امام حسین (علیه السلام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امام حسین علیهالسلام سومین امام
شیعیان میباشد.
احکام مربوط به آن حضرت به مناسبت در بابهای
صلات و
اطعمه و
اشربه آمده است.
حسین بن علی،
امام سوم از
امامان دوازده گانه
شیعه امامیه و یکی از
چهارده معصوم میباشد. به اتفاق همه منابع، نام و نسب او حسین بن
علی بن
ابیطالب بن
عبدالمطلب بن
هاشم است. جد مادریاش
پیامبر اکرم صلیاللّه علیهوآلهوسلم، پدرش امیرمؤمنان
علی علیهالسلام و مادرش
فاطمه سلاماللّه علیها دختر رسول خداست.
پیامبر او را به نام پسر دوم
هارون ،
شَبیر ، حسین نامید.
بنابر برخی روایات، امام علی دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نامگذاری بر
پیامبر پیشی نگرفت.
بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش،
جعفر طیار ــکه در آن زمان هنوز در
حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به حسین تغییر داد.
اما بنابر روایات شیعی، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامی برای او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد.
در برخی روایات تأکید شده است که نامهای حسن و حسین از اسامی بهشتی بوده و پیش از
اسلام سابقه نداشتهاند.
کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده،
اما خصیبی
کنیهاش را نزد خاصه ابوعلی دانسته است. به امام حسین علیهالسلام القاب فراوانی نسبت داده شده که بسیاری از آنها با القاب برادرش،
امام حسن علیهالسلام، مشترک است. از القاب خاص امام، زکی، طیب، وفیّ، سید، مبارک،
نافع، الدلیل علی ذاتاللّه،
رشید، و التابع لمرضاةاللّه
بوده است.
ابن طلحه شافعی
لقب زکی را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهلالجنه را مهمترین آنها دانسته است. در پارهای از احادیث
امامان شیعه نیز امام حسین علیهالسلام با لقب شهید یا
سیدالشهداء خوانده شده است.
در برخی متون ادبی و تاریخیِ متعلق به سدههای چهارم به بعد برای امام حسین لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است،
که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهری نیافت، در خور توجه است.
در اینکه زادگاه امام حسین علیهالسلام
مدینه است، اختلافی نیست.
سال تولد او را نیز سال سوم،
چهارم،
پنجم
و ششم هجری
ذکر کردهاند. روز ولادت وی، بنابر قول مشهور، سوم
شعبان بوده است،
اما برخی، زادروز امام را آخر
ربیعالاول ،
پنجم ماه شعبان
یا یکی از نخستین شبهای ماه شعبان
نوشتهاند. بنابه روایتی، امام در غروب پنجشنبه متولد شد.
فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز،
ده ماه و بیست و دو روز
و یک سال و ده ماه
گزارش کردهاند.
پس از تولد، پیامبر همان آدابی را برای او به جا آورد که درباره
حسن بن علی انجام داده بود، مانند گفتن
اذان و
اقامه در گوش نوزاد و
عقیقه کردن. به نوشته ابن سعد،
امّ فضل (همسر
عباس بن عبدالمطلب )، به امر پیامبر، دایگی امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر
رضاعی قُثم بن عباس، که او نیز شیرخواره بود، گردید.
اما
کلینی روایاتی نقل کرده است که بنابر آنها امام حسین علیهالسلام از هیچ زنی، حتی مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام،
شیر نخورد.
امام حسین علیهالسلام در دهم
محرّمِ (روز
عاشورا ) سال ۶۱ هجری در سرزمین
نینوا (
کربلا ) در
عراق به
شهادت رسید.
روز شهادت امام را
جمعه ،
شنبه،
یکشنبه
و دوشنبه
گزارش کرده
و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمردهاند.
ابوالفرج اصفهانی
قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولی شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمی مردود شمرده است.
سن امام را به هنگام شهادت ۵۶ سال و پنج ماه،
و ۵۸ سال
ذکر کردهاند.
ابن سعد
امام حسین علیهالسلام را در زمره واپسین طبقه (طبقه پنجم) از
اصحاب رسول خدا صلیاللّهعلیهوآلهوسلم ــکه به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگی او را همراهی نکردندــ یاد کرده است. قریب به هفت سال از زندگانی امام در زمان حیات پیامبر گذشت.
پیامبر او و برادرش را بسیار گرامی میداشت، چنانکه آن دو را بر سینه خود مینشاند و در همان حال با مردم سخن میگفت
و گاهی آن دو را بر دوش خود مینهاد،
بنا به نقلی، روزی پیامبر بر بالای
منبر سخنرانی میکرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت.
اما مهمترین رخداد دوران کودکی امام، شرکت در
مباهله و معرفی او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا»
بود.
بنا به گزارشی، امام حسین علیهالسلام در کودکی به
خلیفه دوم ، که بر منبر پیامبر نشسته بود،
اعتراض کرد و خلیفه نیز
خطبه خود را نیمهکاره رها کرد و از منبر به زیر آمد.
همچنین روایت شده است که خلیفه دوم سهم
بیتالمال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را، به سبب قرابت آنان با
رسول خدا ، همانند سهم
حضرت علی علیهالسلام و اهل
بدر قرار داده بود.
