احمدیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احمدیه نام فرقهای تجدید نظر طلب در
عقاید و
احکام اسلامی است.
احمدیه یا همانگونه که شناخته شدهاند، قادیانیه یا مرزاییه (میرزاییه) جمعیتی هستند که
فرقه خود را
اسلام راستین میدانند. میرزا غلام
احمد (متولد ۱۸۳۵م در قادیان
هند، وفات ۱۹۰۸)،
کسی که ادعای پیامبری میکرد، در ۲۳ مارس ۱۸۸۹م این جمعیت را در
شهر لدهیانه هند بنیان نهاد. شهری که در نزد پیروان
احمدیه دار البیعة خوانده میشود.
غلام احمد با سوء استفاده از فضای باز سیاسی-مذهبی حاکم بر هند، که توسط
استعمار بریتانیا در این کشور اجرا میشد، نهایت سعی خود را بکار گرفت تا بتواند در پناه حاکمیت
انگلیس خود و پیروانش را در برابر مخالفان
مسلمان و سیکها از هر گزندی مصون دارد و آزادنه به فعالیتهای تبلیغی بپردازد. در همین راستا او
جهاد با انگلستان را جایز نمیدانست و همواره شکرگزار این
حکومت بود.
غلام احمد آنگونه که خود میگوید:
فرزند میرزا غلام مرتضی است، در نوشتههای خانوادگیش خوانده و از پدرش شنیده که در اصل نژادی مغولی داشته اما با وحی الهی به او گفته شده از
قوم فارس است و برخی از مادران او از بنی فاطمه و اهل بیت بودهاند.
پدران فارسش از بزرگان و امرای سرزمین خود بودهاند که قضاءالهی آنها را به
سمرقند کشانده و پس از مدتی، در زمان حاکمیت بابر، به
هند هجرت کرده و در قادیان ساکن شدهاند. در این منطقه قدرت و نفوذی یافتند اما پس از چندی با تضعیف حکومت مرکزی هند، قادیان مورد تهاجم سیکها قرار گرفته و خاندان وی مجبور به ترک سرزمین خویش شدند.
پدر بزرگش در غربت در گذشت و خاندان وی در گذران زندگی دچار تنگنای شدید شده پس از آن مجدادا تمکن یافته و پدرش به قادیان باز میگردد. غلام
احمد اندکی فارسی و مقداری
صرف و
نحو عربی خواند و چون به
علم حدیث و
اصول فقه علاقه چندانی نداشت به
تصوف (به تعبیر خود وی: زمرة الروحانیین) روی آورد.
از بیست سالگی به بعد در خود اشتیاق دفاع و یاری رسانی به
دین اسلام را مییابد و با برهمنان و کشیشان به
مناظره میپردازد. در این دوره کتاب البراهین را مینویسد که نمونه کاملی از این مناظرات است. کتابهای دیگر او در این زمان عبارتند از الکحل، التوضیح، الاضاله، فتح الاسلام، دافع الوساوس.
وی آغاز
وحی به خود را در چهل سالگی یعنی ۱۸۷۵م بیان میکند و میگوید: نخست در قالب رویای صادقه بود که به سرخی هنگام طلوع
خورشید شباهت داشت، در این دوره نزدیک به دو هزار یا بیشتر رویای صالحه دیدم پس از آن در
خواب دیدم که پیری خوش چهره به من گفت از سنت
اهل بیت نبوت (برای دست یافتن) به انوار آسمانی، مدتی
روزه داشتن است. پس از آن هشت ماه یا نه ماه با غذایی ناچیز روزه گرفتم، در این
برهه مکاشفاتی داشتم و
انبیاء و
اولیاء را میدیدم. بعد از این مدت درهای الهام برویم باز شد و
خداوند مرا مخاطب و از جمله آن الهامات این بود: انا جعلناک المسیح ابن مریم (همانا ما تو را
مسیح بن مریم (علیهالسّلام) قرار دادیم).
ابوالاعلی مودودی (۱۹۷۹-۱۹۰۳م)، متفکر بزرگ پاکستانی، از آغاز تا انجام ادعای غلام
احمد را اینگونه بر میشمارد:
۱. از ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۸ در قالب مبلغی اسلامی خود را بگونهای معرفی میکرد که گویا مقامی الهی دارد.
