• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مفسران تابعی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر تابعین یعنی تفاسیر و مفسران تابعی و شیوه تفسیری و تفسیرنگاری آنان می‌باشد.



تابعین جمع تابع و تابع به معنای «پیرو» است. معمولا در تعریف آن گفته می‌شود تابعی کسی است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را ندیده باشد؛ ولی در حال ایمان به آن حضرت با صحابی ایشان مصاحبت داشته و با ایمان از دنیا رفته باشد.
[۱] مکاتب تفسیری، ج۱، ص۱۸۹.
[۲] تفسیر التابعین، ج۱، ص۴۵ -۴۸.
گفته‌اند که نخستین تابعی از نظر وفات، معمر بن زید بوده که در سال ۳۰ قمری از دنیا رفته است و آخرین تابعی خلف بن خلیفه بوده که متوفای سال ۱۸۰ قمری است.
[۳] مقباس الهدایه، ج۳، ص۳۱۲ - ۳۱۳.

تلاش برای رفع اجمال و تشابه از مطالب مجمل و متشابه قرآن از یک سو و فعالیت جهت تکوین فقه، کلام و نحو از سوی دیگر، توجه به قرآن را در عصر تابعین جدی تر کرد، با این حال به سبب ابتدایی بودن دانش های مرتبط با تفسیر چون علوم بلاغی و دانش کلام که مراحل شکل گیری خود را می‌گذراندند، تحول چشمگیری در دانش تفسیر در عصر تابعین در مقایسه با عصر صحابه پدید نیامده
[۴] بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۰.
و تنها حضور اسرائیلیات و ادبیات داستانی در این دوره به نظر رواج بیشتری نسبت به عصر صحابه یافته که دلیل آن نیز حضور جدی تر قَصّاصان در این برهه است.
[۵] قصه خوانان در تاریخ اسلام، ص۷۵ - ۹۴.
[۶] معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۲۵۲ - ۲۶۷.



در بحث از دانش تفسیر در دوره تابعین، عموماً بر اساس محل سکونت تابعین، از مدرسه‌های تفسیری کوفه، بصره، مدینه و مکه سخن رفته و هریک از این مکاتب تفسیری متأثر از یکی از صحابه بوده است.
[۷] الواحدی و منهجه، ص۱۰۸ - ۱۱۴.
[۸] التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۰ - ۴۳.
آرای تفسیری ابن عباس در میان تابعیان مکه، آرای عبدالله بن مسعود در میان تابعیان کوفه و آرای ابی بن کعب در میان تابعیان ساکن در مدینه رواج داشته است.
[۹] تفسیر و مفسران، ج۱، ص۲۸۸ - ۲۸۹.


۲.۱ - مفسران تابعی مکه

عمده ترین چهره‌های تفسیر نگاری تابعین در مکه، مجاهد بن جَبْر مکی (م. ۱۰۴ ق.)، عطاء بن ابی رباح (م. ۱۱۴ ق.)، سعید بن جبیر (م. ۹۵ ق.)
[۱۰] برای نقش وی در تکوین دانش تفسیر در دوره تابعین نک: معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۳۲۳ - ۳۲۶.
و عکرمه مولی ابن عباس (م. ۱۰۵ ق.)
[۱۲] الواحدی و منهجه، ص۱۰۸ - ۱۱۱.
[۱۳] معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۳۴۸ - ۳۶۲.
هستند که همه از شاگردان ابن عباس و متأثر از شیوه‌های او در تفسیر بوده‌اند.
[۱۴] مذاهب التفسیر، ص۹۵ - ۹۶.
[۱۵] مقدمة فی اصول التفسیر، ص۲۳ - ۲۴.
[۱۶] تفسیر و مفسران، ج۱، ص۲۸۸.
توجه به اسباب نزول از مباحث مورد توجه شاگردان ابن عباس و متأثر از توجه وی به این موضوع بوده است، چنان که در خبری مجاهد از قول ابن عباس نقل کرده که او را به پرسش از این گونه مسائل ترغیب کرده است.
[۱۷] جامع البیان، ج۱، ص۶۲.

از میان مفسران مکی، عموم روایات تفسیری به نقل از مجاهد بن جبر است.
[۱۸] معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۳۳۵ - ۳۴۲.
[۱۹] المفسر و التفسیر، ص۲۵ - ۶۴.
کثرت شاگردان او نیز نشان رواج یافتن دیدگاه‌های تفسیری اوست.
[۲۱] المفسر والتفسیر، ص۲۱۱ - ۲۵۲.
چنان که خضیری اشاره کرده در تفسیر طبری، بیشترین نقل قول ها از اوست و طبری ۶۱۰۹ نقل قول تفسیری از او آورده است.
[۲۲] المفسر و التفسیر، ص۳۶۰ - ۳۶۱.
در شرح حال مجاهد نیز به تبحر وی در تفسیر و سرآمدی او در این دانش اشاره شده است.
از ویژگی های قابل ذکر در فسیر نگاری مجاهد، توجه او به مفهوم تأویل (حمل کلام بر معنای غیر ظاهر) است؛ به عنوان مثال، مجاهد در معنای آیه ۶۵ بقره از مسخ گروهی از یهودیان سخن گفته، آن را مسخ قلب و نه صورت ظاهری آن ها دانسته و در علت بیان تأویل خود، چنین استدلال کرده که گفته خداوند اشاره به مَثَلی دارد، چنان که در جایی دیگر از عالمان یهود به چارپایانی تعبیر کرده که بار کتاب می‌برند. خضیری نمونه‌هایی از این گونه تأویلات را ذکر کرده است.
[۲۵] تفسیر التابعین، ج۱، ص۹۷ - ۹۳.
با وجود چنین تأویلاتی که از مجاهد نقل شده، آرای او در تفسیر آیات تشبیهی قرآن به آرای اهل حدیث نزدیک است؛ به عنوان مثال در بحث از «مقام محمود» در آیه ۷۹ اسراء، معنایی تشبیهی برای آیه بیان کرده است.
[۲۷] جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۱.
[۲۸] جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۳.
هرچند از قول وی مقام محمود، به شفاعت نیز تفسیر شده است.
[۲۹] جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۰.
در تفسیر آیه ۱۰۶ بقره، از مجاهد قول به نسخ حکم و ابقای تلاوت نقل شده است.
[۳۱] جامع البیان، ج۱، ص۶۶۶.
احمد اسماعیل نوفل در فصلی از تحقیق خود درباره مجاهد بن جبر و شیوه تفسیری او، آرای مهم مجاهد و نظرهای همانند وی با اهل حدیث را در تفسیر آیات مورد بحث گردآورده است.
[۳۴] «آراء فقهی». ص ۱۲۴ ۱۳۶، «آراء کلامی».
[۳۵] المفسر والتفسیر، ص۵۳۱ ۵۴۹.
وثاقت مجاهد نزد اهل تسنّن مورد اتفاق است.
روایات زیادی درباره فضایل امام علی (علیه‌السلام) از وی نقل شده است. نقل این روایات گرچه شیعه بودن او را ثابت نمی‌کند، نشان دهنده علاقه وی به امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) است.
[۴۲] تفسیر فرات الکوفی، ص۷۲.
[۴۳] تفسیر فرات الکوفی، ص۴۹۰.

سعید بن جبیر دیگر مفسر مشهور مکی است که آرای فراوانی در تفسیر دارد و حتی کتابی در تفسیر قرآن برایش ذکر کرده‌اند.
[۴۴] نقیح المقال، ج۳۱، ص۱۱۴.
[۴۵] ابن ندیم، الفهرست، ص۳۷.
اجازه داشتن او از ابن عباس در نقل حدیث و فتوا از مرتبه والای علمی او حکایت دارد. از بعضی روایات برمی آید که شیعه و دوستدار اهل بیت (علیهم‌السلام) بوده است. وثاقت وی مورد اتفاق مؤلفان صحاح ستّه اهل سنت و کتب اربعه شیعه است.
[۵۰] سه مقاله در تاریخ تفسیر، ص۴۴ - ۴۵.

