امر به معروف و نهی از منکر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امر به
معروف و
نهی از
منکر به معنی واداشتن به
نیکی و بازداشتن از
بدی می باشد. از آن در باب امر به معروف و نهی از منکر بحث شده است وامر به معروف و نهی از منکر از
ضروریات دین اسلام و پنجمین اصل در مذهب معتزله میباشد.
«امر» در لغت به معنای دستور مقام بالا به پایین تر از خود است. و «معروف» به معنای شناخته شده و پسندیده میباشد. «نهی» به معنای بازداشتن و «منکر» به معنای ناشناخته و ناپسند آمده است. بنابراین، امر، ضد نهی و معروف، ضد منکر میباشد
معروف در اصطلاح عبارت است از هر فعل و قولی که به لحاظ عقل یا شرع پسندیده است و منکر ضد آن است؛ یعنی هر کار و سخنی که مورد انکار
عقل و
شرع است
برای امر به معروف و نهی از منکر تعریفهای دیگری نیز ارائه شده است که حقیقت آنها یک چیز است و تفاوتها لفظی است، مانند: امر به معروف، یعنی دستور به کارهایی که موافق با
کتاب و
سنت باشد و نهی از منکر، یعنی جلوگیری کردن از پیروی
شهوت و
هوای نفس، یا امر به معروف، یعنی راهنمایی به
خیر و نیکی و نهی از منکر یعنی بازداشتن از شر و بدی
یا امر به معروف، یعنی دستور به اطاعت از خدا و نهی از منکر، یعنی بازداشتن از معصیت او.
قانون امر به معروف و نهی از منکر از پیشینه طولانی برخوردار است و اختصاص به
شریعت اسلام ندارد، بلکه در ادیان و
شرایع آسمانی دیگر نیز مورد توجه و تأکید بوده است
این قانون الهی در شریعت اسلام جایگاه ویژه ای دارد، و آیات متعددی از قرآن کریم به آن اختصاص یافته است
در منابع حدیثی نیز روایات فراوانی درباره وجوب، اهمیت و فواید امر به معروف و نهی از منکر و پیامد بی توجهی به آن دو نقل شده است.
با توجه به تأکید قرآن و سنت درباره امر به معروف و نهی از منکر، از زمانهای دور
مفسران،
محدثان،
فقیهان،
عالمان اخلاق و اکثر متکلمان اسلامی در کتابهای مستقل یا باب جداگانه درباره آن دو بحث کرده اند.
امر به معروف و نهی از منکر که برخی از آن به «حسبه» تعبیر کرده اند،
از ضروریات دین اسلام،
برترین فریضه، ضامن اجرای سایر واجبات،
معیار ایمان و نفاق
،
، فلسفه بعثت انبیاء (ع)،
غایت دین
و... است.
امر به معروف و نهی از منکر از مسائل فقهی و اخلاقی است، نه
کلامی، زیرا مربوط به افعال بشر است، نه افعال الهی، با این حال متکلمان نیز از دیر زمان به بررسی آن پرداخته اند. اهتمام به این مسئله نخست توسط
خوارج و سپس
معتزله صورت گرفت
و اکثر متکلمان مذاهب دیگر به پیروی از معتزله در کتاب های کلامی خویش از آن دو سخن به میان آوردند.
اگر چه دلیل طرح این مسئله در علم کلام دقیقاً روشن نیست، ولی وجوه زیر در این باره درخور توجه است:
۱. امر به معروف و نهی از منکر در بازدارندگی از
معصیت و عدم توجه به آن دو در اخلال به
واجب شبیه «
توبه» است و بحث توبه هم در زیر مجموعه مباحث
معاد مطرح میشود.
۲. امر به معروف و نهی از منکر نسبت به انجام معروف و ترک منکر لطف است و لطف هم طبق نظر
عدلیه بر خدا واجب است.
۳. امر به معروف و نهی از منکر با اصل کلامی
امامت در ارتباط است، زیرا بعضی از مراتب آن دو از وظایف اختصاصی امام است.
به عقیده معتزله هر کس
توحید،
عدل، وعد و وعید، منزلة بین المنزلتین و امر به معروف و نهی از منکر را قبول نداشته باشد علاوه بر اینکه معتزلی نخواهد بود یا
کافر است یا
فاسق یا خطاکار!.
وجوب امر به معروف و نهی از منکر با وجود شرایط مورد اجماع مذاهب اسلامی است
اختلاف تنها در دلیل وجوب آن دو است.
