• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حدیث‌پژوهی غرب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پژوهش‌های حدیثی در غرب ، علاوه بر سابقه دیرین، موضوعات متنوع و رهیافت‌های گوناگونی را شامل می‌شوند.

فهرست مندرجات

۱ - کتاب حدیث مبادی و تحولات
۲ - خاست‌گاه و نقل حدیث
۳ - مبادی مطالعات حدیثی جدید
       ۳.۱ - نخستین مطالعات
       ۳.۲ - حاصل نخستین مطالعات
       ۳.۳ - وثاقت تاریخی حدیث
       ۳.۴ - عوامل اساسی تحریف حدیث
       ۳.۵ - علل طرز تلقی غربیان از حدیث
       ۳.۶ - نتیجه نخستین مطالعات
۴ - خاست‌گاه و ارزش تاریخی حدیث
       ۴.۱ - نظر ویلیام میور
       ۴.۲ - تردید افراطی در وثاقت حدیث
       ۴.۳ - گولدتسیهر
              ۴.۳.۱ - منبع تاریخی نبودن حدیث
              ۴.۳.۲ - عوامل جعل حدیث
              ۴.۳.۳ - اخبار مربوط به صحابه
              ۴.۳.۴ - تأثیر گولد بر غربیان
              ۴.۳.۵ - نتیجه مطالعات گولد
       ۴.۴ - یوزف شاخت
              ۴.۴.۱ - فاقد هسته بودن روایات
              ۴.۴.۲ - مراحل رشد روایات فقهی
              ۴.۴.۳ - روایات جوامع روایی
              ۴.۴.۴ - روایات کلامی و تاریخی
              ۴.۴.۵ - تأثیرات نظرات شاخت
       ۴.۵ - انواع واکنش‌ها درباره شاخت
              ۴.۵.۱ - مخالفان شاخت
              ۴.۵.۲ - موافقان شاخت
              ۴.۵.۳ - اصلاح‌گران
       ۴.۶ - گوتیه یوینبول
              ۴.۶.۱ - نخستین ناقلان
              ۴.۶.۲ - زمان نقل احادیث رسمی
       ۴.۷ - یوزف فاناس
              ۴.۷.۱ - هسته اصلی روایات
       ۴.۸ - هارالد موتسکی
              ۴.۸.۱ - تحلیل نظریات شاخت
              ۴.۸.۲ - منع داوری کلی
              ۴.۸.۳ - روش تاریخ‌گذاری روایات
       ۴.۹ - کلیات نظرات اصلاح‌گران
              ۴.۹.۱ - اتخاذ راه میانه
              ۴.۹.۲ - دوری از اظهارنظر کلی
۵ - شیوه‌های حفظ و نقل حدیث
       ۵.۱ - دوران نقل شفاهی حدیث
              ۵.۱.۱ - پایان دوران
              ۵.۱.۲ - ادله مخالفان
              ۵.۱.۳ - ادله موافقان
۶ - احادیث غیر سنّی
       ۶.۱ - توجه کم به احادیث شیعه
       ۶.۲ - رونق توجه به احادیث شیعه
       ۶.۳ - نتیجه‌گیری محققان غربی
       ۶.۴ - اشکال به نتیجه‌گیری
۷ - خاستگاه و اعتبار اِسناد
۸ - اِسناد در مطالعات اسلامی و غربی
       ۸.۱ - نقد سند بنابر منابع اسلامی
       ۸.۲ - نقد سند در نظر غربیان
              ۸.۲.۱ - شیوه ابتدایی نقد
              ۸.۲.۲ - عدم اعتبار سند
              ۸.۲.۳ - علل نتیجه‌گیری غربیان
       ۸.۳ - منشأ اِسناد
       ۸.۴ - اقوال در تاریخ اِسناد
              ۸.۴.۱ - ادله قول اول
              ۸.۴.۲ - ادله قول دوم
              ۸.۴.۳ - ادله قول سوم
۹ - تاریخ‌گذاری بر مبنای سندها
       ۹.۱ - اسناد اصیل و مجعول
       ۹.۲ - نظر شاخت و یوینبول
              ۹.۲.۱ - حلقه مشترک
              ۹.۲.۲ - کاربرد حلقه مشترک
              ۹.۲.۳ - جاعل
              ۹.۲.۴ - شیوه جعل
       ۹.۳ - اشکال به نظریه تحلیل سند
              ۹.۳.۱ - اشکال کوک
              ۹.۳.۲ - اشکال محققان مسلمان
       ۹.۴ - هارالد موتسکی
              ۹.۴.۱ - علل پیدایش حلقه مشترک
              ۹.۴.۲ - حدیث به‌مثابه منبع تاریخی
              ۹.۴.۳ - حلقه‌های مشترک قرن نخست
              ۹.۴.۴ - انتقاد به کوک
۱۰ - روش‌های تحلیل و تاریخ‌گذاری احادیث
۱۱ - تاریخ‌گذاری احادیث
       ۱۱.۱ - زمان ورود روایت به منابع حدیثی
       ۱۱.۲ - نظریه افراطی شاخت
       ۱۱.۳ - نقد نظریه شاخت
       ۱۱.۴ - اشکال به تدوین توسط نویسنده
       ۱۱.۵ - بررسی متن روایات
              ۱۱.۵.۱ - نظر گولدتسیهر
              ۱۱.۵.۲ - نظر شاخت
       ۱۱.۶ - روش تحلیل صوری
       ۱۱.۷ - اشکالات به تاریخ‌گذاری با متن
       ۱۱.۸ - روش‌های کامل‌تر در تاریخ‌گذاری
              ۱۱.۸.۱ - نظریه شاخت
              ۱۱.۸.۲ - نظریه یوهانس کرامرس
              ۱۱.۸.۳ - نظریه یوزف فاناس
       ۱۱.۹ - تفاوت‌های متنی و سندی راویان
              ۱۱.۹.۱ - نظریه یوزف فاناس
              ۱۱.۹.۲ - شوئلر و موتسکی
       ۱۱.۱۰ - تاریخ‌گذاری روایات یک راوی
       ۱۱.۱۱ - بررسی سندی جوامع حدیثی
              ۱۱.۱۱.۱ - نظر سزگین
              ۱۱.۱۱.۲ - نظر سباستین گونتر
              ۱۱.۱۱.۳ - نظر موتسکی
۱۲ - رهیافت‌های دیگر در تحلیل احادیث
       ۱۲.۱ - تحلیل ادبی روایت
۱۳ - غفلت از نقد حدیث توسط مسلمانان
۱۴ - فهرست منابع
۱۵ - پانویس
۱۶ - منابع



به‌تازگی، کتابی با عنوان حدیث ، مبادی و تحولات: مشتمل بر گزیده‌ای از مقالات حدیثی مهم و اثرگذار در قرن بیستم میلادی به سرویراستاری هارالد موتسکی ، از حدیث‌پژوهان برجسته و پرکار غربی، منتشر شده است.
او در مقدمه همان کتاب ضمن گزارشی تحلیلی ـ تاریخی و جامع به مهم‌‌ترین مباحث، روش‌ها و مسائل حدیث‌پژوهی در غرب پرداخته که در نوع خود بی‌نظیر است.
ساختار و محتوای مقاله حاضر مبتنی بر نوشتار اخیر و در سه بخش اصلی زیر تنطیم شده است :
الف) خاست‌گاه و نقل حدیث
ب) خاست‌گاه و اعتبار اِسناد
ج) روش‌های تحلیل و تاریخ‌گذاری احادیث



در بخش اول مقاله به بررسی خاست‌گاه و نقل حدیث پرداخته می‌شود.



حدیث، کیفیت روایت آن و راویان و مؤلفان جوامع حدیثی ، دست کم از قرن یازدهم/ هفدهم در میان دانشمندان غربی شناخته شده بود، اما پژوهش علمی در این باب از قرن سیزدهم/ نوزدهم آغاز شد.

۳.۱ - نخستین مطالعات


نخستین مطالعات حدیثی را کسانی کردند که در صدد تدوین سیره‌ای تاریخی ـ انتقادی از زندگی حضرت محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و سلم بودند که از آن جمله می‌توان به ویلیام میور ، آلویس اشپرنگر ، اُتو لوت ، آلفرد فن کرمر و راینهارت پیتر آن دزی  اشاره کرد.
در نگاه این دانشمندان، حدیث پس از قرآن ، مهم‌‌ترین منبع شناخت زندگی پیامبر و تاریخ صدر اسلام بود و همین امر موجب می‌شد تا به تحقیق در وثاقت تاریخی احادیث بپردازند.