عطاء بن ابی رباح از فقهای نامدار مکه نیز پرورش یافته مکتب تفسیری ابن عباس بود. ابن عباس اهل مکه را برای اخذ معارف دینی به او ارجاع می‌داد.
روایات تفسیری عطاء کمتر از مجاهد و سعید بن جبیر است. ذهبی علّت آن را دوری وی از تفسیر به رأی دانسته است.
[۵۲] ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۱۲۳.
بنابر روایتی امام باقر (علیه‌السلام) او را ستوده است.
[۵۳] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۳۱۱.
مامقانی همانند شیخ طوسی معتقد است وی از اصحاب امیرمؤمنان (علیه‌السلام) ولی فردی مخلّط بوده؛ بدین معنا که صحیح و ناصحیح را به هم می‌آمیخته است
[۵۴] تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۲ - ۲۵۳.
؛ امّا آیة الله معرفت با ارائه شواهدی دیدگاه وحید بهبهانی را استوار دانسته، او را از اصحاب امام باقر (علیه‌السلام) و از خواص معرفی می‌کند.
[۵۵] تفسیر و مفسران، ج۱، ۳۳۲.
عطاء از جانب دانشمندان اهل سنت نیز توثیق شده است.
ابوعبدالله عِکرِمة بن عبدالله اهل مغرب، دیگر مفسر تابعی مکی است. وی غلام حصین بن حرّ عنبری بود و زمانی که ابن عباس از سوی علی بن ابی طالب (علیه‌السلام) والی بصره شد، او را به وی بخشید. ابن عباس در تعلیم قرآن و روایات به وی کوشش فراوان کرد تا آنجا که در تفسیر مقامی والا یافت. اهل تسنن در وثاقت عکرمه اختلاف دارند؛ مؤلفان صحاح ستّه، ابن ابی حاتم، ابن معین، عجلی و نسایی او را توثیق و در مقابل، مالک، احمد بن حنبل و گروهی دیگر او را تضعیف کرده‌اند. غالب دانشمندان شیعه او را ثقه ندانسته‌اند
[۶۳] خلاصة الاقوال، ص۳۸۳.
؛ ولی آیة الله معرفت به تفصیل اتهامات وارده به وی را پاسخ گفته است.
[۶۴] معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۲۰ - ۳۲۶.


۲.۲ - مفسران تابعی مدینه

از مشایخ تفسیر در مدینه، ابوالعالیه رفیع بن مهران ریاحی (م. ۹۳ ق.)، محمد بن کعب قُرَظی (م. ۱۰۸ ق.) و سعید بن مسیب (م. ۹۴ ق.) را می‌توان نام برد.
[۶۵] ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۱۸ - ۱۳۰.
[۶۶] الواحدی و منهجه، ص۱۱۱ - ۱۱۴.
تابعین مدینه تفسیر را مستقیم یا با واسطه، از ابی بن کعب، دریافت کرده بودند.
[۶۷] التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۲.

ابوالعالیه رفیع بن مهران، اهل بصره و از تابعان بزرگ و مشهور به تفسیر است که زمان جاهلیت را درک کرد و دو سال پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، اسلام آورد. وی از امیر مؤمنان علی(علیه السلام)، ابن مسعود، ابی بن کعب، ابن عباس، حذیفه، ابوذر و دیگر بزرگان اصحاب روایت کرده است. ابوجعفر رازی از ربیع بن انس از ابوالعالیه، حجم بزرگی از تفسیر از ابی بن کعب نقل می‌کند. سیوطی سند این روایت را صحیح دانسته و ابن جریر، ابن ابی حاتم، حاکم و احمد بن حنبل از او نقل کرده‌اند. اهل سنت بر ثقه بودن او اتفاق نظر دارند؛ ولی علمای امامیه درباره وثاقت وی سخنی نگفته‌اند.
محمد بن کعب قرظی نیز در ردیف مفسران مشهور مدرسه مدینه ذکر شده است. خضیری معتقد است استفاده علمی او از محضر ابن عباس او را در صدر مفسران مدرسه مدینه قرار داده است.
[۷۱] تفسیر التابعین، ج۱، ص۳۵۹.
آرای تفسیری وی در کتب تفسیری شیعه و سنّی نقل شده و کتابی در تفسیر نیز به او نسبت داده‌اند.
[۷۲] کشف الظنون، ج۱، ص۴۵۷.
رجال شناسان شیعه از وی یاد نکرده‌اند؛ ولی جمعی از دانشمندان اهل سنت مانند ابن سعد، عجلی و ابن حجر او را توثیق کرده‌اند.
از دیگر تابعان مدرسه مدینه سعید بن مسیّب (م. ۹۴ ق.) است. به گزارش کشّی وی از اصحاب امام سجّاد (علیه‌السلام) بوده است، بنابراین بعید نیست که عمده علوم خود را از آن حضرت فرا گرفته باشد؛ نیز با توجه به اینکه او را تربیت یافته امام علی (علیه‌السلام) دانسته‌اند می‌توان گفت آن حضرت نخستین استاد وی در تفسیر بوده است. در تفسیر آیه ۲۵ اسراء:«... فَاِنَّهُ کانَ لِلاَوّابینَ غَفورا» از وی نقل شده که منظور از «اوّاب» کسی است که گناه و سپس توبه کرده و باز گناه و بار دیگر توبه کرده است؛ ولی هیچ گاه عمداً به گناه بازنگشته است. آیة الله معرفت ضمن برشمردن تفاسیر مختلف از این آیه تفسیر سعید بن مسیب را دقیق ترین تفسیر می‌داند.
[۷۹] معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۰۰ - ۳۰۳.
در مذهب سعید اختلاف است و روایات مختلفی نقل شده است. برخی معتقدند شیعه بودن وی با دلیل معتبر ثابت است و به روایات معارض اعتنایی نیست.
[۸۰] مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۱۸ - ۲۱۹.
از رجال شناسان شیعه، مامقانی او را توثیق کرده است.
[۸۱] تنقیح المقال، ج۳۱، ص۳۰۸.
[۸۲] تنقیح المقال، ج۳۱، ص۳۰۸.
شوشتری نیز او را شیعه و مورد اعتماد دانسته است.
[۸۳] قاموس الرجال، ج۵، ص۱۳۰ - ۱۳۱.
از اهل سنت احمد بن حنبل و ابو زرعه او را ثقه دانسته‌اند.

۲.۳ - مفسران تابعی بصره

مدرسه بصره نیز با حضور برخی مفسران تابعی در تکوین دانش تفسیر نقش داشته است. در میان مفسران تابعی بصره، حسن بصری مهم ترین مفسر است.
[۸۵] تفسیر التابعین، ج۱، ص۵۶۰ - ۵۷۸.
هرچند در منابع متأخر، کتابی تفسیری به او نسبت داده شده؛ اما در اینکه وی کتابی در تفسیر نگاشته باشد، تردید است، در هر حال آرای تفسیری منسوب به او به اسناد مختلفی در قرن دوم و سوم رواج داشته‌اند.
[۸۶] الحسن البصری مفسرا، ص۹۶ -۱۰۰.
حسن بصری نیز همانند دیگر مفسران تابعی، با بهره گیری از تفسیر قرآن به قرآن، روایات نبوی و اقوال صحابه به تفسیر قرآن پرداخته است؛ همچنین نمونه‌هایی از تفسیر به رأی نیز در آرای تفسیری او مشاهده می‌شود.
[۸۷] الحسن البصری مفسرا، ص۱۰۲ - ۱۲۹.
مجموعه‌ای مدون از آرای تفسیری حسن بصری در زمان ثعلبی موجود بوده و او روایات فراوانی از آن در تفسیر خود نقل کرده است.
[۸۸] الحسن البصری مفسرا، ص۸۶ - ۸۷.
حسن بصری از دیدگاه رجالیان اهل سنت ثقه است، هرچند تدلیس می‌کرده است.
[۸۹] تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۰۲.
درباره مذهبش اختلاف است؛ اهل سنت (اشاعره) او را از خود دانسته، سخنان وی را درباره اختیار توجیه می‌کنند.
[۹۱] الملل والنحل، ج۱، ص۵۱.
از سوی دیگر معتزله او را در ردیف علمای معتزلی یاد کرده، وی را صاحب عقاید معتزله می‌دانند.
[۹۲] طبقات المعتزله، ص۱۸-۱۹.
[۹۳] طبقات المعتزله، ص۲۴.
[۹۴] طبقات المعتزله، ص۱۳۶.
از علمای شیعه، سید مرتضی او را دوستدار امیرمؤمنان، علی (علیه‌السلام) دانسته است. آیة الله معرفت نیز به روایاتی که در نکوهش و دشمنی وی با امام علی (علیه‌السلام) وارد شده، پاسخ گفته و او را از محبّان اهل بیت (علیهم‌السلام) معرفی کرده است.
[۹۶] معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۴۳ - ۳۴۶.