در برخی منابع تاریخی از حضور امام حسین علیهالسلام به اتفاق برادرش در
فتح طبرستان به سال ۲۹ هجری یاد شده است
در زمان خلافت
عثمان ، امام حسین به هنگام
تبعید ابوذر به
ربذه ، در کنار پدر و برادرش
امام حسن او را
مشایعت کرد.
به روایتی، در شورش برضد عثمان، امام حسین، به توصیه امام علی، همراه با برادرش کوشید عثمان را از خطر محفوظ دارد
و به نقلی، در این واقعه مجروح شد
امام حسین در جنگهای دوره خلافت امامعلی نیز حضور داشت
و در
جنگ صِفّین خطبهای در
تحریض به
جهاد خواند.
همچنین امام علی، امام حسین را پس از امام حسن علیهمالسلام متولی
صدقات (
موقوفات ) خود قرار داد.
به نقلی، امام حسین به هنگام شهادت پدر، برای انجام دادن مأموریتی که علی علیهالسلام به او داده بود، در
مدائن بود و با نامه امام حسن علیهالسلام از موضوع آگاه شد.
امام حسین در مراسم
تجهیز و
خاکسپاری پدر حاضر بود.
در دوره
امامت امام حسن علیهالسلام، که حدود ده سال به طول انجامید،
امام حسین همراه و همگام برادر بود. با اینکه طبق برخی منابع تاریخی، امام حسین با واگذاری خلافت به
معاویه مخالف بود
و حتی پس از صلح امام حسن، با معاویه
بیعت نکرد،
پس از وقوع صلح به این مصالحه ملتزم بود. حتی وقتی برخی
شیعیان از او تقاضا کردند پیمان را بشکند و با معاویه بجنگد، به آنان امر کرد که تا زمان مرگ معاویه منتظر بمانند.
ابن سعد
از
امام باقر علیهالسلام روایت کرده که امام حسن و امام حسین، در
نماز به
مروان ــکه منصوب از جانب معاویه بودــ
اقتدا میکردند و حال آنکه حسین بن علی با وی برخوردهای تند داشت؛ ضمن آنکه،
تقیهای هم در کار نبود. اما این روایت با شمار زیادی حدیث در منابع
شیعه که از اقتدا به غیر معتقدان به عقاید صحیح و نیز اقتدا به شخص فاسق نهی کردهاست، سازگار نیست.
مواجهه قاطع و صریح امام با مروان به هنگام
اهانت به مادرش فاطمه سلاماللّهعلیهاسلام نیز گزارش شده است.
همچنان که در برابر
سبّ امام علی علیهالسلام از سوی امویان، بهشدت واکنش نشان میداد
(برای گزارش برخورد متفاوت امام حسن علیهالسلام به این منابع رجوع کنید.
)در کل، گزارش منابع نشان میدهد که امام حسین در زمان امامتِ امام حسن آشکارتر از برادر در برابر بنیامیه موضع میگرفت و علنآ با آنان مخالفت میکرد.
با این حال، بهرغم برخی اختلافهای ظاهری در رفتار امام حسن و امام حسین علیهماالسلام،
غیر از توضیحی که از منظر عقیده امامتِ منصوص مطرح میشود، از نظر تحلیل تاریخی نیز وحدت رویه کلی آن دو قابل اثبات است (نمونهای از این هماهنگی در مراسم خاکسپاری امام حسن گزارش شده است.
).
امام حسین پس از شهادت امام حسن علیهالسلام، با وجود افرادی که به سن از وی بزرگتر بودند، شریفترین فرد از خاندان هاشم به شمار میرفت که از احترام خاص ابن عباس به وی سخن گفته است
و در امور خویش با او
مشورت میکردند و نظر او را بر رأی دیگران ترجیح میدادند..
پس از وفات امام حسن علیهالسلام، مردم
کوفه برای قیام برضد معاویه به امام حسین علیهالسلام نامه نوشتند، اما امام ضمن آنکه مشروعیت حکومت معاویه بر مسلمانان را رد کرد و بر
جهاد با
ظالمان تأکید نمود، از قیام دوری گزید و آن را به پس از مرگ معاویه موکول کرد.
معاویه نیز از قیام امام بیم داشت و پس از شهادت امام حسن از امام خواست که از قیام بپرهیزد و امام پایبندی خود را به عهدنامه صلح به وی یادآوری کرد.
معاویه نیز به تعهد مالی سالیانه خود ادامه داد.
معاویه خود بهخوبی از میزان نفوذ امام حسین علیهالسلام در
مدینه آگاه بود، چنانکه به فردی از
قریش گفته بود هرگاه حلقهای از جمعیت در
مسجدالنبی دیدی که سخن هزلی در آن نیست، آن حلقه حسین است.
زمانی که معاویه برای یزید بیعت میگرفت، امام از معدود کسانی بود که بیعت با یزید را نپذیرفت و در خطابهای قاطع معاویه را محکوم کرد
و، برخلاف دیگر افراد
بنی هاشم ، هدیه معاویه را نیز قبول نکرد.
معاویه نیز، با توجه به جایگاه امام، به یزید توصیه کرده بود که با امام مدارا کند و در صدد بیعت گرفتن از امام نباشد.
در بیشتر منابع حدیثی و تاریخی و رجالیِ کهن از شباهت حسین بن علی به
پیامبر اکرم سخن گفته شده
و در یک روایت، امام حسین شبیهترین فرد به پیامبر وصف شده است.
