• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی اسرائیل در قرآن(اصلی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنی اسرائیل، نوادگان و نسل یعقوب، قوم یهود است.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی اسرائیل
۲ - وجه تسمیه
۳ - قرآنی بودن ترکیب بنی اسرائیل
۴ - تاریخ بنی اسرائیل
       ۴.۱ - مهاجرت به مصر
              ۴.۱.۱ - اقوام دیگر پس از حضرت یوسف
       ۴.۲ - خروج از مصر
              ۴.۲.۱ - حوادت تا زمان استقرار
              ۴.۲.۲ - بت خاستن از حضرت موسی
       ۴.۳ - سرگردانی در وادی تیه
       ۴.۴ - تشکیل حکومت در سرزمین مقدس
              ۴.۴.۱ - دواران داور
              ۴.۴.۲ - قوم جالوت
       ۴.۵ - بنی اسرائیل در جزیرة العرب
۵ - دستورات خدا به بنی اسرائیل
       ۵.۱ - وفای به عهد
       ۵.۲ - ترس از خدا
       ۵.۳ - ایمان به وحی
       ۵.۴ - عدم خلط حق و باطل و کتمان حق
       ۵.۵ - اقامه نماز و ادای زکات
       ۵.۶ - عبادت خدا، احسان به والدین و دستگیری از یتیمان و بینوایان
       ۵.۷ - گفتار نیکو
       ۵.۸ - پرهیز از کفران نعمت
۶ - نعمتهای خداوند بر بنی اسرائیل
       ۶.۱ - رهایی از دست فرعونیان
       ۶.۲ - اعطای حکم، نبوت و کتاب
       ۶.۳ - بهره مندی از روزی پاک
       ۶.۴ - برتری بر عالمیان
       ۶.۵ - اسکان در سرزمین مقدس
       ۶.۶ - نشان دادن معجزات الهی
۷ - عوامل سرزنش بنی اسرائیل در قرآن
       ۷.۱ - پیمان شکنی
       ۷.۲ - گمراهی، با وجود آیات فراوان
       ۷.۳ - نافرمانی پیامبران
       ۷.۴ - انکار و تکذیب انبیا
       ۷.۵ - عمل نکردن به کتاب آسمانی
       ۷.۶ - اسراف
       ۷.۷ - شرک
       ۷.۸ - آزار و اذیت و کشتن انبیا
       ۷.۹ - فسادانگیزی
       ۷.۱۰ - امر به نیکی و ترک آن
       ۷.۱۱ - ترک نهی از منکر
       ۷.۱۲ - بهانه گیری
       ۷.۱۳ - دنیا گرایی
       ۷.۱۴ - جنگ و خونریزی
۸ - عذابهای بنی اسرائیل
       ۸.۱ - کشتن همدیگر
       ۸.۲ - عذاب صاعقه
       ۸.۳ - سرگردانی در بیابان
       ۸.۴ - لعن الهی و سنگدلی
       ۸.۵ - رسوایی دنیا و عذاب آخرت
       ۸.۶ - مسخ شدن
       ۸.۷ - ذلت و زندگی فقیرانه
۹ - فهرست منابع
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


اسرائیل واژه‌ای عبری است که به صورت «اسرائین»، «اسرال» و «اسرائل» نیز خوانده شده است.
[۱] المعرب، ص۱۴.
[۲] املاء ما من به الرحمن، ج۱، ص۳۳.
این واژه نامی برای یعقوب بن اسحاق است
[۳] غریب القرآن، ص۹۷.
که در کتاب مقدس به معنای «با خدا کشتی می‌گیرد» یا «خدا کشتی می‌گیرد» و «مقاوم و پیروز در نزد خدا و مردم» آمده است.
[۴] کتاب مقدس، پیدایش ۳۲، ۲۲-۳۱.
براساس گزارش کتاب مقدس این نامگذاری در پی کُشتی گرفتن یعقوب با یکی از فرشتگان، یا خدا در فنوئیل بوده است.
[۵] کتاب مقدس، پیدایش ۳۲، ۲۲-۳۱.
[۶] قاموس الکتاب المقدس، ص۶۹-۷۲.
در مقابل، برخی از مفسران مسلمان آن را عبری و به معنای بنده و برگزیده خدا دانسته‌اند.
[۷] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۵۵.



به رغم پاره‌ای چالشها درباره دخیل بودن واژه یاد شده و سبب نامگذاری یعقوب به آن،
[۱۰] واژه‌های دخیل، ص۱۱۹-۱۲۰.
در اینکه اسرائیل نام دیگر آن حضرت بوده و مراد از بنی اسرائیل فرزندان و نوادگان او هستند، تردیدی نیست.
[۱۱] تاریخ طبری، ج۱، ص۱۹۲.
[۱۲] غریب القرآن، ص۱۲۶.
[۱۳] تاریخ طبری، ج۱، ص۲۳۱.
بنی اسرائیل، گاه یَهود و عبرانیان نیز نامیده می‌شوند. در وجه نامگذاری آنان به «یهود» برخی یهود را به معنای «توبه می‌کند» و سبب این نامگذاری را توبه آنان از گوساله پرستی و برخی دیگر «یَتَهَوّد» را به معنای «یَتَحَرّک» گرفته و حرکتهای ویژه ی یهودیان در هنگام عبادت را سبب این نامگذاری دانسته‌اند.
[۱۵] بنو اسرائیل، ج۱، ص۸.
برخی دیگر سبب آن را انتساب آنها به «یهودا» فرزند چهارم یعقوب گفته‌اند
[۱۶] تاریخ الملل و النحل، ج۲، ص۴.
[۱۷] المصباح، ص۶۴۲، «هود».
همچنین عبرانی نامیده شدن این قوم را بر اثر انتساب آنان به ابراهیم که هنگام عبور از نهر فرات به ابراهیم عبرانی شهرت یافت یا اقتباس شده از «عبر» نام جدّ پنجم ابراهیم دانسته‌اند.
[۱۸] تاریخ اللغات السامیه، ص۷۷.
[۱۹] بنو اسرائیل، ج۱، ص۳.
دسته‌ای از لغت شناسان نیز بازگشت این نامگذاری را به زادگاه اصلی بنی اسرائیل می‌دانند، زیرا آنان بدوی و صحرانشین بوده، به سبب عبور از مناطق گوناگون در جست و جوی آب و علف، عبرانی لقب گرفته‌اند.
[۲۰] تاریخ اللغات السامیه،، ص۷۸.



ترکیب «بنی اسرائیل» و «بنو اسرائیل» قرآنی بوده و مجموعاً ۴۲ بار در قرآن با همین عنوان آمده است. بنی اسرائیل از اقوامی است که به صورت گسترده مورد توجه قرآن قرار گرفته‌اند. شماری از آیات مربوط، بخشهایی از تاریخ و حوادث مهم زندگی آنان را گزارش می‌کند. هجرت نیاکان نخست آنان به مصر و زندگی در آنجا، خروج از آن و حرکت به سوی سرزمین موعود، سرگردانی در بیابان، استقرار در سرزمین موعود و جنگهای گوناگون بنی اسرائیل با دشمنان و نیز با یکدیگر بخشهای مهمی از این تاریخ است.
آموزه‌های وحیانی ابلاغ شده به آنان در طول تاریخ به وسیله موسی علیه‌السّلام و دیگر انبیا، بخش دیگری از آیات را به خود اختصاص داده است. این آموزه‌ها حوزه وسیعی از مباحث خداشناسی، معادشناسی، نبوت و احکام گوناگون عبادی و اجتماعی را در بر می‌گیرد. انواع نعمتهای خداوند به بنی اسرائیل، و امتیاز آنان نسبت به دیگر اقوام و ملل در دسته دیگری از آیات گزارش شده است و سرانجام نوع برخورد آنان با انبیا، معجزات و نعمتهای الهی و آموزه‌های وحیانی، انواع انحرافهای اعتقادی و رفتاری، نافرمانیها و در نتیجه عذابهایی که به آن گرفتار شدند، موضوعات دیگری است که شمار چشمگیری از آیات به گزارش آن پرداخته است.


به سبب نقش و اهمیت دوران زندگی و تحولات تاریخی بنی اسرائیل، کتاب مقدس و قرآن کریم در موارد گوناگون به شرح و تفسیر آن پرداخته‌اند که با وجود اختلافات زیاد دارای برخی اشتراکات نیز هستند. منابع تاریخی اسلامی و غیر اسلامی نیز پرداختهای فراوان و گاه متفاوتی از سرگذشت، رویدادها و فرجام این گروه دارند که اغلب برگرفته از قرآن یا کتاب مقدس است.
گزارش دوره‌های مهم زندگی آنان بدون توجه به ترتیب نزول سوره‌ها و آیات مربوط و تنها با توجه به نحوه شکل گیری این قوم و نسلهای متوالی آن به صورت ذیل قابل بیان است:

۴.۱ - مهاجرت به مصر

زادگاه اصلی بنی اسرائیل منطقه فلسطین بوده؛ امّا بر اثر خشکسالی که تقریبا همه آن مناطق را فراگرفت، مرحله نخست ورود فرزندان یعقوب به مصر، با سفر آنان برای دریافت غلاّت بوده است. این سفر به مواجهه فرستادگان یعقوب با برادرشان یوسف انجامید. در سفر دوم، یوسف به بهانه گم شدن جام خود و یافتن آن در میان بار بنیامین او را نزد خود نگه داشت. در سفر سوم، که فرزندان یعقوب به امر پدر، برای یافتن یوسف و برادرش بنیامین راهی مصر شدند، یوسف پس از معرفی خود به برادرانش از آنان خواست تا به همراه پدر و تمامی خاندان یعقوب به مصر مهاجرت کنند.
[۵۷] کتاب مقدس، پیدایش، ۴۵، ۱۷-۲۸.
[۵۸] کتاب مقدس، پیدایش، ۴۶، ۱-۲۸.
[۵۹] تاریخ طبری، ج۱، ص۲۱۶.
این دعوت نقطه شروع شکل گیری و سکونت قوم بنی اسرائیل در مصر که در آن زمان بیش از ۰ ۷ نفر نبوده‌اند،
[۶۱] تاریخ طبری، ج۱، ص۲۰۳.
به شمار می‌آید؛ گویا این دوره تا زمان حیات یوسف یا اندکی پس از آن به سبب موقعیت ممتاز او در حکومت برای بنی اسرائیل دوران آرام و مناسبی بوده است و آنان از مهمان نوازی یوسف علیه‌السّلام برخوردار بوده‌اند: «فَلَمّا دَخَلوا عَلی یوسُفَ ءاوی اِلَیهِ اَبَوَیهِ وقالَ ادخُلوا مِصرَ اِن شَـاءَ اللّهُ ءامِنین».