۳.۲ - حاصل نخستین مطالعات


حاصل این تحقیق به اجمال از این قرار است:
اقوال و افعال پیامبر ، چه در زمان حیات چه پس از وفات حضرت، مورد توجه مسلمانان بود، به‌ویژه که دریافتند برای اداره جامعه اسلامی ــکه در حال گسترش به فراتر از شبه‌جزیره عربستان بودــ نمی‌توانند به قرآن بسنده کنند؛ بنابراین، بر آن شدند تا این خلأ را با مراجعه به سنت نبوی جبران کنند.
به نظر این دانشمندان، مسلمانان کوشیدند تمام مطالب موجود درباره پیامبر را در قالب حدیث جمع کنند و هر جا لازم بود، سنّتی را برساختند و بدو نسبت دادند.
در اواخر قرن نخست هجری ، برخی محدثان این احادیث را ــ که غالباً در حافظه‌ها ثبت و شفاهاً نقل می‌شدندــ گردآوری و مکتوب کردند.
هر چند همین محدّثان، محتوای تألیفات خود را عمدتاً شفاهی به شاگردان خود انتقال می‌دادند و شاگردان نیز از درس‌گفتارها یادداشت برمی‌داشتند و به شاگردان خود منتقل می‌کردند.
البته از مجموعه‌های حدیثی تا پیش از نیمه قرن دوم، اثری بر جا نمانده است.
در قرون بعدی، میراث حدیثی مسلمانان، با تدوین و جعل ، حجیم‌تر شد.

۳.۳ - وثاقت تاریخی حدیث


دیدگاه نخستین عالمان غربی درباره وثاقتِ تاریخیِ حدیث، دوگانه بود:
از یک سو، بخشی از روایات نبوی و برخی اخبار مربوط به صحابه و دیگر مسلمانان قرن نخست و آغاز قرن دوم را صحیح تلقی می‌کردند، گو این‌که می‌پذیرفتند این روایات چه‌بسا در جریان نقل تا حدی تحریف شده باشند؛ و از سوی دیگر، چنین می‌پنداشتند که عمده احادیث رایج در قرن سوم، که پس از آن هم رو به افزایش گذاشت، حاصل جعل راویان بوده است.

۳.۴ - عوامل اساسی تحریف حدیث


به نظر اینان، دو عامل اساسی در تحریف و دست‌کاری روایات دخیل بوده‌اند:
اولاً در طول بیش از یک قرن، احادیث شفاهی نقل شده بودند و تمایلات و اغراض شخصی نیز در آن‌ها بی‌تأثیر نبود؛ ثانیآ منازعات سیاسی و مذهبیِ موجود در جامعه، زمینه را برای دست‌کاری در احادیث موجود و جعل روایات جدید مهیا می‌ساخت.

۳.۵ - علل طرز تلقی غربیان از حدیث


این طرز تلقی از میراث حدیثیِ مسلمانان در آغاز قرن سوم هجری، لزوماً محصولِ پژوهش انتقادی دانشمندان غربی در منابع اسلامی نبود، بلکه آنان کار خود را بر روش‌های نقد حدیث در میان مسلمانان متقدم بنا کرده بودند؛ هر چند به نظر آنان شیوه نقد حدیث مسلمانان به قدر کافی سخت‌گیرانه نبود، زیرا کار آنان بیش‌تر مبتنی بر بررسیِ سلسله اسانید و راویان موجود در اسناد بود و در آن کمتر به تحقیق در شواهد درونیِ متن روایات توجه می‌شد و با این فرض که جعل حدیث اندکی پس از رحلت پیامبر آغاز شده باشد، شناخت روایات جعلی تنها از طریق بررسی اتصال اسانید و وثاقت روات میسر نمی‌نمود.
به علاوه مصونیت صحابه از نقد و نیز خودداری محدّثان از بررسی محتوایی احادیث فارغ از باورهای دینی نیز از موانع اثربخشی نقد حدیث اسلامی محسوب می‌شدند.

۳.۶ - نتیجه نخستین مطالعات


بدین ترتیب، نخستین نسل از حدیث‌پژوهان غربی، شمار احادیث صحیح موجود در جوامع حدیثی را بسیار کمتر از عالمان مسلمان برآورد می‌کردند: از میور و دزی گرفته که حداکثر نیمی از احادیث را اصیل می‌دانستند، تا کِرِمِر که تنها چند صد حدیث را واقعی می‌شمرد.
از این‌رو، اینان اظهار می‌داشتند که وظیفه نقد حدیث در دوره جدید جداسازی اندک احادیث صحیح از میان هزاران مورد جعلی است، هرچند غالباً خود این امر را پی‌نگرفتند و روشی برای دست‌یابی به این هدف پیشنهاد نکردند.




۴.۱ - نظر ویلیام میور


نظر ویلیام میور درباره وثاقت و ارزش تاریخی حدیث ، از دیدگاه نخستین حدیث‌پژوهان غربی حکایت دارد.
به گفته وی، حدیث با احتیاط و نقادی چندانی نقل نشده است؛ بنابراین هیچ خبر مهمی را نباید صرفاً به دلیل وجود یک روایت ، اثبات شده انگاشت، مگر آن‌که شواهدی در تأیید آن وجود داشته باشد، اما پس از نقد و بررسی دقیق روایات و کنار گذاشتن موارد مشکوک ، مطالب درخور اعتمادی برای سیره‌نگاری پیامبر باقی خواهد ماند.

۴.۲ - تردید افراطی در وثاقت حدیث


در اوایل قرن چهاردهم/ اواخر قرن نوزدهم، محققان غربی در وثاقت حدیث به گونه‌ای افراطی تردید کردند و در نتیجه، دیدگاه‌های جدیدی درباره خاست‌گاه و سیر تطور حدیث مطرح شد.

۴.۳ - گولدتسیهر


ایگناتس گولدتسیهر با این‌که بر این نکته صحه می‌گذاشت که نقل اخبار درباره پیامبر در دوران حیات وی آغاز شد و صحابه بدنه اصلی روایات را فراهم آوردند و نسل‌های بعدی آن را غنا بخشیدند، اما در این امر تردید داشت که بتوان درباره بدنه اولیه و اصلی احادیث، داوری قطعی و مطمئنی کرد.

۴.۳.۱ - منبع تاریخی نبودن حدیث


نتیجه‌گیری نهایی گولدتسیهر این بود که حدیث را نمی‌توان چونان منبعی تاریخی در شناخت تاریخ صدر اسلام ، یعنی زمان پیامبر و صحابه، به کار گرفت.
به اعتقاد او حدیث تنها در شناخت مراحل بعدی گسترش اسلام به کار می‌آید، چرا که بخش اعظم احادیث در این دوره شکل گرفته است؛ بنابراین، گولدتسیهر ــ برخلاف دیگران که می‌کوشیدند با استفاده از روایات صحیح ، سیره تاریخی پیامبر را بازسازی کنندــ بیش‌تر به بررسی روایات جعلی علاقه‌مند بود که مسائل و مشکلات دوران پس از پیامبر را منعکس می‌کردند.
گولدتسیهر این موضوع را، با ذکر مثال‌های متعدد از عوامل گوناگون جعل و تحریف حدیث (از جمله اختلافات حکومتی در دوران امویان و عباسیان ، و اختلاف‌های اصحاب فرقه‌های کلامی و مذاهب فقهی ) تبیین می‌کرد.

۴.۳.۲ - عوامل جعل حدیث


افزون بر این، او نشان می‌داد که تنها اختلافات، عامل جعل احادیث نبودند، بلکه گاه به منظور بیان نکته‌های اخلاقی یا حکمت‌آموز، قصه‌هایی از زبان پیامبر و صحابه نقل می‌شد تا به آن‌ها حجیت و اعتبار بخشند.
با این حال، گولدتسیهر در روش خویش انسجام کامل نداشت.

۴.۳.۳ - اخبار مربوط به صحابه


وی با این‌که در توصیف حیات پیامبر به قرآن بسنده می‌کرد (زیرا معتقد بود نمی‌توان اخبار صحیح را از روایات مجعول جدا کرد)، اما در پذیرش اخبار و روایات مربوط به صحابه و دیگر افراد تا دو سه نسل بعدی تردید نمی‌کرد و آن‌ها را از نظر تاریخی صحیح می‌انگاشت، بی‌آنکه روشن کند براساس چه معیار تازه‌ای این امر ممکن شده است.

۴.۳.۴ - تأثیر گولد بر غربیان


نوشته‌های گولدتسیهر درباره حدیث، بر اسلام‌شناسی غربیان بسیار تأثیر گذاشت، هر چند محققان بعدی تفسیرهای متفاوتی از نتایج کار وی به دست دادند.
برخی پنداشتند او دیدگاه آنان را، مبنی بر عدم اصالت و وثاقت مجموعه احادیث متداول در قرن سوم هجری ، تأیید می‌کند.
این محققان، در عین حال، معتقد بودند که در اصل، احادیث صحیح یا روایاتی با ریشه تاریخی صحیح وجود داشته که کشف این دسته از روایات وظیفه دانشمندان تاریخ است.
دیگران موضعی افراطی‌تر برگزیدند و از مطالعات گولدتسیهر این مبنای روش‌شناختی را استنتاج کردند که حدیث را‌ به‌طور کلی باید ساختگی دانست، بدین معنا که حدیث عیناً به همان مرجعی که بدان منتسب است، بازنمی‌گردد.

