• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصطلاح‌نامه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصطلاح‌نامه دربردارنده اصطلاحاتى است كه در حوزه معرفتى آن علم متداول است و يا در ذخيره و بازيابى اطلاعات آن دانش به عنوان کلید واژه به كار مى‌آيد و مدخل ورود به بخشى از متن منابع و فرازهاى خاص آن مى‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - آیین‌نامه اصطلاح‌نامه نگاری
۲ - کلیات و تعاریف اصطلاح‌نامه
       ۲.۱ - تعریف اصطلاح‌نامه
       ۲.۲ - ضرورت اصطلاح‌نامه
       ۲.۳ - اهداف اصطلاح‌نامه
       ۲.۴ - ویژگی‌های اصطلاح‌نامه
       ۲.۵ - تعریف اصطلاح
       ۲.۶ - شکل اصطلاح
              ۲.۶.۱ - اسم یا عبارت اسمی
              ۲.۶.۲ - صفت
              ۲.۶.۳ - قید
              ۲.۶.۴ - فعل
       ۲.۷ - شکل مفرد و جمع اصطلاحات
       ۲.۸ - شکل فارسی یا غیر فارسی اصطلاحات
       ۲.۹ - اقسام اصطلاح
              ۲.۹.۱ - اصطلاح ساده
              ۲.۹.۲ - اصطلاح مرکب
       ۲.۱۰ - اصطلاح أخص، اعم و رأس
       ۲.۱۱ - اصطلاح مرجح و اصطلاح نامرجح
       ۲.۱۲ - واژه‌های مشترک
              ۲.۱۲.۱ - تبصره
       ۲.۱۳ - رابطه پیشینی و رابطه پسینی
              ۲.۱۳.۱ - تذکر
۳ - اقسام روابط اصطلاح‌نامه‌ای
       ۳.۱ - رابطه هم ارز (رابطه ترجیحی)
              ۳.۱.۱ - مترادف‌ها
              ۳.۱.۲ - شبه مترادف‌ها
       ۳.۲ - رابطه‌ی سلسله مراتبی
              ۳.۲.۱ - معیار اعم و اخص در اصطلاح‌نامه
              ۳.۲.۲ - انواع رابطه‌ی سلسله مراتبی
                     ۳.۲.۲.۱ - رابطه‌ی جنس و نوع
                     ۳.۲.۲.۲ - رابطه‌ی کل و جزء
                     ۳.۲.۲.۳ - رابطه‌ی موردی
              ۳.۲.۳ - روابط چند سلسله مراتبی
       ۳.۳ - رابطه همبسته (وابسته)
              ۳.۳.۱ - پیوند ذهنی
              ۳.۳.۲ - پیوند بحثی
       ۳.۴ - روابط بین مقوله‌ای
              ۳.۴.۱ - توضیحگر
              ۳.۴.۲ - یادداشت دامنه
              ۳.۴.۳ - عبارت راهنما
۴ - روش‌های سازمان‌دهی و نمایش اصطلاحات
       ۴.۱ - نمایش الفبایی
       ۴.۲ - نمایش نظام یافته
       ۴.۳ - نمایش ترسیمی
۵ - اختصارات (نمادها)
       ۵.۱ - یادداشت دامنه
       ۵.۲ - روابط هم ارز
       ۵.۳ - روابط سلسله مراتبی
       ۵.۴ - رابطه همبسته
۶ - مراحل اجرایی تدوین اصطلاح‌نامه
       ۶.۱ - شناسایی منابع
       ۶.۲ - منابع و مآخذ اصطلاح‌نامه
       ۶.۳ - طبقه‌بندی منابع
       ۶.۴ - کد گذاری منابع
       ۶.۵ - تهیه‌ی شناسنامه‌ی منابع
       ۶.۶ - تهیه‌ی طرح ابتدایی و تعیین رده‌های اصلی
       ۶.۷ - روش تدوین اصطلاح‌نامه
              ۶.۷.۱ - روش قیاسی
              ۶.۷.۲ - روش استقرائی
       ۶.۸ - مراحل اخذ اصطلاح
              ۶.۸.۱ - آشنایی با مدرک
              ۶.۸.۲ - تحلیل مفاهیم مدرک
              ۶.۸.۳ - گزینش واژه‌ها و تبدیل آن به زبان مقید اصطلاح‌نامه‌ای
       ۶.۹ - حالت‌های مختلف یک اصطلاح در اسناد و مدارک
       ۶.۱۰ - موارد جعل اصطلاح
       ۶.۱۱ - مراحل اجرایی اخذ و تصویب اصطلاح
              ۶.۱۱.۱ - مرحله اول
              ۶.۱۱.۲ - مرحله دوم
              ۶.۱۱.۳ - مرحله سوم
              ۶.۱۱.۴ - مرحله چهارم
              ۶.۱۱.۵ - مرحله پنجم
              ۶.۱۱.۶ - مرحله ششم
              ۶.۱۱.۷ - مرحله هفتم
       ۶.۱۲ - دستورالعمل‌های واژه گزینی و تصویب اصطلاح
       ۶.۱۳ - روش آدرس‌نویسی
۷ - منبع


وجود معیارها و دستورالعمل‌های کارشناسی شده و هماهنگ با استانداردهای جهانی در تدوین اصطلاح‌نامه علوم اسلامی برای کنترل و تضمین دقت و هماهنگی میان محققان در بخش‌های مختلف اصطلاح‌نامه نگاری امری ضروری می‌باشد. آیین‌نامه اصطلاح‌نامه نگاری، مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها است که هماهنگ با اهداف گروه پژوهشی اصطلاح‌نامه و فرهنگ‌نامه تهیه شده است. از این رو همه اصطلاح‌نامه نگاران باید یکایک نکات مندرج در آیین‌نامه را مورد توجه و دقت قرار داده و آنها را کاملا رعایت کنند. بی‌توجهی و عدم رعایت اصول آیین‌نامه ضمن اتلاف وقت محققان و ارزیابان، سبب افزایش هزینه‌ها وناهماهنگی مجموعه خواهد شد و کیفیت محصولات علمی مجموعه را کاهش خواهد داد.




۲.۱ - تعریف اصطلاح‌نامه

اصطلاح‌نامه، مجموعه‌ی اصطلاحات کنترل شده در یک حوزه معرفتی است که فهرستی از واژه‌های کلیدی و کاربردی آن حوزه را ارائه می‌دهد و روابط سلسله مراتبی، ترادف و وابستگی بین مفاهیم را به نمایش می‌گذارد و ازنظرساختاری، گنجینه‌ی واژگان کنترل شده و سازمان یافته از مباحث خاص دانش بشری است.

۲.۲ - ضرورت اصطلاح‌نامه

همه روزه به میزان بسیار زیادی بر حجم اطلاعات افزوده می‌شود تولید کنندگان اطلاعات با زبان آزاد، اصطلاحات رشته تخصصی خود را به کار می‌برند و حتی اصطلاحات نوینی را پدید می‌آورند. و گاهی یک نویسنده اصطلاحی را با معنایی متفاوت به کار می‌برد. استفاده کنندگان از اطلاعات نیز با فرهنگ‌ها و سطوح متفاوت دانش، گاهی با کم‌ترین اطلاع از وسعت دامنه‌ی این موضوعات برای بازیابی مدارک به مراکز اطلاع‌رسانی مراجعه می‌کنند.
در این میان اطلاع رسانان باید نقش هادی و واسطه را ایفا کرده با تولید کنندگان و مصرف کنندگان اطلاعات هم زبانی کنند و جستجوگر را در کم‌ترین زمان ممکن به بیشترین اطلاعات مورد نظر رهنمون سازند. بهترین روش استاندارد در دانش اطلاع‌رسانی نمایه‌سازی است که بر اساس اصطلاح‌نامه ذخیره و بازیابی شود که ابتدا محتوای مدارک را در قالب واژه‌هایی توصیف نموده و برای موضوع‌های مختلف یک اصطلاح (کلید واژه) اختصاص می‌دهند و سپس تمامی مدارک و اطلاعات مربوط به آن موضوع را تحت همان نام یا «اصطلاح» طبقه بندی می‌کنند و چون در مرکز اطلاع‌رسانی و حوزه‌های علوم مختلف تعداد اصطلاحات زیاد و متنوع است، مسئله‌ی رابطه بین اصطلاحات از قبیل رابطه‌ی ترادف، اعم، اخص و... و همچنین تعریف و طبقه‌بندی موضوعی آن‌ها ضرورت بیشتری پیدا می‌کند. تدوین مجموعه‌ی اصطلاح‌نامه (تزاروس) خرد و کلان برای حل این مشکلات است.