۲. در دسامبر ۱۸۸۸
مسلمانان را به
بیعت خود فراخواند و از اوائل ۱۸۸۹ با عنوان احیاگر
قرن و مامور الهی از مردم بیعت گرفت و خود را در نزد مردم همانند مسیح معرفی میکرد که وظیفهاش دعوت و
ارشاد به صورتی آرام و بدون تنش است.
۳. در ۱۸۹۱ اعلام کرد که مسیح ابن مریم (علیهالسّلام) به
آسمان نرفته بلکه وفات یافته و مدعی شد که مسیح موعود و مهدی امت اسلامی است.
۴. در ۱۹۰۰، یاران نزدیکش صراحتا او را
نبی میخواندند و به او جایگاه خاصی میدادند که
قرآن به انبیاء میدهد اما میرزا با روشی محتاطانه، برای قانع کردن کسانی که هنوز در نبوتش تردید داشتند، از ادعای صریح به نبوت اجتناب میکرد و خود را دارای نبوتی جزئی و ناقص معرفی میکرد.
۵. در ۱۹۰۱ صراحتا خود را نبی و
رسول خواند و از اکثر نوشتهها و سخنانش قید نقص، جزئی یا محدث بودن در نبوت را برداشت.
۶. در سال ۱۹۰۴ مدعی شد که او کریشنا، منجی آئین هندو است.
مؤسس این
فرقه غلام احمد قادیانی است، غلام
احمد در
سال ۱۸۳۹ م (حدود سال ۱۲۵۵ ق) در روستایی به نام قادیان از شهرستان گرداس پور پنجاب از توابع
هند متولّد شد و در سال ۱۹۰۸ در شهر
لاهور و سال ۱۹۰۸ م.
در
پاکستان از
دنیا رفت و جسد او به قادیان منتقل و در آنجا به
خاک سپرده شد.
غلام
احمد بیشتر وقت خود را صرف فراگیری
علوم اسلامی، مباحث علمی و
موعظه مردم میکرد.
منطق،
فلسفه، علوم دینی و ادبی را نزد اساتید خود فرا گرفت، و علم طبابت را نزد پدرش که طبیب ماهری بود آموخت.
وی زمانی که کشیشان مسیحی به تبلیغات گستردهای در
شبه قاره هند اقدام کرده بودند، به مبارزه با آنها پرداخت و در این
باره کتاب «
براهین احمدیه» را به نگارش درآورد.
از غلام
احمد بیش از هفتاد جلد کتاب، رساله و مقاله به زبان
اردو،
عربی و
فارسی بر جای مانده است که در مجموعهای به نام «روحانی خزائن» در بیست و دو جلد گردآوری شده و توسط پیروان وی در پاکستان به چاپ رسیده است. برخی از مهمترین کتاب های وی عبارتند از: «
براهین احمدیه» در اثبات حقانیت قرآن،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دین اسلام، «
سیرة الابدال» درباره علامات و نشانههای عبادالرحمان؛ «
مواهب الرحمان» در بیان معجزات و
عقاید غلام
احمد و حمایتهای الهی از وی؛ «نجم الهدی» در معرفی غلام
احمد و دلایل دعوت و بعثت وی؛ «حقیقة المهدی» حاوی دلایل مسیح و مهدی بودن غلام
احمد؛ «لُجّة النور» مشتمل بر رسالهها و نامههای وی برای علمای
عرب،
شام،
عراق و
خراسان؛ «خطبة الهامیه» بیانگر الهامات و وحی خداوند بر او و مطالبی در مورد دلایل بعثت وی و اینکه او مسیح موعود است؛ «اعجاز مسیح» در
تفسیر سوره حمد؛ «تبلیغ اسلام» حاوی نامههای وی به بزرگان
عرب و
فارس، تأیید دولت
انگلستان،
تبلیغ، دعوت و پذیرش مردم نسبت به سخنان و ادعاهای وی.
تاریخ پیدایش
احمدیه به سال ۱۸۸۹ بر میگردد که وی در چهل سالگی اعلام کرد مورد وحی و الهام الهی قرار دارد و از کسانی است که خداوند هر صد سال یکی را بر میانگیزد تا
دین اسلام را تجدید کند و ادعا کرد که از طرف خداوند مأمور است از مردم بیعت بگیرد. او در سال ۱۰۹۴ م خود را
مسیح،
مهدی موعود و
تاراکریشنا خواند.