بنابر روایتی دیگر از
امام علی ، آن حضرت فرزندش حسین را شبیهترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است.
امام حسین علیهالسلام سپید چهره بود.
گاه عمامهای از خز
و گاه عمامهای سیاه بر سر میگذاشت.
موی سر و محاسن خود را
خضاب مینمود.
نقش دو
انگشتری او یکی «لاالهالّااللّه، عُدَّةٌ للِقاءاللّه» و دیگری «اناللّه بالغٌ اَمْرَه» بود.
امام حسین علیهالسلام ۲۵ بار، همراه با نزدیکانش، پیاده
حج گزارد.
با مسکینان مینشست، دعوت آنان را میپذیرفت و با آنان غذا میخورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت میکرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمیکرد.
دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان که معاویه میگفت که حسین همچون پدرش علی اهل غدر و حیله نیست
و
عمرو بن عاص او را محبوبترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان میدانست.
او همواره احترام برادرش، امام حسن علیهالسلام، را پاس میداشت و در برابرش سخن نمیگفت،
چنانکه
محمد بن حنفیه با امام حسین چنین برخورد میکرد.
امام بسیار بخشنده بود و در مدینه به
جود و
کرم شناخته شده بود.
اگر سائلی از او درخواست میکرد و امام در حال نماز بود، نمازش را کوتاه میکرد و هر چه در اختیار داشت، به او میداد.
او غلامان و کنیزانش را در قبال خوشرفتاریشان آزاد میکرد. به نقلی، کنیزی را که معاویه همراه با اموال و لباسهای فراوانی برایش هدیه فرستاده بود، در ازای خواندن آیاتی از
قرآن و سرودن شعری درباره فنای
دنیا و
مرگ انسانها آزاد کرد و اموال را بدو بخشید.
حتی یکبار یکی از غلامانش کار ناشایستی کرد که درخور عقاب بود ولی چون غلام آیه «والعافین عنالناس» را خواند، او را بخشید، سپس غلام گفت : «واللّه یحبالمحسنین»، و امام او را در راه خدا آزاد کرد.
دَین اسامة بن زید را، که در بستر بیماری افتاده و از پرداختش عاجز مانده بود، از جانب او پرداخت.
بنابه روایتی، زمین و اشیایی را که به او
ارث رسیده بود، پیش از دریافت آن بخشید.
دیه مردی را در ازای پاسخ به سه پرسش بهطور کامل پرداخت و انگشتریاش را نیز بدو عطا کرد.
کرم او به حدی بود که زن و مردی
یهودی به سبب این خلق نیکوی او
مسلمان شدند.
او به آموزگار فرزندانش مال و لباس بسیار اعطا کرد و دهانش را از
دُرّ پرکرد، در حالی که میگفت این جبرانکننده
تعلیم تو نیست.
درباره
حلم امام گفتهاند که وقتی مردی شامی به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد.
گفته شده است اثر انبان آذوقهای که برای ایتام و مساکین بر پشتش حمل میکرد، در روز شهادت آشکار بود.
نص و تعیین الهی، به اعتقاد شیعه، از جمله شروط اساسی و ضروری برای اثبات
امامت هر امامی است. این نص درباه امام حسین علیهالسلام نیز به طرق مختلف وارد شده است. از آن جمله است
حدیث مشهوری از پیامبر که بر امامت حسنین دلالت دارد.
افزون بر این، احادیثی از پیامبر رسیده است که در آنها به تعداد
امامان و امامت
امام علی ،
امام حسن و امام حسین علیهمالسلام و نُه تن از فرزندان حسین بن علی تصریح شده است.
دلیل دیگر،
وصیت امام حسن درباره جانشینی امام حسین پس از وی و سفارش به محمد حنفیه به پیروی از آن حضرت است.
مفید
بر آن است که با توجه به ادله مذکور، امامت امام حسین علیهالسلام ثابت و قطعی است گرچه آن حضرت، به سبب تقیه و التزام به صلح و ترک مخاصمه (هُدْنه)، آشکارا به امامتِ خود دعوت، نکرد؛ اما پس از مرگ معاویه و اتمام دوره ترک مخاصمه، امامت را علنی کرد.
علم به جمیع شئون و معارف دین به شکل تام و کامل نیز از لوازم امامت است؛ از اینرو، امام علی علیهالسلام از او، همچنان که از امام حسن، خواست برای مردم سخنرانی کند تا بعدها قریشیان او را به نداشتن علم منسوب نکنند.
شاهد آن اقوالی از
صحابه درباره مقام علمی آن حضرت و تقاضای
افتاء از اوست.
به برخی سخنان خود امام حسین علیهالسلام درباره امامت خویش
و نیز پارهای
معجزات و
کرامات که به دست آن حضرت تحقق یافت نیز در اثبات امامت وی استناد شده است.
گفتنی است گاه در انتساب پارهای از کرامات یا فضایل یا برخی افعال، بین امام حسن و امام حسین علیهماالسلام خلاصه شده است.
در منابع حدیثی
شیعه و
سنّی مناقب و فضائلی خاص درباره امام حسین علیهالسلام، از زمان ولادت تا شهادت آن حضرت، نقل شده است. از جمله گفته شده است که دوران «حمل» وی شش ماه بود که نظیر آن پیشتر تنها درباره
عیسی بن مریم یا
یحیی بن زکریا رخ داده بود.
