• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خسران نفس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خسران در لغت به معنی از دست دادن سرمایه و کمبود آن است که گاه به انسان، نسبت داده می‌شود و گفته می‌شود «خَسِرَ فُلان» و گاه به خود عمل، نسبت داده می‌شود و گفته می‌شود «خسرت تجارته».




خسران نفس به معنای آن است که آدمی نفس خود را مورد هلاکت و بدبختی قرار دهد، به طوری‌که استعداد کمالش از بین برود و سعادت به کلی از او فوت شود. به گونه‌ای ‌که دیگر امیدی برای برگشت و یا تحلیل آن نماند.
[۲] ترجمه تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۱۷، ص۳۹۵.




قرآن کریم که برنامه کامل سعادت و تکامل فرد در جامعه است، در سوره عصر به طور صریح و روشن، اعلام می‌کند که همه انسان‌ها در زیان طبیعی و خسران هستند.«انسان‌ها همه در زیانند.» سپس راه فرار از این زیان را، از ناحیه فرد و اجتماع تعیین نموده است: «مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند.» «و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‌اند.»
در آیات بسیار دیگری نیز، از خسران و عوامل آن یاد کرده است: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر از کسانی که کافر شدند اطاعت کنید، شما را به گذشته‌هایتان باز می
گردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد.»



در روایات نیز به طور گسترده به این مطلب پرداخته شده و علاوه بر تعاریف، مصادیقی هم برای خسران آدمی بیان شده است:
۱. امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: بگو زیانکاران کسانی هستند روز قیامت خانواده‌شان را مغبون کردند.
۲. امام علی علیه السلام فرمودند: آنکس که در روزهای امید خود و پیش از فرا رسیدن اجلش کوتاهی کند، زیانکار باشد و اجلش به او ضرر زند.
۳. امام علی علیه السلام می‌فرمایند: چه کسی زیانکار‌تر از آن که آخرت را با دنیا عوض کرد؟



با توجه به آیات و روایات متعدد موجود در این باب، می‌توان علل و عوامل بسیاری را در باب خسران نفس بیان کرد. در اینجا به چند نمونه اشاره می‌شود:

۴.۱ - عوامل اعتقادی


این عوامل که ریشه آن، اعتقادات غلط و انحرافی است، موجب خارج شدن فرد از دین و در نتیجه خسران او در دنیا و آخرت می‌گردد:
۱. کفر: گاهی انسان، مال یا مقام و یا یکی دیگر از سرمایه‌های خود را از دست می‌دهد، در این موارد اگر چه زیان کرده است ولی چیزهایی را از دست داده که جزء وجود او نبوده؛ یعنی بیرون از وجود اوست. اما بزرگ‌ترین زیان که می‌توان نام آن را زیان حقیقی گذاشت؛ زمانی خواهد بود که انسان اصل هستی خود را از دست دهد و وجود خویش را ببازد. دشمنان حق و افراد لجوج، سرمایه عمر و سرمایه فکر و عقل و فطرت و تمام مواهب جسمی و روحی خویش را که می‌بایست در مسیر حق به کار گیرند، و به تکامل شایسته خود برسند به کلی از دست می‌دهند.
کسانی که به آیات خدا کافر شدند زیانکارانند، چرا که منبع اصلی سرچشمه واقعی همه خیرات و برکت را رها کرده و در بیراهه سرگردان شدند و از کسی که تمام کلیدهای آسمان و زمین به دست اوست روی برتافته و به سراغ موجودات ناتوانی رفته‌اند که مطلقاً کاری از آن‌ها نیست.
۲. نافرمانی از خدا: اطاعت هر کسی غیر خدا، اطاعت از شیطان محسوب می‌شود. این اصل، در قرآن مطرح است که هر کس شیطان را به جای خداوند به عنوان ولی و سرپرست خود انتخاب کند، زیان آشکاری کرده است و این ضرر غیر قابل جبرانی است که شیطان بر پایه سعادت انسان می‌زند؛ زیرا حقایق و واقعیات را به یک سلسله اوهام و وساوس تبدیل و به دنبال آن سعادت را به شقاوت تبدیل می‌کند.
۳. انکار کتاب خدا: خداوند در قرآن کریم می‎فرماید: «کسانی که کتاب آسمانی به آن‌ها داده‌ایم ( یهود و نصاری)، آن را چنانکه شایسته است می‌‌خوانند. آن‌ها به پیامبر اسلام ایمان می‌آورند و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند.» در تفسیر منهج الصادقین ذیل آیه شریفه آمده است: و هر که به کتاب کافر گردد و احکام آن را تغییر دهد، یا معتقد به حلال و حرام و امر و نهی او نباشد، پس آن گروه در دنیا به جهت عدم نصرت و ظفر و در آخرت به دلیل گرفتاری و عذاب و دوزخ زیانکارانند و هیچ خسارتی به این نمی‌رسد که شخص کفر را به ایمان مبدل کند و آن را بر ایمان اختیار کند.
[۱۴] تفسیر کبیر منهج الصادقین فی الزام المنافقین، ملا فتح الله کاشانی، ج۱، ص۲۹۱.


