پوشاندن صورت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از
محرّمات مخصوص بانوان
محرم در همه مذاهب فقهی پوشاندن
صورت است.
پوشاندن صورت یکی از محرمات
احرام شمرده شده و از آن با عناوینی چون
تغطیة الوجه ،
تخمیر الوجه
و ستر الوجه
تعبیر میشود. در باور فقیهان امامی و
شافعی و
حنبلی ، پوشاندن صورت از مسائل ویژه
زنان احرام گزار است.
در باور همه فقیهان امامی
و
اهل سنت ،
پوشاندن صورت برای
زن روا نیست. در باور برخی دیگر، این کار برای
مرد نیز در حال احرام جایز نیست و به تعبیر دیگر، اسفار (آشکار کردن) صورت
واجب است.
شماری از فقیهان این حکم را اجماعی
و برخی آن را مطابق نظر همه فقیهان امامی و اهل سنت شمردهاند.
از جمله پشتوانههای فقیهان برای این حکم، روایاتی مانند «احرام المراة فی وجهها»
و احادیثی است که زنان احرام گزار را از پوشاندن صورت با
نقاب نهی کردهاند.
البته در برخی از این روایات
تعبیر «کراهت» آمده که فقیهان یا مقصود از آن را
حرمت شمردهاند
و یا
کراهت را ویژه نقابی دانستهاند که به صورت اسدال باشد.
اسدال بدین معنا است که پارچهای با قدری فاصله در برابر صورت قرار گیرد، به گونهای که با صورت تماس نداشته باشد. در برخی منابع فقهی و روایی امامیان
و اهل سنت،
دو روایت منقول از
اسماء و
عایشه که از پوشاندن صورت خود در حال احرام گزارش دادهاند، بر اسدال حمل شده است.
یکی از اختلافات فقهی بین فقهای
شیعه و اهل سنت در مورد پوشاندن صورت برای مردان و زنان محرم است ؛ باین بیان که فقهای اماميه معتقد اند؛ پوشاندن صورت براى مرد در حال احرام جایز است و آنرا حرام نمیداند ولی پوشاندن صورت را برای زنان حرام میداند؛ در عین حال معتقدند زنان می توانند براى رو گرفتن از
نامحرم ،
چادر يا جامه را كه به سر افكنده؛ پايين بيندازد.
برخی از مذاهب اهل سنت(شافعيه و حنابله) همانند شیعه
فتوا میدهند،
اما برخی دیگر(حنفيه و مالكيه)پوشاندن صورت براى مرد و زن را در حال احرام حرام میدانند.
و درباره پوشاندن صورت برای زنان میگویند: اگر بیگانه در حال نگاه كردن به او است و يا آنكه زن زيبا باشد؛ جائز است صورت خود را بپوشاند.
با توجه به اینکه
اسلام برای حجاب خیلی ارزش قائل است ؛ چرا در حج زن نباید صورت خود را بپوشاند؟ پاسخ اجمالی این است که ؛ احکامی که در ارتباط با
حجاب زن در
نماز و غیر آن در روایات آمده است، با حرام بودن پوشاندن صورت زن در احرام حج منافاتی ندارد؛ زیرا در حج نیز زن لازم است خود را از نامحرم دور نگه داشته و خود را عامدانه در معرض دید نامحرم قرار ندهد.
اما دلیل لزوم نپوشاندن صورت در احرام حج را در امور دیگری باید جستوجو کرد که به برخی از آنها در روایات نیز اشاره شده است و برخی نیز استنباط شخصی افراد است؛ مانند اینکه انسان نباید بین خود و خدایش مانعی ایجاد نماید و یا لازم است در حج افراد شناخته شوند تا خدای ناخواسته تبهکاران با پوشش مخفی در
فریضه حج اخلال ایجاد نکنند.
یا با اینکه پوشاندن صورت در حال احرام بر بانوان جایز نیست تا آزمایشى باشد براى مردان که چقدر بر
نفس امّاره تسلّط دارند؛ لذا مردان و زنان باید سعى کنند از این امتحان درست بیرون آیند.از نگاهی دیگر یکى از ویژگیهاى حج، ترک آسایشطلبى و تحمل زحمت در راه دوست است. حجگزار براى نیل به لقاى الهى و قرب بارگاه او، باید بدن خود را به زحمت و سختى انداخته و مشتاقانه دشواریها را بپذیرد و هر چه پذیرش سختیها بیشتر باشد، دلبریدن از دنیای مادى آسانتر خواهد شد.