۴.۱.۱ - اقوام دیگر پس از حضرت یوسف

پس از مرگ یوسف و برادرانش به عنوان سرشاخه‌های اصلی و نیای بنی اسرائیل، نسلهای بعدی به سرعت زیاد شده، قومی بزرگ و فراگیر را تشکیل می‌دهند. با پیدایش حکومتهای جدید، حاکمان جامعه به بهانه هراس از طغیان بنی اسرائیل به سختگیری و برخورد شدید با آنان پرداختند تا آنجا که در مدت کوتاهی بسیاری از بنی اسرائیل به بردگی مصریان درآمدند و فرزندان پسر آنان بعد از تولد و به دستور فرعونِ زمان موسی کشته شدند:
[۶۳] کتاب مقدس، خروج ۱، ۱-۲۲.
«اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الاَرضِ و جَعَلَ اَهلَها شِیَعـًا یَستَضعِفُ طَـائِفَةً مِنهُم یُذَبِّحُ اَبناءَهُم و یَستَحیی نِساءَهُم اِنَّهُ کانَ مِنَ المُفسِدین». مفسران گفته‌اند: تعبیر «شِیَعـًا» حاکی از این معناست که فرعون با تقسیم بنی اسرائیل به گروههای کوچک و ایجاد تفرقه در میان آنان توان پایداری در برابر خودش را از آنها گرفت؛
[۶۶] جامع البیان، مج ۱۱، ج۲۰، ص۳۴.
[۶۷] مجمع البیان، ج۷، ص۳۷۴.
همچنین به نقل از سدّی فرعون در خواب دید آتشی از سوی بیت المقدس شعله کشید و همه خانه‌های مصر و قبطیان را فرا گرفت؛ ولی به بنی اسرائیل آسیبی نرساند. منجمان تعبیر آن را قیام مردی از بیت المقدس دانستند که مصر و حکومت آن را نابود خواهد ساخت، برای همین فرعون دستور داد سختگیری شدیدی با بنی اسرائیل صورت گیرد.
[۶۹] جامع البیان، مج ۱۱، ج۲۰، ص۳۴.
[۷۰] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۳۲.
این مصیبتها با آغاز نبوت موسی علیه‌السّلام به اوج خود رسیده بود. او و برادرش هارون با مشاهده این ستمها تلاش زیادی برای رهایی بنی اسرائیل داشتند که به صورت دعوت از فرعون برای ایمان به خدا و اجازه بازگشت بنی اسرائیل به سرزمین کنعان تحقق یافت:
[۷۱] کتاب مقدس، خروج، ۳، ۱-۱۸.
«اِذهَبا اِلی فِرعَونَ اِنَّهُ طَغی فَاتیاهُ فَقولا اِنّا رَسولا رَبِّکَ فَاَرسِل مَعَنا بَنی اِسرءیلَ ولاتُعَذِّبهُم...» ؛ امّا با رد این درخواست از سوی فرعون موسی و هارون برای خارج کردن بنی اسرائیل از مصر فرار شبانه را برگزیدند. بر اساس گزارش تورات، فرعون با دیدن معجزات موسی، ناگزیر از رها کردن بنی اسرائیل شد و یهودیان این روز رهایی را به عنوان «عید پسح» جشن می‌گیرند.
[۷۵] کتاب مقدس، خروج، ۱۲، ۱-۲۸.
[۷۶] قاموس کتاب مقدس، ص۶۲۶.


۴.۲ - خروج از مصر

حضرت موسی علیه‌السّلام فرمان یافت تا با استفاده از تاریکی شب بنی اسرائیل را از مصر خارج کند و با عبور دادن از دریا راه رهایی را بر روی آنان بگشاید: «و لَقَد اَوحَینا اِلی موسی اَن اَسرِ بِعِبادی فَاضرِب لَهُم طَریقـًا فِی البَحرِ یَبَسـًا لاتَخـفُ دَرَکـًا و لاتَخشی». پس از خروج شبانه بنی اسرائیل سحرگاهان که فرعون از فرار آنها آگاه شد با لشکری مجهز به تعقیب آنان پرداخت؛ امّا پیش از رسیدن فرعونیان، موسی به دستور الهی و با عصای خود راه عبور بنی اسرائیل از دریا را باز کرد. با ورود آخرین نفر از فرعونیان به دریا آخرین فرد بنی اسرائیل از آن خارج شد و با به هم آمدن دریا فرعونیان غرق شدند:
[۸۰] کتاب مقدس، خروج ۱۴، ۱-۳۱.
«فَاَتبَعَهُم فِرعَونُ بِجُنودِهِ فَغَشِیَهُم مِنَ الیَمِّ ما غَشِیَهُم». از آیات قرآن بر می‌آید که همه بنی اسرائیل نجات یافته و فرعونیان تعقیب کننده غرق شده‌اند.

۴.۲.۱ - حوادت تا زمان استقرار

از زمان خروج بنی اسرائیل تا زمان استقرار در سرزمین موعود حوادث و تحولات دینی مهمی برای آنان رخ داد؛ از جمله اینکه آنان با پشت سر گذاشتن دریا و مشاهده بت پرستی گروهی از بت پرستان، از موسی خواستند برای آنان نیز بتهایی را بسازد تا آنها نیز خدایانی همانند شامیان داشته باشند. این درخواست با مخالفت شدید موسی روبه رو شد: «وجـوَزنا بِبَنی اِسرءیلَ البَحرَ فَاَتَوا عَلی قَوم یَعکُفونَ عَلی اَصنام لَهُم قالوا یـموسَی اجعَل لَنا اِلـهـًا کَما لَهُم ءالِهَةٌ قالَ اِنَّکُم قَومٌ تَجهَلون اِنَّ هـؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُم فیهِ وبـطِـلٌ ما کانوا یَعمَلون قالَ اَغَیرَ اللّهِ اَبغیکُم اِلـهـًا و هُوَ فَضَّلَکُم عَلَی العــلَمین». علامه طباطبایی در توجیه گرایش بنی اسرائیل به بت پرستی، زندگی سالهای متمادی آنان در میان قبطیان و فرعونیان را که دارای روحیه‌ای مادی گرایانه بوده‌اند، علت این تمایل می‌داند، به همین سبب هرگاه عده‌ای بت پرست یا مانند آن را می‌دیدند به یاد همان روزگاران روحیه مادیگری در آنها زنده می‌شد.
آغاز شکوه‌های بنی اسرائیل از تشنگی، گرسنگی وگرمای سوزان بیابان و در نتیجه شکافتن ۱۲ چشمه آب از سنگ و با ضرب عصای موسی، نزول منّ و سلوی، و سایه افکندن ابر بر سر آنها در این زمان بوده است.
[۸۷] کتاب مقدس، خروج ۱۶-۱۷.
آیات و معجزات یاد شده بیشتر برای تقویت ایمان بنی اسرائیل به خدای یگانه و به وعده‌ها و امدادهای او نشان داده می‌شد؛ اما بنی اسرائیل همچنان به نافرمانی، بهانه جویی و انکار ادامه می‌دادند. تقاضای رؤیت خداوند و مرگ و حیات دوباره ۷۰ نفری که همراه موسی به میقات رفتند و نیز قرار گرفتن کوه طور در بالای سر آنان به سبب عدم پذیرش آموزه‌های تورات از این قبیل است.

۴.۲.۲ - بت خاستن از حضرت موسی

در میانه راه شام به سوی سرزمین موعود خداوند به موسی وعده داد که کتابی آسمانی برای هدایت بنی اسرائیل به وی خواهد داد. آن حضرت برای دریافت تورات مامور شد مدت ۳۰ روز در کوه طور عبادت کند؛ امّا به عللی این مدت تا ۴۰ روز طول کشید. با تاخیر موسی بنی اسرائیل از فرمانهای او سرپیچی کرده، بدون اعتنا به مخالفتهای هارون و متاثر از وسوسه‌های سامری به گوساله پرستی روی آوردند: «... ثُمَّ اتَّخَذتُمُ العِجلَ مِن بَعدِهِ و اَنتُم ظــلِمون». برخی از مفسران معتقدند موسی گفته بود که عبادت او ۴۰ روز بیشتر نخواهد شد؛ ولی آنان به گمان اینکه مراد او ۲۰ روز و ۲۰ شب است پس از بیست روز به گوساله پرستی پرداختند.
[۱۰۱] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۶۹.
انحراف یاد شده بنی اسرائیل با برخورد شدید موسی علیه‌السّلام و کیفر سخت الهی روبه رو شد.

۴.۳ - سرگردانی در وادی تیه

موسی علیه‌السّلام پس از خروج از مصر و نابودی فرعون، بنی اسرائیل را به سوی مشرق زمین گسیل داشت و آنان را به فتح سرزمین مقدس فرمان داد. با نزدیک شدن بنی اسرائیل به مرزهای جنوبی فلسطین، موسی ۱۲ نفر از نقیبان و فرماندهان خود را به آن سو فرستاد تا از وضعیت ساکنان آنجا، امکانات دفاعی و میزان آمادگی آنها آگاه شوند.
[۱۰۵] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۴۲۳.
[۱۰۶] مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۸.
۱۰ نفر از آنان پس از دیدن ساکنان قوی هیکل، نیرومند و ستمگر آن سرزمین هراسناک شده، پس از بازگشت به اطرافیان و قبایل خود توصیه کردند که از جنگ پرهیز کرده، هرگز همراه موسی وارد سرزمین مقدس نشوند
[۱۰۸] مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.
امّا دو نفر از آنان با توکل بر خدا قوم خود را برای ورود به آنجا و جنگ با جباران تشویق کردند
[۱۰۹] مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۹.
[۱۱۰] زاد المسیر، ج۲، ص۳۲۶.
؛ امّا بنی اسرائیل بدون توجه به سخنان آن دو، از ورود به شهر امتناع کردند: «و اِذ قالَ موسی... یـقَومِ ادخُلوا الاَرضَ المُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللّهُ لَکُم ولا تَرتَدّوا عَلی اَدبارِکُم فَتَنقَلِبوا خـسِرین قالوا یـموسی اِنَّ فیها قَومـًا جَبّارینَ و اِنّا لَن نَدخُلَها حَتّی یَخرُجوا مِنها فَاِن یَخرُجوا مِنها فَاِنّا دخِلون». آنان از موسی خواستند که خود به همراه خدایش به جنگ ساکنان آن سرزمین رود. به کیفر این نافرمانی، بنی اسرائیل مدت ۴۰ سال در بیابانها سرگردان و از ورود به سرزمین مقدس محروم شدند. بر اساس گزارش تورات
[۱۱۵] کتاب مقدس، اعداد ۱۳، ۱-۳۳.
[۱۱۶] کتاب مقدس، اعداد ۱۴، ۱-۳۴.
و مفسران مسلمان
[۱۱۷] جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۲۴۹-۲۵۰.
[۱۱۸] مجمع البیان، ج۳، ص۲۸۱.
[۱۱۹] التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۲۰۱.
[۱۲۰] تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۳۱۴.
همه امتناع کنندگان از ورود به سرزمین مقدس، در مدت ۴۰ سال سرگردانی در بیابان مردند و نسل جدیدی جایگزین آنان شد.

۴.۴ - تشکیل حکومت در سرزمین مقدس

با نزدیک شدن زمان رحلت موسی علیه‌السّلام و با درخواست او، خداوند یوشع بن نون را به رهبری بنی اسرائیل برگزید و آنان پس از تحمل رنجها و مشکلات زیاد، سرزمین موعود را فتح کردند و یوشع آن را میان قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل تقسیم کرد.
[۱۲۱] کتاب مقدس، یوشع، ۱۳-۲۱.
دستیابی بنی اسرائیل به سرزمین مقدس و سکونت در آنجا از سوی قرآن چنین گزارش شده است که شرق و غرب سرزمین پربرکت را به آن قوم به ضعف کشانده شده واگذار کردیم؛ و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل به سبب صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقق یافت و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخهای مجلل) می‌ساختند و آنچه از باغهای داربست دار فراهم ساخته بودند، درهم کوبیدیم: «و اَورَثنَا القَومَ الَّذینَ کانوا یُستَضعَفونَ مَشـرِقَ الاَرضِ ومَغـرِبَهَا الَّتی بـرَکنا فیها وتَمَّت کَلِمَتُ رَبِّکَ الحُسنی عَلی بَنی اِسرءیلَ بِما صَبَروا و دَمَّرنا ما کانَ یَصنَعُ فِرعَونُ وقَومُهُ و ما کانوا یَعرِشون».

۴.۴.۱ - دواران داور

بر اساس گزارش عهد عتیق، پس از مرگ یوشع که فتوحات زیادی برای بنی اسرائیل داشت، دوران «داوران» شروع می‌شود. این دوره حدوداً ۳۵۰ ساله با آغاز دوران «پادشاهی» که با سلطنت شائول به عنوان نخستین پادشاه همراه بود، به پایان می‌رسد.
[۱۲۳] کتاب مقدس، داوران، «مقدمه».
در این دوره که رهبران اداره کننده بنی اسرائیل اصطلاحاً «داور» خوانده می‌شدند، هنوز اقوام و قبایلی چون فلسطینیها، حتّیها و امّوریها در سرزمین کنعان باقی مانده بودند و گاه و بیگاه به بنی اسرائیل حمله می‌کردند.
[۱۲۴] کتاب مقدس، داوران، «مقدمه».
[۱۲۵] التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، ص۴۷۲.
بنی اسرائیل در این دوره همانند اقوام مجاور به بت پرستی روی آورده و گاه به جای جنگیدن با دشمن به جان یکدیگر می‌افتادند.
[۱۲۶] کتاب مقدس، داوران ۲، ۱-۲۰.
[۱۲۷] کتاب مقدس، داوران ۳، ۱-۱۳.
آنها هنگام یورش دشمن، از خداوند طلب یاری می‌کردند و خداوند نیز یک «داور» به کمک آنان می‌فرستاد تا آنان را رهبری کرده، دشمن را شکست دهد. سپس برای مدتی صلح برقرار می‌شد؛ اما به مجرد مرگ «داور» قوم بنی اسرائیل دوباره به روش گناه آلود خود روی می‌آورد.
[۱۲۸] کتاب مقدس، داوران ۲، ۱۵-۱۹.
کتاب داوران به شرح کارهای ۱۲ «داور» بنی اسرائیل در این دوره تاریخی پرداخته است. برخی بخشهای برجسته این دوره در قرآن نیز گزارش شده است؛ از جمله در پایان دوران داوران و معاصر نبوت سموئیل، فلسطینیها (قوم جالوت) بنی اسرائیل را شکست داده، تابوت مقدس را به غارت می‌برند.
[۱۲۹] کتاب مقدس، اول سموئیل ۴، ۱۰-۱۱.


