حسد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسد به معنای
آرزو کردن زوال
نعمت از کسی است که استحقاق آن را دارد
و نیز به معنای آرزوی ادامه یافتن فقدان نعمت،
نقص،
فقر و مانند آن، برای دیگران است.
در این مدخل از واژههایی مثل «حسد» و مشتقات آن و «
بغی» استفاده شده است.
اختلاف آگاهانه در
دین، از آثار
حسادت عالمان است.
کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه ومااختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینـت بغیـا بینهم... «مردم (در آغاز) یک دسته بودند (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال)
خداوند،
پیامبران را برانگیخت تا مردم را
بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی
حق دعوت می کرد، با آنها نازل نمود تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر
انحراف از حق و
ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که
ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش،
رهبری نمود. (اما افراد بی ایمان، هم چنان در
گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و
خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست
هدایت می کند.»
(معنای اصلی بغی، حسد است)
(و در
آیه یاد شده به حسد و
ظلم تفسیر شده است)
(اختلاف در دین از ناحیه کسانی ناشی شده که حاملان کتاب و علمای دین بودند.)
ان الدین عند الله الاسلـم وما اختلف الذین اوتوا الکتـب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیـا بینهم... «دین در نزد خدا،
اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و
علم، آن هم به خاطر ظلم و
ستم در میان خود و هر کس به آیات خدا
کفر ورزد، (خدا به حساب او میرسد زیرا) خداوند، سریع الحساب است.»
شرع لکم من الدین ما وصی به نوحـا والذی اوحینا الیک وما وصینا به ابرهیم وموسی وعیسی ان اقیموا الدین ولا تتفرقوا فیه... • ما تفرقوا الا من بعد ما جاءهم العلم بغیـا بینهم... «آیینی را برای شما تشریع کرد که به
نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو
وحی فرستادیم و به
ابراهیم و
موسی و
عیسی سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن
تفرقه ایجاد نکنید! و بر
مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت میکنید! خداوند هر کس را بخواهد برمی گزیند، و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می کند. • آنان پراکنده نشدند مگر بعد از آنکه علم و آگاهی به سراغشان آمد و این تفرقه جویی بخاطر انحراف از حق (و
عداوت و حسد) بود و اگر فرمانی از سوی پروردگارت صادر نشده بود که تا سرآمد معینی (زنده و آزاد) باشند، در میان آنها داوری می شد و کسانی که بعد از آنها وارثان کتاب شدند نسبت به آن در
شک و تردیدند، شکی همراه با بدبینی.»
ولقد ءاتینا بنی اسرءیل الکتـب والحکم والنبوة ورزقنـهم من الطیبـت وفضلنـهم علی العـلمین• وءاتینـهم بینـت من الامر فما اختلفوا الا من بعد ما جاءهم العلم بغیـا بینهم... «ما
بنی اسرائیل را کتاب (آسمانی) و
حکومت و
نبوت بخشیدیم و از روزیهای پاکیزه به آنها عطا کردیم و آنان را بر جهانیان (و مردم عصر خویش) برتری بخشیدیم• و دلایل روشنی از امر نبوت و
شریعت در اختیارشان قرار دادیم آنها اختلاف نکردند مگر بعد از علم و آگاهی و این اختلاف بخاطر ستم و برتری جویی آنان بود اما پروردگارت
روز قیامت در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند.»
حسادت برخی
یهودیان به
پیامبر صلی الله علیه وآله، زمینه ساز اعراض آنان از
ایمان به او بود.
ام یحسدون الناس علی ما ءاتـهم الله من فضله فقد ءاتینا ءال ابرهیم الکتـب والحکمة وءاتینـهم ملکـا عظیمـا• فمنهم من ءامن به ومنهم من صد عنه... «یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش)، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟ ما به
آل ابراهیم، (که
یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و
حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنها (پیامبران بنی اسرائیل) قرار دادیم. • ولی جمعی از آنها به آن ایمان آوردند و جمعی راه (مردم را) بر آن بستند. و شعله فروزان
آتش دوزخ، برای آنها کافی است!»
حسد، از عوامل
انکار حق است.
ود کثیر من اهل الکتـب لو یردونکم من بعدایمـنکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق... «بسیاری از
اهل کتاب، از روی حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را
عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان
جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.»
حسد، موجب
انکار و نادیده گرفتن
نبوت محمد صلی الله علیه وآله، از ناحیه اهل کتاب بود.
ان الدین عند الله الاسلـم وما اختلف الذین اوتوا الکتـب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیـا بینهم... «دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او میرسد زیرا) خداوند، سریع الحساب است.»
(مقصود از «و ما اختلف...» اختلاف یهود و
نصارا در
صدق نبوت پیامبر صلی الله علیه وآله است که به رغم مشاهده خصوصیات آن حضرت در کتابهایشان از روی حسد، آن را نمیپذیرفتند.)
حسادت، زمینهای مناسب برای بروز
دشمنی شیطان با
انسان است.