۴.۳.۵ - نتیجه مطالعات گولد


به هر حال، مطالعات حدیثی گولدتسیهر این نتیجه را داشت که حدیث پژوهان غربی ، دست کم در برخورد با روایات فقهی ، نقّادتر و محتاط‌تر شوند؛ اما این برداشت افراطی که حدیث صرفاً محصول تحولات متأخر از عصر پیامبر است، به‌ویژه در میان محققان علاقه‌مند به تاریخ صدر اسلام، طرف‌دار پیدا نکرد.
برخی، چون یوهان فوک ، حتی به ‌صراحت، شکاکیت گولدتسیهر را مردود شناختند و در برخورد با منابع اسلامی ، رهیافتی کمتر شکاکانه به دست دادند.

۴.۴ - یوزف شاخت



۴.۴.۱ - فاقد هسته بودن روایات


در نیمه قرن چهاردهم/ بیستم، یوزف شاخت این نظریه را مطرح کرد که روایات منسوب به پیامبر و صحابه فاقد هسته اصیل اولیه‌اند.
او در پژوهش چالش برانگیز خود، با عنوانِ مبادی فقه اسلامی ، ادله خویش را مشروح‌تر بیان کرد.
به ادعای او اولین مجموعه معتنابه از روایات فقهی منسوب به پیامبر، از اواسط قرن دوم هجری به این سو ساخته شده‌اند.
شاخت چنین استدلال می‌کرد که آبشخور مکاتب فقهی اولیه، روایات منقول از پیامبر نبوده است.
به عکس، این آرای فقهی بیشتر مبتنی بر اجتهاداتی فردی بودند که در مرحله بعد مستند به اقوال صحابه شدند.
با رواج احادیث نبوی از نیمه قرن دوم، سنّت رایج در مدارس فقهی متزلزل شد و با این‌که در ابتدا با این دسته از احادیث به‌شدت مخالفت گردید، اما این مخالفت‌ها به تدریج رو به کاستی نهاد و سرانجام، با گسترش نظریه شافعی (متوفی ۲۰۶) در باب منابع فقه ، از بین رفت.

۴.۴.۲ - مراحل رشد روایات فقهی


از سوی دیگر شاخت ــ با مقایسه مجموعه‌ای از روایات با موضوعات مختلف و برگرفته از کهن‌‌ترین آثار فقهی موجود (نیمه دوم قرن دوم) و جوامع حدیثی کهن یا صحاح سته (نیمه دوم قرن سوم) و تألیفات حدیثی و فقهی متأخر (قرن چهارم به بعد) ــ به این نتیجه رسید که سیر تطور روایات فقهی، حاکی از مراحل متوالی رشد و توسعه در آن‌هاست.
آنگاه وی فرایند تکامل مشابهی را برای دوره ماقبلِ تدوین ، یعنی حدودآ پیش از سال ۱۵۰ هجری، مفروض گرفت و مدعی شد روایات فقهی منقول از پیامبر ــ که در اولین مجموعه رسمی از روایات فقهی، یعنی مُوَطَّأ مالک (متوفی ۱۷۹)، گرد آمده است ــ یک نسل پیش از مالک شکل گرفته‌اند و بنابراین، هیچ روایت فقهی تا زمانی که خلافش اثبات نشده، موثّق نیست و نمی‌توان برای آن اصلی صحیح در زمان پیامبر یا صحابه در نظر گرفت، بلکه برعکس باید آن را بیانی مجعول از رأیی فقهی دانست که بعدها در قالب روایت صورت‌بندی شده است.
همین مطلب درباره روایات صحابه و اغلب روایات تابعین نیز صادق است.

۴.۴.۳ - روایات جوامع روایی


بنابراین، از نظر شاخت مجموعه روایات فقهی اولیه در نیمه نخست قرن دوم شکل گرفته و این روایات به نخستین جوامع حدیثی راه یافته‌اند که از نیمه دوم قرن دوم، یعنی با آغاز دوره ادبی، تدوین شده‌اند.
اما بسیاری از روایاتی که در جوامع حدیثی اولیه و پس از آن یافت نمی‌شوند، از نیمه دوم قرن دوم به بعد ساخته شده‌اند.

۴.۴.۴ - روایات کلامی و تاریخی


به نظر شاخت، نتایج پژوهش وی در باب احادیث فقهی ، برای دیگر حوزه‌های حدیثی، از جمله روایات کلامی و تاریخی ، نیز صدق می‌کند.

۴.۴.۵ - تأثیرات نظرات شاخت


نظریات شاخت هم، مانند دیدگاه‌های گولدتسیهر ، با واکنش‌های دوگانه روبه‌رو شد.
کتاب مبادی فقه اسلامی او، به عنوان اثری تمام عیار و روش‌مند، تحسین گردید، اما دیدگاه محققان درباره این نظریه وی ــکه هسته اصلیِ روایاتِ منقول از پیامبر و صحابه هیچ‌گاه وجود نداشته است ــ متفاوت بود.
جدّی‌‌ترین انتقاد از شاخت این بود که به اندازه کافی میان شکل و محتوای حدیث تفاوت قائل نشده است.
شکل حدیث، قالبی رسمی است که پیش از قرن دوم بر تن روایات پوشانده نشده است، اما محتوای حدیث به زمانی بسیار قدیم‌تر بازمی‌گردد.

۴.۵ - انواع واکنش‌ها درباره شاخت


اندیشه‌های شاخت عمیقاً و مدتی مدید بر حدیث‌پژوهی غربیان تأثیر گذاشت، به طوری که حدیث‌پژوهانِ پس از شاخت را، براساس روی‌کرد آنان به دیدگاه‌های شاخت، می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: مخالفان ، که آرای وی را به کلی مردود دانستند؛ موافقان ، که نکات اصلی دیدگاه‌های وی را پذیرفتند؛ و اصلاح‌گران، که به اصلاح آرای او همت گماشتند.

۴.۵.۱ - مخالفان شاخت


به جز اندک غیرمسلمانانی که در دسته نخست جای داشتند، عمده آثار تألیف شده از آنِ محققان مسلمانی بود که با پژوهش‌های غربی آشنا بودند، از جمله با آثاری چون تاریخ‌نگارش‌های عربی فؤاد سزگین ، صحیفه همّام‌ بن مُنبِّه ، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی مصطفی سباعی ،
[۱] مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۱ـ۲۳۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
مطالعاتی درباره آثار مکتوب عربی نبیه عبّود ، السنة قبل التدوین عجاج خطیب (قاهره ۱۹۶۳) و مطالعاتی درباره آثار حدیثی کهن محمد مصطفی اعظمی .
نقطه عزیمت آنان این فرض بود که نقل حدیث، در قرن نخست هجری بلافاصله پس از وفات پیامبر وجود داشته که گاه در مجموعه‌های شخصیِ افراد، مکتوب می‌شده است.
این مطالب ــ که از طریق درس ، املا و استنساخ متون به شاگردان انتقال می‌یافت ــ خود میراثی فراهم آورد تا مؤلفانِ جوامع حدیثی در قرن دوم، بتوانند احادیث را از آن‌ها استخراج کنند.
این دسته از محققان وثاقت منابع اسلامی را مسلّم می‌انگاشتند و، برخلاف گولدتسیهر و شاخت، به‌ندرت خودِ احادیث را به محک هرگونه نقد و آزمون می‌سپردند.
نویسندگان این گروه از این قاعده پیروی می‌کردند که هر حدیث ، تا وقتی خلافش اثبات نشده، اصیل و موثق است.

۴.۵.۲ - موافقان شاخت


در مقابل، برخی محققان، با پذیرش دیدگاه شاخت، تابع این قاعده بودند که هر حدیث و روایت منسوب به تابعین و صحابه و پیامبر را باید جعلی دانست، مگر آن‌که خلافش ثابت شود.
برخی از این پژوهش‌گران از به‌کارگیری حدیث به عنوان منبعی تاریخی در شناخت صدر اسلام به کلی خودداری می‌کردند، چرا که بر آن بودند ارائه هرگونه تصویر درخور اعتماد از احادیث صحیح و اصیل ناممکن است.

۴.۵.۳ - اصلاح‌گران


محققان گروه سوم، برخی آرای شاخت را در باب حدیث پذیرفتند و در پی اصلاح نکات افراطی یا کلی‌گویی‌های آن برآمدند.