هنگام ولادت او
جبرئیل به همراه هزار
فرشته از آسمان فرود آمدند تا ولادتش را به پیامبر تبریک گویند
و آنگاه جبرئیل پیامبر را از شهادت وی به دست امت مسلمان و نیز تداوم امامت در نسل او آگاه کرد.
جبرئیل مشتی از خاک
کربلا را نیز برای پیامبر آورد و این
خاک بعدها نزد امّ سلمه بود و او از تغییر رنگ آن در روز
عاشورا ، از شهادت نواده پیامبر با خبر شد.
در روایات فراوانی پیامبر اصحابش را از شهادت فرزندش حسین آگاه کرده بود.
به جز پیامبر، امام علی و امام حسن علیهماالسلام نیز از ماجرای شهادت آن حضرت خبر داده بودند.
چنانکه خداوند
انبیای پیشین را از شهادت امام آگاه ساخته بود.
درباره حوادث روز عاشورا و پس از شهادت آن حضرت و نیز عقوبت کسانی که در شهادت امام دست داشتند، نیز امور معجزهآسایی نقل شده است. از جمله گفتهاند خدا در روز عاشورا چهارهزار فرشتهای را که در
جنگ بدر به یاری
پیامبر فرستاده بود، به سوی او فرود آورد و امام مخیر شد که از بین پیروزی و دیدار با پیامبر یکی را برگزیند و او ترجیح داد به لقای پیامبر نایل شود. این فرشتگان به امر خدا تا روز
قیامت بر مزارش
گریه میکنند و برای زائران
دعا و طلب
بخشش میکنند.
در منابع حدیث و تفاسیر شیعه نیز آیاتی از
قرآن درباره امام حسین علیهالسلام تأویل یا تطبیق
شده است. از جمله آیه ۱۵ سوره احقاف
که در آن از مادر بارداری سخن گفته شده است که با رنج کودک خویش را حمل میکند و با درد او را به دنیا میآورد. این آیه ناظر به
فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها دانسته شده که در دوران حمل فرزندش خبر شهادت او را از پیامبر از طریق جبرئیل شنید و غمگین شد.
همچنین
حروف مقطعه ابتدای
سوره مریم (کهیعص
) در اشاره به واقعه کربلا تأویل شده است که خداوند پس از آنکه اسامی پنج تن را به
زکریای نبی آموخت، رمزش را برای وی آشکار کرد.
گفته شده است زکریا وقتی از ماجرای شهادت امام حسین علیهالسلام آگاه شد از خداوند خواست تا فرزندی به وی عطا کند که سرنوشتی مشابه حسین داشته باشد و خداوند
یحیی را به او داد که مدت حملش شش ماه بود و همچون حسین به شهادت رسید.
همچنین آیات ۶
سوره احزاب و ۲۸
سوره زخرف در اشاره به تداوم امامت از نسل امام حسین علیهالسلام تفسیر شدهاند. برخی از آیات قرآن نیز ناظر به قیام و شهادت آن حضرت دانسته شدهاند، از جمله آیه ۷۷
سوره نساء ،
آیه ۳۳
سوره اسراء و آیات ۲۷ تا ۳۰
سوره فجر .
در منابع تاریخی و رجالیِ معتبر، برای
حسین بن علی ، پنج همسر نام برده شده است.
رَباب دختر امرئ القیس بود. ابن سعد
نسب کامل او را آورده است. پدرش، امرئالقیس،
نصرانی بود که در زمان خلافت
عمر اسلام آورد و
حضرت علی علیهالسلام از دختر او برای
امام حسین علیهالسلام
خواستگاری کرد.
حاصل این
ازدواج پسری به نام عبداللّه و دختری به نام سُکَینه بود.
رباب از جمله زنان برگزیده و ممتاز بود
و نزد امام حسین علیهالسلام قدر و منزلت بسیاری داشت
تا جایی که بنابر برخی منابع، آن حضرت در شعری علاقه عمیق خود را به او و دخترش سُکینه ابراز کرد.
رَباب در
کربلا حضور داشته است، زیرا فرزندش عبداللّه، که در کربلا
شهید شد، کودکی شیرخوار بود. بهعلاوه، طبق یک گزارش، امام حسین علیهالسلام قبل از رفتن به میدان
جنگ ، تکتک اعضای خانوادهاش را به نام صدا زد و با عبارت یا رَباب از وی نیز یاد کرد.
ابوالفرج اصفهانی
شعری از او در رثای امام حسین علیهالسلام آورده است. بعد از
شهادت امام، عدهای از بزرگان و اشراف از او خواستگاری کردند، اما او نپذیرفت.
وی در سال ۶۲ درگذشت.
نام شهربانو در منابع سِنْدیه، غزاله، سُلافه و شاه زنان نیز آمدهاست.
امام سجاد علیهالسلام فرزند اوست.
لَیلی، دختر ابیمُرَّة بن عروة بن مسعود ثَقَفی بود. در بیشتر منابع نام او به همینگونه آمده است.
مصعب بن عبداللّه
نسب کامل او و مادرش را آورده است. جد لیلی،
عروة بن مسعود ثقفی ،
صحابی رسول خدا و مادرش، میمونة، دختر
ابوسفیان بود.
