گروهی از سادات محترم که نسبشان به عبدالله فرزند امام سجاد ـ علیه السلام ـ منتهی میشود از گذشتههای دور در شهر کرد اصفهان، که نام قدیمش «دهکرد» بود، رحل اقامت افکنده بودند. سید محمد باقر دهکردی در زمره این افراد به شمار میرفت. او با زهد و پرواپیشگی، روزگار میگذرانید و مورد احترام مردم آن دیار بود. ماه رجب برای سید محمد باقر، حرمت و فضیلت ویژهای داشت و به توصیه اجدادش در این ایام به روزهداری، ذکر و دعای بیشتری میپرداخت و با این برنامه، روح و روان خویش را در جویبار معنویت شست و شو میداد.
او با گرامیداشت ماه رجب و شعبان، به استقبال ماه بابرکت رمضان میرفت، در روز شنبه، غرّه رجب سال ۱۲۷۲ هجری (مطابق با ۱۲۳۴ هـ. ش) شوق و هیجان سید محمد باقر دو چندان شد، زیرا دراین روز خجسته صاحب فرزندی شد که به نام جدش، او را ابوالقاسم نامید.
سید محمد باقر، از همان ایام که ابوالقاسم کودکی بیش نبود، در اندیشه آیندهای پربار برای او بود تا در سایه تلاش و پرورشهای اخلاقی، طریق هدایت را در نوردیده و به سوی کمال گام بردارد و به نشر حقایق اسلامی مبادرت ورزد. پرورش یافتن در دامان مادری متدین و پدری پرهیزگار و خوش خو، نخستین مکتب تربیتی ابوالقاسم بود. او در این فضای باصفا، در کنار رشد جسمانی، با فضیلتهای دینی خو گرفت و شور و اشتیاق فراگیری دانش اسلامی در اعماق وجودش جوانه زد و با این شیوههای پرورشی به دنیای نوجوانی پا نهاد و خواندن، نوشتن و مقدمات علوم اسلامی را آموخت.
[۲]. سید محمد باقرعلاوه بر سید ابوالقاسم، چهار فرزند ذکور به نامهای سید محمد نجفی، سید جواد، سید محمود و سید احمد نوربخش داشت.
سید ابوالقاسم این توفیق را به دست آورد که از دوران نوجوانی به حوزه علوم آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ روی آورد و برای ادامه تحصیل به مدرسه صدر اصفهان برود و پایههای علمی خویش را در فقه و اصول و ادبیات عرب استحکام بخشد و از استادان پرآوازه آن عصر بهرههای وافر ببرد. در آن زمان، حوزه علمیه اصفهان به شیوهای تازه اداره میگردید، یعنی همراه با فقه و اصول، حکمت و فلسفه در آن تدریس میشد، و مشاهیری در این عرصه چراغ معرفت را روشن نگاه میداشتند. این حوزه از نظر فقهی و فلسفی در بین حوزههای از نظر فقهی و فلسفی در بین حوزه های علمیه شیعه موفقیت ویژهای داشت و این امتیاز مربوط به زمانی است که حوزه علمیه قم رونق نگرفته بود. آنچه سید ابوالقاسم جوان و تشنه علم و فضیلت را مسرور میساخت، مدرسان مطلع و مسلط بر علوم اسلامی و در عین حال پارسا و پرهیزگار بود. شادمانی این جویای معارف دینی موقعی رو به فزونی نهاد و لبخند رضایت بر لبانش نشانید و غبار خستگی و دوری از خویشاوندان را از ذهن و دلش بر گرفت که علمای این حوزه ضمن تدریس و تحقیق، به گشودن معضلات اجتماعی ـ سیاسی و ترویج معروف و نهی از منکرو اصلاح جامعه و پاسداری از ارزشها مبادرت میورزیدند. سالهایی که سید ابوالقاسم در اصفهان به تحصیل اشتغال داشت، عصر شکوفایی آن حوزه به شمار میرفت. او این تحرک، پویایی و جنب و جوش ویژه را مغتنم شمرد و در مسیر کسب معارف گام برداشت و با حرص و ولع فراوان و اخلاصی شایسته تحسین، دروس سطح را نزد ابوالمعالی کرباسی، آقا میرزا محمد حسن نجفی و حاج شیخ محمد باقر مسجد شاهی آموخت.
۱. ابوالمعالی کرباسی (۱۲۴۷ ـ ۱۳۱۵ هـ . ق.) کوچکترین فرزند فقیه پرآوازه، محمد ابراهیم کرباسی است.
