• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برنامه ریزی اقتصادی پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مسلمانان در مکه به علت‌های گوناگونی همچون تحریم اقتصادی، بدرفتاری مشرکان و... درآمد شایسته‌ای نداشتند، از این رو، هنگام رفتن به مدینه به ‌دلیل پنهان‌بودن هجرت، هیچ‌کدام از دارایی‌های شخصی را همراه خود نبردند. آنها در کنار مسجد نبوی کاشانه گزیدند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز برای بهبود وضعیت اقتصادی، اقداماتی انجام داد که رفاه نسبی برای همه به دست آمد، به‌ گونه‌ای که در سال‌های بعد، صاحب مسکن، شغل و درآمد شدند و علاوه بر تامین هزینه‌های خود، درآمد اضافی هم داشتند، تا آنجا که در سال نهم هجری به پرداخت زکات موظف شدند.



«اقتصاد» در لغت عرب به‌ معنای اعتدال و میانه‌روی است و در اصطلاح، به «مطالعه روش تخصیص منابع فیزیکی و انسانی کمیاب، در میان خواسته‌های نامحدود یا مقاصد رقیب» گفته می‌شود.
[۲] ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۲۵.

مسلمانان در مکه به علت‌های گوناگونی همچون تحریم اقتصادی، بدرفتاری مشرکان و...درآمد شایسته‌ای نداشتند، از این رو، هنگام رفتن به مدینه به ‌دلیل پنهان‌بودن هجرت ، هیچ‌کدام از دارایی‌های شخصی را همراه خود نبردند. آنها در کنار مسجد نبوی کاشانه گزیدند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز برای بهبود وضعیت اقتصادی، اقداماتی انجام داد که رفاه نسبی برای همه به دست آمد، به‌ گونه‌ای که در سال‌های بعد، صاحب مسکن، شغل و درآمد شدند و علاوه بر تامین هزینه‌های خود، درآمد اضافی هم داشتند،
[۳] صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۳۳ - ۳۴.
تا آنجا که در سال نهم هجری به پرداخت زکات موظف شدند.


۱.برقراری عقد اخوت بین مهاجران و انصار: این کار باعث تعهداتی شد که از‌ جمله به ملزم‌بودن هر برادر انصاری در کمک‌رسانی مالی به برادر مهاجر خویش می‌توان اشاره داشت.
[۶] صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۶۵ - ۶۶.

۲.بستن قرارداد مساقات و مزارعه میان مهاجران و انصار: با ورود مهاجران به مدینه، انصار قصد داشتند نیمی از دارایی‌های خود را به آنها بدهند که آن حضرت، آنان را از این کار بازداشت و قرارداد مساقات و مزارعه را میانشان برقرار ساخت. با این کار، علاوه بر اشتغال‌زایی و فراوانی محصول زراعی و باغی، درآمد عمومی، بالا رفت.
۳. ترویج و گسترش تجارت و بازرگانی: در آغاز، تجارت فقط در دست قریش بود و به مسلمانان اجازه تجارت داده نمی‌شد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با به خطر‌انداختن امنیت تجاری قریش در جنگ بدر و حمله به کاروان آنان توانست غنیمت‌هایی از جنگ بدر به دست آورد
[۸] صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۶۵ - ۶۷.
که پس از جدا کردن خمس آن، غنایم را میان لشکریان قسمت کرد. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره تجارت می‌فرماید: «نه قسمت از ده قسمت روزی در تجارت، و یک قسمت در دامداری است.»


با توجه به اقدامات اقتصادی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، وضعیت اقتصادی مسلمانان، بهبود یافت و حکومت اسلامی، منابع درآمدی گوناگونی به دست آورد:

۳.۱ - دارایی‌های شخصی

انفاق و قرض‌الحسنه که در آیات قرآن و روایات بر آن تاکید شده است.