علامه شوشتری به رغم شیعه ندانستن او، به تقوا و تقیّد وی نظر داده است.
[۹۷] قاموس الرجال، ج۳، ص۲۰۰.
برخی نیز از جمله محمد باقر مجلسی و محدث قمی او را تضعیف و مذمّت کرده‌اند.

۲.۴ - مفسران تابعی کوفه

تابعیان کوفی نیز از عبدالله بن مسعود متأثر و از ویژگی های آنان، توجه کمتر به روایات اهل کتاب است. از مهم ترین چهره‌های تابعی مفسر کوفی می‌توان به ابوشِبْل عَلقمة بن قیس نخعی، مَسروق بن اَجْدَع همدانی، عُبیدة بن عَمرو سلمانی مرادی، ابومَیْسَرة بن شَرَحبیل همدانی، اَسوَد بن زید نخعی، حارث بن قیس جُعفی، مُرَّة بن شراحیل همدانی و قُتادة بن دَعامه سُدوسی اشاره کرد.
[۱۰۰] بحوث فی اصول التفسیر، ص۲۷.
[۱۰۱] تفسیر التابعین، ج۱، ص۴۷۲ - ۴۹۲.

قتادة بن دعامه از مشهورترین مفسران تابعی مدرسه کوفه است. در اینکه تفسیر را از چه کسی فرا گرفته اختلاف است؛ ابن حجر استفاده علمی قتاده از سعید بن مسیّب در چندین روز را نقل کرده است
[۱۰۲] تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۶.
[۱۰۳] تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۵.
؛ ولی پس از آن از تضعیف روایات قتاده از سعید بن مسیب توسط علی بن مدین به دلیل وجود واسطه در آن روایات، خبر می‌دهد. با توجه به نقل اخیر احتمال شاگردی قتاده نزد سعید بن مسیب ضعیف می‌شود؛ همچنین ذهبی او را از رجال مشهور مدرسه تفسیری ابن مسعود به شمار آورده
[۱۰۵] ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۲۲.
؛ ولی ابن مسعود در ردیف کسانی که قتاده از آن ها روایت کرده ذکر نشده است
[۱۰۶] تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۵ - ۳۱۶.
، به هر حال وثاقت وی نزد اهل تسنن ثابت است؛ اما از جانب رجال شناسان شیعه توثیق نشده است.
مسروق بن اجدع از اصحاب خاص ابن مسعود بود که به مردم حدیث می‌آموخت. در جامع البیان، مجمع البیان، الدرالمنثور و تفسیر ابن کثیر روایات تفسیری فراوانی از او نقل شده است. اهل سنت او را ثقه دانسته‌اند؛ ولی رجال شناسان شیعه وی را نکوهش کرده‌اند.
[۱۱۰] تنقیح المقال، ج۳، ص۲۱۱.
[۱۱۱] سفینة البحار، ج۲، ص۶۲۸.
آیة الله معرفت به تفصیل در روایاتی که در مذمّت وی نقل شده، خدشه کرده است.
[۱۱۲] تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۵۸ - ۳۶۷.

ابوعمرو عامر بن شراحیل شعبی کوفی از همدانیان است. گفته شده از ۱۵۰ تن از صحابه روایت کرده است.
[۱۱۳] تفسیر التابعین، ج۱، ص۳۱۶.
برخی از اهل سنت او را ثقه دانسته‌اند
[۱۱۴] تهذیب التهذیب، ج۵، ص۵۹.
؛ ولی شیعه او را مذمّت کرده است.
[۱۱۵] سفینة البحار، ج۲، ص۸۴۰.

توجه به روایات، دوری از اجتهاد در تفسیر و استفاده از علوم ادبی از ویژگی های روش تفسیری او شمرده شده است
[۱۱۶] تفسیر التابعین، ج۱، ص۳۲۷ - ۳۳۰.

با وجود شهرت فراوان ابن مسعود و مدرسه کوفه در تفسیر، آرای تفسیری عبدالله بن مسعود و شاگردانش تأثیر اندکی در تکوین دانش تفسیر داشته است که خضیری برخی ادله تأثیر کم مکتب تفسیری عبدالله بن مسعود را برشمرده است.
[۱۱۷] تفسیر التابعین، ج۱، ص۴۹۲ - ۵۰۱.


۲.۵ - مفسران تابعی خراسان

از دیگر مراکز دینی در عهد تابعین، خراسان و برجسته ترین مفسر تابعی آن، ضحاک بن مزاحم هلالی (م. ۱۰۵ ق.) است.
[۱۱۸] الدراسات الدینیة بخراسان، ص۵۶.
شیوه تفسیری ضحاک، روایی و مبتنی بر احادیث نبوی و اقوال صحابه بوده و به سبب تبحر او در لغت و نحو، توجه بیشتری به این مسائل در آرای تفسیری وی مشاهده می‌شود. درباره شاگردی ضحاک نزد ابن عباس در دانش تفسیر، در منابع اختلاف نظر به چشم می‌خورد
[۱۱۹] الارشاد، ج۱، ص۳۲۳، ۳۸۹.
[۱۲۰] جامع البیان، ج۱، ص۶۲.
؛ همچنین گفته شده که ضحاک در ری با سعید بن جبیر دیدار داشته و دانش تفسیر را از او آموخته است.
[۱۲۱] جامع البیان، ج۱، ص۶۲.

عطوان معتقد است که ضحاک اثری در تفسیر داشته که البته به نظر می‌رسد تدوین شاگردان او باشد. دو تحریر از آرای تفسیری ضحاک در اختیار طبری بوده و نقل قول های فراوانی از او در تفسیر خود دارد.
ضحاک بن مزاحم در تفسیر خود، شیوه اهل حدیث را داشته و آرای تفسیر او نیز منعکس کننده مکتب اهل حدیث است. وی در تفسیر آیات بر روایت متکی بوده و از تفسیر لغوی و استناد به اشعار شاعران جاهلی و دوره اسلامی در تفسیر مشکلات قرآن بهره می‌گرفته است.
[۱۲۳] الدراسات الدینیة بخراسان، ص۶۰.

توجه به مسائل فقهی نیز از دیگر موضوعات مورد توجه ضحاک بوده و تأثیر فقه عراق را در آرای نقل شده از او می‌توان دید؛ همچنین توجه‌اندکی به اسرائیلیات در اقوال تفسیری باقی مانده از او دیده می‌شود.
[۱۲۴] الدراسات الدینیة بخراسان، ص۶۰ - ۶۸.



از ویژگی های کلی تفسیر در دوره تابعین، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن با سنت نبوی و تفسیر قرآن با استناد به اقوال و آرای صحابه، فهم و اجتهاد تابعین و اسرائیلیات است.
[۱۲۵] بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۱ - ۳۲.
[۱۲۶] معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۴۳۲ - ۴۵۱.

خضیری ضمن اشاره به این موارد، شواهدی برای هریک ارائه کرده و از اختلافات تابعین در رجوع به این مصادر سخن گفته است.
[۱۲۷] تفسیر التابعین، ج۲، ص۶۰۸ - ۷۴۳.
مهم ترین راویان اسرائیلیات در این دوره وهب بن منبه و عبدالملک بن جریج بوده‌اند
[۱۲۸] تفسیر التابعین، ج۲، ص۹۰۷.
[۱۲۹] بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۲.
؛ همچنین خضیری دیدگاه‌های مختلف تابعین را درباره اسرائیلیات یاد کرده است.
[۱۳۰] تفسیر التابعین، ج۲، ص۸۸۴ ۸۸۹.
از ویژگی های تابعین مکی، تساهل در نقل اسرائیلیات است.
[۱۳۱] تفسیر التابعین، ج۲، ص۸۸۵.
(=> اسرائیلیات) تفسیر تابعین همچنین واجد سرشت روایی، گرایش فرقه‌ای و کثرت آراء در تفسیر است.
[۱۳۲] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۳۴.

گسترش دامنه تفسیر به تناسب گسترش علوم و آشنایی با فرهنگ امت های تازه مسلمان، پیدایش ریشه‌های تفسیر کلامی و آغاز شکل گیری و تدوین تفسیر، از دیگر ویژگی های تفسیر در عصر تابعین شمرده شده‌اند.
[۱۳۳] تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۹۴ - ۳۹۵.
ژیلیو نیز تفسیر نگاری در دوره تابعین را به سه شیوه، تفسیر لغوی، مأثور و فقهی تقسیم کرده است.
[۱۳۴] Exegesis of the Quran:Classical and Medieval، Vol، ۲، p.۱۰۵.



