سیّد محمّد باقر صدر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علاّمه
شهید، آیت الله سید محمد باقر صدر، یکی از بزرگترین اندیشمندان
مسلمان ـ و به تعبیر
امام خمینی: «مغز متفّکر اسلامی» ـ در
تاریخ اسلام به ویژه در
قرن چهاردهم هجری است. فقیهی جامع الشرایط، فیلسوفی اجتماعی، مفسّری بزرگ، متفکری آگاه به فرهنگ و علوم زمانش نویسنده ای توانمند و پر کار و سیاستمداری هوشمند و شجاع و دردمند.
سید محمد باقر صدر در تاریخ ۲۵
ذیقعده ۱۳۵۳ در شهر مقدس
کاظمین دیده به جهان گشود
و دومین فرزند خانواده بود. اجدادش همه از عالمان دین بودند: پدرش سید حیدر که جوانمرگ شد، پدربزرگش
آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر که یکی از مراجع بزرگ تقلید
شیعه در نیمه اوّل قرن چهارده اسلامی بود و در سال ۱۳۳۸ ق. وفات کرد. و دیگر اجدادش که شاخه هایی سر سبز و پر بار از شجره پر برکت «
خاندان صدر» و از تبار غیرتمند و پاک
امام کاظم ـ علیه السلام ـ بودهاند و در سرزمین
ایران،
لبنان و
عراق از پاسداران فرهنگ و اندیشه و دانش و دین بشمـار مـی رفته اند.
برادر بزرگ و معلّمش سید اسماعیل نیز از علما و مجتهدان پر تلاش و جوان
نجف بود که در سال ۱۳۸۸ ق. در چهل و هشت سالگی درگذشت.
خواهرش «
آمنه بنت الهدی صدر» یکی از زنان دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم
فقه و
اخلاق بود که در مسیر جهاد و مبارزه، با برادرش سید محمد باقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به
شهادت و سعادت ابدی ختم گشت.
سید محمد باقر، از پنج سالگی به مدرسه رفت و تا یازده سالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفت انگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجّب آموزگاران و همکلاس های خود را برانگیخت، بطوری که اولیای مدرسه تصمیم گرفتند او را به مدرسه کودکان تیز هوش و نابغه بگذارند تا به هزینه دولت درس بخواند و پس از طی مراحل لازم و قانونی، به دانشگاههای
اروپا یا
آمریکا اعزام کنند و در رشته های علوم جدید تحصیل کند و به کشور خود باز گردد.
او به تحصیل
علوم دینی و پرداختن به رشته کار پدرانش گرایش داشت و از طرفی مادر و برادر بزرگش رضایت ندادند که او به پول دولت وابسته به غرب و دست اندر کاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز عراق، درس بخواند ...
بالاخره با راهنمایی دو دایی
فقیه و دانشمندش
آیت الله شیخ محمد رضا آل یاسین و
آیت الله شیخ مرتضی آل یاسین به فراگیری دروس حوزوی و
علوم دینی پرداخت
.
تحصیلات
علوم دینی را با کتاب «
معالم الاصول» نزد برادرش سید اسماعیل آغاز کرد و دیگر کتابهای دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسیار در مدتی کوتاه خواند و تمام کرد. او علاوه بر تحصیل، دروس ابتدایی را نیز به خواهرش
بنت الهدی می آموخت و
بنت الهدی بی آنکه به مدارس نا مناسب دخترانه آن روز
عراق پای بگذارد، نزد برادرش سید محمّد باقر و گاه سید اسماعیل،
قرآن،
ادبیات،
تاریخ،
حدیث،
فقه،
اصول و ... را آموخت.
در سال ۱۳۶۵ ق. که دوازده ساله بود به همراه برادرش سید اسماعیل به
نجف اشرف رفت تا در محضر اساتید بزرگ
حوزه علمیه شهر امامت، به تحصیلات عالی بپردازد. او دوره عالی
فقه و
اصول را در نزد مرحوم
آیت الله العظمی سید ابو القاسم خویی و مرحوم
آیت الله شیخ محمد رضا آل یاسین گذراند.
