چنانچه سواره، آیه سجده واجب را تلاوت کند و یا بدان گوش فرا دهد، جایز است بر مرکب سجده نماید و با عدم امکان، واجب است از مرکب فرود آمده و بر زمین سجده کند و در صورت عدم امکان آن نیز، باید با اشاره سجده کند.
در اینکه خواندن نماز واجب بر وسیله سواری بدون ضرورت، با امکان به جا آوردن رکوع، سجود و دیگر واجبات آن، صحیح است یا نه، اختلاف میباشد. قول دوم منسوب به مشهور است.
وسیله نقلیهای که کاربری آن سواری است و نه کسب و تجارت، جزء مئونه به شمار میرود و خمس بدان تعلق نمیگیرد؛ لیکن در تعلق خمس به وسیله نقلیهای که جهت کسب و کار از آن استفاده میشود اختلاف است.
لیکن بدون عذر، سواره سعی کردن جایز میباشد؛ هرچند پیاده افضل است. هروله بر سواره نیز مستحب است؛ بدین صورت که در حدّ فاصل بین مناره و بازار عطاران، مرکبش را کمی تند براند.
هنگامی که حاجی در مسیر منی به وادی محسّر میرسد، مستحب است به مقدار صد گام یا صد ذراع یا تا گذر از آن، با شتاب حرکت کند و در صورت سواره بودن، مرکب خود را تندتر براند.
در صورت اختلاف فرد سوار بر مرکب با در دست دارنده افسار آن در مالکیت مرکب، بدون داشتن بینه در اینکه به نفع سواره حکم میشود یا آنکه هر دو یکسان در ملکیت آن شریک خواهند بود، اختلاف است.
هرگاه فرد سوار بر مرکب مدعیعاریه گرفتن و مالک، مدعی اجاره دادن آن باشد، در اینکه قول سواره با قسم مقدم بر قول مالک است یا عکس آن، اختلاف است. بنابر قول دوم، با قسم خوردن مالک، اجرة المثل بر عهده سواره ثابت میشود. البته این در فرضی است که اختلاف پس از استفاده از مرکب توسط سواره پدید آید؛ وگرنه در صورت بروز آن پس از عقد و قبل از استفاده، قول سواره مقدم خواهد بود.
در صورتی که نذرش معین و مقید به آن سال نباشد باید حج را اعاده کند.
اگر در فرض یاد شده بعض راه را سواره بپیماید، در اینکه حکم صورت پیشین را دارد یا اینکه حج را اعاده میکند و آن مقدار راه را که سواره رفته، پیاده میرود تا با ترکیب این دو، وفا به نذر تحقق یابد، اختلاف است.
اما اگر نذر، معین و مقید به آن سال باشد، در اینکه در این صورت نیز اعاده لازم است یا نه، بلکه کفاره تخلف از نذر بر عهدهاش میآید، مسئلهاختلافی است.
اگر در فرض یاد شده، سواره رفتن به حج، از رویعذر و ناتوانی از پیادهروی باشد، در وجوب یا استحباب همراه آوردن شتر برای قربانی، اختلاف است.
سواره ضامن خساراتی است که حیوان با دستهایش پدید آورده است. بسیاری او را ضامن خساراتی دانستهاند که با سرش نیز پدید آورده است. برخی، حکمجنایت با پاها را همچون جنایت با دستها دانستهاند. اگر سواره دو نفر باشند، هر دو یکسان، ضامن خواهند بود.