صاحب نظران درباره اعتبار تفسیر تابعین و رجوع به اقوال آن ها اختلاف رأی دارند
[۱۳۵] التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۴ - ۴۵.
[۱۳۶] تفسیر التابعین، ج۱، ص۴۹ - ۵۱.
[۱۳۷] البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۹۴.
؛ احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ ق.) و عبدالله بن محمد بن عقیل (م. ۵۱۳ ق.) و شعبة بن حجاج عتکی (م. ۱۶۰ ق.) اخذ به قول تابعان را در تفسیر لازم ندانسته‌اند.
[۱۳۸] الواحدی و منهجه، ص۱۱۵.
[۱۳۹] بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۳ - ۳۴.
[۱۴۰] مقدمة فی اصول التفسیر، ص۴۵ - ۴۶.
شعبة بن حجاج قول تابعیان از پیش خود را بادی دانسته که بر آن اعتماد نتوان کرد و بر این اساس، سخن آن ها در تفسیر را نیز بی اعتبار دانسته است.
[۱۴۱] الارشاد، ج۱، ص۳۹۶.
[۱۴۲] الاعلام، ج۳، ص۱۶۴.
ادله این عالمان برای چنین نظری، عدم سماع تابعان از پیامبر، (برخلاف صحابه که از پیامبر نقل کرده‌اند)، عدم حضور در زمان نزول آیات و منصوص نبودن عدالت تابعین برخلاف عدالت صحابه است، چنان که ابوحنیفه در این زمینه خود را همردیف تابعین دانسته است
[۱۴۳] التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۳۱.
، با این حال گفته دیگری از احمد بن حنبل در جواز رجوع به تفسیر تابعین نقل شده است. در این قول، احمد بن حنبل پذیرش قول تابعی را مشروط به نبود تفسیری از سنت و قول صحابه درباره آیات ذکر کرده و اعتبار قول تابعی را به دلیل معاشرت آن ها با صحابه و اخذ تفسیر از ایشان دانسته است.
[۱۴۴] بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۴.
این قول را اکثر مفسران پذیرفته‌اند.
[۱۴۵] البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۹۴.
ابن تیمیّه در صورت یکی بودن اقوال تابعین، پذیرش آن را واجب دانسته و در صورت اختلاف، از عدم حجیت آن سخن گفته است.
[۱۴۶] مقدمة فی اصول التفسیر، ص۴۴.
ذهبی نیز همین قول را ترجیح داده است.
[۱۴۷] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۳۲.
[۱۴۸] معرفت، التفسیر و المفسرون، ج ۱، ص۴۲۳ - ۴۳۲.

آیة الله جوادی آملی با ردّ حجیّت تعبّدی اقوال تفسیری تابعان، توجه به آن ها را راهگشا و زمینه ساز آشنایی با قرآن و برداشت های تفسیری می‌شمارد.
[۱۴۹] تسنیم، ج۱، ص۲۳۲.
آیة الله معرفت نیز پذیرش بی قید و شرط آرای تفسیری تابعان را ناروا می‌شمارد و در عین حال معتقد است رجوع به آرای بزرگان تابعی در تفسیر، به دلیل نزدیکی آنان به عصر نزول و منابع تفسیر همراه با بررسی عقلانی آن ها مقتضای روش صحیح و محقّقانه در تفسیر است.
[۱۵۰] تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۸۶ - ۳۹۳.



در میان کتاب شناسی های کهن، گزارش ابن ندیم درباره مجموعه‌های تفسیری تدوین شده از آرای تابعیان، ظاهراً کهن ترین گزارش موجود است.
[۱۵۱] ابن ندیم، الفهرست، ص۳۶ - ۳۷.
بر اساس آنچه احمد بن محمد ثعلبی (م. ۴۲۷ ق.) در مقدمه تفسیر خود، الکشف والبیان آورده است، مجموعه‌های تدوین شده از اقوال تفسیری تابعین چون تفسیر عکرمه، تفسیر مجاهد، تفسیر حسن بصری، تفسیر محمد بن کعب قرظی و تفسیر سعید بن مسیّب در زمان وی موجود بوده و گاه به چند طریق روایت می‌شده‌اند.
[۱۵۳] The Formation of The classical Tafsir Tradition:The Quran Commentary of al Thalabi (d.۴۲۷.۱۰۳۵)، pp.۲۴۵-۲۵۰.
اطلاعات مشابه از وجود مجموعه‌هایی تدوین شده از اقوال تفسیری تابعین را در آثار دیگر شرح حال نگارانه چون الارشاد فی معرفة علماء الحدیث از ابویعلی خلیل بن عبدالله خلیلی قزوینی (م. ۴۴۶ ق.) و التحبیر فی المعجم الکبیر اثر عبدالکریم بن محمد سمعانی (م. ۵۳۲ ق.) نیز می‌توان یافت. خلیلی از روایت تفسیر جویبر، تفسیر عطاء بن دینار و تفسیر ابی روق نام برده است.
[۱۵۴] الارشاد، ج۱، ص۳۹۱، ۳۹۳.
سمعانی از تفاسیر تدوین شده از اقوال تابعین به تفسیر مجاهد بن جبر اشاره کرده است، هرچند برخی از این مجموعه‌ها به نظر در دوره‌هایی متأخرتر تدوین شده‌اند، چنان که آنچه به عنوان تفسیر مجاهد بن جبر بر اساس نسخه خطی شماره ۱۰۷۵ دارالکتب قاهره منتشر شده، در حقیقت جمع آوری نقل قول های تفسیری نقل شده از مجاهد به نقل از تفسیر طبری است.
[۱۵۶] Ms. ۱۰۷۵ Tafsir of The Cairene Dar Al-Kutub And Mugahid's Tafsir، p.۱۷۳.
این اقوال تفسیری که به روایت ابن ابی نجیح از مجاهد است، ظاهراً بعدها به صورت انتخابی از تفسیر طبری استخراج شده، هرچند سزگین معتقد است که نسخه حاضر یکی از منابع مورد استفاده طبری در تألیف تفسیرش بوده است.
[۱۵۷] تفسیر التابعین، ج۱، ص۹۳ - ۹۷.
آنچه این گمان را تقویت می‌کند، عبارت صفحه عنوان نسخه است که در آن از ابومیمون محمد بن عبدالملک بن حسن بن خیرون به عنوان نگارنده تفسیر (تفسیر القرآن للشیخ الامام العالم الفقیه ابو میمون محمد بن عبدالملک بن الحسن بن خیرون) یاد شده است.
[۱۵۸] المفسر و التفسیر، ص۳۱۲ - ۳۱۴.


۵.۱ - یکی از مهم ترین منابع

یکی از مهم ترین منابع مشتمل بر آرای تفسیری تابعین جامع البیان فی تأویل آی القرآن از محمد بن جریر طبری (م. ۳۱۰ ق.) است که به تفصیل آرای تفسیری تابعین را نقل کرده است.
[۱۵۹] برای بحثی از منابع مورد استفاده طبری در تفسیر نک:Die Gewahrsmanner in Korankommentar at-Tabari. Ein Beitrag zur Kenntnis der exegetischen Uberlieferung im Islam. dissertation، Rheinische Friedrich -Wilhelms - Universitat zu Bonn، ۱۹۵۱ Zur Uberlieferung in Korankommentar at-Tabaris، Ph.D pp. ۲۹۰-۳۰۷.
همین گونه در تفاسیر روایی دیگری چون الجامع لتفسیر القرآن از عبدالله بن وهب بن مسلم مصری (م. ۱۹۷ ق.) تحقیق میکلوش مورانی، (بیروت ۲۰۰۳ میلادی)، تفسیر القرآن تألیف عبدالرزاق بن همام صنعانی (م. ۲۱۱ ق.) تحقیق مصطفی مسلم محمد ریاض (م. ۱۴۱۰ ق.) و تفسیر القرآن العظیم تألیف عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی (م.۳۲۷ ق.) تحقیق اسعد محمد طیب، (بیروت ۱۴۱۹ ق.) و الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور اثر جلال الدین عبدالرحمن سیوطی (م. ۹۱۱ ق.) نقل قول های تفسیری فراوانی از تابعین می‌توان یافت.
[۱۶۰] بحوث فی اصول التفسیر، ص۹۰ ۹۱.
[۱۶۱] بحوث فی اصول التفسیر، ص۱۴۴ ۱۵۲.
در میان کتاب های حدیثی، مهم ترین تألیفی که آرای تفسیری تابعین را در بردارد الجامع الصحیح اسماعیل بخاری (م. ۲۵۶ ق.) است. وی اغلب روایات تفسیری تابعین را به نقل از شاگردان ابن عباس آورده است.
[۱۶۲] التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۲.
این افراد نیز در تفسیر از همان شیوه تفسیری ابن عباس پیروی کرده‌اند.
[۱۶۳] التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۱ - ۴۲.
خضیری مصادر مهم مشتمل بر اقوال تابعین را به تفصیل شناسانده است.
[۱۶۴] تفسیر التابعین، ج۱، ص۵۷ - ۸۲.