۴.۶ - گوتیه یوینبول


از جمله اصلاح‌گران، گوتیه یوینبول است.

۴.۶.۱ - نخستین ناقلان


به نظر او نخستین‌بار قُصّاص ، با انگیزه‌های دینی، به ترویج حکایت‌های پندآموز و اخلاقی درباره سیره و فضائل پیامبر و مسلمانان صدر اسلام پرداختند و در اواخرِ قرن نخست، نقل حدیث به صورت رسمی‌تر آغاز شد.
یوینبول این فرضیه را در مقاله‌ای با عنوان «تاریخ‌گذاری تقریبی مبادی روایات اسلامی»، برمبنای پژوهش در روایات مربوط به منشأ پیدایشِ اِسناد ، مبادی نقدِ نقل حدیث، و عرضه و رواج حدیث در مناطق خاص، مطرح کرد.

۴.۶.۲ - زمان نقل احادیث رسمی


یوینبول، همچون گولدتسیهر و برخلاف شاخت، بر آن بود که احادیث رسمی منقول از پیامبر در دو دهه پایانی قرن نخست هجری متداول شده‌اند؛ گرچه، به دلیل تأخیر در یک‌سان شدن نظام نقل روایات، در این امر تردید داشت که، به جز مواردی، اساساً بتوان احادیث صحیح و اصیل نبوی را شناسایی کرد.
به نظر یوینبول، زمان و مکان شکل‌گیری حدیث را با بررسی سلسله سند آن می‌توان تعیین کرد، اما در بیش‌تر موارد، این شیوه، نقل حدیث را جلوتر از زمان تابعین، یعنی پیش از دو دهه آخر قرن نخست، نمی‌بَرَد.

۴.۷ - یوزف فاناس


یوزف فاناس نیز در کتاب در کشاکش حدیث و کلام ، نظریات شاخت را درباره روایات منقول از پیامبر و صحابه و تابعین، متزلزل ساخت.

۴.۷.۱ - هسته اصلی روایات


او با تحلیلی روایی ـ تاریخی نشان داد هسته اصلی برخی روایات کلامی منسوب به پیامبر و صحابه بسیار قدیمی است و گاه سابقه آن را تا نیمه قرن نخست می‌توان یافت.
[۲] یوزف فان اس، «مسألة الجبر و الاستطاعة: دراسة فی الحدیث و علم الکلام»، ج۱، ص۱ـ۳۰، ترجمه ماهر جرّار، الابحاث، سال ۴۷ (۱۹۹۹).
[۳] یوزف فان اس، «مسألة الجبر و الاستطاعة: دراسة فی الحدیث و علم الکلام»، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه ماهر جرّار، الابحاث، سال ۴۷ (۱۹۹۹).


۴.۸ - هارالد موتسکی


هارالد موتسکی در پژوهشی راجع به یکی از جوامع حدیثی کهن ، البته با رهیافتی کاملاً متفاوت، به نتایجی بسیار مشابه با یوزف فاناس رسید.

۴.۸.۱ - تحلیل نظریات شاخت


موتسکی تحلیل خود را از روایات فقهی ، با بررسی‌های انتقادی از مفروضات و روش‌ها و نتایج شاخت درهم آمیخت و به این نتیجه رسید که نظریه‌های شاخت درباره خاست‌گاه و گسترش حدیث مبتنی بر مفروضات نامطمئن، روش‌های مسئله‌دار و گونه‌ای کلی‌گویی است.

۴.۸.۲ - منع داوری کلی


به نظر وی، باید از داوری‌های کلی درباره خاست‌گاه و وثاقت حدیث پرهیز کرد و مسیر پژوهش را به سمت بررسی‌های موردی سوق داد.

۴.۸.۳ - روش تاریخ‌گذاری روایات


موتسکی استدلال می‌کرد که با اصلاح روش نقدِ منبع و استفاده از آثاری که تا کنون منتشر نشده‌اند، تاریخ‌گذاری مطمئن‌تری از روایات ممکن خواهد بود.

۴.۹ - کلیات نظرات اصلاح‌گران


موتسکی و دیگرانی چون گرگور شوئلر ، با بی‌توجهی به نظریات شاخت و به کارگیری روش‌هایی نظیر یوزف فاناس، به بررسی پاره‌ای از احادیث خاص پرداختند که می‌توان آن‌ها را در قرن اول هجری تاریخ‌گذاری کرد.

۴.۹.۱ - اتخاذ راه میانه


بدین ترتیب، گروه اخیر راهی میانه در پیش گرفتند که از یک‌سو ادعای شکاکان را (مبنی بر این‌که حدیث را باید جعلی دانست تا زمانی که خلافش ثابت شود) و از سوی دیگر دعوی مخالفان آنان را رد می‌کنند.

۴.۹.۲ - دوری از اظهارنظر کلی


اینان از اظهارنظرهای کلی درباره وثاقت تاریخی حدیث خودداری می‌کنند، زیرا بر این باورند که پیش از آن‌که بتوان درباره خاست‌گاه بخش معینی از احادیث، قضاوت کلی کرد، باید احادیث و جوامع حدیثی فراوانی با شیوه نقدِ منابع تحلیل شده باشند.




۵.۱ - دوران نقل شفاهی حدیث


تصور نخستین محققان غربی در زمینه روایات اسلامی این بود که حدیث اساساً به صورت شفاهی نقل شده است و اولین مجموعه‌های حدیثی که به دست ما نرسیده اما مبنای معروف‌‌ترین جوامع حدیثی بعدی بوده‌اند، خود در نیمه نخست قرن دوم تألیف شده‌اند، که البته این رأی ، خود بازتابی از دیدگاه رایج در میان عالمان مسلمان متقدم بود.

۵.۱.۱ - پایان دوران


از زمان انتشار پژوهش‌های گولدتسیهر درباره حدیث، بسیاری بدین نظر رسیدند که دوران نقل شفاهی تا پایان قرن دوم هجری به طول انجامیده است.
علت آن بود که از یک سو گولدتسیهر روایات اسلامی فراوانی دالّ بر مخالفت شدید مسلمانان با کتابت حدیث گردآورده و از سوی دیگر، وی آغاز تدوین متون حدیثی را نیمه نخست قرن سوم هجری دانسته بود.
البته این امر محل تردید است که چنین استنتاجی از سخن گولدتسیهر واقعاً نظر خود او هم بوده باشد؛ زیرا او چنین می‌اندیشید که نگارش حدیث یکی از قدیم‌‌ترین روش‌های مسلمانان برای حفظ روایات بوده است و بدین منظور به گردآوری اخباری پرداخت که بر نگارش زودهنگام احادیث در قرن اول هجری دلالت داشتند.
به‌علاوه، او به این نکته هم توجه داشت که نفسِ مخالفت با نگارش حدیث، حاکی از رواج کتابت آن است.

۵.۱.۲ - ادله مخالفان


در دهه ۱۳۴۰ش/۱۹۶۰، برخی محققان، و در صدر ایشان پژوهش‌گران مسلمان ، کوشیدند برای ابطال دیدگاه رایج غربی در آن دوره، مجموعه‌ای عظیم از اخبار و روایات گرد آورند که همگی حاکی‌ از کتابت حدیث در قرن نخست و تدوین مجموعه‌های حدیثی در قرن دوم هجری باشند.
آنان همچنین با یافتن قطعه‌هایی از نُسخِ خطیِ قدیمی از این مجموعه‌ها، چنین استدلال کردند که این مجموعه‌ها را می‌توان بر پایه اَسنادِ روایاتشان، از درون تألیفات بعدی بازسازی کرد.
به علاوه کوشیدند روایاتی دالّ بر ممنوعیت یا مخالفت با کتابت حدیث را نسبی بینگارند و حتی این رأی را مطرح کردند که مسلمانان از همان روزهای نخست به کتابت احادیث و روایات پرداخته‌اند.

