• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تکفین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کفن کردن میّت را تَکفین گویند و از آن در باب طهارت سخن رفته است.




تکفین، دومین مرحله از مراحل تجهیز میّت و عبارت است از پوشاندن [[|میّت]] با کیفیتی ویژه پیش از دفن.



تکفین، واجب کفایی است؛ از این‏رو اقدام بر آن، بر همه مسلمانان واجب است و اگر کسی اقدام کرد از دیگران ساقط می‏شود.
تکفین از اعمال عبادی نیست؛ از این‏رو در صحّت آن قصد قربت شرط نمی‏باشد.
[۴] مستمسک‏العروة، ج۴، ص۱۵۳.

برخی از روی احتیاط، آن را لازم دانسته‏اند.
[۵] العروة‏الوثقی، ج۱، ص۴۰۳.




چند گروه پس از مردن کفن نمی‏شوند:
۱. کسی که در میدان جنگ در راه خدا کشته شود.
۲. کسی که به قصاص یا رجم و یا ـ به نظر برخی ـ هر حدّی کشته شود. چنین شخصی قبل از اجرای حد، امر به غسل کردن و پوشیدن کفن می‏شود، سپس حکم قصاص یا حد بر او جاری می‏گردد.
[۸] العروة الوثقی (و حواشی)، ج۲، ص۴۱.

۳. جنین سقط شده‏ای که کمتر از چهار ماه دارد، که در پارچه‏ای پیچیده و دفن می‏شود.
۴. عضو جدا شده از میّت که تنها گوشت یا پوستِ بدون استخوان است. این نیز ـ بنابر آنچه از مشهور نقل شده ـ در پارچه‏ای پیچیده و دفن می‏شود.
[۱۱] مستمسک العروة، ج۴، ص۱۱۲.

اگر تکه جدا شده همراه استخوان و از غیر سینه میّت باشد در وجوب تکفین آن و یا پیچیدن در پارچه اختلاف است.
[۱۲] مستمسک العروة، ج۴، ص۱۱۴-۱۱۲.

و چنانچه همراه با سینه یا سینه به تنهایی یا بعض سینه مشتمل بر قلب یا استخوان سینه باشد تکفین آن واجب است. البتّه در وجوب تکفین به هر سه تکه (لنگ، پیراهن و سرتاسری) یا کفایت دو تکه آخری اختلاف است.
[۱۵] مستمسک العروة، ج۴، ص۱۱۷-۱۱۴.

برخی گفته‏اند: ظاهر کلمات فقها آن است که استخوانِ تنها، در احکام یادشده همچون عضو با استخوان است.



قطعات کفن به واجب و مستحب تقسیم می‏شود.

۴.۱ - قطعات واجب کفن


تکفین میّت ـ اعم از مرد و زن ـ به سه تکه پارچه (لنگ، پیراهن و سرتاسری) واجب است.
[۱۸] القواعد والفوائد، ج۱، ص۲۲۶.

بعضی قدما تنها پارچه سرتاسری را واجب دانسته‏اند.
وجوب سه قطعه یادشده در فرض امکان دسترسی به آن است. در حال ضرورت، کمتر از آن، بلکه یک قطعه نیز کفایت می‏کند.

۴.۱.۱ - لنگ


لنگ(مئزر) بنابر مشهور یکی از سه قطعه واجب است.
[۲۲] مستمسک العروة، ج۴، ص۱۴۸.

تعاریف مختلف ذیل از مفهوم لنگ در کلمات فقها بیانگر اختلاف نظرات در این زمینه است.
ـ پارچه‏ای که به نظر عرف لنگ نامیده شود.
ـ پارچه‏ای که از ناف تا زانوی میّت را بپوشاند.
ـ پارچه‏ای که مابین ناف و زانو را بپوشاند.
ـ پارچه‏ای که از ناف تا مقداری از ساق پا را بپوشاند.
البتّه مستحب است لنگ به اندازه‏ای باشد که سینه تا قدم یا مابین سینه و قدم و یا از سینه تا ساق پا را بپوشاند.
[۲۴] مستمسک‏العروة، ج۴، ص۱۵۱.


