ظلم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ظلم یکی از
رذایل اخلاقی و
مذموم است.
ظلم (
مصدر عربی) در
لغت به معنای
وضع شیء در غیر موضع خود،
ستم، ستم کردن و
بی داد آمده است.
ابن فارس گفته است:
ظا و لام و میم دارای دو معنی
اصولی است: ۱-
تاریکی و
سیاهی ۲- چیزی را از ستم در غیر موضوع خود نهادن.
همانطور که
شخص در تاریکی چیزی را نمیبیند در حال ستم کردن هم مثل اینکه در تاریکی فرو رفته نمیتواند
درک حقیقت کند و بطور کلی میتوان گفت ظلم به معنای ستم و گذاشتن چیزی در غیر محل آن است.
اما آنچه در
اصطلاح و
عرف مردم از ظلم ذکر میشود بیشتر
مصادیق آن میباشد که ظلم به معنای اخص است که به آنها اشاره خواهد شد.
قرآن کریم در حدود ۲۹۰
آیه در مورد
پیکار با ستم و
ستمکاری و
دفاع از
ستمدیدگان با صراحت
قاطعانه بیان فرموده است، اما
وجوهی را که قرآن در
باب ظلم بیان کرده میتوان در چند وجه خلاصه کرد:
«(آری) آنها که
ایمان آوردند و ایمان خود را با
شرک و ستم نیالودند،
ایمنی تنها از آن آنهاست و آنها
هدایت یافتگانند.»
«هر کس از
حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده؛ تو نمیدانی...»
چنانکه خداوند متعال میفرماید:
«و کسی را که
خداوند خونش را
حرام شمرده،
نکشید، جز به
حقّ. و آن کس که
مظلوم کشته شده، برای
ولیش سلطه ( و حق
قصاص) قرار دادیم؛ اما در
قتل اسراف نکند، چرا که او مورد
حمایت است.»
و
ابر را
سایبان شما کردیم و
من و
سلوی بر شما فرو فرستادیم، از
پاکیزه های آنچه
روزیتان کرده ایم بخورید، و بر ما ستم نکردند، بلکه بر خویش ستم می کردند.
و ما بر آن ها ستم نکردیم بلکه خودشان
ستمکار بودند.
هر که
اعمال وزن شده اش سبک آید، آنان کسانی هستند که به خودشان
زیان زده اند، چرا که به
آیات ما ستم می کردند.
گفتند:
سزایش آن است که هر که
جام در
بار وی یافت شد او خودش سزای آن است. ما ستمکاران را این گونه
کیفر می دهیم.
در
اخبار متواتره که از
ائمه معصومین(ع) به ما رسیده است هر جا سخن از ظلم به میان آمده،
ذمّ عظیم و
تهدید بر آن وجود دارد؛ چرا که واژه ظلم،
مذمت و
عقوبت را به همراه خود دارد.
پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
«
پستترین و
ذلیلترین خلق در نزد
خدا کسی است که امر
مسلمانان در دست او باشد و میان ایشان به
راستی رفتار نکند.»
و نیز در
حدیثی دیگر فرمودند:
«هر کس از
انتقام و
مکافات بترسد، البته از ظلم و
جور کردن باز میایستد.»
و در حدیثی حضرت
امیرالمومنین علی(ع) میفرماید:
«به سبب ظلم،
نعمتها زایل میگردد و به
نکبت مبدّل میشود.»
امام سجاد (ع) هنگام
وفات به
امام محمد باقر(ع) فرمود که: «زنهار، ای
فرزند! که ظلم کنی بر کسی که
دادرسی به غیر از خدا نداشته باشد. زیرا که او کسی دیگر را ندارد و دو دست به درگاه مالک الملوک برمیدارد و منتقم حقیقی را بر سر
انتقام میآورد.»
از جمله معانی ظلم این است که چیزی در غیر محل و جایگاهش قرار گیرد و به همین جهت برای آن مصادیق فراوانی است. از جمله:
براستی ظلمی بالاتر از این نمیشود که
انسان،
جماد بی ارزش و یا انسان ناتوانی را همتای وجود نامحدودی قرار دهد که بر سراسر
جهان هستی
حکومت میکند.
این قسم از ظلم شامل ارتکاب
گناهان میشود که البته سادهترین و نزدیکترین راه به
مغفرت الهی همان
توبه میباشد و خداوند هم در
قرآن کریم
وعده مغفرت بر ظلم به
نفس را داده است.