۴.۴.۲ - قوم جالوت

از آیات قرآن بر می‌آید که قوم جالوت با تسلط بر بنی اسرائیل، آنان را از دیارشان بیرون رانده، شماری از فرزندانشان را به اسارت گرفته بودند. بنی اسرائیل از پیامبر زمان خویش که او را سموئیل دانسته‌اند،
[۱۳۰] مستدرک سفینة البحار، ج۵، ص۱۹۶.
خواستند که فرمانروایی برای آنان برگزیند تا برای بازپس گیری سرزمین و آزادی فرزندان خویش به جنگ و جهاد بپردازند: «اَلَم تَرَ اِلَی المَلاَِ مِن بَنی اِسرءیلَ مِن بَعدِ موسی اِذ قالوا لِنَبِیّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکـًا نُقـتِل فی سَبیلِ اللّهِ قالَ هَل عَسَیتُم اِن کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتالُ اَلاَّ تُقـتِلوا قالوا وما لَنا اَلاَّ نُقـتِلَ فی سَبیلِ اللّهِ وقَد اُخرِجنا مِن دِیـرِنا واَبنائِنا فَلَمّا کُتِبَ عَلَیهِمُ القِتالُ تَوَلَّوا اِلاّ قَلیلاً مِنهُم واللّهُ عَلیمٌ بِالظّــلِمین». مفسران هماهنگ با تورات،
[۱۳۳] کتاب مقدس، اول سموئیل ۲۸-۳۱.
[۱۳۴] کتاب مقدس، داوران، «مقدمه».
سرپیچی بنی اسرائیل از دستورات خداوند، تغییر وتبدیل دین الهی، گناهان زیاد، پیروی نکردن از پیامبران الهی و در نتیجه تضعیف روابط و عواطف اجتماعی میان آنان را زمینه ساز تسلط جالوت بر آنان دانسته‌اند. با اعلام آمادگی بنی اسرائیل برای جهاد، پیامبر آنان از انتخاب الهی طالوت (شائول) برای فرماندهی جنگ خبر داد و در پاسخ اعتراض قوم به این انتخاب به دانایی و قدرت جسمانی طالوت اشاره کرد و اینکه آمدن تابوت مقدس نشانه پادشاهی و انتخاب الهی اوست. در این رویارویی، سپاه فلسطین به رغم شمار انبوه آنان با کشته شدن جالوت به دست حضرت داود علیه‌السّلام، دچار شکست شد و زمینه پادشاهی داود علیه‌السّلام فراهم گشت. بر اساس ظاهر برخی آیات و گزارش مفسران،
[۱۳۹] جامع البیان، مج ۲، ج۲، ص۸۵۳.
[۱۴۱] تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۷۳.
با پادشاهی مقتدرانه داود، دوران شکوه و عظمت بنی اسرائیل آغاز شد. از مهم‌ترین رویدادهای این دوره که آن را ۴۰ سال گفته‌اند پیروزیهای پی درپی بنی اسرائیل و گسترش قلمرو حکومتی آنان بوده است.

۴.۵ - بنی اسرائیل در جزیرة العرب

به اعتقاد بیشتر مورخان گروههایی از بنی اسرائیل با هجوم بختالنصر، به جزیرة العرب وارد شده، بیشتر در مناطق شرقی عربی مانند عراق و سواحل خلیج فارس سکنا گزیدند.
[۱۴۷] الاغانی، ج۲۲، ص۱۱۱-۱۱۴.

بر اساس برخی از احادیث، گروهی از یهودیان با توجه به پیشگویی کتاب مقدس درباره هجرتگاه پیامبر اسلام و در جست و جوی آن در اطراف مدینه سکنا گزیدند. برخی آیات نشان می‌دهد آنان هنگامی که مورد تعرض قبایل پیرامون قرار می‌گرفتند با اشاره به بعثت پیامبر اسلام به خود نوید پیروزی می‌دادند.
[۱۴۹] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۵۷۷-۵۷۸.
[۱۵۰] مجمع البیان، ج۱، ص۳۱۰-۳۱۱.



خداوند در برابر نعمتهای ارزانی شده به بنی اسرائیل دستوراتی به آنان داده و از آنان می‌خواهد نسبت به آن پایبند باشند. این دستورها عبارت‌اند از:

۵.۱ - وفای به عهد

بر اثر پیمان شکنیهای مکرر، خداوند بارها از آنان خواسته بود که بر پیمان الهی خویش با خداوند استوار بمانند: «یـبَنی اِسرءیلَ اذکُروا نِعمَتِیَ الَّتی اَنعَمتُ عَلَیکُم و اَوفوا بِعَهدی اوفِ بِعَهدِکُم». برخی آیه را خطاب به یهودیان زمان پیامبر، و عده‌ای دیگر آن را شامل مسیحیان نیز دانسته‌اند. برخی هم آن را درباره احبار و عالمان یهود می‌دانند.
[۱۵۴] مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۷.
[۱۵۵] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۷۳.
محتوای عهد یاد شده نیز مورد اختلاف است؛ برخی به نقل از امام حسن عسکری علیه‌السّلام آن را نبوت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دانسته‌اند که تورات از آن خبر داده است.
[۱۵۶] مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۸.
[۱۵۷] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۲۷.
عده‌ای نیز آن را مجموعه آموزه‌های وحیانی نازل شده بر بنی اسرائیل تفسیر کرده‌اند که آنان موظف بودند به آن ایمان آورده، از آن پیروی کنند.
[۱۶۰] مجمع البیان، ج۱، ص۹۳.
[۱۶۱] تسنیم، ج۴، ص۳۵.
به نقل از ابن عباس علمای بنی اسرائیل به رغم تشویق یهود به تلاوت تورات، خود به مضمون آن درباره بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم عمل نمی‌کردند.
[۱۶۳] مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۵.
[۱۶۴] تفسیر صدر المتالهین، ج۳، ص۲۵۹.
برخی، مخاطبان این آیه را خطیبان و قضات دانسته‌اند که مردم را به نیکی دعوت کرده، خود عمل نمی‌کردند.
[۱۶۵] تفسیر قمی، ج۱، ص۷۴.
طبرسی آیه را درباره یهود می‌داند که نزدیکان مسلمان خود را به پیروی از محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرا می‌خواندند؛ ولی خود منکر او بودند.
[۱۶۶] مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۵.


۵.۲ - ترس از خدا

گویا بنی اسرائیل با نافرمانی و پیمان شکنیهای مکررِ خود بدون هیچ هراسی از عذاب الهی بر شیوه پیشین خویش مداومت می‌کردند، برای همین خدا آنان را از عذاب خود برحذر می‌دارد: «یـبَنی اِسرءیلَ اذکُروا نِعمَتِیَ الَّتی اَنعَمتُ... و اِیّـیَ فَارهَبون». شاید این آیه از بنی اسرائیل می‌خواهد به دلیل ترس از ظالمان عهد خویش با خدا را در مخالفت با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم
[۱۷۰] البرهان، ج۱، ص۱۹۹.
یا ارتکاب گناهان،
[۱۷۲] مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۸.
نقض نکنند و تنها از او بترسند، چنان که این نکته از «اِیّایَ» که مفید حصر است استفاده می‌شود؛ همچنین در آیه دیگری بنی اسرائیل از عذاب روز جزا پرهیز داده شده‌اند: «واتَّقوا یَومـًا لا تَجزی نَفسٌ عَن نَفس شَیــًا ولایُقبَلُ مِنها شَفـعَةٌ...».

۵.۳ - ایمان به وحی

ایمان به وحی الهی و نهی از انکار آن از دیگر دستورات خداوند است: «وءامِنوا بِما اَنزَلتُ مُصَدِّقـًا لِما مَعَکُم و لا تَکونوا اَوَّلَ کافِر بِهِ ولا تَشتَروا بِـایـتی ثَمَنـًا قَلیلاً واِیّـیَ فَاتَّقون». مفسران «بِما اَنزَلتُ» را قرآن
[۱۷۵] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۵۹.
[۱۷۶] البرهان، ج۱، ص۲۰۱.
[۱۷۷] تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۴.
یا نبوت موعود پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در تورات
[۱۷۹] مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۹.
دانسته‌اند. به نقل از امام باقر علیه‌السّلام عده‌ای از علمای بنی اسرائیل به رغم آگاهی از بشارت تورات در این باره برای آنکه از هدایای مردم یا کمکهای حکومتی بهره مند شوند، آن را انکار کردند،
[۱۸۱] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۶۱-۳۶۲.
[۱۸۲] مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۰.
[۱۸۳] تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۷.
بنابراین «ثمن قلیل» ثمن دنیایی است که احبار برای دستیابی به آن، آخرت خویش را فروختند؛ همچنین مفسران بر این باورند که با توجه به پیشی گرفتن قریش بر یهود در کفر به پیامبر و کتمان نبوت او، مراد از «لا تَکونوا اَوَّلَ کافِر بِهِ» می‌تواند اول بودن در میان اهل کتاب،
[۱۸۴] مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۰.
[۱۸۵] تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۵.
امام و پیشوای کافران بودن،
[۱۸۶] تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۵.
اولین کافر اهل معرفت و آگاهی
[۱۸۷] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۶۱.
[۱۸۸] تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۶.
یا سابق بودن بر دیگران برای پیروی آنان
[۱۸۹] کنزالدقایق، ج۱، ص۳۹۷.
باشد. برخی نیز آیه را درباره کتمان حقانیت علی علیه‌السّلام به سبب منافع دنیوی قلمداد کرده‌اند.
[۱۹۰] البرهان، ج۱، ص۲۰۱.
که در این صورت آیه خطاب به بنی اسرائیل نخواهد بود.

۵.۴ - عدم خلط حق و باطل و کتمان حق

«و لا تَلبِسُوا الحَقَّ بِالبـطِـلِ وتَکتُموا الحَقَّ واَنتُم تَعلَمون» به نقل از امام حسن عسکری علیه‌السّلام این آیه درباره یهودیانی است که با پذیرش اصل نبوت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و جانشینی علی علیه‌السّلام، بر این باور بودند که این رخداد ۵۰۰ سال دیگر اتفاق خواهد افتاد، بنابراین حق و باطل را با هم آمیخته بودند.
[۱۹۴] البرهان، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳.
به نقل از ابن عباس گفته‌اند: آنان نبوت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را درباره دیگران می‌پذیرفتند؛ ولی در مورد خویش چنین باوری نداشتند.
[۱۹۶] مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۱.
[۱۹۷] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۳۳.
ممکن است آیه خطاب به رؤسا و عالمان بنی اسرائیل بوده، مراد از آن خلط حق و باطل در تورات باشد؛ یعنی آنان برخی از اخبار و احکام تورات را که به سودشان بود می‌پذیرفتند؛ ولی آن بخش از آن که به بیان صفات پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مربوط می‌شد کتمان می‌کردند. این تفسیر با ادامه آیه: «و تَکتُموا الحَقَّ و اَنتُم تَعلَمون» سازگاری بیشتری دارد.
[۱۹۸] مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۱.
البته برخی «و اَنتُم تَعلَمونَ» را به معنای آگاهی بنی اسرائیل از معاد و جزا یا عذابهایی مانند مسخ که خداوند پیشینیان آنان را به آن مبتلا کرده بود تفسیر کرده‌اند.
[۲۰۰] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۸۱.
[۲۰۲] تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۳۷-۲۳۸.