۵.۱.۳ - ادله موافقان


در مقابل، طرف‌داران نظریه شفاهی بودنِ نقل حدیث ، برخی اختلافات میان نقل‌های یک‌سان‌ در نخستین مدوّنات حدیثی‌ را نشان دادند که از یک‌سو با نظریه کتابت زودهنگام حدیث در تضاد بود و از سوی دیگر بازسازی متون اصلی و اولیه را ناممکن می‌ساخت.
گرگور شوئلر در مقالات متعددی به مسئله اختلاف درباره نقل شفاهی یا مکتوب حدیث پرداخته و آن را ناشی از تصوری نادرست از نظام آموزش و فراگیری علم در نخستین سده‌های اسلامی دانسته است.
به نظر او، منابع اولیه جوامع بزرگ حدیثی که در قرون سوم و چهارم فراهم آمدند، ضرورتاً کتاب‌هایی مدوّن یا نقل شفاهی محض نبوده‌اند، بلکه عمدتاً دست‌نوشته‌های شخصی استادان بوده‌اند که شاگردان ، آنها را ضمن درس‌گفتارهای حدیثی و به‌طور شفاهی دریافت می‌کردند.
آنان این دروس را بلافاصله یا بعدآ از روی دفاتر استادان می‌نوشتند، زیرا کتابتِ صرفِ احادیث، بدون درس و سماع ، ارزشی نداشت.
اما بعدها استفاده از مطالب مکتوب محدّثان، بدون سماع مستقیم از آنان، رواج یافت؛ ازاین‌رو، گونتر به جای اصطلاح نقل شفاهی ، نقل سماعی را پیشنهاد کرده است.
بنابراین، به نظر شوئلر، اختلافِ نقل‌های گوناگون آثار حدیثی منسوب به مؤلفان قدیمی، صرفاً ناشی از نقل شفاهی آن‌ها نیست، بلکه به شیوه ترکیبی نقل مکتوب و شفاهی (سماعی) و نیز آزادی عمل شاگردان در تلخیص ، ترکیب و حتی تغییر متون در هنگام نقل مطالبِ استادان، بازمی‌گردد.
بنابراین، احتمالاً مشاجره‌ای که در دو قرن نخست بر سر جواز یا ممنوعیت کتابت حدیث درگرفته، در قیاس با اصل نقل حدیث، اهمیت کمتری داشته است.



حدیث‌پژوهی غربیان عمدتاً بر احادیث اهل‌سنت متمرکز بوده است.

۶.۱ - توجه کم به احادیث شیعه


صرف‌نظر از مباحثی که با انتشار کتاب المجموع‌الحدیثی و الفقهی ، منسوب‌ به زید بن‌ علی ( میلان ۱۹۱۹)، مطرح شد، توجه به احادیث شیعه بسیار اندک بوده است.

۶.۲ - رونق توجه به احادیث شیعه


در ۱۳۴۹ش/ ۱۹۷۰، ژِرار لوکنت نشان داد که آگاهی غربیان از حدیث شیعه امامیه تا چه اندازه اندک است، اما پس از آن و با تلاش‌های اِتان کولبرگ اوضاع تغییر کرد.
دیگر محققان غربی ادامه‌دهنده کار او هستند.
در سال‌های اخیر، به حدیث خوارج نیز توجه شده‌ است.

۶.۳ - نتیجه‌گیری محققان غربی


نتیجه‌ای که از بررسی این نوشته‌ها حاصل می‌شود این است که آغاز تدوین احادیث غیرسنّی را نیز می‌توان به قرن دوم هجری بازگرداند، گو این‌که فرایند رسمیت یافتن آن، طولانی‌تر از روایات اهل‌سنت بوده است.

۶.۴ - اشکال به نتیجه‌گیری


بدیهی است محققان حوزه حدیث غیرسنّی، عیناً با همان پرسش‌هایی مواجهند که در احادیث اهل‌سنت مطرح است.



در بخش دوم مقاله به بررسی خاست‌گاه و اعتبار  اِسناد در حدیث پرداخته می‌شود.




۸.۱ - نقد سند بنابر منابع اسلامی


بنابر منابع اسلامی، نقد سند روایات از قرن دوم هجری آغاز شده است و از نظر محققان اهل‌سنّت، جوامع بزرگ حدیثی که در قرن سوم تهیه شده‌اند محصول همین شیوه انتقادی‌اند.

۸.۲ - نقد سند در نظر غربیان


بیش‌تر محققان غربی، درباره نقد حدیث در میان مسلمانان خدشه وارد کرده‌اند.

۸.۲.۱ - شیوه ابتدایی نقد


از نظر بیش‌تر محققان غربی، شیوه نقد حدیث در میان مسلمانان بسیار ابتدایی بوده است؛ چه، در نقد حدیث یک‌سره به بررسی سند توجه داشته و متن روایات را نادیده گرفته‌اند.

۸.۲.۲ - عدم اعتبار سند


در مقابل، غالب غربیان سند را از نظر تاریخی نامعتبر می‌شمردند.

۸.۲.۳ - علل نتیجه‌گیری غربیان


این داوری ، مبتنی بر بررسی کامل سندها یا مبانی نقد حدیث اسلامی نبود، بلکه بیش‌تر بدان سبب بود که آنان احادیثی یافته بودند که مواضعی جانب‌دارانه یا اشتباهات تاریخی آشکار داشتند، اما عالمان مسلمان آن‌ها را اصیل تلقی می‌کردند، زیرا اَسناد این روایات را موثق و معتبر می‌انگاشتند.
محققان غربی از این پدیده چنین نتیجه گرفتند که نظام اِسناد علی‌الاصول امری مشکوک و نامعتبر است و نقد حدیثی که صرفآ بر پایه بررسی سند صورت پذیرفته باشد، قادر به شناسایی روایات جعلی نیست.
این استنتاج با نظریه گولدتسیهر و شاخت نیز هماهنگ بود؛ آنان اعتقاد داشتند اغلب احادیث اصیل نیستند و اِسناد آن‌ها نیز ــدست‌کم در مواردی که به پیامبر و صحابه نسبت داده می‌شوندــ جعلی است.

۸.۳ - منشأ اِسناد


بحث درباره اعتبار اِسناد‌ به‌طور کلی و شناخت کهن‌‌ترین بخش سند به‌طور خاص، ناگزیر به این پرسش انجامید که خاست‌‌گاه یا منشأ اِسناد چیست و از چه زمانی این رسم در میان ناقلان حدیث متداول شد که منبع خبر خود را ذکر کنند.
درباره این مسئله بحث‌های مفصّلی مطرح شد که مسلمانان نیز در آن‌ها مشارکت داشتند.

۸.۴ - اقوال در تاریخ اِسناد


در مجموع سه تاریخ برای پیدایش اِسناد ذکر شده است: زمان حیات صحابه ، تا حدود سال ۶۰؛ زمان تابعین (تقریباً در فاصله سال‌های ۶۰ تا ۱۲۰)؛ و دوره نسل بعدی (حدوداً از سال ۱۲۰ تا ۱۸۰).
عوامل و ملاحظات مختلفی (از جمله تأملات تاریخی، اخبار موجود در منابع اسلامی راجع به خاست‌گاه سند، و تحقیقاتی بر روی خود سندها) مبنای استنتاج هریک از این سه تاریخ‌گذاری بوده است.

۸.۴.۱ - ادله قول اول


استدلال کسانی که از نظریه آغاز زودهنگامِ سنّتِ اسناد طرف‌داری می‌کنند این است که مسلمانان پس از وفات پیامبر اکرم ، در صدد اِبتنای زندگی خود بر پایه الگوی نبوی بودند و از همین زمان نقل اخبار مرتبط با پیامبر رایج شد.
وقتی کسی پیامبر را ملاقات نکرده بود، اما سخنی درباره پیامبر یا به نقل از وی گزارش می‌کرد، احتمالاً از او می‌خواستند منبع خبر خود را اعلام کند، به‌ویژه وقتی مسئله‌ای حساس یا موضوعی نزاع‌انگیز در میان بود.
به‌علاوه، اختلافات پدید آمده در جامعه اسلامی پس از قتل عثمان (در سال ۳۵)، یکی از اسباب بسیار مهم در پیدایش اِسناد بوده است.

۸.۴.۲ - ادله قول دوم


کسانی که به شکل‌گیری سند در دوره تابعین اعتقاد دارند، چنین استدلال می‌کنند که با درگذشت اکثر صحابه، دیگر اطلاعات بی‌واسطه درباره پیامبر وجود نداشت.
این وضع همگان را مجبور ساخت که هرگاه کسی خبری درباره پیامبر دهد، منبع و مأخذ سخنش را از او بخواهند.
گاه برخی محققان این تاریخ‌گذاری را به فزونیِ منازعات در جامعه اسلامی پس از مرگ معاویه (در سال ۶۰) پیوند می‌دهند.
یوزف هوروویتس ، با استناد به روایتی که در سند آن گفته شده زُهری (متوفی ۱۲۴) از برخی منابع و راویان خود نام برده، چنین نتیجه گرفته که در نسل پیش از زُهری، یعنی در دوره تابعین متقدم در پایان قرن نخست هجری، اِسناد به‌کار می‌رفته، هرچند خود اثبات نکرده است که حدیث مورد بحث به زهری بازمی‌گردد.
این موضوع را سال‌ها بعد یوینبول و شوئلر ثابت کردند.
مطالعات جدید هم نشان داده است که روایاتی با سندهای قدیمی از نیمه دوم قرن نخست هجری وجود دارد.