۴.۲ - عوامل اخلاقی


عوامل اخلاقی، آن دسته از عواملی است که با ارتکاب آن شخص کم کم از مسیر حق و حقیقت دور شده و باعث متزلزل شدن ریشه ایمان او می‌شود و در نهایت موجب خسران آدمی می‌گردد:
۱. دروغ: یکی از گناهان کبیره و بلکه قبیح‌ترین آن‌ها، دروغ گفتن است. صفتی که آدمی را در دیده‌ها خوار، و در نظرها بی اعتبار می‌سازد
[۱۵] معراج السعاده، احمد نراقی، ص۴۷۸.
و در نهایت چیزی جز خسارت برای فرد به دنبال ندارد.
۲. حسد: یکی دیگر از عوامل خسران، حسد است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: شخص بدخواه پیش از آنکه به دیگری زیانی وارد آورد به خود ضرر می‌رساند، مانند شیطان که بر اثر حسادت، لعن جاوید را برای خود برگزید و فضیلت و مقام و هدایت و بهره‌وری از حقایق را برای آدم گذاشت.
[۱۶] اخلاق حسنه، ملا محسن فیض کاشانی، ص۷۳.
حسد یکی از رذایلی است که با ورودش به قلب آدمی سر منشأ بسیاری از کج روی‌ها از، جمله کفر می‌باشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «ریشه کفر سه تا است: حرص، تکبر و حسد.»
۳. پیروی از هوای نفس: امام علی علیه السلام می‌فرمایند: نفست، تو را به سوی نهایت خسران و زیان فرو می‌برد.
[۱۸] نهج البلاغه، محمد دشتی، نامه۳۰.
هوای نفس از آن، جهت مذموم است که زمینه‌ساز انحرافات عملی، اخلاقی و اجتماعی و حتی سبب پدید آمدن بیماری‌های روانی و بدنی برای انسان می‌شود و آدمی را به وادی گمراهی، ظلم و گناه می‌کشاند و در نهایت موجب زیان و خسران آدمی هم در دنیا و هم در آخرت می‌شود.

۴.۳ - عوامل تکلیفی(عملی)


برخی عوامل که موجب خسران می‌شود، مربوط به حوزه عمل و تکلیف، مکلف است. لذا با ایجاد کرن اخلالی در آن موجب خسران می‌گردد. این عوامل عبارتند از:
۱. نقض پیمان: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:«فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن می‌شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده و در روی زمین فساد می‌کنند، اینها زیانکارانند.»
۲. غفلت از یاد خدا: اشتغال به مال و اولاد، انسان را از یاد خدا غافل می‌کند، چون خاصیت زینت حیات دنیا همین است که آدمی را از توجه به خدای تعالی باز می‌دارد. همچنان‌که در جای دیگر می‌فرماید: «مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست و باقیات صالحات (ارزش‌های پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امید بخش‌تر است.»
۳. ظلم: از دیگر عوامل خسران، ظلم است که از دیدگاه الهی به سه دسته تقسیم می‌شود:
الف) ظلم به خویشتن: کسانی هستند که در قیامت نفس خود و اهل خود را دچار خسارت کردند، یعنی خود را از نجات، محروم نموده، و از اهل خود نیز بهره‌مند نمی‌شوند.
[۲۱] ترجمه تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۳۵، ص۱۰۸.

ب) ظلم به مردم: امام علی علیه السلام می‌فرماید: زیانکارترین شما، ستمکارترین شماست.
[۲۲] غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد آمدی، ج۲، ص۲۷.

ج) ظلم به آیات الهی: اشخاصی هستند که نه تنها به خود ستم می‌کنند، بلکه به برنامه‌های هدایت الهی نیز ستم کرده‌اند؛ زیرا این برنامه می‌بایست وسیله هدایت و نجات گردد و اگر به آن بی‌اعتنایی شد و این اثر از آن‌ها به دست نیامد، به آنها ستم شده است.



