گناهان زبان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گناه در
لغت عرب به
اثم و
عصیان گفته میشود.
گناه به معنای
سرپیچی،
خطا،
لغزش و مخالفت با امر و نهی
مولا میباشد؛ یعنی انجام کاری که در نظر مولا و
خالق، ناپسند و نکوهیده است.
گناهان زبان یعنی خطاها و لغزش هایی که از عضو
زبان صادر شود.
زبان هم مانند دیگر
اعضای بدن انسان است که اگر از
قوانین و
احکام الهی تخلّف کند، یکی از
ابزارهای گناه و
معصیت است، چنان که اگر از دستورات
شرع مقدس پیروی کند، از ابزار و
وسایل اطاعت است.
بنابراین مراقبت از این ابزار و وسیله در جلوگیری از انجام گناه مانند دیگر اعضا و
جوارح است، و فرق چندانی با
دست،
پا و… ندارد، تنها این تفاوت را دارد که شاید بیشتر
مردم، گناه زبان را چندان
جدی نگیرند، در حالی که چه بسا
ترور شخصیتی که با استفاده از زبان صورت می-گیرد، برای طرف مقابل به مراتب
آزار دهنده تر از آسیب های
جسمی است که بر دیگر اعضا و جوارح او وارد می شود.
مهم ترین منشأ
گناه و نافرمانی
خداوند غفلت و
جهل انسان است.
اگر
شیطان بتواند کسی را از
مقام خود،
عظمت،
علم،
حکمت و لطف خداوند،
نعمت های بی شمار او، مضرات و عواقب گناه و… غافل کند، او را به آسانی به وادی گناه و نا فرمانی می کشاند. همچنین جهل و نادانی به ارزشهای وجودی
انسان، جهل به آثار ارزندۀ
پاک دامنی و
عفت، جهل به عواقب گناه و بالاخره جهل به
اوامر و
نواهی الهی باعث
ارتکاب بسیاری از گناهان است.
بهترین راه برای
نجات از گناه از بین بردن جهل و
غفلت است. اگر ما همواره به عظمت
خدا و نعمت های بی شماری که به ما و دیگر بندگانش بخشیده است توجه داشته باشیم، در صدد
شکرگزاری و جبران نعمت های او خواهیم بود، نه به دنبال
عصیان و
سرکشی. و اگر به علم و حکمت و لطف خداوند در
قانون گذاری و
حرام و
حلال کردن کارها و اشیاء توجه و
اطمینان داشته باشیم، درمی یابیم که هر آنچه را خداوند بر ما حلال کرده قطعا
خیر و
صلاح و
منفعت ما در آن است و هر آنچه را خداوند بر ما حرام کرده قطعاً به
ضرر ما بوده است و این جا است که هیچ گاه صلاح و منفعت خویش را رها نخواهیم کرد و به دنبال
شر و ضرر نخواهیم رفت.
و اگر
انسان به ارزش و
مقام والای خود در بین دیگر
مخلوقات توجه کند و این که
گناه این ارزش و مقام را از بین خواهد برد، حاضر نخواهد شد تا این ارزش بزرگ را برای
لذت آنی و بی ارزش و زود گذر از دست بدهد.
در مرحله پیش گیری از گناهان مربوط به
زبان، باید توجه داشت که شخصبا
تقویت رابطه خود با
خداوند و داشتن
توسلات به
اهل بیت علیهم السلام به طور
مستمر، می تواند
زمینه های انجام گناه زبانی را از بین ببرد.
با در نظر گرفتن
آثار خوب ترک گناه و آثار بد انجام گناهان زبانی مانند
غیبت و
سخن چینی و سخن بجا،
حق و خیر، می توان از زبان خود مراقبت نمود تا به گناهان مربوط به آن دچار نشد.
برای مقابله با گناهان، باید
اراده قوی داشت. شخصبا اراده کسی است که وقتی در مورد کاری، به خوبی
تأمل کرد، تصمیم به انجام آن می گیرد و با فعالیت و
ثبات قدم آن را به اجرا در می آورد.
خداوند متعال در
قرآن کریم دربارۀ
نکوهش غیبت میفرماید«و هیچ یک از شما دیگری را
غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که
گوشت برادر مردۀ خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر
کراهت دارید».
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «کسی روز
قیامت آمده و نگاه به
نامه عملش میکند و اثری از کارهای نیک خود را در آن
نامه نمیبیند؛ سپس عرض میکند: کجاست کارهای شایسته من که در
دنیا انجام دادم؟ پاسخ داده میشود: تو
غیبت مردم را کردی؛ به جای
غیبتهایت
ثوابهای تو در نامه عمل کسانی که
غیبت آنها را کردی نوشته شد».
امام علی علیه السلام می فرماید: «
خوشبخت و
رستگار کسی است که علم و عملش، دوستی و دشمنی اش، گرفتن و رها کردنش، سخن گفتن و سکوتش،
رفتار و گفتارش تنها بر اساس رضای الهی استوار باشد و بر خلاف امر
پروردگار قدمی برندارد».
امام باقر علیه السلام می فرماید: «از اندرزهای
لقمان حکیم به فرزندش این بود که فرزند عزیز!… کسی که
مالک زبان خود نباشد، سرانجام
پشیمان خواهد گشت».
