اعتدال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میانهروی، برگزیدن راهی میان
افراط و
تفریط را اعتدال گویند. در فقه از آن به مناسبت در بابهای
طهارت،
صلات،
صید و ذباحه،
حدود و
قصاص سخن رفته است.
اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه «عـدـل» و در
لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر
و بهطور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری
مساوات بین جهات مختلف است
، ازاینرو نقطه مقابل اعتدال،
افراط و
تفریط نامیدهمیشود.
که مفهوم جامع هر دو
فساد به معنای خروج از حالت اعتدال است، بنابراین، دو
مفهوم «اعتدال» و «
صلاح» با یکدیگر رابطه جانشینی و هر دو با مفهوم «فساد» رابطه تقابل دارند
؛ همچنین با توجه به اینکه اعتدال بهمعنای میانهروی است،
اسراف نقطه مقابل آن بهشمار میرود.
اعتدال در
فرهنگ اسلامی در معانی اصطلاحی گوناگونی بهکار رفته که همه آنها بامعنای لغوی تقارب دارد.
در
پزشکی به حالت هماهنگی میان «
اخلاط چهارگانه» اعتدال گفتهمیشود
و در
جغرافیا نیز به
خط استوا که فاصله یکسانی با
قطب شمال و
جنوب دارد و ساعات
شب و
روز در آن ثابت است محل اعتدال گفته میشود.
در
علم هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة
البروج و معدّل النهار به اعتدال ربیعی و خریفی تعبیر میکنند.
واژه اعتدال در
قرآن کریم نیامده است؛ ولی این
مفهوم را میتوان از واژگان «
قوام»
، «
وسط»
، «
قصد»
، «
سواء»
و «
حنیف»
استفاده کرد.
همه این واژگان با اندکی اختلاف به وضعیت میانه و حدّ وسط اشاره دارد.
از سوی دیگر واژگان «
اسراف»، «
اتراف»، «
تبذیر»، «
غلوّ»، «
اعتداء»، «
فَرط»، «
تفریط» و «
قتر» که در دو سوی وضعیت میانه قرار دارد در ارتباط وثیق با موضوع اعتدال است.
در
احادیث اسلامی نیز موضوع اعتدال بیشتر در قالب کلید واژه «
قصد» مورد تأکید و سفارش ویژه قرار گرفته و با معادل قرار دادن آن با مفهوم
حق، هرگونه خروج از راه اعتدال نوعی
ستم شمرده شده است.
جهان آفرینش از نگاه
قرآن به شیوهای متناسب و معتدل تصویرشده
و در این میان از مراعات اعتدال در آفرینش
انسان نیز بهطور خاص یاد شده است.
عوامل خروج از اعتدال:
۱.
جهل:
بر اساس
آیه ۵۵
سوره نمللوط(علیه السلام)
جهالت قوم خود را عامل خروج آنان از اعتدال و گرایش آنان به
همجنس بازی معرفی میکند: «اَئِنَّکُم لَتَأتونَ الرِّجالَ شَهوَةً مِن دونِ النِّساءِ بَل اَنتُم قَومٌتَجهَلون».
۲.
تمایلات نفسانی:
قرآن کریم افراطگرایان را پیرو
هوای نفس خویش معرفی میکند: «ولا تُطِعْ مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا واتَّبَعَ هَوهُ وکانَ اَمرُهُ فُرُطـا»
، چنانکه
هوا پرستی را عامل
انحراف جنسی شمرده است: «و یُریدُ الَّذینَ یَتَّبِعونَ الشَّهَوتِ اَن تَمیلوا مَیلاً عَظیما».
همچنین
قرآن از
مسیحیان میخواهد که در
دین خود
غلوّ نکنند و در پی هوا و
هوس یهودیان که در دین خود غلوّ کرده و از حدّ اعتدال خارج شدهاند حرکت نکنند: «قُل یـاَهلَ الکِتـبِ لا تَغلوا فی دینِکُم غَیرَ الحَقِّ ولا تَتَّبِعوا اَهواءَ قَوم قَد ضَلّوا مِن قَبلُ واَضَلّوا کَثیرًا وضَلّوا عَن سَواءِ السَّبیل».
۳.
غفلت از
یاد خدا:
در آیه ۲۸
سوره کهفافراط گرایان را غافل از یاد
خدا معرفی میکند: «ولا تُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا واتَّبَعَ هَوهُ وکانَ اَمرُهُ فُرُطـا».
دانشمندان اخلاق برای هر
خصلت روحی دو حالت
افراط و
تفریط در نظر گرفته و میانهروی در آن
خصلت را اعتدال نامیده
و آن را منشأ فضایل چهارگانه در
علم اخلاق برشمردهاند.