خسران یکی از رذایلی است، که آثار دنیوی و اخروی بسیار متعددی در آیات و روایات برای آن شمرده شده که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۵.۱ - آثار دنیوی


۱. محرومیت از هدایت الهی: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «... کسانی که لقای خداوند(و روز رستاخیز) را تکذیب کردند، زیان بردند و هدایت نیافتند. »
انسان خاسر، به دلیل تکذیب و انکار و اصرار بر گناه و لجاجت و... آمادگی هدایت ندارد؛ چرا که قلبشان تاریک و روحشان ظلمانی است، لذا بهره‌ای از هدایت در دنیا و ثمرات آن در آخرت نمی‌برند.
۲. ابتلاء به عقوبت دنیوی: یکی دیگر از آثار خسران در دنیا کیفرها و بلاهای ناگهانی است که خداوند در دنیا بدون هیچ مقدمه‌ای بر سر انسان فرود می‌آورد: «آیا آن‌ها خود را از مکر الهی در امان می‌دانند؟ در حالی‌که جز زیانکاران، خود را از مکرمجازات) خدا ایمن نمی‌دانند.»
۳. حبط اعمال: خداوند در سوره هود می‌فرماید: «(ولی) آن‌ها در آخرت، جز آتش(سهمی) نخواهند داشت و آنچه را در دنیا(برای غیر خدا) انجام دادند، بر باد می‌رود و آنچه را عمل می‌کردند، باطل و بی اثر می‌شود.» آری، انسان سالیان دراز زحمت می‌کشد و با مشقت فراوان سرمایه‌ای می‌اندوزد، ولی با یک ندانم کاری و با یک هوس‌بازی آن را از دست می‌دهد.

۵.۲ - آثار اخروی


۱. حسرت خوردن: خداوند می‌فرماید: «آن‌ها که لقای پروردگار را تکذیب کردند، مسلما زیان دیدند (و این تکذیب ادامه می‌یابد) تا هنگامی که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید، می‌گویند: ای افسوس بر ما که درباره آن کوتاهی کردیم...»
۲. اقامه نشدن ترازوی عمل: نابودی و گم شدن اعمال یکی دیگر از آثار اخروی خسران است. اهمال چنین افرادی، به دلیل اینکه هیچ آثاری از آن‌ها دیده نمی‌شود و مورد استفاده نیز قرار نمی‌گیرند، گم و نابود می‌شود، همانند خاکستری در برابر یک طوفان عظیم.



قرآن کریم خود به برخی از عوامل رهایی و نجات از آن اشاره کرده است:

۶.۱ - عوامل درونی


۱. ایمان و عمل صالح: ایمان در لغت به معنای وثوق، تصدیق و اطمینان است و در فارسی به معنای گرویدن.
[۳۱] شرح جنود عقل و جهل، سید روح الله خمینی، ص۸۸.
در بیشتر آیات قرآن ایمان و عمل صالح با هم آمده است؛ زیرا ایمان انسان را وادار می‌کند که به سوی خدا قدم بر دارد. شهید مطهری می‌گوید: ایمان هم قادر است جلوی انسان را از منفعت‌پرستی تا حد زیادی بگیرد. آن وقت عقل هم انسان را به سوی همان مطلوب پیش میبرد.
۲. سفارش به حق: یکی دیگر از عوامل رفتاری که باعث خروج از جرگه خاسران می‌گردد سفارش نمودن یکدیگر به حق است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است: « و یکدیگر را به حق سفارش کرده » تواصی به حق آن است که یکدیگر را به حق سفارش کنند؛ به اینکه از حق پیروی نموده و در راه آن استقامت و مداومت کنند، پس دین حق چیزی جز پیروی اعتقادی و عملی از حق و تواصی به حق نیست.
۳. سفارش به صبر: « و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‌اند.» صبر در این آیه به صورت مطلق آمده است، لذا بنابر این اطلاق، مراد به صبر اعم از صبر بر اطاعت خدا و صبر بر معصیت و صبر در برابر مصائبی است که به قضا و قدر الهی به آدمی به انسان می‌رسد.
[۳۵] ترجمه تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۴، ص۳۸۲.