۲.۳ - اهداف اصطلاح‌نامه

ترسیم ساختار کلی علم به کمک برقراری روابط منطقی میان مفاهیم اصطلاحات آن علم ؛
تهیه‌ی واژگانی استاندارد برای حوزه‌ی موضوعی خاص، به منظور یک سان سازی مدخل‌های نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات؛
تهیه‌ی نظام ارجاعات بین اصطلاحات مترادف و شبه مترادف برای کاربرد اصطلاحی واحد از مجموعه‌ی مترادفات و... در شبکه اصطلاحات؛
تهیه‌ی راهنما برای کاربران و نمایه‌سازان، جهت انتخاب اصطلاح صحیح برای موضوع مورد جست‌وجو.

۲.۴ - ویژگی‌های اصطلاح‌نامه

نشان دادن روابط معنایی میان اصطلاحات هر علم و تعیین جایگاه آنها در علم؛
اصطلاح‌نامه قابل گسترش است و هرگز بسته و پایان یافته تلقی نمی‌شود و شکل و اندازه‌ آن تابع زمان و سیاست‌گزاری است.

۲.۵ - تعریف اصطلاح

اصطلاح، واژه کنترل شده و سازه لفظی یک مفهوم از دانش خاص است. این معنا فراگیرتر از اصطلاحات خاص رایج در علوم می‌باشد.

۲.۶ - شکل اصطلاح

اصطلاح به لحاظ نوع کلمات چند صورت دارد:

۲.۶.۱ - اسم یا عبارت اسمی

ترجیح دارد که اصطلاح، اسم یا عبارت اسمی باشد. عبارات اسمی به گروه اصطلاحات مرکب تعلق دارند و به دو صورت ممکن است ظاهر شوند:
الف: عبارت وصفی مانند: بیع ربوی.
ب: عبارت اضافی مانند: بیع صبی.

۲.۶.۲ - صفت

حتی الامکان باید از بکارگیری صفت در اصطلاح پرهیز کرد مگر در صورتی که در یک زبان فنی معنای خاصی داشته باشد.
مثلاً « فارسی » به معنای « زبان فارسی » پذیرفته شده و به جای آن به کار می‌رود. مانند:
فارسی زبان: فارسی.
زبان فارسی: فارسی.
در زبان‌هایی که صفت بعد از موصوف قرار می‌گیرد می‌توان از یک صفت به عبارت اسمی که آن صفت را در برمی‌گیرد ارجاع داد. مثلاً می‌شود صفت «پاستوریزه» را به اصطلاحات مرکبی چون «کره پاستویزه» و «شیر پاستوریزه» و غیره ارجاع داد. مانند:
پاستوریزه: شیر پاستوریزه.

۲.۶.۳ - قید

قیدها نظیر «بسیار» یا «زیاد» را نباید به تنهایی به عنوان اصطلاح به کاربرد.
از عباراتی که با قید شروع می‌شوند نیز باید حتی الامکان پرهیز کرد مگر آن که در یک زبان فنی معنای خاصی یافته باشند.مانند: تندخوانی .

۲.۶.۴ - فعل

از به کار بردن افعال به صورت مصدر یا وجه وصفی به عنوان اصطلاح باید پرهیز کرد. فعالیت‌ها را باید به شکل اسم یا اسم فعل منعکس ساخت. مانند:
آشپزی (نه «آشپزی کردن») ویراستاری (نه «ویراستن»)

۲.۷ - شکل مفرد و جمع اصطلاحات

گاهی یک اصطلاح، هم به صورت مفرد استعمال شده، و هم به صیغه‌های مختلف جمع . در این گونه مواردبه روش ذیل عمل می‌شود:
۱. شکل مفرد و شکل‌های مختلف جمع، همگی اخذ می‌شود. و در تدوین نهایی، اگر در یک صفحه رایانه‌ای قرار بگیرند، فقط شکل مرجح، ذکر شده و بقیه حذف می‌گردد.
۲. در تعیین مرجح، اصل بر این است که شکل مفرد واژه، مرجح شود مگر اینکه شکل جمع، در آن علم بیشتر رایج باشد. این اصل در همه موارد اعم از تک واژه و ترکیبی جاری است.

۲.۸ - شکل فارسی یا غیر فارسی اصطلاحات

در اصطلاح‌نامه‌های فارسی علوم اسلامی ، اصل بر فارسی نویسی و گزینش ترجمه فارسی اصطلاح است. وشکل غیر فارسی اصطلاح، در صورت لزوم، به عنوان اصطلاح نامرجح أخذ می‌شود.
اگر شکل غیر فارسی اصطلاح، در کتاب‌های تخصصی یا عمومی یک علم که به زبان فارسی تألیف شده رایج‌تر باشد، همان شکل اصطلاح، مرجح می‌گردد.

۲.۹ - اقسام اصطلاح



۲.۹.۱ - اصطلاح ساده

اصطلاحی است که قابل تفکیک به دو اصطلاح مستقل نباشد چه این که واژه‌ای بسیط و غیرمرکب باشد، مانند: وجود .
و چه از واژگانی ترکیب شده باشد که هر جزء آن توان تبدیل شدن به یک اصطلاح مستقل در اصطلاح‌نامه را نداشته باشد، مانند: شکل دوم.

۲.۹.۲ - اصطلاح مرکب

اصطلاح مرکب شامل چندین واژه است، که هر یک از آن‌ها توان تبدیل شدن به یک اصطلاح مستقل در اصطلاح‌نامه را داشته باشد. گاه برای بیان یک مفهوم یا ابراز یک عقیده، ترکیب چندین اصطلاح ضروری است در چنین مواردی این اصطلاحات را می‌توان از قبل در نظام زبان، ترکیب (پیش همارا) کرد و لذا باید در اصطلاح‌نامه نیز یافت شوند، یا این که باید آن‌ها را بازیابی ترکیب (پس همارا) کرد.
مثلا: دو اصطلاح « بیع » و « خیار » را در جایی که هر دو بیانگر یک مفهوم باشند باید ترکیب کرد به «بیع خیاری ».
اگر هر یک از واژه‌های اصطلاح مرکب به عنوان یک اصطلاح ساده در اصطلاح‌نامه وجود داشته باشند اصطلاح مرکب (پیش همارا) خوانده می‌شود.
اصطلاحات مرکب (پیش همارا) وقتی در اصطلاح‌نامه منظور می‌شوند که:
۱ واژه‌های تشکیل دهنده‌ی آن به تنهایی نیز به عنوان اصطلاح به کار روند؛
۲ واژه‌مرکب، معنایی متفاوت از معنای اصلی خود داشته باشند.

۲.۱۰ - اصطلاح أخص، اعم و رأس

اصطلاح اخص ، واژه‌ای است که دلالت بر موضوع خاص دارد و مفهوم آن محدودتر از اصطلاحی است که به عنوان اعم برای او در نظر گرفته شده.
اصطلاح اعم ، معرف یک رده یا کل است و مفهوم آن وسیع‌تر ازهر یک از اصطلاحاتی است که به عنوان اخص برای او آورده می‌شود.
مفهوم اعم و اخص از مفاهیم نسبی است بنابراین یک اصطلاح اعم نسبت به مفهوم وسیع‌تر حاکم بر آن اخص است تا به « اصطلاح رأس » برسد که دیگر فوق آن مفهومی وسیع‌تر وجود نداشته باشد.
همچنین یک اصطلاح اخص نسبت به مفهوم محدودتر که تابع او است اعم است تا برسد به مفهوم اخصی که در آن رده و مقوله مفهومی خاص‌تر از او نباشد.
به اصطلاح اعمی که خود دارای اعم نباشد «اصطلاح رأس» می‌گویند. این اصطلاح در رأس رده‌ی سلسله مراتبی قرار می‌گیرد.
گاهی ممکن است اصطلاح رأس و اصطلاح اعم یکی باشند و آن زمانی است که اصطلاح اخصی که به کار رفته آن قدر به رأس هرم سلسله مراتب نزدیک باشد که تنها اعمی را که می‌توان برایش در نظر گرفت همان اصطلاح رأس است، چون در سلسله‌ای نظام‌دار هیچ اصطلاحی بدون اعم نمی‌تواند باشد.

۲.۱۱ - اصطلاح مرجح و اصطلاح نامرجح

از میان اصطلاحات مترادف و شبه مترادف دریک علم، اصطلاحی که برای نشان دادن یک مفهوم برگزیده شده وسایر اصطلاحات به آن ارجاع داده میشود اصطلاح مرجح نامیده می‌شود و سایراصطلاحات را نامرجح میگویند. اصطلاح مرجح در نمایه سازی، «توصیفگر» نامیده می‌شود.

