نفقه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نفقه در لغت، به معنای هزینه و خرجی است و در اصطلاح، عبارت است از مالی که برای ادامه
زندگی، صرف مخارج ضروری
همسر و
فرزندان،
خویشاوندان و مانند آنها میشود؛ اعم از
خوراک،
پوشاک،
مسکن و غیره.
«
زوجیت»، «
قرابت و
خویشاوندی» و «
مملوک بودن»،
انسان باشد یا
حیوان،
واجب میشود.
در
ازدواج دائم، پرداخت
نفقه زن بر
شوهر واجب است.
حق نفقه در
اسلام، نوعی تسهیل برای زنان است و اگر چنین حقی برای آنها قرار داده نمیشد به سختی میافتادند؛ چون
زن در ازدواج دائم، مسئولیتهایی را در طول زندگی مشترک بر عهده دارد که توان جسمی او را میطلبد و فرصتی را از او میگیرد؛ مسئولیتهایی مانند
شوهرداری،
خانهداری،
بارداری،
تربیت فرزند؛ از این رو،
نفقه، حقی است که اسلام برای
زن قرار داده است.
در
قرآن کریم،
آیات متعددی درباره
وجوب نفقه زن نازل شده است، مانند:
وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَی الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ...
مادران، فرزندان خود را دو
سال تمام
شیر میدهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند و برای آن کس که
فرزند برای او متولد شده (پدر)، لازم است خوراک و پوشاک
مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن) بپردازد (حتی اگر
طلاق گرفته باشد).
أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنتُم مِن وُجْدِکُمْ...
لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ
فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ...
آنها را هر جا خودتان
سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید... آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود
انفاق کنند و آنها که تنگدستاند، از آنچه که
خدا به آنها داده
انفاق نمایند.
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ...
مردان،
سرپرست و
نگهبان زنانند، به دلیل برتریهایی که خداوند (از نظر نظام
اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به دلیل انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) میکنند.
این آیات،
نفقه زن و فرزندان را بر عهده
شوهر گذاشته و بر او
واجب کرده است تا به قدر توان در تأمین زندگی آنان بکوشد.
روایات بسیاری نیز درباره وجوب
نفقه زن وارد شده است. حریز میگوید به
امام صادق(علیه السلام) عرض کردم آن که
نفقهاش بر من لازم است و (در صورت نپرداختن) بر آن مجبور میشوم، کیست؟ آن حضرت فرمود: الْوالِدانِ وَ الْوَلَدُ وَ الزَّوْجَةُ
؛
پدر و
مادر،
فرزند و
همسر.
در پارهای از روایات،
نفقه، حق
زن شمرده شده و شوهر
مکلف است مخارج همسرش را بپردازد و خوراک و پوشاک او را تأمین کند.
نفقه، چیزی است که
زن به طور متعارف برای گذران زندگی خود به آن نیاز دارد. بر این پایه، اموری که شامل
نفقه واجب میشود و شوهر از نظر شرعی مکلف است برای همسرش فراهم کند، عبارتند از
خوراک؛
پوشاک؛ مسکن؛ اثاث
خانه؛ خدمتکار در صورتی که به داشتن آن عادت داشته باشد و دیگر امور ضروری و لازم از قبیل تهیه وسایل
سرما و
گرما،
داروهایی که به طور متعارف کمتر کسی در طول
ماه و
سال از آنها بینیاز باشد و مانند آن.
تأمین دیگر نیازهای
زن، غیر از آنچه ذکر شد، مانند دادن
پول برای
خرید کتاب،
انفاق به فقیران و
هدیه دادن، بر شوهر واجب نیست.
۱. دائمی بودن همسر:
نفقه زوجه دائمی بر شوهر واجب است
و در استحقاق
زن برای دریافت
نفقه،
فقر و نیاز او
شرط نیست. از این رو،
زن بر شوهرش حق
نفقه دارد؛ اگر چه از بی نیازترین و داراترین مردم باشد.
در
ازدواج موقت،
زن نفقه ندارد؛
مگر اینکه دادن
نفقه، شرط شده یا
عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.
۲.