۶.۲ - عوامل بیرونی


۱. فضل و رحمت الهی: ابو العالیه می‌گوید: فضل خدا ایمان است و رحمت او قرآن. قرآن می‌فرماید: -«سپس شما پس از این رویگردان شدید، و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.» علت اینکه ایمان بنی اسرائیل و توبه آنان فضل خدا شمرده شده است این است که فضل و تقدیر خدا سبب آن شد و یا ممکن است منظور از فضل خدا این باشد که پس از روی گرداندن و بازگشت بنی اسرائیل خداوند آنان را هلاک نکرد و مهلت داد تا توبه کنند والّا قطعا هلاک می‌شدند.
[۳۷] مجمع البیان، ابوعلی الفضل ابن الحسن طبرسی، ج۱۰، ص۱۱۷.

۲. هدایت الهی: خداوند در قرآن می‌فرماید: «آن کس را که خدا هدایت کند، هدایت یافته (واقعی) اوست و کسانی را که( به خاطر اعمالشان) گمراه سازد، زیانکاران (واقعی) آن‌ها هستند.» هدایت و ضلالت، نه جنبه اجباری دارند و نه بدون دلیل و بی‌حساب است. منظور از فراهم ساختن این دو، فراهم ساختن زمینه‌های هدایت یا بازگرفتن این‌گونه زمینه‌هاست؛ آن هم به خاطر اعمال نیک و بدی که انسان قبلا آن را انجام داده است.
۳. اسلام: خداوند در قرآن کریم می‌‌فرماید: «ابراهیم نه یهودی بود نه نصاری، بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود.» بنابراین هر کس از این آئین الهی خارج شود و هر دینی را به هر نامی انتخاب کند، از خاسرین و زیانکاران در دنیا و آخرت خواهد بود.


 
۱. مفردات غریب القرآن، راغب اصفهانی، ص۱۴۶.    
۲. ترجمه تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۱۷، ص۳۹۵.
۳. عصر/سوره۱۰۳، آیه۲.    
۴. عصر/سوره۱۰۳، آیه۳.    
۵. عصر/سوره۱۰۳، آیه۳.    
۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۹.    
۷. میزان الحکمه، محمد ری شهری، ج۱، ص۷۴۰.    
۸. میزان الحکمه، محمد ری شهری، ج۱، ص۷۴۰.    
۹. میزان الحکمه، محمد ری شهری، ج۱، ص۷۴۲.    
۱۰. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۵، ص۱۶۶، ذیل آیه ۱۲ سوره انعام.    
۱۱. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۵۲۳، ذیل آیه ۶۳ سوره زمر.    
۱۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۴، ص۱۳۸.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۱۲۱.    
۱۴. تفسیر کبیر منهج الصادقین فی الزام المنافقین، ملا فتح الله کاشانی، ج۱، ص۲۹۱.
۱۵. معراج السعاده، احمد نراقی، ص۴۷۸.
۱۶. اخلاق حسنه، ملا محسن فیض کاشانی، ص۷۳.
۱۷. اصول کافی،شیخ کلینی، ج۲، ص۲۸۹.    
۱۸. نهج البلاغه، محمد دشتی، نامه۳۰.
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۲۷.    
۲۰. کهف/سوره۱۸، آیه۴۶.    
۲۱. ترجمه تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۳۵، ص۱۰۸.
۲۲. غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد آمدی، ج۲، ص۲۷.
۲۳. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۶، ص۹۴.    
۲۴. یونس/سوره۱۰، آیه۴۵.    
۲۵. اعراف/سوره۷،آیه۹۹.    
۲۶. هود/سوره۱۱، آیه۱۶.    
۲۷. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۲، ص۱۱۵.    
۲۸. انعام/سوره۶، آیه۳۱.    
۲۹. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۳-۱۰۵.    
۳۰. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۲، ص۵۶۱- ۵۶۲.    
۳۱. شرح جنود عقل و جهل، سید روح الله خمینی، ص۸۸.
۳۲. تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، ص۳۲۴- ۳۲۶.    
۳۳. عصر/سوره۱۰۳، آیه۳.    
۳۴. عصر/سوره۱۰۳، آیه۳.    
۳۵. ترجمه تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۴، ص۳۸۲.
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۶۴.    
۳۷. مجمع البیان، ابوعلی الفضل ابن الحسن طبرسی، ج۱۰، ص۱۱۷.
۳۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۸.    
۳۹. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۸، ص۱۷.    
۴۰. آل عمران/سوره۳، آیه۶۷.    




سایت پژوهه    



جعبه ابزار