۲.۱۲ - واژه‌های مشترک

واژه‌هایی که در همه یا بسیاری از علوم مفهومی یک سان داشته و به منظور پشتیبانی از اصطلاح‌نامه در امر بازیابی و نمایش مندرجات متن در نمایه‌سازی به کار گرفته می‌شوند،«واژه‌ های‌مشترک یا چک لیستی» نامیده می‌شود. مانند: تعریف ، اقسام ، نقد ، دیدگاه ، شرایط ، آثار و....
«واژه‌ی مشترک» مفهوم خاص از یک علم را به طور مستقل افاده نمی‌کند و برای رساندن بار اطلاعاتی خاص لازم است که با یک اصطلاح ترکیب شود مانند: تعریف استصحاب .
شاخصه‌های اصلی واژه‌های مشترک عبارت است از:
۱ در همه یا بسیاری از علوم مفهومی یک سان دارند؛
۲ واژگان کمکی هستند که به صورت پسوند یا پیشوند با اصطلاحات یک علم توسط نمایه‌سازان ترکیب می‌شوند تا بار معنایی متن را رساتر ارائه کنند؛
۳ در دانشی خاص به عنوان اصطلاح به شمار نیایند چه به صورت واژه‌ی ترکیبی و یا اصطلاح بسیط .
این ویژگی دو مورد را از شمول «واژه‌ی مشترک» خارج می‌کند:
الف مواردی که از «واژه‌ی مشترک» بحث مفهومی شده مانند «تعریف» در مبحث معرف و حجت منطق که ازآن بحث مفهومی می‌شود یک اصطلاح منطقی است و در جایی که از «تعریف» به عنوان یکی از مصادیق تعریف سخن به میان می‌آید «واژه‌ی مشترک» به شمار می‌آید. مانند: تعریف قیاس .
اصطلاح‌نامه نگار باید هر یک از دو مورد را با آوردن یادداشت دامنه به کاربران توجّه دهد.
ب موردی که «واژه‌ی مشترک» با واژه‌ای دیگر ترکیب یافته و مجموعاً مفهوم خاص از یک علمی را بیان کنند، مانند « برهان صدیقین» که این ترکیب به عنوان یک اصطلاح پذیرفته شده است هر چند که برهان به تنهایی «واژه‌ی مشترک» است.
۴ در علمی خاص به صورت رده‌ای با زیر مجموعه نباشند. در مواردی که «واژه‌ی مشترک» به صورت ترکیب با اصطلاح دیگر به عنوان یک رده با زیر مجموعه‌ی بیش‌تر از یک اصطلاح، اصطلاحاتی از یک علم را تحت پوشش قرار می‌دهد، باز در حکم اصطلاح است و در اصطلاح‌نامه وارد می‌شود.
مانند:« آثار تقوی » در علم اخلاق یا « شرایط بیع » و « شرایط قاضی» در علم فقه .

۲.۱۲.۱ - تبصره

در مواردی که یک اصطلاح با واژه‌ی چک لیستی اشتراک لفظی داشته باشد بر اصطلاح‌نامه نگار لازم است علاوه بر ثبت در واژه‌های چک لیستی، آن را به اعتبارمعنای اصطلاحی در زمره‌ی اصطلاحات علم مربوط هم وارد نماید.مانند« احکام » که مشترک لفظی است بین دو معنا:
۱ به معنای « اعتبار شارع » یا « خطاب شارع » که در این صورت به عنوان اصطلاح علم « فقه » و « اصول فقه » مطرح است؛
۲ به معنای «آثار، ویژگی‌ها و فروعات» که در این صورت واژه مشترک است.
در این موارد بر اصطلاح‌نامه نگار لازم است که احکام به معنای اوّل را در زمره‌ی اصطلاحات علم «فقه» یا «اصول فقه» وارد نماید و احکام به معنای دوم را در ردیف واژه‌های مشترک درج نماید و با آوردن یادداشت دامنه مطلب را به کاربران گوشزد نماید.

۲.۱۳ - رابطه پیشینی و رابطه پسینی

رابطه‌ی پیشینی یا اصطلاح‌نامه‌ای ما بین اصطلاحاتی است که منطق و عرف آن‌ها را مرتبط می‌داند و هیچ گونه وابستگی به مدرک و سند خاصی ندارد و در حقیقت پیوندی است که عقلاً یا عرفا بین مفاهیم اصطلاحات یک علم ایجاد می‌شود.
رابطه پسینی ناظر به اصطلاحاتی است که میان آنها پیوند و رابطه‌ی معنا شناختی و همیشه صادق در نظر عرف و عقل وجود ندارد و پیوند این‌ها بدین خاطر است که در سند خاص بین آن‌ها پیوند برقرار شده است.
مثلاً نمایه‌سازی که به موضوعی در باب « قرآن و احوال مؤمنان در عالم قیامت» می‌پردازد ممکن است سه اصطلاح « قرآن »، « مؤمنان » و « عالم قیامت » را برای مدرک تعیین کند. رابطه‌ی این اصطلاحات با یکدیگر به مدرک و سند بستگی دارد ومجموعاً موضوع مدرک را خلاصه می‌کنند و به تبع مدارک متنوع ممکن است متفاوت شوند. چرا که میان این اصطلاحات پیوند و رابطه‌ی معنا شناختی و همیشه صادق در نظر عرف و عقل وجود ندارد و پیوند این‌ها بدین خاطر است که در سند خاص بین آن‌ها پیوند برقرار شده است. اما«قرآن» با اصطلاح عام‌تری مانند «کتاب آسمانی» و نیز اصطلاح خاص‌تری همانند « سوره‌های قرآن » در نظر عقل و عرف مرتبط است و همچنین «مؤمنان» با اصطلاح فراتری چون « مکلفین » و نیز با اصطلاح فروتری همانند « مؤمن متقی » در نظر عقل مرتبط است و اصطلاح «عالم قیامت» هم با اصطلاح اعمی چون « عالم آخرت » عقلا در ارتباط است.

۲.۱۳.۱ - تذکر

از میان انواع مختلف روابط اصطلاح‌نامه‌ای، رابطه ترادف حقیقی، و اعم و اخص، و وابستگی تداعی معانی، از مصادیق رابطه پیشین بوده، و رابطه شبه ترادف، و وابستگی متنی، از مصادیق رابطه پسین می‌باشند.


سه قسم رابطه بین اصطلاحات در اصطلاح‌نامه وجود دارد:

۳.۱ - رابطه هم ارز (رابطه ترجیحی)

اصطلاحات هم ارز، اصطلاحاتی هستند که درعرف اصطلاح‌نامه‌ای به یک مفهوم اشاره دارند و شامل دو گروه از اصطلاحات می‌شوند:

۳.۱.۱ - مترادف‌ها

اصطلاحاتی هستند که معنای آن‌ها در عبارات از تمام جهات یک‌سان است، به گونه‌ای که بشود آن‌ها را بجای یکدیگر برای ارائه مفهوم واحد به کار برد.
برخی از مترادف‌هایی که معمولاً با آن‌ها روبرو می‌شویم:
اصطلاحاتی که از لحاظ زبان‌شناسی ریشه‌های متفاوت دارند؛
مانند:حریق: آتش‌سوزی
نام‌های رایج و نام‌های علمی؛
مانند:جوهر لیمو: اسید سیتریک
نام‌های متفاوت برای مفاهیم نو؛
مانند: جامعه ستیزی : جامعه‌گریزی
املاهای متفاوت از قبیل صورت‌های مختلف یک ریشه یا جمع‌های بی‌قاعده؛
مانند: اتاق: اطاق
مدرسه‌ها: مدارس
اصطلاحات جاری و متداول در مقابل اصطلاحات کهنه و نامقبول؛
مانند:هواپیما:طیاره
دادگستری : عدلیه
اصطلاحاتی که از فرهنگ‌های متفاوت که دارای زبانی مشترک هستند اخذ شده باشد؛
مانند:میدان:فلکه
اختصارات و نام‌های کامل.
مانند:هما: هواپیمایی ملّی ایران
بسمله : بسم اللّه الرحمن الرّحیم
«اختصارات و آغازه‌ها را نباید به عنوان اصطلاحات مرجح به کار برد مگر این که به طور گسترده مورد استفاده قرار گیرند و از شکل کامل معروف‌تر و متداول‌تر باشند»؛
مانند:هما هواپیمایی ملّی ایران
بج:هواپیمایی ملّی ایران بک:هما
هر گاه صورت مفرد و جمع کلمات به لحاظ الفبایی بقدری متفاوت باشند که بین آن‌ها در ردیف الفبایی اصطلاح‌نامه اصطلاحات دیگری فاصله شود شکل غیر مرجح از آن دو به شکل مرجح ارجاع داده می‌شود؛
مانند:احزاب حزب
بج:حزب بک:احزاب
واژه‌های عاریتی و ترجمه‌ی آن‌ها؛ واژه‌ی عاریتی اصطلاحی است که از سایر زبان‌ها گرفته شده و به عنوان اصطلاح ابداعی جدید پذیرفته شده این گونه اصطلاحات اگر استعمالشان تداول پیدا کرده باشد در اصطلاح‌نامه آورده می‌شود و اگر این واژه و ترجمه‌ی آن هر دو در اصطلاح‌نامه موجود است، در صورتی که واژه‌ی عاریتی ازمقبولیت بیش‌تری برخوردار است ترجمه‌ آن به عنوان اصطلاح نامرجح آورده شود و اگر ترجمه متداول‌ترباشد باید آن را مرجح دانست. در هر دو صورت رابطه‌ی دو سویه بین آن‌ها برقرار می‌شود؛
مانند: سوسیالیسم : جامعه‌گرایی
اسم‌های عام و نام‌های تجارتی؛ کالایی که نام تجارتی مشخص دارد و اسم عامی نیز برای آن وجود دارد باید نام تجارتی را به عنوان اصطلاح مرجح پذیرفت مگر این که اسم عام از تداول بیش‌تری برخوردار باشد؛
مانند:دستمال کاغذی:کلینکس
اسم مکان ؛ گاهی نام کشورها و مناطق جغرافیایی در زبان‌های مختلف متفاوت است حتی در یک زبان هم ممکن است متفاوت باشد؛
مانند:شهر ری : شاه عبدالعظیم ( شهر )
به طور کلی نامی که معروف‌تر و متداول‌تر است به عنوان اصطلاح مرجح آورده شود. در شرایط مساوی نام رسمی بر نام رایج ترجیح دارد به هر صورت ارجاعات دو سویه بین صورت‌های مرجح و نامرجح ضروری است؛
مانند:شهر ری شاه عبدالعظیم (شهر)
بج:شاه عبدالعظیم (شهر)بک:شهر ری
در این گونه موارد و موارد مشابه مترادف‌ها بایستی در اصطلاح‌نامه آورده شوند و اصطلاحی که در هر علمی معروف ‌تر و متداول‌تر است به عنوان اصطلاح مرجح و بقیه به آن ارجاع داده شوند.
برای برقراری رابطه‌ی هم ارز میان اصطلاحات مرجح و نا مرجح و نشان دادن رابطه‌ دو سویه معمولا ازعلامت‌های:
بک:(بکار ببرید) قبل از اصطلاح مرجح استفاده می‌شود؛
بج:(بکار برید بجای) قبل از اصطلاح نامرجح استفاده می‌شود؛
مانند: حجت موصل تصدیقی
بج:موصل تصدیقی بک:حجت