برخی از متکلمان امامیه، مانند
سید مرتضی،
شیخ طوسی در یکی از اقوالش،
خواجه نصیرالدین طوسی،
علامه حلی و
حکیم لاهیجی و نیز عده ای از متکلمان معتزله نظیر
ابوهاشم جبائی و
قاضی عبد الجبار، می گویند: دلیل واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر جز در مورد دفع از خود تنها نقل (آیات و روایات) است.
به عقیده ایشان اگر
عقل بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت میکرد بر خداوند نیز واجب بود، چون هر واجب عقلی بر همه کسانی که ملاک وجوب را دارا باشند، واجب خواهد بود، و اگر بر خداوند واجب بود، از آنجا که خداوند ترک واجب نمیکند، کارهای معروف واقع میشد و منکرات واقع نمیشدند و این، بر خلاف واقع است.
برخی دیگر عقیده دارند علاوه بر شرع، عقل هم بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت میکند، زیرا لطف است و لطف هم عقلا واجب میباشد
و نیز معنای وجوب بر خدا این نیست که انسان بدون اختیار، کارهای خوب را انجام دهد و از کارهای زشت دوری کند
بلکه لازمه وجوب عقلی آن این است که خداوند آن را بر مکلفان واجب گرداند.
به اعتقاد عده ای از متکلمان، همه امر به معروفها و نهی از منکرها، هر چند شرایط موجود باشد واجب نیستند، بلکه امر به واجب و نهی از حرام واجب و امر به
مستحب و نهی از
مکروه مستحب میباشد.
ولی اکثر متکلمان عدلیه، می گویند: چون همه منکرات قبیح است هرگونه نهی از منکری واجب است و نهی از منکر مستحب وجود ندارد، ولی امر به معروف به واجب و مستحب تقسیم میشود.
برخی، معروف را با واجب و منکر را با حرام یکی دانسته اند، لذا امر به معروف و نهی از منکر را واجب میدانند؛ به عقیده این گروه کار مستحب و مکروه اساساً معروف و منکر نیست.
۱. آمر به معروف و ناهی از منکر، معروف و منکر را بشناسد.
برخی از متکلمان
اشاعره علاوه بر شناخت معروف و منکر، آگاهی از وجه وجوب را نیز شرط میدانند تا مکلف با همان وجه نیت نموده و تکلیف را انجام دهد؛ مثلاً بداند که امر به معروف و نهی از منکر واجب معین است یا مخیر، مضیق است یا موسع، عینی است یا کفایی.
عده ای علم به معروف و منکر را شرط واجب و عمل دانسته اند، نه وجوب.
۲. تأثیر امر و نهی، در انجام معروف و ترک منکر معلوم یا محتمل باشد
اگر امر و نهی بی تأثیر باشد هر چند واجب نیست، ولی در حسن آن اختلاف است.
۳. امر به معروف و نهی از منکر مفسده و فتنه و خوف بر
جان و
مال به دنبال نداشته باشد.
۴. اگر نهی از منکر نشود منکر ادامه پیدا کند.
۵. باعث تجسس در رفتار دیگران نشود.
با وجود شرایط یاد شده به عقیده اکثر متکلمان و فقیهان، امر به معروف و نهی از منکر
واجب کفایی است، زیرا هدف از آن، انجام معروف و از میان رفتن منکر است. اگر این هدف به وسیله عده ای تأمین شود، دیگران در این زمینه تکلیفی ندارند
الکشاف، ج۱، ص۳۹۶؛.
برخی با توجه به آیه ۷۱ سوره توبه: (والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر ویقیمون الصلاة...) وجوب امر به معروف و نهی از منکر را عینی میدانند.
در امر به معروف و نهی از منکر باید مراتب آن رعایت شود و به قاعده «الأیسر فالأیسر» و «الأسهل فالاسهل» عمل شود. زیرا هدف از آن، رواج معروف و از میان رفتن منکر است. اگر هدف مزبور با نصیحت دلسوزانه و بدون خشونت تأمین شود، به لحاظ عقل و نقل، پرخاشگری و خشونت جایز نیست.
برخی از علمای امامیه، بعضی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر، مانند: زدن، کشتن،
جهاد ابتدایی، اقامه حدود و تصدی منصب قضا را از وظایف اختصاصی
امام عادل و نایب او میدانند.
