دروغ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دروغ در لغت به معنای سخن نادرست،
خلاف حقیقت و واقعیت،
قول ناحق است و به معنای نقل گفتاری از کسی است که آن را نگفته است.
اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا
آینده،
وعده باشد یا غیر آن.
ضد
صدق است و
خبر از خلاف واقع،چه به صورت
عمد یا
سهو،
می باشد.
دروغ در اصطلاح، همان
اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را
دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین
صفات انسان،
دروغ گفتن است.
در
قرآن کریم آیات متعددی در زمینهی
دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می شود:
۱) «ای کسانی که
ایمان آوردهاید، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.»
با توجه به این
آیه معلوم میشود که
دروغ در نزد خدای
متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا میشود که این خود
عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب
دوزخ را نیز در برخواهد داشت.
۲) در جایی دیگر از
قرآن کریم خداوند متعال میفرماید: «تنها کسانی
دروغ پردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند.»
با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد
مذمت قرار گرفته که او را بیایمان معرفی کرده و هیچ فرد بیایمان
مؤمن تلقی نمیگردد.
۳) در آیهای دیگر میفرماید:« در حقیقت خداوند آن کسی را که
دروغ پرداز ناسپاس است
هدایت نمیکند.»
درآیات دیگر می فرماید: «دروغگو مستحق
لعنت و سزاوار
خشم پروردگار عالم است.»
اخبار وارده در بزرگی
گناه دروغ و شدت
عقوبت و مفاسد مترتب برآن زیاد میباشد که دراین قسمت به برخی از
روایات اشاره میشود:
۱)
پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: «
مؤمن هرگاه بدون عذر
دروغی بگوید هفتاد هزار
ملک او را
لعنت میکنند و
بوی بدی از
قلبش بیرون میآید که تا به
عرش میرسد و خداوند به سبب این
دروغ،
گناه هفتاد
زنا که کمترین آن زنای با
مادر است را برای او مینویسد.»
۲) در جایی دیگر میفرماید: «از
دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه میکند.»
۳) مردی از
رسول خدا صلوات الله علیه پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود:
دروغ زیرا
دروغ سبب فجور و فجور سبب
کفر و کفر سبب دخول در
آتش است.»
۴)
دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخیاش انسان نیست. رسول خدا صلوات الله علیه به
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: در
شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند
خوک و بدنش مانند
بدن الاغ بود و سبب آن
فتنه انگیزی و
دروغ بود.
۵) در روایتی دیگر
پیامبر اکرم صلوات الله علیه ریشه
دروغ را در کمبودها و پستیهای انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی
روح ریشه میگیرد.
۶) در روایتی دیگر، حضرت
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: بزرگترین گناهان نزد خدا،
زبان دروغگو است.
علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:
«
برادران یوسف به خاطر
حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و
تفریح کند و ما
نگهبان او هستیم.»
از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ
قرآن،
شیاطین هستند. آنجا که خداوند میفرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی
نازل میشوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل میشوند.»
از دیگر عواملی که سبب دروغگویی میشود،
گناه و
معصیت است. در
قرآن کریم میخوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به
حق به تو
تلاوت میکنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند،به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش
ایمان میآورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»
از دیگر مصادیق علل دروغگویی،
مکر زنانه است که در
سوره یوسف از
زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و
پیراهن او(
یوسف)رااز پشت پاره کرد و در این هنگام،
شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت:
کیفر کسی که بخواهد به
اهل تو
خیانت کند جز
زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف علیه السلام گفت: او را به اصرار به سوی خود
دعوت کرد و در این هنگام
شاهدی از
خانواده آن زن
شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست میگوید و او از دروغگویان است.»
گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجرا و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته
کوتاهی میکند و به عللی از جمله
ضعف و یا سوء مدیریت،
توفیق حاصل نمیشود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار میگیرد برای حفظ
منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود
متوسل به
دروغ میشود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع میداند.
گاهی انسان مشاهده میکند که
ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه
اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت، انگیزهای بسیار قوی در جهت گفتن
دروغ به شمار میرود.
دروغگویی مانند سایر
بیماریهای روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز میشود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل میشود. دروغگویی عامل اصلی
فسادهای دیگر است، بطوری که شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از
عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:
زندگی در اجتماع بر اساس نوعی
اعتماد نسبی دو جانبه استوار است.
دروغ به این اعتماد لطمه میزند و موجب
اختلال در روابط بین افراد شده و
بدبینی را بین آنان پدید میآورد. همچنین فاش شدن
دروغ شخص
مبتلا باعث میشود تا
آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت
علی علیه السلام میفرماید: سزاوار است که
مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو
اجتناب کنند؛ زیرا او آن قدر
دروغ میگوید که راستش را هم باور نمیکنند.
کسانیکه به گفتههای یک دروغگو اعتماد میکنند و آن را میپذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب
تباهی ایمان و
عقیده افراد میگردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به
هدف و مطلوب خویش،
دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار میداند و این همان
شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام
محمد باقر علیه السلام میفرماید: »
دروغ خانه
ایمان را ویران میسازد.»
از دیگر زیانهای اجتماعی
دروغ، بیآبرویی است.
دروغهای زیادی که از دروغگو
کشف شد،
رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش میشود. رسوایی دروغگو، کشف
دروغ اوست و بیآبرویی دروغگو، بیحیثیت و بیارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال
حیثیت و آبرو میروند. ثروتمند،
ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف میکند. قدرتمند،
قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار میاندازد.