۳.۱.۲ - شبه مترادف‌ها

اصطلاحاتی هستند که معنای آن‌ها عموماً و در تداول عام متفاوت است ولی از آنجا که اطلاعات این اصطلاحات عمدتا در منابع در یک جا ذکر می‌شود برای هدف‌های نمایه‌سازی به عنوان مترادف از آن‌ها استفاده می‌شود.
میزان استفاده از شبه مترادف‌ها تا حدود زیادی بستگی به زمینه موضوع اصطلاح‌نامه دارد. شبه مترادف‌ها تنها در زمینه‌های موضوعی جنبی به کارمی‌روند.
و در اصطلاح‌نامه‌های تخصصی که به طور دقیق‌تری موضوعات تنظیم می‌شود نباید از آن‌ها برای کاهش تعداد اصطلاحات مرجح استفاده کرد. مثلاً در موضوع « خیر و شر »، و «خوف و رجا» اگر بخواهیم رابطه‌ی شبه مترادف جاری کنیم لازمه‌اش این است که «شر» یا «رجا» را به عنوان اصطلاح غیر مرجح به «خیر و شر» یا « خوف و رجا » ارجاع دهیم و این عمل در نظرمتخصصان موضوعی که به طور مستقل و تفصیلی از هر دو بحث می‌کنند پسندیده نخواهد بود.
بدین سبب استفاده از این شیوه در اصطلاح‌نامه‌های علوم اسلامی توصیه نمی‌شود مگر در بحث‌های جنبی یک موضوع.
اطلاق کلی‌تر؛ به شیوه‌ای اطلاق می‌شود که در آن نام یک رده و نام اعضای آن به عنوان مجموعه‌ای هم ارز
تلقی می‌شود (نظیر شبه مترادف‌ها) در این روش اصطلاح اعم، اصطلاح مرجح قرار می‌گیرد؛
مانند:سنگ‌ها مرمریت
بج:مرمریت بک:سنگ‌ها
گرانیت گرانیت
و غیره بک:سنگ‌ها
از این شیوه باید پرهیز کرد مگر در باب اصطلاحاتی که قلمرو جنبی زمینه موضوعی اصطلاح‌نامه را در برمی‌گیرند.

۳.۲ - رابطه‌ی سلسله مراتبی

این رابطه که به آن «رابطه‌ی درختی» و یا «اعم و اخص» نیز اطلاق می‌شود بیان کننده رابطه‌ اعم و اخص میان مفاهیم است.
اصطلاح اعم، معرف یک رده یا کل است و حال آن که اصطلاح اخص اشاره به اعضا یا اجزای آن دارد.
این رابطه با آن که برای تعیین نسبت اعم و اخص به کار می‌رود ولی می‌تواند در مرحله بازیابی وسیله‌ی مناسبی برای گسترش و یا کاهش جستجو برای محققان باشد.
برای ارجاعات دو سویه از اختصارات زیر استفاده می‌شود:
ا.ع:(یعنی اصطلاحات اعم ) این علامت پیش از اصطلاح اعم (حاکم) قرار می‌گیرد،
ا.خ:(یعنی اصطلاح اخص ) این علامت پیش از اصطلاح اخص (تابع) قرار می‌گیرد؛
مانند:نمازهای یومیه نمازهای واجب
ا.ع: نمازهای واجب ا.خ: نمازهای یومیه

۳.۲.۱ - معیار اعم و اخص در اصطلاح‌نامه

عام و خاص در اصطلاح‌نامه بسیار وسیع‌تر از عام و خاصی است که در علم اصول فقه و منطق مصطلح است.
عام و خاص در اصطلاح‌نامه شامل عام و خاص ، و مطلق و مقید (در اصول فقهجنس و نوع ، کل و جزء و کلی و جزئی (در منطق ) می‌شود.
معیار و ملاک اعم و اخص بودن در این جا همان شمول و فراگیری است. به عبارت دیگر منظور از عام وخاص همان معنای متداول عرفی و لغوی آن است، که عام عبارت است از شمول و فراگیری مفهوم لفظ نسبت به تمام مفاهیمی که می‌توانند تحت معنای آن قرار گیرند و خاص در مقابل آن است.

۳.۲.۲ - انواع رابطه‌ی سلسله مراتبی

رابطه‌ی سلسله مراتبی، خود بر سه قسم است:

۳.۲.۲.۱ - رابطه‌ی جنس و نوع

که معنای وسیع‌تر نقش اعم و مفهوم ضیق‌تر نقش اخص را بر عهده می‌گیرند مراد از جنس و نوع در اصطلاح‌نامه نیز وسیع‌تر از جنس و نوع در منطق است و شامل نوع و صنف، جنس و صنف، صنف اعم و صنف اخص، مطلق و مقید، وعام و خاص(غیرازجزئی حقیقی) و آنچه به منزله جنس و نوع و صنف است هم می‌شود.
مانند:انسان بیع
ا.خ:انسان سیاه پوست ا.خ:بیع نقد
انسان سفید پوست بیع نسیه
در صورت لزوم رابطه‌ی جنس و نوع را می‌توان با اختصارات زیر نشان داد:
ا.ع.ج = اصطلاح اعم (جنس و نوع)
ا.خ.ج = اصطلاح اخص (جنس و نوع)
مانند:حیوانات خشکی حیوانات
ا.ع.ج:حیوانات ا.خ.ج:حیوانات خشکی

۳.۲.۲.۲ - رابطه‌ی کل و جزء

این رابطه شامل مواردی است که جزء، نام کل را به طور ضمنی در بردارد و معمولاً می‌توان کل را به عنوان مضاف الیه جزء قرار داد. در این گونه موارد کل، نقش اصطلاح اعم، و جزء، نقش اصطلاح اخص را به عهده دارد. این گونه رابطه به طور غالب در ترکیباتی است که مجموع اجزا با یک دیگر تشکیل دهنده‌ی کل هستند، مانند:
قضیه حملیه ا.خ:محمول موضوع
شرط صدق رابطه کل و جزء این است که:
۱ با انتفای جزء، کل هم منتفی شود؛
۲ حمل کل بر جزء صحیح نباشد.
با توجه به این دو معیار، بعضی از مصادیق رابطه کل و جزء به این قرار است:
مرکب اتحادی خارج ی(مثل ترکیب جسم از ماده و صورتمرکب انضمامی صناعی (مثل ترکیب سکنجبین از سرکه و شیره )، مرکب انضمامی اعتباری(مثل ترکیب جامعه مسلمین از افراد مسلمان )، مرکب انضمامی طبیعی(مثل ترکیب انسان از اعضای مختلف)، مرکب طبیعی حقیقی (دارای صورت و فاقد نفس ، مثل ترکب آب از اکسیژن و هیدروژن، دارای صورت و قوای نباتی مثل گیاهان ، و دارای صورت و قوای حیوانی مثل حیوانات).
برخی از عناوین، بیانگر مجموعه‌ای از اجزاء یک کل است مثل « ارکان نماز » که بیانگر دسته ای از اجزاء نماز است. رابطه بین این عناوین و کل مرکب (مثل رابطه بین ارکان نماز و نماز) هم، رابطه «جزء و کل» است.
در صورت لزوم رابطه‌ی کل و جزء را می‌توان با اختصارات ذیل آورد:
ا.ع.ک = اصطلاح اعم (کل و جزء)
ا.خ.ک = اصطلاح اخص (کل و جزء)
مانند:
سوره بقره قرآن
ا.ع. ک:قرآن ا.خ.ک: سوره بقره