وی معتقد بود مخالفانش به صورت غیرطبیعی کشته شده و هنگامی که
بیماری طاعون انتشار یافته بود، به واسطه او بیماران به صورت معجزهآسا
شفا یافتند، و این امور را دلیل حقانیت خود میدانست. غلام
احمد پذیرفت که بیشتر
عمر خود را در تأیید و پیروزی دولت انگلستان سپری کرده است
و در
زمان استعمار هندوستان توسط انگلیس چندین رساله و کتاب در تجلیل و حمایت از دولت انگلستان به نگارش درآورد. وی بر این باور بود که دولتِ بریتانیا همه اقشار مردم را از جهت حریت و آزادی با دیده یکسان میبیند و در این باب کمال
انصاف و دادگری را رعایت میکند، ملتها در زیر سایه رأفت آنها به آرزوی خود رسیدهاند و از وقتی که دست به دامان آنان زدهاند در راحتی به سر میبردند، بدین جهت برای سران و بزرگان انگلیس
دعا میکرد و
اطاعت از دولت انگلستان را
واجب میدانست.
او در کتاب حقیقة المهدی مدعی است که اگر
ترس از
شمشیر دولت بریتانیا نبود وی را میکشتند، لذا از دولت بریتانیا سپاسگزار بود.
این ارتباط و دلبستگی بعد از غلام
احمد نیز ادامه داشت تا جایی که خلیفه دوم این فرقه، بشیرالدین
محمود احمد کتابی به نام «تحفه شاهزاده ویلز» به
پادشاه انگستان «ویلز نجل جورج پنجم» به نگارش درآورد و به وی
هدیه داد. اما رهبران کنونی این فرقه خود را مخالف انگلستان،
آمریکا و
اسرائیل میدانند و معتقدند هیچگونه تفاهمی در گذشته و حال با انگلستان نداشته و ندارند.
غلام
احمد در تقلیدی از صدر اسلام و حکومت چهار خلیفه نخست، این نوع از حاکمیت را برای جامعه
احمدیه پس از خود معین نموده است.
جانشینان وی که در نزد
احمدیان خلیفه و امیرالمومنین خوانده میشوند تا به امروز عبارتند از:
۱. نورالدین قرشی۱۹۱۴- ۱۸۴۱. با درگذشت او برخی سران
احمدیه به رهبری
محمد علی-مفسر قرآن- از این جماعت جدا شدند. اینان که لاهوریه خوانده میشوند وجود منصبی بنام خلافت را باطل دانسته و غلام
احمد را تنها احیاگر قرن و مسیح موعود میدانند و پیامبری وی را نمیپذیرند.
۲. میرزا بشیرالدین
محمود احمد فرزند غلام
احمد ۱۹۶۵- ۱۸۸۹.
۳. میرزا ناصر
احمد فرزند بشیرالدین ۱۹۸۲ – ۱۹۰۹.
۴. میرزا طاهر
احمد فرزند بشیر الدین ۲۰۰۳ -۱۹۲۸.
۵. میرزا مسرور
احمد ... -۱۹۵۰.
پس از
مرگ غلام
احمد در سال ۱۹۰۸م حکیم نور الدین بهیروی، از شاگردان غلام
احمد به عنوان جانشین و
خلیفه اول غلام
احمد معرفی شد. وی پس از شش سال رهبری فرقه، در سال ۱۹۱۴م درگذشت.
پس از فوت حکیم نور الدین بهیروی، در فرقه
احمدیه اختلاف و انشعاب پدید آمد. عده اندکی به
محمد علی لاهوری روی آوردند که به انجمن «
لاهوریه» و «
مجددیه» معروف شدند. «
محمد علی لاهوری» دارای تألیفات زیادی از جمله ترجمه قرآن به زبان انگلیسی است. انجمن لاهوریه معتقدند غلام
احمد هیچ گاه مدعی پیامبری نبود و تنها خود را مجدد دین اسلام معرفی کرد.
اکثر قادیانیها ریاست «میرزا بشیر الدین
محمود احمد»
فرزند بیست و پنج ساله غلام
احمد را پذیرفتند و بر
اعتقاد به
مهدویت و مسیح بودن غلام
احمد باقی ماندند. مرکز این فرقه ابتدا در قادیان بود و بعد از تشکیل دولت پاکستان به این کشور منتقل و در قصبه ربوه استقرار یافت.