۸.۴.۳ - ادله قول سوم


در میان غربیان ، کسی که منشأ اِسناد را بسیار متأخر می‌دانست، شاخت بود.
وی به کاربرد سند پیش از آغاز قرن دوم اعتقاد نداشت و ظهور اِسناد را با آشوب‌های اجتماعی‌ای مرتبط می‌دانست که طی آن، امویان خلافت را به عباسیان واگذار کردند (سال‌های ۱۲۶ تا ۱۳۲).
شاخت دیدگاه هوروویتس ــ یعنی استفاده از سند توسط راویان ، دست‌کم از ربع آخر قرن اول هجری ــ را صریحاً رد می‌کرد.
با این حال باید توجه داشت که دیدگاه شاخت درباره شکل‌گیری دیرهنگام اِسناد، برخاسته از نظر وی درباره جعلی بودن روایات راجع به شخصیت‌های کهن در قرن نخست هجری است.
وانزبرو نیز آغاز به کارگیری اسناد را اواخر قرن دوم می‌دانسته است.



تا دهه ۱۳۵۰ش/۱۹۷۰، اغلب محققان غربی با شک و تردید بسیار به سند روایات می‌نگریستند و آن‌ها را منبعی برای اطلاعات تاریخی به شمار نمی‌آوردند؛ اما این بدان معنا نیست که سندها را به کلی مجعول می‌دانستند.

۹.۱ - اسناد اصیل و مجعول


تحقیقات درباره اعتبار و منشأ سندها نشان می‌داد که تنها بخش معینی از سندها مسئله‌دار یا از نظر تاریخی بی‌اعتبارند (یعنی قدیم‌‌ترین بخش سند که شامل نام مراجعی از قرن نخست هجری، از قبیل پیامبر و صحابه و تابعین، است)، اما احتمال اصالت قسمت‌های متأخرتر سندها پذیرفته است.
تقسیم سند به دو بخش اصیل و مجعول را نخستین بار شاخت مطرح کرد.

۹.۲ - نظر شاخت و یوینبول


به باور شاخت، روایاتی که سند کامل دارند، زودتر از نیمه اول قرن دوم ساخته و پرداخته نشده‌اند و ازاین‌رو، نام تابعین طبقه نخست و صحابه و پیامبر در این سندها جعلی است.
به همین منوال، در احادیثی که در دوره‌های متأخر، مثلا نیمه دوم قرن دوم یا حتی بعد از آن، ساخته شده‌اند، بخش جعلیِ سلسله سند طولانی‌تر می‌شود.

۹.۲.۱ - حلقه مشترک


شاخت، و به تبع او یوینبول، دریافتند که بسیاری احادیث صرفآ با سلسله سندی واحد نقل نشده‌اند، بلکه گاه چندین سند مختلف دارند و این سندها غالباً به راوی مشترکی در نسل سوم یا چهارم پس از پیامبر می‌رسند.
شاخت این راوی مشترک را حلقه مشترک نامید، همچنان‌که وی به‌درستی یادآور شد که محدثان مسلمان نیز از دیرباز پدیده راوی مشترک را می‌شناخته و برخی محققان غربی نیز با آن آشنا بوده‌اند.

۹.۲.۲ - کاربرد حلقه مشترک


آن‌چه در این میان تازه می‌نمود، این دیدگاه بود که حلقه مشترک را می‌توان محل اتصال قسمت‌های مجعول و بخش اصیل در سندهای روایتی واحد دانست.

۹.۲.۳ - جاعل


شاخت دریافت که تکه‌های مجعول در سندهای مختلفِ یک روایت غالباً یکسان‌اند: یعنی نامِ راویان دراین بخش از سندهای مختلفِ روایتی واحد عینآ تکرار می‌شود.
براین ‌اساس، او این حلقه مشترک را پدیدآورنده یا جاعل آن حدیث خواند.
تحلیل سند حدیث و پدیده حلقه مشترک روش مناسبی برای تعیین زمان و مکان پیدایش احادیث به نظر می‌رسد و ازاین‌رو توجه و اهتمام برخی از محققان غربی را برای تاریخ‌گذاری احادیث به خود جلب کرده است.

۹.۲.۴ - شیوه جعل


شاخت و یوینبول با طرح فرضیه‌ای دیگر، اعتبار روش تاریخ‌گذاری اسانید را به موارد خاصی محدود ساختند.
به نظر آنان، هم در روایات جعلی هم در روایات اصیل، نام راویان کمابیش به صورت روش‌مندی ساخته و پرداخته شده‌اند.
از یک سو، افراد می‌توانستند اعتبار سند روایات را با افزودن مراجع قدیم‌تر ترقی دهند (مثلاً نام پیامبر را به سند روایتی اضافه کنند که در اصل به یکی از صحابه می‌رسیده است).
از سوی دیگر، جعل شاخ و برگ‌های اضافی برای سند روایت، به این منظور صورت می‌پذیرفت که نام حلقه مشترک را پنهان کنند یا بر این حقیقت سرپوش نهند که نقل آن روایت ، فقط یکی دو سند با طریق منفرد داشته است.

۹.۳ - اشکال به نظریه تحلیل سند


شیوه مفروض جعل یا دست‌کاری سند سبب شد برخی، همچون مایکل کوک ، در اعتبار روش تحلیل سند در تاریخ‌گذاری احادیث تردید کنند.

۹.۳.۱ - اشکال کوک


به عقیده کوک، اگر تکثیر اسانید از نظر تاریخی در سطحی گسترده روی داده باشد، نمی‌توان روایات را براساس سندشان تاریخ‌گذاری کرد.
هرچند یوینبول (۱۹۸۹، ص ۳۵۴ـ۳۵۶) تردید افراطی کوک را نپذیرفته، اما روش خود را به گونه‌ای اصلاح کرده است که مقبولیت تاریخی بیشتری داشته باشد.

۹.۳.۲ - اشکال محققان مسلمان


علاوه بر انتقادات تند مایکل کوک، محققان مسلمان و برخی محققان میانه‌رو نیز به این روش اعتراض کردند.
محمد مصطفی اعظمی در فصل هشتم کتاب درباره مبادی فقه اسلامی شاخت ردیه مفصّلی بر دیدگاه‌های شاخت در باب اِسناد، از منظر محققان و محدثان مسلمان نگاشت.

۴.۸ - هارالد موتسکی


هارالد موتسکی هم در تعمیم‌های شاخت و یوینبول تردید کرد.

۹.۴.۱ - علل پیدایش حلقه مشترک


به گفته وی، علل مختلفی ممکن است سبب پیدایش حلقه مشترک در سندها شده باشند؛ بنابراین، کلیت این استنتاج که حلقه مشترکی در نسل تابعین یا پس از آن، پدیدآورنده یا جاعل حدیث بوده، نادرست است و بهتر است این راوی (یعنی حلقه مشترک) از اولین کسانی تلقی شود که احادیث را به شیوه‌ای نظام‌مند تدوین نموده و مطالب را در حلقه‌های علمی به شاگردانش القا کرده است.
موتسکی معتقد است تکرار برخی پدیده‌ها در اسناد، به تبیین کلی از آن‌ها اعتبار نمی‌بخشند.

۹.۴.۲ - حدیث به‌مثابه منبع تاریخی


به‌علاوه او درصدد بیان این نکته است که در بررسی حدیث به‌مثابه منبعی تاریخی، یک تفسیر یا روش خاص نمی‌تواند به تمام پرسش‌های مطرح در آن زمینه پاسخ دهد.

۹.۴.۳ - حلقه‌های مشترک قرن نخست


علاوه بر این، به نظر می‌رسد باید امکان وجود حلقه‌های مشترک در میان راویان قرن نخست هجری نیز جدّی گرفته شود، هم‌چنان‌که این امر را لورنس کُنراد (۱۹۸۶) قاطعانه در طبقه صحابه اثبات کرده است و گِرِگور شوِئِلِر در فصل دوم و سوم کتاب خود (۱۹۹۶) و آندریاس گورکه نیز آن را نسبت به عروة بن زبیر از طبقه نخست تابعین نشان داده‌اند.

۹.۴.۴ - انتقاد به کوک


البته موتسکی به انتقادات مایکل کوک از تاریخ‌گذاری روایات بر پایه سند نیز پاسخ داده است.
به نظر او این ادعا که ابداع و جعل سند سنّت رایج و عمومی بوده است، حدسی بیش نیست و از این مثال‌های جزئی، حکم کلی حاصل نمی‌شود.
به علاوه، رواجِ تکثیر اسانید در سطحی گسترده، غرض اصلی و کارکرد نظام اِسناد را نقض می‌کند.
نهایتاً موتسکی معتقد است که نتایج منفی ارزیابیِ مایکل کوک از روش‌های شاخت در تاریخ‌گذاری روایات به دلیل آن است که وی فقط تفسیر شاخت را از پدیده حلقه مشترک بررسی کرده است، اما اگر به این احتمال توجه داشت که حلقه مشترک چه بسا یکی از اولین مدوّنانی باشد که احادیث را به‌طور روش‌مند گرد آورده است، به نتایج بهتری می‌رسید.