از تاریخِ ازدواج امام حسین علیهالسلام با او اطلاعی در دست نیست. فقط میدانیم که علی بن حسین ، فرزند او بود.
امّ اسحاق دختر
طلحه . پدرش،
طلحة بن عبیداللّه ، از اصحاب مشهور رسول خدا و مادرش جَرباء دختر
قسامة بن حنظله بود.
امّ اسحاق نخست با
امام حسن مجتبی علیهالسلام ازدواج کرد.
امام حسن پیش از شهادت، به برادرش حسین سفارش کرده بود که با این بانو ازدواج کند.
حاصل این ازدواج دختری بهنام فاطمه بود.
اماسحاق پس از شهادت امام حسین با عبداللّه بن عبدالرحمان بن ابیبکر ازدواج کرد.
برخی منابع زنی از قبیله قُضاعه را نیز در شمار همسران امام نام بردهاند که برای امام پسری بهنام جعفر به دنیا آورد.
سِبط ابن جوزی
نام او را سُلافه و بیهقی
مَلومه ذکر کردهاند. از جزئیات زندگی وی اطلاعی در دست نیست.
در منابع تاریخی و رجالیِ معتبر، برای حسین بن علی، شش فرزند نام برده شده است.
منابع متقدم
فرزندان امام را چهار پسر و دو دختر و منابع متأخر
شش پسر و سه دختر نوشتهاند :
۱)
علیاکبر ، پسر بزرگ امام حسین، فرزند لیلی.
۲)
علیاصغر ، امام چهارم
شیعیان ، معروف به زینالعابدین و سجاد، فرزند شهربانو.
۳) عبداللّه، فرزند خردسال امام. مادرش رَباب بود. تاریخ تولد وی مشخص نیست، ولی بیشتر منابع او را به هنگام شهادت، صغیر و شیرخوار دانستهاند.
در منابع متقدم
سنّی و
شیعه نام او عبداللّه یاد شده، ولی در منابع متأخر شیعی به علیاصغر شهرت یافته است. مقتلالحسین اَخطَب خوارزم
و
مناقب آل ابیطالب ابن شهر آشوب ،
قدیمترین منابعی هستند که هنگام ذکر کیفیت شهادت فرزند خردسال امام، از او با نام علی یاد کردهاند. منابع بعدی نیز، به تبع ایشان، نام طفل شهید را علیاصغر ــو غالبآ لقب امام سجاد علیهالسلام را علی اوسط ــ آوردهاند.
این در حالی است که در این منابع در ضمن ذکر فرزندان امام حسین علیهالسلام، نام عبداللّه را نیز برشمردهاند ولی به کیفیت شهادت او اشارهای نکردهاند
. این موضوع از اختلاف منابع متقدم و متأخر در شمارش فرزندان امام حسین علیهالسلام که علی نام داشتهاند، نشئت گرفته است.
به روایت
کلینی امام حسین در واکنش به اعتراض مروان که چرا حسین بن علی دو تن از فرزندانش را علی نامیده است، اظهار کرد که حتی اگر صد پسر نیز داشته باشد دوست میدارد همه آنها را علی بنامد.
امام حسین علیهالسلام در آخرین لحظات، پیش از آنکه به میدان جنگ برود، عبداللّه را در آغوش گرفت که فردی از
قبیله بنیاسد به عبداللّه تیر زد و او را به
شهادت رساند.
نام پرتابکننده تیر
حرملة بن کاهل ذکر شده است.
امام گودالی با
شمشیر خود حفر کرد و کودک را به خاک سپرد.
۴) جعفر. مادرش زنی از
قبیله قضاعه بود. وی در زمان حیات
امام از دنیا رفت و نسلی از او باقی نماند.
۵) فاطمه، دختر بزرگ امام.
مادرش امّ اسحاق بود. تاریخ دقیق تولد فاطمه مشخص نیست، ولی چون مادرش بعد از شهادت امام حسن (۴۹ یا ۵۰) به همسری امام حسین درآمد، تولد وی بعد از این سال بوده است.
وی بانویی پرهیزکار و سخنور بود و گفتهاند سیمایش به جدهاش،
فاطمه ، دختر
رسول خدا ، شبیه بوده است.
بنابر حدیثی از
امام باقر علیهالسلام، امام حسین علیهالسلام قبل از شهادت، ودایع
امامت و وصایای مکتوب خود را به فاطمه سپرد و او بعدآ آنها را به
امام سجاد تحویل داد.
فاطمه از زنان تابعی و از راویان حدیث بوده و از پدرش و
عبداللّه بن عباس و
اسماء بنت عُمَیس ، روایت کرده است.
فاطمه نخست با
حسن مُثّنی (ابیطالب) ازدواج کرد.
او در کربلا حضور داشت و به همراه دیگر اعضای خاندان امام حسین، به
اسارت به
شام برده شد.
میان او و یزید در دربار سخنانی رد و بدل گردید.
احمد بن علی طبرسی احتجاج او با اهل
کوفه را آورده است.
فاطمه پس از درگذشت شوهرش، حسن مثنی، با
عبدالله بن
عمرو بن
عثمان بن عفان
ازدواج کرد.
پس از مرگ عبداللّه، والی
مدینه عبدالرحمان بن ضحاک از او خواستگاری کرد که نپذیرفت.