برخی دیگر، موارد یاد شده را از وظایف ویژه امام نمیدانند.
عده ای از متکلمان اهل سنت میگویند: اگر امر به معروف و نهی از منکر نیازمند حمل اسلحه یا قتل باشد وظیفه سلطان است و نیز اگر منوط به
اجتهاد باشد وظیفه
مجتهد است.
قاضی
عبدالجبار معتزلی موارد زیر را از وظایف ویژه امام میشمارد: اقامه حدود، حفظ کیان اسلام، استحکام مرزها، تجهیز سپاه، عهده داری منصب قضا و إمارت و مانند اینها
تفصیل این مطالب را باید در کتاب های فقهی جست و جو کرد.
اگر
دفع منکر متوقف بر
اتلاف مال دیگری باشد، در صورت نابود کردن آن،
ناهی ضامن نیست مانند آلات
لهو و آلات
قمار ، لیکن چنانچه ناهی در جلوگیری از منکر، از حد
لازم و ضروری
تجاوز کند و منجر به وارد آمدن
خسارت به طرف گردد،
ضامن است.
به قول
مشهور، اگر بازداشتن از منکر متوقف بر
قتل یا
مجروح کردن باشد،
مشروط به
اذن امام یا مأذون از سوی او است.
گرفتن
اجرت برای امر به معروف و نهی از منکر
جایز نیست، زیرا از
واجبات است.
بر عدم وجوب امر به معروف و نهی از منکر گاهی به آیه: (یا أیّها الّذین آمنوا علیکم أنفسکم لا یضرّکم مَن ضلّ إذا اهتدیتم)
«ای کسانی که
ایمان آورده اید! مراقب خود باشید هنگامی که شما هدایت یافتید گمراهی کسانی که گمراه شدهاند به شما زیانی نمیرساند» و آیه (لا إکراه فی الدّین قد تبیّن الرُّشد من الغیّ)
«در قبول دین اکراهی نیست زیرا راه درست از راه منحرف آشکار شده است» استدلال شده است، ولی این سخن نادرست است، زیرا مفاد آیه نخست این است که
مؤمنان به گناه گنهکاران مؤاخذه نمیشوند، هر کس پاسخگوی رفتار خویش است و از سوی دیگر گمراهی و
گناه دیگران و آلودگی محیط، نباید در مؤمنان مؤثر باشد و ایشان را از
تهذیب نفس و
جهاد در راه خدا و اطاعت از دستورهای او باز دارد. امر به معروف ونهی از منکر از مهم ترین جهادها و اطاعت از دستورهای خداوند و تهذیب نفس است. بنابراین آیه مورد بحث نه تنها با وجوب امر به معروف و نهی از منکر مخالفت ندارد، که آن را تأیید میکند.
احتمال دارد آیه ناظر به زمانی باشد که شرایط امر به معروف و نهی از منکر مانند احتمال تأثیر و نبودن مفسده فراهم نباشد. در برخی احادیث هم به این احتمال اشاره شده است.
آیه نفی اکراه هم، خبر از یک واقعیت میدهد و آن اینکه چون دین از امور اعتقادی و قلبی است، نمی شود به زور بر کسی تحمیل کرد، اساساً امور قلبی اکراه پذیر نیست
افزون بر اینکه امر و نهی همواره، همراه با زور و اجبار نیست. برخی نیز معتقدند آیه (لا إکراه فی الدین) به وسیله آیات قتال و جهاد، نسخ شده است.
• احیاء علوم الدین، غزالی ابوحامد (۵۰۵ق) دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۰۶.
• الاحکام السلطانیة، ماوردی ابوالحسن علی بن محمد (۴۵۰ق) دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۹ق.
• الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد، طوسی محمد بن الحسن ابوجعفر (۴۶۰ق) مکتبة جامع چهلستون طهران، ۱۴۰۰ق.
• الانتصار والرد علی ابن الرواندی الملحد، خیاط ابوالحسین عبد الرحیم (حدود ۳۰۰هـق) مقدمه و تحقیق: محمد حجازی، مکتبة الثقافة الدینیة، قاهره.
• اوائل المقالات فی المذاهب والمختارات، مفید، ابوعبداللّه (۴۱۳) با مقدمه و تعلیقه فضل اللّه شیخ الاسلام زنجانی، بی تا بی جا.
• التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی محمد بن الحسن (۴۶۰ق) تحقیق و تصحیح: احمد حبیب قصیر العاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
• تحریر الوسیله، موسوی خمینی، روح اللّه (۱۳۶۸ش)، تحقیق ونشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۴۲۱ق.
• التعریفات، جرجانی میر سید شریف، دار السرور، بیروت، بی تا.
• الجامع لأحکام القرآن، قرطبی ابوعبد اللّه محمد (۶۷۱)، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
• جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، نجفی محمدحسن (۱۲۶۶ق) تحقیق عباس قوچانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۱م.
• الحاشیة علی الاهیات الشرح الجدید للتجرید، اردبیلی احمد، تحقیق احمد عابدی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۹هـق.
• الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، شهید اوّل محمد بن مکی عاملی (۸۸۶ق) تحقیق: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، ۱۴۱۴ق.
• الذخیرة فی علم الکلام، علم الهدی سید مرتضی (۴۳۶ق) تحقیق سید احمد حسینی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱ق.
• الرسائل العشر، طوسی محمد بن الحسن (۴۶۰ق) قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجامعة المدرسین بی تا.
• سرمایه ایمان، لاهیجی عبدالرزاق (۱۰۷۲) تحقیق: صادق لاریجانی، انتشارات الزهراء، ۱۳۶۴ش.
• شرح الاصول الخمسة، قاضی عبدالجبار معتزلی (۴۱۵) تحقیق: دکتر عبدالکریم عثمان، مکتبة وهبة، قاهره، ۱۴۱۶ق.
• شرح المقاصد، تفتازانی سعد الدین، مسعود بن عمر (۷۹۳ق) تحقیق عبدالرحمان عمیره، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹.
• شرح المواقف، جرجانی میر سید شریف (۸۱۶ق) تحقیق: دکتر عبدالرحمان عمیره، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۷ق.
• شرح جمل العلم والعمل، علم الهدی سید مرتضی، علی بن الحسین (۴۳۶ق) تحقیق یعقوب جعفری، دارالاسوه، بی جا، ۱۴۱۴ق.
• غرر الحکم ودرر الکلم، آمدی عبدالواحد بن محمد تمیمی (۵۵۰ق) شرح جمال الدین محمد خوانساری، تصحیح: جمال الدین ارموی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران ۱۳۶۶ش.
• الفروع من الکافی، کلینی محمد بن یعقوب (۳۲۸ق) تحقیق: علی اکبر غفاری، دار صعب، بیروت، ۱۴۰۱ق.
• کشف البراهین فی شرح رسالة زاد المسافرین، احسائی شیخ محمد بن ابوجعفر (اوائل قرن ۱۰) تحقیق: وَجیه بن محمد المسبّح، دارالهدی، ۱۳۸۱بی جا.
• کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، ابن مطهر، حسن بن یوسف (۷۲۶)، تحقیق: حسن زاده آملی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، بی تا.
• لسان العرب، ابن منظور جمال الدین محمد بن مکرم (۷۱۱)، دارصادر، بیروت، بی تا.
• مجمع البحرین، طریحی فخر الدین (۱۰۸۵) تحقیق: سید احمد حسینی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ق.
• مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی ابوعلی الفضل بن حسن (قرن۶ق) تصحیح وتحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضل اللّه یزدی طباطبائی، دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۰۸ق.
• مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشاد الأذهان، اردبیلی، احمد، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، المؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۹ق.
• المفردات فی غریب القرآن، اصفهانی راغب، حسین بن محمد (۵۰۲ق)، تحقیق: محمد سید گیلانی، المکتبة المرتضویه، بی جا، ۱۳۶۲ش.
• مناهج الیقین فی اصول الدین، حلی، ابن مطهر، حسن بن یوسف، تحقیق: یعقوب جعفری، دارالاسوة، بی جا، ۱۴۱۵ق.
• المنقذ من التقلید، حمصی رازی سدید الدین محمود (اوائل قرن۷) تحقیق و نشر، مؤسسة النشر اسلامی، قم، ۱۴۱۴ق.
• المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی (علامه) محمدحسین (۱۴۰۲ق) مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۱.
• نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، نشار علی سامی، دارالمعارف، قاهره، ۱۱۱۹م
•وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، عاملی، شیخ حرّ، محمد بن الحسن (۱۱۰۴ق) تحقیق محمد شیرازی با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق(ع)، برگرفته از مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، شماره ۸۴
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۶۹۱-۶۹۳.