قال یـبنی لا تقصص رءیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا ان الشیطـن للانسـن عدو مبین• اذ قالوا لیوسف واخوه احب الی ابینا منا ونحن عصبة ان ابانا لفی ضلـل مبین. «گفت: «فرزندم!
خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) میکشند چرا که
شیطان،
دشمن آشکار انسان است. • ...... • هنگامی که (برادران) گفتند: «
یوسف و برادرش (بنیامین) نزد
پدر، از ما محبوبترند در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در
گمراهی آشکاری است.»
حسادت برخی اهل کتاب، وادارکننده آنها به
توطئه بر ضد
مؤمنان بود.
وقالت طـائفة من اهل الکتـب ءامنوا بالذی انزل علی الذین ءامنوا وجه النهار واکفروا ءاخره لعلهم یرجعون• ولا تؤمنوا الا لمن تبع دینکم قل ان الهدی هدی الله ان یؤتی احد مثل ما اوتیتم او یحاجوکم عند ربکم قل ان الفضل بید الله یؤتیه من یشاء والله وسع علیم. «و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند: «(بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز،
کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از
آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین می دانند و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد). • و جز به کسی که از آیین شما پیروی می کند، (واقعا) ایمان نیاورید!» بگو: «هدایت، هدایت الهی است! (و این توطئه شما، در برابر آن بی اثر است)»! (سپس اضافه کردند: «تصور نکنید) به کسی همانند شما (کتاب آسمانی) داده می شود، یا اینکه می توانند در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و
منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «
فضل (و موهبت نبوت و
عقل و منطق، در انحصار کسی نیست بلکه) به دست خداست و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) میدهد و خداوند، واسع (دارای مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته آن) است.»
حسادت یهود به پیامبر صلی الله علیه وآله، موجب
دروغ گویی آنان و ادعای هدایت یافته تر بودن
مشرکان مکه نسبت به
مسلمانان بود.
الم تر الی الذین اوتوا نصیبـا من الکتـب یؤمنون بالجبت والطـغوت ویقولون للذین کفروا هـؤلاء اهدی من الذین ءامنوا سبیلا• ام یحسدون الناس علی ما ءاتـهم الله من فضله... «آیا ندیدی کسانی را که بهره ای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «
جبت» و «
طاغوت» (
بت و
بت پرستان) ایمان می آورند، و درباره کافران می گویند: «آنها، از کسانی که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند. • .... . • یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش)، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟ ما به آل ابراهیم، (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم و
حکومت عظیمی در اختیار آنها (پیامبران بنی اسرائیل) قرار دادیم.»
(منظور از «ناس»، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و اهل بیت اویند که مورد حسادت قرار گرفتند.)
یـایها الذین ءامنوا لم تقولون ما لا تفعلون• کبر مقتـا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون. «ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟! •
نزد خدا بسیار موجب
خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید!»
حسادت، از صفات نکوهیده و باعث سرزنش
خداوند است.
ود کثیر من اهل الکتـب لو یردونکم من بعدایمـنکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق... «بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.»
کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه ومااختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینـت بغیـا بینهم... «مردم (در آغاز) یک دسته بودند (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند،
پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می کرد، با آنها نازل نمود تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از
حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (اما افراد بی ایمان، هم چنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می کند.»
ان الدین عند الله الاسلـم وما اختلف الذین اوتوا الکتـب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیـا بینهم... «دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او میرسد زیرا) خداوند، سریع الحساب است.»
ام یحسدون الناس علی ما ءاتـهم الله من فضله فقد ءاتینا ءال ابرهیم الکتـب والحکمة وءاتینـهم ملکـا عظیمـا. «یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش)، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟ ما به آل ابراهیم، (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنها (
پیامبران بنی اسرائیل) قرار دادیم.»
وما تفرقوا الا من بعد ما جاءهم العلم بغیـا... «آنان پراکنده نشدند مگر بعد از آنکه
علم و آگاهی به سراغشان آمد و این تفرقه جویی بخاطر انحراف از حق (و عداوت و حسد) بود و اگر فرمانی از سوی پروردگارت صادر نشده بود که تا سرآمد معینی (زنده و آزاد) باشند، در میان آنها داوری می شد و کسانی که بعد از آنها وارثان کتاب شدند نسبت به آن در
شک و تردیدند، شکی همراه با بدبینی.»
حسادت، رذیلتی شرآفرین است.
ومن شر حاسد اذا حسد. «و از
شر هر حسودی هنگامی که حسد می ورزد.»
حسادت برادران یوسف به وی و برادرش،
بنیامین، سبب
ستم آنان در حق ایشان شد.
اذ قالوا لیوسف واخوه احب الی ابینا منا ونحن عصبة ان ابانا لفی ضلـل مبین• قال هل علمتم ما فعلتم بیوسف واخیه اذ انتم جـهلون. «هنگامی که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر، از ما محبوب ترند در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهی آشکاری است. • ...... • گفت: «آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آن گاه که
جاهل بودید؟»
حسادت، زمینه ساز اقدام برای کشتن
برادر میشود.
واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک... • فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله... «و داستان دو
فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به
پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!» (برادر دیگر) گفت: «(من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می پذیرد. • .... . • نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد (سرانجام) او را کشت و از زیانکاران شد.»
(
سلیمان بن خالد از
امام صادق علیهالسّلام
روایت کرده است: خداوند، قربانی
هابیل را پذیرفت، لذا قابیل بر او حسد ورزید و او را کشت.)
قال یـبنی لا تقصص رءیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا... • اذ قالوا لیوسف واخوه احب الی ابینا منا ونحن عصبة ان ابانا لفی ضلـل مبین• اقتلوا یوسف... «گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) می کشند چرا که
شیطان، دشمن آشکار انسان است. • .... . • هنگامی که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهی آشکاری است. • یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دوردستی بیفکنید تا توجه پدر، فقط به شما باشد و بعد از آن، (از گناه خود توبه می کنید و) افراد صالحی خواهید بود.»
حسادت، عاملی برای گرایش به
کفر است.
بئسما اشتروا به انفسهم ان یکفروا بما انزل الله بغیـا ان ینزل الله من فضله علی من یشاء من عباده... «ولی آنها در مقابل بهای بدی، خود را فروختند که به ناروا، به آیاتی که خدا فرستاده بود، کافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خویش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل می کند؟! از این رو به خشمی بعد از خشمی (از سوی خدا) گرفتار شدند. و برای کافران مجازاتی خوارکننده است.»
(این آیه، علت کفر
یهود را با وجود علمی که به حقانیت اسلام داشتند بیان میکند و آن را ناشی از حسد میداند.)
ان الدین عند الله الاسلـم وما اختلف الذین اوتوا الکتـب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیـا بینهم ومن یکفر بـایـت الله فان الله سریع الحساب. «دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او میرسد زیرا) خداوند، سریع الحساب است.»
الم تر الی الذین اوتوا نصیبـا من الکتـب یؤمنون بالجبت والطـغوت ویقولون للذین کفروا هـؤلاء اهدی من الذین ءامنوا سبیلا• ام یحسدون الناس علی ما ءاتـهم الله من فضله... «آیا ندیدی کسانی را که بهره ای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و «طاغوت» (بت و بت پرستان) ایمان می آورند، و درباره کافران می گویند: «آنها، از کسانی که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند. • .... . • یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش)، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟ ما به آل ابراهیم، (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنها (پیامبران بنی اسرائیل) قرار دادیم.»
(مقصود،
کعب بن اشرف و گروهی از یهودیانند که کعب بن اشرف برای جلب اعتماد مشرکان، بر دو بت
جبت و
طاغوت آنان
سجده کرد.)
حسادت یهود به پیامبر صلی الله علیه وآله، از ریشههای کفرورزی آنان به
قرآن بود.
ولما جاءهم کتـب من عند الله مصدق لما معهم وکانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکـفرین• بئسما اشتروا به انفسهم ان یکفروا بما انزل الله بغیـا ان ینزل الله من فضله علی من یشاء من عباده... «و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر
کافران می دادند (که با کمک آن، بر
دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند
لعنت خدا بر کافران باد! • ولی آنها در مقابل بهای بدی، خود را فروختند که به ناروا، به آیاتی که خدا فرستاده بود، کافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خویش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل می کند؟! از این رو به خشمی بعد از خشمی (از سوی خدا) گرفتار شدند. و برای کافران مجازاتی خوارکننده است.»
حسادت، موجب تلاش دشمنان
دین، برای بازگرداندن اهل ایمان از اسلام است.
ود کثیر من اهل الکتـب لو یردونکم من بعدایمـنکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق... «بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را
عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.»
(مشرکان و یهود
مدینه، پس از ورود پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به آنجا، آن حضرت و یارانش را به شدت مورد
اذیت و
آزار قرار میدادند (تا دست از دین و
ایمان بردارند.)
اقدام برخاسته از حسد، درپی دارنده
ندامت و
پشیمانی است.
واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین• فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله... • ... فاصبح من النـدمین. «و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!» (برادر دیگر) گفت: «(من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می پذیرد. • .... . • نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد (سرانجام) او را کشت و از زیانکاران شد. • سپس خداوند زاغی را فرستاد که در
زمین، جستجو (و کندوکاو) می کرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را
دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از
ترس رسوایی، و بر اثر فشار و جدان، از کار خود) پشیمان شد.»
(طبق روایتی از
امام صادق علیهالسّلام اقدام
قابیل به
قتل هابیل بر اثر حسادت بوده است.)
آثار حسد،
حسد اهل کتاب،
حسد برادران یوسف،
حسد بنی اسرائیل،
حسد منافقان،
حسودان،
زمینههای حسد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حسد».