فلسفه اسلامی (
اسفار ملا صدرا) را از مرحوم «
شیخ صدرا بادکوبه ای » آموخت. و در کنار آن، طی سالها،
فلسفه غرب و نظرات
فلاسفه غیر مسلمان را به دقت مورد تحقیق و نقد قرار داد.
کتاب «
فلسفتنا» (فلسفه ما) گویای ابعاد گسترده اندیشه های فلسفی سید محمّد باقر صدر است.
در دیگر رشته های علوم مثل
حدیث،
رجال،
درایه،
کلام و
تفسیر نیز سالها به تحصیل و تحقیق و مطالعه گذراند و به کمال رسید.
سید محمّد باقر در طول هفده ـ هیجده سال تحصیل (از آغاز تا پایان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق العاده اش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصیل و مطالعه و مباحثه و تحقیق می پرداخت
و خودش نیز همیشه می گفته است که من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش میکنم. در سایه این پشتکار جانانه بود که بر همه مشکلات فایق آمد و در کسب دانش و فضیلت به مقامی عالی دست یافت و گفتهاند که از هنگام
بلوغ شرعی، خود
مجتهد شده بوده و از مجتهد دیگری
تقلید نکرده است
.
سید محمد باقر از بیست سالگی با تدریس کتاب «
کفایة الاصول» تدریس
خارج اصول و از بیست و هشت سالگی به تدریس دوره
خارج فقه بر اساس کتاب «
العروة الوثقی» پرداخت. بعدها
فلسفه و
تفسیر قرآن نیز تدریس میکرد. او در طول نزدیک به سی سال تدریس و تعلیم، شاگردانی جوان، محقق، پر شور، متّقی، متفکر، آگاه، مجاهد و سیاستمدار تربیت کرد که هر یک از آنها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آیین جهاد در راه خدا شدند و بعد از استادشان، راه علمی، فکری و سیاسی ـ اجتماعی او را ادامه دادند .
۱ـ
سید محمد باقر حکیم
۲ـ
سید محمود هاشمی
۳ـ
سید کاظم حسینی حائری
۴ـ
شیخ مهدی آصفی
۵ـ
سید عبد الغنی اردبیلی
۶ـ
شیخ غلامرضا عرفانیان
و ...
آثار قلمی متفکر بزرگ، شهید سید محمد باقر صدر، همه علمی، تحقیقی، ابتکاری، کم نظیر و مورد استفاده و مراجعه اندیشمندان و اهل علم و مصداق روشن «
باقیات صالحات» است.
در اینجا به معرّفی فهرست گونه این آثار درخشان میپردازیم:
۱ـ فدک فی التاریخ (فدک در تاریخ).
۲ـ غایة الفکر فی علم الاصول.
۳ـ
فلسفتنا (فلسفه ما).
۴ـ
اقتصادنا (اقتصاد ما).
۵ـ الاسس المنطقیه للاستقراء.
۶ـ المعالم الجدیده للاصول.
۷ـ بحوث فی شرح العروة الوثقی.
۸ ـ دروس فی علم الاصول، معروف به «حلقات».
۹ـ الفتاوی الواضحه،
رساله عملیه شهید صدر است که در نوع خود سبک خاصی دارد.
بعضی از عالمان آگاه و روشن بین از جمله
شهید سید محمد مهدی حکیم،
سید طالب رفاعی،
شیخ مهدی سماوی، پس از مطالعه اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق، به این نتیجه رسیده بودند که باید حزبی را مبتنی بر اندیشه و
ایدئولوژی اسلامی تأسیس کنند تا بتوانند مبارزات
مسلمانان آن سامان را سر و سامان بدهند و به اهداف خود نائل آیند. پس از مطرح کردن این اندیشه با آیت الله صدر، «حزب الدعوة الاسلامیت» (حزب دعوت اسلامی) را در سال ۱۳۷۷ تأسیس کردند
آیت الله صدر اساسنامه ای را نیز بر اساس اعتقادات دینی برای حزب دعوت تنظیم کرد. حزب دعوت به فعالیت خود پرداخت آیت الله سید محمد باقر صدر، پنج سال بعد از تأسیس حزب، بنا به مصالحی خود را از آن کنار کشید. امّا به دیگر اعضای حزب توصیه کرد که به کار خود ادامه دهند و او نیز پشتیبان آنان خواهد بود
.