دانشمند، از
دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری میکند.
محبوب ترین چیزها نزد عقلا حیثیت و آبرومندی میباشد و آخرین هدف آنها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن میکنند، ولی دروغگو، با
دست خود این موقعیت را از بین میبرد.
رسول خدا صلوات الله علیه فرمود: کمآبروترین مردم کسی است که
دروغ میگوید.
دروغگو مورد
سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر میرود و بر اثر
دروغ مورد
تنفر قرار خواهد گرفت.
راستی و درستی، ثروت را میافزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار میکند. دروغگویی
سرمایه را
راکد نگاه میدارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار میکند، بلکه اعتبار موجود را نیز میبرد و کسی به
وعده با او
معامله نمیکند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمیشود چون اعتماد کردن به او بر خلاف
عقل است.
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرماید: عادت به
دروغ،
فقر میآورد.
یکی از بیماریهای روانی که دروغگو بدان گرفتار میشود، فراموشی است. امام
صادق علیه السلام میفرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده،
فراموشی است.
اگر کشف
دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشفهای پی در پی،
شرم را از او میبرد و وی را دروغگوی حرفهای میسازد و دیگر، از آنکه عیبش
آشکار شود، ابایی ندارد. با خود میگوید: مردم همه مرا شناختهاند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب
گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام
معصوم علیه السلام فرمود: از
دروغ بپرهیزید، سرانجام
دروغ، پرده دری است و سرانجام پردهدری آتش
دوزخ است.
پیامبر گرامی
اسلام صلوات الله علیه فرمود: به خدا سوگند
دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن
نجات بده.
همچنین
راوی میگوید: از امام هشتم امام
رضا علیه السلام سؤال کردم درباره مردی که از
سلطان بر مال خویش میترسد که مالش را به
زور و ناحق از او بگیرد، سپس به
دروغ سوگند میخورد تا اینکه از
ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز میگوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش
جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز میتواند سوگند
دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری.
و نیز امام صادق علیه السلام فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به
دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها
کفاره ندارد بلکه
اجر هم دارد.
هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و
کینهای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها
دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورتها و دشمنیها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومتها و اصلاح روابط میان مسلمانان
دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومتها و دشمنیها نیز گفتن
دروغ جایز است. بنابراین هرگاه
راستگویی باعث وقوع
فتنه و ایجاد
دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع
فتنه و موجب
دوستی و صمیمیت و ارتباط و
الفت شود، آن
راست،
مذموم و این
دروغ،
ممدوح خواهد بود..
انسان میتواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و
تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیکهای جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامهها و غافلگیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب
دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه جانبه، زمینه
شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.چنانکه وقتی پیامبر گرامی صلوات الله علیه در
جنگ احزاب اطلاع یافت که
بنی قریظه با
مشرکان و ابی سفیان متحد شدهاند و پیمان بستهاند که هرگاه با سپاهیان
توحید بجنگند آنها را
یاری خواهند کرد،
پیامبر صلوات الله علیه
خطبهای برای سپاه
اسلام ایراد فرمود:
بنی قریظه به ما
پیام دادهاند که هرگاه ما با
ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت:
یهود(بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند.
بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن
تفرقه و
تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و
پیروزی مسلمین گردید و در حدیثی پیامبر فرمود: هر
دروغی در پرونده انسان
دروغ نوشته میشود مگر
دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ،
خدعه و
فریب است.
هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر
واجب نیست، جایز است به همسرش
قول مساعد و جواب مثبت و
وعده انجام خواسته او را بدهد گر چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعدهاش وفا نکند و علت جواز
دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و
سوء تفاهم بین زن و شوهر پیشگیری شود و البته
احتیاط اکتفا به حد رفع
ضرورت است. پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود:
دروغ در سه مورد نیکو است: ۱-
مکر و فریب در جنگ. ۲- وعده دادن شوهر به همسر. ۳- اصلاح بین مردم.
هرگاه والدین با
مربی بخواهد در مقام تربیت، فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد.
جایز است به عنوان بعث و
تشویق و ایجاد انگیزه برای انجام کار نیک و یا به عنوان زجر و
تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده
وعید دهد، گر چه تصمیم نداشته باشد به آنچه میگوید عمل کند. مثلاً اگر میخواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده
پاداش دهد و اگر میخواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید
کیفر دهد.
البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و
ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از
خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جایی یکه عملی ساختن
وعده میسر نبوده و موجب
عسر و حرج باشد، گفتن آنچه میداند که نمیتواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.
بهترین راهی که انسان را از
دروغ گفتن باز میدارد این است که توجه پیدا کند که
دروغ گفتن مذمومترین صفات است و بواسطه
دروغ، مورد
قهر و
غضب الهی واقع، و در
آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود
دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار میگردد و او بین مردم رسوا و
مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مردهای در میان زندگان است.
امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر
مرده این است که مردم به او اعتماد میکنند و برای سخن او ارزش قائل هستند اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد زندگی او پوچ و
باطل است.
از طرفی انسان با شناخت ریشههای
دروغ و قطع آن میتواند خود را از آلودگی به
دروغ و
ابتلاء به این
آفت خطرناک مصون دارد.
سایت پژوهه