۷۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱۱ـ۶۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۶۸. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۳۹۰، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
۶۹. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۳۹۰، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
۷۰. محسن امین، اعیان الشیعة، ج۵، ص۷۳ـ۷۴، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۷۱. محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۷۱، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۷۲. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۳۲۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
۷۳. الحقائق الراهنه، ص۱۳۳، محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الحقائق الراهنة فی المأة الثامنة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۹۷۵.
۷۴. محمد باقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۶۰۱۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۷۵. فرزند بدرالدین.، محسن امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۷۶. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۱، ص۵۹، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
۷۷. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۱، ص۳۱۰، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
۷۸. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۲، ص۱۳۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
۷۹. محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۲۲، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۸۰. محمدبن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۷۶، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۸۱. محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بنوزهره»، شماره۱۹۱۹.    



جعبه ابزار