۳.۲ - دارایی‌های عمومی

۱. خراج: مالیات زمین‌های کشاورزی و باغی که در مالکیت یا تصرف مسلمانان است
[۱۳] ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۶۴.
یا برای نمونه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای برآورد محصول خیبر و دریافت خراج، مامورانی فرستاد.
۲. جزیه: از غیرمسلمانانی که زیر پرچم اسلام از امنیت جانی و مالی، و امور رفاهی و خدماتی بهره‌مند شدند و با این حال، تمایلی به مسلمان‌شدن هم نداشتند، مالیاتی با عنوان جزیه دریافت می‌شد،
[۱۵] ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۶۵.
برای نمونه، رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از اهل ایله که سیصد مرد بودند، سالانه سیصد دینار جزیه می‌گرفت.
از دیگر اموال جامعه، فدیه، وقف ، نذرها، کفاره‌ها، لقطه (اموال بدون صاحب)، زکات، مجهول‌المالک و فعالیت‌های اقتصادی و تولیدی است.

۳.۳ - دارایی‌های حکومت

۱. خمس: بر مسلمانان واجب است یک پنجم هر مالی را که از راه حلال به دست می‌آورند، در صورت زیادتر بودن از هزینه‌های زندگی بپردازند. تاثیر خمس در اقتصاد اسلامی، آن است که یک مالیات نسبی است و این ویژگی، ‌ سبب می‌شود ‌اندازه سود و رکود، در اختیار باشد و نیز به عنوان تثبیت‌کننده‌ای خودکار است. از آنجا که خمس بر سود خالص تعلق می‌گیرد، اصل افزایش تولید به خطر نمی‌افتد، چرا که در آغاز، تمامی هزینه‌های تولید، از سود ناخالص کاسته می‌شود و باقی‌مانده آن به‌ عنوان سود خالص به هر میزانی که باشد، وارد چرخه خمس می‌شود.
[۱۷] صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۱۱۱ – ۱۱۵.
[۱۸] ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۶۴ - ۶۶۵.

۲.انفال: دولت بر معدن‌ها، جنگل‌ها، چراگاه‌ها، زمین‌ها و وسایل اختصاصی پادشاهان مالکیت دارد.
[۱۹] ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۶۵.



بیت‌المال مسلمانان در واقع، خزانه مملکت به‌ شمار می‌رود و درآمدهای آن به مصارف معینی می‌رسد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز همین‌گونه عمل می‌کرد.هزینه‌های حکومت بدین شرح است:

۴.۱ - هزینه‌های امنیتی

خاتم انبیا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای امنیت جامعه، غزوه‌ها و سریه‌های پرشماری را پشت‌ سر گذاشت و برای تامین تدارکات، سلاح، آذوقه و نیروهای خود از درآمد حکومت استفاده می‌کرد.
[۲۰] صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۱۲۶.


۴.۲ - هزینه‌های تبلیغاتی

هرگاه حضرت در غزوه‌ای پیروز می‌شد، ماموری برای آموزش معارف اسلامی به منطقه فتح‌شده می‌فرستاد، برای نمونه پس از فتح مکه «عتاب بن اسید» را امیر آنجا کرد و «معاذ بن جبل» را برای آموزش احکام فرستاد.

۴.۳ - هزینه‌های رفاهی

یکی از وظیفه‌های مهم آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تامین اجتماعی مردم و به ‌اصطلاح امروز، بیمه است که ایشان، قسمتی از درآمد بیت‌المال را صرف افراد بی‌بضاعت کرد، تا بتوانند زندگی خود را اداره کنند.

۴.۴ - هزینه‌های زیربنایی

از دیگر هزینه‌های حکومت، امور زیربنایی مانند تقسیم اراضی برای خانه‌سازی، اختصاص محلی برای بازار، احداث حمام عمومی و... است.
[۲۳] ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۷۶.


۴.۵ - هزینه‌های آموزشی

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مسئله آموزش نیز اهمیت می‌داد، پس از جنگ بدر به اسیران فرمود: «اگر هر‌یک از شما ده نفر را با‌سواد کند، آزاد خواهد شد.»

۴.۶ - هزینه‌های نظامی

بخش بزرگی از دارایی بیت‌المال، در مسائل نظامی، مانند: نیروی جنگی، سلاح، آذوقه و...هزینه می‌شد. گاهی کار به جایی می‌رسید که حتی پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از غیرمسلمانان سلاح قرض می‌گرفت. در این باره می‌توان به نبرد هوازن اشاره کرد که حضرت از صفوان بن امیه، یکصد زره با دیگر تجهیزات از قبیل شتر به امانت گرفت.


رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای رفاه اقتصادی مردم، کارهایی کرد که در ابتدا به آن اشاره شد، اما ایشان برای جلوگیری از گرانی، حل مشکل بیکاری، تشویق به کار، ترغیب به ارزان‌فروشی و تعیین محل مناسبی برای بازار، دستورها و راهکارهایی ارائه داد.

۵.۱ - جلوگیری از گرانی

از مهم‌ترین عوامل گرانی، وجود واسطه‌های نابجاست و مؤثرترین عامل در جلوگیری از تورم، حذف دلال‌هاست. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این‌باره فرمود: «به استقبال کالا نروید تا وارد بازار شود.»
[۲۷] انصاری، زکریا، فتح الوهاب، ج۱، ص۲۸۵.
[۲۸] شریینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۸۵.
همچنین می‌فرمود: «نباید فروشنده شهری، میانجی کالای روستایی شود.»
[۲۹] مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۸۸.
منافع این کار آن است که اولاً: با کم‌شدن واسطه غیرمفید، از افزایش قیمت‌ها جلوگیری می‌شود، ثانیاً: صاحب کالا به علت ناآگاهی از بهای آن در بازار، دچار غبن نمی‌شود، ثالثاً: با ورود کاروانیان به شهر، جنس در بازار عرضه شده و در اختیار همه مردم قرار می‌گیرد، نه یک گروه خاص در بیرون از بازار.
[۳۰] حریری، محمدیوسف، اسلام و نظام اقتصادی، ص۱۸۸.

راهکار دیگر، نهی از احتکار است. پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این باره فرمود: «هرکس خواربار را چهل روز احتکار کند، بی‌گمان از خدا بیزاری جسته است و خداوند نیز از او بیزار است.» راهکار سوم، تعیین ناظر بر بازار است. آن حضرت، سعید بن عاص را بر بازار مکه و عمر را بر بازار مدینه به نظارت گمارد.

۵.۲ - حل مشکل بیکاری و تشویق به کار

رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علاوه بر مسئولیت بزرگ پیام‌رسانی الهی و عبادت، به کشاورزی و تجارت توجه داشت و دیگران را هم به کار تشویق می‌کرد. ایشان دراین‌باره چنین فرمود: «خداوند، انسان سالم بیکار را ـ که نه به کار دنیا و نه به امر آخرت می‌پردازد ـ دشمن می‌دارد.» نقل شده است که مردی نزد آن حضرت آمد و کمک خواست. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «هر که از ما کمک بخواهد، او را یاری می‌دهیم و اگر بی‌نیازی بورزد، خداوند، او را بی‌نیاز سازد.» این فرد، سه بار نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و هر بار، همین سخن را شنید. سرانجام با اطمینان و اعتماد به نفس گفت: «بر خدا تکیه می‌کنم» و با این نیت، تیشه‌ای به امانت گرفت، به جانب صحرا رفت، مقداری هیزم گرد آورد و فروخت. چند روز بعد توانست ابزار کاری فراهم سازد و باز به همین روش به‌پیش رفت تا سرمایه‌دار شد.

۵.۳ - ترغیب به ارزان‌فروشی

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به کسی که جنس ارزان‌تر از قیمت معمولی می‌فروخت، فرمود: «در بازار مسلمانان، ارزان‌تر می‌فروشی و برای ثواب، این کار را می‌کنی؟» پاسخ داد: «آری» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز به او مژده داد: «هرکه بکوشد و بازار را رواج دهد، مانند کسی است که در راه خدا پیکار کرده است.»

۵.۴ - تعیین محلی برای بازار

پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مکان‌یابی بازار نیز توجه داشت. روزی مردی نزد آن حضرت آمدو گفت: «محلی را برای بازار در نظر گرفتم، ملاحظه نمی‌فرمایید؟» حضرت برخاست و همراه وی رفت تا به آنجا رسید، پسندید و فرمود: «اینجا بازارگاه خوبی است، زیان ندارد و خراج هم بر شما بسته نمی‌شود.»


پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستوراتی را برای جلوگیری از فساد اقتصادی در جامعه داشتند که به سه مورد آن اشاره می‌شود.