در سال ۱۹۵۸ م. «عبدالکریم قاسم» با ظاهری پیشرو و چپ نما به حکومت
عراق رسید و میدان را برای
کمونیست ها باز کرد. در نتیجه آن موجی الحادی و مخالف
اسلام، سرزمین عراق را فرا گرفت. حوادث دوران حکومت عبد الکریم قاسم، عالمان آگاه و متعهد
شیعه را در آن کشور به حرکت وا داشت. آنان ضروری دیدند که برنامههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فکری مکتب اسلام را هماهنگ با نیازهای حیات بشر معاصر عرضه نمایند. بدین گونه، تشکیل «جماعة العلماء فی النجف» (جامعه روحانیت نجف اشرف) پدید آمد و عالمان بزرگی همچون
شیخ مرتضی آل یاسین،
شیخ محمد رضا آل یاسین،
شیخ محمد رضا مظفر و
شهید سید مهدی حکیم (فرزند
آیت الله سید محسن حکیم) از اعضای اصلی آن بودند.
سید محمد باقر صدر در آن زمان گر چه بخاطر جوان بودن نسبت به سایر اعضاء، که کمتر از سی سال داشت، عضو جماعة العلماء نبود، ولی با آنان همکاری جدّی داشت و حتی نخستین بیانیه جماعة العلماء را نیز او نوشت! و اکثر نوشتههای آنان به قلم او نوشته میشد، زیرا وی قلمی توانا و نثری محکم و نو داشت و آگاهیهای سیاسی و اجتماعی و فلسفی او نیز وسیعتر از دیگران بود. انتشار مجلّه «الاضواء» در سال ۱۶۹۱ م مهم ترین فعالیت فرهنگی جماعه العلماء بود که سر مقالههای پنج شماره اوّل آن تحت عنوان «رسالتنا» به قلم آیت الله سید محمد باقر صدر نگارش یافت. و خواهرش بنت الهدی نیز در این مجلّه مقالات خود را به چاپ میرساند
.
همزمان با این فعالیتها، به پیشنهاد مرحوم
آیت الله سید محسن حکیم ـ
مرجع تقلید وقت ـکتاب کم نظیر«
فلسفتنا» را تألیف کرد
.
از آن پس به بررسی نظامهای اقتصادی اسلام و مکاتب شرق و غرب (
سوسیالیسم و
کاپیتالیسم) پرداخت که حاصل این تحقیق عمیق و بی سابقه، کتاب پر ارج «
اقتصادنا» (اقتصاد ما) شد.
سید محمد باقر صدر،
نهضت امام خمینی در
ایران را روزنه امیدی برای نجات
امت اسلامی میدانست. بنا بر این از آغاز
نهضت اسلامی امام در سال ۱۳۴۲ ش آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمایت میکرد.
در تاریخ ۹
جمادی الثانی ۱۳۸۵، حضرت
امام خمینی از تبعیدگاه
ترکیه به
نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به
حوزه علمیه نجف، جنب و جوشی در آن ایجاد کرد. علما و روحانیون نجف درباره استقبال از امام، نظرات مختلفی داشتند. آیت الله صدر با اشتیاق تمام به همراه عدّهای از علمای دیگر، در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نیز به آن دعوت کرد ... در تمام چهارده سال اقامت امام در
نجف، سید محمّد باقر با ایشان ارتباط نزدیکی داشت و به امام عشق میورزید، عشقی که تا آخر عمر در بین او و امام بود
.