در بخش سوم مقاله به بررسی روش‌های تحلیل و تاریخ‌گذاری احادیث در نظر حدیث‌پژوهان غربی پرداخته می‌شود.



هم‌چنان‌که از مباحث گفته شده پیداست، محققانی که عموماً به اِسناد بدبین بوده و با این حال می‌خواسته‌اند از روایات برای رسیدن به نظریه‌ای در باب خاست‌گاه و تحولات اولیه دین اسلام استفاده کنند، هم‌واره به دنبال معیاری دیگر برای تعیین دوره زمانی شکل‌گیری احادیث بوده‌اند.

۱۱.۱ - زمان ورود روایت به منابع حدیثی


نخستین قرینه یا شاهد این است که ببینیم هر روایت نخستین بار در چه زمانی به منابع حدیثی راه یافته است.
شاخت، یوینبول و بسیاری دیگر این شیوه تاریخ‌گذاری را به‌کار گرفته‌اند.
طبق این روش، کهن‌‌ترین منبعی که روایت در آن یافت می‌شود، حاکی از آن است که آن روایت دست‌کم در زمان تألیف یا تدوین آن کتاب وجود داشته است.

۱۱.۲ - نظریه افراطی شاخت


اما شاخت و یوینبول از این فراتر رفتند و مدعی شدند زمان و مکان تألیف این منبع کهن ، مهد پیدایشِ روایت نیز بوده؛ یعنی، این روایت پیش از تألیف آن منبع وجود نداشته است.
شاخت ــکه فقط به روایات فقهی توجه و اهتمام داشت ــ چنین استدلال کرد که برای اثبات این‌که روایتی در فلان زمان وجود نداشته است باید مسئله یا بحثی فقهی پیدا کنیم که در آن، هیچ‌کس آن روایت را حجت فقهی خود قرار نداده باشد، زیرا اگر چنین روایتی وجود داشت، استناد به آن حتمی و قطعی بود.
یوینبول دامنه این برهان را به دیگر جوامع حدیثی می‌کشاند، هرچند درمورد آن‌ها هیچ بحث فقهی‌ای نتوان یافت.
او چنین استدلال می‌کند که عادت مدوّنان مسلمان این بوده است که تمام میراث پیشینیانِ خود را در مجموعه‌های تألیفی خود بگنجانند؛ لذا هریک از این جوامع را باید حاوی تمام روایات موجود در زمان و منطقه خود به شمار آورد.

۱۱.۳ - نقد نظریه شاخت


این استنتاج را که هیچ روایتی را نمی‌توان کهن‌تر از نخستین منبعی دانست که در آن آمده است، محققان غربی نقد کرده‌اند، زیرا مقدمات استدلال‌های شاخت و یوینبول محل تردیدند و اساساً کمبود منابع کهن، راه را برای رسیدن به چنین استنتاجی بسته است؛ البته برخی، چون قسطر، از روش تاریخ‌گذاری مذکور بهره گرفته‌اند بی‌آنکه چنین نتیجه‌گیری کنند که روایت مورد بحث درست هم‌زمان با تألیفِ آن منابع پدید آمده است.
به همین سبب چنان‌چه وی روایتی را فقط در منبعی متأخر بیابد، نتیجه نمی‌گیرد که لابد روایت مورد بحث متأخر بوده است و نمی‌توان آن را قدیمی دانست.
قسطر در تاریخ‌گذاری روایات بسیار محتاط است و غالباً دوره زمانی طولانی را پیشنهاد می‌کند.
برخی محققان غربی هم روشی مشابه او در پیش گرفته‌اند.

۱۱.۴ - اشکال به تدوین توسط نویسنده


دسته‌ای از محققان تاریخ‌گذاری روایات بر پایه قدیم‌‌ترین منابع حاوی این روایات را به کلی مردود شمرده‌اند.
اینان از اساس انکار می‌کنند که منابع موجود و منتسب به مؤلفانِ قرن دوم و سوم واقعآ تدوین خود آنان باشند، بلکه مدعی‌اند این آثار محصول فرایندی طولانی از تدوین و تهذیب‌اند و آن‌ها را عالمانی متأخر فراهم آورده‌اند و به مراجع قدیم‌تری، که آموزه‌هایشان اساسِ نظریات و مضامین این کتاب‌ها بوده، منسوب شده‌اند.
بنابراین، تاریخ پیدایش روایات موجود در این کتاب‌ها را نمی‌توان مساوی با زمان حیات نویسندگانِ ادعایی آن‌ها دانست و هم ازاین‌رو، دوره زندگی این افراد را نباید ابتدا یا انتهای حد زمانی روایات کتاب‌هایشان انگاشت.
این نظر در اصل از آنِ جان ونزبرو در باب کهن‌‌ترین کتاب‌های تفسیر قرآن است که در کتاب مطالعات قرآنی به آن پرداخته است.
نورمن کالدر هم در شش فصل نخست کتابش با عنوان مطالعاتی درباره آغاز فقه اسلامی (آکسفورد ۱۹۹۳)، همین دیدگاه را درباره متون فقهی مطرح کرده است.

۱۱.۵ - بررسی متن روایات


رهیافت دیگر در تاریخ‌گذاری روایات ، بررسیِ متنیِ روایات است.

۱۱.۵.۱ - نظر گولدتسیهر


این رهیافت را نخستین بار گولدتسیهر به‌کار گرفت، زیرا عمومآ به سند روایات بی‌اعتنا بود.
اما چون وی هیچ‌گاه ملاک خود را برای تفکیک روایات قدیم از جدید، به‌صراحت ذکر نکرده است، مبانی روش‌شناختی وی را از برخی مثال‌هایش می‌توان دریافت، که از جمله عبارت‌اند از: وجود اشتباهات تاریخیِ در روایت ؛ اشتمال بر فروعات و جزئیات در یک مسئله؛ عرضه تصویری نامناسب از پیامبر و مسلمانان صدر اسلام ؛ مجادلات و مناقشات میانِ گروه‌های رقیب ، که دو مورد اول بر تأخر روایت و دو مورد اخیر بر قدیمی بودن آن دلالت دارند.

۱۱.۵.۲ - نظر شاخت


شاخت نیز در تعیین زمان پیدایش احادیث، علاوه بر سند و منبعِ کهن روایت، از روش مبتنی بر متون هم استفاده می‌کرد و گاه آن را بر تحلیل سندی ترجیح می‌داد.

۱۱.۶ - روش تحلیل صوری


در دهه ۱۳۵۰ش/۱۹۷۰، روش تحلیل صوری که سال‌ها پیش در پژوهش‌های کتب مقدس بسط یافته بود، به حوزه مطالعات اسلامی راه یافت و مارستون اسپیت آن را برای بررسی روایات اسلامی به‌کار گرفت.
او با مقایسه نسخه‌های مختلف از متن روایت ، سیر تحولات تاریخی آن را بازسازی کرد.
تحلیل اسپیت مبتنی بر این فرض بود که تمام اختلافات متنی پیش از آن‌که در مدوّناتِ مکتوب ثبت و ضبط شوند، جزو سنّت شفاهی بوده‌اند؛ بنابراین، وی با استفاده از مقدماتی مشابه با کار شاخت، کوشید صورت‌های اولیه و متأخر آن متن را بازشناسی کند.

۱۱.۷ - اشکالات به تاریخ‌گذاری با متن


مهم‌‌ترین ایرادی که به روش‌های مختلف تاریخ‌گذاری احادیث بر پایه متن گرفته شده این است که مبانی و پیش‌فرض‌های آن به اندازه کافی دقیق نیست.
موتسکی (۲۰۰۵، ص ۲۱۳ـ۲۱۴) درباره اعتبار این مبانی و فرضیات تردید کرده و نشان داده است که با این روش، تنها می‌توان به‌طور نسبی و صرفآ در مواردی خاص احادیث را تاریخ‌گذاری کرد.

۱۱.۸ - روش‌های کامل‌تر در تاریخ‌گذاری


در اواخر دهه ۱۳۲۰ش/۱۹۴۰، برخی محققان غربی به دنبال روش‌هایی کامل‌تر و دقیق‌تر در تاریخ‌گذاری احادیث بودند.

۱۱.۸.۱ - نظریه شاخت


شاخت کوشید در کنار بررسیِ متن حدیث، از سند آن نیز در تاریخ‌گذاری استفاده کند.