ابن حِبّان،
بدون اشاره به تاریخ دقیق، از وفات او در حدود نودسالگی سخن گفته است. ابن عساکر
نیز خبری از درگذشت وی در زمان خلافت
هشام بن عبدالملک را آورده است.
۶)
سُکَینه ، دختر کوچک امام حسین، فرزند رَباب.
به جز این شش فرزند، نام دو پسر و یک دختر دیگر در منابع متأخر دیده میشود که عبارتاند از: علیاصغر، محمد و زینب.
ابن طلحه شافعی
نیز تعداد فرزندان امام را ده تن شمرده ولی فقط از نُه تن نامبرده است. در کتابهای تاریخی از جزئیات زندگی ایشان گزارشی در دست نیست. همچنین در برخی کتابهای تذکره و مراثیِ متأخر، از دختر چهار ساله امام حسین به نام
رقیه سخن به میان آمده است.
برای
زیارت امام حسین فضیلتهای بسیاری ذکر شده و در احادیث منقول از پیامبر و
امامان شیعه بر آن تأکید بسیار گردیده است،
همچنانکه برای
تربت آن حضرت فضائل بسیاری یاد کردهاند.
از امام حسین علیهالسلام سخنان زیادی بر جای نمانده، که مهمترین علت آن، وضع خاص
جهان اسلام در آن دوره و تنگناهای شدیدی بوده که نظام حاکم اموی، هم برای
عترت پیامبر و هم برای شیعیانشان، ایجاد میکرده است. به جز خطبهها و سخنان امام در ماجرای قیام عاشورا،
برخی سخنان پراکنده از آن حضرت در متون کهن
اهل سنّت و شیعه هست، از جمله سخنان حکمتآمیزی از امام درباره اصناف خلق.
همچنین است سخن مشهور آن حضرت در تأکید بر آزادگی، خطاب به سپاه اموی هنگامی که قصد حمله به خیام امام را داشتند و آن حضرت توان مقابله نداشت، با این مضمون که اگر دین ندارید، دست کم آزاده باشید.
برخی از دعاهای امام حسین علیهالسلام در منابع کهن نقل شده است.
از مشهورترین آنها،
دعای عرفه است که متنی طولانی دارد و از ادعیه مشهور شیعه به شمار میرود و مضامین عرفانی بلندی در آن دیده میشود.
روایاتی از امام در موضوعات اعتقادی، غالبآً در منابع شیعی، نقل شده است، از جمله درباره
توحید ،
امامت ،
مناقب
اهلبیت ،
غیبت ،
ویژگیهای شیعه
و صفات
مؤمن .
پارهای مناظرات و احتجاجات نیز از آن حضرت نقل شده که مشتمل بر اثبات حقانیت و فضائل اهلبیت علیهمالسلام است.
روایاتی نیز درباره فضائل
قرآن و تفسیر پارهای آیات در شأن اهلبیت
از آن حضرت وارد شده است.
از امام حسین علیهالسلام، روایاتی در برخی
ابواب فقه نیز نقل شده است.
در موضوعات اخلاقی نیز احادیثی از امام حسین علیهالسلام نقل کردهاند.
اشعاری نیز به امام منسوب است که معروفترین آنها ابیاتی است که امام درباره محبت خود به دخترش
سکینه و مادر سکینه،
رباب ، سروده است.
همچنین شعری است که امام در آخرین روزها در بیوفایی روزگار به زبان آورده است.
امام حسین از راویان سخنان
پیامبر و پدرش
امام علی بن ابیطالب علیهالسلام و مادرش فاطمه زهرا سلاماللّه علیها است که در مجموعههای حدیثی اهل سنّت گردآمده است.
از راویان امام، فرزندان آن حضرت،
امام سجاد علیهالسلام و دخترش
فاطمه ، بیشترین روایت را از او نقل کردهاند.
بر مبنای استقصای عطاردیقوچانی
شمار راویانی که از وی حدیث نقل کردهاند، افزون بر دویست و پنجاه تناند (برای اسامی شماری از راویان امام در منابع کهن به این منابع رجوع کنید
).
طوسی ، برپایه مبنای خاص خود در کتاب
رجال ،
نام قریب به صد تن را به عنوان اصحاب آن حضرت فهرست کرده است که برخی از آنان در شمار اصحاب رسول خدا، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و امام حسن علیهمالسلام بوده و غالبآ در کربلا وی را همراهی کرده و همانجا به شهادت رسیدهان
سخنان امام حسین علیهالسلام تاکنون در چند مجموعه منتشر شده، که از آن جمله است: موسوعة کلمات الامام الحسین علیهالسلام (قم ۱۳۷۴ش)، مسند الامام الشهید ابیعبدالله الحسین بن علی علیهماالسلام (تهران ۱۳۷۶ش)، و حکمتنامه امام حسین علیهالسلام (قم ۱۳۸۵ش).
زیارت امام حسین علیه السّلام، بهویژه از نزدیک و در روزهای
عرفه،
عید فطر،
عید قربان، اوّل و نیمه
ماه رجب،
نیمه شعبان،
عاشورا و
اربعین (بیستم
ماه صفر) و
شبهای قدر مستحب است.