دوران
مرجعیت آیت الله سید محمد باقر صدر، پس از
وفات آیت الله حکیم (۱۳۹۰ ق.) آغاز شد و بسیاری از مردم
عراق از او
تقلید کردند.
در سال ۱۳۹۲ ق. رژیم بعث عراق، بیش از پیش از تحرّکهای ضد استبدادی حزب دعوت اسلامی و دیگر گروههای مبارز و
مسلمان به وحشت افتاد. بنا بر این با یورش به خانههای مبارزان و مجاهدان، عدّه زیادی را دستگیر و زندانی کردند. آیت الله صدر نیز با اینکه
بیمار بود و در بیمارستان نجف بستری شده بود، تحت نظر مأموران سازمان امنیت رژیم بعث قرار گرفت. تا اینکه با اعتراض مردم و علما، سازمان امنیت دست از او برداشت.
در سال ۱۳۹۴ ق. رژیم بعث عراق، پنج تن از شاگردان و مریدان صدر، یعنی
شیخ عارف بصری،
سید عزالدین قبانچی،
سید عمادالدین طباطبایی تبریزی،
حسین جلوخان و
سید نوری طعمه، را دستگیر و
اعدام کرد! این گروه شهیدان، طلایهدار شهدای
انقلاب اسلامی عراق بودند. این حادثه اثر ناگوار و سنگینی بر
روح آیت الله صدر گذاشت و مدتها به سختی متأثر و بیمار بود.
از حوادث مهّم دیگر در دوران مرجعیت آیت الله صدر، حرکت
اربعین سال ۱۳۹۷ بود. مردم
نجف از قدیم هر سال در روز
اربعین حسینی، مویه کنان و عزادار، با پای پیاده از نجف تا
کربلا راهپیمایی میکنند. در آن سال، آیت الله صدر هر چه در توان داشت به هیئتهای عزادار مساعدت کرد تا مراسم شور انگیز اربعین را هر چه با شکوهتر برگزار نمایند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزاداران حسینی، اعتراض خود را علیه سلطه ضد انسانی رژیم بعث عراق، اعلام کردند.
به دنبال آن قیام تاریخی، آیت الله صدر، را دستگیر و به سازمان امنیت بغداد منتقل کردند، در آنجا پس از بازجویی، هشت ساعت تحت شکنجه جسمی و روحی قرار دادند. آثار آن شکنجهها، تا آخر عمر در بدنش هویدا بود و به سختی میتوانست از پلّهها بالا برود.
یکی از برنامههای خطرناک رژیم بعثی عراق، «بعثی کردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست اندر کاران امور
تعلیم و تربیت از مدارس گرفته تا دانشگاهها تکلیف کردند که به حزب بعث عراق بپیوندند و برنامههای ضد اسلامی آن را در تمام سطوح آموزش کشور اجرا کنند ... در این هنگام، آیت الله صدر در مقام
مرجعیت و یگانه پرچمدار مبارزه با حزب
کافر بعث، با صدور فتوایی، پیوستن به حزب و هر گونه همکاری با آن را
تحریم کرد. این
فتوا، تکلیف مردم را روشن ساخت و مردم از پیوستن به حزب و عضویت در آن پرهیز کردند، جز اندکی فرو مایه و بی دین و ترسو.
تاثیر فتوای آیت الله صدر به حدّی بود که یکی از مسؤولان حزب در این باره، اعتراف کرد:
فتوای سید محمد باقر، همه نقشههای ما را نقش بر آب کرده و هیچ کس، جز عده کمی ترسو و بز دل، از پذیرفتن عضویت حزب و همکاری با آن استقبال نکرد.
بدین گونه حزب بعث، دشمن اصلی خود را شناخت.