محمود احمد به عنوان خلیفه دوم
احمدیه تا سال ۱۹۶۵ به مدت پنجاه و یک سال رهبری جنبش را به عهده داشت. از جمله کتابهای وی تفسیر کبیر قرآن است.
بعد از
محمود احمد فرزندش میرزا نصیر
احمد به جای وی خلافت را به عهده گرفت و در سال ۱۹۸۲ درگذشت. سپس میرزا طاهر
احمد، پسر عموی میرزا نصیر
احمد، خلیفه چهارم فرقه
احمدیه شد که تاکنون خلافت این فرقه را در انگلستان به عهده دارد و در
مسجد الفضل
لندن به اقامه
نماز جماعت و
جمعه میپردازد.
عقاید غلام
احمد قادیانی را میتوان در محورهای ذیل خلاصه کرد:
۱)
حضرت عیسی (علیهالسلام) روی
صلیب از
دنیا نرفت، بلکه بیهوش گردید و پایین آورده شد و هنگامی که جراحتهای او بهبود یافت به هند رفت و پس از مدتی به مرگ طبیعی از دنیا رفت.
قبر مسیح (علیهالسلام) نزدیک خطه پنجاب در «سرینگر» کشمیر واقع است. اعتقاد
مسیحیان به
رستاخیز عیسی در
آخرالزمان را قبول ندارد، لذا احادیث مربوط به رجوع دوباره عیسی مسیح را تأویل کرده و گفته است منظور خود عیسی نیست بلکه فردی شبیه به عیسی و تجلی اوست..
به دلیل ضلالت بیش از حد مسیحیان و
انحراف مردم از دین حق و فراگیری
فساد، تباهی،
ظلم و
کذب در سراسر
جهان، خداوند حضرت عیسی (علیهالسلام) را از فتنههای امتش مطلع کرد و وقتی حضرت مسیح (علیهالسلام) فهمید امتش همه اهل
زمین را هلاک و از راه
حق دور میسازند، ناراحت شد و برای کمک به ستمدیدهها و مظلومان نائبی از خداوند درخواست کرد که متحد و مشابه با حقیقت و جوهر او و به
رنگ اعضا و جواهرش باشد و خداوند نیز وی را (غلام
احمد قادیانی) به نیابت حضرت مسیح (علیهالسلام)، انتخاب کرد، تا صلیب را که مسیحیان تعظیم و تمجیدش میکنند بشکند و خنزیر را بکشد.
۲) غلام
احمد احادیثی که درباره
مهدی موعود آمده و ایشان را از اولاد
فاطمه دختر پیامبر معرفی میکند ضعیف میداند. غلام
احمد با توجه به حدیثی که در بعضی از کتب
اهل سنت آمده و اکثر علمای اهل سنت آن را معتبر نمیدانند بر این عقیده است که مهدی و عیسی یکی میباشند.
۳) غلام
احمد قادیانی در مورد مبعوث بودنش از جانب خداوند در مراحل مختلف، ادعاهای گوناگونی را مطرح کرده است. ابتدا بدون ادعای
نبوت یا
ولایت مدعی شد که از جانب خداوند به او
الهام میشود. پس از مدتی قائل شد که خداوند هر صد سال یک بار کسی را بر میانگیزد تا دین این ملت را تجدید کند
سپس مدعی شد همچنان که سلسله نبوت بر پیامبر اسلام خاتمه یافت سلسله ولایت نیز بر وی خاتمه یافته است، وی خود را خاتم اولیا معرفی نمود و اینکه هیچ ولیای بعد از او نیست، مگر آنکه بر عهد او باشد.
وی معتقد است همچون سلسلههای خلافت
بنی اسرائیل، در اسلام هم خلافت خواهد بود. از آنجا که خداوند او را از نام خلیفههای قبلی آگاه نکرده است نام آنها را نمیداند و اجمالاً به آنها
ایمان دارد.
تا این مرحله، او خود را نبی نمیدانست، اما خود را محدث و
کلیماللّه میشمرد
پس از چندی مدعی شد
فرشته وحی بر او نازل میشود و زمان نزول وحی بر او به اندازه زمان نزول وحی بر رسول خداست.
او در آخرین مرحله ادعای خود، معتقد شد که عنایات الهی اقتضا کرده نبی یا محدثی را مبعوث کند که به دین الهی خدمت کند. آن هم در وقت ضرورت که همه جا را فساد و تباهی فرا گرفته است. او خود را نبی مبعوث دانست.