۶.۱ - رشوه‌خواری

اسلام، رشوه را در هر شکلی محکوم کرده است. روزی به حضرت خبر دادند که یکی از فرماندهانش رشوه‌ای به صورت هدیه پذیرفته است، حضرت برآشفته شد و فرمود: «چرا آنچه حق تو نیست، می‌گیری؟» در پاسخ گفت: «آنچه گرفتم هدیه بود». رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «اگر در خانه بنشینید و فرماندار من در محلی نباشید، آیا مردم به شما هدیه می‌دهند؟! » سپس دستور داد هدیه را به بیت‌المال بازگردانند و او را برکنار کنند.

۶.۲ - ربا

حرام‌خواری از جمله ربا، از نظر اقتصادی صد در صد، هزینه نهایی بر جامعه تحمیل می‌کند و از سوی دیگر، مطلوبیت نهایی آن برای فرد، حداکثر و هزینه نهایی آن صفر است، به همین دلیل، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای حفظ کیان جامعه اسلامی، آن را نهی کرده است تا منافع جامعه همچنان محفوظ بماند.
[۳۹] ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۵۴.
ایشان در این باره فرمود: «خداوند، رباخوار و ربادهنده و کاتب و گواهان بر آن را لعنت کرده است.»

۶.۳ - غش در معامله

«غش»، پوشاندن عیب‌های تولید برای به‌ دست آوردن سود بیشتر است و به عبارت دیگر، غش در معامله، فروختن جنسی است که با چیز دیگر آمیخته شده باشد، در صورتی که آن چیز، معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید.
[۴۲] حریری، محمدیوسف، اسلام و نظام اقتصادی، ص۲۰۰.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم فروشنده را از این کار باز داشته است و می‌فرماید: «از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند. خداوند، برکت روزی او را می‌برد و راه معاش او را می‌بندد و او را به خودش وامی‌گذارد.»


۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۳، ص۳۵۴.    
۲. ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۲۵.
۳. صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۳۳ - ۳۴.
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ امم و الملوک، ج۲، ص۱۲۹.    
۵. مسعودی، علی بن الحسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۰۶.    
۶. صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۶۵ - ۶۶.
۷. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۶، ص۱۸۸.    
۸. صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۶۵ - ۶۷.
۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۸.    
۱۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۷۷.    
۱۱. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۷.    
۱۲. صدوق، محمی بن علی، الخصال، ص۴۴۵.    
۱۳. ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۶۴.
۱۴. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۳، ص۸۱۶.    
۱۵. ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۶۵.
۱۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۱۰۳۱.    
۱۷. صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۱۱۱ – ۱۱۵.
۱۸. ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۶۴ - ۶۶۵.
۱۹. ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۶۵.
۲۰. صدر، سید کاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص۱۲۶.
۲۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۸۸۹.    
۲۲. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۴.    
۲۳. ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۷۶.
۲۴. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۶.    
۲۵. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۹۱.    
۲۶. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲.    
۲۷. انصاری، زکریا، فتح الوهاب، ج۱، ص۲۸۵.
۲۸. شریینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۸۵.
۲۹. مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۸۸.
۳۰. حریری، محمدیوسف، اسلام و نظام اقتصادی، ص۱۸۸.
۳۱. ابن حنبل، احمد، مسنداحمد، ج۸، ص۴۸۱.    
۳۲. ابن حزم، علی بن احمد، المحلی، ج۹، ص۶۴.    
۳۳. حلبی، نورالدین، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۴۵۹.    
۳۴. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۱۴۶.    
۳۵. ابن بابویه، علی، فقه الرضا، ص۳۶۵.    
۳۶. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۳۹۰.    
۳۷. طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۲۶۴.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، ج۲، ص۱۶.    
۳۹. ابراهیمی، حسین، پژوهش و تحقیقی نو در سیره نبی اعظم، ص۶۵۴.
۴۰. ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۳۹۹.    
۴۱. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۴۲۶.    
۴۲. حریری، محمدیوسف، اسلام و نظام اقتصادی، ص۲۰۰.
۴۳. صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، ص۲۸۶.    
۴۴. دیلمی، حسن، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص۴۱۷.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «برنامه ریزی اقتصادی پیامبر»، تاریخ بازیابی ۹۵/۵/۲۷.    



جعبه ابزار