منقطع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استثنای منقطع به معنای خارج کردن بخشی از غیر مصادیق حقیقیِ
مستثنا منه میباشد.
استثنای منقطع مقابل
استثنای متصل است. در این نوع از استثنا «
مستثنا» از جنس «مستثنا منه» نیست، مانند:
آیه ﴿ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْم إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ﴾،
که
ظن از
جنس علم نیست. در
صحت این نوع استثنا اختلاف است.
استحباب به معنای
طلب غیر اکیدِ ملازم با
جواز ترک میباشد.
استحباب، از اقسام
احکام ترخیصی و نوعی
حکم شرعی تکلیفی است که به معنای
الزام و طلب غیر اکید مولا به انجام فعلی دارای
مصلحت غیر ملزمه است؛ به بیان دیگر، قانون گذار (شارع)
مکلف را به انجام متعلق آن تشویق و تحریص مینماید، ولی او را ملزم به انجام آن نمیکند؛ به این صورت که به
فعل آن
ثواب میدهد، ولی ترک آن را موجب
عقاب نمیداند، مانند: استحباب
نمازهای نافله و
روزه مستحبی.
استحباب ارشادی
ارشاد عقل به نیکو بودن چیزی است.
استحباب ارشادی، مقابل
استحباب مولوی میباشد و آن، استحبابی است که مفاد آن راهنمایی و ارشاد عقل به
حسن چیزی است، در جایی که در این
حکم استقلال دارد (مستقلات عقلی)، مانند: حسن
احترام به
پدر و
مادر؛ به خلاف استحباب مولوی که لازمه آن
بعث غیر الزامی به انجام
فعل میباشد.
فرق استحباب ارشادی با استحباب مولوی، یکی در داشتن
ثواب است، که بنا بر مولوی بودن
استحباب، انجام آن
کار ثواب دارد؛ در حالی که اگر استحباب ارشادی باشد، ثوابی به آن تعلق نمیگیرد.
و دیگری در
قصد قربت و
قصد امر میباشد، که در استحباب مولوی، با قصد امر استحبابی، فعل عبادی میشود؛ در حالی که در استحباب ارشادی، با
قصد امتثال امر استحبابی، فعل عبادی نمیشود.
استحباب استقلالی
مستحب بودن نفس یک
عمل بدون لحاظ آن در ضمن یک کلّ است.
استحباب استقلالی، مقابل
استحباب ضمنی میباشد و آن، استحبابی است که به طور مستقیم و به خاطر مطلوبیت غیر اکید، به نفس
موضوع تعلق میگیرد، مانند استحباب
غسل جمعه.
به بیان دیگر، استحبابی که ضمنی مثل استحباب اجزای
نماز مستحبی نباشد، استحباب استقلالی نام دارد.
استحباب بدلی بدلِ شرعی یا عقلی داشتنِ متعلقِ
استحباب است.
استحباب بدلی در مواردی است که متعلق استحباب عقلا یا شرعاً دارای
بدل و جانشینی باشد که در عرض آن بوده و
مکلف میتواند یکی از آنها را انجام دهد، به گونهای که با
امتثال هر یک از آنها، به او
ثواب تعلق میگیرد و
امتثال بقیه
لازم نیست، مانند: استحباب
غسل جمعه از
اذان صبح تا
اذان ظهر که مکلف عقلا مخیر است آن را در هر
ساعت از این مدت، به جا آورد. و یا این که در روز
عید قربان، قربانی کردن مستحب است و مکلف شرعاً
اختیار دارد
گوسفند،
گاو و یا
شتر قربانی کند.
استحباب ضمنی
مستحب بودن جزئی از کلّ به اعتبار
استحباب کلّ است.
استحباب ضمنی، استحبابی است که
عقل آن را از تعلق استحباب به موضوع دارای اجزا و به کمک انحلال امر استحبابیِ متعلق به کل و سرایت آن به تک تک اجزا، به دست میآورد.
بنابراین، وقتی که استحباب به کل
موضوع دارای اجزا تعلق میگیرد، عقل به استحباب اجزای آن به طور ضمنی حکم میکند؛ یعنی با انحلال
حکم استحباب متعلق به کل به تعداد اجزای آن، احکام استحبابی ضمنی به دست میآید و هر جزء به تنهایی استحباب ضمنی مییابد.