اطاعت از شوهر:
نفقه همسر دائمی وقتی بر شوهر واجب میشود که
زن -در اموری که فرمانبریاش واجب است- از شوهرش اطاعت کند. بر این پایه،
زن ناشزه،
نفقه ندارد.
۳. عدم
ارتداد: بر پایه این
شرط، اگر
زن مرتد شود و از
اسلام برگردد، استحقاق
نفقه ندارد؛ مگر اینکه در ایام عدّه دوباره به اسلام برگردد که در این صورت استحقاق
نفقه نیز برمیگردد.
توضیح این نکته لازم است که پس از ارتداد
زن و پایان مدّت عدّه،
پیمان زناشویی او
باطل میشود.
اگر
زن در مدّت عدّه، از ارتداد برگردد، پیمان زناشویی او باطل نمیشود.
۴. قابلیت
کامجویی: شرط دیگر وجوب
نفقه آن است که برای
زن و شوهر، امکان استمتاع و التذاذ جنسی از یکدیگر وجود داشته باشد؛ ولی اگر
زوج و
زوجه به حدّی
خردسال باشند که این امکان وجود نداشته باشد، ظاهراً
نفقه واجب نمیشود.
۱.
تمکین؛
۲. برطرف کردن چیزهای تنفرآوری که با
استمتاع و التذاذ ضدّیت دارند؛
۳. خارج نشدن از منزل
شوهر، بدون
اجازه او؛
۴.
نظافت و
آرایش، در صورتی که شوهر بخواهد؛
۵. مواردی دیگر از این قبیل؛
مانند
سکونت در
منزل.
اگر شوهر برای همسرش منزل مسکونی موافق شأن او تهیه کرده باشد، بر
زن لازم است در آنجا سکونت کند و در صورت تخلّف، ناشزه محسوب میشود؛ مگر اینکه انتخاب محل سکونت برای
زن در ضمن عقد شرط شده باشد
یا ماندن در آنجا برای
زن «حرجی» یا «ضرری» باشد و شوهر نتواند این حرج و
ضرر را با تهیه وسایل رفاهی از او برطرف کند.
بنابراین، اگر
زن در یکی از موارد یاد شده از فرمان شوهرش سرپیچی کند، ناشزه شمرده میشود و استحقاق
نفقه نخواهد داشت؛
البته
نشوز زن باید با دلیل شرعی اثبات شود و تا اثبات نشده نمیتوان او را از
نفقه محروم کرد.
در غیر موارد یاد شده، بر
زن واجب نیست از شوهرش اطاعت کند؛ مثلًا اگر شوهرش او را به انجام کارهای
خانه یا کارهای شخصی خود فرمان دهد، اطاعت از او بر
زن واجب نیست و در صورت سرپیچی، ناشزه شمرده نمیشود.
نفقه از نظر شرعی، مقدار معینی ندارد.
۱.
غذا:
غذا اساسیترین بخش
نفقه را تشکیل میدهد که برای ادامه
حیات هر فرد
ضرورت دارد. معیار در غذا، مقداری است که برای سیر کردن او کافی باشد و در کیفیت و
جنس باید به
عرف مراجعه کرد. از این رو، آنچه که برای امثال او متعارف است و با مزاج او سازگاری دارد و آنچه که به آن عادت کرده، به گونهای که به ترک آن
ضرر میبیند باید برایش تهیه شود.
۲.
لباس: در مقدار و جنس لباس، باید عادت امثال او و شهری که در آن ساکن است و همچنین به فصلهایی از سال که به لباس نیاز پیدا میکند، ملاک قرار گیرد؛ چون در کمیت، کیفیت و جنس لباس نسبت به این مسائل اختلافی فاحش پیدا میشود. اگر
زن اهل تجمل و زیباپوشی است و به لباسهای زینتی و تجملی نیاز دارد واجب است که علاوه بر دیگر لباسها، به حسب حال امثال او، برایش تهیه شود.
۳. مسکن: حق مسکن از مهمترین ارکان
نفقه است و مرد وظیفه دارد به عنوان سرپرست خانواده برای
همسر خود منزلی مناسب و در
شأن او برگزیند و آرامش خاطر او را فراهم سازد.
بنابراین،
زن حق دارد در خانهای که متناسب و معمول امثال اوست
سکونت داده شود؛ حتی میتواند از شوهرش خانهای مستقل بخواهد که متعلق به خودش شود و یا برایش
اجاره کند.