این قسم نیز دارای مصادقی فراوانی است. از جمله: ظلم
مالی، که شامل
پایمال کردن حق مالی یک انسان یا یک
جامعه میباشد و یا ظلم
جانی که اینگونه
تجاوز و
ستمکاری از وارد کردن یک
جراحت کوچک بر
بدن تا
کشتن یک یا چند انسان را شامل میشود و یا ظلم
اعتباری که همان تجاوز به حقوق اعتباری انسانهاست و نیز مصادیق دیگر ظلم ها.
حال که با اقسام ظلم آشنا شدیم
سزاوار است که اشخاص ظالم را نیز بشناسیم. ظالمین، کسانی هستند که
مردم را با انواع وسایل از راه خداوند باز میدارند و این کار از طریق القای
شبهه و زمانی از طریق تهدید و گاهی
تطمیع و مانند آن صورت میگیرد و هدف همه آنها یکی است؛ یعنی بازداشتن از راه خداوند متعال.
در سخنان
حضرت علی(ع) برای
ستمگر سه
نشانه و علامت بیان شده است:
الف- نسبت به کسی برتر از اوست
نافرمانی میکند.
ب- بر آنکه
فروتر از اوست به
چیرگی ستم میکند که این شیوه بسیاری از
حاکمان لاابالی بوده و می باشد.
ج- ستمگران را یاری و پشتیبانی میدهد.
هر پدیدهای
نیاز به یک علتی دارد و برای این
رذیله اخلاقی علتها و عوامل زیادی ذکر شده است که ممکن است گاهی علت بیرونی و گاهی منشأ درونی داشته باشد، که به طور مختصر به برخی عوامل اشاره میشود:
گاهی انسان ستمکار چنان در
خباثت و
وقاهت غوطهور است که گویی از تعدّی و تجاوز به حقوق دیگران مخصوصاً به حقوق ضعفا و
بینوایان لذت میبرد و هر چه که در تعدّی و تجاوز به دیگران بیشتر
خشونت انجام میدهد بر لذت و
شقاوت او میافزاید.
گاهی منشأ ظلم و تعدی،
سودجویی و
خودخواهی و
خودکامگی است، اگر چه وقاحت این نوع ظلم به شدت قسم اول نیست ولی در عین حال با نظر به عظمت حقی که پایمال میگردد، یا بی یار و
یاور بودن شخصی که مورد تعدّی و ظلم قرار میگیرد، دارای درجات شدید و ضعیف میباشد.
بعضی از افراد بدنبال جایگاه و موقعیتی که پیدا میکنند و میخواهند به
مقامی برسند راه ستم را بیش میگیرند و از این راه
سعی میکنند به موقعیت شان برسند.
حضرت علی(ع) در یکی از
خطبههایشان، عوامل ظلم و ستم را به خود افراد نسبت میدهد و چنین میفرماید:
«هیهات که با شما بتوانم تاریکی را از
چهره عدالت بزدایم و کجیها را که در حق راه یافته است، راست نمایم.»
حضرت علی(ع) در این سخن شان، علت ظلم را به خود افراد برمیگردانند چرا که آنها بر روی
عدل،
ظلمت و تاریکی انداخته و مسیر حق را
منحرف کردهاند.
ظلم و ستم، همانند سایر
صفات رذیله و ناپسند، آثار و پیامدهای منفی به همراه دارد که به طور مختصر در دو بخش بیان میشود:
که شامل ظلم فرد به خودش و ظلم فرد به دیگران میشود.
الف-
عذاب وجدان: ظالم همیشه
اعصاب خود را
ناراحت کرده و وجدان او،
ناخودآگاه آزارش میدهد، چرا که انسان
فطرتاً خداجو است و به خداوند
گرایش دارد و او را در همه جا میجوید، اما با ظلم و جوری که مرتکب میشود پرده ای روی فطرت خویش میکشد و
شیطان او را از
معرفت خدا باز میدارد.
ب-
قصاص در
دنیا: ظالم علاوه بر
عقوبات اخروی به
انتقام دنیایی هم
مبتلا خواهد شد و همیشه
منفور مردم و
جامعه خواهد بود و مورد
لعن مردم قرار میگیرد.
الف- عقوبت و
عذاب آخرت: از آنجا که ظلم جزو
گناهان بزرگ محسوب میشود لذا در آخرت عذابهای بسیار سخت و سنگینی برای فرد ظالم مهیا است. چنان که
حضرت علی(ع) میفرماید: «روز انتقام گرفتن از ظالم سختتر از ستمکاری بر
مظلوم است.»
ب- لعن
خداوند و
محروم از
بخشایش او: هر کسی ممکن است که نسبت به
احوال خود، ظالم شود، خداوند در جاهای مختلفی، ظالمین را مورد لعن خود قرار داده است و در
آیات گوناگون به جهت
تنبیه ظالمان، عذابهایی را
یادآوری کرده است که شاید
درس عبرتی برای آنان باشد.