۲. میرزا محمد حسن نجفی که سید ابوالقاسم دهکردی در فقه شاگرد او بود.
۳. حاج شیخ محمد باقر مسجد شاهی، دیگر معلم سید ابوالقاسم دهکردی است که محدث قمی او را چنین وصف کرده است: «از علمای بزرگ، عالم به احکام شرعی، کامل در علوم اسلامی و مردی الهی و ربانی».
از همین رو، امام خمینی (ره) در آغاز کتاب اربعین، در خصوص سید ابوالقاسم دهکردی و سه نفر دیگر از مشایخ اجازه خود میفرمایند: «طریق این چهار نفر به شیخ انصاری میرسد و ما طرق دیگری هم داریم که به شیخ انصاری منتهی نمیشود و در این جا آن طرق را ذکر نکردیم.»
و در جای دیگر در این باره فرمودهاند:
«اخبرنی اجازه مکاتبهً و مشافههً عده من المشایخ العظام و الثقات الکرام و منهم السید العالم الثقه الثبت السید ابوالقاسم دهکردی الاصفهانی عن السید السند الامجد الآقا میرزا محمد هاشم الاصفهانی عن العلامه الانصاری.»
گرچه استادانی سترگ در اصفهان که از نظر اندوختههای علمی، ابتکارات و شیوههای آموزش و وارستگی، از مرواریدهای اقیانوس معارف حوزه های علمیه شیعه به شمار میآمدند، ولی گویی روح پرتکاپو و ذهن پویای سید ابوالقاسم نمیتوانست در پرتو این فروغها قانع شود.
سرانجام، عزم سفر نمود و پس از تحمل سختیها به عراق رسید و در سامرا پس از زیارت ستارگان درخشان آسمان ولایت و امامت، به حوزه درسی میرزای شیرازی راه یافت و در حلقه شاگردان میرزای شیرازی راه یافت و در حلقه شاگردان این فقیه بزرگ در آمد.
او به خوبی دریافت که دنیای اسلام نیازمند تحصیل و تحقیقی است تا مسلمین را از بند استعمار برهاند و استکبار جهانی را در انزوا قرار دهد و چنین دانشی را استادش دارا بود و مشاهده میکرد که او ضمن آن که در میدان اندیشه و تفکر، خستگی نمیشناسد و اکثر اوقاتش در تحقیق و تدریس میگذرد و شاگردان را مجذوب خود میکند، از توطئههای ابر قدرتها هم غافل نیست و درصدد آن است که مسلمین را از خواب غفلت بیدار کند و آنان را علیه طوفان استعمار بسیج نماید. بدین گونه، رفتار و تدریس و تربیت میرزا باعث گردید که هر کدام از شاگردانش هم چون انوار فروزان ظلمتها را از بین برده، بخشی از دنیا را به عطر جان بخش علم و درایت خویش معطر گردانند.
سید ابوالقاسم دهکردی در حدود سال ۱۳۰۹ هـ . ق. پس از افزایش اندوختههای علمی و ارتقا به مقامات فقهی و اصولی در حوزههای علمیه سامرا و نجف که حدود هفت سال طول کشید، به اصفهان در سن ۳۷ سالگی بازگشت و در مدرسه صدر این شهر به تدریس و تحقیق و نیز تربیت طلاب پرداخت و ضمن این برنامهها با تهذیب نفس و پارسایی، مدارج معنوی را طی کرد و با ملکوت انس گرفت و با ارتزاق از عالم معنویت به افکار بلندی در حکمت و عرفان رسید و از بزرگترین علمای عصر خود قلمداد گردید. بسیاری از فضلای اصفهان که حتی خود مشغول تدریس بودند، وقتی از مقامات والای علمی و معنوی این عالم ربانی مطلع شدند به محضرش شتافتند.
وی هم چنین از مشایخ اجازه حضرت آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی به شمار میرود.
در همان روزهایی که دهکردی تازه از نجف آمده بود، فقیهعارف و حکیم ادیب، آیت الله حاج آقا رحیم ارباب (۱۲۹۷ ـ ۱۳۹۶ هـ . ق.) به محضرش شتافت و از عطر این گل بوستان علوی بهرهمند گردید.