۵.۵ - اقامه نماز و ادای زکات

از دستورات اکید و مکرر خدا به بنی اسرائیل برپایی نماز و ادای زکات است: «و اَقیموا الصَّلوةَ وءاتوا الزَّکوةَ وارکَعوا مَعَ الرّکِعین». بسیاری از مفسران مخاطبان آیه را بنی اسرائیل دانسته‌اند که خداوند پایبندی به احکام شرعی را به آنان دستور داده است. ذکر نماز و زکات برای این است که از میان عبادات بدنی نماز و در میان عبادات مالی زکات برترین است.
[۲۰۶] مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۳.
[۲۰۷] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۳۵.
[۲۰۸] تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۴.
برخی نیز آیه را اشاره به اعمال روز فطر می‌دانند که شامل نماز و زکات فطره است.
[۲۱۱] البرهان، ج۱، ص۲۰۴.
تمسک امام صادق و امام رضا (علیهما السلام) به این آیه در اثبات وجوب نماز و زکات فطره گزارش شده است.
[۲۱۲] البرهان، ج۱، ص۲۰۴.
صدرالمتالهین با اشاره به شرط ایمان در پذیرش اعمال، از این آیه مامور بودن اهل کتاب به فروع را برداشت کرده است.
[۲۱۳] تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۴۳.
برخی در تایید اشاره این آیه به بنی اسرائیل و با استشهاد به «وارکَعوا مَعَ الرّ کِعین» معتقدند چون نماز یهودیان رکوع ندارد، بخش نخست آیه دستور به آنان و بخش دوم «وارکَعوا مَعَ الرّ کِعین» مختص مسلمانان است؛
[۲۱۴] مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۳.
امّا با توجه به اینکه با نزول قرآن بنی اسرائیل مامور به همه دستورات قرآن بوده‌اند، این تفسیر دور از واقع به نظر می‌رسد، به همین دلیل بسیاری از مفسران توجیهاتی مطرح کرده‌اند که با توجه به اینکه در صدر آیه امر به اقامه نماز شده، تکرار آن با جمله «وارکَعوا مَعَ الرّ کِعین» این گونه قابل توجیه است که این قسمت از آیه به نماز جماعت یا تواضع در برابر عظمت الهی اشاره دارد.
[۲۱۵] البرهان، ج۱، ص۲۰۴.
[۲۱۶] کنزالدقایق، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱.


۵.۶ - عبادت خدا، احسان به والدین و دستگیری از یتیمان و بینوایان

«و اِذ اَخَذنا میثـقَ بَنی اِسرءیلَ لا تَعبُدونَ اِلاَّاللّهَ وبِالولِدَینِ اِحسانـًا وذِی القُربی والیَتـمی‌والمَسـکینِ».

۵.۷ - گفتار نیکو

پرهیز از ناسزاگویی و پرخاشگری و سخن نیکو گفتن از دیگر آموزه‌های الهی برای بنی اسرائیل است: «و قولوا لِلنّاسِ حُسنـًا».

۵.۸ - پرهیز از کفران نعمت

«کُلوا مِن طَیِّبـتِ ما رَزَقنـکُم و لاتَطغَوا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیکُم غَضَبی و مَن یَحلِل عَلَیهِ غَضَبی». برخی با استشهاد به آیاتی مانند «واِذ قُلتُم یـموسی لَن نَصبِرَ عَلی طَعام واحِد» طغیان در این آیه را کفران نعمت و شاکر نبودن آنان در برابر این روزیها دانسته‌اند.
[۲۲۱] المیزان، ج۱۴، ص۱۸۷.
ممکن است این طغیان خوردن این روزیها به صورت حرام باشد.


قرآن در موارد گوناگون با یادآوری نعمتهای خداوند به بنی اسرائیل در دوره‌های مختلفی از تاریخ حیاتشان آنان را به سبب ناسپاسی، سرزنش کرده و به خداترسی، وفای به عهد الهی، ایمان به قرآن و پرهیز از آمیختن حق و باطل و کتمان حق فرا می‌خواند. مهم‌ترین این نعمتها به ترتیب تاریخ از این قبیل است:

۶.۱ - رهایی از دست فرعونیان

نجات از دست فرعونیان و شرایط بسیار دشوار و مصیبت بار زندگی در مصر و گذشتن از دریا و نابودی فرعونیان در آیات متعددی به عنوان نعمت خدا به بنی اسرائیل یادآوری شده است: «واِذ نَجَّینـکُم مِن ءالِ فِرعَونَ یَسومونَکُم سوءَ العَذابِ... و اَغرَقنا ءالَ فِرعَونَ واَنتُم تَنظُرون». بردگی و اسارت در دست فرعونیان چنان سخت و دشوار بوده که از آن با عذاب خوارکننده یاد شده است: «ولَقَد نَجَّینا بَنی اِسرءیلَ مِنَ العَذابِ المُهین». آمرزش گناه گوساله پرستی و زنده شدن ۷۰ نفری که در پی درخواست رؤیت خداوند در میقات، با صاعقه کشته شدند از دیگر نعمتهای خدا بر بنی اسرائیل و دلیل هر دو نعمت ترغیب آنان به شکرگزاری یاد شده است.

۶.۲ - اعطای حکم، نبوت و کتاب

«و لَقَد ءاتَینا بَنی اِسرءیلَ الکِتـبَ والحُکمَ والنُّبُوَّة». مراد از حکم را آشنایی با مسائل دینی، دانش قضاوت یا تمیز حق از باطل گفته‌اند.
[۲۳۴] مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۳.
[۲۳۵] تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۰۸.
در برخی نقلها شمار پیامبرانی که خداوند برای هدایت بنی اسرائیل به سوی آنان فرستاد، تا ۱۰۰۰ نفر نیز نقل شده که مهم‌ترین آنها موسی علیه‌السّلام است.
[۲۳۶] مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۲.
[۲۳۷] المیزان، ج۱۸، ص۱۶۵.
به این نعمت در آیات دیگر نیز اشاره شده است: «وءاتَینا مُوسَی الکِتـبَ وجَعَلنـهُ هُدًی لِبَنی اِسرءیلَ اَلاّ تَتَّخِذوا مِن دونی وَکیلا». چون این کتاب مشتمل بر شریعت موسی علیه‌السّلام بوده است، خداوند از آن به عنوان هادیِ بنی اسرائیل یاد می‌کند.
[۲۳۹] المیزان، ج۱۳، ص۳۶.


۶.۳ - بهره مندی از روزی پاک

«... و رَزَقنـهُم مِنَ الطَّیِّبـتِ». این روزی حلال همان «مَنّ» و «سَلْوی» است که در برخی از آیات به آن اشاره شده است. شاید اهمیت این یادآوری به سبب ناسپاسی بنی اسرائیل در برابر این نعمت بوده است، زیرا آنان بدون توجه به این غذاهای آسمانی در پی غذاهای دیگری بودند:
[۲۴۶] مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۵.
«و اِذ قُلتُم یـموسی لَن نَصبِرَ عَلی طَعام و احِد فَادعُ لَنا رَبَّکَ یُخرِج لَنا مِمّا تُنبِتُ الاَرضُ مِن بَقلِها وقِثّائِها وفومِها وعَدَسِها وبَصَلِها...». برخورداری بنی اسرائیل از خوردنیهای گوارا در سرزمین موعود نیز به مثابه نعمت یاد شده است.
۴. سایه افکندن ابر و جاری شدن چشمه:
بنی اسرائیل هنگام سرگردانی در بیابانهای میان مصر و سرزمین موعود از شدت گرمای خورشید و تشنگی به تنگ آمده، اعتراض می‌کردند.
[۲۴۹] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۷۶.
خداوند به درخواست موسی علیه‌السّلام و با فرستادن ابری، بر سر آنان سایه افکند: «و ظَـلَّلنا عَلَیکُمُ الغَمامَ» ؛ همچنین آن حضرت به فرمان خداوند و با زدن عصای خود بر سنگ، ۱۲ چشمه به شمار ۱۲ سبط بنی اسرائیل جاری ساخت: «و اِذِ استَسقی موسی لِقَومِهِ... فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَینًا...».

۶.۴ - برتری بر عالمیان

در برخی آیات، خداوند از برتری بنی اسرائیل بر دیگر عالمیان خبر داده است: «یـبَنِی اِسرءیلَ اذکُروا نِعمَتِیَ الَّتِی اَنعَمتُ عَلَیکُم و اَنّی فَضَّلتُکُم عَلَی العــلَمین». با توجه به آیه ۱۱۰ آل عمران «کُنتُم خَیر اُمَّة اُخرِجَت لِلنّاس» که برتری امت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بر دیگر امتها را می‌رساند، مفسران در حل تعارض ظاهری دو آیه که در نگاه نخست به نظر می‌رسد، نظرهایی ابراز داشته‌اند؛ برخی مراد از عالمیان را فقط مردمان معاصر بنی اسرائیل دانسته‌اند.
[۲۵۶] تفسیر قمی، ج۱، ص۷۵.
[۲۵۷] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۷۷.
[۲۵۸] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۵۶.
برخی دیگر مراد از برتری بنی اسرائیل را برخورداری آنان از امتیازاتی مانند کثرت پیامبران، معجزات فراوان واقع شده در زمان آنان و برخورداری از نعمتهای فراوان گفته‌اند.
[۲۵۹] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۷۷-۳۷۸.
[۲۶۰] مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۳.
[۲۶۱] تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۳۱۱-۳۱۲.
البته توجه به تفاوت کاربرد دو تعبیر «فَضَّلتُکُم» و «خَیرُ» می‌تواند در حل این چالش کارگشا باشد. تعبیر «تفضیل» در مورد برخورداری از پاره‌ای امتیازات مادی و معنوی کاربرد دارد و لزوماً به معنای خیر و بهتر بودن افراد برخوردار نیست، چنان که تاریخ نشان می‌دهد بنی اسرائیل به رغم برخورداری از امتیازات فراوان نه فقط بهره لازم را نبردند، بلکه همواره به بیراهه رفتند.

۶.۵ - اسکان در سرزمین مقدس

«و قُلنا مِن بَعدِهِ لِبَنی اِسرءیلَ اسکُنُوا الاَرضَ فَاِذا جاءَ وَعدُ الاخِرَةِ جِئنا بِکُم لَفیفـا». شماری از مفسران این سرزمین را شام
[۲۶۳] جامع البیان، مج ۹، ج۱۵، ص۲۱۹.
یا مصر
[۲۶۵] تفسیر قمی، ج۲، ص۲۸.
امّا برخی دیگر با استشهاد به آیه «یـقَومِ ادخُلوا الاَرضَ المُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللّهُ لَکُم» آن را ارض مقدس موعود دانسته‌اند
[۲۶۸] المیزان، ج۱۳، ص۲۳۴.
؛ گویا سرزمین موعود در آن زمان بخشی از شام بوده است؛ همچنین در آیه دیگری خداوند از به میراث نهادن سرزمین مبارک خبر می‌دهد: «واَورَثنَا القَومَ الَّذینَ کانوا یُستَضعَفونَ مَشـرِقَ الاَرضِ و مَغـرِبَهَا الَّتی بـرَکنا فیها وتَمَّت کَلِمَتُ رَبِّکَ الحُسنی عَلی بَنی اِسرءیلَ». مفسران با بهره گیری از وصف «بـرَکنا فیها» این سرزمین را همان سرزمین مقدس موعود (فلسطین) گفته‌اند.
[۲۷۰] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۲۵۲.
[۲۷۱] تفسیر المنار، ج۸، ص۱۰۰.
[۲۷۲] المیزان، ج۵، ص۲۸۸-۲۸۹.
در تعبیر دیگری از مکانی که بنی اسرائیل در آن ساکن شدند با عنوان «مُبَوَّءَ صِدق» یاد شده است: «ولَقَد بَوَّانا بَنی اِسرءیلَ مُبَوَّاَ صِدق». علامه طباطبایی این مکان را جایگاهی می‌داند که همه امکانات و لوازم زندگی به وفور در آن فراهم بوده است.
[۲۷۴] المیزان، ج۱۰، ص۱۲۰.
برخی از مفسران دیگر نیز با اشاره به مناسب بودن این مکان، آن را مصر، شام یا بیت المقدس دانسته‌اند.
[۲۷۶] البرهان، ج۳، ص۵۳.
[۲۷۷] کنز الدقائق، ج۶، ص۹۵.