در روایات نیز نرفتن زیر سایه و نپوشاندن صورت – چه برای مرد و چه برای زن - با این نگاه توجیه شده است:
۱. عبدالله بن مغیره از
امام کاظم (ع) درباره سایه براى مُحرم پرسید. امام(ع) در پاسخ آنرا حرام دانست.او گفت: من گرمایى هستم و گرما بر من طاقتفرسا است. آیا راه چارهاى براى من وجود دارد؟امام(ع) فرمود: «أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الشَّمْسَ تَغْرُبُ بِذُنُوبِ الْمُحْرِمِینَ»؛
یعنی آیا نمیدانى که
خورشید ، گناهان افرادی که محرم شدهاند را محو میکند.
۲.
امام باقر (ع) فرمود: «زن در حال احرام، نقاب و روبند نزند؛ زیرا احرام زن در صورت او و احرام مرد در سر او است».
۳. درباره
حکمت باز بودن صورت زن،
امام صادق (ع) به زنی فرمود: «فَإِنَّکِ إِنْ تَنَقَّبْتِ لَمْ یَتَغَیَّرْ لَوْنُکِ»؛
همانا اگر تو نقاب و روبند بزنی رنگ صورتت تغییر نمیکند.بنابراین، راز و حکمت حرمت پوشش بخشهایی از بدن، از جمله صورت، در حال احرام، چشیدن سختی حالت احرام،
دوری از آسایش طلبی و تن آسایی،
به ویژه با توجه به اهتمام و توجه ویژه زنان به حفظ پوست صورت خود و رنگ آن در برابر آفتاب و سرما
است. برخی برآنند که باز بودن روی زنان، آزمایشی برای مردان است که نگاه خود را از آنان فروبندند.
در باور فقیهان،
نهی از پوشش صورت در حال احرام، شامل هر گونه پوشش اعم از لباس و غیر لباس
مانند پوشاندن صورت با گل و بادبزن یا فروبردن صورت در آب
می شود. پشتوانه آنها افزون بر اطلاق روایات و نیز تعلیل آنها بر این حکم،
روایاتی دیگر است که جز پوشاندن صورت با لباس و نقاب، از پوشاندن صورت با چیزهایی مانند بادبزن هم نهی کردهاند.
همچنین به یکسانی حکم پوشش صورت با پوشش سر که در آن تفاوتی میان لباس و غیر لباس نیست، استناد شده است.
البته برخی از فقیهان حکم را تنها شامل لباس شمرده و این تعمیم را نپذیرفتهاند.
در این که آیا حرمت پوشاندن صورت به پوشاندن همه آن اختصاص دارد یا پوشاندن بخشی از صورت را هم در بر میگیرد، دیدگاهها متفاوت است.
بیشتر فقیهان امامی بر آنند که میان پوشاندن همه یا قسمتی از صورت تفاوت نیست.
از جمله پشتوانههای آنها، روایات نهی از پوشیدن نقاب
است، حتی اگر بخشی از صورت را بپوشاند.
پشتوانه دیگر، یکسانی حکم پوشش صورت با پوشش سر است؛ یعنی فقیهان میان پوشش بخشی از سر یا همه آن تفاوتی باور ندارند.
در برابر، برخی فقیهان محدوده پوشش حرام را همه صورت دانسته و به جواز پوشاندن بخشی از صورت حکم دادهاند.
پشتوانه آنها این سخن است که فهم عرفی از روایات دلالت گر بر حرمت، پوشاندن همه صورت، نه بخشی از آن است.
با این همه، برخی فقیهان پرهیز از پوشاندن بخشی از صورت را مقتضای احتیاط دانستهاند.
در باور عموم فقیهان اهل سنت، حکم ممنوعیت پوشاندن صورت، عام است و پوشاندن بخشی از آن را نیز در بر میگیرد.
در باور بیشینه نزدیک به تمام فقیهان امامی،
به استناد احادیث،
پوشاندن صورت برای مرد احرام گزار جایز است. تنها ابن ابی عقیل عمانی به پشتوانه روایت
حلبی که پوشاندن صورت را موجب کفاره شمرده، آن را ممنوع دانسته است.