آیت الله صدر، از حامیان صادق
امام خمینی و
انقلاب اسلامی بود، امام در
پاریس بود که سید محمد باقر صدر، طی نامهای پیشتیبانی خود را از ایشان و ملّت انقلابی
ایران اعلام، و از مقام شهدای انقلاب، تجلیل کرد. همین فعالیتهای او بود که ملّت مسلمان عراق را به سوی حمایت از مردم ایران سوق میداد و رژیم آمریکایی صدام حسین ـ حاکم خونخوار عراق ـ را خشمگین میکرد. در شب ۲۲
بهمن ۱۳۵۷ که شب پیروزی شکوهمند مردم
مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام (ره) بر طاغوت آمریکایی ـ رژیم
محمد رضا پهلوی ـ بود. آیت الله صدر در مسجد جواهری
نجف اشرف به منبر رفت و برای مردم
مسلمان عراق از
انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی در احیای اندیشههای دینی و اصلاح
امت اسلام، سخن گفت و تکلیف مردم عراق را در برابر حکومت ضد دینی بعثی، معین کرد: قیام! ...قیام ...
فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی، در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی کردند.
از دیگر کارهای آیت الله صدر، در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، تالیف سلسله کتابهای «الاسلام یقود الحیاه» در شش جلد بود که شامل بحثهایی نظیر:
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت
دولت اسلامی،
اقتصاد جامعه اسلامی و ... .میشود.
از کارهای شگفت انگیز آیت الله صدر برای بیداری مردم عراق و آماده کردن آنها برای قیام و حرکت در مقابل حکومت جائر آن کشور، برگزاری
تفسیر موضوعی قرآن بود. آن هم بعد از تعطیل کردن
درس خارج فقه!
در
حوزه علمیه نجف کمتر دیده شده بود که یک
مرجع تقلید تفسیر قرآن بگوید آن هم به جای درس
خارج فقه، که این بیشتر مایـه تعجب دیگران میشد. به طوری که برخی از شاگردان او، در این باره از وی سؤال کردند او جواب داد:
«برای من تدریس و تالیف و تحقیق، صورت حرفه و هدف در زندگی ندارد، بلکه ادای وظیفه شرعی به هر نحو ممکن برای من از همه چیز مهمتر است. امروز در این برهه از
تاریخ اسلام و
مسلمین، که
انقلاب اسلامی ایران به رهبری
امام خمینی پیروز شده و پوزه قدرتهای شیطانی شرق و غرب را به خاک مالیده و امت اسلام را در سر تا سر دنیا بیدار کرده است، من وظیفه خود میدانم که با
تفسیر قرآن، افکار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمانهای انقلابی
اسلام را مطرح نمایم و با بیان مفاهیم شور آفرین، حماسی و اجتماعی قرآن کریم، دلها را برای پیوستن به انقلاب اسلامی ایران آماده کنم ... از طرفی،
درس خارج فقه و اصول، بیش از حدّ لازم در حوزه گفته میشود، امّا جای تفسیر قرآن سخت خالی است!»
درس
تفسیر شهید صدر هر هفته دو روز از تاریخ ۱۷
جمادی الاول تا ۵
رجب ۱۳۹۹ طی چهارده جلسه برگزار شد
که بعد از آن رژیم طاغوتی صدام حسین از ترس بیداری مردم، درس تفسیر بیدارگرانه آیت الله صدر را به تعطیلی کشاند.
درس تفسیر قرآن جنب و جوشی در میان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت ظالمانه صدّام از این پدیده خجسته اسلامی، به وحشت افتاد و برای جلوگیری از هر گونه تحرّک، در یک یورش وحشیانه، همه نمایندگان آیت الله صدر را در تمام شهرهای کشور دستگیر و زندانی کرد. شهید صدر روز ۱۶
رجب ۱۳۹۹ را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژیم اعلام کرد. مردم به اطاعت
رهبر و
مرجع تقلید خود برخاستند، دست از کارهای خود کشیدند، بازارها را تعطیل کردند و برای بیعت با رهبرشان به خانه او شتافتند ... همان شب آیت الله صدر دستگیر و روانه
بغداد شد. در سازمان امنیت بغداد، از او خواستند که دست از پشتیبانی
انقلاب اسلامی بردارد و مردم عراق را تحریک نکند. امّا شجاعانه جواب داد. «من یک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه
مسلمانان جهان ـ و نه تنها عراق و
ایران ـ مسؤولم و باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم و وظیفه شرعی منحصر به ایران و عراق نیست. حمایت از
انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن هم، یک وظیفه شرعی است!»