۶.۶ - نشان دادن معجزات الهی

خداوند برای تقویت ایمان بنی اسرائیل و پایداری آنان بارها معجزات خود را برای آنان نمایان کرد. عبور بنی اسرائیل از دریا و غرق شدن فرعون از این جمله است. براساس برخی گزارشهای تاریخی، خداوند برای راسخ تر شدن ایمان بنی اسرائیل اجساد همه لشکریان فرعون را در دریا غرق کرد؛ ولی جسد فرعون را به ساحل آورد تا حقارت او روشن شود و بنی اسرائیل در مرگ او تردیدی نکنند؛
[۲۷۹] تفسیر قمی، ج۱، ص۳۴۴.
[۲۸۰] جامع البیان، مج ۷، ج۱۱، ص۲۱۵.
[۲۸۱] روض الجنان، ج۱۰، ص۱۹۸.
امّا آنان به رغم دیدن چنین معجزاتی پس از نجات باز به بت پرستی روی آوردند.
برخی آیات شمار معجزات الهی برای بنی اسرائیل را ۹ تا ذکر کرده است: «و لَقَد ءاتَینا موسی تِسعَ ءایـت بَیِّنـت فَسـَل بَنی اِسرءیلَ». مفسران درباره این ۹ نشانه اختلاف کرده‌اند. علامه طباطبایی با اعتقاد به اینکه مجموع معجزات بیش از ۹ تاست، ذکر این تعداد معجزه را به احتمال اشاره به معجزات موسی علیه‌السّلام برای دعوت فرعون دانسته است.
[۲۸۴] المیزان، ج۱۳، ص۲۱۸.
برخی با استناد به روایتی از امام صادق علیه‌السّلام این نشانه‌ها را عصای موسی علیه‌السّلام، طوفان، بلای ملخ، بلای قورباغه، بلای خون شدن رودها و دریاها، بردن کوه طور بر فراز سر آنان، نزول مَنّ و سَلْوی و شکافته شدن دریا ذکر کرده‌اند.
[۲۸۵] البرهان، ج۳، ص۵۹۷.
در برخی از تفاسیر دیگر، این موارد با اندکی تفاوت بیان شده است.
[۲۸۶] تفسیر قمی، ج۲، ص۲۸.



بنی اسرائیل افزون بر عهدین در قرآن کریم نیز بارها مذمت شده‌اند. این ملامتها به علل ذیل صورت گرفته است:

۷.۱ - پیمان شکنی

پیمانهایی که خداوند از بنی اسرائیل گرفت، دست کم در ۱۰ آیه یاد شده است. مهم‌ترین آنها را پیمان مبنی بر ایمان به تورات و عمل به آموزه‌های آن دانسته‌اند: «و اِذ اَخَذنا میثـقَکُم و رَفَعنا فَوقَکُمُ الطّورَ خُذوا ما ءاتَینـکُم بِقُوَّة واذکُروا ما فیهِ لَعَلَّکُم تَتَّقون». برخی گفته‌اند: به سبب انکار تورات به وسیله گروهی از بنی اسرائیل، خداوند کوه طور را بر فراز سر آنان قرار داد و از آنان پیمان گرفت.
[۲۹۳] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۴۶۲.
[۲۹۴] مجمع البیان، ج۱، ص۲۶۲.

در آیه ۸۳ بقره پیمان گرفتن از بنی اسرائیل مبنی بر یگانه پرستی و پایبندی به پاره‌ای از ارزشهای اجتماعی و عبادی گزارش و از پیمان شکنی بیشتر آنان خبر داده می‌شود: «و اِذ اَخَذنا میثـقَ بَنی اِسرءیلَ لا تَعبُدونَ اِلاَّاللّهَ و بِالولِدَینِ اِحسانـًا وذِی القُربی والیَتـمی‌والمَسـکینِ وقولوا لِلنّاسِ حُسنـًا واَقیموا الصَّلوةَ وءاتوا الزَّکوةَ ثُمَّ تَوَلَّیتُم اِلاّ قَلیلاً مِنکُم و اَنتُم مُعرِضون». برخی از عبارت «اَنتُم مُعرِضون» معنای استمرار پیمان شکنی را برداشت کرده‌اند؛
[۲۹۶] مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۹.
گویا پیمان شکنی از ویژگیهای بارز بنی اسرائیل بوده و آنان بر هیچ پیمانی استوار نبوده‌اند. پرهیز از جنگ و خونریزی، بیرون نراندن یکدیگر از شهر و دیار خویش، ایمان به انبیای الهی، دروغ نبستن به خدا و کتمان نکردن آموزه‌های آن از پیمانهای دیگر الهی است. در همه این موارد بیشتر بنی اسرائیل پیمان شکنی کردند. این پیمان شکنیها، پیامدهایی چون خواری و ذلت در دنیا و عذاب در آخرت، لعنت خداوند، قساوت و دشمنی مداوم با یکدیگر را برای آنان در پی داشت.

۷.۲ - گمراهی، با وجود آیات فراوان

قرآن از اینکه بنی اسرائیل با وجود نشانه‌های زیاد الهی در گمراهی بودند، آنان را سرزنش می‌کند: «سَل بَنی اِسرءیلَ کَم ءاتَینـهُم مِن ءایَة بَیِّنَة ومَن یُبَدِّل نِعمَةَ اللّهِ مِن بَعدِ ما جاءَتهُ فَاِنَّ اللّهَ شَدیدُ العِقَاب» ؛ «... و اِن یَرَوا کُلَّ ءَایَة لا یُؤمِنوا بِها و اِن یَرَوا سَبیلَ الرُّشدِ لا یَتَّخِذوهُ سَبیلاً واِن یَرَوا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذوهُ سَبیلاً ذلِکَ بِاَنَّهُم کَذَّبوا بِـایـتِنا وکانوا عَنها غـفِلین» این نشانه‌ها شامل تبدیل شدن عصای موسی علیه‌السّلام به اژدها، سایه انداختن ابرها، شکافته شدن دریا و غرق شدن فرعون و نزول مَنّ و سَلْوی برای آنان بود؛
[۳۰۹] جامع البیان، مج ۲، ج۲، ص۴۵۲.
[۳۱۱] مجمع البیان، ج۱، ص۵۴۰.
امّا آنان کفر ورزیدند و گناهانی مانند تبدیل و نقض عهد، قتل انبیا و ترک وصیتهای موسی را مرتکب شدند؛ همچنین وقتی عیسی علیه‌السّلام به عنوان پیامبر به سوی آنان فرستاده شد با آنکه معجزات فراوانی مانند زنده کردن مردگان، شفا دادن بیماران درمان ناپذیر و بینا کردن نابینایان را نشان داد، بسیاری از آنان کفر ورزیده، از او پیروی نکردند: «و رَسولاً اِلی بَنِی اِسرءیلَ اَنّی قَد جِئتُکُم بِـایَة مِن رَبِّکُم اَنّی اَخلُقُ لَکُم مِنَ الطّینِ کَهَیـَةِ الطَّیرِ فَاَنفُخُ فیهِ فَیَکونُ طَیرًا بِاِذنِ اللّهِ...».

۷.۳ - نافرمانی پیامبران

قرآن بارها از نافرمانی بنی اسرائیل نسبت به پیامبران خویش یاد می‌کند. سرپیچی آنان از فرمان موسی علیه‌السّلام مبنی بر ورود به سرزمین مقدس و نیز در داستان گاو بنی اسرائیل از این قبیل است؛ همچنین زمانی که بنی اسرائیل برای رویارویی با قوم جالوت، از پیامبرشان خواستند که فرماندهی برای آنان برگزیند تا به رهبری او به جنگ با دشمنان بروند، پس از تعیین فرمانده نافرمانی کرده، او را یاری نکردند؛ گویا نافرمانی بنی اسرائیل برای آن پیامبر معهود بوده است که با گوشزد کردن فرار از جنگ، از آنان اقرار مجدد می‌گیرد؛ ولی باز هم آنان نافرمانی می‌کنند.

۷.۴ - انکار و تکذیب انبیا

تکذیب انبیا رفتار نکوهیده‌ای است که همواره از بنی اسرائیل سر می‌زد. قرآن ریشه این برخورد را ناسازگاری آموزه‌های انبیا با خواسته‌ها و خواهشهای نفسانی آنان خوانده، ملامتشان می‌کند: «اَفَکُلَّما جاءَکُم رَسولٌ بِما لاتَهوی اَنفُسُکُمُ استَکبَرتُم فَفَریقـًا کَذَّبتُم وفَریقـًا تَقتُلون». تکذیب حضرت عیسی علیه‌السّلام و پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نمونه بارزی از این قبیل است.

۷.۵ - عمل نکردن به کتاب آسمانی

بنی اسرائیل مدعی پایبندی به دستورات تورات بودند؛ امّا قرآن مواردی از تخلف آنان را گزارش می‌کند. آنان ضمن اعتراض به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در مورد خوردن برخی از غذاها مانند گوشت و شیر شتر مدعی حرمت آنها در دین ابراهیم علیه‌السّلام بودند.
[۳۲۳] جامع البیان، مج ۳، ج۴، ص۷.
[۳۲۵] اسباب النزول، ص۷۵.
قرآن با تکذیب چنین حرمتی از آنان می‌خواهد به کتاب آسمانی خویش پایبند باشند: «کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلاًّ لِبَنِی اِسرءیلَ اِلاّ ما حَرَّمَ اِسرءیلُ عَلی نَفسِهِ مِن قَبلِ اَن تُنَزَّلَ التَّورةُ قُل فَاتوا بِالتَّورةِ فَاتلوها اِن کُنتُم صـدِقین». اسرائیل، (یعقوب علیه‌السّلام) به عللی خوردن گوشت و شیر شتر را بر خود حرام کرده بود.
[۳۲۷] مجمع البیان، ج۱، ص۷۹۴.
[۳۲۸] تفسیر قرطبی، ج۴، ص۸۷.
[۳۲۹] البرهان، ج۱، ص۶۵۴؛
به سبب این نسبت ناروا به تورات، خداوند نیز برخی غذاهای حلال را بر آنان حرام کرد. قرآن همچنین از عمل بنی اسرائیل به برخی از دستورات کتاب و ترک برخی دیگر خبر می‌دهد: «اَفَتُؤمِنونَ بِبَعضِ الکِتـبِ و تَکفُرونَ بِبَعض». با توجه به صدر آیه شاید مراد عمل به دستور تورات درباره فدیه گرفتن از اسیران همکیش خود و ترک دستور آن درباره عدم اخراج آنان است: «و اِن یَاتوکُم اُسـری تُفـدوهُم وهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیکُم اِخراجُهُم».

۷.۶ - اسراف

اسرافکاری بنی اسرائیل به رغم نهی از آن، از دیگر علل سرزنش آنان در قرآن است: «مِن اَجلِ ذلِکَ کَتَبنا عَلی بَنی اِسرءیلَ... ولَقَد جاءَتهُم رُسُلُنا بِالبَیِّنـتِ ثُمَّ اِنَّ کَثیرًا مِنهُم بَعدَ ذلِکَ فِی الاَرضِ لَمُسرِفون». این اسراف به خروج از اعتدال و تحریم حلالها و تحلیل محرمات و قتل نفس تفسیر شده است.
[۳۳۷] مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۰.
[۳۳۸] البرهان، ج۲، ص۲۸۴.


۷.۷ - شرک

«لَقَد کَفَرَ الَّذینَ قالوا اِنَّ اللّهَ هُوَ المَسیحُ ابنُ مَریَمَ وقالَ المَسیحُ یـبَنی اِسرءیلَ اعبُدوا اللّهَ رَبّی ورَبَّکُم اِنَّهُ مَن یُشرِک بِاللّهِ فَقَد حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الجَنَّةَ». مفسران این گروه از بنی اسرائیل را یعقوبیه، دانسته‌اند که معتقد بودند خدا با مسیح ذاتاً متحد شده و ناسوت تبدیل به لاهوت گردیده است.
[۳۴۰] جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۴۲۲.
[۳۴۲] مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۲.


۷.۸ - آزار و اذیت و کشتن انبیا

بنی اسرائیل در آزار و اذیت و کشتن انبیا سابقه‌ای دیرینه دارند. آزار و اذیت یوسف و یعقوب (علیهما السلام) به وسیله نیاکان نخست بنی اسرائیل و آزار هارون تا مرز کشتن از این قبیل است، چنان که آیات متعددی به پیامبر کشی آنان اشاره می‌کند: «قُل فَلِمَ تَقتُلونَ اَنبِیاءَ اللّهِ مِن قَبلُ اِن کُنتُم مُؤمِنِین». اقدام برای کشتن حضرت عیسی علیه‌السّلام نمونه‌ای برجسته از این قبیل است.