۳.۲.۲.۳ - رابطه‌ی موردی

این رابطه پیوند میان مفهومی عام و موردی از آن مفهوم را نشان می‌دهد.
مورد، یک رده‌ی تک عضوی است که با اسم خاص بیان می‌شود و به عبارت دیگر مورد عبارت است از تک تک اشخاص و افراد خارجی یک مفهوم؛
مانند:
مصاحف ( مفهوم عام )انسان (مفهوم عام)
ا.خ:مصحف علی (ع)(مورد)ا.خ:حسن (مورد)
علی (مورد)
معیار رابطه موردی این است که حمل مفهوم عام بر فرد خارجی صحیح باشد مثل زید و انسان، به خلاف فلان سرباز و لشکر.
در اصطلاح‌نامه، از آنجا که غالباً تفاوتی میان مفرد و جمع نیست، رابطه فرد خارجی با مفهوم عام ولو به صیغه جمع رابطه « مفهوم مصداقی » تلقی می‌گردد.

۳.۲.۳ - روابط چند سلسله مراتبی

بعضی از مفاهیم در آن واحد می‌توانند منطقاً به بیش از یک مقوله تعلق داشته باشند در این گونه موارد روابط چند سلسله مراتبی برقرار می‌شود؛
مانند: علم الهی
ا.ع: صفات ثبوتیه الهی
علم
در مثال بالا اصطلاح (علم الهی) بر اساس رابطه‌ی عام و خاص نسبت به دو اصطلاح اعم در موضع اخص قرار دارد.
در بعضی موارد رابطه‌ سلسله مراتبی ممکن است مبتنی بر روابطی باشند که منطقاً متفاوتند، در این صورت از عبارت راهنما استفاده می‌شود؛
مانند:جمجمه
ا.ع:سر
استخوان‌ها
که در این مثال پیوند مابین «استخوان‌ها» و «جمجمه» مبتنی بر رابطه‌ی جنس و نوع است (جمجمه نوعی استخوان محسوب می‌شود) و حال آن که پیوند میان «سر» و «جمجمه» مبتنی بر رابطه‌ی سلسله مراتبی کل و جزء است (جمجمه جزئی از سر است).

۳.۳ - رابطه همبسته (وابسته)

رابطه همبسته (وابسته) رابطه‌ای است میان دو اصطلاح که نه اعضای یک مجموعه مترادف هستند ونه می‌توان آن را در سلسله مراتبی قراداد که یکی اخص دیگری باشد؛ در عین حال چنان ذهناً با یکد‌یگرهمبستگی دارند که باید پیوند آن‌ها در اصطلاح‌نامه منعکس شود، چرا که در نمایه‌سازی و بازیابی دامنه‌ی جست‌وجو را گسترش می‌دهد و اطلاع از یکی بر وسعت اطلاع از دیگری می‌افزاید. رابطه‌ی وابستگی دو سویه است و با علامت اختصاری «ا.و:» «اصطلاح وابسته» نشان داده می‌شود؛
مانند:ایجاب سلب علم جهل
ا.و: سلب ا.و: ایجاب ا.و: جهل ا. و:علم
برای برقراری رابطه‌ی وابستگی ضابطه‌های ذیل لحاظ می‌شود:

۳.۳.۱ - پیوند ذهنی

اگر دو اصطلاح از نظر مفهومی چنان به هم پیوند خورده باشند که اگر یکی به ذهن آید دیگری تداعی کند؛ رابطه‌ی وابستگی بین آن دو برقرار می‌گردد.
مانند: وجود و عدم

۳.۳.۲ - پیوند بحثی

اصطلاحاتی که با هم رابطه‌ی ذهنی نزدیک ندارند ولی جای‌گاه بحثی واحدی دارند به نحوی که معمولاً یکی در ضمن بحث از دیگری طرح می‌شود؛
مانند:ایجاب و قضیه موجبه
اصطلاحاتی که از طریق وابسته به یکدیگر پیوند می‌یابند بر دو نوع هستند:
۱ اصطلاحاتی که به یک رده تعلق دارند. معمولاً اصطلاحاتی که در یک رده با توجه به لحاظ خاصی تقسیم شده‌اند به یکدیگر وابسته می‌شوند؛
مانند:الفاظ الفاظ خارجی
(به لحاظ جای‌گاه وجودی)ا.ع: الفاظ
ا.خ:الفاظ خارجی ا.و: الفاظ ذهنی
الفاظ ذهنی
۲ اصطلاحاتی که در رده‌های متفاوت قرار دارند.
بعضی از مصادیق پیوند ذهنی میان دو اصطلاح از رده‌های متفاوت، به این قرار است:
عمل و محصول آن
مانند:وضو طهارت
ا.و: طهارت ا.و: وضو
زمینه بررسی و پدیده مورد بررسی
مانند:انسان‌شناسی انسان
ا.و:انسان ا.و: انسان‌شناسی
عمل و فاعل آن
مانند:صلات مصلّی
ا.و: مصلّی ا.و: صلات
عمل و مفعول آن
مانند:دعوی مدعی علیه
ا.و:مدعی علیه ا.و:دعوی
شی‌ء و کار برد آن
مانند:آب آشامیدن آب
ا.و:آشامیدن آب ا.و:آب
مفاهیمی که وابستگی علّی دارند
مانند: ارتدادکفر
ا.و: کفر ا.و: ارتداد
مادّه و شی‌ای که از آن ساخته شده
مانند:شراب آب انگور
ا.و: آب انگور ا.و: شراب
مفاهیم در رابطه با ویژگی‌هایشان
مانند:مواد مخدّر اعتیاد
ا.و:اعتیاد ا.و:مواد مخدّر
مفاهیم در رابطه با ریشه‌هایشان
مانند:آیات مدنی مدینه
ا.و: مدینه ا.و: آیات مدنی
عمل و ابزار انجام آن
مانند:قتل اسلحه
ا.و: اسلحه ا.و: قتل
عبارات نامستقل و اسم‌های مندرج در آن‌ها
مانند:خوردنی‌ها آداب خوردنی‌ها
ا.و: آداب خوردنی‌ها ا.و: خوردنی‌ها
مفاهیم متضاد
مانند:خیر شر
ا.و:شر ا.و:خیر
- و موارد دیگر از قبیل:تداخل استعمالی و کاربردی(مثل قایق و کشتی که گاهی به جای یکدیگر استعمال می‌شوند)، اشتقاق تکوینی (مثل استر و قاطر ، که اوّلی از آمیزش الاغ نر و اسب ماده، و دومی از الاغ ماده و اسب نرحاصل می‌شود)، اشتقاق ادبی (مثل کفر و کافر)، فاعل و مفعول، علّت و معلول، سبب و مسبب (فعل و نتیجه)، فعل و اثر، فعل و جزا، فاعل و ابزار یا آثار یا نتیجه یا جزا، مصادیق اعراض نسبی (شامل نسبت‌های:اضافه، متی، این، انفعال، فعل و جده)و مصادیق اقسام تقابل( تضاد ، عدم و ملکه ، تضایف ، تناقض )، « مضاف و مضاف الیه » با مضاف الیه.

۳.۴ - روابط بین مقوله‌ای

برای پرهیزاز ابهام و به منظوربرقراری روابط معنایی کامل‌تر در اصطلاح‌نامه استفاده از امور ذیل اهمیت زیادی دارد:

۳.۴.۱ - توضیحگر

توضیحگر (عبارت توضیحی)، عبارتی است که درون پرانتز و بعد از اصطلاح می‌آید و نقش آن، تمایز معانی مشترکات لفظی است.
مانند: قیاس (اصول) ، شیر (غذا)
قیاس (منطق) ، شیر (حیوان)
مشترکات لفظی یا کلمات چند معنایی، به کلماتی با املا و حروف یکسان و معانی متفاوت اطلاق می‌شود.
توضیحگر بخش جدایی‌ناپذیر اصطلاح است و کلمات متشابه همراه توضیحگر مجموعاً یک اصطلاح تلقی می‌شود.
- توضیحگر حتی الامکان باید گویا باشد، و در صورت عدم امکان، به اجمال آن بسنده، و ابهام آن از طریق یادداشت دامنه برطرف می‌شود.