بنابراین، استحباب ضمنی و استحباب غیر ضمنی (استقلالی) دو حکم استحبابی جداگانه نیست، بلکه یک استحباب بوده و
تغایر آن دو اعتباری است.
استحباب طریقی
استحباب یک
شیء به خاطر رساندن
مکلّف به
مصلحت واقعی است.
استحباب طریقی، استحبابی است که
شارع آن را به خاطر رساندن مکلف به
حکم واقعی جعل کرده و طریق به واقع قرار داده است؛ یعنی برای حفظ
مصلحت واقع جعل شده است، مثل: استحباب
احتیاط کردن، چون احتیاط، طریقی برای رسیدن به واقع و دوری از
محرمات احتمالی است.
استحباب غیری
استحباب مقدمه یک
شیء به اعتبار استحباب
ذی المقدمه است.
استحباب غیری، مقابل
استحباب نفسی میباشد و عبارت است از الزام غیر مؤکد به انجام فعلی، به خاطر مصلحتی که در
فعل دیگر قرار دارد، در صورتی که فعل اول مقدمه فعل دوم باشد؛ بنابراین، تعلق
استحباب به فعل اول، به منظور رسیدن به
مصلحت موجود در غیر آن (ذی المقدمه) است؛ به بیان دیگر، فعلی که استحباب غیری به آن تعلق گرفته، به خودی خود مطلوب مولا نمیباشد، بلکه به خاطر رسیدن به مطلوب دیگر، استحباب پیدا کرده است، مانند: تمامی مقدمات مستحب نفسی.
استحباب مؤکد مرتبه شدید
استحباب است.
استحباب مؤکد،
بعث مولا به انجام کاری است که در آن به اندازهای
مصلحت وجود ندارد که مولا راضی به ترک آن نباشد و الزام به آن نماید، بلکه مصلحت آن به اندازهای است که تأکید بر انجام آن دارد؛ تأکیدی بیش از تأکید موجود در استحباب، و کمتر از تأکید
واجب.
در این گونه خواستهها مکلف به خاطر سرپیچی
عقاب نمیشود، ولی
شارع او را به خاطر نادیده گرفتن تأکید او بر انجام فعل، سرزنش میکند. تأکید بر استحباب در جایی پیش میآید که مستحب، مکمل
واجبات دینی باشد، مانند:
اذان و
اقامه که
مستحب مؤکد است، زیرا تکمیل کننده
نمازهای روزانه است و
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و سایر
معصومان (علیهم السلام) بر ادای آن پافشاری مینمودند و در کمتر جایی آن را ترک میکردند، و
ترک آن هم به این علت بوده که
شبهه واجب بودن آن پدید نیاید.
استحباب مولوی استحبابِ ناشی از تعلّقِ طلب غیر اکید شارع است.
استحباب مولوی، مقابل
استحباب ارشادی میباشد و آن، استحبابی است که مولا
مکلف را به خاطر
مصلحتی که در متعلق آن وجود دارد، به انجام آن
بعث و تشویق مینماید و به همین خاطر، برای به جا آوردن آن
ثواب تعیین نموده است، هر چند برای
ترک آن،
عقاب مقرر نکرده است.
در استحباب مولوی، به خاطر این که
امر مولا به آن تعلق گرفته، میتوان آن امر را
قصد نمود و با
قصد قربت، عمل در زمره اعمال عبادی قرار میگیرد؛ به خلاف استحباب ارشادی که با
قصد امر، آن فعل، عبادی نمیشود، زیرا فرمان دهنده آن در حقیقت
عقل است و مولا به
حکم عقل ارشاد مینماید.
استحباب نفسی
مستحب بودن نفس یک
عمل بدون مقایسه آن با
امر دیگر است.
استحباب نفسی، مقابل
استحباب غیری میباشد و آن، استحبابی است که به خاطر وجود
مصلحت غیر ملزمه در
موضوع یا
متعلق آن و مطلوبیت نفسیاش، بعث غیر اکید به طور مستقل به آن تعلق گرفته است، نه به منظور رسیدن به مصلحت موجود در چیزی دیگر.
به بیان دیگر، استحباب نفسی آن است که متعلق آن بنفسه مطلوب
شارع بوده و به سوی آن بعث
غیر اکید نموده است؛ یعنی مطلوب بودن آن به خاطر چیز دیگری نیست، مثل:
نماز و
روزه مستحبی.