۷.۹ - فسادانگیزی

تبهکاری و فسادانگیزی از همان آغاز در میان بنی اسرائیل بوده است. موسی علیه‌السّلام هنگام رفتن به میقات، هارون را از پیروی مفسدان نهی می‌کند: «و لاتَتَّبِع سَبیلَ المُفسِدین». مطابق آیه ۴ اسراء خداوند در تورات آورده است که بنی اسرائیل دوبار در سرزمین مقدس فسادانگیزی می‌کنند: «وقَضَینا اِلی بَنی اِسرءیلَ فِی الکِتـبِ لَتُفسِدُنَّ فِی الاَرضِ مَرَّتَینِ ولَتَعلُنَّ عُلُوًّا کَبیرا». یکی از فسادها مخالفت با احکام تورات و قتل برخی پیامبران و دیگری قتل زکریا، یحیی، و قصد کشتن عیسی علیه‌السّلام تفسیر شده است.
[۳۵۵] کنز الدقایق، ج۷، ص۳۵۸.
فسادانگیزی بنی اسرائیل در عصر ظهور اسلام نیز ادامه داشت و آنان همواره درپی ایجاد جنگ و درگیری با مسلمانان بودند:
[۳۵۶] الکاشف، ج۵، ص۱۹.
«کُلَّما اَوقَدوا نارًا لِلحَربِ اَطفَاَهَا اللّهُ ویَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسادًا واللّهُ لا یُحِبُّ المُفسِدین».

۷.۱۰ - امر به نیکی و ترک آن

«یـبَنی اِسرءیلَ اذکُروا... اَتَامُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ و تَنسَونَ اَنفُسَکُم و اَنتُم تَتلونَ الکِتـبَ اَفَلا تَعقِلون». برخی با اشاره به «اَنتُم تَتلونَ الکِتـبَ» مخاطب آیه را علمای یهود دانسته‌اند که با دعوت مردم به پرداخت صدقات و مبرات اموال به دست آمده را خود تصرف می‌کردند.
[۳۶۲] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۵۵.


۷.۱۱ - ترک نهی از منکر

سکوت در برابر گناه از دیگر عوامل سرزنش بنی اسرائیل است: «کانوا لایَتَناهَونَ عَن مُنکَر فَعَلوهُ لَبِئسَ ما کانوا یَفعَلون». برخی، منکَر یاد شده را صید ماهی از سوی اصحاب سبت در روز شنبه دانسته‌اند.

۷.۱۲ - بهانه گیری

بنی اسرائیل همواره برای فرار از مسئولیت و انجام دستورات الهی، بهانه تراشی می‌کردند، به گونه‌ای که بهانه‌های بنی اسرائیل ضرب المثل شده است. بهانه گیریهای آنان در قالب پرسشهای مکرّر درباره ویژگیهای گاو موسوم به گاو بنی اسرائیل که با هدف فرار از امتثال دستور الهی موسی علیه‌السّلام صورت می‌گرفت نمونه بارزی از این قبیل است.
بهانه گیری درباره عدم تنوع غذایی در وادی تیه نیز نمونه دیگری است. آنان از خوردن مداوم «مَنّ» و «سَلْوی» ابراز خستگی کردند و خداوند در برابر این ناسپاسی از آنها خواست به سوی شهر و آبادی روانه شوند مفسران سبب اعتراض را یکسان شدن غذای همه و در نتیجه از بین رفتن فاصله طبقاتی و زمینه برتری طلبی گروهی خاص دانسته‌اند.
[۳۶۹] مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۶.


۷.۱۳ - دنیا گرایی

گرایش و دلبستگی به ریاست، ثروت و زینتهای دنیوی و فخرفروشی و ارزشگذاری بر اساس آن از دیگر ویژگیهای نکوهیده بنی اسرائیل است. نگاه حسرت آمیز به ثروت قارون و آرزوی برخورداری از آن از این قبیل است. آنان برای بهره‌های دنیایی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، معیار ارزش و برتری افراد را ثروت و دارایی می‌دانستند،
[۳۷۱] المیزان، ج۱۶، ص۷۹.
[۳۷۲] المیزان، ج۲، ص۱۱۰.
برای همین در ماجرای گزینش طالوت برای پادشاهی به استناد اینکه وی ثروت انبوهی ندارد، بر او خرده گرفتند: «... قالوا اَنّی یَکونُ لَهُ المُلکُ عَلَینا و نَحنُ اَحَقُّ بِالمُلکِ مِنهُ ولَم یُؤتَ سَعَةً مِنَ المالِ». ریاست طلبی نیز از ویژگیهای گروهی از بزرگان و علمای بنی اسرائیل بود.
[۳۷۴] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۵۶۶-۵۶۷.
[۳۷۵] مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۳.
[۳۷۶] زادالمسیر، ج۱، ص۲۹۳.
بسیاری از مفسران معتقدند که آنان برای حفظ ریاست و موقعیت خویش، دست به تحریف تورات زدند و پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را تکذیب کردند: «فَوَیلٌ لِلَّذینَ یَکتُبونَ الکِتـبَ بِاَیدیهِم ثُمَّ یَقولونَ... لِیَشتَروا بِهِ ثَمَنـًا قَلِیلاً». اغلب مفسران مراد از «ثمن قلیل» را که در آیات دیگر نیز آمده است ریاست دنیایی دانسته‌اند.
[۳۸۱] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۵۶۶.
[۳۸۲] جوامع الجامع، ج۱، ص۱۹۶.


۷.۱۴ - جنگ و خونریزی

خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت که خون یکدیگر را نریزند و همدیگر را از سرزمین خویش (ارض مقدس) بیرون نرانند: «و اِذ اَخَذنا میثـقَکُم لاتَسفِکونَ دِماءَکُم ولا تُخرِجونَ اَنفُسَکُم مِن دِیـرِکُم ثُمَّ اَقرَرتُم و اَنتُم تَشهَدون» ؛ امّا آنان همواره و در پی زیر پا نهادن آموزه‌های الهی به جان یکدیگر افتاده، خونهای زیادی بر زمین می‌ریختند: «ثُمَّ اَنتُم هــؤُلاءِ تَقتُلونَ اَنفُسَکُم و تُخرِجونَ فَریقـًا مِنکُم مِن دِیـرِهِم تَظـهَرونَ عَلَیهِم بِالاِثمِ والعُدونِ و اِن یَاتوکُم اُسـری تُفـدوهُم و هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیکُم اِخراجُهُم». براساس برخی گزارشها این آیه درباره قبیله بنی قریظه و بنی نضیر است که مکرر به جنگ و خونریزی با یکدیگر پرداختند.
[۳۸۷] مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۳-۳۰۴.



بنی اسرائیل بارها بر اثر گناه و نافرمانی گرفتار انواع عذابهای دنیایی شدند، چنان که عذاب آخرت نیز به آنان وعده داده شده است؛ از جمله:

۸.۱ - کشتن همدیگر

بنی اسرائیل پس از گوساله پرستی، فرمان یافتند که به کیفر این گناه بر روی هم شمشیر کشیده، همدیگر را بکشند: «اِنَّکُم ظَـلَمتُم اَنفُسَکُم بِاتِّخاذِکُمُ العِجلَ... فَاقتُلوا اَنفُسَکُم...». برخی گفته‌اند: حتی کسانی که گوساله پرستی نکردند نیز به سبب ترک نهی از منکر دچار این کیفر شدند. درباره مدت زمان این کیفر و نیز شمار کشته شدگان، برخی سخنان اغراق آمیز نیز گفته شده است.
[۳۹۰] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۷۳.


۸.۲ - عذاب صاعقه

۷۰ نفر از کسانی که همراه موسی علیه‌السّلام به میقات رفتند، در پی درخواست جاهلانه خویش مبنی بر دیدن خدا، گرفتار صاعقه و مرگ شدند.

۸.۳ - سرگردانی در بیابان

بنی اسرائیل پس از خروج از مصر و رسیدن به مرزهای سرزمین موعود، در پی سرپیچی از فرمان خداوند مبنی بر ورود به آن سرزمین و نبرد با دشمنان، ۴۰ سال در بیابانها سرگردان و از ورود به سرزمین مقدس محروم شدند. پس از پایان این ۴۰ سال، آنان هنگام ورود به سرزمین موعود فرمان یافتند که جمله معینی را مبنی بر استغفار بر زبان جاری کنند؛ اما باز با تغییر آن عبارت، نافرمانی کرده، دچار عذاب الهی شدند: «فَبَدَّلَ الَّذینَ ظَـلَموا قَولاً غَیرَ الَّذی قیلَ لَهُم فَاَنزَلنا عَلَی الَّذینَ ظَـلَموا رِجزًا مِنَ السَّماءِ بِما کانوا یَفسُقون». برخی «رِجزاً مِنَ السَماءِ» را عذاب آسمانی
[۳۹۵] جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۴۳۶.
[۳۹۶] مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۸.
و برخی دیگر بیماری طاعون دانسته‌اند که هزاران نفر را به کام مرگ فرستاد.

۸.۴ - لعن الهی و سنگدلی

در آیات ۱۲-۱۳ مائدهمواردی از پیمان شکنیهای بنی اسرائیل و پیامدهای آن، از جمله دچار شدن به لعن الهی و سنگدلی گزارش شده است: «و لَقَد اَخَذَ اللّهُ میثـقَ بَنِی اِسرءیلَ... و قالَ اللّهُ اِنّی مَعَکُم لئِن اَقَمتُمُ الصَّلوةَ و ءاتَیتُمُ الزَّکوةَ... فَبِما نَقضِهِم میثـقَهُم لَعَنّـهُم و جَعَلنا قُلوبَهُم قـسِیَةً یُحَرِّفونَ الکَلِمَ عَن مَواضِعِهِ ونَسوا حَظـًّا مِمّا ذُکِّروا بِهِ ولا تَزالُ تَطَّـلِعُ عَلی خائِنَة مِنهُم اِلاّ قَلیلاً مِنهُم». لعن الهی را، دوری از رحمت خدا، مسخ یا پرداخت جزیه دانسته‌اند.
[۴۰۱] المیزان، ج۵، ص۲۴۰.
[۴۰۲] کنز الدقایق، ج۴، ص۶۱.
سنگدلی آنان باعث شد که تورات را تحریف کردند و جز اندکی به پیامبر اسلام ایمان نیاوردند. آنان به سبب نافرمانی خدا و پیامبران و استمرار تجاوزگری، مورد لعن برخی پیامبران نیز قرار گرفتند: «لُعِنَ الَّذینَ کَفَروا مِن بَنی اِسرءیلَ عَلی لِسانِ داودَ وعیسَی ابنِ مَریَمَ ذلِکَ بِما عَصَوا و کانوا یَعتَدون». طبرسی با استناد به روایتی از امام باقر علیه‌السّلام لعن شدگان در زبان داود را کسانی می‌داند که در پی شکستن حرمت روز شنبه با لعن او به میمون مسخ شدند، چنان که درخواست کنندگان مائده آسمانی که پس از نزول بدان کفر ورزیدند، با لعن عیسی علیه‌السّلام خوک شدند.
[۴۰۵] مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۷.
[۴۰۶] البرهان، ج۲، ص۳۴۳.
برخی به احتمالْ کافران یاد شده را لعن شدگان در زبور و انجیل دانسته‌اند.
[۴۰۷] جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۴۲۶.
[۴۰۸] مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۷.
برخی نیز گروهی دانسته‌اند که در آینده به پیامبر اسلام ایمان نمی‌آورند.
[۴۰۹] مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۷.


۸.۵ - رسوایی دنیا و عذاب آخرت

بر اثر گناهانی مانند قتل، دشمنی با مؤمنان، کفر به کتابهای آسمانی و... خداوند بنی اسرائیل را به رسوایی در دنیا تهدید کرده و از عذاب دردناک الهی در آخرت برای آنان خبر داده است: «ثُمَّ اَنتُم هــؤُلاءِ تَقتُلونَ اَنفُسَکُم... فَما جَزاءُ مَن یَفعَلُ ذلِکَ مِنکُم اِلاّ خِزیٌ فِی الحَیوةِ الدُّنیا ویَومَ القِیـمَةِ یُرَدُّونَ اِلی اَشَدِّ العَذابِ».