۵.۲ - مشهورترین تابعیان شیعی

در میان تابعیان شیعه نیز توجه به دانش تفسیر، به نگارش آثاری انجامیده است. از مشهورترین تابعیان شیعی، باید ابان بن تغلب (م. ۱۴۱ ق.)، ابوحمزه ثابت بن دینار کوفی (م. ۱۴۸ ق.)، ابوالجارود زیاد بن منذر کوفی (م. ۱۵۰ ق.) و جابر بن یزید جعفی (م. ۱۲۸ ق.) را نام برد که هر سه آثاری تفسیری تألیف کرده‌اند. ابوسعید ابان بن تغلب ربعی از موالی بنو جریر و شیعیان سرشناس کوفه بوده است. وی افزون بر تبحر در فقه، حدیث و نحو در دانش قرائات و تفسیر چهره‌ای شناخته شده بوده است. وی کتابی در قرائت داشته و نقل قول هایی از آن در متون بعدی مانده است
[۱۶۶] میراث مکتوب شیعه، دفتر اول، ص۱۵۲ - ۱۵۳.
؛ همچنین وی کتاب دیگری در غریب القرآن به نام تفسیر غریب القرآن داشته که ابن ندیم از آن به معانی القرآن
[۱۶۸] ابن ندیم، الفهرست، ص۲۷۶.
یاد کرده و نقل قول های متعددی از این کتاب در متون امامیه مانده است
[۱۶۹] میراث مکتوب شیعه، دفتر اول، ص۱۵۴ - ۱۵۶.
؛ همچنین محمد بن عبدالرحمن به تدوین و تلفیق روایات تفسیری ابان، ابوروق عطیة بن حارث و محمد بن سائب پرداخته و آرای این سه تن را در کتابی واحد گرد آورده است.
نجاشی در ذکر آثار ابوحمزه ثمالی به کتاب التفسیر او اشاره کرده و به طریق و متن متداول این تفسیر در روزگار خود (نجاشی) به روایت ابوبکر محمد بن عمر جعابی از ابوسهل عمرو بن حمدان در محرم ۳۰۷ قمری از سلیمان بن اسحاق مهلبی اشاره کرده است.
ثعلبی در تألیف تفسیر خود تفسیر ابوحمزه ثمالی را در اختیار داشته و در فهرست تفاسیر در دستش به آن اشاره کرده است.
ابوحمزه ثمالی در تفسیر خود توجه فراوانی به اسباب النزول و ذکر فضایل اهل بیت (علیهم‌السلام) داشته است؛ شیوه‌ای که بعدها برخی مفسران امامی با تألیف آثاری به نام ما نزل من القرآن فی اهل البیت آن را تعالی بخشیدند.
[۱۷۳] برای فهرستی از این گونه آثار بنگرید به: تفسیر الحبری، ص۱۳۸ - ۱۵۲.
ابوحمزه ثمالی در تفسیر خود، از شیوه‌های تفسیر قرآن به قرآن بهره گرفته و از لغت، نحو و روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) نیز استفاده کرده است.
عبدالرزاق محمد حسین حرزالدین، روایات تفسیری نقل شده از ابوحمزه ثمالی را در مجلدی با عنوان تفسیر القرآن الکریم لابی حمزة ثابت بن دینار الثمالی گردآورده است.
[۱۷۵] میراث مکتوب شیعه، دفتر اول، ۴۴۳ - ۴۴۶.

ابوالجارود زیاد بن منذر خارفی، دیگر تابعی مشهور شیعی است که اثری تفسیری داشته و در آن، تفسیر برخی آیات قرآن را گردآورده است. وی در تفسیر خود به گردآوری روایات تفسیری که خود از امام باقر (علیه‌السلام) شنیده اقدام کرده و تفسیر او به کتاب التفسیر عن أبی جعفرالباقر مشهور بوده است. ابوحاتم قزوینی گردآورنده تفسیر مشهور به علی بن ابراهیم
[۱۷۷] دانشنامه جهان اسلام، ج۷، ص۷۰۱، «تفسیر قمی».
که نسخه‌ای از تفسیر ابوالجارود را در اختیار داشته، روایات تفسیری فراوانی از آن را به تفسیر علی بن ابراهیم افزوده است.
[۱۸۰] الذریعه، ج۴، ص۲۵۱.
تفسیر ابوالجارود منعکس کننده دیدگاه‌های زیدیه (شاخه جارودیه) است و در مواردی با دیدگاه امامیه تفاوت دارد.
[۱۸۱] معرفت، التفسیر و المفسرون، ج ۱، ص۴۷۷ - ۴۷۹.

جابر بن یزید جعفی از رجال سرشناس کوفی امامی است که کتابی در تفسیر داشته و نجاشی و طوسی به دو طریق متفاوت به آن اشاره کرده‌اند: طوسی کتاب را به روایت گروهی از استادان خود از هارون بن موسی تلعکبری (م. ۳۸۵ ق.) از طریق او به روایت شاگرد جعفی، منخل بن جمیل روایت کرده است. نجاشی نیز آن را به روایت از احمد بن محمد بن هارون از راوی مشهور جارودیه در کوفه، ابن عقده و طریق او از عبدالله بن محمد جعفی روایت کرده است. تفسیر جابر مورد استفاده عیاشی و علی بن ابراهیم قمی بوده و مطالبی از آن نقل کرده‌اند. مدرسی فهرستی از روایات تفسیری جابر بن یزید گردآورده که احتمالا در تفسیر او نقل شده است.
[۱۸۴] میراث مکتوب شیعه، دفتر اول، ص۱۳۲ - ۱۳۶.



برخی خاورشناسان درباره اصالت تفسیر تابعین تردید کرده‌اند. این تردیدها بر سه اساس است: نخست روایاتی در ذم تفسیر که طبری (م. ۳۱۰ ق.) به نقل از برخی تابعین و صحابه نقل کرده است.
[۱۸۵] جامع البیان، ج۱، ص۵۴ - ۵۵.
[۱۸۶] الارشاد، ج۱، ص۳۹۶.
[۱۸۷] مقدمة فی اصول التفسیر، ص۴۶ - ۵۰.
این در حالی است که از همین افراد روایات تفسیری فراوانی نقل شده است.
[۱۸۸] Old Muslim Opposition against Interpretation of the Koran pp. ۷-۴۳ The present status of tafsir studies، pp. ۲۲۶-۲۲۸.
[۱۸۹] مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۷۳ - ۸۱.

اسناد احادیث دال بر منع تفسیر، نشان می‌دهند که راویان آن ها، مدنی بوده‌اند که تنها می‌توانند بازتاب دهنده دیدگاه برخی صحابه و تابعین مدینه درباره تفسیر قرآن باشند؛ همچنین نکته دیگری که توجه چندانی به آن نشده است، تحول در معنا و مفهوم تفسیر در قرون اولیه است و به احتمال قوی، تفسیر در قرن اول به معنای تفسیر به رأی تلقی می‌شده است؛ اما جدی ترین تردید درباره اصالت تفسیر تابعین بحث مکتوب بودن آرای تفسیری تابعین است. نظر مقبول تر در میان محققان درباره مکتوب بودن آرای تفسیری تابعین این است که این مکتوبات در حد یادداشت های شخصی بوده که در نسل های بعد از تابعین به صورت مدون مکتوب شده‌اند.
[۱۹۰] Ms. ۱۰۷۵ Tafsir of The Cairene Dar Al-Kutub And Mugahid's Tafsir، p.۱۷۴ Writing and publishing on the use and function of writing in the first centuries of Islam، pp.۴۲۳-۳۵.
تفاوت در نقل قول های تفسیری تابعین در ذیل یک آیه یا آیات مشابه مهم ترین دلیل برای این نظر است.
[۱۹۱] برای تفصیل مطالب و آرای مختلف خاورشناسان در باب تدوین و چگونگی مکتوب شدن سنت شفاهی در دو قرن اول هجری بنگرید به:The Development of Exegesis in Early Islam، pp.۸-۶۴. Dating Muslim "Traditions:A Survey، pp.۲۰۴-۲۵۳.