در پاسخ به استدلال او گفتهاند که وجوب کفاره با حرمت پوشاندن ملازمه ندارد. از این رو، شیخ طوسی در برخی آثار خود،
پوشاندن صورت را برای مردان جایز دانسته و در عین حال، گزاردن کفاره را نیز لازم شمرده است.
موافقان نظر مشهور، روایت حلبی را بر
استحباب حمل کردهاند.
برخی نیز پرداخت کفاره را بر پایه
احتیاط دانستهاند.
فقیهان شافعی
و حنبلی
به پشتوانه احادیث
به جواز پوشاندن صورت برای مرد احرام گزار باور دارند. فقیهان مالکی
و حنفی
پوشاندن صورت را برای مردان نیز جایز ندانستهاند. از جمله دلیلهای آنها به این موارد میتوان اشاره کرد:
۱. روایتی از ابن عباس که حکایت گر نهی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از پوشاندن صورت مردی است که در حال احرام مرده بود.
نیز به سخنی از ابن عمر استناد کردهاند که پوشاندن بالاتر از چانه بر مردان حرام است.
۲. قیاس این مساله به کاربرد بوی خوش که هم بر مردان و هم زنان احرام گزار حرام است.
۳. پوشاندن صورت زن با وجود آن که چهره وی در معرض دید نامحرمان قرار میگیرد، جایز نیست. پس به طریق اولی، پوشاندن صورت مردان نیز جایز به شمار نمیآید.
فقیهان شافعی و حنبلی به این دلیلها چنین پاسخ گفتهاند: در روایت ابن عباس، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از پوشاندن صورت برای اطمینان از پوشیده نبودن سر احرام گزار نهی کرده؛ زیرا پوشاندن سر برای احرام گزار مرد حرام است. پس مقصود پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم حرمت پوشاندن صورت در حال احرام نبوده است. در باور برخی فقیهان، عبارت اصلی این روایت نهی از پوشاندن سر بوده و بعدها نهی از پوشش صورت به آن افزوده شده است. گفته ابن عمر نیز با عمل برخی از صحابیان که صورت خود را در حالت احرام میپوشاندند، معارض است. همچنین قیاس این مسئله به حکم حرمت کاربرد بوی خوش با حکم حرمت پوشیدن دستکش که در باور ابن قدامه تنها بر زنان حرام است، نقض میشود.
فقیهان امامی
و شافعی
و حنبلی
در باره
خنثای مشکل (فردی که زن یا مرد بودن او حتی پس از آزمودن با امارات منصوص، مشخص نشود) گفتهاند که وی یا باید به حکم زنان عمل کند یا مردان. یعنی میتواند در حال احرام، یا صورت و یا سر خود را بپوشاند و در این صورت کفاره ندارد؛ ولی نمیتواند هم صورت و هم سر خود را بپوشاند و اگر چنین کند، باید کفاره دهد. فقیهان حنفی و مالکی حرمت پوشاندن صورت را هم شامل مردان و هم زنان دانستهاند و در نتیجه،
خنثی را نیز مشمول آن شمردهاند.
در فقه امامی و اهل سنت، پارهای موارد از حکم عام
حرمت پوشاندن صورت بر احرام گزار استثنا شده و در این موارد، پوشاندن صورت جایز است:
به باور فقیهان حنفی،
مالکی
و مشهور فقیهان امامی،
به پشتوانه احادیث،
پوشاندن صورت هنگام
تکفین کسی که در حال احرام مرده، جایز است. در برابر، فقیهان شافعی
و حنبلی
در باره زن؛ و اندکی از امامیان
در باره زن و مرد، به پشتوانه روایاتی دیگر
بر آنند که پوشاندن صورت کسی که در حال
احرام مرده، جایز نیست.
به باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث،
پوشاندن صورت هنگام
خواب بر زن احرام گزار جایز است.
برخی فقیهان حکم حرمت را تعمیم داده و شامل این حالت نیز دانستهاند.
نیز به تصریح برخی فقیهان امامی، نهادن صورت بر بالش هنگام خواب جایز است. افزون بر دلالت برخی روایات بر جواز،
پیروان این دیدگاه بر آنند که این کار مصداق پوشاندن سر به شمار نمیرود.