غلام
احمد با تفسیر خاتمیت پیامبراسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ختم کمالات (یعنی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آنرو
خاتم النبیین خوانده شده که به بالاترین مراتب کمال انسانی رسیده و همه کمالات به او ختم میشود، نه این که او آخرین فرستاده خداوند باشد) خود را کسی معرفی میکند که از نور پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روشنی میگیرد و ظهور خود را تنها سایهای از ظهور پیامبراسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میداند و از اینرو همانند سایر مسلمانان، پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را افضل
پیامبران میداند.
غلام
احمد نبوتش را غیر تشریعی میداند و چون سایر مسلمانان
شریعت اسلام را به طور کامل میپذیرد. در نزد وی قرآن برترین کتاب و برترین وحی الهی است و کسی که در قطعیت آن
شک کند
کافر است و اگر بعد از قرآن وحی دیگری نیز نازل شود به مرتبه قرآن نخواهد رسید. او با تاکید بر وفات عیسی (علیهالسّلام) خود را افضل از آن حضرت میداند.
۴)
احمدیه معتقدند حکم
جهاد مخصوص دوران صدر اسلام است، چرا که تعداد مسلمانان اندک بود و آنان برای حفظ
جان خود ناگزیر به جنگیدن با مخالفان و کشتن آنان بودند.
اکنون زمان جهاد با
شمشیر گذشته است و هنگامه جهاد با قلم و
دعوت است. از اینرو حتی
امام مهدی (علیهالسّلام) در هنگام ظهور با شمشیر به
جنگ کفار نمیرود.
غلام
احمد خان، جهاد با شمشیر را حتی بر ضد
دشمنان اسلام
حرام میدانست و مسالمت و
صلح را شعار خود میشمرد. بدین سبب طرفدار دولت بریتانیا شد و به تدریج پیروانش در لاهور، ایالت پنجاب و ربوه فزونی یافتند. آنها بیمارستان و مدرسههای بسیاری پدید آوردند و با کارهایی چنین، شمار طرفداران خویش را فزونی بخشیدند. پس از مرگ غلام
احمد خان، پیروانش به تدریج به فرقههای گوناگون تقسیم شدند.
او در اصول، با اعتقادهای اسلامی موافق بود؛ ولی به جمع بین
مسیحیت و
مهدویت اعتقاد داشت و خود را مهدی موعود و مظهر عیسی و
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدانست. در نظر غلام
احمد، حضرت عیسی (علیهالسّلام) پس از خاک سپاری از گور برون آمد؛ در کشمیر اقامت گزید و در ۱۲۰ سالگی در شهر سری نگر وفات یافت.
وی در
فقه اسلامی چهارچوب
فقه حنفی را پذیرفته است.
(جای بسی تامل دارد! کسی که مدعیست که خداوند بر او وحی میفرستد و حتی جانشینانش خود را خلفای مورد تائید خداوند میدانند، پیروانش در فهم
احکام اسلام (دینی که این پیامبر برای احیای آن آمده) باید به فقهی گردن نهند که بنیانگذار آن
ابوحنیفه است که نه ادعای نبوت داشته و نه داعیهدار تایید از سوی خداوند است).
غلام
احمد اگر چه ائمه دوازده گانه
شیعه را افرادی مقدس، صالح و صاحب کشف میداند اما دیدگاهش نسبت به
شیعیان چندان تفاوتی با دیدگاه
وهابیت ندارد. هر ساله بر همه
احمدیها واجب است (به شرط سلامت، فرصت داشتن و نبودن موانع جدی) به مدت سه روز در جلسهای گرد هم آیند (اجتماع سالانه). این اجتماع اهمیت فوق العادهای دارد و مهمترین ارکان آن عبارتند از:
۱. استماع احادیث ربانی و شرکت در دعا.
۲. بیان حقایق و معارفی که برای ازدیاد ایمان،
یقین و
معرفت لازماند.
غلام
احمد مدعی است در مکاشفهای، مکانی در قادیان برای
دفن خود و صالحان جماعت
احمدی یعنی کسانی که از اهل بهشتند (هر کس که بهشتی باشد در این مکان دفن میشود به عبارت دیگر هر کس در اینجا دفن شود به
بهشت میرود)، بدو نشان داده شده است و خداوند با وحی خفی بر او، شرایطی را برای دفن شوندگان در این گورستان (که اصطلاحا به آن "بهشتی مقبره" یا "مقبرة الجنة" میگویند) معین نموده و هر
احمدیی بخواهد در آنجا دفن شود باید در کمال
صدق و
اخلاص این شرایط را رعایت نماید:
۱. کمک کردن به قدر استطاعت برای هزینههای قبرستان.