بخشی دیگر از تردید خاورشناسان درباره وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم، به مشکل انتساب آثار قرن چهارم و پنجم از سوی محققان مسلمان به افرادی از قرن اول باز می‌گردد. نمونه‌ای مهم از این دست، تفسیر مشهور تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس است که بیشتر به عنوان اثری تألیف فیروزآبادی (م. ۸۱۷ ق.) شهرت دارد. کلود ژیلیو در مدخل تفسیر نگاری دوران کلاسیک اسلامی در بحث از مسئله وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم به این تفسیر مثال زده و با مبنا قرار دادن انتساب آن به افرادی مختلف از قرن اول تا قرن نهم، به استدلال برای نفی وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم پرداخته است
[۱۹۲] Encyclopaedia of the Quran، Vol.۲، s.v Exegesis of the quran:Classical and Medieval، p.۱۰۴.See also The Development of Exegesis in Early Islam، p.۱۳۵.
، در حالی که این کتاب که به رغم چاپ های مکرر آن، هنوز نیز چاپ انتقادی از آن منتشر نشده به وضوح نشان می‌دهد که اثری از قرن چهارم و تألیف یکی از عالمان کرّامیه نیشابور است.
[۱۹۳] Tafsir Ibn Abbas and criteria for dating early tafsir texts، pp.۳۸-۸۳.
اندرو ریپین ناتوان از شناخت هویت اصلی مؤلف کتاب در بحثی درازدامن به بحث از هویت نگارنده این تفسیر پرداخته است. همچنین ونسبروا به عنوان معیاری در ارزیابی اصالت متون تفسیری قرن اول و عصر تابعین، به دلیل استناد به شعر در تفاسیر مقاتل بن سلیمان، کلبی و سفیان ثوری کوفی (م. ۱۶۱ ق.)، در اصالت متون تفسیری عصر تابعین تردید کرده و مدعی است که استناد به شعر در تفسیر پس از نگارش تفاسیر پیشگفته بوده است.
[۱۹۴] Quranic Studies، pp.۱۴۲، ۲۱۷.
تفسیر کلبی که مورد استفاده ونسبروا در تحقیق خود قرار گرفته در حقیقت همان الواضح فی تفسیر القرآن است که اساساً اثری تألیف شده در قرن چهارم است و استناد وی به آن کتاب برای بررسی اصالت متون تفسیری قرن اول و دوم نادرست است.
[۱۹۵] Quranic Studies، pp.xil-xl.



در سالیان اخیر توجه به تحقیق و پژوهش درباره تفاسیر تابعین از موضوعات مورد علاقه قرآن پژوهان مسلمان و غیر مسلمان بوده و تک نگاشته‌های فراوانی در این موضوع تألیف شده است. از مهم ترین این پژوهش ها می‌توان به مجاهد بن جبر و منهجه فی التفسیر از جمیله غزانی، عطاء بن ابی رباح و جهوده فی التفسیر از عبدالواحد بکر ابراهیم عاید، تفسیر سعید بن جبیر از محمد ایوب محمد یوسف، مجاهد المفسر و التفسیر از احمد اسماعیل نوفل و ابراهیم النخعی و آثاره الواردة فی تفسیر سورة الفاتحة والبقرة و آل عمران از خانم نوال لهیبی (رساله کارشناسی ارشد در دانشگاه ام القری) را نام برد. در سالیان اخیر، تلاش هایی برای بازسازی تفاسیر تابعین صورت گرفته که از جمله آن ها می‌توان به بازسازی تفسیر سعید بن جبیر با عنوان تفسیر سعید بن جبیر و نقش آن در تطور تفسیر از جواد ترندک ( تهران، ۱۳۷۸ ش.)، تفسیر قتاده: جمع و تحقیق و دراسة مشتمل بر ۱۰ جزء اول قرآن از عبدالله ابوالسعود بدر (پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه قاهره ۱۹۷۷ م.)، تفسیر الحسن البصری به کوشش محمد عبدالرحیم (قاهره، ۱۹۹۲ م.) و بازسازی صحیفه علی بن ابی طلحه (م. ۱۲۰ ق.) با عنوان تفسیر ابن عباس المسمی صحیفة علی بن ابی طلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم از راشد عبدالمنعم رجال ( بیروت، ۱۴۱۴ ق.) اشاره کرد. آیة الله محمد هادی معرفت (م. ۱۳۸۵ ش.) نیز به تفصیل درباره تفسیر در دوره تابعین و روش های تفسیری آن ها بحث کرده است.
[۱۹۶] معرفت، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۳۱۵ - ۴۵۱.



(۱) السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
(۲) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، اختیار معرفة الرجال (رجال کشّی) (م ۳۳۰ ق)، به کوشش میرداماد و رجائی، قم، آل البیت (علیهم‌السلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۰۴ق.
(۳) خلیل بن عبدالله الخلیلی (م ۴۴۶ ق)، الارشاد فی معرفة علماء الحدیث، به کوشش محمد سعید، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۰۹ق.
(۴) السید المرتضی (م ۴۳۶ ق)، امالی، به کوشش حلبی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۳ق.
(۵) المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۶) فهد بن عبدالرحمن الرومی، بحوث فی اصول التفسیر، ریاض، مکتبة التوبة، ۱۴۱۶ق.
(۷) الزرکشی (م ۷۹۴ ق)، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۶ق.
(۸) عبدالکریم بن محمد السمعان (م ۵۶۲ ق)، التحبیر فی المعجم الکبیر، به کوشش منیرة ناجی، بغداد، دیوان الاوقاف، ۱۳۹۵ق.
(۹) جوادی آملی، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۷۸ش.
(۱۰) محمد بن الخضیری، تفسیر التابعین، ریاض، دارالوطن، ۱۴۲۰ق.
(۱۱) حسین بن حکم الحبری (م ۲۸۶ ق)، تفسیر الحبری، به کوشش حسینی، بیروت، آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۸ق.
(۱۲) احمد عمر ابوحجر، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، بیروت، دارقتیبة، ۱۴۱۱ق.
(۱۳) الفرات الکوفی (م ۳۰۷ ق)، تفسیر فرات الکوفی، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۱۴) ابوحمزه ثمالی (م ۱۴۸ ق)، تفسیر القرآن الکریم، گردآوری عبدالرزاق حرزالدین، به کوشش معرفت، قم، الهادی، ۱۴۲۰ق.
(۱۵) القمی (م ۳۰۷ ق)، تفسیر القمی، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۱۶) مجاهد (م ۱۰۲ ق)، تفسیر مجاهد، به کوشش عبدالرحمن بن محمد، اسلام آباد، مجمع البحوث الاسلامیه.
(۱۷) معرفت، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۳ش.
(۱۸) الذهبی، التفسیر والمفسرون، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۷ق.
(۱۹) معرفت، التفسیر والمفسرون، مشهد، الجامعة الرضویة، ۱۴۱۸ق.
(۲۰) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ ق)، تقریب التهذیب، به کوشش مصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۲۱) المامقانی (م ۱۳۵۱ ق)، تنقیح المقال، نجف، المرتضویة، ۱۳۵۰ق.
(۲۲) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ ق)، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۴ق.
(۲۳) المزی (م ۷۴۲ ق)، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۵ق.
(۲۴) الطبری (م ۳۱۰ ق)، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
(۲۵) احمد اسماعیل البسیط، الحسن البصری مفسرا، عمان، دارالفرقان، ۱۴۰۵ق.
(۲۶) ابونعیم الاصفهانی (م ۴۳۰ ق)، حلیة الاولیاء، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۵ق.
(۲۷) احمد محمد النمر، الخطاب القرآنی، لبنان، ام القری، ۱۴۲۴ق.
(۲۸) حسین عطوان، الدراسات الدینیة بخراسان، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۰ق.
(۲۹) آقابزرگ تهرانی (م ۱۳۸۹ ق)، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ق.
(۳۰) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، رجال الطوسی، به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
(۳۱) النجاشی (م ۴۵۰ ق)، رجال النجاشی، به کوشش شبیری زنجانی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۳۲) شیخ عباس القمی (م ۱۳۵۹ ق)، سفینة البحار، به کوشش مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۶ق.
(۳۳) محمد باقر حجتی، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، بنیاد قرآن، ۱۳۶۰ش.
(۳۴) الذهبی (م ۷۴۸ ق)، سیر اعلام النبلاء، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ق.
(۳۵) احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، به کوشش سوزانا، و دیگران، بیروت، مکتبة الحیاة، ۱۳۳۹ق.
(۳۶) ابن الندیم (م ۴۳۸ ق)، الفهرست، به کوشش تجدد.
(۳۷) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، الفهرست، به کوشش قیومی، نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ق.
(۳۸) محمد تقی شوشتری، قاموس الرجال، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۳۹) مروری بر جریان قصه خوانی، قصه خوانان در تاریخ اسلام و ایران، ابعاد و تطور آن، رسول جعفریان، قم، ۱۳۷۸ش.
(۴۰) حاجی خلیفه (م ۱۰۶۷ ق)، کشف الظنون، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ق.
(۴۱) الثعلبی (م ۴۲۷ ق)، الکشف والبیان، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
(۴۲) شیخ عباس القمی (م ۱۳۵۹ ق)، الکنی و الالقاب، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۶۸ش.
(۴۳) ابوعبیده معمر بن مثنی (م ۲۱۰ ق)، مجاز القرآن، به کوشش محمد فواد، قاهرة، مکتبة الخانجی، ۱۳۸۱ق.
(۴۴) الطبرسی (م ۵۴۸ ق)، مجمع البیان، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
(۴۵) اجنتس جولد تسیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، کوشش عبدالحلیم النجار، القاهرة، مکتبة الخانجی، ۱۳۷۴ق.
(۴۶) الخوئی (م ۱۴۱۳ ق)، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۴۰۹ق.
(۴۷) المامقانی (م ۱۳۵۱ ق)، مقباس الهدایه، به کوشش المامقانی، قم، آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۱ق.
(۴۸) ابن تیمیه (م ۷۲۸ ق)، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت، مکتبة الحیاة.
(۴۹) علی اکبر بابایی، مکاتب تفسیری، تهران، سمت، ۱۳۸۱ش.
(۵۰) الشهرستانی (م ۵۴۸ ق)، الملل والنحل، به کوشش سید گیلانی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۹۵ق.
(۵۱) سید حسین مدرسی، میراث مکتوب شیعه، ترجمه: قرائی و جعفریان، قم، اعتماد، ۱۳۸۳ش.
(۵۲) الذهبی (م ۷۴۸ ق)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، به کوشش البجاوی، بیروت، الدارالمعرفة، ۱۳۸۲ق.
(۵۳) جودة محمد المهدی، الواحدی و منهجه فی التفسیر، مصر، المجلس الاعلی.
(۵۴) ابن خلکان (م ۶۸۱ ق)، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.