۴. لوازم
خانه: لوازم منزل از مهمترین ضروریات زندگی است که کمیت و کیفیت به عرف و عادت موکول میشود. بر این پایه، مجموعه وسایلی که برای تأمین حداقل نیازهای معیشتی
زن ضرورت دارد باید برایش تهیه شود.
۵. خدمتکار: اگر
زن، از خانوادههای اشراف -که دارای خدمتکار و کلفت هستند- باشد،
مرد باید برایش خدمتکار بگیرد؛ گرچه به بیش از یک نفر نیاز داشته باشد.
۶. هزینههای درمانی و بهداشتی: هزینه داروهایی که
زن به طور متعارف به آن نیاز دارد و هزینه
نظافت و
بهداشت فردی او بر عهده شوهر است.
۷. هزینه سفر: مخارج
سفر زن اگر بیشتر از مخارج
وطن باشد با شوهر نیست، ولی اگر شوهر مایل باشد که
زن را سفر ببرد باید خرج سفر او را بدهد.
پرداخت هزینه خوراک
زن به دو صورت است:
۱.
زن مانند سایر اعضای خانواده و طبق معمول با شوهرش در خانه هم خوراک شود.
۲. شوهر،
نفقه را به
زن بپردازد.
اگر
زن و شوهر بر پرداخت
نفقه به صورت
پول نقد توافق کنند و
زن آن را دریافت کند مالکش میشود؛ و واجبِ شوهر ساقط میگردد و هیچ کدام حق ندارند دیگری را به پرداخت
نفقه به صورت پول نقد وادار کنند.
اگر شوهر مخارج چند
روز -مثلًا یک
هفته یا یک
ماه- را به
زن بپردازد و این مدت بگذرد و
زن آن را برای خود مصرف نکند؛ به این صورت که از جای دیگری غیر از
نفقه، مصرف کند، یا کسی مخارج او را بدهد یا
زن با صرفه جویی، مقداری از
نفقه را پسانداز کند، آنچه از
نفقه زیاد میآید متعلق به
زن و
ملک اوست و شوهر حق پس گرفتن آن را ندارد.
۱. اگر مرد،
نفقه زن را ندهد، چه توانایی داشته باشد یا نداشته باشد،
مدیون زن است.
۲. اگر
زن در مواردی که
اطاعت شوهر لازم است، از او اطاعت نکند،
گناهکار است و حق غذا،
لباس،
منزل و همخوابی ندارد، ولی
مهر او از بین نمیرود.
۳. اگر زنی که از شوهر اطاعت میکند، از او خرجی بخواهد، ولی شوهر به او خرجی ندهد، میتواند جهت
الزام شوهر بر پرداخت
نفقه به
حاکم شرع و اگر ممکن نباشد به
مؤمنان عادل و اگر آن هم ممکن نباشد به دیگران مراجعه کند.
۴. اگر الزام شوهر بر دادن
نفقه ممکن نباشد،
زن میتواند در هر
روز به اندازه خرجی آن روز، بدون
اجازه از
مال شوهرش بردارد و اگر چنین کاری ممکن نباشد و
زن به ناچار معاش خود را تهیه کند، در موقعی که به تهیه
معاش اشتغال دارد، اطاعت شوهر بر او واجب نیست.
۵. اگر
زن به جهت عذر شرعی یا عقلی مانند
حیض،
احرام،
اعتکاف واجب و
بیماری نتواند
تمکین کند، یا اگر با اجازه شوهر به سفرِ واجب یا
مستحب برود
نفقهاش از بین نمیرود.
۶. اگر
زن بدون اجازه شوهر به
مسافرت مستحب یا
مباح برود، یا بدون
اجازه او از خانه بیرون رود،
نفقهاش از بین نمیرود.
خویشاوندان در اینجا عبارتند از:
۱. فرزندان و نوهها، اگر چه پایینتر روند (مانند
نبیره و نتیجه)؛
۲.
پدر و
مادر و پدربزرگها و مادربزرگها، اگر چه بالاتر روند.