در باور برخی فقیهان اهل سنت نیز پوشاندن صورت هنگام خواب برای احرام گزار ممنوع نیست.
فقیهان حنفی و مالکی خوابیدن بر صورت را برای احرام گزار جایز دانسته و آن را مصداق پوشاندن نشمردهاند.
فقیهان امامی دست نهادن بر صورت را برای زن احرام گزار جایز دانستهاند
؛ زیرا
روایات نهی کننده از پوشاندن صورت، شامل این کار نمیشوند.
به باور فقیهان حنفی
و مالکی
و حنبلی
نیز نهادن دست بر بخشی از صورت، مانند بینی، جایز است.
بنا بر این دیدگاه که پوشاندن بخشی از صورت هم مانند پوشش همه صورت برای احرام گزار حرام است، گاهی میان دو
حکم الزامی تزاحم رخ میدهد؛ مانند تزاحم میان وجوب نپوشاندن صورت در حال احرام و وجوب پوشاندن بخشی از صورت به سببی دیگر، مثل اطمینان کامل از پوشیده بودن
مو در
نماز . در این گونه موارد، برخی از فقیهان امامی
و اهل سنت
بر آنند که پوشاندن بخشی از صورت بر زن واجب و با
احتیاط سازگارتر است
؛ زیرا حفظ موی سر از دید نامحرم یا در حال نماز اهمیتی بیشتر دارد. از سوی دیگر، اگر در حال احرام تنها بخشی از صورت باز باشد، شعار احرام که پوشیده نبودن صورت است، تحقق یافته است.
در این حالت، شماری از فقیهان به
تخییر باور دارند.
«اسدال» از ریشه «س ـ د ـ ل» به معنای رها کردن و آویزان کردن پوشاننده از بالا به پایین برای پوشاندن است.
در کاربرد فقیهان، این واژه بیشتر به معنای آویزان کردن پارچهای از بالای سر تا پایین صورت با فاصله برای پوشاندن آن است.
برخی فقیهان امامی حد پایین این پوشاننده (سدل/سدل) را تا پایین
بینی ؛ بعضی تا برابر
دهان ؛ برخی تا چانه
؛ و بعضی دیگر در صورت سوار بودن فرد بر مرکب، تا برابر
گلو میدانند.
پشتوانه این سخنان، روایات گوناگون است.
در باور همه فقیهان امامی
و اهل سنت
در مواردی مانند دور ماندن از نگاه نامحرمان، پوشاندن صورت برای زن احرام گزار به گونه اسدال، جایز و در باور برخی
واجب است. مستند فقیهان امامی،
اجماع و روایات معتبر
است. پشتوانه فقیهان اهل سنت، روایتی از
عایشه است که در حال احرام، صورت خود را به گونه اسدال پوشاند.
فقیهان شافعی
و حنفی
و برخی فقیهان امامی
بر آنند که سدل نباید با صورت تماس یابد؛ ولی فقیهان
حنبلی و شماری دیگر از فقیهان امامی
به پشتوانه روایات، به این شرط باور ندارند. شماری از فقیهان معاصر امامی نیز رعایت این شرط را از باب احتیاط، لازم دانستهاند.
فقیهان مالکی دو شرط دیگر را هم افزودهاند؛ یکی آن که پوشش صورت ضخیم نباشد و دیگر این که آن سدل، آزاد و بدون بند باشد.
به باور فقیهان امامی، اگر
عینک زن احرام گزار
زینت به شمار نیاید یا به قصد آرایش به کار نرود، پوشش صورت به شمار نمیرود و استفاده از آن جایز است.
اندکی از فقیهان معاصر امامی مطلق پوشش را برای زن احرام گزار حرام نمیدانند؛ بلکه به پشتوانه روایات، تنها پوشیدن نقاب را برای زن احرام گزار حرام شمردهاند.
برخی از فقیهان امامی پوشاندن صورت را برای زن احرام گزار موجب
کفاره نمیدانند.
برخی فقیهان متاخر آن را از باب
احتیاط لازم شمردهاند.