۱. مکاتب تفسیری، ج۱، ص۱۸۹.
۲. تفسیر التابعین، ج۱، ص۴۵ -۴۸.
۳. مقباس الهدایه، ج۳، ص۳۱۲ - ۳۱۳.
۴. بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۰.
۵. قصه خوانان در تاریخ اسلام، ص۷۵ - ۹۴.
۶. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۲۵۲ - ۲۶۷.
۷. الواحدی و منهجه، ص۱۰۸ - ۱۱۴.
۸. التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۰ - ۴۳.
۹. تفسیر و مفسران، ج۱، ص۲۸۸ - ۲۸۹.
۱۰. برای نقش وی در تکوین دانش تفسیر در دوره تابعین نک: معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۳۲۳ - ۳۲۶.
۱۱. ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۱۰۷ - ۱۱۸.    
۱۲. الواحدی و منهجه، ص۱۰۸ - ۱۱۱.
۱۳. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۳۴۸ - ۳۶۲.
۱۴. مذاهب التفسیر، ص۹۵ - ۹۶.
۱۵. مقدمة فی اصول التفسیر، ص۲۳ - ۲۴.
۱۶. تفسیر و مفسران، ج۱، ص۲۸۸.
۱۷. جامع البیان، ج۱، ص۶۲.
۱۸. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۳۳۵ - ۳۴۲.
۱۹. المفسر و التفسیر، ص۲۵ - ۶۴.
۲۰. تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۲۳۱ - ۲۳۲.    
۲۱. المفسر والتفسیر، ص۲۱۱ - ۲۵۲.
۲۲. المفسر و التفسیر، ص۳۶۰ - ۳۶۱.
۲۳. الاتقان، ج۲، ص۴۹۹.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۶۵.    
۲۵. تفسیر التابعین، ج۱، ص۹۷ - ۹۳.
۲۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۹.    
۲۷. جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۱.
۲۸. جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۳.
۲۹. جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۰.
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۱۰۶.    
۳۱. جامع البیان، ج۱، ص۶۶۶.
۳۲. مجمع البیان، ج۱، ص۳۴۱.    
۳۳. تفسیر مجاهد، ج۱، ص۱۰۵ -۱۲۰.    
۳۴. «آراء فقهی». ص ۱۲۴ ۱۳۶، «آراء کلامی».
۳۵. المفسر والتفسیر، ص۵۳۱ ۵۴۹.
۳۶. تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۳۹ - ۴۰.    
۳۷. ثِقَةٌ سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۵۱.    
۳۸. سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۵۴.    
۳۹. میزان الاعتدال، ج۳، ص۴۳۹ - ۴۴۰.    
۴۰. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۷.    
۴۱. تفسیر فرات الکوفی، ص۴۹.    
۴۲. تفسیر فرات الکوفی، ص۷۲.
۴۳. تفسیر فرات الکوفی، ص۴۹۰.
۴۴. نقیح المقال، ج۳۱، ص۱۱۴.
۴۵. ابن ندیم، الفهرست، ص۳۷.
۴۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۸.    
۴۷. وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۷۱.    
۴۸. تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۱.    
۴۹. اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۳۵.    
۵۰. سه مقاله در تاریخ تفسیر، ص۴۴ - ۴۵.
۵۱. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۸۱.    
۵۲. ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۱۲۳.
۵۳. حلیة الاولیاء، ج۳، ص۳۱۱.
۵۴. تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۲ - ۲۵۳.
۵۵. تفسیر و مفسران، ج۱، ۳۳۲.
۵۶. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۸۰.    
۵۷. وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۵.    
۵۸. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۳۹.    
۵۹. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۳۸.    
۶۰. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۲۶.    
۶۱. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۲۶.    
۶۲. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۲۸.    
۶۳. خلاصة الاقوال، ص۳۸۳.
۶۴. معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۲۰ - ۳۲۶.
۶۵. ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۱۸ - ۱۳۰.
۶۶. الواحدی و منهجه، ص۱۱۱ - ۱۱۴.
۶۷. التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۲.
۶۸. تهذیب التهذیب، ج۳، ص۲۴۶.    
۶۹. الاتقان، ج۲، ص۴۹۸.    
۷۰. تهذیب التهذیب، ج۳، ص۲۴۶.    
۷۱. تفسیر التابعین، ج۱، ص۳۵۹.
۷۲. کشف الظنون، ج۱، ص۴۵۷.
۷۳. تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۷۳ - ۳۷۴.    
۷۴. تقریب التهذیب، ج۲، ص۱۲۸.    
۷۵. اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۳۲.    
۷۶. معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۳۹.    
۷۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۵.    
۷۸. مجمع البیان، ج۶، ص۲۴۱.    
۷۹. معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۰۰ - ۳۰۳.
۸۰. مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۱۸ - ۲۱۹.
۸۱. تنقیح المقال، ج۳۱، ص۳۰۸.
۸۲. تنقیح المقال، ج۳۱، ص۳۰۸.
۸۳. قاموس الرجال، ج۵، ص۱۳۰ - ۱۳۱.
۸۴. تهذیب الکمال، ج۱۱، ص۷۳ - ۷۴.    
۸۵. تفسیر التابعین، ج۱، ص۵۶۰ - ۵۷۸.
۸۶. الحسن البصری مفسرا، ص۹۶ -۱۰۰.
۸۷. الحسن البصری مفسرا، ص۱۰۲ - ۱۲۹.
۸۸. الحسن البصری مفسرا، ص۸۶ - ۸۷.
۸۹. تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۰۲.
۹۰. تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۳۵ - ۲۳۶.    
۹۱. الملل والنحل، ج۱، ص۵۱.
۹۲. طبقات المعتزله، ص۱۸-۱۹.
۹۳. طبقات المعتزله، ص۲۴.
۹۴. طبقات المعتزله، ص۱۳۶.
۹۵. امالی، ج۱، ص۱۱۲.    
۹۶. معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۴۳ - ۳۴۶.
۹۷. قاموس الرجال، ج۳، ص۲۰۰.
۹۸. بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۵۸.    
۹۹. الکنی و الالقاب، ج۲، ص۸۴.    
۱۰۰. بحوث فی اصول التفسیر، ص۲۷.
۱۰۱. تفسیر التابعین، ج۱، ص۴۷۲ - ۴۹۲.
۱۰۲. تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۶.
۱۰۳. تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۵.
۱۰۴. تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۹.    
۱۰۵. ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۲۲.
۱۰۶. تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۵ - ۳۱۶.