۸.۶ - مسخ شدن

گروهی از بنی اسرائیل با نادیده گرفتن حرمت صید ماهی در روز شنبه، به صورت میمون مسخ شدند: «و لَقَد عَلِمتُمُ الَّذینَ اعتَدَوا مِنکُم فِی السَّبتِ فَقُلنا لَهُم کونوا قِرَدَةً خـسِـین».

۸.۷ - ذلت و زندگی فقیرانه

خواری در دنیا و نداری از کیفرهای دیگر بنی اسرائیل است: «و ضُرِبَت عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ والمَسکَنَةُ وباءو بِغَضَب مِنَ اللّهِ». برخی، ذلت را پرداخت خراج به برخی حکومتها در دوره‌هایی از تاریخ دانسته و برخی نیز مسکنت و ذلت را یک چیز دانسته‌اند،
[۴۱۴] الکشاف، ج۱، ص۱۴۶.
با این توضیح که آنان همواره به سبب احساس فقر، تن به ذلت می‌دادند. انکار آیات الهی و تکذیب و قتل انبیا سبب این کیفر خوانده شده است.
[۴۱۷] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۹۲.



اسباب النزول؛ الاغانی؛ املاء ما من به الرحمن؛ انوارالتنزیل و اسرارالتاویل، بیضاوی؛ بنو اسرائیل فی القرآن والسنه؛ البرهان فی تفسیرالقرآن؛ تاریخ ابن خلدون؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ اللغات السامیه؛ تاریخ الملل و النحل؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تسنیم تفسیر قرآن کریم؛ التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر غریب القرآن الکریم؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکاشف؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب؛ تفسیر المنار؛ التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه‌السّلام؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ غریب القرآن؛ قاموس کتاب مقدس؛ قاموس الکتاب المقدس؛ کتاب مقدس؛ الکشاف؛ لسان العرب؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المصباح المنیر؛ المعرب من الکلام الاعجمی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ واژه‌های دخیل در قرآن مجید.