آیت الله سید محمد رضا خراسانی جرعههایی از اندیشه سید ابوالقاسم دهکردی را به کام ذهن خویش فرو ریخت. وی تحصیلات را تا مرز اجتهاد ادامه داد و پس از فوت سید علی نجف آبادی، مرجعیت کلی یافت و رئیس حوزه علمیه اصفهان گردید. چون رضا خان تصمیم به تعطیلی مراکز حوزوی گرفت و از روحانیان خواست لباس خود را کنار بگذارند، این عالم ربانی به بسیاری از اهل علم و فضل که شایستگی داشتند، پیغام داد: «در خانههای خود بنشینید و لباس خود را تغییر ندهید، من به عون الهی و یاری امام زمان ـ علیه السلام ـ زندگانی شما را تأمین میکنم.» همین پیشنهاد، مایه دلگرمی و اطمینان خاطر آنان شد و به تحصیلات ادامه دادند و هر یک عالمی بزرگوار و مدرسی برجسته شدند و پس از فرار رضاخان از ایران، حوزه علمیه اصفهان را دایر نمودند.
آقا سید عباس دهکردی (معروف به صفی)، فقه، اصول و حکمت را در اصفهان نزد آیت الله دهکردی فرا گرفت.
وی در مسجد یزدآباد و مسجد کرمانی اقامه جماعت مینمود و به ارشاد و تبلیغ مشغول بود، تا آن که در سال ۱۳۹۴ هـ . ق. در اصفهان وفات یافت و در تخت فولاد مدفون گردید.
حاج سید کمال الدین نور بخش دهکردی، فرزند آقا سید محمود پس از آن که مقدمات علوم و ادبیات را در شهرکرد آموخت، در اصفهان به مدرسه صدر بازار رفت و نزد عموی خویش، سید ابوالقاسم دهکردی و برخی دیگر از استادان این حوزه به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. وی مدتی در دانشگاه تهران به تدریس علوم شرعی مشغول بود. برخی کتابهای وی سالها در دبیرستانهای کشور مورد استفاده دانش آموزان بود.
[۱۶]. تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج ۲، ص ۳۳۲ و ۳۳۳.
[۱۷]. فصلنامه بام ایران، شماره ۵ و ۶، ص ۸؛ مجله حوزه، مصاحبه با آیت الله طیب؛ مقدمه کتاب مکیال المکارم؛ بانو مجتهده امین، ناصر باقری بیدهندی، ص ۳۲؛ المسلسلات فی اجازات، ج ۲، ص ۳۱؛ زندگانی آیت الله چهارسوقی، ص ۱۳۲؛ شناخت سرزمین چهار محال و بختیاری، ج ۲، ص ۲۵؛ یادنامه آیت الله سید بحرالعلوم میردامادی، ص ۵۵ و ۵۶؛ تذکره القبور، ص ۳۰۵ و آفتاب علم، ص ۵۴ و ۵۵.
[۱۸]. تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج ۲، ص ۲۲۷؛ الاجازات الکبیره، آیت الله مرعشی نجفی، ص ۱۷؛ القبسات، عادل علوی، ص ۴۰؛ فصلنامه بام ایران، شماره ۵ و ۶، ص ۸ و آفتاب علم، ص ۳۶ و ۳۷.
آیت الله دهکردی تا آنجا مورد وثوق مردم در استان اصفهان، چهارمحال و بختیاری و نقاط هم جوار قرار گرفت که اکثریت اهالی این نقاط وی را مرجع تقلید خویش قرار دادند و رساله عملیه ایشان حاوی فتاوی فقهی به نام هدایه الانام مکرر چاپ شد و در دسترس مقلدین آن فقیه عارف قرار گرفت. آیت الله دهکردی سالها امامت جماعت مسجد سفرهچی (سُرخی) واقع در خیابان چهار باغ پایین و مسجد شیخالاسلام واقع در خیابان عبدالرزاق را عهدهدار بود و در برخی ایام خصوصاً ماه مبارک رمضان به ایراد سخنرانی، موعظه و اقامه مراسم احیاء اقدام مینمود.
[۱۹]. آفتاب علم، ص ۳۶ و فصلنامه بام ایران. شماره ۵ و ۶، ص ۹.
سید ابوالقاسم دهکردی آثار ارزشمندی در علوم اسلامی از خود به یادگار نهاد که عبارتند از:
۱. منبرالوسیله که مجلدی از آن ـ همان گونه که اشاره شد ـ در توحید و مواعظ به نام وسیله النجاه به طبع رسیده است.
۵. بشارات السالکین یا واردات غیبیه.
۶. جنّت المأوی در اخلاق.
۷. حاشیه بر جامع عباسی.
۸. ذخیرهای در ادعیه و ختومات.
۹. رساله در طهارت.
۱۰. رساله عملیه جهت مقلدین به نام هدایة الانام.
۱۱. شرح بر شرایع، در دو مجلد در طهارت و بیع.
۱۲. شرح فارسی بر کتب من لایحضره الفقیه.