۳.۴.۲ - یادداشت دامنه

یادداشت دامنه توضیح مختصری است در بیان چگونگی کاربرد اصطلاح درنمایه‌سازی، که گاهی ممکن است تا حدّ یک تعریف کامل باشد.
اطلاعاتی را که می‌توان از طریق یادداشت دامنه ارائه داد عبارتند از:
الف رفع هر گونه ابهام معنایی اصطلاح؛
ب- توسعه یا تضییق دایره مفهومی اصطلاح؛
ج- تاریخی که اصطلاح پذیرفته شده یا دامنه‌ی آن مورد تجدید نظر قرار گرفته است؛
د- مأخذ اصطلاح، به ویژه در باب واژه‌های نو؛ یعنی اصطلاحاتی که به تازگی ابداع شده و نمایشگر مفاهیمی جدید هستند؛
ه -تاریخچه، وجه تسمیه، وجه ترجیح، معنای اصطلاح نامأنوس، دستور العمل‌های فنّی برای کاربران و نمایه سازان، بیان وجه حصر موارد اخص (مثلاً:با توجه به مبنای مشهور، یا فلان مکتب) و...

۳.۴.۳ - عبارت راهنما

عبارت راهنما (چهریزه) همان لحاظ تقسیم است که اساس منطقی تقسیمات یک موضوع و جهت و جنبه تقسیم آن را نشان می‌دهد تا طرح ریزی بخش نظام یافته اصطلاح‌نامه را سهولت بخشد.
مانند: عرض
(به لحاظ ظرف تحقق)
عرض خارجی
عرض ذهنی




۴.۱ - نمایش الفبایی

دراین نوع نمایش کلیه‌ اصطلاحات نمایه‌ای خواه مرجح یا نامرجح، به صورت الفبایی و به شیوه ذیل تنظیم می‌گردند:
اصطلاح
ادله
ی. د:یادداشت دامنه
مراد ادله احکام (مقابل اصول عملیه ) می‌باشد
بج:اصطلاح نامرجح
ادله اجتهادی ، ادله محرزه ، دلیل محرز و...
ا. ر:اصطلاح رأس
اصول فقه
ا. ع:اصطلاح اعم
اصول فقه
ا.خ:اصطلاح اخص
ادله اربعه، ادله اوّلی، ادله ثانوی و...
ا.و:اصطلاح وابسته
حجیت ، طریقیت ، قواعد و...
تذکر:با ارجاع اصطلاح نامرجح به اصطلاح مرجح اطلاعات مربوط به آن را از طریق اصطلاح مرجح می‌یابیم.
ساده‌ترین شیوه برای تدوین اصطلاح‌نامه روش الفبایی است. ولی به لحاظ این که در یک اصطلاح‌نامه الفبایی نمی‌توان کلیه‌ی اصطلاحات اعم و اخص را که تشکیل یک سلسله مراتب می‌دهند در یک جا قرار داد و روابط معنایی و رده‌ای میان مجموعه واژه‌های هر بخش را بیان کرد، تبعیت از «روش نظام یافته» برای ایجاد روابط نظام‌دار میان اصطلاحات، اولویت و ترجیح دارد.

۴.۲ - نمایش نظام یافته

در روش نظام یافته، واژه‌ها به عنوان یک مجموعه‌ی ساخت‌دار و منسجم در نظر گرفته می‌شوند و از طریق روابط قیاسی و منطقی موجود بین واژه‌ها سعی می‌شود یک تصویر متجانس و زنجیره‌ای از گروه‌های مختلف واژه‌ها (و در عین حال از جهت معنایی مرتبط) به دست داده شود به ترتیبی که هر واژه سر نخی باشد برای جست‌وجوی واژه‌هایی که در مجموعه از حیث معنایی ارتباط دارند.
- در بخش نظام‌یافته یادداشت دامنه، اصطلاحات معادل (مترادف) و اصطلاحات وابسته (همبسته) ذکر میشود و اصطلاحات اعم و اخص از طریق موضع هر اصطلاح در سلسله مراتب آن و میزان تورفتگی در ردیف‌ها نشان داده می‌شود.
عبارت راهنما در بخش نظام یافته آورده می‌شود تا اساس منطقی تقسیمات یک موضوع و جهت تقسیم آن را نشان دهد.

۴.۳ - نمایش ترسیمی

در این نوع از نمایش اصطلاح‌نامه فقط ساختار سلسله مراتب اصطلاحات تنظیم می‌شود و برای محققان ومراجعه کنندگانی که فقط ترسیمی از اصطلاحات اعم و اخص را می‌جویند مفید است. در روش ترسیمی اعم و اخص‌ها همراه با لحاظ تقسیم ذکر می‌شوند، ولی واژه‌های مترادف (بج‌ها) و وابسته و یادداشت دامنه ذکر نمی‌شود.


برخی از اطلاعات فرعی را که همراه اصطلاح می‌آیند می‌توان با علایم و اختصارات نشان داد که معمولا پس از اصطلاحات قرار می‌گیرند:

۵.۱ - یادداشت دامنه

ی. د:(SN)؛ یادداشتی که پس از یک اصطلاح می‌آید و معنای خاص و کاربردی آن را در یک زبان نمایه‌ای نشان می‌دهد.

۵.۲ - روابط هم ارز

بج:(UF)( به کار برید بجای):اصطلاح بعد از آن، مترادف یا شبه مترادفی نامرجح است.
بک:(USE)( به کار برید):اصطلاح بعد از آن، اصطلاحی مرجح است که از میان مترادف‌ها انتخاب شده است وجوینده، اطلاعات مورد نیاز خویش را باید در زیر بخش آن اصطلاح، به دست آورد.

۵.۳ - روابط سلسله مراتبی

ا. ر:(TT) اصطلاح رأس :
اصطلاح بعد از این علامت، نام عام‌ترین رده‌ای است که اصطلاحات خاص مورد نظر، به آن تعلق دارد (این علامت اختصاری‌گاه در بخش الفبایی اصطلاح‌نامه به کار می‌رود)
ا.ع:(BT) اصطلاح اعم :
اصطلاح پس از این علامت اختصاری، مفهومی با بار معنایی وسیع‌تر را نشان می‌دهد.
ا.خ:(NT) اصطلاح اخص :
اصطلاح پس از این علامت اختصاری، مفهومی با بار معنایی محدودتر را نشان می‌دهد.

۵.۴ - رابطه همبسته

ا.و:(RT) اصطلاح وابسته :
اصطلاح پس از این علامت با اصطلاح مدخل همبستگی دارد ولی مترادف، شبه مترادف، اعم یا اخص آن نیست.


اصطلاح‌نامه شیوه‌نامه‌ی اجرایی باید داشته باشد که طبق آن شیوه‌نامه باید تدوین شود.

۶.۱ - شناسایی منابع

شناسایی منابع و مآخذ از راه‌های زیر ممکن است:
رجوع به کتاب‌هایی که در زمینه کتاب‌شناسی موضوعی اصطلاح‌نامه نوشته شده؛
رجوع به کتاب‌خانه‌های تخصصی و عمومی؛
رجوع به بانک‌های اطلاعاتی و سیستم‌های اطلاع ‌رسانی؛
راهنمایی اساتید فن به خصوص اساتید مشاور.
یادآوری:منبع یا سند به چیزی گفته می‌شود که حاوی اطلاعات مفید و معتبر در خصوص یک علم باشد.

۶.۲ - منابع و مآخذ اصطلاح‌نامه

اصطلاح‌نامه‌های موجود در آن رشته‌ی علمی یا رشته‌های وابسته؛
واژه‌نامه‌های تخصصی ؛
دانش‌نامه‌ها و موسوعه‌ها ؛
کتاب‌هایی که شامل چند رشته‌ علمی و یا بخش‌هایی از آن می‌گردد؛
مانند:« شفا »ی بوعلی ، «الرسائل» امام خمینی ؛
کتاب‌هایی که دوره‌ی کامل علم را در بر می‌گیرند؛
مانند:« جواهر الکلام »
کتاب‌هایی که تنها در برگیرنده‌ بخش خاصی از یک علم هستند؛
مانند:« الاسس المنطقیه للاستقراء » محمدباقر صدر
پایان‌نامه‌ها و رساله‌های تخصصی؛
مقالات و مجلات تخصصی ؛
فیلم ، سی‌دی ، نوار صوت ، سخنرانی ، جلسه درس و مصاحبه .

۶.۳ - طبقه‌بندی منابع

در طبقه‌بندی منابع، گزینه‌های ذیل مورد نظر قرار می‌گیرد:
از حیث اعتبار منابع (دست اول یا دست دوم)؛
ادوار مختلف علم ( قدما ، متأخرین ، معاصر
شیعی یا سنی؛
درسی یا غیر درسی؛
مقارن یا غیر مقارن؛
متن، شرح، تعلیقه یا حواشی.
یادآوری:انتخاب منابع و طبقه‌بندی آن‌ها باید با نظارت استاد مشاور باشد و نسخه‌ای از آن به شورای علمی ارائه گردد.