۲.
وصیت به اینکه بعد از وفاتش حداقل یک دهم میراثش برای نشر اسلام و قرآن بر طبق برنامه
احمدیه خرج شود.
۳. مسلمانی (
احمدی) صادق و مخلص باشد، از
محرمات اجتناب کند و عملی مشرکانه و بدعت آمیز انجام نداده باشد.
برخی از
احکام ویژه قادیانیه (فتاوای
احمدیه) عبارت است از:
۱) در
نماز جماعت اقتدا به غیراحمدیه
حرام است.
۲.
تزویج دختر
احمدیه به غیراحمدیه حرام است، اما
مرد احمدی میتواند دختر غیراحمدیه را به
ازدواج خود درآورد.
۳.
نماز بر
جنازه مسلمان غیراحمدی ممنوع است.
۴. پیروان
احمدیه درصدی از
اموال خود را باید به عنوان
زکات به
رهبر خود بپردازند.
۵. مسلمانانی که غلام
احمد و پیروانش را تکفیر کنند کافرند و مسلمانانی که به او ایمان نیاورند اما تکفیرش نیز نکنند منافقند.
۶.
تقیه حرام است.
۷. جنگ جایز نیست مگر در مقابل
آزار و
قتل از سوی دشمنان، در عصر حاضر اسباب نبرد مسلحانه از میان رفته و ما هرگز تا شمشیر برویمان نکشند دست به شمشیر نخواهیم برد.
فرقه
احمدیه، فعالیت و تبلیغات گستردهای دارند، از جمله:
۱) بنا کردن هزاران
مسجد در سراسر
جهان.
۲) تألیف و ترجمه کتب و قرآن به بیش از دهها زبان زنده دنیا.
۳) کمکهای مادی، علمی و بهداشتی که بیشترین فعالیتهای آنان در این زمینه در کشورهای فقیر از جمله در کشورهای آفریقایی متمرکز است. به عنوان نمونه بسیاری از مدارس اسلامی موجود در فریتاون سیرالئون توسط
احمدیه بنا و اداره میشود. هشتاد مسجد بزرگ و کوچک، چهار
بیمارستان مجهز با دکتر و جراح معتقد به این فرقه و چندین درمانگاه در این
کشور به این فرقه متعلق است.
۴) تصدی پستها و مسئولیتها در مراکز علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشورها؛ به عنوان نمونه وزیر امور خارجه سابق پاکستان، چندین وزیر و معاون وزیر در بعضی کشورهای آفریقایی وابسته به این فرقه بودهاند.
۵) اعـزام
مبلغ فـرقـه به کشورهای مختلف.
۶) تأسیس شبکه ماهوارهای در لندن که هر
روز به چندین زبان برنامه پخش میکند.
۷. فعـالیتهـای مطبـوعاتی و اداره چنـدین سایت اینترنتی به بیش از ده زبان زنده دنیا.
بـرخـی از مهـمترین مجلات و روزنامههای ایـن فرقه عبارتاند از:
مجله ماهانه التقوی به زبان عربی؛
مجله مقارنه الادیان (Reviwe of Religions به زبان انگلیسی؛
مجله الرساله (Lemessage به زبان فرانسه؛
مجله Derislas به زبان آلمانی؛
مجله Sinar Islam به زبان اندونزیایی؛
روزنامه الاسلام؛
روزنامه الفضل الیومیه به زبان اردو؛
هفته نامه الفصل الاسبوعیه العالمی به زبان اردو؛
هفته نامه بدر به زبان اردو.
رهبران
احمدیه تعداد پیروان خود را در سال (۲۰۰۰ میلادی) ۴۱ میلیون نفر و در سال (۲۰۰۲) ۸۱ میلیون نفر اعلام کردند.
با توجه به افزایش چهل میلیونی این آمار در ظرف دو سال، در صحت آن
تردید وجود دارد.