نیز
عزاداری و اظهار
حزن و
اندوه برای
اهل بیت علیهم السّلام، بویژه امام حسین علیه السّلام، بخصوص در
روز عاشوراو نیز
گریه کردن
برای آن حضرت
استحباب دارد و از
حرمت جزع و بیتابی در
مصیبت، جزع کردن بر آن حضرت استثنا شده است.
حائر امام حسین علیه السّلام از چهار مکانی است که
مسافر در آن جا بین تمام یا قصر خواندن نمازهای چهار رکعتی مخیر است؛ هرچند به قول
مشهور، تمام خواندن، افضل است.
سلام و درود فرستادن بر امام حسین علیه السّلام و
لعنت کردن قاتلان آن حضرت هنگام نوشیدن
آب مستحب است.
تربت امام حسین علیه السّلام
احکام ویژهای دارد، مانند جواز خوردن آن جهت
شفا.
(۱) ابن ابیالثلج، تاریخ الائمة، در مجموعة نفیسة فی تاریخ الائمة، چاپ محمود مرعشی، قم: کتابخانه آیتاللّه مرعشی نجفی، ۱۴۰۶.
(۲) ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
(۳) ابن ابیالدنیا، مکارمالاخلاق، چاپ مجدی سیدابراهیم، بولاق.
(۴) ابن ابیزینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
(۵) ابن ابیشیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۶) ابن اعثم کوفی، کتابالفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۷) ابن اعثم کوفی، کتابالفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران ۱۳۷۲ش.
(۸) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۹) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۵۷ش.
(۱۰) ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم ۱۳۶۸ش.
(۱۱) ابن بابویه، عللالشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم.
(۱۲) ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش الف.
(۱۳) ابن بابویه، کتابالخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
(۱۴) ابن بابویه، کمالالدین و تمام النعمة، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش ب.
(۱۵) ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
(۱۶) ابنحزم، المُحَلّی، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت: دارالفکر.
(۱۷) ابنحنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر.
(۱۸) ابن سعد.
(۱۹) ابن شبّه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینةالنبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، (جده) ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
(۲۰) ابن شعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلیاللّه علیهم، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
(۲۱) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ یوسف بقاعی، قم ۱۳۸۵ش.
(۲۲) ابن طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۵.
(۲۳) ابن طاووس، مقتلالحسین علیهالسلام، المسمی باللهوف فی قتلی الطفوف، قم (۱۴۱۷).
(۲۴) ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آلالرسول، چاپ ماجدبن احمد عطیه.
(۲۵) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۲۶) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
(۲۷) ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۸) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۲۹) ابن قولویه، کاملالزیارات، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
(۳۰) ابن ماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
(۳۱) ابن حِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت.
(۳۲) ابن حبیب، کتاب لمُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
(۳۳) ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۹۸۲).
(۳۴) ابن سعد.
(۳۵) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم.
(۳۶) ابن صباغ، الفصول المهمة فی معرفة احوال الائمة علیهمالسلام، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۳۷) ابن طاووس، مقتل الحسین علیهالسلام، المسمی باللهوف فی قتلی الطفوف، قم (۱۴۱۷).
(۳۸) ابن طقطقی، الاصیلی فی انساب الطّالبیین، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۳۷۶ش.
(۳۹) ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب ال الرسول، چاپ ماجدبن احمد عطیه، بیروت ۱۴۰۲.
(۴۰) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۴۱) ابن کثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۲) ابوالفرج اصفهانی، کتابالاغانی، قاهره ۱۳۸۳، چاپ افست بیروت.
(۴۳) ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم مظفر، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۴۴) عبدالحسین امینی، سیرتنا و سنتنا: سیرة نبینا صلیاللّه علیه وآله و سنته، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴۵) عبداللّه بن نوراللّه بحرانی، عوامالعلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج ۱۷، قم ۱۳۸۲ش.
(۴۶) هاشم بن سلیمان بحرانی، مدینةالمعاجز، او، معاجز اهلالبیت (ع)، چاپ علاءالدین اعلمی، (قم) ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
(۴۷) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
(۴۸) احمد بن محمد برقی، کتابالمحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش.
(۴۹) احمد بن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ ۲۰۰۰.
(۵۰) احمد بن یحیی بلاذری، فتوحالبلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۵۱) علی بن عیسی بهاءالدین اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة علیهمالسلام، چاپ علی فاضلی، (قم) ۱۴۲۶.
(۵۲) موفق بن احمد اخطب خوارزم، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی، چاپ محمد سماوی، (قم) ۱۳۸۱ش.
(۵۳) امین.
(۵۴) ابونصر سهل بن عبداللّه بخاری، سرّالسلسلة العلویة، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۱/۱۹۶۲.
(۵۵) احمد بن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
(۵۶) علی بن عیسی بهاءالدین اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، چاپ هاشم رسولی محلاتی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۵۷) علی بن زید بیهقی، لباب الأنساب و الألقاب و الأعقاب، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۰.
(۵۸) دلائل الامامة، (منسوب به) محمد بن جریر طبری آملی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۵۹) محمد ذهنی، خیرات حسان، ترجمه محمدحسن اعتمادالسلطنه، چاپ سنگی (تهران) ۱۳۰۴ـ۱۳۰۷.
(۶۰) سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶۱) عبداللّه بن محمد شَبراوی شافعی، کتاب الاتحاف بحب الاشراف، مصر (۱۳۱۶)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
(۶۲) احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم.