۶.۴ - کد گذاری منابع

کد گذاری و نصب بر چسب به منظور سرعت کار و بالا بردن ضریب امنیت انجام می‌پذیرد.
کد گذاری با عدد یا حروف و یا تلفیقی از آن دو می‌تواند صورت گیرد. به عنوان نمونه کد گذاری با عدد به شکل زیر است:
کد گروه:ابتدا از سمت چپ کدی که به گروه اختصاص دارد نوشته می‌شود؛
کد کتاب:بعد از کد گروه با فاصله ممیّز کد کتاب آورده می‌شود؛
شماره‌ی جلد کتاب:در صورت چند جلدی بودن بعد از کد کتاب با فاصله ممیّز شماره‌ی جلد کتاب قرار می‌گیرد.
مانند: ۴۰/۱۰۵ /۸
شماره‌ی جلد کد کتاب کد گروه

۶.۵ - تهیه‌ی شناسنامه‌ی منابع

شناسنامه‌ی اسناد شامل نام اثر، نوع اثر، زبان اثر، موضوع اثر، نام صاحب اثر، ملیت صاحب اثر، مترجم، محقق،ناشر، نوبت و سال چاپ و تعداد مجلدات،طبق فرم شناسنامه‌ی کتاب است.

۶.۶ - تهیه‌ی طرح ابتدایی و تعیین رده‌های اصلی

«گروه پروژه» طرح‌های جامع و نمودارهای کاملی را در رده‌های اصلی به ترتیب اولویت پیش‌نهاد می‌دهد؛
طرح‌های پیش‌نهادی گروه به استاد مشاور جهت اظهار نظر کتبی ارائه میشود؛
شورای علمی پس از بررسی طرح‌ها و نظرات استاد مشاور در مورد رده‌های اصلی اعلام نظر می‌کند؛
طرح‌ها و نمودارها گام به گام در حین عمل تهذیب و تکمیل می‌گردد و در پایان شکل واقعی خود را در چار چوب محتوای حوزه‌ی علمی اصطلاح‌نامه پیدا خواهد کرد و هر اصطلاحی روابط سلسله مراتبی خود را به دست خواهد آورد.

۶.۷ - روش تدوین اصطلاح‌نامه

در تصویب اصطلاح و تدوین اصطلاح‌نامه دو روش کاربردی وجود دارد:

۶.۷.۱ - روش قیاسی

در اجرای این روش، اصطلاحات طی مرحله مقدماتی نمایه‌سازی، از مدارک استخراج می‌گردد؛ ولی وقتی تا به تعداد کافی اصطلاح گردآوری نشده هیچ‌گونه کوششی برای کنترل واژگان به عمل نمی‌آید و روابط ما بین اصطلاحات تعیین نمی‌شود. پس از این مرحله کلیه اصطلاحات توسط گروهی ازمتخصصان، که ترجیحاً ترکیبی از نمایه سازان و متخصصان موضوعی هستند بررسی می‌گردد. این افراد نخست به تعیین اصطلاحاتی می‌پردازند که نمایشگر عام‌ترین مقولات هستند و سپس بقیه‌ی اصطلاحات را بر اساس روابط منطقی آن‌ها، در این مقولات جای می‌دهند. بدین ترتیب، ساخت مقوله‌ها از عام به خاص پیش می‌رود. کنترل واژگان در مرحله‌ای صورت می‌گیرد که مقوله‌ها تعیین شده باشند.

۶.۷.۲ - روش استقرائی

در روش استقرائی، اصطلاحات جدید بعد از گزینش از مدارک و کنترل برای ورود به اصطلاح‌نامه پذیرفته می‌شوند. کنترل واژگان از آغاز صورت می‌گیرد و هر اصطلاح بمحض ورود، عضوی از یک یا چند مقوله عام‌تری تلقی می‌گردد که در مرحله مقدماتی به طور موقت ایجاد شده است. بنابراین، اصطلاح‌نامه از خاص به عام پیش می‌رود.
یاد آوری:در اصطلاح‌نامه علوم اسلامی از روش قیاسی بیش‌تر استفاده می‌شود هر چند در مواردی ممکن است از هر دو روش استفاده شود؛ مثلاً در مرحله مقدماتی و تصویب ابتدایی از روش استقرائی استفاده کرد و در مرحله نهایی روش قیاسی را به کار برد.

۶.۸ - مراحل اخذ اصطلاح

اخد اصطلاح (شیوه‌ی گردآوری ‌اصطلاح) از متن حداقل دارای سه مرحله است:

۶.۸.۱ - آشنایی با مدرک

اولین قدم در تهیه‌ی فهرستی مناسب از اصطلاحات یک مدرک، آشنایی با سند است اصطلاح‌نامه نویس باید از محتوا و ساختار مدرک اطلاع داشته باشد.و برای تشخیص اطلاعات مدرک موارد زیر را بررسی کند:
عنوان، چکیده، مقدمه، پیشگفتار، فهرست مندرجات، شرح روش کار، بحث، نتایج، منابع و مأخذ و...
بررسی کلمات کلیدی از اول پاراگراف‌ها و عناوین فصول و قسمت‌های نتیجه‌گیری، کلمات ته کلامی مانند بنابراین، بدین سبب و....

۶.۸.۲ - تحلیل مفاهیم مدرک

تمام مفاهیمی را که ارزش اطلاع‌رسانی دارند و موضوع مدرک را به خوبی بیان می‌کنند به عنوان اصطلاح انتخاب کند. تعداد اصطلاحات هر مدرک به اطلاعات اساسی آن مدرک بستگی دارد.
به عنوان یک ضابطه، مفاهیم باید هر قدر که امکان دارد به طور اخص تعیین شوند مثلاً اگر مدرکی در مورد« قضاوت مقلّد » است باید همین اصطلاح به مدرک داده شود و از اختصاص اصطلاح اعم « قضاوت » به آن خودداری شود.
با این وصف از گزینش اصطلاحاتی که بار اضافی بر نظام بازیابی وارد می‌کنند و ارزش اطلاع‌رسانی ندارند پرهیز شود؛ به عبارت دیگر، در صورتی از متن، یک اصطلاح اخذ می‌شود که متن مذکور راجع به آن اصطلاح پیام معتنابهی داشته باشد، و اصطلاح مذکور، صلاحیت موضوع واقع شدن در یک قضیه منطقی را داشته باشد. مثلاً از قضیه «یبطل الصوم بالجماع» می‌توان دو اصطلاح:« مبطلات صوم » و« جماع » را اخذ کرد.

۶.۸.۳ - گزینش واژه‌ها و تبدیل آن به زبان مقید اصطلاح‌نامه‌ای

وقتی تحلیل مفاهیم تمام شد، اصطلاح‌نامه نگار شروع به گزینش واژه‌هایی می‌کند که باید در اصطلاح‌نامه بیایند. واژه‌ها به زبان مقید از میان واژه‌های معینی انتخاب می‌شوند و بعد از کنترل مترادف‌ها اصطلاحات مرجح پذیرفته می‌شوند. به این کار تبدیل مفاهیم اصلی به اصطلاح گفته می‌شود.

۶.۹ - حالت‌های مختلف یک اصطلاح در اسناد و مدارک

سند و مدرکی که اصطلاح از آن گرفته می‌شود چند گونه است:
۱ اصطلاح در مدرک به صورت ساده و بسیط وجود دارد، که به همان شکل و بدون تغییر از متن اخذ و وارد اصطلاح‌نامه می‌شود.
مانند: وجود .
۲ اصطلاح به شکل ترکیب استاندارد اصطلاح‌نامه‌ای در مدرک آمده که این هم بدون هیچ تغییری دراصطلاح‌نامه آورده می‌شود.
مانند: قضیه حملیه
۳ اصطلاح به زبان طبیعی و کنترل نشده درمتن مدرک آمده که اصطلاح نویس آن را بعد از کنترل به صورت اصطلاح استاندارد و قابل قبول اهل فن، در اصطلاح‌نامه قرار می‌دهد.
مثلاً از متن «توجد للشهرة عوامل و اسباب» اسباب شهرت گرفته می‌شود.
۴ هیچ گونه اثر لفظی از اصطلاح در اسناد و مدارک وجود ندارد (یا تاکنون یافت نشده) و بخاطر هدف‌های نمایه سازی و اصطلاح‌نامه نگاری توسط اصطلاح‌نامه نویس اقدام به جعل آن می‌شود و با نشانه گذاری دراصطلاح‌نامه قرار می‌گیرد، که به آن اصطلاح جعلی (انتزاعی) گفته می‌شود.