الف-
تنگدستی مردم و سلب
آرامش از آنها: از جمله آثار و پیامدهای منفی که ظلم در عرصه
اجتماع از خود بر جای میگذارد این است که عدهای که تحت ظلم واقع شده، در سختی
زندگی میکنند و
آسایش و آرامش آنها توسط اشخاص ظالم سلب میشود.
ب-
ویرانی و
زوال حکومت:
سقوط تمدن و ویرانی یک اجتماع از زمانی آغاز میشود که بیماری ظلم، شروع به گستردن ریشههای خود در جامعه مینماید و خواستههای مردم مورد
بی اعتنایی قرار میگیرد. همانطور که
عدالت و
رعیت پروری، باعث
دوام و
پایداری دولت و خلود
سلطنت میگردد.
ج- ایجاد
تفرقه: یکی دیگر از پیامدهای منفی ظلم، از بین رفتن
روح وحدت کلمه میان افراد است. همانطور که حضرت علی(ع) میفرماید: «اگر
زمامدار بر رعیت ستم کند وحدت کلمه از بین میرود و هنگامیکه وحدت از بین برود،
نیکان خوار میشوند..»
الف- لعن
پروردگار: یکی از عذابهایی که در
جهان آخرت متوجه شخص ظالم میگردد، لعنت الهی بر این فرد است. در آیات
قرآن نیز در جاهای مختلفی، ظالمین مورد لعن و
نفرین قرار گرفتهاند.
ب- عقوبت الهی: فرد ظالم در عالم آخرت دچار
عقوبت خداوند قرار میگیرد و اسباب
بدبختی او فراهم میشود و عذاب اخروی بسی سنگین تر از عذاب دنیوی است.
هر یک از صفات رذیله که انسان در صدد
علاج آن برنیاید و
پیروی از آن کند، رو به
اشتداد میگذارد و مراتب شدت
رذایل مثل شدت فضایل نامتناهی است. اگر انسان
نفس اماره را به حال خود واگذارد، به واسطه
تمایل ذاتی آن به
فساد، میل به فساد پیدا میکند. تا آن جا که رذیلهای که از آن پیروی میکرد، به عنوان صورت اصلی و
ذاتی نفس
آدمی، تجلی پیدا می کند.
از آنجا که
معالجه امراض نفسانی، با معجونی مرکب از
علم و
عمل است، پس دفع صفت رذیله ظلم و کسب
فضیلت عدالت هم علاج علمی و عملی دارد. علاج علمی آن است که در مفاسد دنیوی و اخروی ظلم و فواید عدل،
تأمل شود و بداند که ظلم باعث
تباهی است و نیز تنفر مردم از شخص ظالم را به یاد آورد.
علاج عملی آن است که پیوسته
اخبار و آثاری که در ذم ظلم و مفاسد آن و
مدح عدل و
فوائد آن رسیده، را
مطالعه کند و با اهل علم و
فضل مجالست نماید و دادرسی
فقرا و مظلومین کند تا
لذت عدالت را بیابد.
محور اصلی در
مبارزه با رذایل و
خودخواهی که منشأ رذایل و مفاسد است، توجه به معاد و عذابهای اخروی است.
روح تمام
تعالیم آسمانی این است که انسان در همه حال به حضور پروردگار
توجه داشته باشد و از
یاد مرگ و آخرت
غفلت نکند.
یکی از جلوههای درخشنده
معارف اجتماعی
اسلام، دستور «
امر به معروف و
نهی از منکر» است. اسلام به ما میآموزد که در جامعه،
سرنوشت هر
مسلمان با مسلمانان دیگر
ارتباط دارد. به همین جهت مردم جامعه نباید در برابر
زشتیها و ستمگریها بی اعتنا باشند، زیرا یک
خلاف اجتماعی که از کسی سربزند، آثار سوء آن تنها به خود او محدود نمیشود بلکه همه جا را فرا میگیرد و همه
غرق میشوند.
یکی از راههای مبارزه با ظلم،
قطع رابطه کردن افراد جامعه با حاکمان ظالم و
زورگو است و نیز در هیچ کاری به آنان
کمکی نرسانند.
از راههای مؤثر و مهم در
مبارزه با ظالمین، قیام کردن است، همانگونه که
پیامبران و
امامان(ع) نیز در طول
زندگی خود،
قیام هایی علیه ظالمین انجام دادهاند که ذکر آنها در
تواریخ آمده است.
حضرت علی(ع) طی
خطبه ای به قیام علیه ظالمین اشاره میکند.
پژوهشکده باقر العلوم.