(۶۳) طبری، تاریخ (بیروت).
(۶۴) نعمان بن محمد قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، چاپ محمد حسینی جلالی، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۲.
(۶۵) حسین بن علی کاشفی، روضة الشهداء، چاپ محمد رمضانی، (تهران) ۱۳۴۱ش.
(۶۶) یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۶۷) مُصْعَب بن عبداللّه، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳.
(۶۸) محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حججاللّه علیالعباد، قم ۱۴۱۳.
(۶۹) محمد بن عیسی ترمذی، سننالترمذی، ج ۳ و ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
(۷۰) جنید بن محمود جنید شیرازی، شدّ الازار فی حطّ الاوزار عن زوّار المزار، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۷۱) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علیالصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
(۷۲) حرّ عاملی.
(۷۳) عبیداللّه بن عبداللّه حسکانی، شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۷۴) حکمتنامه امام حسین علیهالسلام، (گردآوری) محمد محمدیریشهری، (همراهبا) ترجمه عبدالهادی مسعودی، قم: دارالحدیث، ۱۳۸۵ش.
(۷۵) عبداللّه بن جعفر حِمْیری، قریب الاسناد، قم ۱۴۱۳.
(۷۶) علی بن محمد خزاز رازی، کفایة الاثر فیالنص علیالائمة الاثنیعشر، چاپ عبداللطیف حسینی کوه کمری خوئی، قم ۱۴۰۱.
(۷۷) حسین بن حمدان خصیبی، الهدایة الکبری، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۷۸) دلائل الامامة، (منسوب به) محمد بن جریر طبری آملی، قم: مؤسسةالبعثة، ۱۴۱۳.
(۷۹) محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهرة، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۴۰۷.
(۸۰) احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
(۸۱) روائع الحکمة: بلاغة الامامینالحسن و الحسین (ع)، (اعداد) مصطفی محسن موسوی، محسن شراره عاملی، و مهدی عطبی بصری، بیروت: دارالصفوة، ۱۴۲۴/۲۰۰۴.
(۸۲) مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
(۸۳) محمد بن حسن صفار قمی، بصائرالدرجات الکبری فی فضائل آل محمد (ع)، چاپ محسن کوچهباغیتبریزی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۸۴) عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۸۵) طباطبائی، تفسیر المیزان.
(۸۶) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجمالکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ۱۴۰.
(۸۷) احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم.
(۸۸) فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، قم ۱۴۱۷.
(۸۹) فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضلاللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۹۰) طبری، تاریخ (بیروت).
(۹۱) محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴.
(۹۲) محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۹۳) محمد بن حسن طوسی، رجالالطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.
(۹۴) محمد بن حسن طوسی، کتابالغیبة، چاپ عباداللّه طهرانی و علیاحمد ناصح، قم ۱۴۱۱.
(۹۵) عزیزاللّه عطاردیقوچانی، مسندالامام الشهید ابیعبداللّهالحسینبن علی علیهماالسلام، (تهران) ۱۳۷۶ش.
(۹۶) محمد بن علی علویشجری، فضل زیارة الحسین (علیهالسلام)، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۳.
(۹۷) علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
(۹۸) محمد بن مسعود عیاشی، کتابالتفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران.
(۹۹) نعمان بن محمد قاضی نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام والقضایا و الاحکام، چاپ آصفبن علیاصغر فیضی، قاهره (۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵)، چاپ افست (قم).
(۱۰۰) باقر شریف قرشی، حیاةالامام الحسنبن علی، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.
(۱۰۱) سعید بن هبةاللّه قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، قم ۱۴۰۹.
(۱۰۲) علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، چاپ طیب موسوی جزائری، نجف ۱۳۸۷، چاپ افست قم.
(۱۰۳) کلینی، اصول کافی.
(۱۰۴) فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فراتالکوفی، چاپ محمدکاظم محمودی، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰۵) مجد خوافی، روضه خلد، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۴۵ش.
(۱۰۶) مجلسی، بحار الانوار.
(۱۰۷) یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تحفةّ الاشراف بمعرفة الاطراف، چاپ عبدالصمد شرفالدین و زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۰۸) یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۱۰۹) مسعودی، تنبیه.
(۱۱۰) مسعودی، مروج (بیروت).
(۱۱۱) مسلم بن حجاج، الجامعالصحیح، بیروت: دارالفکر.
(۱۱۲) محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حججاللّه علیالعباد، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۱۱۳) ناصرخسرو، سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۳ش.
(۱۱۴) یحیی بن حسین ناطق بالحق، الافاده فی تاریخ الائمة السادة، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
(۱۱۵) محمدصادق نجمی، سخنان حسینبن علی (ع) (از مدینه تا کربلا)، قم ۱۳۷۸ش.
(۱۱۶) نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۱۱۷) نعیم بن حمّاد، کتابالفتن، چاپ سهیل زکار، (بیروت) ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
(۱۱۸) یعقوبی، تاریخ.
(۱۱۹) دانشنامه جهان اسلام.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «امام حسین ۱»، شماره۶۲۱۲. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «امام حسین ۲»، شماره۶۲۱۳. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۶۸۰-۶۸۱. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۳۰۴-۳۰۵.