۶.۱۰ - موارد جعل اصطلاح

الف:ایجاد مقوله‌های اصلی؛
ب:در مواردی که مفهومی در یک یا چند صفحه و یا پاراگراف بیان شده ولی قالبی که بتواند اصطلاح بیان کننده آن مفهوم باشد وجود ندارد اما به هر حال باید مطلب در شکل اصطلاحی قرار گیرد.
در این صورت ضمن این که باید با احتیاط عمل شود، تدوین کنندگان اصطلاح‌نامه می‌توانند قالبی را برای بیان آن مفهوم جعل کرده و با علامت ستارهجلو این گونه اصطلاحات آن‌ها را در اصطلاح‌نامه بیاورند و در مقدمه‌ی اصطلاح‌نامه به این موضوع اشاره شودکه اصطلاحاتی که جلو آن‌ها ستاره قرار گرفته جعلی است.
ج:در متنی که به مطلبی پرداخته شده و تصوراً دارای شقوقی هست، ولی در این عبارت همه‌ی شقوق ذکرنشده است مانند « عبادت » که دوشق « عبادات خدا » و « عبادت غیر خدا » قابل تصور است، ولی د راین جا از دو شق بحث نشده است اما به شق دوم برای شکل دهی به طبقه بندی نیاز است، در صورتی می‌شود این شق غیر مذکوررا آورد که:
۱ به نوعی هر چند ضمنی از آن بحث شده باشد؛
۲ تدوین کنندگان مطمئن باشند که این اصطلاح در آینده به دست می‌آید که در این صورت اصطلاح با همان علامتمشخص شده تا در نهایت آدرس دقیق و مأخذ کاربرد آن ثبت شود.
اصطلاحاتی که در این صورت (ج) با ستاره مشخص شده است باید در پایان اصطلاح‌نامه بازنگری شوند، تا اگر مأخذ و منبع آن به دست نیامد از اصطلاح‌نامه حذف شوند.

۶.۱۱ - مراحل اجرایی اخذ و تصویب اصطلاح

فرایند اخذ تا تصویب اصطلاح را می‌توان در هفت مرحله ترسیم کرد. در این مراحل، پیشنهاد دهنده اصطلاح، کنترل کننده ابتدایی، کنترل کننده نهایی، استاد ارزیاب و شورای علمی به شرح ذیل نقش ایفا می‌کنند:

۶.۱۱.۱ - مرحله اول

پیشنهاد دهنده اصطلاح، متنرا به دقت مطالعه کرده، و پس از اخذ اصطلاح (مطابق معیار پیش گفته) و پیشنهاد رابطه (اعم از روابط اصلی و بین مقوله‌ای) متن مرتبط با اصطلاح را تقطیع کرده و در بخش تقطیع متن، به همراه آدرس درج می‌نماید. هیچ اصطلاحی نباید بدون سند و تقطیع متن بماند.

۶.۱۱.۲ - مرحله دوم

کنترل کننده ابتدایی، موارد ذیل را به عنوان محورهای کنترل، مورد بررسی قرار می‌دهد:
الف سندهای اصطلاح (اصل وجود سند، معیار اخذ اصطلاح از سند)؛
ب شکل اصطلاح و روابط پیشنهادی؛
ج یاد داشت دامنه، توضیحگر، عبارت راهنما(نیاز یا عدم نیاز به این موارد، و صحت یا عدم صحت موارد پیشنهادی)؛
د هماهنگی اصطلاحات به لحاظ فارسی عربی، و مفرد جمع، و مرجح و نامرجح؛
ه - رجوع به متن ( مأخذ اصطلاح ) جهت اطمینان از اخذ همه اصطلاحات موجود در متن.
تذکر:در محور اول و پنجم، ده درصد اسناد و متون بررسی می‌شود که در این مقدار، اگر بیست درصد اشکال داشت، مجموع کار عودت داده میشود. و در سایر محورها، همه اصطلاحات پیشنهادی مورد بررسی قرارمی‌گیرد.

۶.۱۱.۳ - مرحله سوم

کنترل کننده ابتدایی، نقایص و کاستی‌ها را با پیشنهاد دهنده اصطلاح مطرح کرده، و مواردی را که به توافق نمی‌رسند به کنترل کننده دوم (نهایی) ارجاع می‌دهد.

۶.۱۱.۴ - مرحله چهارم

کنترل کننده دوم (نهایی) در موارد اختلافی، جانب هر طرف را گرفت، به عنوان نظر نهایی تصویب می‌گردد، و اگرنظر ثالثی داشت در جلسه سه نفره (مرکب از کنترل کننده دوم و دو نفر دیگر به انتخاب مسئول گروه پروژه) تعیین تکلیف خواهد شد.

۶.۱۱.۵ - مرحله پنجم

کنترل کننده دوم(نهایی) علاوه بر این، ده درصد از مجموع کار در همه محورهای پنج گانه را کنترل می‌کند، و اگر بیست درصد از این مقدار، در محور «الف» و «هاء» مرحله دوم دارای اشکال بود، کلّ کار را با هماهنگی مسئول گروه پروژه، جهت کنترل مجدد این دو محور بر اساس ضوابط پیش گفته، به کنترل کننده ابتدایی عودت می‌دهد. و نسبت به اشکالات در سه محور دیگر، در جلسه‌ای مرکب از کنترل کننده دوم و دو نفر دیگر به انتخاب مسئولگروه پروژه تعیین تکلیف خواهد شد.

۶.۱۱.۶ - مرحله ششم

استاد ارزیاب ده درصد از اصطلاحات را در محورهای کنترل ارزیابی کرده، و نظر خودرا اعلام می‌کند.

۶.۱۱.۷ - مرحله هفتم

نظرات استاد ارزیاب در شورای علمی گروه اصطلاح‌نامه مطرح، و تصمیم‌گیری می‌شود.

۶.۱۲ - دستورالعمل‌های واژه گزینی و تصویب اصطلاح

همیشه در انتخاب واژه، خودتان را جای استفاده کننده قرار دهید قبول هر واژه در اصطلاح‌نامه باید مستند به نیازهای بالفعل و بالقوه باشد؛
در ساختن اصطلاحات مرتبط آزادانه عمل کنید و ارتباط معنایی هر یک از آن‌ها را با دیگر شاخه‌ها نشان دهید، نگذارید واژه‌ها به هر جهت روی آورند بدون آن که تکیه‌گاه معنایی درستی داشته باشند؛ هر چه رابطه‌ وابسته در اصطلاح‌نامه‌ی علمی کم‌تر به کار رفته باشد نشانگر قوت و استحکام بین مفاهیم آن علم است؛
در آوردن اصطلاح نامرجح گشاده دست باشید، و دربه کارگیری آن‌ها سخت‌گیر و خورده بین نباشید.

۶.۱۳ - روش آدرس‌نویسی

هر سند و مدرکی که در تدوین اصطلاح‌نامه استفاده می‌شود لازم است از ابتدا تا انتهای کار از نظر نوع چاپ، ناشر، و شماره‌ی صفحات یکسان باشد؛
نحوه‌ی آدرس‌نویسی:
اگر مطلب در یک صفحه از مدرک باشد به گونه‌ی زیر عمل شود؛
۹۷/۴/۱۰۵/۸
شماره‌ی صفحه شماره‌ی جلد کدکتاب کد گروه
و اگر مطلب در بیش از سه صفحه پی در پی آمده باشد در قسمت شماره‌ی صفحه داخل پرانتز صفحه شروع و صفحه پایانی با فاصله خط تیره‌آورده شود.
(۱۴ ۸)/۴/۱۰۵/۸
و اگر مطلب در چند صفحه‌ی غیر مسلسل و به صورت پراکنده آمده باشد به شکل زیر عمل شود:
۲۰ و ۱۶/۴/۱۰۵/۸
کتاب‌های دو جلدی در یک مجلد به صورت ۲۱ و... با شماره ی صفحه‌های مسلسل به شکل زیر آورده شود.
۱۲۰/۲و ۱/۱۰۱/۵
و چنانچه شماره صفحه‌های آن غیر مسلسل باشد بدین صورت آورده شود:
۱۵۰ /۲/۱۲۱/۴
کتاب‌های چند جلدی که روی جلد آن‌ها به صورت تک شماره آمده ولی داخل آن چند قسمت است و هرقسمت شماره‌ی صفحات جداگانه داشته باشد به صورت زیر آدرس داده شود:
۳۵ /۲ ۱/۱۰۹/۸
۲۰/۲ ۲/۱۰۹/۸
شماره‌ی قسمت - شماره‌ی جلد
کتابهای تک جلدی دارای چند قسمت با شماره صفحه‌های جداگانه به شکل زیر آورده شود:
۲۵/۲ /۱۷۲/۳
شماره‌ی قسمت
کتاب‌هایی که جلد اول آن‌ها چاپ شده و جلدهای دیگر هنوز منتشر نشده است همانند کتاب‌های چند جلدی عمل شود.
۱- مانند:« انسان شناسی » که مرکب از انسان و شناخت است و هر دو به عنوان اصطلاح کاربرد دارند بر خلاف « شک بدوی » که جزء دوم آن قابلیت اصطلاح بودن را مستقلاً ندارد.
۲- مانند: اصل مثبت و برهان صدیقین
۳- مثلاً در اطعمه و اشربه فقه انواع حیوانات را به عنوان این که کدام قابل خوردن است و کدام یک حرام ، بحث از حیوانات در این جا «زمینه‌ی موضوعی جنبی است» به خلاف انواع حیوانات در علم « زیست‌شناسی » که زمینه موضوع اصلی است.






جعبه ابزار