همان روز
بنت الهدی، به ایراد یک سخنرانی در حرم
امام علی علیه السّلام پرداخت و از مردم خواست که به خیابانها بریزند و در مقابل دستگیری آیت الله صدر، به رژیم بعثی اعتراض کنند. همینگونه نیز شد و رژیم برای ایجاد آرامش و جلوگیری از گسترش اعتراض مردم، مجبور شد که آیت الله صدر را آزاد کنند.
روز ۱۸ رجب ۱۳۹۹،
خانه آیت الله صدر و کوچههای اطراف آن از اوّل
صبح تا پاسی از
شب، مملو از جمعیتی بود که دیروز برای آزادی رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض آمیز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار دیگر با او
بیعت کنند.
رژیم ستم پیشه صدام حسین، از تجدید پیمان
امت مسلمان عراق با
مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و برای قطع رابطه مردم با آیت الله صدر، نیروهای امنیتی را در سر کوچه آیت الله صدر و کوچههای اطراف، مستقر کردند. بدین گونه محاصره نه ماهه خانه آیت الله صدر آغاز شد.
در مدّت نه ماه محاصره، رژیم با فرستادن ماموران و مزدوران خود به نزد آیت الله صدر، سعی کرد او را از راهی که در پیش گرفته، منصرف کند، ولی آیت الله صدر ثابت و استوار ایستاد و همچنان از
انقلاب اسلامی ایران و امام و مردم انقلابی
ایران حمایت کرد و هرگز به خواستههای رژیم خونخوار صدام، گردن ننهاد.
تا اینکه در بعد از ظهر گرم و سوزان روز
شنبه ۱۹
جمادی الاول ۱۴۰۰ (۱۶ فروردین ۱۳۵۹)، «ابو سعید» رئیس سازمان امنیت
نجف، با عدّه ای از مزدوران امنیتی، آیت الله صدر را دستگیر و به سرعت از نجف به
بغداد منتقل کرد. آیت الله صدر این بار میدانست که دیگر بر نخواهد گشت، چون وقتی ابو سعید جنایتکار گفت: «آماده باشید به بغداد برویم!» به آرامی گفت: «من خیلی وقت است که آماده شهادتم!»
فردای آن روز، حکومت جبّار بغداد، اقدام به دستگیری
بنت الهدی کرد چون بیم داشت مبادا بنت الهدی بار دیگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت کند و رژیم را رسوا نماید!
برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان امنیت کشور، در
زندان از آیت الله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضدّ
امام خمینی و
انقلاب اسلامی بنویسد، تا آزاد شود، و گر نه کشته خواهد شد!
آیت الله صدر این خواسته آن آدمکش را ردّ کرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواستههای غیر انسانی و ضد دینی شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم! ...»
وقتی که مزدوران بعثی، از منصرف کردن آیت الله صدر و خواهرش مأیوس شدند، آن دو علوی پاک نژاد مظلوم را در روز
سه شنبه ۲۳ جمادی الاول ۱۴۰۰ (۱۹ فروردین ۱۳۵۹) زیر شکنجه به
شهادت رساندند. جنازه آن دو
شهید در جوار مرقد
امام علی علیه السّلام، در آرامگاه خانوادگی«شرف الدّین» به
خاک سپرده شد.
امام خمینی، در پیامی که به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهید داد، سوگمندانه نوشت:
« ...مرحوم آیت الله شهید سید محمّد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که معلمین دانش و
اخلاق و مفاخر علم و ادب بود، به دست رژیم منحط بعث
عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیدهاند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیتهای عزیز از موالیان خود بردهاند ...»
سایت اندیشه قم