۱۳. الفوائد در متفرقات.
۱۷. نور الابصار فی فضیله الانتظار.
۱۸. المتاجر، تقریر درس استادش مرحوم میرزا حبیب الله رشتی.
۱۹. حاشیه بر مکاسبشیخ انصاری.
۲۰. رسالهای در طهارت.
۲۱. ینابیع الحکمه در تفسیر.
۲۲. شرح بر اصول کافی، چنان چه خودشان در کتاب منبر الوسیله فرمودهاند.
۲۳. تنقیح الاصول، تقریرات درس محقق رشتی با نظریات مؤلف در بحث الفاظ.
۲۴. حاشیه بر رسائلشیخ انصاری.
۲۵. شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد که در کتاب منبر الوسیله ذکر شده است.
۲۶. الاخلاق.
۲۷. السوانح و اللوائح (تاریخ اقامت ایشان در شیراز).
[۲۴]. ریحانه الادب، ج ۲، ص ۲۴۴؛ نقباء البشر، ج ۱، ص ۶۶؛ تذکرة القبور، ص ۹۳ و ۹۴؛ المسلسلات فی اجازات، ج ۲، ص ۳۵۱ و آفتاب علم، ص ۵۶ و ۵۵۷.
سرانجام پس از هشتاد و یک سال زندگی با برکت که هفتاد سال آن در راه کسب معارف و افزایش توشه آخرت و تقوا سپری گردید، عالم ربانی آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی در شب یکشنبه ششم شوال سال ۱۳۵۳ هـ . ق. به سرای سرور شتافت و میهمان قدسیان گشت. همزمان با ارتحال وی، شهر اصفهان یکپارچه در ماتم و اندوه فرو رفت و در روز بعد پیکر پاکش از مسجد حکیم به سوی زینبیّه حرکت داده شد، در این حال چنان انقلابی در شهر اصفهان ایجاد گردید که مردم با پای پیاده در تشییع جنازه این عالم عامل حضور یافتند و آن را در سمت غربی زینبیه و در حجرهای مخصوص که قبلاً از مالکین خریداری شده بود، دفن کردند و این برنامه بر طبق وصیت ایشان صورت گرفت. زیرا وقتی به وی گفته بودند: آیا شما را در تخت فولاد دفن کنیم؟ جواب داده بود: آن جا عالمان و صالحان هستند که حکم نقره را دارند امّا مرا در جوار بانویی دفن کنید که به اهل بیت انتساب دارد و حکم طلا را دارد.
در حال حاضر مسجدی به نام آن بزرگوار در کنار امامزاده زینبیّه اصفهان برپاست که مورد توجه مردم میباشد.
[۲۵]. آفتاب علم، ص ۱۰۳؛ المسلسلات فی اجازات، ج ۲، ص ۳۲ و فصلنامه بام ایران، ص ۸.
در میانه خیابان عبدالرزاق اصفهان کوچه بن بستی به نام شهید امیرحسین دیانی ـ که قبلاً آیت الله دهکردی نام داشته ـ قرار دارد که در حال حاضر منزل آیت الله دهکردی در آن واقع شده است که به همان صورت اولیه و سبک و سیاق دوران حیات آن فقیه متقی، حفاظت گردیده است.
↑ . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج ۲، ص ۳۳۲ و ۳۳۳.
۱۷.
↑ . فصلنامه بام ایران، شماره ۵ و ۶، ص ۸؛ مجله حوزه، مصاحبه با آیت الله طیب؛ مقدمه کتاب مکیال المکارم؛ بانو مجتهده امین، ناصر باقری بیدهندی، ص ۳۲؛ المسلسلات فی اجازات، ج ۲، ص ۳۱؛ زندگانی آیت الله چهارسوقی، ص ۱۳۲؛ شناخت سرزمین چهار محال و بختیاری، ج ۲، ص ۲۵؛ یادنامه آیت الله سید بحرالعلوم میردامادی، ص ۵۵ و ۵۶؛ تذکره القبور، ص ۳۰۵ و آفتاب علم، ص ۵۴ و ۵۵.
۱۸.
↑ . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج ۲، ص ۲۲۷؛ الاجازات الکبیره، آیت الله مرعشی نجفی، ص ۱۷؛ القبسات، عادل علوی، ص ۴۰؛ فصلنامه بام ایران، شماره ۵ و ۶، ص ۸ و آفتاب علم، ص ۳۶ و ۳۷.
۱۹.
↑ . آفتاب علم، ص ۳۶ و فصلنامه بام ایران. شماره ۵ و ۶، ص ۹.