۱۰۷. تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۸.    
۱۰۸. تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۱۰.    
۱۰۹. تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۱۱.    
۱۱۰. تنقیح المقال، ج۳، ص۲۱۱.
۱۱۱. سفینة البحار، ج۲، ص۶۲۸.
۱۱۲. تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۵۸ - ۳۶۷.
۱۱۳. تفسیر التابعین، ج۱، ص۳۱۶.
۱۱۴. تهذیب التهذیب، ج۵، ص۵۹.
۱۱۵. سفینة البحار، ج۲، ص۸۴۰.
۱۱۶. تفسیر التابعین، ج۱، ص۳۲۷ - ۳۳۰.
۱۱۷. تفسیر التابعین، ج۱، ص۴۹۲ - ۵۰۱.
۱۱۸. الدراسات الدینیة بخراسان، ص۵۶.
۱۱۹. الارشاد، ج۱، ص۳۲۳، ۳۸۹.
۱۲۰. جامع البیان، ج۱، ص۶۲.
۱۲۱. جامع البیان، ج۱، ص۶۲.
۱۲۲. تهذیب الکمال، ج۱۳، ص۲۹۳.    
۱۲۳. الدراسات الدینیة بخراسان، ص۶۰.
۱۲۴. الدراسات الدینیة بخراسان، ص۶۰ - ۶۸.
۱۲۵. بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۱ - ۳۲.
۱۲۶. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۴۳۲ - ۴۵۱.
۱۲۷. تفسیر التابعین، ج۲، ص۶۰۸ - ۷۴۳.
۱۲۸. تفسیر التابعین، ج۲، ص۹۰۷.
۱۲۹. بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۲.
۱۳۰. تفسیر التابعین، ج۲، ص۸۸۴ ۸۸۹.
۱۳۱. تفسیر التابعین، ج۲، ص۸۸۵.
۱۳۲. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۳۴.
۱۳۳. تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۹۴ - ۳۹۵.
۱۳۴. Exegesis of the Quran:Classical and Medieval، Vol، ۲، p.۱۰۵.
۱۳۵. التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۴ - ۴۵.
۱۳۶. تفسیر التابعین، ج۱، ص۴۹ - ۵۱.
۱۳۷. البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۹۴.
۱۳۸. الواحدی و منهجه، ص۱۱۵.
۱۳۹. بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۳ - ۳۴.
۱۴۰. مقدمة فی اصول التفسیر، ص۴۵ - ۴۶.
۱۴۱. الارشاد، ج۱، ص۳۹۶.
۱۴۲. الاعلام، ج۳، ص۱۶۴.
۱۴۳. التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۳۱.
۱۴۴. بحوث فی اصول التفسیر، ص۳۴.
۱۴۵. البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۹۴.
۱۴۶. مقدمة فی اصول التفسیر، ص۴۴.
۱۴۷. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۳۲.
۱۴۸. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج ۱، ص۴۲۳ - ۴۳۲.
۱۴۹. تسنیم، ج۱، ص۲۳۲.
۱۵۰. تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۸۶ - ۳۹۳.
۱۵۱. ابن ندیم، الفهرست، ص۳۶ - ۳۷.
۱۵۲. تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۷۶ - ۸۳.    
۱۵۳. The Formation of The classical Tafsir Tradition:The Quran Commentary of al Thalabi (d.۴۲۷.۱۰۳۵)، pp.۲۴۵-۲۵۰.
۱۵۴. الارشاد، ج۱، ص۳۹۱، ۳۹۳.
۱۵۵. التحبیر فی المعجم الکبیر، ج۱، ص۵۵۶.    
۱۵۶. Ms. ۱۰۷۵ Tafsir of The Cairene Dar Al-Kutub And Mugahid's Tafsir، p.۱۷۳.
۱۵۷. تفسیر التابعین، ج۱، ص۹۳ - ۹۷.
۱۵۸. المفسر و التفسیر، ص۳۱۲ - ۳۱۴.
۱۵۹. برای بحثی از منابع مورد استفاده طبری در تفسیر نک:Die Gewahrsmanner in Korankommentar at-Tabari. Ein Beitrag zur Kenntnis der exegetischen Uberlieferung im Islam. dissertation، Rheinische Friedrich -Wilhelms - Universitat zu Bonn، ۱۹۵۱ Zur Uberlieferung in Korankommentar at-Tabaris، Ph.D pp. ۲۹۰-۳۰۷.
۱۶۰. بحوث فی اصول التفسیر، ص۹۰ ۹۱.
۱۶۱. بحوث فی اصول التفسیر، ص۱۴۴ ۱۵۲.
۱۶۲. التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۲.
۱۶۳. التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۱ - ۴۲.
۱۶۴. تفسیر التابعین، ج۱، ص۵۷ - ۸۲.
۱۶۵. الكوفي برای تابعی بودن جابر بن یزید نک:تهذیب الکمال، ج۴، ص۴۶۶.    
۱۶۶. میراث مکتوب شیعه، دفتر اول، ص۱۵۲ - ۱۵۳.
۱۶۷. رجال النجاشی، ص۱۰ - ۱۱.    
۱۶۸. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۷۶.
۱۶۹. میراث مکتوب شیعه، دفتر اول، ص۱۵۴ - ۱۵۶.
۱۷۰. رجال النجاشی، ص۱۲.    
۱۷۱. رجال النجاشی، ص۱۱۵ - ۱۱۶.    
۱۷۲. تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۸۲.    
۱۷۳. برای فهرستی از این گونه آثار بنگرید به: تفسیر الحبری، ص۱۳۸ - ۱۵۲.
۱۷۴. تفسیر ابوحمزه ثمالی، ص۶۰ - ۶۶.    
۱۷۵. میراث مکتوب شیعه، دفتر اول، ۴۴۳ - ۴۴۶.
۱۷۶. رجال الطوسی، ص۱۳۵.    
۱۷۷. دانشنامه جهان اسلام، ج۷، ص۷۰۱، «تفسیر قمی».
۱۷۸. الفهرست، طوسی، ص۱۳۱.    
۱۷۹. رجال النجاشی، ص۱۷۰.    
۱۸۰. الذریعه، ج۴، ص۲۵۱.
۱۸۱. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج ۱، ص۴۷۷ - ۴۷۹.
۱۸۲. الفهرست، طوسی، ص۹۵.    
۱۸۳. رجال النجاشی، ص۱۲۹.    
۱۸۴. میراث مکتوب شیعه، دفتر اول، ص۱۳۲ - ۱۳۶.
۱۸۵. جامع البیان، ج۱، ص۵۴ - ۵۵.
۱۸۶. الارشاد، ج۱، ص۳۹۶.
۱۸۷. مقدمة فی اصول التفسیر، ص۴۶ - ۵۰.
۱۸۸. Old Muslim Opposition against Interpretation of the Koran pp. ۷-۴۳ The present status of tafsir studies، pp. ۲۲۶-۲۲۸.
۱۸۹. مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۷۳ - ۸۱.
۱۹۰. Ms. ۱۰۷۵ Tafsir of The Cairene Dar Al-Kutub And Mugahid's Tafsir، p.۱۷۴ Writing and publishing on the use and function of writing in the first centuries of Islam، pp.۴۲۳-۳۵.
۱۹۱. برای تفصیل مطالب و آرای مختلف خاورشناسان در باب تدوین و چگونگی مکتوب شدن سنت شفاهی در دو قرن اول هجری بنگرید به:The Development of Exegesis in Early Islam، pp.۸-۶۴. Dating Muslim "Traditions:A Survey، pp.۲۰۴-۲۵۳.
۱۹۲. Encyclopaedia of the Quran، Vol.۲، s.v Exegesis of the quran:Classical and Medieval، p.۱۰۴.See also The Development of Exegesis in Early Islam، p.۱۳۵.
۱۹۳. Tafsir Ibn Abbas and criteria for dating early tafsir texts، pp.۳۸-۸۳.
۱۹۴. Quranic Studies، pp.۱۴۲، ۲۱۷.
۱۹۵. Quranic Studies، pp.xil-xl.
۱۹۶. معرفت، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۳۱۵ - ۴۵۱.



دائرة المعارف قرآن كريم، برگرفته از مقاله «مفسران تابعی»، جلد ۸، صفحه ۱۰۵.    



جعبه ابزار