برخی از فقیهان متقدم
مانند شیخ طوسی و شماری از فقیهان معاصر
به وجوب کفاره باور دارند و آن را ذبح یک گوسفند دانستهاند. اندکی از فقیهان امامی بر آنند که احرام گزاری که از روی اختیار صورت خود را بپوشاند، باید برای هر روز یک
گوسفند ذبح نماید. اما احرام گزاری که به این کار ناچار بوده، باید برای همه روزها یک گوسفند ذبح کند.
این نظر را شماری از فقیهان بدون دلیل دانستهاند.
ابن ابی عقیل و
شیخ طوسی ، در برخی آثار خود، به پشتوانه
حدیث حلبی
که پوشاندن صورت را برای مرد محرم نیز ممنوع شمرده، به لزوم کفاره برای مرد در فرض پوشاندن صورت، باور دارند.
به باور فقیهان مالکی،
کفاره پوشاندن صورت برای مردان و زنان؛ و در باور فقیهان حنبلی
و شافعی،
کفاره پوشاندن صورت برای زنان یکی از این سه به گونه
واجب تخییری است: ۱) اطعام شش
مسکین . ۲) سه
روز روزه گرفتن. ۳) ذبح یک گوسفند و
صدقه دادن آن. فقیهان حنفی در کفاره پوشش صورت برای مردان و زنان، باور دارند که اگر همه صورت یا یک چهارم از آن، یک روز یا یک شب پوشیده شود، کفاره آن ذبح یک گوسفند است. اگر کمتر از یک
روز یا یک
شب این مقدار پوشیده بماند یا بخش پوشیده شده کمتر از یک چهارم صورت باشد، کفاره آن
صدقه دادن به
فقیر است.
احکام و آداب حج: محمد رضا گلپایگانی، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۳ق؛ الاستذکار: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش سالم عطاء و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م؛ استفتائات حج (هزار مساله): صافی گلپایگانی، قم، انتشارات حضرت معصومه۳، ۱۴۲۲ق؛ اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (م. ۱۳۱۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ الاقناع: الشربینی (م. ۹۷۷ق.) ، بیروت، دار المعرفه؛ الام: الشافعی (م ۲۰۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق؛ البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. ۵۹۵ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛ تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق علیهالسّلام ، ۱۴۲۰ق؛ تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۴ق؛ تعالیق مبسوطة علی العروة الوثقی: محمد اسحق الفیاض، قم، محلاتی، ۱۴۱۸ق؛ التمهید: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش مصطفی و محمد عبدالکبیر، وزارة الاوقاف و الشؤون الاسلامیه، ۱۳۸۷ق؛ تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛ الثمر الدانی: الآبی الازهری (م. ۱۳۳۰ق.) ، بیروت، المکتبة الثقافیه؛ الجامع للشرائع: یحیی بن سعید حلی، موسسة سید الشهداء العلمیه، قم؛ جامع المقاصد: الکرکی (م. ۹۴۰ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۱ق؛ جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الجوهر النقی: الماردینی (م. ۷۵۰ق)، دار الفکر؛ حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. ۱۲۳۰ق.) ، دار احیاء الکتب العربیه؛ حاشیة العدوی علی شرح کفایة الطالب الربانی: علی بن احمد الصمعیدی (م. ۱۱۸۹ق.) ، به کوشش البقاعی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛ حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛ الدر المختار: الحصکفی (م. ۱۰۸۸ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ الدر المنضود: علی بن علی الفقعانی (م. ۸۵۵ق.) ، به کوشش برکت، قم، مکتبة امام العصر [، ۱۴۱۸ق؛ الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛ دلیل الناسک: السید محسن الطباطبائی الحکیم (م. ۱۳۹۰ق.) ، به کوشش الطباطبائی، النجف، مدرسة دار الحکمه، ۱۴۱۶ق؛ ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق.) ، آل البیت: ؛ ذکری: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۹ق؛ رسالة ابن ابی زید: القیروانی (م. ۳۸۹ق.) ، به کوشش الازهری، بیروت، المکتبة الثقافیه؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعه: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.) ، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق؛ سداد العباد: حسین بن محمد آل عصفور (م. ۱۲۱۶ق.) ، به کوشش آل عصفور، قم، محلاتی، ۱۴۲۱ق؛ سند العروه: محمد سند البحرانی، به کوشش ماجد آل عصفور، بیروت، مؤسسةام القری، ۱۴۲۳ق؛ سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م. ۲۷۵ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق؛ سنن ابی داود: السجستانی (م. ۲۷۵ق.) ، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛ سنن الترمذی: الترمذی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛ سنن الدارقطنی: الدارقطنی (م. ۳۸۵ق.) ، به