نفقه این دو دسته -خواه
مرد باشند یا
زن، کوچک یا بزرگ،
مسلمان یا
کافر- به تفصیلی که میآید، بر مرد واجب است؛ ولی
نفقه دیگر نزدیکان، به ویژه کسانی که از او
ارث میبرند،
استحباب دارد.
۱. وجوب پرداخت
نفقه به نزدیکان دو
شرط دارد:
الف. نزدیکان، بالفعل
فقیر باشند؛ به این معنا که در حال حاضر
روزی خود را نداشته باشند.
بنابراین،
نفقه دادن به کسی که در حال حاضر توانایی تأمین مخارج خود را دارد
واجب نیست، اگر چه فقیری باشد که روزیِ سالش را نداشته باشد و گرفتن
زکات و مانند آن برایش
جایز باشد
ب.
انسان پس از تأمین مخارج خود و
همسر دائمیاش، توانایی پرداخت آن را داشته باشد.
۲. مخارج نزدیکان، مقدار معیّنی ندارد، بلکه واجب است مخارج آنها را به مقدار کافی از خوراک، پوشاک و مسکن با ملاحظه حال،
شأن،
زمان و
مکان، به گونهای که در
نفقه همسر گذشت، بپردازد.
۳.
نفقه فرزند، بر پدرش واجب است. در صورت نبودن یا
فقر پدر،
نفقه بر
جد پدری واجب است و با نبود و فقر او بر جد مادری واجب میشود و همچنین به طور الاقرب فالاقرب، بالاتر میرود و با نبود یا عدم توانایی آنها بر مادر فرزند واجب میگردد.
۴.
نفقه اولاد تا وقتی که نتوانند خود را اداره کنند، بر پدر واجب است.
۵.
نفقه پدر و مادر
فقیر بر فرزند واجب است. در صورت نبود یا فقر فرزند،
نفقه بر
نوه آنان واجب است.
۶. اگر کسی توانایی مالی پرداخت
نفقه به پدر و مادر خود را نداشته باشد، تکلیفی در این باره ندارد.
۷.
نفقه برادرها بر انسان واجب نیست.
۸.
نفقه نزدیکان اگر به موقع پرداخت نشود،
دَیْن نیست و جبران نمیشود؛ بر خلاف
نفقه همسر. برای مثال، اگر
پدر مدتی
نفقه فرزند را ندهد، فرزند نسبت به آن حق مطالبه ندارد.
۹.
هدیه دادن به خویشاوندان، مستحب است... و شایستهتر به این کار پدر و مادر هستند که
خداوند بزرگ دستور نیکی به آنان را داده است... و از همه سزاوارتر
مادر است که نیکی به او و رابطه با وی بیشتر از پدر تأکید شده است.
۱۰. برتری دادن برخی فرزندان بر برخی دیگر در هدیه دادن،
جایز است؛ ولی
کراهت دارد و چهبسا اگر موجب فتنه انگیزی و دشمنی و
کینه مفسده آور باشد
حرام شود. اگر این برتری،
مفسده نداشته و برای برخی فرزندان خصوصیتی داشته باشد که رعایت آن اولویت دارد، چه بسا ترجیح داشته باشد.
منظور از مملوک، چیزهایی است که در
ملکیت انسان قرار دارند، مانند:
حیوان و
برده.
نفقه مملوک، حتی
زنبور عسل و
کرم ابریشم، بر مالکش
واجب است.
نفقه حیوان، اندازه معینی ندارد. واجب است آنچه حیوان نیاز دارد برایش تهیه شود؛ مانند:
خوردن،
آشامیدن و محل
استراحت. مالک آن نیز
اختیار دارد که به او علف بدهد یا آن را برای چریدن در
چراگاه رهایش کند. بر این پایه، اگر حیوان به چریدن (در چراگاه) بسنده کند (و سیر شود) که چه بهتر؛ وگرنه باید به مقدار کفایت به آن حیوان علف دهد.
اگر مالک از دادن
نفقه به
حیوان- اگر چه به صورت رها کردن و چریدن در چراگاه به قدر کفایت- خودداری ورزد،
اجبار میشود آن را بفروشد، یا مخارج آن را تأمین کند، یا اگر
گوشتش قابل استفاده است آن را
ذبح کند.
احکام اقتصادی خانواده ص۳۸-۴۶.