۴.۱.۲ - پیراهن


پیراهن (قمیص)از دیدگاه مشهور از قطعات واجب کفن است. برخی بین آن و پارچه سرتاسری قائل به تخییر شده‏اند.
[۲۶] مستمسک العروة، ج۴، ص۱۵۱.

در پیراهن، صدق عرفی ـ بجز مصادیق نادر آن ـ کفایت می‏کند. گروهی آن را از لحاظ طول به پارچه‏ای تعریف کرده‏اند که شانه تا نصف ساق را بپوشاند.
[۲۸] مستمسک‏العروة، ج۴، ص۱۵۲-۱۵۱.


۴.۱.۳ - سرتاسری


سرتاسری (اِزار) مراد از ازار پارچه‏ای است که همه بدن میّت را بپوشاند. در وجوب یا استحباب درازی ازار به اندازه بستن دو طرف، اختلاف است.
از نظر برخی در پهنا نیز واجب است به اندازه‏ای باشد که یک طرف پارچه بر روی طرف دیگر قرار گیرد.

۴.۲ - قطعات مستحب کفن



۴.۲.۱ - خرقه


خرقه؛ پارچه‏ای به طول سه و نیم ذراع و عرض یک یا یک و نیم وجب جهت پیچیدن رانهای میّت با آن؛ به این ترتیب که دو طرف پارچه به کمر میّت گره زده و رانها تا زانو با آن محکم پیچیده می‏شود. مستحب است پیش از آن، مقداری پنبه میان کپل و بر روی آن قرار داده شود.

۴.۱.۳ - سرتاسری


سرتاسری؛ سرتاسریِ مستحب بر روی سرتاسری واجب قرار داده می‏شود و مستحب است از بُرد یمانی باشد.
[۳۲] العروة الوثقی، ج۱، ص۴۱۰.


۴.۲.۳ - عِمامه


عِمامه برای میّت مرد؛ کیفیت آن بدین گونه است که از وسط پارچه بر سر میّت پیچیده، سپس دو طرف آن از زیر چانه گذرانده و بر سینه میّت انداخته می‏شود.

۴.۲.۴ - مقنعه یا روسری


مقنعه یا روسری برای میّت زنو نیز پارچه‏ای که بر پستانها پیچیده و در پشت گره زده می‏شود.
[۳۶] جامع عباسی، ص۲۱.




کیفیت تکفین بنابر مشهور چنین است: نخست، لنگ؛ سپس پیراهن، بالای آن و در پایان، پارچه سرتاسری بر روی پیراهن و لنگ قرار داده می‏شود.




۶.۱ - ساتر بودن


کفن نباید به اندازه‏ای نازک باشد که بدن میّت از زیر آن پیدا باشد؛ لیکن در اشتراط ساتر بودن هر یک از سه قطعه یا کفایت حصول ستر به مجموع، اختلاف است.
[۴۰] العروة الوثقی، ج۲، ص۶۴.


۶.۲ - مباح بودن


تکفین میّت با پارچه غصبی حتی در حال ضرورت، حرام و غیر مجزی است.
[۴۴] التنقیح (الطهارة)، ج۸، ص۳۴۶.


۶.۳ - پاک بودن


کفن کردن میّت با پارچه نجس صحیح نیست و در صورت نجس شدن کفن، تطهیر آن واجب است.

۶.۴ - از حریر خالص نبودن


کفن کردن میّت ـ حتی زن و کودک ـ در حریر خالص جایز نیست
و اگر موادّ غیر ابریشم آن بیشتر از ابریشم باشد، صحیح و جایز است.
[۴۸] العروة الوثقی، ج۱، ص۴۰۵.


۶.۵ - صحیح بودن نماز در آن برای مرد


برخی، صحّت نماز در جنس کفن را برای مرد، شرط کفن دانسته و بر آن ادعای اجماع کرده‏اند ولی بسیاری بر همان شرط چهارم اکتفا نموده و متعرّض شرط پنجم نشده‏اند.
بنابر اعتبار شرط پنجم، کفن کردن در پارچه زرباف و نیز پارچه تهیّه شده از حیوان حرام گوشت صحیح نیست.

