آصف بن برخیا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آصف در
روایات و تفاسیر، همه جا وزیری
خرد مند،
سیاستمدار و مدبر معرفی شده است. مشهور است او داننده
اسم اعظم و
علم کتاب (
علم لدنی) بوده است.
آصف، نام
وزیر یا
کاتب یا
ندیم حضرت سلیمان(ع) است و در روایات و داستان های حضرت سلیمان(ع) نام او برده شده است.
ظاهراً او یکی از نزدیکان و دوستان خاص سلیمان (ع)بوده و می گویند
خواهر زاده سلیمان
نبی(ع) بوده است.
او نزد سلیمان دارای
مقام و
منزلت بوده در
حضور و
غیاب سلیمان هر وقت می خواستم وارد
خانه او می شده
. آصف از
بنی اسرائیل و براساس بعضی منابع، هم
دوران کودکی سلیمان بوده است.
نام آصف در
قرآن صریحاً
ذکر نشده ولی در
داستان حضرت سلیمان (ع) آمده است که ایشان، از اطرافیان خود می خواهد تخت
ملکه سبأ (
بلقیس) را به آنجا بیاورند:
« قَالَ یا أَیهَا المَلَؤُا أَیکمْ یأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن یأْتُونِی مُسْلِمِینَ ».
«(سلیمان گفت) ای بزرگان کدام یک از شما تخت او را برای من می آورد پیش از آنکه به حال تسلیم نزد من آیند».
ابتدا یکی از جنیان می گوید:
«قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِک».
«عفریتی از
جن گفت: من آن را نزد تو میآورم پیش از آنکه از مجلست بر خیزی »
اما در مقابل شخص دیگری می گوید من
تخت بلقیس را در کمتر از یک
چشم به هم زدن نزد آنها حاضر خواهم نمود که
قرآن کلام او را چنین نقل می کند:
« قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکتَابِ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَن یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک ».
«کسی که دانشی از کتاب داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را نزد تو خواهم آورد»
اینکه این
علم چه علمی بوده، در آن
بحث وجود دارد، برخی گویند منظور آگاهی او بر کتب آسمانی است، بعضی احتمال دادهاند
لوح محفوظ باشد و نیز بسیاری از مفسران و غیر آنها گفتهاند.
بسیارى از مفسران و غیر آنها گفته اند این
مرد با
ایمان از اسم اعظم الهی با
خبر بوده (همان نام بزرگی که هر چیز در برابر آن خاضع می گردد).
به هر حال آنچه آصف می دانست از علم سلیمان(ع) بود که به
فرمان خدا نزد آصف به
ودیعه نهاده شده بود تا مردم در
امامت و جانشینی او اختلاف نکنند.
بنابراین معلوم می شود آصف دارای ارتباطی با خداوند بوده که هر چه از پروردگارش در خواست می کرده و بر آورده می شده. این علم از
سنخ علوم فکری و اکتسابی نبوده است.
اینکه خود سلیمان(ع) تخت را نیاورد و
مأموریت را به آصف وا گذار کرد.
ممکن است به خاطر این بوده باشد که آصف
وصیَّ او بود و سلیمان می خواست در این لحظه حساس، موقعیت او را به همگان معرفی کند، به علاوه
استاد، شاگر دان خود را در مواقع لازم می آزماید تا شایستگی آنها را به دست آورد.
گفتهاند آصف
وضو گرفت و دو
رکعت نماز خواند، آنگاه
دعا کرد و در یک چشم بر هم زدن تخت ظاهر شد.
برخی گویند اسم اعظمی که آصف خداوند را با آن خواند «یا
حی یا
قیوم» بوده و یا «
الله الرحمن» و به عقیده برخی «
ذالجلال والاکرام» و به
عقیده برخی دیگر «یا الهنا واله کل شیء الهً واحداً لا اله الا انت» بوده است.
در
روایات بسیاری می خوانیم اسم اعظم ۷۳ حرف است که یک
حرف آن نزد آصف بن برخیا بود و ۷۲ حرف آن نزد امامان(ع) است و یک حرف مخصوص
ذات پاک خداست.
چون
مرگ آصف نزدیک شد به او
وحی شد که فرزند ش را
جانشین خود کند و آنچه از
نور و
حکمت نزدش بود به او وا گذارد.
آرامگاه آصف بن برخیا در روستای
پاسنگ بالا از دهستان
قرولان شهر ستان
گالیکش استان گلستان قرار دارد و برای
مردم بومی با
نام بابا تکیه شناخته می شود.
پژوهشکده باقر العلوم(ع)