۱. المعرب، ص۱۴.
۲. املاء ما من به الرحمن، ج۱، ص۳۳.
۳. غریب القرآن، ص۹۷.
۴. کتاب مقدس، پیدایش ۳۲، ۲۲-۳۱.
۵. کتاب مقدس، پیدایش ۳۲، ۲۲-۳۱.
۶. قاموس الکتاب المقدس، ص۶۹-۷۲.
۷. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۵۵.
۸. مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۶.    
۹. مجمع البحرین، ج۱، ص۱۳۹.    
۱۰. واژه‌های دخیل، ص۱۱۹-۱۲۰.
۱۱. تاریخ طبری، ج۱، ص۱۹۲.
۱۲. غریب القرآن، ص۱۲۶.
۱۳. تاریخ طبری، ج۱، ص۲۳۱.
۱۴. لسان العرب، ج۳، ص۴۳۹، «هود».    
۱۵. بنو اسرائیل، ج۱، ص۸.
۱۶. تاریخ الملل و النحل، ج۲، ص۴.
۱۷. المصباح، ص۶۴۲، «هود».
۱۸. تاریخ اللغات السامیه، ص۷۷.
۱۹. بنو اسرائیل، ج۱، ص۳.
۲۰. تاریخ اللغات السامیه،، ص۷۸.
۲۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۹.    
۲۲. طه/سوره۲۰، آیه۷۷-۷۸.    
۲۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۵۲ ۶۶.    
۲۴. مائده/سوره۵، آیه۲۶.    
۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۲۷. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۲۸. بقره/سوره۲، آیه۲۵۱.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۴۸.    
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۴۱.    
۳۳. مائده/سوره۵، آیه۷۰.    
۳۴. بقره/سوره۲، آیه۴۳.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۸۱.    
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۴۹-۶۰.    
۳۸. جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۶.    
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۱۲۲.    
۴۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۰.    
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۶۷-۷۳.    
۴۲. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۴۳. بقره/سوره۲، آیه۸۷.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۹۱.    
۴۵. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۴۶. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۴۷. آل عمران/سوره۳، آیه۹۳.    
۴۸. بقره/سوره۲، آیه۴۴.    
۴۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۸-۱۴۰.    
۵۰. مائده/سوره۵، آیه۷۹.    
۵۱. بقره/سوره۲، آیه۵۴-۵۵.    
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۵۳. بقره/سوره۲، آیه۶۵.    
۵۴. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۵۵. مائده/سوره۵، آیه۱۲-۱۳.    
۵۶. مائده/سوره۵، آیه۲۶.    
۵۷. کتاب مقدس، پیدایش، ۴۵، ۱۷-۲۸.
۵۸. کتاب مقدس، پیدایش، ۴۶، ۱-۲۸.
۵۹. تاریخ طبری، ج۱، ص۲۱۶.
۶۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۸-۱۰۰.    
۶۱. تاریخ طبری، ج۱، ص۲۰۳.
۶۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۹.    
۶۳. کتاب مقدس، خروج ۱، ۱-۲۲.
۶۴. قصص/سوره۲۸، آیه۴.    
۶۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۷.    
۶۶. جامع البیان، مج ۱۱، ج۲۰، ص۳۴.
۶۷. مجمع البیان، ج۷، ص۳۷۴.
۶۸. المیزان، ج۱۶، ص۷.    
۶۹. جامع البیان، مج ۱۱، ج۲۰، ص۳۴.
۷۰. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۳۲.
۷۱. کتاب مقدس، خروج، ۳، ۱-۱۸.
۷۲. طه/سوره۲۰، آیه۴۳.    
۷۳. طه/سوره۲۰، آیه۴۷.    
۷۴. طه/سوره۲۰، آیه۵۶-۵۷.    
۷۵. کتاب مقدس، خروج، ۱۲، ۱-۲۸.
۷۶. قاموس کتاب مقدس، ص۶۲۶.
۷۷. طه/سوره۲۰، آیه۷۷.    
۷۸. یونس/سوره۱۰، آیه۹۰.    
۷۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۳.    
۸۰. کتاب مقدس، خروج ۱۴، ۱-۳۱.
۸۱. طه/سوره۲۰، آیه۷۸.    
۸۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۵۲-۶۶.    
۸۳. بقره/سوره۲، آیه۵۰.    
۸۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۵-۶۶.    
۸۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۸-۱۴۰.    
۸۶. المیزان، ج۸، ص۲۳۴.    
۸۷. کتاب مقدس، خروج ۱۶-۱۷.
۸۸. بقره/سوره۲، آیه۵۷.    
۸۹. بقره/سوره۲، آیه۶۰.    
۹۰. طه/سوره۲۰، آیه۸۰-۸۱.    
۹۱. بقره/سوره۲، آیه۵۵-۵۶.    
۹۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۱.    
۹۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۲.    
۹۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۴-۱۴۵.    
۹۵. طه/سوره۲۰، آیه۹۰-۹۱.    
۹۶. بقره/سوره۲، آیه۵۱.    
۹۷. بقره/سوره۲، آیه۹۲.    
۹۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۸.    
۹۹. طه/سوره۲۰، آیه۸۵-۸۸.    
۱۰۰. تفسیر منسوب به امام عسکری علیه‌السّلام، ص۲۵۱.    
۱۰۱. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۶۹.
۱۰۲. طه/سوره۲۰، آیه۹۲-۹۴.    
۱۰۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۰-۱۵۲.    
۱۰۴. بقره/سوره۲، آیه۵۴.    
۱۰۵. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۴۲۳.
۱۰۶. مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۸.
۱۰۷. التبیان، ج۳، ص۴۶۶.    
۱۰۸. مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.
۱۰۹. مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۹.
۱۱۰. زاد المسیر، ج۲، ص۳۲۶.
۱۱۱. مائده/سوره۵، آیه۲۳.    
۱۱۲. مائده/سوره۵، آیه۲۰-۲۲.    
۱۱۳. مائده/سوره۵، آیه۲۴.    
۱۱۴. مائده/سوره۵، آیه۲۶.    
۱۱۵. کتاب مقدس، اعداد ۱۳، ۱-۳۳.
۱۱۶. کتاب مقدس، اعداد ۱۴، ۱-۳۴.
۱۱۷. جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۲۴۹-۲۵۰.
۱۱۸. مجمع البیان، ج۳، ص۲۸۱.
۱۱۹. التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۲۰۱.
۱۲۰. تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۳۱۴.
۱۲۱. کتاب مقدس، یوشع، ۱۳-۲۱.
۱۲۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۱۲۳. کتاب مقدس، داوران، «مقدمه».
۱۲۴. کتاب مقدس، داوران، «مقدمه».
۱۲۵. التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، ص۴۷۲.
۱۲۶. کتاب مقدس، داوران ۲، ۱-۲۰.
۱۲۷. کتاب مقدس، داوران ۳، ۱-۱۳.
۱۲۸. کتاب مقدس، داوران ۲، ۱۵-۱۹.
۱۲۹. کتاب مقدس، اول سموئیل ۴، ۱۰-۱۱.
۱۳۰. مستدرک سفینة البحار، ج۵، ص۱۹۶.
۱۳۱. المیزان، ج۲، ص۲۹۶.    
۱۳۲. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۱۳۳. کتاب مقدس، اول سموئیل ۲۸-۳۱.
۱۳۴. کتاب مقدس، داوران، «مقدمه».
۱۳۵. بقره/سوره۲، آیه۲۴۷-۲۴۸.    
۱۳۶. بقره/سوره۲، آیه۲۴۹.    
۱۳۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۱.    
۱۳۸. ص/سوره۳۸، آیه۲۰.    
۱۳۹. جامع البیان، مج ۲، ج۲، ص۸۵۳.
۱۴۰. التبیان، ج۴، ص۵۲۹-۵۳۰.    
۱۴۱. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۷۳.
۱۴۲. ابن خلدون، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲.    
۱۴۳. تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۱.    
۱۴۴. تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۳۱.    
۱۴۵. تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۹۷.    
۱۴۶. تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۱۰۱.    
۱۴۷. الاغانی، ج۲۲، ص۱۱۱-۱۱۴.
۱۴۸. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۹-۵۰.    
۱۴۹. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۵۷۷-۵۷۸.
۱۵۰. مجمع البیان، ج۱، ص۳۱۰-۳۱۱.
۱۵۱. بقره/سوره۲، آیه۸۹.    
۱۵۲. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۱۵۳. التبیان، ج۱، ص۱۸۱.    
۱۵۴. مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۷.
۱۵۵. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۷۳.
۱۵۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۸.
۱۵۷. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۲۷.
۱۵۸. الصافی، ج۱، ص۱۲۳.    
۱۵۹. التبیان، ج۱، ص۱۸۳.    
۱۶۰. مجمع البیان، ج۱، ص۹۳.
۱۶۱. تسنیم، ج۴، ص۳۵.
۱۶۲. التبیان، ج۱، ص۱۹۷.    
۱۶۳. مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۵.
۱۶۴. تفسیر صدر المتالهین، ج۳، ص۲۵۹.
۱۶۵. تفسیر قمی، ج۱، ص۷۴.
۱۶۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۵.
۱۶۷. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۱۶۸. تفسیر منسوب به امام عسکری علیه‌السّلام، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸.    
۱۶۹. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۸۶.    
۱۷۰. البرهان، ج۱، ص۱۹۹.
۱۷۱. التبیان، ج۱، ص۱۸۳.    
۱۷۲. مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۸.
۱۷۳. بقره/سوره۲، آیه۴۸.    
۱۷۴. بقره/سوره۲، آیه۴۱.    
۱۷۵. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۵۹.
۱۷۶. البرهان، ج۱، ص۲۰۱.
۱۷۷. تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۴.
۱۷۸. التبیان، ج۱، ص۱۸۵.    
۱۷۹. مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۹.
۱۸۰. الصافی، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴.    
۱۸۱. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۶۱-۳۶۲.
۱۸۲. مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۰.
۱۸۳. تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۷.
۱۸۴. مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۰.
۱۸۵. تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۵.
۱۸۶. تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۵.
۱۸۷. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۶۱.
۱۸۸. تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۱۶.
۱۸۹. کنزالدقایق، ج۱، ص۳۹۷.
۱۹۰. البرهان، ج۱، ص۲۰۱.
۱۹۱. نورالثقلین، ج۱، ص۷۳.    
۱۹۲. بقره/سوره۲، آیه۴۲.    
۱۹۳. تفسیر منسوب به امام عسکری علیه‌السّلام، ج۱، ص۲۳۰.    
۱۹۴. البرهان، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳.
۱۹۵. التبیان، ج۱، ص۱۹۱.    
۱۹۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۱.
۱۹۷. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۳۳.
۱۹۸. مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۱.
۱۹۹. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۸۸.    
۲۰۰. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۸۱.
۲۰۱. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۸۸.    
۲۰۲. تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۳۷-۲۳۸.
۲۰۳. بقره/سوره۲، آیه۴۳.    
۲۰۴. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۲۰۵. التبیان، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۶.    
۲۰۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۳.
۲۰۷. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۳۵.
۲۰۸. تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۴.
۲۰۹. تفسیر منسوب به امام عسکری علیه‌السّلام، ج۱، ص۲۳۲.    
۲۱۰. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۲.    
۲۱۱. البرهان، ج۱، ص۲۰۴.
۲۱۲. البرهان، ج۱، ص۲۰۴.
۲۱۳. تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۴۳.
۲۱۴. مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۳.
۲۱۵. البرهان، ج۱، ص۲۰۴.
۲۱۶. کنزالدقایق، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱.
۲۱۷. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۲۱۸. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۲۱۹. طه/سوره۲۰، آیه۸۱.    
۲۲۰. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۲۲۱. المیزان، ج۱۴، ص۱۸۷.
۲۲۲. التبیان، ج۷، ص۱۹۵.    
۲۲۳. بقره/سوره۲، آیه۴۰-۴۲.    
۲۲۴. بقره/سوره۲، آیه۴۹-۵۰.    
۲۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۱.    
۲۲۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۶.    
۲۲۷. دخان/سوره۴۴، آیه۳۰.    
۲۲۸. بقره/سوره۲، آیه۵۱-۵۲.    
۲۲۹. بقره/سوره۲، آیه۵۵-۵۶.    
۲۳۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۵.    
۲۳۱. بقره/سوره۲، آیه۵۲.    
۲۳۲. بقره/سوره۲، آیه۵۶.    
۲۳۳. جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۶.    
۲۳۴. مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۳.
۲۳۵. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۰۸.
۲۳۶. مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۲.
۲۳۷. المیزان، ج۱۸، ص۱۶۵.
۲۳۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۲.    
۲۳۹. المیزان، ج۱۳، ص۳۶.
۲۴۰. سجده/سوره۳۲، آیه۲۳.    
۲۴۱. جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۶.    
۲۴۲. بقره/سوره۲، آیه۵۷.    
۲۴۳. بقره/سوره۲، آیه۵۷.    
۲۴۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۰.    
۲۴۵. طه/سوره۲۰، آیه۸۰.    
۲۴۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۵.
۲۴۷. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۲۴۸. بقره/سوره۲، آیه۵۸.    
۲۴۹. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۷۶.
۲۵۰. بقره/سوره۲، آیه۵۷.    
۲۵۱. بقره/سوره۲، آیه۶۰.    
۲۵۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۰.    
۲۵۳. بقره/سوره۲، آیه۱۲۲.    
۲۵۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۰.    
۲۵۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۰.    
۲۵۶. تفسیر قمی، ج۱، ص۷۵.
۲۵۷. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۷۷.
۲۵۸. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۵۶.
۲۵۹. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۷۷-۳۷۸.
۲۶۰. مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۳.
۲۶۱. تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۳۱۱-۳۱۲.
۲۶۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۴.    
۲۶۳. جامع البیان، مج ۹، ج۱۵، ص۲۱۹.
۲۶۴. التبیان، ج۶، ص۵۲۹.    
۲۶۵. تفسیر قمی، ج۲، ص۲۸.
۲۶۶. نورالثقلین، ج۳، ص۲۳۱.    
۲۶۷. مائده/سوره۵، آیه۲۱.    
۲۶۸. المیزان، ج۱۳، ص۲۳۴.
۲۶۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۲۷۰. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۲۵۲.
۲۷۱. تفسیر المنار، ج۸، ص۱۰۰.
۲۷۲. المیزان، ج۵، ص۲۸۸-۲۸۹.
۲۷۳. یونس/سوره۱۰، آیه۹۳.    
۲۷۴. المیزان، ج۱۰، ص۱۲۰.
۲۷۵. التبیان، ج۵، ص۴۲۹.    
۲۷۶. البرهان، ج۳، ص۵۳.
۲۷۷. کنز الدقائق، ج۶، ص۹۵.
۲۷۸. یونس/سوره۱۰، آیه۹۰.    
۲۷۹. تفسیر قمی، ج۱، ص۳۴۴.
۲۸۰. جامع البیان، مج ۷، ج۱۱، ص۲۱۵.
۲۸۱. روض الجنان، ج۱۰، ص۱۹۸.
۲۸۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۸.    
۲۸۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۱.    
۲۸۴. المیزان، ج۱۳، ص۲۱۸.
۲۸۵. البرهان، ج۳، ص۵۹۷.
۲۸۶. تفسیر قمی، ج۲، ص۲۸.
۲۸۷. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۱۸.    
۲۸۸. التبیان، ج۶، ص۵۲۷.    
۲۸۹. الکشاف، ج۱، ص۱۴۷.    
۲۹۰. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹.    
۲۹۱. بقره/سوره۲، آیه۶۳.    
۲۹۲. بقره/سوره۲، آیه۹۳.    
۲۹۳. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۴۶۲.
۲۹۴. مجمع البیان، ج۱، ص۲۶۲.
۲۹۵. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۲۹۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۹.
۲۹۷. بقره/سوره۲، آیه۸۴.    
۲۹۸. مائده/سوره۵، آیه۷۰.    
۲۹۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۹.    
۳۰۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۷.    
۳۰۱. بقره/سوره۲، آیه۶۳-۶۴.    
۳۰۲. بقره/سوره۲، آیه۸۴-۸۵.    
۳۰۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰۰.    
۳۰۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۷.    
۳۰۵. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۳۰۶. مائده/سوره۵، آیه۱۳-۱۴.    
۳۰۷. بقره/سوره۲، آیه۲۱۱.    
۳۰۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۶.    
۳۰۹. جامع البیان، مج ۲، ج۲، ص۴۵۲.
۳۱۰. التبیان، ج۲، ص۱۹۰.    
۳۱۱. مجمع البیان، ج۱، ص۵۴۰.
۳۱۲. التبیان، ج۲، ص۱۹۰.    
۳۱۳. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۳۱۴. آل عمران/سوره۳، آیه۵۲.    
۳۱۵. مائده/سوره۵، آیه۲۴.    
۳۱۶. بقره/سوره۲، آیه۶۷ - ۷۳.    
۳۱۷. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۳۱۸. بقره/سوره۲، آیه۸۷.    
۳۱۹. آل عمران/سوره۳، آیه۵۲.    
۳۲۰. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۳۲۱. بقره/سوره۲، آیه۴۱.    
۳۲۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۷.    
۳۲۳. جامع البیان، مج ۳، ج۴، ص۷.
۳۲۴. التبیان، ج۲، ص۵۳۲.    
۳۲۵. اسباب النزول، ص۷۵.
۳۲۶. آل عمران/سوره۳، آیه۹۳.    
۳۲۷. مجمع البیان، ج۱، ص۷۹۴.
۳۲۸. تفسیر قرطبی، ج۴، ص۸۷.
۳۲۹. البرهان، ج۱، ص۶۵۴؛
۳۳۰. انعام/سوره۶، آیه۱۴۶.    
۳۳۱. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۳۳۲. الکشاف، ج۱، ص۱۶۱.    
۳۳۳. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۳۳۴. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۳۳۵. مائده/سوره۵، آیه۳۲.    
۳۳۶. التبیان، ج۳، ص۵۰۴.    
۳۳۷. مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۰.
۳۳۸. البرهان، ج۲، ص۲۸۴.
۳۳۹. مائده/سوره۵، آیه۷۲.    
۳۴۰. جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۴۲۲.
۳۴۱. التبیان، ج۳، ص۶۰۱.    
۳۴۲. مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۲.
۳۴۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۹-۲۰.    
۳۴۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۰.    
۳۴۵. بقره/سوره۲، آیه۹۱.    
۳۴۶. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۴۷. بقره/سوره۲، آیه۸۷.    
۳۴۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۱.    
۳۴۹. نساء/سوره۴، آیه۱۵۵.    
۳۵۰. نساء/سوره۴، آیه۱۵۷.    
۳۵۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۲.    
۳۵۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۴.    
۳۵۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۴.    
۳۵۴. الکشاف، ج۲، ص۶۴۹.    
۳۵۵. کنز الدقایق، ج۷، ص۳۵۸.
۳۵۶. الکاشف، ج۵، ص۱۹.
۳۵۷. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۷۹.    
۳۵۸. مائده/سوره۵، آیه۶۴.    
۳۵۹. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۳۶۰. بقره/سوره۲، آیه۴۴.    
۳۶۱. تفسیر منسوب به امام عسکری علیه‌السّلام، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.    
۳۶۲. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۳۵۵.
۳۶۳. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۸۸.    
۳۶۴. مائده/سوره۵، آیه۷۹.    
۳۶۵. التبیان، ج۳، ص۶۱۰-۶۱۱.    
۳۶۶. بقره/سوره۲، آیه۶۸-۷۱.    
۳۶۷. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۶۸. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۶۹. مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۶.
۳۷۰. قصص/سوره۲۸، آیه۷۹.    
۳۷۱. المیزان، ج۱۶، ص۷۹.
۳۷۲. المیزان، ج۲، ص۱۱۰.
۳۷۳. بقره/سوره۲، آیه۲۴۷.    
۳۷۴. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۵۶۶-۵۶۷.
۳۷۵. مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۳.
۳۷۶. زادالمسیر، ج۱، ص۲۹۳.
۳۷۷. بقره/سوره۲، آیه۷۹.    
۳۷۸. بقره/سوره۲، آیه۱۷۴.    
۳۷۹. آل عمران/سوره۳، آیه۷۷.    
۳۸۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۷.    
۳۸۱. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۵۶۶.
۳۸۲. جوامع الجامع، ج۱، ص۱۹۶.
۳۸۳. الصافی، ج۱، ص۱۴۸.    
۳۸۴. بقره/سوره۲، آیه۸۴.    
۳۸۵. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۳۸۶. التبیان، ج۱، ص۳۳۶.    
۳۸۷. مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۳-۳۰۴.
۳۸۸. الکشاف، ج۱، ص۱۶۱.    
۳۸۹. بقره/سوره۲، آیه۵۴.    
۳۹۰. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۷۳.
۳۹۱. بقره/سوره۲، آیه۵۵.    
۳۹۲. مائده/سوره۵، آیه۲۰-۲۶.    
۳۹۳. بقره/سوره۲، آیه۵۹.    
۳۹۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۱-۱۶۲.    
۳۹۵. جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۴۳۶.
۳۹۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۸.
۳۹۷. التبیان، ج۱، ص۲۶۸.    
۳۹۸. الکشاف، ج۱، ص۱۴۳.    
۳۹۹. مائده/سوره۵، آیه۱۲-۱۳.    
۴۰۰. التبیان، ج۳، ص۴۶۹.    
۴۰۱. المیزان، ج۵، ص۲۴۰.
۴۰۲. کنز الدقایق، ج۴، ص۶۱.
۴۰۳. مائده/سوره۵، آیه۷۸.    
۴۰۴. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۳۵.    
۴۰۵. مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۷.
۴۰۶. البرهان، ج۲، ص۳۴۳.
۴۰۷. جامع البیان، مج ۴، ج۶، ص۴۲۶.
۴۰۸. مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۷.
۴۰۹. مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۷.
۴۱۰. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۴۱۱. بقره/سوره۲، آیه۶۵.    
۴۱۲. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۴۱۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۴۱۴. الکشاف، ج۱، ص۱۴۶.
۴۱۵. الصافی، ج۱، ص۱۳۷.    
۴۱۶. الکشاف، ج۱، ص۱۴۶.    
۴۱۷. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۹۲.







جعبه ابزار