۶.۶ - صدق عنوان جامه و لباس بر آن


کفن باید مصداق جامه و لباس باشد؛ بدین جهت، کفن کردن میّت در پوست حیوان، هرچند حلال گوشت صحیح نیست.
برخی گفته‏اند: در صورت صدق جامه بر پوست حیوان حلال گوشت، تکفین با آن جایز است.
[۵۳] توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص۳۴۸، م۵۸۱.




۱. تهیّه کردن آن پیش از مرگ.
۲. از جنس مرغوب و پنبه و سفید و نیز از پارچه‏ای باشد که میّت در آن احرام بسته یا نماز خوانده است.
۳. نوشتن نام میّت و پدر او و شهادت به توحید، رسالت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و امامت امامان علیهم السّلام و حق بودن قیامت و ثواب و عقاب در حاشیه قطعات کفن.
۴. نوشتن آیات قرآن، دعای جوشن کبیر، جوشن صغیر و حدیث معروف سلسلة الذّهب بر آن.
[۵۴] العروة الوثقی، ج۱، ص۴۱۳-۴۱۰.
[۵۵] کشف‏الغطاء، ج۲، ص۲۷۶.




قرار دادن آستین و دکمه برای آن؛ سیاه و کثیف بودن؛ از کتان بودن هرچند به طور مخلوط؛ مخلوط بودن به ابریشم؛ دوخته بودن؛ چانه زدن در قیمت کفن هنگام خریدن، نوشتن بر آن با رنگ سیاه و بریدن کفن با آهن یا فولاد.
[۵۷] جامع عباسی، ص۲۱.
[۵۸] العروة الوثقی، ج۱، ص۴۱۳.




هزینه مقدار واجب کفن پیش از پرداخت بدهیها و وصایای میّت از اصل ترکه او برداشته می‏شود. در اینکه حکم مقدار افزون بر واجب (قطعات مستحب)، همچون قطعات واجب است یا نیاز به اجازه ورثه دارد، دیدگاهها متفاوت است.
[۵۹] العروة الوثقی (و حواشی)، ج۲، ص۷۱.
[۶۰] مستمسک العروة، ج۴، ص۱۵۲.

در فرض تعلّق حقّ دیگری به عین ترکه میّت ـ مانند مال مُفَلَّس و مال رهنی ـ در تقدّم حق، یا کفن اختلاف است.
[۶۱] العروة الوثقی، ج۱، ص۴۰۹.
[۶۲] مستمسک العروة، ج۴، ص۱۷۷-۱۷۶.

در صورت عدم کفایت ترکه میّت برای تهیّه کفن، تأمین آن بر مسلمانان واجب نیست. برخی گفته‏اند: با وجود بیت المال واجب است کفن از آن منبع تهیّه شود.
هزینه کفن زن بر عهده شوهر است. بعضی آن را به همسر دائمی و بعض دیگر به همسر غیر ناشزه اختصاص داده‏اند. البتّه حکم یادشده مشروط به هم‏زمان نبودن فوت زن و شوهر و تمکن مالی شوهر و متعلّق حقّ دیگری نبودن مال او ـ مانند حقّ رهن ـ است.
برخی به جای شرط تمکن مالی، عسر و حرج نداشتن تهیّه کفن برای شوهر ـ هرچند با قرض کردن ـ را شرط دانسته‏اند. برخی، نیز محجور نبودن شوهر به سبب تفلیس و وصیّت نکردن زن به تهیّه کفن از مال خود را از شرایط وجوب تأمین کفن وی بر شوهر شمرده‏اند.
بعضی، سقوط هزینه کفن از ذمّه شوهر در فرض دوم (وصیّت زن به تهیّه کفن از مال خود) را مشروط به عمل به وصیّت دانسته‏اند.
[۶۵] العروة الوثقی، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۵.