اعتقادات غلام
احمد درباره حضرت مسیح (علیهالسلام) و مهدی موعود (عجّلاللهفرجهالشریف) و دعاوی او درباره ملهم بودن از جانب خداوند و مأموریت ویژه برای تجدید اسلام و دیگر عقاید و دعاوی او با معتقدات و باورهای مسلم و مورد اجماع مسلمانان مخالف است. بدین جهت، همه
مذاهب اسلامی ادعای میرزا غلام
احمد را رد کرده، و صدها کتاب، مقاله،
فتوا و سخنرانی و تجمع بر ضد این فرقه در اکثر کشورهای اسلامی نوشته و صادر شد.
از جمله کتابهای منتشر شده عبارتاند از:
القادیانی و القادیانیه (جمعی از علمای پاکستان)،
دفع اوهام توضیح المرام فی الرد علی القادیانیه (شیخ سلیمان ظاهر عاملی)،
موقف الامة الاسلامیة من القادیانیه (جمعی از نویسندگان) و... .
در سال ۱۳۶۳هـ. ق از سوی تمام علمای مذاهب اسلامی در شبه قاره هند، فتوای
تکفیر قادیانیها صادر شد و در سال ۱۳۹۴هـ. ق (۱۹۷۴م) کنفرانس بزرگی با شرکت علمای تمام مذاهب و فرق اسلامی در
مکه مکرمه تشکیل گردید و طی بیانیهای، فرقه
احمدیه تکفیر گردید و وجود آنان خطر بزرگی برای اسلام دانسته شد.
شهر قادیان تا سال ۱۹۴۷م مرکز خلافت
احمدیه بود اما پس از جدایی شبه قاره هند در این سال و قرار گرفتن قادیان درکشور هندوستان، مرکز خلافت به شهر ربوه در پاکستان منتقل شد. در۱۹۷۴ پارلمان پاکستان قانونی را تصویب کرد که به موجب آن
احمدیه اقلیتی غیر مسلمان شمرده شدند و به دنبال فرمانی که رئیس جمهور وقت پاکستان (ضیاءالحق)، در سال ۱۹۸۴،
صادر کرد از کلیه فعالیتهای تبلیغی، دینی و اجتماعی
احمدیه جلوگیری شد؛ و برای اولین بار اجتماع سالیانه آنها تعطیل و خلیفه
احمدی مجبور به ترک پاکستان و اقامت در انگلستان شد. هند، پاکستان و برخی کشورهای آفریقای مانند غنا و
نیجریه مراکز اصلی جمعیت
احمدیه هستند که از هزار تا صد هزار و بیشتر
احمدی در آنها زندگی میکنند. جمعیت
احمدیه در انگلستان که امروزه محل استقرار خلیفه
احمدیه است بالغ بر هشت هزار نفر است.
هر فرقهای برای تشکیل و استمرار خودش نیاز به منابع اعتباری و مالی مختلفی دارد و
احمدیه نیز از این امکانات بیبهره نیست و منابع مختلفی را برای پیروان خویش تعریف نموده است. مهمترین این منابع عبارتند از: ۶% از درآمد ماهیانه هر فرد
احمدی (تبرعات عامه). ۱۰ تا ۳۰ درصد (مازاد بر ۶% فوق) از درآمد ماهیانه به اضافه ده درصد از اموالی که پس از مرگ باقی میگذارد برای فردی که وصیت کند تا در "بهشتی مقبره" دفن شود. علاوه بر این دو منبع، منابع مالی دیگری نیز وجود دارد که اداره همه آنها (همانند سایر امور ادرای این جماعت) زیر نظر مستقیم خلیفه قرار دارد.
• دفع اوهام «توضیح المرام» فی الرد علی القادیانیه، ظاهر عاملی، شیخ سلیمان (۱۴۲۰ق)، غدیر، بیروت.
• روحانی خزائن (مجموعه آثار)، قادیانی، غلام
احمد، ربوه، پاکستان.
• سیرالئون، کرمی شرفشار، عسکر، وزارت خارجه، تهران.
• القادیانی و القادیانیه، جمعی از نویسندگان، دمشق، دار ابن کثیر.
• مجلة التقوی، ش۹؛ موقف الأمّة الإسلامیة من القادانیة، دار قتیبه، بیروت.
فرقه.
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، برگرفته از مقاله «احمدیه»، شماره۲۷. فرهنگنامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۳۴۵، برگرفته از مقاله « قادیانیه » سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «احمدیه(قادیانیه)» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۲۴.