انسان دارای قوای چهارگانه
عقل نظری،
عقل عملی،
غضب و
شهوت است و
سعادت و
کمال انسان در این است که این
قوا را از افراط و تفریط نگه داشته و در زندگی تعادل آنها را حفظ کند.
در نتیجه این تعادل، از
قوه عاقله «
حکمت» پدید میآید و از
قوه عامله (
عقل عملی) «
عدالت» و از تعادل نیروی غضب، «
شجاعت» و از تعادل نیروی شهوت «
عفت» و
پاک دامنی به دست میآید و اعتدال سه
قوه اخیر در صورتی است که مطیع
اوامر و
نواهی عقل نظری باشند.
البته برخی
عدالت را تعادل و
کمال همه قوای چهارگانه و حکمت را کمال عقل عملی دانستهاند.
، ازاینرو در صورت گرفتار آمدن به هریک از صفات ناشایست، راه درمان را با تقویت صفت مقابل تا حدّ رسیدن به حالت اعتدال دانستهاند.
در این میان
واجبات شرعی مانند
روزه و
انفاق، و باورهای دینی مانند
توکل و
زهد نقش بسزایی ایفامیکنند
، بنابراین،
معیار اعتدال،
عقل و
شرع معرفی شده
و در واقع حالت اعتدال همان پایبندی به
کتاب و
سنت در رفتار و گفتار شمرده شده است
که آیاتی همچون «فاستَقِم کَما اُمِرتَ»
و «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم»
به آن اشاره دارند.
همچنین از این
آیات برمیآید که انسان بر اثر
سیر و سلوک اخلاقی همواره میتواند به اعتدال کامل نزدیکتر شود، گرچه کاملا به آن دست نیابد
بنابراین، راه
سلوک همواره امتداد داشته و از مرحلهای به مرحلهای متعالیتر صعود میکند؛ همچنین در
اخلاق اجتماعی مفهوم
عدالت با این پیش فرض که
عدل به معنای استواری در
راه حق و نلغزیدن به سوی
باطل است، به حالت اعتدال
تفسیر شده است.
در نگاهی کلی به مبحث اعتدال در
اخلاق اسلامی میتوان از آن به عنوان حالت ثبات و سلامت روح و روان آدمی یاد کرد
که هماهنگی میان
خلقیات و
رفتار انسان و در نتیجه
آرامش و
اطمینان را در پی دارد
بنابراین هرگونه
اضطراب و پیدایش صفات نکوهیده اخلاقی مانند
ترس و
نفاق و
جهل بر اثر خروج از حالت اعتدال رخ میدهد.
بر اعتدال در
فقه مسائلی بار میشود که به آنها اشاره میشود.
وضو: در وضو،
موالات واجب است و مراد از آن- بنا بر آنچه به مشهور نسبت داده شده-
شستن هر
عضو پیش از خشک شدن عضو سابق است.
ملاک در خشکی، هوای معتدل است.
بنابراین، چنانچه عضو شسته شدۀ پیشین بر اثر شدّت
گرما فوری
خشک شود، وضو
صحیح است.
کسی که برای وضو به
آب دسترسی ندارد، واجب است در
زمین هموار به اندازۀ برد دو
تیر و در
زمین ناهموار به اندازه برد یک تیر- که توسط
انسان دارای نیروی
معتدل با
تیر و کمان معتدل پرتاب میگردد- برای یافتن آب
جستجو کند.
صلات: بر
نمازگزار واجب است در حال
قیامو نیز پس از ذکر
رکوع، به حال اعتدال (
انتصاب) بایستد
و پس از ذکر
سجدۀ نخست، به همان حالت بنشیند.
در این
حکم، تفاوتی میان
فریضه و
نافله نیست؛ هر چند برخی متأخّران، ترک اعتدال را در نافله، موجب
بطلان ندانستهاند.
رعایت اعتدال در حال سجده
مستحب است.
صید و ذباحه: در این که بیرون آمدن
خون به اندازۀ معتدل از
حیوان ذبح شده، از شرایط حلیّت
ذبیحه است، اختلاف میباشد.
حدود:
حدّ شلاق در
گرما و
سرمای شدید اقامه نمیشود و باید تا زمان اعتدال
هوا- مانند وسط روز در
زمستان و دو طرف
صبح و
عصر در
تابستان- به تأخیر افتد. بنابراین، اگر
بزهکار بر اثر اجرای حدّ در زمان اعتدال بمیرد، اجرا کنندۀ حدّ
ضامن نیست، بر خلاف صورت اجرای آن در زمان غیر معتدل.
قصاص: در
استحباب یا
وجوب تأخیر استیفای
حق قصاص اعضا از زمان گرما و سرمای شدید در روز تا زمان اعتدال هوا اختلاف است.
دانشنامه موضوعی قرآن فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۹۴-۵۹۵.