کوشش مجدی الشوری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق؛ السنن الکبری: البیهقی (م. ۴۵۸ق.) ، بیروت، دار الفکر؛ شرح عمدة الفقه: ابن تیمیه (م. ۷۲۸ق.) ، به کوشش العطیشان، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۱۳ق؛ شرح فروع الکافی: محمد هادی المازندرانی (م. ۱۱۲۰ق.) ، به کوشش محمودی و درایتی، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۹ق؛ شرح مختصر الخلیل: محمد بن عبدالله الخرشی (م. ۱۱۰۱ق.) ، بیروت، دار الفکر؛ الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛ صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛ صحیح مسلم: مسلم (م. ۲۶۱ق.) ، بیروت، دار الفکر؛ العروة الوثقی مع تعلیقات الفاضل: سید محمد کاظم الطباطبائی (م. ۱۳۳۷ق.) ، به کوشش واثقی و دیگران، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار: ؛ غنیة النزوع: ابن زهرة الحلبی (م. ۵۸۵ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق علیهالسّلام ، ۱۴۱۷ق؛ فتح الوهاب: زکریا بن محمد الانصاری (م. ۹۳۶ق.) ، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ فقه الصادق علیهالسّلام : سید محمد صادق روحانی، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۳ق؛ فقه العبادات علی المذهب المالکی: کوکب عبید، سوریا، مطبعة الانشاء، ۱۴۰۶ق؛ الفواکه الدوانی: احمد بن غنیم النفراوی (م. ۱۱۲۶ق.) ، به کوشش فرحات، الثقافة الدینیه؛ الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. ۴۴۷ق.) ، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین علیهالسّلام ، ۱۴۰۳ق؛ الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ کشاف القناع: منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ کشف الغطاء: کاشف الغطاء (م. ۱۲۲۷ق.) ، اصفهان، مهدوی؛ کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. ۱۱۳۷ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ کفایة الاحکام (کفایة الفقه): محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق.) ، اصفهان، مدرسة صدر مهدوی؛ لوامع صاحبقرانی: محمد تقی المجلسی (م. ۱۰۷۰ق.) ، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۴ق؛ المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛ المبسوط: السرخسی (م. ۴۸۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳ق.) ، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر؛ مختصر خلیل: محمد بن یوسف (م. ۸۹۷ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛ مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق؛ مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۰ق؛ المدونة الکبری: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، مصر، مطبعة السعاده؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.) ، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ مستند الشیعه: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۵ق؛ مصباح الهدی: محمد تقی الآملی (م. ۱۳۹۱ق.) ، تهران، ناشر: مؤلف، ۱۳۸۰ق؛ مطالب اولی النهی: مصطفی السیوطی الرحیبانی (م. ۱۲۴۳ق.) ، دمشق، المکتب الاسلامی، ۱۹۶۱م؛ المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق.) ، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق؛ معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. ۳۹۵ق.) ، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق؛ المغنی: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛ مناسک الحج: السید علی السیستانی، قم، شهید، ۱۴۱۳ق؛ مناسک الحج: جواد التبریزی، قم، دار الصدیقة الشهیده، ۱۴۱۵ق؛ مناسک حج: امام خمینی (م. ۱۴۰۹ق.) ؛ مناسک حج: سید محمد صادق حسینی روحانی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۷ش؛ مناسک حج: فاضل لنکرانی، قم، امیر قلم؛ مناسک حج: لطف الله صافی، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۶ق؛ مناسک حج: محمد فیاض کابلی، قم، دفتر فیاض کابلی، ۱۴۲۶ق؛ مناسک زائر: شبیری زنجانی، قم، شهاب الدین، ۱۴۲۷ق؛ منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق؛ مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛ الموطا: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛ المهذب البارع: ابن فهد الحلی (م. ۸۴۱ق.) ، به کوشش العراقی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۰۷-۱۴۱۳ق؛ نجاة العباد: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش رضوی و دیگران، ۱۳۱۸ق.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«پوشاندن صورت».