۱۱.۸.۲ - نظریه یوهانس کرامرس


در همین دوره، یوهانس کرامرس ، با رجوع به شیوه کسانی چون آلویس اشپرنگر در قرن سیزدهم/ نوزدهم، کوشید ترکیب جامع‌تری از این دو روش عرضه کند.
او صورت‌های مختلفِ یک روایت را با مقایسه متون و سندهای هریک از آن‌ها تجزیه و تحلیل کرد و ارتباط‌های درونیِ متون و سندهای این روایات را استخراج نمود و از این راه، نتایجی بسیار جامع درباره خاست‌گاه و تطوراتِ حدیثِ مورد بحث و عناصر اصلی متن آن به دست آورد.

۱۱.۸.۳ - نظریه یوزف فاناس


قریب ۲۵ سال بعد، یوزف فاناس در فصلِ نخست کتابِ در کشاکش حدیث و کلام رهیافتی مرکّب از تحلیل متن و سند را تشریح ، و اشکالات این روش را بررسی کرد.
رهیافتِ کرامرس و یوزف فاناس در اواخر دهه ۱۳۶۰ش/ ۱۹۸۰ پی‌گیری شد.

۱۱.۹ - تفاوت‌های متنی و سندی راویان


در پاره‌ای دیگر از مطالعات جدید نیز به تفاوت‌های متنی و سندی روایات توجه شده است.

۱۱.۸.۳ - نظریه یوزف فاناس


یوزف فاناس هم در اثر جدید خود لغزش عالم، طاعون عِمْواس و پیامدهای کلامی آن، رهیافت پیشین خود را در تحلیل حدیث، مجدداً پی گرفته و با مقایسه متن‌ها و سندهای مختلف یک روایتِ کلامی ، سیر تحول آن را، از آغازِ پیدایش در نیمه نخست قرن اول تا پذیرش آن در جوامع حدیثی قرن سوم و پس از آن، بازسازی کرده است.

۱۱.۹.۲ - شوئلر و موتسکی


با پژوهش‌های گرگور شوئلر و هارالد موتسکی ، رهیافت تحلیل متن ـ اِسناد روایات کامل‌تر شد.
این دو، با بررسی احادیثی که به ظاهر با نقل‌های متعدد روایت شده‌اند، نشان دادند که تحقیق در متن‌های مختلف روایات در تمام سطوح نقل، می‌تواند به یافتن پاسخ این پرسش کمک کند که آیا این متون به هم وابسته و درنتیجه حاکی از پدیده تکثیر سَنَدند یا نه؟ این روش نه تنها امکان تاریخ‌گذاری دقیق‌تر روایات را فراهم می‌سازد، بلکه به بازسازی تاریخ نقل احادیث و تغییرات متن آن‌ها در جریان نقل نیز کمک می‌کند.
از آن زمان، برخی دیگر از محققان غربی نیز این روش را در مطالعات خود به‌کار بسته‌اند.

۱۱.۱۰ - تاریخ‌گذاری روایات یک راوی


روش‌های تاریخ‌گذاری که تاکنون مطرح شد، تنها به بررسی روایتی واحد توجه داشتند، اما با استفاده از همین روش‌ها می‌توان تمام مجموعه روایات منسوب به یک راوی واحد را نیز بررسی کرد.

۱۱.۱۱ - بررسی سندی جوامع حدیثی


محققان غربی به بررسیِ سندیِ جوامع حدیثی نیز پرداخته‌اند تا با شناسایی منابعِ تدوین‌کنندگانِ جوامع ، تمام روایاتی را که آنان به مشایخ خویش منسوب کرده‌اند، تاریخ‌گذاری کنند.

۱۱.۱۱.۱ - نظر سزگین


در اوایل قرن چهاردهم/ اواخر قرن نوزدهم، برخی غربیان ، چون ی ولیوس ولهاوزن در جلد چهارم کتاب مقدمه‌ای بر تاریخ صدر اسلام (برلین ۱۸۹۹)، این روش را در بررسی روایات تاریخی به‌کار گرفتند؛ اما در حوزه حدیث‌پژوهی ، تنها در دهه ۱۳۴۰ش/۱۹۶۰ و پس از انتشار آثار فؤاد سزگین درباره جوامع حدیثی بود که این روش مورد توجه عام قرار گرفت.
او با تکیه صرف بر سند روایات ، مدعی بود که تمامی منابعِ مدوِّنانِ حدیث و منابعِ منابعِ آنان تا ابتدای صدور حدیث، همه‌جا، مکتوب بوده است.

۱۱.۱۱.۲ - نظر سباستین گونتر


سباستین گونتر در کتاب خود راجع به مقاتل الطالبیین (هیلدسهایم ۱۹۹۱) صورت کامل‌تر و اصلاح‌شده‌ای از روش سزگین را در بررسی روایات تراجم و طبقات به‌کار برد.

۱۱.۱۱.۳ - نظر موتسکی


موتسکی کوشیده است با افزودن معیارهای دیگر علاوه بر سند، روش سِزگین را بیش‌تر اصلاح کند.
او در کتاب مبادی فقه اسلامی، با پژوهش درباره یکی از متون حدیثی متعلق به نیمه دوم قرن دوم، نشان داد چندین معیار هست که شناسایی مهم‌‌ترین منابعِ آن کتاب و نیز منابعِ منابعِ آن را برای ما ممکن می‌سازد.
با این روش حجم فراوانی از روایات منسوب به یک راوی یا ناقلِ واحد را می‌توان تا یکی دو نسل پیشتر از خودِ کتاب تاریخ‌گذاری کرد.
موتسکی از نتایج به‌دست آمده از این روشِ تاریخ‌گذاری، برای بررسی یا اصلاحِ تاریخ‌گذاریِ تک‌تک روایات که از روش‌های دیگر حاصل شده، نیز استفاده کرده است.



مفاهیم و نظریه‌های ادبی جدید تاکنون به‌ندرت در پژوهش‌های حدیثی مطرح شده‌اند.

۱۲.۱ - تحلیل ادبی روایت


برای نمونه، دو رساله دکتری، یکی از اکارت اشتتر (توبینگن ۱۹۶۵) و دیگری از مارستون اسپیت ، مبتنی بر این رهیافت نگاشته شده‌اند، که اهمیت و فایده آن‌ها را دو محقق غربی، به نام‌های دانیل بومون و سباستین گونِتر، در مقالات خود نشان داده‌اند.
بومون مفاهیم و نظریه‌های ژرار ژنت در باب گفتمانِ روایی را در تحلیل ساختار و سبک خبرِ داستانی به‌کار برد.
گونتر نیز اظهار داشت این قبیل روایات بهتر است قصه‌پردازی‌هایی تخیلی ، و نه جعلی ، تلقی شوند.
به نظر وی، استفاده از یافته‌های روایت‌شناسی ، پاره‌ای از ویژگی‌های درونی و شگفت این متون را آشکار خواهد ساخت.
حتی کاربرد تحلیل ادبی درباره روایاتی با نقل‌های متفاوت، به ردیابی مراحل فرایند نقل کمک می‌کند.



محققان غربی در پژوهش‌های خود کمتر به موضوع نقد حدیث در میان مسلمانان توجه داشته‌اند، که احتمالا ناشی از داوری‌های افراطی گولدتسیهر در این باره بوده است.
درنتیجه، تاکنون هیچ اثری منتشر نشده که روش‌های مسلمانان را در نقد حدیث، بررسی و ارزیابی کند.
آلبرشت نوت ، با این‌که خود به سیطره بحث سندی در نظام نقد حدیث مسلمانان اذعان داشت، کوشید تصویری معقول‌تر و متوازن‌تر از اهداف و سیر تحول و کارایی نقد حدیث مسلمانان به دست دهد و جای‌گاه نقد متن در حدیث‌پژوهی اسلامی را با رهیافت‌های انتقادی غربیان مقایسه کند.
وی در مقاله خویش به‌خوبی نیاز به مطالعات بیش‌تر درباره سیر تطور نقد حدیث اسلامی و روش‌های مدوّنانِ جوامعِ حدیثی در قرن سوم هجری را نشان داده است.
این کار با مقاله‌ای از کلود ژیلیو و کتابی از اریک دیکینسون (لیدن ۲۰۰۱) آغاز شده است.



(۱) یوزف فان اس، «مسألة الجبر و الاستطاعة: دراسة فی الحدیث و علم الکلام»، ترجمه ماهر جرّار، الابحاث، سال ۴۷ (۱۹۹۹).
(۲) مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.


 
۱. مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۱ـ۲۳۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۲. یوزف فان اس، «مسألة الجبر و الاستطاعة: دراسة فی الحدیث و علم الکلام»، ج۱، ص۱ـ۳۰، ترجمه ماهر جرّار، الابحاث، سال ۴۷ (۱۹۹۹).
۳. یوزف فان اس، «مسألة الجبر و الاستطاعة: دراسة فی الحدیث و علم الکلام»، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه ماهر جرّار، الابحاث، سال ۴۷ (۱۹۹۹).




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حدیث‌پژوهی در غرب»، شماره۵۸۷۸.    
 



جعبه ابزار