زبان، ترجمان
دل، نمایندۀ
عقل، کلید
شخصیت و مهم ترین دریچه
روح آدمی است. آنچه بر صفحه زبان و در لابلای گفته های
انسان ظاهر می شود، نمودی از آن چیزی است که بر صفحه روح انسان نقش می بندد. زبان در عین این که یکی از بزرگ ترین
نعمت های
خداوند و ابزاری برای
رشد و روابط با دیگران بوده، در عین حال
آفات فراوانی نیز دارد و می تواند سرچشمه
گناهان بی شماری باشد.
توجه به
خطرات زبان و مراقبت از آن، بهترین
درمان عملی برای
پرحرفی است. زبان و
سخن گفتن با آن، در عین حال که در جاهایی بسیار مفید است، آفات و
خطرات فراوانی هم دارد. هر صبح که انسان از
خواب بیدار می شود، لازم است به خود توصیه کند که مراقب زبانش باشد؛ زیرا این عضو می تواند انسان را به اوج
سعادت یا خاک
ذلت و
شقاوت بکشاند.
امام سجاد علیه السلام فرمود: «هر
صبح، زبان
آدمی تمام اعضای بدنش را زیر نظر گرفته، و میگوید: چگونه هستید؟ چگونه صبح کردید؟ پاسخ می دهند به خیر و خوبی است به شرط آن که تو (دست از سر ما برداری) و ما را به خود رها کنی؟ و او را به
خدا سوگند می دهند (که سخن ناروایی نگوید و آنان را به مشقّت نیندازد) و می گویند (شکی در این نیست که) به خاطر تو،
ثواب و
پاداش به ما میرسد، و به سبب تو است که
کیفر میشویم».
پس انسان باید مواظب
زبان و
سخن خود باشد؛ زیرا هر کلامی که از او صادر شده در
نامه عمل او ثبت و
ضبط می شود.
در
قرآن کریم آمده است: «انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیآورد، مگر این که همان دم،
فرشتهای مراقب و آماده برای انجام
مأموریت (و ضبط آن) است».
آن حضرت از نزدیک مردی عبور کردند که بسیار پرحرفی می کرد، حضرت در نزد او توقف کرده و فرمودند: ای مرد! تو بر فرشتگان حافظ خود با این پر حرفی
کتابی را
املاء میکنی؛ از آنچه به تو
سود می دهد سخن بگو و از سخنان
واهی دوری کن.
حضرت
امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: «سخن در
اختیار تو بوده مادامی که آن را بر زبان جاری نکردهای، ولی هرگاه سخن گفتی تو در
بند آن گرفتار میشوی؛ اکنون زبانت را همانند
طلا و
نقره ات حفظ کن؛ بسا سخنی که
نعمتی را از انسان سلب میکند. پس هر چه نمیدانی از گفتن آن خودداری کن.
خداوند بر اعضا و
جوارحت چیزهایی
واجب کرده که روز
قیامت از آنها
سؤال خواهد کرد، در آن روز خوار خواهد شد کسی که زبانش بر او
حکومت کند. هرکس پرحرف شد
خطایش هم زیادتر میشود، و هر کس این چنین باشد
حیایش کم می شود، و هرکس حیایش کم شد،
ورعش (دوری از گناهان و امور شبهه ناک) کم خواهد شد، دلش میمیرد و هر که دلش مرد، وارد
دوزخ می شود».
حضرت
امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: «هنگامی که
عقل کامل شود،
سخن کم میشود».
بنابراین، از نگاه
آیات و
روایات، بهترین روش برای
پرهیز از آفات زبان، خودداری از
پرگویی و ترک گفتارهای بی فایده است؛ زیرا اگر
انسان بداند سخنانش جزو اعمال او محسوب میشود و در برابر آن
مسئول است، از پرحرفی که نوعاً به
دروغ،
غیبت، اتلاف وقت،
آزار دیگران،
قساوت قلب و… منتهی میشود اجتناب خواهد نمود.
شاید بتوان ریشه
روانی زیاد حرف زدن را در این نکته دانست که ما انسان ها دوست داریم همیشه مورد توجه و
محبت دیگران باشیم و برای این که محبت کافی را از دیگران کسب کنیم دست به کارهایی می زنیم که باعث
جلب توجه شود، ولی نباید فراموش کرد که اگر انسان ارتباط خود را با
خدا درست نماید و انگیزۀ او در انجام کارها کسب
رضایت خدا باشد، و تلاش در این نماید که
محبوب او شود، خداوند او را محبوب دیگران می کند، بدون این که نیازی به
ریا و جلب توجه آنان داشته باشد. پس نیازی به پر حرفی و یا هر کار ناپسند دیگری برای جلب توجه دیگران نیست.
می توان با
تمرین و
تلقین و احیاناً با
نذر و یا
جریمه کردن خود در صورت پرحرفی، به تدریج خود را به دوری از آن
عادت داده و
صفت ثابت و
راسخی را در این زمینه کسب نمود.
نکته قابل توجه این که، منع
زبان از
پرگویی، کاری تدریجی و طولانی بوده و به گذر
زمان نیاز دارد. کسی که به پرگویی و
کنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و این عمل در او به صورت
ملکه درآمده است، نمی تواند یک روزه بر خلاف آن عمل کند، بلکه باید قرار بر این بگذارد که هر روز مقداری از پرگویی اش را کم کند تا به تدریج با
تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروری از زبانش استفاده کند و سخن بگوید.