 
۱. جواهر الکلام، ج۴، ص۳۰.    
۲. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۵۸.    
۳. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۵۹.    
۴. مستمسک‏العروة، ج۴، ص۱۵۳.
۵. العروة‏الوثقی، ج۱، ص۴۰۳.
۶. جواهر الکلام، ج۴، ص۹۱.    
۷. غنائم الایّام، ج۳، ص۳۹۷.    
۸. العروة الوثقی (و حواشی)، ج۲، ص۴۱.
۹. الحدائق الناضرة، ج۳، ص۴۲۸.    
۱۰. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۱۵-۱۱۴.    
۱۱. مستمسک العروة، ج۴، ص۱۱۲.
۱۲. مستمسک العروة، ج۴، ص۱۱۴-۱۱۲.
۱۳. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۰۶-۱۰۴.    
۱۴. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۰۴-۱۱۰.    
۱۵. مستمسک العروة، ج۴، ص۱۱۷-۱۱۴.
۱۶. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۰۷.    
۱۷. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۵۸.    
۱۸. القواعد والفوائد، ج۱، ص۲۲۶.
۱۹. المراسم العلویة، ص۴۸-۴۷.    
۲۰. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۶۸.    
۲۱. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۶۰.    
۲۲. مستمسک العروة، ج۴، ص۱۴۸.
۲۳. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۶۱-۱۶۰.    
۲۴. مستمسک‏العروة، ج۴، ص۱۵۱.
۲۵. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۶۵.    
۲۶. مستمسک العروة، ج۴، ص۱۵۱.
۲۷. جواهرالکلام، ج۴، ص۱۶۵.    
۲۸. مستمسک‏العروة، ج۴، ص۱۵۲-۱۵۱.
۲۹. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۶۷.    
۳۰. ریاض المسائل، ج۲، ص۱۷۰.    
۳۱. جواهر الکلام، ج۴، ص۲۰۵-۲۰۱.    
۳۲. العروة الوثقی، ج۱، ص۴۱۰.
۳۳. جواهر الکلام، ج۴، ص۲۰۹-۲۰۷.    
۳۴. جواهر الکلام، ج۴، ص۲۱۶.    
۳۵. جواهر الکلام، ج۴، ص۲۱۰.    
۳۶. جامع عباسی، ص۲۱.
۳۷. ریاض‌المسائل، ج۲، ص۱۷۴.    
۳۸. مستند الشیعة، ج۳، ص۲۰۲.    
۳۹. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۹۷.    
۴۰. العروة الوثقی، ج۲، ص۶۴.
۴۱. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۷۳-۱۷۲.    
۴۲. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۶۹.    
۴۳. تحریر الوسیلة، ج۱، ص۷۳.    
۴۴. التنقیح (الطهارة)، ج۸، ص۳۴۶.
۴۵. جواهر الکلام، ج۴، ص۲۵۳-۲۵۱.    
۴۶. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۶۹.    
۴۷. مسالک الافهام، ج۱، ص۸۹.    
۴۸. العروة الوثقی، ج۱، ص۴۰۵.
۴۹. روض الجنان، ص۱۰۳.    
۵۰. کشف اللثام، ج۲، ص۲۶۰.    
۵۱. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۷۱-۱۷۰.    
۵۲. الکلام، ج۴، ص۱۷۱-۱۷۰. جواهر الکلام، ج۴، ص۱۷۲-۱۷۱.    
۵۳. توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص۳۴۸، م۵۸۱.
۵۴. العروة الوثقی، ج۱، ص۴۱۳-۴۱۰.
۵۵. کشف‏الغطاء، ج۲، ص۲۷۶.
۵۶. صراط النجاة، ج۲، ص۶۱.    
۵۷. جامع عباسی، ص۲۱.
۵۸. العروة الوثقی، ج۱، ص۴۱۳.
۵۹. العروة الوثقی (و حواشی)، ج۲، ص۷۱.
۶۰. مستمسک العروة، ج۴، ص۱۵۲.
۶۱. العروة الوثقی، ج۱، ص۴۰۹.
۶۲. مستمسک العروة، ج۴، ص۱۷۷-۱۷۶.
۶۳. جواهر الکلام، ج۴، ص۲۶۰-۲۵۹.    
۶۴. جواهر الکلام، ج۴، ص۲۶۲-۲۶۰.    
۶۵. العروة الوثقی، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۵.
۶۶. جواهر الکلام، ج۴، ص۲۵۳-۲۵۸.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۰۳.    



جعبه ابزار